مردی که فقط یک روز زندگی کرده باشد میتواند بیهیچ رنجی، صدسال در زندانی بماند چون آنقدر خاطره خواهد داشت که کسل نشود.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
حال آنکه خارج از دو جسممان که اکنون از هم جدا بود، هیچچیز دیگر ما را به هم مربوط نمیکرد و یکی را به یاد دیگری نمیآورد.وانگهی، از این لحظه به بعد، خاطرهٔ ماری هم برایم عادی شده بود.مردن برایم دیگر اهمیتی نداشت.
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
حال آنکه خارج از دو جسممان که اکنون از هم جدا بود، هیچچیز دیگر ما را به هم مربوط نمیکرد و یکی را به یاد دیگری نمیآورد.وانگهی، از این لحظه به بعد، خاطرهٔ ماری هم برایم عادی شده بود.مردن برایم دیگر اهمیتی نداشت.
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
ماریا:
نه مردها هرگز نمیدانند که چطور باید دوست داشت.هیچچیز آنها را راضی نمیکند.آنچه را که آنها میدانند، خواب و خیال دیدن است؛ وظایف جدیدی برای خود تصور کردن است؛ سرزمینهای تازه و مسکنهای جدیدی را جستجو کردن است.در صورتی که ما میدانیم باید در دوست داشتن عجله کرد؛ در یک بستر خوابید، دست به یکدیگر داد و از غیبت ترسید.
آدم وقتی دوست میدارد خواب چیزی را نمیبیند.
نمایشنامهٔ #سوء_تفاهم
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد
@ghrmzejiiigh
نه مردها هرگز نمیدانند که چطور باید دوست داشت.هیچچیز آنها را راضی نمیکند.آنچه را که آنها میدانند، خواب و خیال دیدن است؛ وظایف جدیدی برای خود تصور کردن است؛ سرزمینهای تازه و مسکنهای جدیدی را جستجو کردن است.در صورتی که ما میدانیم باید در دوست داشتن عجله کرد؛ در یک بستر خوابید، دست به یکدیگر داد و از غیبت ترسید.
آدم وقتی دوست میدارد خواب چیزی را نمیبیند.
نمایشنامهٔ #سوء_تفاهم
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
حال آنکه خارج از دو جسممان که اکنون از هم جدا بود، هیچچیز دیگر ما را به هم مربوط نمیکرد و یکی را به یاد دیگری نمیآورد.وانگهی، از این لحظه به بعد، خاطرهٔ ماری هم برایم عادی شده بود.مردن برایم دیگر اهمیتی نداشت.
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
مردی که فقط یک روز زندگی کرده باشد میتواند بیهیچ رنجی، صدسال در زندانی بماند چون آنقدر خاطره خواهد داشت که کسل نشود.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
حال آنکه خارج از دو جسممان که اکنون از هم جدا بود، هیچچیز دیگر ما را به هم مربوط نمیکرد و یکی را به یاد دیگری نمیآورد.وانگهی، از این لحظه به بعد، خاطرهٔ ماری هم برایم عادی شده بود.مردن برایم دیگر اهمیتی نداشت.
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
حال آنکه خارج از دو جسممان که اکنون از هم جدا بود، هیچچیز دیگر ما را به هم مربوط نمیکرد و یکی را به یاد دیگری نمیآورد.وانگهی، از این لحظه به بعد، خاطرهٔ ماری هم برایم عادی شده بود.مردن برایم دیگر اهمیتی نداشت.
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
ماریا:
نه مردها هرگز نمیدانند که چطور باید دوست داشت.هیچچیز آنها را راضی نمیکند.آنچه را که آنها میدانند، خواب و خیال دیدن است؛ وظایف جدیدی برای خود تصور کردن است؛ سرزمینهای تازه و مسکنهای جدیدی را جستجو کردن است.در صورتی که ما میدانیم باید در دوست داشتن عجله کرد؛ در یک بستر خوابید، دست به یکدیگر داد و از غیبت ترسید.
آدم وقتی دوست میدارد خواب چیزی را نمیبیند.
نمایشنامهٔ #سوء_تفاهم
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد
@ghrmzejiiigh
نه مردها هرگز نمیدانند که چطور باید دوست داشت.هیچچیز آنها را راضی نمیکند.آنچه را که آنها میدانند، خواب و خیال دیدن است؛ وظایف جدیدی برای خود تصور کردن است؛ سرزمینهای تازه و مسکنهای جدیدی را جستجو کردن است.در صورتی که ما میدانیم باید در دوست داشتن عجله کرد؛ در یک بستر خوابید، دست به یکدیگر داد و از غیبت ترسید.
آدم وقتی دوست میدارد خواب چیزی را نمیبیند.
نمایشنامهٔ #سوء_تفاهم
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
حال آنکه خارج از دو جسممان که اکنون از هم جدا بود، هیچچیز دیگر ما را به هم مربوط نمیکرد و یکی را به یاد دیگری نمیآورد.وانگهی، از این لحظه به بعد، خاطرهٔ ماری هم برایم عادی شده بود.مردن برایم دیگر اهمیتی نداشت.
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh
من این مطلب را عادی مییافتم چون به خوبی میفهمیدم که دیگران هم مرا پس از مرگم فراموش خواهند کرد.دیگر هیچ کاری نداشتند که با من انجام بدهند.
حتی نمیتوانستم بگویم که اندیشیدن به این مطلب دشوار بود.در واقع فکری نیست که بالاخره انسان به آن عادت نکند.
#بیگانه
#آلبر_کامو
ترجمهٔ #جلال_آل_احمد #علی_اصغر_خبره_زاده
@ghrmzejiiigh