لینک خرید کتاب:
B-b Mojtaba Nikseresht, [۱۹.۰۱.۱۷ ۱۵:۵۳]
http://ketabesher.ir/product/%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%B9%D8%B7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D9%86%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%D8%A7-%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D8%B1%D8%B4%D8%AA/
B-b Mojtaba Nikseresht, [۱۹.۰۱.۱۷ ۱۵:۵۳]
http://ketabesher.ir/product/%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%B9%D8%B7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D9%86%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%D8%A7-%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D8%B1%D8%B4%D8%AA/
کتابِ شعر
کتاب شعر داستان چاپ کتاب نشر مهرآفرید انتشارات چاپخانه کتابخانی فروش آنلاین ارسال رایگان
کتاب شعر داستان چاپ کتاب نشر مهرآفرید انتشارات چاپخانه کتابخانی فروش آنلاین ارسال رایگان نوشتن خواندن کردن زیبایی سرایش اثر شعر داستان ترانه غزل پست مدرن
تقویم برنامه های کانال داستان خلاقانه:
شنبه ها: نگاهی به نظرات فلاسفه در رابطه با هنر و خلاقیت در آن
شنبه ها: نگاهی به نظرات فلاسفه در رابطه با هنر و خلاقیت در آن
"هنر نزد افلاطون"
"شاعر اولا نباید در اشعار خود مطلبی بیاورد جز آنچه به حکم قانون، شایسته و زیبا و خوب شمرده شده است. در ثانی حق ندارد اشعار خود را پیش از آنکه به قاضیان و پاسداران قانون ارائه کند و موافقت آنها را بدست آورد، در دسترس مردم عادی بگذارد. این قاضیان همان کسانی هستند که برای وضع قواعد لازم درباره موسیقی و نظارت بر تربیت مردم انتخاب کره ایم." (2244)
عبارات فوق بخشی از نظرات عجیب افلاطون درباره هنر و هنرمند است.
اما چرا افلاطون انقدر به هنرمندانی نظیر شاعران و نقاشان و نمایشنامه نویسان سخت می گرفت؟ بدون شک منشاء این برخورد، در آراء فلسفی او است.
افلاطون معتقد بود هر چیزی، در جهانی که مافوق حواس بشری است، از حقیقتی برخوردار است. افلاطون نام حقیقت اشیاء را "ایده" می گذاشت.
از نظر او، اشیاءِ طبیعی (مانند درخت و اسب و ...) و اشیاءِ مصنوعی (مانند خانه و صندلی و...) هر کدام جلوه ای از آن ایده های ناب هستند.
بنابر این هنرمندی که به ساخت اشیائی کاربردی مشغول نیست، با "ایده" ها سر و کاری ندارد و در واقع، به تقلید از اشیاء طبیعی و مصنوعی مشغول است. اینجاست که از نظر افلاطون، هنرمندان (شاعران و نقاشان و نمایشنامه نویسان) از حقیقت ناب و متعالی، بسیار دور مانده اند و به وهم و خیال اشتغال دارند.
افلاطون اگر چه صنعتگران را هم به هنرمندان ملحق می کرد اما شأن آنان را بسیار والاتر از شاعران و نقاشان می دانست.
چرا که صنعتگران و پیشه وران، به اندازه ی نقاشان و نویسندگان، از آن حقیقت ناب، دور نبودند و با تجسم بخشیدن به حقایق ناب (ایده ها)، چیزی مفید و کاربردی تولید می کنند.
از میان آراءِ افلاطون، به سادگی می توان فهمید که تا چه میزان، در ارتباط با هنر، "کارکردگرا" بوده است. او آثار هنری (اعم از صنعتگری و شاعری و نقاشی و موسیقی و..) را بر اساس سود و زیانشان برای جامعه مورد داوری قرار می داد.
در آرمانشهر مورد نظر افلاطون، شاعران کارکردی منفی در تربیت جوانان داشتند.
به اعتقاد افلاطون، باید نخست معلوم شود که: "افراد جامعه ی ما در کودکی چه نوع سخن ها و داستان هایی درباره ی خدایان باید بشنوند و کدام نوع را نباید بشنوند؛ تا بعد آشکار شود که کار کدام دسته از شاعران و نویسندگان پذیرفتنی است و کار کدام یک قابل قبول نیست." (951)
کتاب جمهوری، شرح مرام نامه ی افلاطونی در قبال شاعران است: "باید از شاعران بخواهیم که این را بگویند و آن را نگویند" و این تکه کلام افلاطون در این کتاب است.
