جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور : لکان میگوید: «انتقال عشقی است که معطوف به دانش است». اثربخشی برقآسا محصول برقرار شدن یک ارتباط میان سوژه و دانش است. دانشی که علت مخفی سمپتوم را در بر میگیرد. پس اثربخشی درمانی در نتیجه چیزی نیست جز اثربخشی برقرار شدن انتقال، همین. و باید تأکید کنم که این اثربخشی الزاماً منجر به یک پسیکانالیز به معنای واقعی نمیشود. این اثربخشی فقط در نتیجه استقرار سوژهای است که فرض میشود میداند و علت العلل ثمربخشی درمانی در پراتیکهای مختلف اعم از شمنیسم [۵] تا انواع روان درمانیها.......
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
از کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور : لکان میگوید: «انتقال عشقی است که معطوف به دانش است». اثربخشی برقآسا محصول برقرار شدن یک ارتباط میان سوژه و دانش است. دانشی که علت مخفی سمپتوم را در بر میگیرد. پس اثربخشی درمانی در نتیجه چیزی نیست جز اثربخشی برقرار شدن انتقال، همین. و باید تأکید کنم که این اثربخشی الزاماً منجر به یک پسیکانالیز به معنای واقعی نمیشود. این اثربخشی فقط در نتیجه استقرار سوژهای است که فرض میشود میداند و علت العلل ثمربخشی درمانی در پراتیکهای مختلف اعم از شمنیسم [۵] تا انواع روان درمانیها.......
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
کلاسهای #عرصه_فرویدی_ #مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور
#هگل معتقد است که پایان دانش مساوی است با پایان تاریخ. پایان دانش یعنی زمانی که بشر هر آنچه را که راجع به جهان مادی است دانسته باشد و دیگر هیچ راز نهفتهای در کائنات برایش وجود نداشته باشد. این نکتهای است که نه تنها از نظر امکان حدوث بعید به نظر میرسد و دور از دسترس است بلکه ظاهراً به این معنی است که برای هگل امکان شناخت جهان مادی به معنی واقعی کلمه وجود دارد، و این که این شناخت میتواند بالقوه مستقل باشد. حال آن که همانطور که جای دیگر توضیح دادم، در مقاله عینیت و واقعیت در فیزیک و در روانکاوی، میزان گستردگی معرفت از جهان بستگی به میزان گستردگی بعد سمبولیک دارد و از آنجایی که بعد سمبولیک پایان ناپذیر است، معرفت از جهان مادی هم پایان ناپذیر خواهد بود. البته وقتی که هگل پایان دانش را مترادف با پایان تاریخ قرار میدهد یعنی خود به خود ناممکن بودن چنین فرضی را مطرح میکند.
منبع:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
#هگل معتقد است که پایان دانش مساوی است با پایان تاریخ. پایان دانش یعنی زمانی که بشر هر آنچه را که راجع به جهان مادی است دانسته باشد و دیگر هیچ راز نهفتهای در کائنات برایش وجود نداشته باشد. این نکتهای است که نه تنها از نظر امکان حدوث بعید به نظر میرسد و دور از دسترس است بلکه ظاهراً به این معنی است که برای هگل امکان شناخت جهان مادی به معنی واقعی کلمه وجود دارد، و این که این شناخت میتواند بالقوه مستقل باشد. حال آن که همانطور که جای دیگر توضیح دادم، در مقاله عینیت و واقعیت در فیزیک و در روانکاوی، میزان گستردگی معرفت از جهان بستگی به میزان گستردگی بعد سمبولیک دارد و از آنجایی که بعد سمبولیک پایان ناپذیر است، معرفت از جهان مادی هم پایان ناپذیر خواهد بود. البته وقتی که هگل پایان دانش را مترادف با پایان تاریخ قرار میدهد یعنی خود به خود ناممکن بودن چنین فرضی را مطرح میکند.
منبع:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان: دکتر #میترا_کدیور ..
