Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
کلاس‌های #عرصه_فرویدی_ #مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور
#هگل معتقد است که پایان دانش مساوی است با پایان تاریخ. پایان دانش یعنی زمانی که بشر هر آنچه را که راجع به جهان مادی است دانسته باشد و دیگر هیچ راز نهفته‌ای در کائنات برایش وجود نداشته باشد. این نکته‌ای است که نه تنها از نظر امکان حدوث بعید به نظر می‌رسد و دور از دسترس است بلکه ظاهراً به این معنی است که برای هگل امکان شناخت جهان مادی به معنی واقعی کلمه وجود دارد، و این که این شناخت می‌تواند بالقوه مستقل باشد. حال آن که همان‌طور که جای دیگر توضیح دادم، در مقاله عینیت و واقعیت در فیزیک و در روانکاوی، میزان گستردگی معرفت از جهان بستگی به میزان گستردگی بعد سمبولیک دارد و از آنجایی که بعد سمبولیک پایان ناپذیر است، معرفت از جهان مادی هم پایان ناپذیر خواهد بود. البته وقتی که هگل پایان دانش را مترادف با پایان تاریخ قرار می‌دهد یعنی خود به خود ناممکن بودن چنین فرضی را مطرح می‌کند.

منبع:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
کلاس‌های #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان: دکتر #میترا_کدیور ..
در انتهای این روند برگ ریزان که سوژه به تدریج در آن از هر پوششی تهی می‌شود، در عریانی و بی چیزی مطلق آخر کار، در آن لحظه که سوژه خودش را همچون غریقی تنها می‌بیند، تخته پاره‌ای از جایی سر بر می‌آورد که آن تخته پاره چیزی نیست جز ابژه‌ای که اشتیاق از آن زاده می‌شود، که آن را لکان ابژه... می‌نامد. این همان چیزی است که اشتیاق روانکاو نامیده می‌شود و این همان هدفی است که مسیر را مشخص می‌کند. بنابراین تا شما به آن نقطه نرسید، نمی‌توانید تصوری از آن داشته باشید. این توده آن‌چنان متراکم و آن‌چنان غیر قابل رسوخ است که برای رسیدن به آن مدت زمانی به درازای چندین سال لازم است. نکته شگفت انگیز دیگر این که دست یافتن به این توده متراکم و غیرقابل نفوذ، منجر به این می‌شود که دست یابنده، خودش تماماً تبدیل به آن بشود، همچنان که در افسانه‌ها هست که شیئی این خاصیت را دارد که وقتی کسی به آن دست می‌زند ماهیتش تغییر می‌کند و خود تبدیل به همان شیء می‌شود. در افسانه‌های تمام فرهنگ‌ها هست. سنگ، طلا و یا چنین چیزی، در این‌جا هم واقعاً همان اتفاق می‌افتد، یعنی سوژه‌ای که به این توده متراکم دست پیدا می‌کند، خودش برای دیگران تبدیل به یک معما می‌شود، زیرا با هیچ یک از معیارهای آن‌ها قابل تعریف نیست و هرگز آن‌جایی نیست که انتظارش را دارند. همان‌طور که آنالیزان‌های فروید او را برای ما توصیف می‌کنند که به این مطلب هم امروز خواهیم پرداخت.....

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:

https://freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
.
https://uupload.ir/files/ydja_اشتیاق_روانکاو.jpg
از کلاس‌های #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان: دکتر #میترا_کدیور
برای آنالیست، هویت سازی‌های گوناگون آنالیزان نه تنها جایی از اعراب ندارد بلکه یکی از اهداف و وظایف آنالیست این است که آنالیزان را به جایی هدایت کند که خودش تمام هویت سازی‌هایش را به زیر سؤال ببرد. کار آنالیست، متزلزل کردن هویت سازی‌ها است نه مستحکم کردن آن‌ها. برای آنالیست، آنالیزان‌هایش، وجود آنالیزانش خلاصه می‌شود به وجود اشتیاقی او و به وجود ژوئی‌سانسی او و هیچ یک از هویت سازی‌هایش برای آنالیست رسمیت ندارد. برای نامیدن یک وجودی که چنین مختصر است و متبلور و بدون حشو و زواید، مختصرترین نام ممکن کفایت می‌کند که همان نام کوچک هر سوژه است. بنابراین برای آنالیست، آنالیزان‌هایش نه خانم فلان، آقای بهمان، خانم دکتر، آقای مهندس، پسر صدر اعظم، دختر رییس جمهور هیچکدام از این‌ها نیست. بلکه نام کوچک آنها برای گفتن کل مطلب کفایت می‌کند. بنابراین اگر گاهی وقت‌ها می‌بینید من شما را با نام کوچکتان صدا می‌کنم، علتش همین است. در رابطه معلم و متعلم در مکتب لکان هم همین امر صادق است زیرا که در مکتب لکان معلم، روانکاو است و متعلم یک آنالیزان بالقوه یا بالفعل. اما مهم‌ترین درس جلسه قبل آن واقعه‌ای بود که رخ داد، درست همزمان با مطلبی که راجع به آن صحبت می‌کردیم یعنی مقوله متقاضی و مشتری در مکتب لکان. گفتم که در مکتب لکان متقاضی را رد نمی‌کنند ولی مشتری را چرا...

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:

https://freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
.
https://uupload.ir/files/p7fj_moteghazi.moshtari.jpg
گفتار روانکاوی نقطه مقابل گفتار اربابی است.
نقطه مقابل گفتار اقتصاد بازار است.
لکان معتقد است، آنچه را روانکاوی می خواهد و وظیفه خود می داند که به آن برسد، خوب گفتن در برابر خوب زیستن است... خوب زیستن آن چیزی است که جامعه مدرن به عنوان یک هدف در مقابل افرادش می گذارد و مدام به تبلیغ آن می پردازد، از مشخصات خوب زیستن؛ تطابق با استانداردهای جامعه، تلاش برای کسب رفاه، تلاش برای برقراری نوع خاصی از روابط اجتماعی و امثال اینهاست، در واقع آنچه را که جامعه مدرن به افرادش تکلیف می کند، در "صورت گرایی" و "همرنگی" و مصرف است. اما خوب گفتن هیچیک از این مشخصات را ندارد و درضمن به معنای خوب حرف زدن هم نیست. خوب گفتن یعنی رابطه بین کلمات و وجود، رابطه بین کلمات و آنچه هستیم، خوب گفتن یک دانش است در مورد خود سوژه. در خوب گفتن هدف این است که شخص به نوعی رای نهایی در مورد وجود خودش دست یابد، به نوعی قضاوت آخر...
نقل از #کتاب_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور
انتخاب متن و تصویر: مریم رحمتی

@doostdaran_freudianassociation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از #فیلم “میترا” ساخته #لئون درباره #بستری_اجباری دکتر #میترا_کدیور.


جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:

https://freudianassociation

@doostdaran_freudianassociation
«اگر علمی این کار را نکند [یعنی این هدف را نداشته باشد که اضطراب آدم‌ها را کم کند، کما این که روانکاوی کلاً این طوری است] بنابراین دچار یک بدبختی می‌شود، دچار لعن و نفرینی می‌شود که تا ابد ادامه خواهد داشت… این که یک فروید می‌آید و بعد صد نفر دیگر می‌آیند که کاری کنند که تئوری‌اش را تغییر دهند و تبدیل‌اش کنند به علمی که خواب‌آور باشد ولی لکانی می‌آید و باز می‌زند توی کاسه کوزه‌شان و از همه اینها چیزی جز کرک و پر باقی نمی‌ماند و باز باید صد نفر دیگر پیدا شوند و جمع شوند تا هر آنچه که لکان گفته رویش را بپوشانند، خاکستر بپاشند رویش تا راحت‌تر بتوانند بخوابند، این بار دیگر با نام روانکاوی کارشان را انجام بدهند.» #درسنامه‌های_دکتر_میترا_کدیور، ۱۳۸۴/۹/۵ یادداشت ناشر، مقاله ناخودآگاه، فروید، ۱۹۲۵، استاندارد ادیشن، جیمز استراچی.
عنوان: “خواب خفتگان خفته را آشفته تر می سازد “برگرفته از سایت انجمن فرویدی است.
منبع:سایت انجمن فرویدی
انتخاب تصویر: مهدی ربیعی
انتخاب متن: امین دوکوهکی
@doostdaran_freudianassociation
از کلاس‌های #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان: دکتر #میترا_کدیور .... برای فروید روانکاوی دارای اثراتی است که می‌توانند تراپوتیک باشند یا پاتولوژیک و او هر دوی آن‌ها را به عنوان اثرات روانکاوی به رسمیت می‌شناسد. ولی برای هیچ‌کدام از آن‌ها بهای خارج از اندازه‌ای قایل نیست. آن‌چه که از تعریف خاطرات این آنالیزان‌ها استنباط می‌شود، این است که برای فروید فراز و نشیب‌های سمپتوم یعنی به وجود آمدن، از بین رفتن، تغییر شکل دادن آن با استناد به یک ثمر بخشی متکی بر بهبودی یا خوشبختی یا تطابق تعریف نمی‌شود.... پایان روانکاوی برای فروید، صدها فرسنگ با آن بهشت ژنیتال که پست‌فرویدی ها وعده‌اش را می‌دهند و آن را به عنوان نهایت ثمر بخشی روانکاوی می‌دانند، فاصله دارد. برای فروید هیچ ثمر بخشی جز ثمر بخشی اخلاقی متصور نیست..... و این یعنی گره خوردن اشتیاق به کاستراسیون. آن‌چه که برای فروید اهمیت دارد این است که این آنالیزان، اگر چه به صورت تأخیری، با کاستراسیون و با نقطه ناممکن آن مواجه شود، که این کاستراسیون و نقطه ناممکن آن برای هر سوژه ویژگی خاص خودش را دارد....

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation

https://uupload.ir/files/zle9_freud.jpg
....می دانیم که آنالیز (دورا) بیشتر از سه ماه طول نکشید و (دورا) با قطع زود هنگام روانکاویش به فروید فهماند که روانکاو در جایگاه “کسی که فرض می شود بداند” نیست، حتی اگر او خود فروید باشد، و این کاری است که هیچیک از بیماران هیستریک از انجام آن دریغ نخواهند ورزید....
نقل از کتاب #مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:

https://freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
#درسنامه های دکتر #میترا_کدیور:جلسه چهارم دوره اول
.بدبخت کسی که سمپتومی ندارد، از سمپتوم نمی‌توان صرف نظر کرد، حتی نرمالیته خودش یک سمپتوم است و شاید خطرناک‌ترین آنها. بنابراین اگر سمپتوم الزامی است در جریان یک روانکاوی چه بر سر آن می‌آید و پایان کار به کجا می‌کشد؟ لکان در سمینار (ار اس ای ) می‌گوید: «من سمپتوم را این گونه تعریف می‌کنم:روش هر کس برای لذت بردن از ناخودآگاه، آن گونه که ناخودآگاه او را تعیین می‌کند». روش هر کس برای لذت بردن از ناخودآگاه، این تعریف سمپتوم است. تعریف سمپتوم به عنوان صور مختلف لذت بردن یا ژوئی‌سانس به این معنی است که سمپتوم در نفس خودش حاوی «غیرقابل درمان» است. زیرا که به هر صورت و به هر شکل بالاخره نوعی ژوئی‌سانس باقی می‌ماند، اگرچه که اشکال مختلف ژوئی‌سانس دارای ارزش‌های مساوی نیستند. پس اگر برای سوژه در جریان روانکاوی چیزی در ارتباط با سمپتوم تغییر می‌کند آن چیز در نحوه لذت بردن سوژه است.
انتخاب متن و تصویر:مهدی ربیعی
(سایت انجمن فرویدی)
@doostdaran_freudianassociation
#درسنامه های دکتر #میترا_کدیور: جلسه چهارم دوره اول
..... روانکاو برعکس درمانگر در صدد یکپارچگی ایگو نیست، بلکه هدف او بیرون کشیدن ابژه اشتیاق از شکاف سوژه است. برای دسترسی به این هدف این شکاف می‌بایست هرچه عمیق‌تر گردد نه این که مسدود شود. خود سوژه به اندازه کافی در صدد مسدود کردن آن هست. برای این کار نیازی به روانکاو نیست. همدلی کردن با سوژه یعنی مسدود کردن شقاق او که بسیار برای بیمار لذت‌بخش است. از یک طرف در انتقال مستقر شده است، درد و رنجش پایان یافته است، لم داده است به انتقال و از طرف دیگر با او همدلی می‌شود. بنابراین چه وضعیتی از این ایده‌آل‌تر. ولی آیا هرگز شنیده‌اید فروید صحبتی از همدلی کرده باشد؟ همدلی با چی؟ با ژوئی‌سانس سمپتوم؟ این را که بیمار خودش قبلاً داشت، قبل از این که سمپتومش برایش مسأله‌ساز شود و موضوع یک تقاضا گردد. زمانی که سمپتوم علامتی بیش نبود، در آن زمان بیمار با سمپتومش همدلی می‌کرد. اما حالا که او یک متقاضی شده است، دیگر قادر به این کار نیست. در واقع چون دیگر قادر به این کار نبوده، قادر به همدلی کردن با سمپتومش نبوده، متقاضی شده است. آیا باید او را به نقطه صفر برگرداند؟...

منبع: وب سایت انجمن فرویدی

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation


https://uupload.ir/files/isof_105950364_131509248574274_6208232418779477274_n.jpg
#درسنامه های دکتر #میترا_کدیور: جلسه چهارم دوره اول

...فریادهای اعتراض‌آمیزی را از هر طرف می‌شنوم که می‌گویند: «اما دوره و زمانه سعدی سپری شده است. دیگر نمی‌توان بر طبق حکمت او زیست». جواب من به این فریادها این است: «شمایی که فریاد می‌زنید فقط کمی بیشتر گفتار اربابی زمانه خود را باور کرده‌اید و با آن منطبق شده‌اید». در عین حال اضافه می‌کنم که مطمئناً در رسیدن به ایده‌آل‌های گفتار اربابی و بهشت موعودش نیز با شکست مواجه شده‌اید و گرنه اصلاً گوش‌تان به حرف‌های من بدهکار نبود که بعداً بخواهید اعتراض کنید. اما در واقع شما اصل قضیه را ملتفت نشده‌اید. اصل قضیه این است که روانکاو هیچ راه از پیش تعیین شده‌ای را تجویز نمی‌کند، حتی اگر این راه از آن سعدی باشد. راه‌های متفاوتی وجود دارند که بعضی‌ها شریف تر از آن‌های دیگر هستند. اما کار روانکاو این است که امکانات لازم را فراهم آورد تا سوژه راه خودش را بیابد که ممکن است در نهایت راه پیشنهادی سعدی باشد یا نباشد. کار روانکاو این نیست که ایده‌آل‌های خود را به آنالیزان تلقین کند. کار او این است که شرایطی فراهم آورد تا آنالیزان بتواند همه همانند سازی‌هایش را به زیر سؤال ببرد و تمام ایده‌آل‌هایش را مورد بازبینی قرار دهد. کار روانکاو این نیست که یک سری افراد مؤمن به روانکاوی پرورش دهد، بلکه برعکس اجازه دهد که آنالیزان به آن پشت کند و هر راهی که خود می‌خواهد برگزیند، حتی اگر این راه در جهت مخالف روانکاوی باشد. این هم یکی دیگر از پارادوکس‌های روانکاوی است که در آن گاه یک روانکاوی موفق به همان نتایجی منجر می‌شود که یک روانکاوی کاملاً ناموفق. نکته این‌جاست که هیچ مقصد از پیش تعیین شده‌ای جز اشتیاق سوژه وجود ندارد و این نکته اساس عملکرد اخلاق روانکاو است...