هر چند، افلاطون، شاعرانِ با نبوغ و استعداد را تقدیس می کرد، اما ترجیح می داد آنان را با احترام از شهر بیرون کند. او می گوید: "برای کشورِ خود، شاعرانی ساده و ناتوان را ترجیح می دهیم. چرا که به تقلید از مردان آزاد و شریف و پیروی از اصول تربیت مردان جنگی، قانع اند." (968)
افلاطون، فرآیند تولید هنری را محصول نوعی از خود به در شدن می دانست و شاعر و مفسر شعر، از نظر او، در حالت ویژه ای که می توان آن را الهام دانست، شعر را پدید می آورند و یا درک می کنند.
بنابر این اذعان داشت که آفرینش هنری با در هم ریختن قالب های از پیش تعیین شده همراه خواهد بود اما او، نفس این کار را مخل جامعه و مضر به حال جوانان می دانست.
افلاطون هر گونه نوگرایی را مایه ی فساد در جامعه می دانست: "چنین وضعی در روحیه ی جوانان این اثر را می گذارد که از هر چه کهنه و قدیمی است روی برگرداند و به هر چه تازه است متمایل شود. به همین دلیل، خطری بزرگ تر از این برای جامعه نمی توان تصور کرد..." (2239)
اما خارج از چهار چوب بودن و نوگرا بودنِ هنرمندان، فقط یک دلیل برای اخراج آنان از آرمانشهر افلاطونی بود. دلیل دیگر این بود که از نظر افلاطون، آفرینش هنری، پست ترین و حقیر ترین جنبه های درون انسان را تحریک می کند و به جای آنکه برای روح آدمی، آرامش بیاورد، شور و احساس شدید ایجاد می کند، در حالی که انسان دانا بر احساس و شور خود مسلط است. پس هنر با خرد، سر و کاری ندارد.
در بخش های آینده نظرات سایر فلاسفه پیرامون هنر، را بررسی خواهیم کرد.
*پانوشت: اعداد داخل پرانتز، اشاره دارد به شماره صفحات مربوطه در "دوره آثار افلاطون-ترجمه لطفی-تهران 67"
محمد مهدی نیک بین
#هنر #فلسفه_هنر #افلاطون #تاریخ_زیبایی_شناسی #زیبایی_شناسی
"شاعر اولا نباید در اشعار خود مطلبی بیاورد جز آنچه به حکم قانون، شایسته و زیبا و خوب شمرده شده است. در ثانی حق ندارد اشعار خود را پیش از آنکه به قاضیان و پاسداران قانون ارائه کند و موافقت آنها را بدست آورد، در دسترس مردم عادی بگذارد. این قاضیان همان کسانی هستند که برای وضع قواعد لازم درباره موسیقی و نظارت بر تربیت مردم انتخاب کره ایم." (2244)
عبارات فوق بخشی از نظرات عجیب افلاطون درباره هنر و هنرمند است.
اما چرا افلاطون انقدر به هنرمندانی نظیر شاعران و نقاشان و نمایشنامه نویسان سخت می گرفت؟ بدون شک منشاء این برخورد، در آراء فلسفی او است.
افلاطون معتقد بود هر چیزی، در جهانی که مافوق حواس بشری است، از حقیقتی برخوردار است. افلاطون نام حقیقت اشیاء را "ایده" می گذاشت.
از نظر او، اشیاءِ طبیعی (مانند درخت و اسب و ...) و اشیاءِ مصنوعی (مانند خانه و صندلی و...) هر کدام جلوه ای از آن ایده های ناب هستند.
بنابر این هنرمندی که به ساخت اشیائی کاربردی مشغول نیست، با "ایده" ها سر و کاری ندارد و در واقع، به تقلید از اشیاء طبیعی و مصنوعی مشغول است. اینجاست که از نظر افلاطون، هنرمندان (شاعران و نقاشان و نمایشنامه نویسان) از حقیقت ناب و متعالی، بسیار دور مانده اند و به وهم و خیال اشتغال دارند.
افلاطون اگر چه صنعتگران را هم به هنرمندان ملحق می کرد اما شأن آنان را بسیار والاتر از شاعران و نقاشان می دانست.
چرا که صنعتگران و پیشه وران، به اندازه ی نقاشان و نویسندگان، از آن حقیقت ناب، دور نبودند و با تجسم بخشیدن به حقایق ناب (ایده ها)، چیزی مفید و کاربردی تولید می کنند.
از میان آراءِ افلاطون، به سادگی می توان فهمید که تا چه میزان، در ارتباط با هنر، "کارکردگرا" بوده است. او آثار هنری (اعم از صنعتگری و شاعری و نقاشی و موسیقی و..) را بر اساس سود و زیانشان برای جامعه مورد داوری قرار می داد.
در آرمانشهر مورد نظر افلاطون، شاعران کارکردی منفی در تربیت جوانان داشتند.
