ghrmzejiiigh🫀
19 subscribers
628 photos
115 videos
24 files
379 links
برای دل خودم و برای ادبیات 🎧
#پری_کوچک_غمگین #پریسا_فوجی
نوشته‌های من را این‌جا بخوانید!
http://www.parisafouji.blogfa.com
http://www.instagram.com/parisafouji
👥Join Groups:
Literature General: t.me/barayeadab
Book Club: https://t.me/+GUDI6rX8oUFhZGQ0
Download Telegram
ghrmzejiiigh🫀
Radiohead – Creep
عمیقا درک می‌کنم راوی دارد از چه شرمی حرف می‌زند!
از خودت شرمگینی چون حالا فهمیده‌ای
چه احمقانه منتظر رسیدن آن روزی بودی که می‌بینی‌اش!
مضطرب بودی و نمی‌دانستی کدام لباست را انتخاب کنی.
بهترین لباست را که برای خودت هم نپوشیده بودی، برتن کردی و
تمام اجزای استایلت‌ را با رنگ آبی آسمان هماهنگ.
همان آبی‌ای که داشت از شیشه ماشین غروب می‌کرد و می‌دانم که تو هم مرا
با دیدن گرگ و میش هوا به خاطر می‌آوری.
با دیدن آبی دریا، با دیدن آبی آسمانی که بالای سرت
هرجا بروی همین رنگ است.
اما من، تو را با آن جاده طولانی که برایت پیمودم؛
راهی که هیچ‌ پایانی نداشت...با آن سگ‌لرز زدن‌‌های دم صبح به یاد می‌آورم.
آن‌روز من زیباترین پری دنیا بودم تا قبل از این که بایستی و سیگاری بگیرانی. یک‌لحظه خودم را در آینه‌ای قدی دیدم: پری کوچک زیبای سرخورده
غمگین
#هزاران_خورشید_تابان ☀️
#athousandsplendidsuns ☀️
ghrmzejiiigh🫀
#معرفی_کتاب #سقوط #آلبر_کامو . این کتاب را وقتی شروع کردم که یک نفر برای همیشه از چشمم افتاد(سقوط کرد). با خواندن هرجملهٔ آن لذت بردم و خیلی خندیدم! :)چون شناختن آدم‌های خاکستری آن‌هم با قلم کامو، دلایل مرا برای کنار گذاشتنشان محکم‌تر می‌کند و هم به من تلنگر…
کتاب"سقوط" کامو را برای دومین بار دست گرفتم.نیلو هم کتاب را روی میزم دیده بود و او که معتقد است حوصله‌اش نمی‌گذارد کتابی بخواند، سقوط را روزهایی که من کشیک بودم، شروع کرده بود!
(به قول بشری که امروز در اورژانس باهم درباره علایق و ارزش‌هایمان گفتگو می‌کردیم و تأثیرگذاری ارزش مشترکمان بود:همیشه دوست داشتم تاثیرگذار باشم.)
مدتی این بین به خواندن کتاب‌های دیگر گذشت: #هزاران_خورشید_تابان و #مادمازل_شنل (برای دومین بار! با دیدن سریال #the_new_look )

خوشحالم که در کشیک طاقت‌فرسای روز شنبه دوباره سقوط را شروع کردم و این‌بار به هیچ وجه عذاب وجدان امتحان نگرفتم.
امروز که بازهم کشیکم و کتاب را ادامه دادم فهمیدم چه اندازه با بالارفتن سن و تجربه و دانش البته نگرشت‌ و توجه‌ات به جزئیات تغییر می‌کند!!!
بار اول که می‌خواندم اصلا نمی‌توانستم متوجه بشوم که کامو دارد از زبان یک اسکیزوفرن سخن می‌گوید! و جملات با ظرافت قلم کامو دارند این حقیقت را فریاد می‌زنند!
داستان راجع به یک وکیل خودشیفته و اسکیزوفرن است که هذیان "خودبزرگ بینی" دارد.فکر می‌کند خدا ست و رو دست ندارد.
#پریسا_فوجی
#معرفی_کتاب
#ادامه_دارد
@ghrmzejiiigh