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:

https://freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation


https://uupload.ir/files/gvye_106020442_580066092651816_8028755549836639453_n.jpg
#درسنامه های دکتر #میترا_کدیور: جلسه پنجم دوره اول

.... خوب گفتن ایده‌آل روانکاوی است، بر خلاف هر نوع درمانی که هدفش به اصطلاح خوب زیستن است. خوب زیستن آن چیزی است که بر اساس آموزش‌ها و معیارهای گفتار اربابی تعیین می‌شود. یعنی درست همان چیزی که در قاموس حافظ نیست. حال آن که خوب گفتن یک محصول اخلاقی است. هدف روانکاوی نه تولید انسان‌های استاندارد و چوخ بختیار است و نه مشتی افراد تک رو و خود محور و در نهایت اتیستیک و بدون هیچ گونه رابطه اجتماعی. قبلاً گفتیم که به عقیده لکان روانکاوی دست‌یابی به تفاوت مطلق است و این تفاوت مطلق خود را در نوع خاص ارتباطی که سوژه با سوژه‌های دیگر برقرار می‌کند به ظهور می‌رساند و نه در قطع ارتباط با آن‌ها که این آخری راه معتکفین و عزلت نشینان است. در حقیقت یکی از معیارهایی که پایان روانکاوی را تعیین می‌کند همین مقوله رابطه اجتماعی است و این همان چیزی است که وجه پلتیک روانکاوی بر آن استوار است و روانکاوی در اکستانسیون را رقم می‌زند. قرار بر این نیست که از بطن رابطه خصوصی، دو نفره، نزدیک و در هم پیچیده آنالیست و آنالیزان سوژه‌ای سر برآورد که دنیا و هر چه را در آن است نفی کند. گوشه عزلت اختیار کند و بقیه عمر را به قول ولتر صرف گلکاری در باغچه‌اش کند و یا این که حداکثر خودش را در پشت مشتی روابط دو نفره دیگر مخفی کند و بقیه عمر خود را در دفتر روانکاوی‌اش مخفی کند. روانکاوی قبل از هر چیز و بالاتر از هر چیز، یک گفتار است و تنها گفتاری است که این صلابت را دارد که در مقابل گفتار اربابی قد علم کند. گفتاری است که در مقابل گفتار اربابی است، نه ناتوانی گفتار هیستریک را دارد و نه چاکری گفتار دانشگاهی را و همان طور که قبلاً گفته‌ام تنها گفتار اربابی باقی مانده، گفتار کاپیتالیستی است که این قدرت را داشته که سایر گفتارهای اربابی را به نابودی بکشاند و از این رهگذر صیقل هم پیدا کند...

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation

https://uupload.ir/files/knq2_106046871_179960473517108_444448422973065862_n.jpg
«من بحثی ندارم که شما برای خودتان چگونه به نظر می آیید؛ اما آیا خیرخواهی را در میان فرادستان و رقبای خود، جوانمردی را در بین دشمنان خود چنان فراوان و رشک را در اجتماع دور و برتان چنان اندک یافته اید که حس می کنید وظیفه دارید در برابر اینکه شرارت ایگوئیستیک سهمی در طبیعت انسانی داشته باشد به مقابله برخیزید؟ آیا نمی دانید که یک آدم معمولی در مورد هر آنچه مرتبط با زندگی جنسی باشد چقدر غیر قابل کنترل و غیر قابل اعتماد است؟ یا آیا نمی دانید که تمام انواع تخلفات و افراطی گری هایی که ما در شب خواب می بینیم، آدم های بیدار روزانه در زندگی واقعی مرتکب می شوند؟ … و حالا لحظه ای چشم خود را از افراد بردارید و جنگ جهانی را در نظر بگیرید که هنوز هم دارد اروپا را به ویرانی می کشد. به وحشیگری، بی رحمی و دروغ های عظیمی فکر کنید که می توانند جهان متمدن را فرا بگیرند. آیا واقعا بر این باورید که یک مشت مردم جاه طلب و فریبکار بی وجدان می توانستند از تمام این ارواح شریر بند بگشایند اگر میلیون ها دنباله رو، شریک گناه آنها نبودند؟» سخنرانی نهم از سخنرانی های آشنایی با روانکاوی «سانسور در رویاها» (فروید، ۱۹۱۵)