به اعتقاد افلاطون، باید نخست معلوم شود که: "افراد جامعه ی ما در کودکی چه نوع سخن ها و داستان هایی درباره ی خدایان باید بشنوند و کدام نوع را نباید بشنوند؛ تا بعد آشکار شود که کار کدام دسته از شاعران و نویسندگان پذیرفتنی است و کار کدام یک قابل قبول نیست." (951)
کتاب جمهوری، شرح مرام نامه ی افلاطونی در قبال شاعران است: "باید از شاعران بخواهیم که این را بگویند و آن را نگویند" و این تکه کلام افلاطون در این کتاب است.
هر چند، افلاطون، شاعرانِ با نبوغ و استعداد را تقدیس می کرد، اما ترجیح می داد آنان را با احترام از شهر بیرون کند. او می گوید: "برای کشورِ خود، شاعرانی ساده و ناتوان را ترجیح می دهیم. چرا که به تقلید از مردان آزاد و شریف و پیروی از اصول تربیت مردان جنگی، قانع اند." (968)
افلاطون، فرآیند تولید هنری را محصول نوعی از خود به در شدن می دانست و شاعر و مفسر شعر، از نظر او، در حالت ویژه ای که می توان آن را الهام دانست، شعر را پدید می آورند و یا درک می کنند.
بنابر این اذعان داشت که آفرینش هنری با در هم ریختن قالب های از پیش تعیین شده همراه خواهد بود اما او، نفس این کار را مخل جامعه و مضر به حال جوانان می دانست.
افلاطون هر گونه نوگرایی را مایه ی فساد در جامعه می دانست: "چنین وضعی در روحیه ی جوانان این اثر را می گذارد که از هر چه کهنه و قدیمی است روی برگرداند و به هر چه تازه است متمایل شود. به همین دلیل، خطری بزرگ تر از این برای جامعه نمی توان تصور کرد..." (2239)
اما خارج از چهار چوب بودن و نوگرا بودنِ هنرمندان، فقط یک دلیل برای اخراج آنان از آرمانشهر افلاطونی بود. دلیل دیگر این بود که از نظر افلاطون، آفرینش هنری، پست ترین و حقیر ترین جنبه های درون انسان را تحریک می کند و به جای آنکه برای روح آدمی، آرامش بیاورد، شور و احساس شدید ایجاد می کند، در حالی که انسان دانا بر احساس و شور خود مسلط است. پس هنر با خرد، سر و کاری ندارد.
در بخش های آینده نظرات سایر فلاسفه پیرامون هنر، را بررسی خواهیم کرد.
*پانوشت: اعداد داخل پرانتز، اشاره دارد به شماره صفحات مربوطه در "دوره آثار افلاطون-ترجمه لطفی-تهران 67"
محمد مهدی نیک بین
#هنر #فلسفه_هنر #افلاطون #تاریخ_زیبایی_شناسی #زیبایی_شناسی
ششمین قسمت از سلسله مباحث نقد ادبی:
کتاب نقد تاریخی، حبیب اله اسماعیلی و منیر قادری، خانه کتاب، 1389.
👇👇👇👇
@dastankhallagh
@sedighe_ghane
کتاب نقد تاریخی، حبیب اله اسماعیلی و منیر قادری، خانه کتاب، 1389.
👇👇👇👇
@dastankhallagh
@sedighe_ghane
تقویم برنامه های کانال داستان خلاقانه تا این لحظه:
شنبه ها: نگاهی به نظرات فلاسفه در رابطه با هنر و خلاقیت در آن
دوشنبه ها: سلسله مباحثی در نقد ادبی
جمعه ها: مقاله در زمینه ی روایت
دوستان عزیزی که آمادگی ارائه ی برنامه برای روزهای دیگر هفته را داشته باشند (با محور خلاقیت و ادبیات داستانی) برنامه ی پیشنهادی خود را برای ادمین کانال ارسال فرمایند.
از انتهای بهمن ماه اخبار و اطلاعیه های دوره ی سوم جشنواره ی "داستان کوتاه خلاقانه ی سال(حیرت) در این کانال منتشر خواهد شد.
شنبه ها: نگاهی به نظرات فلاسفه در رابطه با هنر و خلاقیت در آن
دوشنبه ها: سلسله مباحثی در نقد ادبی
جمعه ها: مقاله در زمینه ی روایت
دوستان عزیزی که آمادگی ارائه ی برنامه برای روزهای دیگر هفته را داشته باشند (با محور خلاقیت و ادبیات داستانی) برنامه ی پیشنهادی خود را برای ادمین کانال ارسال فرمایند.
از انتهای بهمن ماه اخبار و اطلاعیه های دوره ی سوم جشنواره ی "داستان کوتاه خلاقانه ی سال(حیرت) در این کانال منتشر خواهد شد.