در انتهای این روند برگ ریزان که سوژه به تدریج در آن از هر پوششی تهی میشود، در عریانی و بی چیزی مطلق آخر کار، در آن لحظه که سوژه خودش را همچون غریقی تنها میبیند، تخته پارهای از جایی سر بر میآورد که آن تخته پاره چیزی نیست جز ابژهای که اشتیاق از آن زاده میشود، که آن را لکان ابژه... مینامد. این همان چیزی است که اشتیاق روانکاو نامیده میشود و این همان هدفی است که مسیر را مشخص میکند. بنابراین تا شما به آن نقطه نرسید، نمیتوانید تصوری از آن داشته باشید. این توده آنچنان متراکم و آنچنان غیر قابل رسوخ است که برای رسیدن به آن مدت زمانی به درازای چندین سال لازم است. نکته شگفت انگیز دیگر این که دست یافتن به این توده متراکم و غیرقابل نفوذ، منجر به این میشود که دست یابنده، خودش تماماً تبدیل به آن بشود، همچنان که در افسانهها هست که شیئی این خاصیت را دارد که وقتی کسی به آن دست میزند ماهیتش تغییر میکند و خود تبدیل به همان شیء میشود. در افسانههای تمام فرهنگها هست. سنگ، طلا و یا چنین چیزی، در اینجا هم واقعاً همان اتفاق میافتد، یعنی سوژهای که به این توده متراکم دست پیدا میکند، خودش برای دیگران تبدیل به یک معما میشود، زیرا با هیچ یک از معیارهای آنها قابل تعریف نیست و هرگز آنجایی نیست که انتظارش را دارند. همانطور که آنالیزانهای فروید او را برای ما توصیف میکنند که به این مطلب هم امروز خواهیم پرداخت.....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
.
https://uupload.ir/files/ydja_اشتیاق_روانکاو.jpg
در انتهای این روند برگ ریزان که سوژه به تدریج در آن از هر پوششی تهی میشود، در عریانی و بی چیزی مطلق آخر کار، در آن لحظه که سوژه خودش را همچون غریقی تنها میبیند، تخته پارهای از جایی سر بر میآورد که آن تخته پاره چیزی نیست جز ابژهای که اشتیاق از آن زاده میشود، که آن را لکان ابژه... مینامد. این همان چیزی است که اشتیاق روانکاو نامیده میشود و این همان هدفی است که مسیر را مشخص میکند. بنابراین تا شما به آن نقطه نرسید، نمیتوانید تصوری از آن داشته باشید. این توده آنچنان متراکم و آنچنان غیر قابل رسوخ است که برای رسیدن به آن مدت زمانی به درازای چندین سال لازم است. نکته شگفت انگیز دیگر این که دست یافتن به این توده متراکم و غیرقابل نفوذ، منجر به این میشود که دست یابنده، خودش تماماً تبدیل به آن بشود، همچنان که در افسانهها هست که شیئی این خاصیت را دارد که وقتی کسی به آن دست میزند ماهیتش تغییر میکند و خود تبدیل به همان شیء میشود. در افسانههای تمام فرهنگها هست. سنگ، طلا و یا چنین چیزی، در اینجا هم واقعاً همان اتفاق میافتد، یعنی سوژهای که به این توده متراکم دست پیدا میکند، خودش برای دیگران تبدیل به یک معما میشود، زیرا با هیچ یک از معیارهای آنها قابل تعریف نیست و هرگز آنجایی نیست که انتظارش را دارند. همانطور که آنالیزانهای فروید او را برای ما توصیف میکنند که به این مطلب هم امروز خواهیم پرداخت.....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
.
https://uupload.ir/files/ydja_اشتیاق_روانکاو.jpg
از کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان: دکتر #میترا_کدیور
برای آنالیست، هویت سازیهای گوناگون آنالیزان نه تنها جایی از اعراب ندارد بلکه یکی از اهداف و وظایف آنالیست این است که آنالیزان را به جایی هدایت کند که خودش تمام هویت سازیهایش را به زیر سؤال ببرد. کار آنالیست، متزلزل کردن هویت سازیها است نه مستحکم کردن آنها. برای آنالیست، آنالیزانهایش، وجود آنالیزانش خلاصه میشود به وجود اشتیاقی او و به وجود ژوئیسانسی او و هیچ یک از هویت سازیهایش برای آنالیست رسمیت ندارد. برای نامیدن یک وجودی که چنین مختصر است و متبلور و بدون حشو و زواید، مختصرترین نام ممکن کفایت میکند که همان نام کوچک هر سوژه است. بنابراین برای آنالیست، آنالیزانهایش نه خانم فلان، آقای بهمان، خانم دکتر، آقای مهندس، پسر صدر اعظم، دختر رییس جمهور هیچکدام از اینها نیست. بلکه نام کوچک آنها برای گفتن کل مطلب کفایت میکند. بنابراین اگر گاهی وقتها میبینید من شما را با نام کوچکتان صدا میکنم، علتش همین است. در رابطه معلم و متعلم در مکتب لکان هم همین امر صادق است زیرا که در مکتب لکان معلم، روانکاو است و متعلم یک آنالیزان بالقوه یا بالفعل. اما مهمترین درس جلسه قبل آن واقعهای بود که رخ داد، درست همزمان با مطلبی که راجع به آن صحبت میکردیم یعنی مقوله متقاضی و مشتری در مکتب لکان. گفتم که در مکتب لکان متقاضی را رد نمیکنند ولی مشتری را چرا...
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
.
https://uupload.ir/files/p7fj_moteghazi.moshtari.jpg
برای آنالیست، هویت سازیهای گوناگون آنالیزان نه تنها جایی از اعراب ندارد بلکه یکی از اهداف و وظایف آنالیست این است که آنالیزان را به جایی هدایت کند که خودش تمام هویت سازیهایش را به زیر سؤال ببرد. کار آنالیست، متزلزل کردن هویت سازیها است نه مستحکم کردن آنها. برای آنالیست، آنالیزانهایش، وجود آنالیزانش خلاصه میشود به وجود اشتیاقی او و به وجود ژوئیسانسی او و هیچ یک از هویت سازیهایش برای آنالیست رسمیت ندارد. برای نامیدن یک وجودی که چنین مختصر است و متبلور و بدون حشو و زواید، مختصرترین نام ممکن کفایت میکند که همان نام کوچک هر سوژه است. بنابراین برای آنالیست، آنالیزانهایش نه خانم فلان، آقای بهمان، خانم دکتر، آقای مهندس، پسر صدر اعظم، دختر رییس جمهور هیچکدام از اینها نیست. بلکه نام کوچک آنها برای گفتن کل مطلب کفایت میکند. بنابراین اگر گاهی وقتها میبینید من شما را با نام کوچکتان صدا میکنم، علتش همین است. در رابطه معلم و متعلم در مکتب لکان هم همین امر صادق است زیرا که در مکتب لکان معلم، روانکاو است و متعلم یک آنالیزان بالقوه یا بالفعل. اما مهمترین درس جلسه قبل آن واقعهای بود که رخ داد، درست همزمان با مطلبی که راجع به آن صحبت میکردیم یعنی مقوله متقاضی و مشتری در مکتب لکان. گفتم که در مکتب لکان متقاضی را رد نمیکنند ولی مشتری را چرا...
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
.
https://uupload.ir/files/p7fj_moteghazi.moshtari.jpg
از کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان: دکتر #میترا_کدیور .... برای فروید روانکاوی دارای اثراتی است که میتوانند تراپوتیک باشند یا پاتولوژیک و او هر دوی آنها را به عنوان اثرات روانکاوی به رسمیت میشناسد. ولی برای هیچکدام از آنها بهای خارج از اندازهای قایل نیست. آنچه که از تعریف خاطرات این آنالیزانها استنباط میشود، این است که برای فروید فراز و نشیبهای سمپتوم یعنی به وجود آمدن، از بین رفتن، تغییر شکل دادن آن با استناد به یک ثمر بخشی متکی بر بهبودی یا خوشبختی یا تطابق تعریف نمیشود.... پایان روانکاوی برای فروید، صدها فرسنگ با آن بهشت ژنیتال که پستفرویدی ها وعدهاش را میدهند و آن را به عنوان نهایت ثمر بخشی روانکاوی میدانند، فاصله دارد. برای فروید هیچ ثمر بخشی جز ثمر بخشی اخلاقی متصور نیست..... و این یعنی گره خوردن اشتیاق به کاستراسیون. آنچه که برای فروید اهمیت دارد این است که این آنالیزان، اگر چه به صورت تأخیری، با کاستراسیون و با نقطه ناممکن آن مواجه شود، که این کاستراسیون و نقطه ناممکن آن برای هر سوژه ویژگی خاص خودش را دارد....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/zle9_freud.jpg
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید:
https://freudianassociation
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/zle9_freud.jpg
از کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور
#طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
.......
انتقال واقعی در روانکاوی بر اساس ترانسفرنس است. در روانکاوی میشود یک سری معلومات را از طریق دانشگاهی انتقال داد اما هیچ دانش جدیدی به وجود نمیآید مگر آن که اشکال مختلف کمبود وجود و شقاق سوژه به کار گرفته شود و آن هم به صورت کاملاً برنامه ریزی شده و به دور از روشهای مکاشفهای و در خود فرو رفتنهای پاتولوژیک. پس تولید شدن و به وجود آمدن دانش به این ترتیب است و انتقال دادن یک سری معلومات نوعی دیگر است. حالا این روش تولید دانش آن چنان پیچیده و ممتنع است که گاه روانکاو تأسف میخورد که چرا آسایش موجود در آزمایشگاه و روشهای علمی متعارف را ندارد و به این نوع روش تولید دانش رو آورده است و این تأسف خوردن گاه منجر به ایجاد دُگم و تکرار مکررات و انجماد فکری میشود، چیزی که هرگز در آثار فروید یافت نمیشود. تحول در آثار فروید از یک اثر به اثر دیگر یا حتی در درون همان اثر به اندازهای سریع صورت میگیرد که گاهی برای خواننده گیج کننده است و گاهی این فکر را ایجاد میکند که فروید مرتب در حال تناقض گویی است. واقعیت چیز دیگری است، واقعیت آن چیزی است که لکان میگوید که «روانکاو وقتی که آموزش میدهد، آنالیزان «من نمیخواهم ازش چیزی بدانم» خودش است». فروید تا مغز استخوان به این شرط اساسی تولید دانش در روانکاوی وفادار است، یعنی به کار گرفتن شقاق سوژه...
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/2gc_106101812_711949802923400_3307285703589030547_n.jpg
#طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
.......
انتقال واقعی در روانکاوی بر اساس ترانسفرنس است. در روانکاوی میشود یک سری معلومات را از طریق دانشگاهی انتقال داد اما هیچ دانش جدیدی به وجود نمیآید مگر آن که اشکال مختلف کمبود وجود و شقاق سوژه به کار گرفته شود و آن هم به صورت کاملاً برنامه ریزی شده و به دور از روشهای مکاشفهای و در خود فرو رفتنهای پاتولوژیک. پس تولید شدن و به وجود آمدن دانش به این ترتیب است و انتقال دادن یک سری معلومات نوعی دیگر است. حالا این روش تولید دانش آن چنان پیچیده و ممتنع است که گاه روانکاو تأسف میخورد که چرا آسایش موجود در آزمایشگاه و روشهای علمی متعارف را ندارد و به این نوع روش تولید دانش رو آورده است و این تأسف خوردن گاه منجر به ایجاد دُگم و تکرار مکررات و انجماد فکری میشود، چیزی که هرگز در آثار فروید یافت نمیشود. تحول در آثار فروید از یک اثر به اثر دیگر یا حتی در درون همان اثر به اندازهای سریع صورت میگیرد که گاهی برای خواننده گیج کننده است و گاهی این فکر را ایجاد میکند که فروید مرتب در حال تناقض گویی است. واقعیت چیز دیگری است، واقعیت آن چیزی است که لکان میگوید که «روانکاو وقتی که آموزش میدهد، آنالیزان «من نمیخواهم ازش چیزی بدانم» خودش است». فروید تا مغز استخوان به این شرط اساسی تولید دانش در روانکاوی وفادار است، یعنی به کار گرفتن شقاق سوژه...
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/2gc_106101812_711949802923400_3307285703589030547_n.jpg
از کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور
#طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
........
کسان دیگری هم هستند که با استناد به این که گفتن با حرف زدن متفاوت است بی عملی خودشان را توجیه میکنند یعنی روانکاوانی که قادر به انجام تعبیر نیستند و فقط دهانشان را میبندند و صمّ و بکم مینشینند. اما با این همه تعبیر را نه از روی فرمش بلکه از روی اثراتی که میگذارد، ایجاد میکند، میشود شناخت و فروید بارها و بارها این مسأله را تکرار کرده است که وقتی که مثلاً تعبیری را انجام دادیم، فروید همیشه میگوید، چه تصدیق آنالیزان، چه نفی او هیچ فرقی برای روانکاو ندارد. اگر تصدیق بکند دلیل این نیست که تعبیرش درست بوده و اگر نفی هم بکند باز دلیل این نیست که تعبیرش نادرست بوده است. تغییری که در کار روانکاوی، تحولی که در سوژه ایجاد میشود و ما اثراتش را در دفعه بعد و دفعات بعد که شخص مراجعه کرد، دیدیم آن وقت است که میفهمیم تعبیر انجام گرفته است یا نه. تعبیر واقعی آن است که منجر به یک تحول توپولوژیک که لکان میگوید میشود. یک زیر و رویی در بعد واقع. ژک آلن میلر میگوید که آنالیست مسؤولیت آنچه را که گفته و آنچه را که نگفته ولی از حرفهایش برداشت شده را به عهده دارد. بدین جهت آنالیست کسی است که مسؤولیت او در مقابل گفتن خودش بنیادی است. و این بدین معنی است که او نه تنها در برابر آنچه که میگوید پاسخگو است بلکه میباید آنچه را که از حرفهایش برداشت میشود از قبل محاسبه کند و این آن چیزی است که یک روانکاو را تعریف میکند.....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/voy_106299241_201809514474785_3830225296299768136_n.jpg
#طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
........
کسان دیگری هم هستند که با استناد به این که گفتن با حرف زدن متفاوت است بی عملی خودشان را توجیه میکنند یعنی روانکاوانی که قادر به انجام تعبیر نیستند و فقط دهانشان را میبندند و صمّ و بکم مینشینند. اما با این همه تعبیر را نه از روی فرمش بلکه از روی اثراتی که میگذارد، ایجاد میکند، میشود شناخت و فروید بارها و بارها این مسأله را تکرار کرده است که وقتی که مثلاً تعبیری را انجام دادیم، فروید همیشه میگوید، چه تصدیق آنالیزان، چه نفی او هیچ فرقی برای روانکاو ندارد. اگر تصدیق بکند دلیل این نیست که تعبیرش درست بوده و اگر نفی هم بکند باز دلیل این نیست که تعبیرش نادرست بوده است. تغییری که در کار روانکاوی، تحولی که در سوژه ایجاد میشود و ما اثراتش را در دفعه بعد و دفعات بعد که شخص مراجعه کرد، دیدیم آن وقت است که میفهمیم تعبیر انجام گرفته است یا نه. تعبیر واقعی آن است که منجر به یک تحول توپولوژیک که لکان میگوید میشود. یک زیر و رویی در بعد واقع. ژک آلن میلر میگوید که آنالیست مسؤولیت آنچه را که گفته و آنچه را که نگفته ولی از حرفهایش برداشت شده را به عهده دارد. بدین جهت آنالیست کسی است که مسؤولیت او در مقابل گفتن خودش بنیادی است. و این بدین معنی است که او نه تنها در برابر آنچه که میگوید پاسخگو است بلکه میباید آنچه را که از حرفهایش برداشت میشود از قبل محاسبه کند و این آن چیزی است که یک روانکاو را تعریف میکند.....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/voy_106299241_201809514474785_3830225296299768136_n.jpg