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:

https://freudianassociation
انتخاب متن: امین دو کوهکی
انتخاب تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation

https://uupload.ir/files/w5e9_105951985_171724804305980_1502618127655044211_n.jpg
#درسنامه های دکتر #میترا_کدیور : جلسه پنجم دوره اول

.....لکان می‌گوید «آن‌چه که اشتیاق نامیده می‌شود باعث می‌شود که زندگی در بزدلی خالی از هر گونه معنا باشد». به خاطر همین است که زندگی یک نوروتیک خالی از هر گونه معناست و این آن چیزی است که یک هملت را از یک آنتیگون مجزا می‌سازد. آنتیگون بر اساس فرمان دیگری عمل نمی‌کند، حتی اگر این دیگری، بزرگترین و قدرتمندترین دیگری‌ها باشد یعنی کرئون، او بر اساس خواسته بزرگ دیگری عمل می‌کند. خواسته خدایان که بر آدمیان مقرر کرده‌اند که مردگان می‌بایست دارای مدفنی باشند. آنتیگون مجری خواسته خدایان است به قیمت زندگی خودش، زیرا که برای او زندگی در بزدلی خالی از هر معنا است. هملت اما موجود قابل ترحمی است که قادر نیست خواسته خدایان یا قانون آن‌ها را اجرا کند. قانونی که در آن کسی که مرتکب قتل شده، مستوجب مرگ است. او در نهایت فقط قادر است که یک انتقام شخصی بگیرد، آن هم در لحظه آخر و وقتی که در می‌یابد که همچون یک بزدل و یک فریب خورده خواهد مرد. و صد البته وفادار به ساختار وسواسی خودش. هملت در مدت کوتاه زندگی‌اش تلاش کامل به خرج داده که به انتظارات دیگران خیانت کند و هم عشق را به سخره بگیرد و هم دوستی را و هم جایگاه خودش را به عنوان وارث تاج و تخت، یعنی حافظ و مجری قانون. لکان زمانی پایان روانکاوی را مصادف با به تحقق رسیدن «وجودی برای مرگ» می‌دانست.....یعنی که سوژه با تمام وجودش مرگ را باور کند و زندگی خودش را بر این حقیقت استوار کند که مرگ آرام و با جبروت در انتظارش است و این چیزی است که واقعاً در یک روانکاوی اتفاق می‌افتد. سوژه بالاخره باور می‌کند که میراست...

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation

https://uupload.ir/files/cj4_marg.jpg
....گفتار کاپیتالیسم در ساختار خود سیستمی است که به طور عمده بر اساس توزیع دال بنا شده است، خواه به شکل اطلاعات و خواه به شکل تصاویر، که بدون وقفه و به طرز سرسام آوری انسان ها را مورد تهاجم قرار می دهند. این گفتار همچنین مداوم در حال ساختن ماشین های لذت زای پیچیده و پیچیده تر است که انواع و اقسام لذتها را به ارزانی در هر کوی و برزن در اختیار هر کسی قرار می دهند، اما خوشنودی از این دنیای سرسام آور هر روز بیشتر رخت برمی بندد و فلاکت و ادبار دنیای مصرف هم بر همین اساس است. نوعی لذت خواهی و لذت بری دیوانه وار و بدون حد و مرز که هر روز تمنای جدیدتری دارد، هر روز کالای نوتری را می طلبد و از انبوه کالاهای متعدد جز خاکستری بر جای نمی گذارد. در این گیر و دار "خوشنودی و رضایت" آن چیزی است که اول از همه تبدیل به خاکستر شده است...
نقل از #کتاب_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:

https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مریم رحمتی

@doostdaran_freudianassociation
روانکاو به معنای واقعی آن فقط فرویدی است. حتی لکان هم فقط یک بازگشت به فروید است و حذف لکان مقدمه تحریف فروید است. در واقع لکانی‌ها معتقدند که فقط آن‌ها هستند که به معنای واقعی فرویدی می‌باشند. فقط آن‌ها هستند که قادر به قرائت انقلابی از فروید هستند و فروید را تحریف نمی‌کنند و حرف‌هایش را به یک لالائی تقلیل نمی‌دهند. وقتی که لکان حذف شد آن‌گاه می‌توان لیستی از روانکاوان «فرویدی» ارائه داد!» پی نوشت دکتر میترا کدیور بر صورتجلسه بیست و نهمین جلسه هیأت مدیره انجمن فرویدی، سی ام آبان ماه سال هشتاد هشت، صفحه سیزدهم.

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
‏https://freudianassociation

انتخاب متن: امین دو کوهکی
انتخاب تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
در این اسطوره پسران قبیله با هم متحد می شوند و پدر یکه تاز و قدر قدرت را می کشند و تمام آن چیزهایی را که او از آن بهرمند بود بین خود قسمت می کنند و بعد برای اینکه خود به جان هم نیفتند شروع به وضع قانون می کنند و تابو می سازند و احساس گناه ناشی از این قتل گریبان پسران را می گیرد و پس از آن نام پدر با قدرت هر چه تمام تر در ناخودآگاه این پسران حکم می راند و به صورت توتم در تمام ارکان زندگی شان متجلی می گردد. زیرا به قول لکان پدر حقیقی پدر مرده است.
پسران فروید نیز با او چنین کاری را کردند و تصمیم گرفتند که روانکاوی را نگه دارند و فروید را کنار بگذارند. تصمیم گرفتند از تمام آنچه که او به تنهایی در مدت قریب به پنجاه سال ساخته بود بهره برند، ولی نام او را پاک کنند و چون نتوانستند این نام را پاک کنند آن را کمرنگ و مخدوش کردند...( نقل ار #کتاب_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور).

وب سایت انجمن فرویدی: https://freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
#درسنامه های دکتر #میترا_کدیور: جلسه پنجم دوره اول

کسی که قصد خودکشی خودش را با هیچ کس در میان نمی‌گذارد و بدون گذشتن از مسیر دیگری و دخالت دادن او در نیت خود، اقدام به خودکشی می‌کند، کسی است که در مورد اقدامش می‌توان واژه‌های به کار گرفته شده از طرف ساس را بجا تلقی کرد؛ یعنی این که اقدام او یک عمل است نه یک واقعه. و این که بر اساس یک انتخاب باطنی بوده است. حتی اگر در مورد این شخص یک اختلال جسمی و یا یک اختلال روانی کاملاً شناخته شده وجود داشته باشد عمل او را می‌بایست یک انتخاب تلقی کرد و نه یک بیماری. حتی اگر این شخص تحت نظر روان پزشک بوده باشد. از آنجا که نیت خودش را با پزشک خود در میان ننهاده به این معنی است که هیچ گونه درخواست کمکی در این رابطه نداشته است. البته خود در میان نهادن هم یک مقوله است که بسیار هم پیچیده است و به آن هم خواهیم پرداخت. اما دسته دیگر افرادی هستند که قصد خودشان را با دیگری در میان می‌گذارند و این دسته افراد بسیار بیشتری را در بر می‌گیرد. به قول لکان: «دهان گشودن یعنی درخواست کردن.» وقتی که فردی قصد خودکشی خود را با دیگری در میان می‌گذارد با همین در میان گذاشتن، درخواستی را ارائه می‌کند، چیزی را می‌طلبد، چیزی را می‌خواهد یا کمکی را می‌طلبد. یا باج می‌خواهد و یا به چالش وامی‌دارد و در این حالت می‌توان ادعا کرد که این دیگری است که به طور خواسته یا ناخواسته درگیر می‌شود و طبیعی است که به خاطر درگیر شدن عکس‌العملی از خود نشان دهد. یعنی آن شخصی که تمایلات خودکشی خودش را با دیگری در میان می‌گذارد، دیگری را بدون این که خودش بخواهد درگیر مسأله خود می‌کند و طبیعی است که دیگری بالاخره کاری را انجام دهد، چون که اغلب به طور ناخواسته درگیر شده است. حالا بسته به این که این دیگری که به این ترتیب درگیر شده یک فرد به اصطلاح حرفه‌ای باشد یا نه قضیه فرق می‌کند...

جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation

https://uupload.ir/files/05kv_106109110_634895757371065_4231023629544354019_n.jpg
#روانکاوی_وحشی
روانکاوی وحشی به معنای روانکاوی بی¬‌حساب و کتاب، روانکاوی هردمبیل، روانکاوی خودرو، روانکاوی عامیانه و روانکاوی کوچه و بازار و امثال این¬‌ها است و با وجودی که قریب به صد سال از نگارش این مقاله توسط #فروید می‌گذرد هنوز هم کاملاً تازه و روزآمد است و این نه تنها در کشور ما بلکه در اکثریت قریب به اتفاق ممالک جهان صدق می¬‌کند.
*
در این ارتباط فروید، پریشانی یکی از مراجعین‌اش را برای ما اینگونه نقل می¬ کند:

زنی چهل و چند ساله و مطلقه که به دلیل
#اضطراب با #پزشک جوانی مشورت کرده و از او می‌شنود که علت اضطرابش نداشتن رابطه¬‌ی جنسی است و اینکه برای #درمان آن سه راه وجود دارد:
*

یا اینکه به نزد شوهرش برگردد، یا یک #معشوق برگزیند و یا خود¬ارضایی کند.
****
جالب‌تر این که علت مراجعه این زن به فروید افاضات بعدی پزشک جوان است که ادعا کرده است تشخیص و درمان‌اش بر اساس آخرین کشفیات علمی است که توسط فروید انجام گرفته و اگر باور نمی‌کند می¬‌تواند برود از خودش بپرسد.
+++++
برای مطالعه بیشتر در ارتباط با مطلب فوق؛ تیتر زیر را در گوگل سرچ کنید!
______
مقاله «روانکاوی وحشی» اثر زیگموند فروید
سایت انجمن فرویدی
______

انتخاب متن و تصویر: محمد کیان بخت
@doostdaran_freudianassociation

https://uupload.ir/files/xo_73420400_149622866726282_737456645834502062_n.jpg
#درسنامه های دکتر #میترا_کدیور: جلسه پنجم دوره اول
......
هدف من از بیان کردن این مطلب این نیست که روانپزشکان و روانشناسان را از اقدام به بستری کردن بیماری که قصد خودکشی دارد، باز دارم. بلکه هدفم آن است که به آنها نشان دهم که، وقتی که قرار است کار به این‌جا بکشد، چرا بیخود بیمار را امیدوار می‌کنند و به او در باغ سبز نشان می‌دهند. چرا در جایگاهی تکیه می‌زنند که به محض بروز کوچک ترین دشواری از آن پا به فرار می‌گذارند. وقتی که فروید می‌گوید: «افرادی که آموزش کافی برای روانکاو شدن ندیده‌اند، عمل‌شان مثل کسی است که دیوهایی را از بند آزاد می‌کند و چون قادر به کنترل آن‌ها نیست از مقابل‌شان می‌گریزند.» به همین وضعیت اشاره می‌کند. اگر کسی این نکته را می‌داند که در لحظات بحران چیزی جز بستری کردن و شوک درمانی برای عرضه ندارد، چرا باید خودش را و بیمارش را فریب بدهد و کسی را که به او پناه آورده این چنین ناامید و مأیوس کند.....
منبع:وب سایت انجمن فرویدی

انتخاب متن و تصویر:مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation