✒
#پر_پرواز - قسمت سوم (بخش اول)
#کار_عمیق - قسمت دهم
.
اطفال در یک کلام برای من تمرین دوبارهٔ کارعمیق، نظم و برنامهریزی بود.
همچون داخلی، این بخش هم با تو شروع شد و با خوابی از تو تمام! شنیدم به یکی از بچهها گفته بودی چهارتا رشتهٔ مهم که باید حواست به آنها باشد جراحی، اطفال، زنان و اورولوژی ست.میبینی من حرفهای آدمها را از بر میکنم!برای همین هم درخواستت آنروز در راه درمانگاه مدام در سرم تکرار میشود:«باید باهات حرف بزنم.عصر برنامهت چیه؟»
هیچبرنامهای نداشتم و بیدلیل دست رد بر سینهات زدم.حالا من میخواهم با تو حرف بزنم و نمیدانم در کدام کافهٔ عصر میتوانم پیدایت کنم؟!
.
هرچه تاکنون در بخشهای پراکنده و بیبازده شنیده و خوانده بودم؛ همه در اینبخش به قول دکتر کیخسروی:)) «یک کاسه» شد.این اصطلاح در پایان بخش به تکیهکلام همهٔ استادان و شاگردان تبدیل شده بود.
.
از دورهٔ فیزیوپات که هرچند به صورت مجازی اما تمام تابستان درگیر درس و امتحان بودم، به بعد دیگر با تعطیلات تابستانی خداحافظی کردم.
حالا چندسالی میشود که پاییز برایم فصل جذابتری ست.چشم به راهم که «پادشاه فصلها کی از راه میرسد که مرا مبتلا کند و با رنگهای تازه آشنا.»مشتاقم که آنچه در این تابستان آموختهام به زودی به کار بندم.
همچنین اهمیت مرخصی چندروزه را نسبت به سهماه تعطیلی رخوتانگیز درک کردم.چقدر همین چندروز استراحت میتواند روح و جسمت را تازه کند و آمادهٔ سهماه کار و سحرخیزی برای مورنینگهای منظم و به وقت اطفال.
البته ناگفته نماند که اگر دوستی به مهربانی فاطمه پیدا نمیکردم قطعا نمیتوانستم با برنامه هرروز به اتوبوس ساعت ۷:۳۰ صبح برسم تا با دوستم به بیمارستان برویم و باهم به خانه بازگردیم.ممنونم که در این بخش تنهایم نگذاشتی و همراهم بودی.
دیگر با حضور هرروزه مشکلی نداشتم و در برابرش مقاومتی نکردم چون ظهرهنگام که به خانه میرسیدم از خودم راضی بودم که یک کار مهم از لیست کارهای ضروریام را انجام دادهام.
اما قسمت دوم ماجرا برنامههایی بود که حول این بخش برای زندگیام ریختم.
#پریسا_فوجی
ادامه در قسمت بعدی
*شعر «پاییز میرسد» #علیرضا_بدیع رو هم که همه از برین.😌🍁💛
https://www.instagram.com/p/CiN1KZnqPWD/?igsh=dzJ1YjF6Nmpocms2
#پر_پرواز - قسمت سوم (بخش اول)
#کار_عمیق - قسمت دهم
.
اطفال در یک کلام برای من تمرین دوبارهٔ کارعمیق، نظم و برنامهریزی بود.
همچون داخلی، این بخش هم با تو شروع شد و با خوابی از تو تمام! شنیدم به یکی از بچهها گفته بودی چهارتا رشتهٔ مهم که باید حواست به آنها باشد جراحی، اطفال، زنان و اورولوژی ست.میبینی من حرفهای آدمها را از بر میکنم!برای همین هم درخواستت آنروز در راه درمانگاه مدام در سرم تکرار میشود:«باید باهات حرف بزنم.عصر برنامهت چیه؟»
هیچبرنامهای نداشتم و بیدلیل دست رد بر سینهات زدم.حالا من میخواهم با تو حرف بزنم و نمیدانم در کدام کافهٔ عصر میتوانم پیدایت کنم؟!
.
هرچه تاکنون در بخشهای پراکنده و بیبازده شنیده و خوانده بودم؛ همه در اینبخش به قول دکتر کیخسروی:)) «یک کاسه» شد.این اصطلاح در پایان بخش به تکیهکلام همهٔ استادان و شاگردان تبدیل شده بود.
.
از دورهٔ فیزیوپات که هرچند به صورت مجازی اما تمام تابستان درگیر درس و امتحان بودم، به بعد دیگر با تعطیلات تابستانی خداحافظی کردم.
حالا چندسالی میشود که پاییز برایم فصل جذابتری ست.چشم به راهم که «پادشاه فصلها کی از راه میرسد که مرا مبتلا کند و با رنگهای تازه آشنا.»مشتاقم که آنچه در این تابستان آموختهام به زودی به کار بندم.
همچنین اهمیت مرخصی چندروزه را نسبت به سهماه تعطیلی رخوتانگیز درک کردم.چقدر همین چندروز استراحت میتواند روح و جسمت را تازه کند و آمادهٔ سهماه کار و سحرخیزی برای مورنینگهای منظم و به وقت اطفال.
البته ناگفته نماند که اگر دوستی به مهربانی فاطمه پیدا نمیکردم قطعا نمیتوانستم با برنامه هرروز به اتوبوس ساعت ۷:۳۰ صبح برسم تا با دوستم به بیمارستان برویم و باهم به خانه بازگردیم.ممنونم که در این بخش تنهایم نگذاشتی و همراهم بودی.
دیگر با حضور هرروزه مشکلی نداشتم و در برابرش مقاومتی نکردم چون ظهرهنگام که به خانه میرسیدم از خودم راضی بودم که یک کار مهم از لیست کارهای ضروریام را انجام دادهام.
اما قسمت دوم ماجرا برنامههایی بود که حول این بخش برای زندگیام ریختم.
#پریسا_فوجی
ادامه در قسمت بعدی
*شعر «پاییز میرسد» #علیرضا_بدیع رو هم که همه از برین.😌🍁💛
https://www.instagram.com/p/CiN1KZnqPWD/?igsh=dzJ1YjF6Nmpocms2
یادت، خاطره ات
پروانه میشود
میچرخد درون جمجمهام
راه فرار گم کرده
از من
منی که هرلحظه
خاطراتت را مرور کرده
و حرفهای شیرینت را باور
وزوز مگسها در گوشم
عشقت سیاهی
جهانت تاریک بود
#بداهه
#پریسا_فوجی
قرمز جیییغ 🫀
پروانه میشود
میچرخد درون جمجمهام
راه فرار گم کرده
از من
منی که هرلحظه
خاطراتت را مرور کرده
و حرفهای شیرینت را باور
وزوز مگسها در گوشم
عشقت سیاهی
جهانت تاریک بود
#بداهه
#پریسا_فوجی
قرمز جیییغ 🫀
🌚1
ghrmzejiiigh🫀
ولی امروز دکتر کیخسروی وسط گریههام توی بخش بهم زنگ زد از سبزوار و گفت چطوری خانم دکتر با گرمای زاهدان چیکار میکنی زود تموم کن برگرد دیگه.
میخواستم هق هق گریهم رو پای تلفن سر بدم.
میخواستم هق هق گریهم رو پای تلفن سر بدم.
🥺
باورم نمیشود که از دفاع پایاننامهام یک ماه میگذرد...
وقتی دکتر کیخسروی گفت:
"زود تموم کن برگرد دیگه!"
باید از او به شیوه ابراهیم پاشا میپرسیدم:
"بازگشتن،
در خود گم شدن
و خود را دوباره پیدا کردن
انسان به کجا میرود؟
آیا هرگز بازگشتی هست؟"
باورم نمیشود که از دفاع پایاننامهام یک ماه میگذرد...
وقتی دکتر کیخسروی گفت:
"زود تموم کن برگرد دیگه!"
باید از او به شیوه ابراهیم پاشا میپرسیدم:
"بازگشتن،
در خود گم شدن
و خود را دوباره پیدا کردن
انسان به کجا میرود؟
آیا هرگز بازگشتی هست؟"
❤🔥1🤗1
Forwarded from fasa (Y@30)
بهاندازه نوشیدن این لیوانِ داغ؛
بگذار خیره در چشمانت باشم،
ذوب در سردی برف
و غرق در تماشایت شوم؛
که عشق، همین است:
کم اما بس❤️
#یاسی_نوشت
#شاندیز
#هفتم_اسفند۱۴۰۳
#photo_by_me
بگذار خیره در چشمانت باشم،
ذوب در سردی برف
و غرق در تماشایت شوم؛
که عشق، همین است:
کم اما بس❤️
#یاسی_نوشت
#شاندیز
#هفتم_اسفند۱۴۰۳
#photo_by_me
❤🔥1
یکی از اهدافم برای سال جدید یادگیری و کامل کردن زبانهایی ست که نصفه رها کردم:
انگلیسی
اسپانیایی
ایتالیایی
فرانسه
عربی
ترکی
روسی
انگلیسی
اسپانیایی
ایتالیایی
فرانسه
عربی
ترکی
روسی
😱2🆒2