"هنر، برتر از واقع آمد پدید"
"هنر از نظر ارسطو"
وقتی نظرات ارسطو در کتاب "پوئتیک" را بررسی می کنیم، دو نکته ی اساسی درباره ی "زیبایی و هنر"، جلب توجه می کند: یکی مفهوم "کاتارسیس" و دیگری برتر بودن هنر از واقعیت!
اگر چه ارسطو همانند افلاطون، به هنر از نظر "کارکرد" و فایده، نگاه می کرد، اما بر خلاف افلاطون که کارکرد اجتماعی هنر را مورد توجه قرار می داد، ارسطو بر کارکرد فردی و روان شناسانه ی هنر تاکید می کرد.
نظرات ارسطو در واقع، اعاده ی حیثیت از هنر در قبال افلاطون بود.
افلاطون می گفت، هنر، عواطف و هیجان آدمی را بیدار می کند و روح را دچار آشفتگی می کند. او معتقد بود، هنرمند از واقعیات به دور می افتد و به همین دلیل کارش بی ارزش است.
اما ارسطو با پیش کشیدن مفهوم کاتارسیس و برتری هنر نسبت به واقعیت؛ به مصاف افلاطون رفت:
*کاتارسیس: به معنای پالایش یا تطهیر درون انسان است. ارسطو معتقد بود، هنر، روح آدمی را می پالاید و از بدی ها و زشتی ها پاک می کند.
اما چگونه؟ به نظر ارسطو، اگر روح انسان مستعد آشوب باشد، از راه های دیگری جز هنر به این آشفتگی دچار می شود.
اما هنر، با ایجاد امکان ظهورِ عوامل این آشوب، در واقع روح را آرام می کند و جان آدمی را از آلودگی ها تطهیر می کند.
در واقع، فضای خیال انگیز و خلاقانه ی هنر، جهانی را می آفریند که ابعاد پنهانِ درون انسان را آشکار می کند و انسان را به خودآگاهی و خودشناسی می رساند. وقتی این لایه های مخفی، به سطح بیایند، عملا درون آدمی تزکیه و تطهیر می شود.
شعر، نمایش، نقاشی و موسیقی، انسان را با نا آرامی های درون اش آشنا می کند و وقتی این نا آرامی ها، در ارتباط با آثار هنری، برون فکنی، شوند؛ کاتارسیس شکل می گیرد.
از دل کاتارسیس است که می توان به مقوله ی دومی که ارسطو به آن اشاره می کرد رسید:
*برتری هنر از واقعیت: از نظر ارسطو، آفرینش هنری، الزاما تقلید از واقعیت نیست. بلکه گاه، برداشت ذهنی ما از واقعیت است.
ارسطو می گوید آنچه در دنیای واقعی موجب نفرت ما می شود، اگر خوب، تصویر شود، موجب لذت می شود.
ارسطو، بر خلاف افلاطون، هنر را نیرویی تولیدی می دانست که عقل، راهبر آن است.
این نیروی آفریننده، بصورت مکانیکی، از طبیعت و واقعیت رونویسی و نسخه برداری نمی کند بلکه بازآفرینی و بازسازی خردمندانه صورت می دهد.
هنر نزد ارسطو، با ایده ی زیباییِ افلاطونی هیچ نسبتی ندارد، بلکه با آن زیبایی که بناست در آینده شکل گیرد مرتبط است.
به همین دلیل ارسطو، شاعری را از تاریخ نگاری برتر می دانست: مورخ حوادث را آنگونه حکایت می کند که روی داده اند؛ اما شاعر سخنش در باب حوادث و وقایعی است که امکان روی دادن دارند. پس شعر، از امری کلی و گسترده حکایت می کند و تاریخ از امری جزئی.
اینجاست که جهانِ هنر، بسیار وسیع تر از جهانِ واقع است؛ چرا که جهانِ هنر، جهان امکان هاست و هنرمند دنیاهای ممکن را خلق می کند.
اما ارسطو حتی یک قدم پا را فراتر هم می گذارد و درباره جهان ممکن توضیح می دهد: امر محال و نا ممکن اگر باور کردنی باشد، بهتر از امر ممکنی است که باور کردنی نباشد!
بر این اساس، یک اثر سوررئال که حاکی از رویداد های ناممکن است، می تواند باور کردنی تر، واقعی تر و والاتر از یک اثر رئال که درست ساخته نشده؛ باشد.
پانوشت: مطالب این نوشته مستند است به:
کتاب فن شعر-ارسطو-ترجمه زرین کوب 1358-صفحات: 24-26-27-29-36-37-44-47-48-111-116
در نوشته های آینده، هنر و زیبایی را از منظر سایر فلاسفه بررسی خواهیم کرد.
محمد مهدی نیک بین
#هنر #زیبایی_شناسی #فلسفه_هنر #ارسطو #تاریخ_زیبایی_شناسی
"هنر از نظر ارسطو"
وقتی نظرات ارسطو در کتاب "پوئتیک" را بررسی می کنیم، دو نکته ی اساسی درباره ی "زیبایی و هنر"، جلب توجه می کند: یکی مفهوم "کاتارسیس" و دیگری برتر بودن هنر از واقعیت!
اگر چه ارسطو همانند افلاطون، به هنر از نظر "کارکرد" و فایده، نگاه می کرد، اما بر خلاف افلاطون که کارکرد اجتماعی هنر را مورد توجه قرار می داد، ارسطو بر کارکرد فردی و روان شناسانه ی هنر تاکید می کرد.
نظرات ارسطو در واقع، اعاده ی حیثیت از هنر در قبال افلاطون بود.
افلاطون می گفت، هنر، عواطف و هیجان آدمی را بیدار می کند و روح را دچار آشفتگی می کند. او معتقد بود، هنرمند از واقعیات به دور می افتد و به همین دلیل کارش بی ارزش است.
اما ارسطو با پیش کشیدن مفهوم کاتارسیس و برتری هنر نسبت به واقعیت؛ به مصاف افلاطون رفت:
*کاتارسیس: به معنای پالایش یا تطهیر درون انسان است. ارسطو معتقد بود، هنر، روح آدمی را می پالاید و از بدی ها و زشتی ها پاک می کند.
اما چگونه؟ به نظر ارسطو، اگر روح انسان مستعد آشوب باشد، از راه های دیگری جز هنر به این آشفتگی دچار می شود.
اما هنر، با ایجاد امکان ظهورِ عوامل این آشوب، در واقع روح را آرام می کند و جان آدمی را از آلودگی ها تطهیر می کند.
در واقع، فضای خیال انگیز و خلاقانه ی هنر، جهانی را می آفریند که ابعاد پنهانِ درون انسان را آشکار می کند و انسان را به خودآگاهی و خودشناسی می رساند. وقتی این لایه های مخفی، به سطح بیایند، عملا درون آدمی تزکیه و تطهیر می شود.
شعر، نمایش، نقاشی و موسیقی، انسان را با نا آرامی های درون اش آشنا می کند و وقتی این نا آرامی ها، در ارتباط با آثار هنری، برون فکنی، شوند؛ کاتارسیس شکل می گیرد.
از دل کاتارسیس است که می توان به مقوله ی دومی که ارسطو به آن اشاره می کرد رسید:
*برتری هنر از واقعیت: از نظر ارسطو، آفرینش هنری، الزاما تقلید از واقعیت نیست. بلکه گاه، برداشت ذهنی ما از واقعیت است.
ارسطو می گوید آنچه در دنیای واقعی موجب نفرت ما می شود، اگر خوب، تصویر شود، موجب لذت می شود.
ارسطو، بر خلاف افلاطون، هنر را نیرویی تولیدی می دانست که عقل، راهبر آن است.
این نیروی آفریننده، بصورت مکانیکی، از طبیعت و واقعیت رونویسی و نسخه برداری نمی کند بلکه بازآفرینی و بازسازی خردمندانه صورت می دهد.
هنر نزد ارسطو، با ایده ی زیباییِ افلاطونی هیچ نسبتی ندارد، بلکه با آن زیبایی که بناست در آینده شکل گیرد مرتبط است.
به همین دلیل ارسطو، شاعری را از تاریخ نگاری برتر می دانست: مورخ حوادث را آنگونه حکایت می کند که روی داده اند؛ اما شاعر سخنش در باب حوادث و وقایعی است که امکان روی دادن دارند. پس شعر، از امری کلی و گسترده حکایت می کند و تاریخ از امری جزئی.
اینجاست که جهانِ هنر، بسیار وسیع تر از جهانِ واقع است؛ چرا که جهانِ هنر، جهان امکان هاست و هنرمند دنیاهای ممکن را خلق می کند.
اما ارسطو حتی یک قدم پا را فراتر هم می گذارد و درباره جهان ممکن توضیح می دهد: امر محال و نا ممکن اگر باور کردنی باشد، بهتر از امر ممکنی است که باور کردنی نباشد!
بر این اساس، یک اثر سوررئال که حاکی از رویداد های ناممکن است، می تواند باور کردنی تر، واقعی تر و والاتر از یک اثر رئال که درست ساخته نشده؛ باشد.
پانوشت: مطالب این نوشته مستند است به:
کتاب فن شعر-ارسطو-ترجمه زرین کوب 1358-صفحات: 24-26-27-29-36-37-44-47-48-111-116
در نوشته های آینده، هنر و زیبایی را از منظر سایر فلاسفه بررسی خواهیم کرد.
محمد مهدی نیک بین
#هنر #زیبایی_شناسی #فلسفه_هنر #ارسطو #تاریخ_زیبایی_شناسی
داستان کوتاه زیبای "فردی که با یک سوسک درون دستشویی زندگی می کند" اثر محبوبه محمدی- شیراز (یکی از 50 داستان برگزیده ی دوره ی دوم جشنواره که به جمع 20 داستان نهایی راه نیافت) در سایت جشنواره حیرت منتشر شد. منتظر نقد و نظرات ارزشمند شما هستیم.
http://heyratfestival.ir/?p=1671
http://heyratfestival.ir/?p=1671
فراخوان دوره ی اول دوسالانه ی داستان شیراز
انجمن داستان شیراز، در راستای معرفی و تقدیر از برترین کتاب های رمان و مجموعه داستان منتشر شده در سال های 1394 و 95، دورهی اول جشنواره دوسالانهی داستان شیراز را برگزار می کند.
شرایط عمومی شرکت در جشنواره:
- شرکت در جشنواره برای تمامی هنرمندان دارای اثر و همچنین ناشران آزاد است.
- آثار در دو بخش مجزای "رمان" و "مجموعه داستان کوتاه" داوری خواهند شد.
- اثر منتشر شده باید دارای مشخصات عمومی کتاب و مجوز رسمی انتشار کتاب در ایران باشد.
- کتاب باید در سال های 94 و 95 منتشر شده باشد.
- آثار منتشر شده در گستره ی ادبیات داستانی کودک و نوجوان و همچنین کتاب های الکترونیک در این جشنواره مورد داوری قرار نخواهند گرفت.
- به آثار برگزیده ای که بیش از یک مؤلف دارند تنها یک جایزه تعلق خواهد گرفت.
- شرکت آثاری که در دیگر جشنواره ها برگزیده شده یا مقام آورده اند، در این جشنواره آزاد است.
- آثار دریافت شده بازگردانده نمی شوند.
- اسامی هیئت داوران، همراه با اعلام نتایج هر مرحله، منتشر خواهد شد.
شیوه ی فرستادن آثار:
- ارسال دو نسخه از کتاب به همراه برگهی مشخصات الزامی است.
نام اثر – نام و نام خانوادگی صاحب اثر – سال تولد – آدرس دقیق پستی محل سکونت به همراه کدپستی – شماره ی تماس – آدرس پست الکترونیکی.
- آثار را به نشانی: شیراز - صندوق پستی شماره ی 331-71955 ارسال فرمایید.
تقویم برگزاری جشنواره:
مهلت فرستادن آثار: از ابتدای بهمن ماه 1395 تا پایان فروردین ماه 1396
اعلام نتایج مرحله ی نخست داوری و معرفی آثار راه یافته به مرحله ی نهایی: مرداد ماه 1396
جوایز:
مقام نخست بخش رمان: تندیس جشنواره، لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام دوم بخش رمان: لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام سوم بخش رمان: لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام نخست بخش مجموعه داستان کوتاه: تندیس جشنواره، لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام دوم بخش مجموعه داستان کوتاه: لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام سوم بخش مجموعه داستان کوتاه: لوح تقدیر و جایزه نقدی.
* همچنین سه کتاب برتر نیز در بخش ویژه ی داستان نویسان استان فارس معرفی و تقدیر خواهند شد.
وبلاگ انجمن داستان شیراز: dastanshiraz.blogfa.com
آدرس پست الکترونیکی جشنواره: shirazfestival@gmail.com
شماره ی تماس با مسئول روابط عمومی: 09357682442 و09177091970
انجمن داستان شیراز، در راستای معرفی و تقدیر از برترین کتاب های رمان و مجموعه داستان منتشر شده در سال های 1394 و 95، دورهی اول جشنواره دوسالانهی داستان شیراز را برگزار می کند.
شرایط عمومی شرکت در جشنواره:
- شرکت در جشنواره برای تمامی هنرمندان دارای اثر و همچنین ناشران آزاد است.
- آثار در دو بخش مجزای "رمان" و "مجموعه داستان کوتاه" داوری خواهند شد.
- اثر منتشر شده باید دارای مشخصات عمومی کتاب و مجوز رسمی انتشار کتاب در ایران باشد.
- کتاب باید در سال های 94 و 95 منتشر شده باشد.
- آثار منتشر شده در گستره ی ادبیات داستانی کودک و نوجوان و همچنین کتاب های الکترونیک در این جشنواره مورد داوری قرار نخواهند گرفت.
- به آثار برگزیده ای که بیش از یک مؤلف دارند تنها یک جایزه تعلق خواهد گرفت.
- شرکت آثاری که در دیگر جشنواره ها برگزیده شده یا مقام آورده اند، در این جشنواره آزاد است.
- آثار دریافت شده بازگردانده نمی شوند.
- اسامی هیئت داوران، همراه با اعلام نتایج هر مرحله، منتشر خواهد شد.
شیوه ی فرستادن آثار:
- ارسال دو نسخه از کتاب به همراه برگهی مشخصات الزامی است.
نام اثر – نام و نام خانوادگی صاحب اثر – سال تولد – آدرس دقیق پستی محل سکونت به همراه کدپستی – شماره ی تماس – آدرس پست الکترونیکی.
- آثار را به نشانی: شیراز - صندوق پستی شماره ی 331-71955 ارسال فرمایید.
تقویم برگزاری جشنواره:
مهلت فرستادن آثار: از ابتدای بهمن ماه 1395 تا پایان فروردین ماه 1396
اعلام نتایج مرحله ی نخست داوری و معرفی آثار راه یافته به مرحله ی نهایی: مرداد ماه 1396
جوایز:
مقام نخست بخش رمان: تندیس جشنواره، لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام دوم بخش رمان: لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام سوم بخش رمان: لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام نخست بخش مجموعه داستان کوتاه: تندیس جشنواره، لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام دوم بخش مجموعه داستان کوتاه: لوح تقدیر و جایزه نقدی.
مقام سوم بخش مجموعه داستان کوتاه: لوح تقدیر و جایزه نقدی.
* همچنین سه کتاب برتر نیز در بخش ویژه ی داستان نویسان استان فارس معرفی و تقدیر خواهند شد.
وبلاگ انجمن داستان شیراز: dastanshiraz.blogfa.com
آدرس پست الکترونیکی جشنواره: shirazfestival@gmail.com
شماره ی تماس با مسئول روابط عمومی: 09357682442 و09177091970
مقاله ی "در رد ادبیات میانه" نوشته ی "رضا بهاری زاده" در سایت جشنواره حیرت منتشر شد.
«برای شروع، ابتدا باید بدانیم که دقیقن با چه چیزی طرفیم و چیزی که در این مدت به عنوان ادبیات میانه از آن سخن گفته می شود، چیست. منظور همان ادبیات “درجه دو” است، که ناباکوف عقیده دارد این نوع ادبیات به خاطر آن که در نگاه اول درجه یک به نظر می رسد بدترین نوع ادبیات است؛ یا چیزی دیگر؟...»
http://heyratfestival.ir/?p=1675
«برای شروع، ابتدا باید بدانیم که دقیقن با چه چیزی طرفیم و چیزی که در این مدت به عنوان ادبیات میانه از آن سخن گفته می شود، چیست. منظور همان ادبیات “درجه دو” است، که ناباکوف عقیده دارد این نوع ادبیات به خاطر آن که در نگاه اول درجه یک به نظر می رسد بدترین نوع ادبیات است؛ یا چیزی دیگر؟...»
http://heyratfestival.ir/?p=1675
هفتمین قسمت از سلسله مباحث نقد ادبی:
کتاب نقد فلسفی، به کوشش علی اوجبی، خانه کتاب، 1389.
👇👇👇👇
@dastankhallagh
@sedighe_ghane
کتاب نقد فلسفی، به کوشش علی اوجبی، خانه کتاب، 1389.
👇👇👇👇
@dastankhallagh
@sedighe_ghane
مقاله "با شناخت روایت، مهارت در پیرنگ و بالتبع زیبایی شناسی را بیاموزیم" گفتگو با دکتر علی عباسی - فصلنامه تخصصی تصویرنامه 1392 :
"هنر و اتصال به عالم بالا"
"زیبایی در مکتب فلوطین"
فلوطین را باید از تاثیر گذار ترین فلاسفه بر سنت فلسفی و عرفانی مسلمانان، دانست.
بنابر این وقتی نظرات فلوطین درباره زیبایی و هنر را مورد بررسی قرار می دهیم می توانیم تا حدود زیادی نظرات فلاسفه و عارفان مسلمان را تخمین بزنیم.
فلوطین مانند ارسطو، در زمینه ی زیبایی و هنر، کاملا مخالف افلاطون بود.
نگاه او به زیبایی و هنر؛ رنگ و بوی عرفانی و ذوقی دارد.
از نظر او، روح یا جان هر یک از ما بر حسب طبیعت اش به "جهان حقایق" تعلق دارد.
برخی چیز ها در جهان هستند که نشانی از حقایق را در خود دارند و وقتی انسان با آن چیزها روبرو شود، آن نشانه را می شناسد و احساس "آشنایی" و شادمانی می کند و در پی آن نشانی، به درون خویش باز می گردد و به جهان حقایق رجوع می کند. از آن جمله است امور زیبا و آفرینش های هنری!
از نظر فلوطین، روح آدمی، از جنس زیبایی است و کافی است که انسان با خویش تنها باشد تا از زشتی رها شود و زیبایی طبیعی خود را بازیابد.
فلوطین هر چیز زیبا را از جنس روح آدمی می دانست و برای ادراک زیبایی، پیشنهاد می داد، زشتی هایی که بر روح مان نشسته را بزداییم تا با درونی زیبا آماده درک امور زیبا باشیم.
فلوطین آفرینش هنری را نوعی اتصال با جهان حقایق می دانست نه تقلید از پدیده های طبیعی.
بنابر این از نظر او هنرمند مالک امر زیبا است و می تواند نواقصی که در عالم طبیعت وجود دارد را در اثر هنری خود، از میان بردارد.
بر این اساس هم هنرمند و هم مخاطب اثر هنری، برای خلق و درک زیبایی، باید به منبع زیبایی در درون خود رجوع کنند و از آن بهره بگیرند.
گفتنی است فلوطین، فیلسوفِ نوافلاطونی، در قرن سوم پس از میلاد مسیح می زیست.
پانوشت: مطالب این نوشته مستند است به: دوره آثار فلوطین-ترجمه لطفی 1366- صفحات:
112تا114-117-121-757-758
نظرات سایر فلاسفه پیرامون زیبایی و هنر را در آینده بررسی خواهیم کرد...
محمد مهدی نیک بین
#فلسفه_هنر #زیبایی_شناسی #فلوطین #هنر #تاریخ_زیبایی_شناسی
"زیبایی در مکتب فلوطین"
فلوطین را باید از تاثیر گذار ترین فلاسفه بر سنت فلسفی و عرفانی مسلمانان، دانست.
بنابر این وقتی نظرات فلوطین درباره زیبایی و هنر را مورد بررسی قرار می دهیم می توانیم تا حدود زیادی نظرات فلاسفه و عارفان مسلمان را تخمین بزنیم.
فلوطین مانند ارسطو، در زمینه ی زیبایی و هنر، کاملا مخالف افلاطون بود.
نگاه او به زیبایی و هنر؛ رنگ و بوی عرفانی و ذوقی دارد.
از نظر او، روح یا جان هر یک از ما بر حسب طبیعت اش به "جهان حقایق" تعلق دارد.
برخی چیز ها در جهان هستند که نشانی از حقایق را در خود دارند و وقتی انسان با آن چیزها روبرو شود، آن نشانه را می شناسد و احساس "آشنایی" و شادمانی می کند و در پی آن نشانی، به درون خویش باز می گردد و به جهان حقایق رجوع می کند. از آن جمله است امور زیبا و آفرینش های هنری!
از نظر فلوطین، روح آدمی، از جنس زیبایی است و کافی است که انسان با خویش تنها باشد تا از زشتی رها شود و زیبایی طبیعی خود را بازیابد.
فلوطین هر چیز زیبا را از جنس روح آدمی می دانست و برای ادراک زیبایی، پیشنهاد می داد، زشتی هایی که بر روح مان نشسته را بزداییم تا با درونی زیبا آماده درک امور زیبا باشیم.
فلوطین آفرینش هنری را نوعی اتصال با جهان حقایق می دانست نه تقلید از پدیده های طبیعی.
بنابر این از نظر او هنرمند مالک امر زیبا است و می تواند نواقصی که در عالم طبیعت وجود دارد را در اثر هنری خود، از میان بردارد.
بر این اساس هم هنرمند و هم مخاطب اثر هنری، برای خلق و درک زیبایی، باید به منبع زیبایی در درون خود رجوع کنند و از آن بهره بگیرند.
گفتنی است فلوطین، فیلسوفِ نوافلاطونی، در قرن سوم پس از میلاد مسیح می زیست.
پانوشت: مطالب این نوشته مستند است به: دوره آثار فلوطین-ترجمه لطفی 1366- صفحات:
112تا114-117-121-757-758
نظرات سایر فلاسفه پیرامون زیبایی و هنر را در آینده بررسی خواهیم کرد...
محمد مهدی نیک بین
#فلسفه_هنر #زیبایی_شناسی #فلوطین #هنر #تاریخ_زیبایی_شناسی
هشتمین قسمت از سلسله مباحث نقد ادبی:
کتاب گام نهادن بر شیب تند(گفتارهایی درباره ی ادبیات داستانی دفاع مقدس)، احمد شاکری، خانه کتاب، 1391.
👇👇👇👇
@dastankhallagh
@sedighe_ghane
کتاب گام نهادن بر شیب تند(گفتارهایی درباره ی ادبیات داستانی دفاع مقدس)، احمد شاکری، خانه کتاب، 1391.
👇👇👇👇
@dastankhallagh
@sedighe_ghane
مقاله "شیوه های روایت در ادبیات داستانی" نوشته ی "دکتر شمس الحاجیه اردلانی "مجله زبان و ادبیات فارسی(دانشگاه آزاد اراک) 1386 :