Bi Man Maro-(IRMP3.IR)
Homayoun Shajarian
🔹 ۷ مهر روز بزرگداشت قلّۀ عرفان و ادب پارسی، مرید و مراد #مولانا، صاحب اعجاز کلام، خورشید تابان منظومه عاشقان، گرمی و سُرور دل عارفان، #شمس_تبریزی، بر همۀ دوستداران #شمس و #مولانا گرامی باد
#موسیقی نزد #مولانا
موسیقی فاخر حیات بخش است، حیات انگیز است. بیخود نیست وقتی مولانا به دکان زرگری «صلاح الدین زرکوب» رسید، از صدای چکش او بر سندان زرگری چنان به وجد آمد که ساعتها به #سماع پرداخت. یا نوشتهاند که روزی یکی از فروشندگان دوره گرد که پوست روباه میفروخت، به رسم فروشندگان دوره گرد، داد میزد که دل کو دل کو. یعنی پوست روباه میفروشم هرکس میخواهد بیاید. ظاهرا آن دل کو دل کو را هم با نوعی آواز و ترنم ادا میکرد. مولانا از شنیدن آواز دل کو دل کو، سرمست میشود، به چرخ در میآید، به سماع میپردازد و همین طور رقصان و سماع کنان تا مدرسهاش میرود و مردم شهر هم یکپارچه به شور و هیجان در میآیند از این احوال عجیب و غریب #مولانا
#موسیقی نزد #مولانا
موسیقی فاخر حیات بخش است، حیات انگیز است. بیخود نیست وقتی مولانا به دکان زرگری «صلاح الدین زرکوب» رسید، از صدای چکش او بر سندان زرگری چنان به وجد آمد که ساعتها به #سماع پرداخت. یا نوشتهاند که روزی یکی از فروشندگان دوره گرد که پوست روباه میفروخت، به رسم فروشندگان دوره گرد، داد میزد که دل کو دل کو. یعنی پوست روباه میفروشم هرکس میخواهد بیاید. ظاهرا آن دل کو دل کو را هم با نوعی آواز و ترنم ادا میکرد. مولانا از شنیدن آواز دل کو دل کو، سرمست میشود، به چرخ در میآید، به سماع میپردازد و همین طور رقصان و سماع کنان تا مدرسهاش میرود و مردم شهر هم یکپارچه به شور و هیجان در میآیند از این احوال عجیب و غریب #مولانا
«از مستی خدا تا ظاهر سماع»
و رمز #سماع_مولانا
همواره بخشی از آیین های ملل جهان به رقص وپایکوبی اختصاص یافته است. این مراسم از دوران باستان، بیانگر روبرویی مردم آن قبیله با خداوند یا توتم آنان و شکرگزاری و نثار قربانی ،برای خدایان بوده است .
#سماع نیز رقصی است برای خالق جهان ،اما تفاوتی بزرگ با تمامی رقص های آیینی دارد
در سماع ،فرد سالک به حرکت دایره واری وارد می شود.اینجا او نه مقابل خداوند، بلکه با خداوند یکی شده است و وجد و شور و حالی اگر از او سر می زند ،نشانگر بی تعلقی و دور شدن از عالم مادی است .حال آنکه در آیین های دیگر، فرد برای گرفتن خواسته های خود یا ترس از بلا و مصیبت، مراسم آیینی خود را انجام می دهد.
و سماع مولانا در این میان ، بعد از دیدار او با ،آغازی برای رقصی به سوی خداوند و عروجی به عالم معناست که با رها شدن یک باره مولانا از های او همراه شد .
به میزانی که #مولانا از چهارچوب شهرت و مقام و هرآنچه منیت بود دور می شد ،سبکبال تر می شد و با پرواز او از عالم حس، قدم به عالم ماورایی می گذاشت که در آن پایکوبی تمام جهان را مشاهده می کرد و چنین می شد که مولانا بی آنکه مراسم و آیینی را از قبل بداند ،در این شور و مستی جهان حضور می یافت
حال برای مولانای به دور شده از جاه و مقام و برخوردار از جانی مصفا و آیینه وش ،جهان ،بزم خود را به تماشا گذاشته بود و او می رقصید و می رقصید.
در این حرکت دایره وار سماع ،مولانا به حرکت و چرخش جهان متصل می شد و روح او ،پژواک موسیقی کهکشان و هارمونی جهان را در خود نظاره می کرد.
مولانا که خود از جنس موسیقی شده بود، حال هر آوا و صدایی را می شنید ،برای او تداعی گر موسیقی ازلی آسمانی بود که در گردش افلاک وجود داشت و ناخواسته به سماع می پرداخت .
بانگگردش های چرخ است اینکه خلق
می سرایندش به طنبور وبه حلق
ما همه اجزای عالم بوده ایم
در بهشت آن لحن ها بشنوده ایم
#مولانا هرگز آداب خاصی را به نام سماع ایجاد نکرد .مردی که از تقلید بیزار بود و از قافیه اندیشی و محدودیت در شعر دلتنگ می شد ،چگونه رسمی را برجای گذارد که فقط بر طبق یک تکان دست و چرخش ،فرد به شور و وجد برسد ؟
آنچه که امروزه در مراسم یا درآموزش های سماع انجام می شود هیج نشانی از جذبه های مولانا ندارد .باید جانی برخوردار از مستی خدا داشت و به آن دریافت های روحانی رسید و لبریز از خداوند شد تا بدون دانستن ،جان بی قرار ،سماعگر شود
برای مولانا ،خداوند هر لحظه رخ زیبایش را می نمود و بیخود تر از خویش به تماشای عروج می کرد
هر لحظه به شکلی بت عیار در آمد
دل برد و نهان شد
هر دم به لباس دگران یار در آمد
گه پیر و گه جوان شد
#سماع_مولانا نه رسمی داشت نه آیینی ،تنها در گرو ،دلی صاف و بی نقش بود .
✍️ #زهرا_غریبیان_لواسانی
«رقص سماع»
اجرا در تالار رودکی
دهه ۵۰
↙️↙️↙️
و رمز #سماع_مولانا
همواره بخشی از آیین های ملل جهان به رقص وپایکوبی اختصاص یافته است. این مراسم از دوران باستان، بیانگر روبرویی مردم آن قبیله با خداوند یا توتم آنان و شکرگزاری و نثار قربانی ،برای خدایان بوده است .
#سماع نیز رقصی است برای خالق جهان ،اما تفاوتی بزرگ با تمامی رقص های آیینی دارد
در سماع ،فرد سالک به حرکت دایره واری وارد می شود.اینجا او نه مقابل خداوند، بلکه با خداوند یکی شده است و وجد و شور و حالی اگر از او سر می زند ،نشانگر بی تعلقی و دور شدن از عالم مادی است .حال آنکه در آیین های دیگر، فرد برای گرفتن خواسته های خود یا ترس از بلا و مصیبت، مراسم آیینی خود را انجام می دهد.
و سماع مولانا در این میان ، بعد از دیدار او با ،آغازی برای رقصی به سوی خداوند و عروجی به عالم معناست که با رها شدن یک باره مولانا از های او همراه شد .
به میزانی که #مولانا از چهارچوب شهرت و مقام و هرآنچه منیت بود دور می شد ،سبکبال تر می شد و با پرواز او از عالم حس، قدم به عالم ماورایی می گذاشت که در آن پایکوبی تمام جهان را مشاهده می کرد و چنین می شد که مولانا بی آنکه مراسم و آیینی را از قبل بداند ،در این شور و مستی جهان حضور می یافت
حال برای مولانای به دور شده از جاه و مقام و برخوردار از جانی مصفا و آیینه وش ،جهان ،بزم خود را به تماشا گذاشته بود و او می رقصید و می رقصید.
در این حرکت دایره وار سماع ،مولانا به حرکت و چرخش جهان متصل می شد و روح او ،پژواک موسیقی کهکشان و هارمونی جهان را در خود نظاره می کرد.
مولانا که خود از جنس موسیقی شده بود، حال هر آوا و صدایی را می شنید ،برای او تداعی گر موسیقی ازلی آسمانی بود که در گردش افلاک وجود داشت و ناخواسته به سماع می پرداخت .
بانگگردش های چرخ است اینکه خلق
می سرایندش به طنبور وبه حلق
ما همه اجزای عالم بوده ایم
در بهشت آن لحن ها بشنوده ایم
#مولانا هرگز آداب خاصی را به نام سماع ایجاد نکرد .مردی که از تقلید بیزار بود و از قافیه اندیشی و محدودیت در شعر دلتنگ می شد ،چگونه رسمی را برجای گذارد که فقط بر طبق یک تکان دست و چرخش ،فرد به شور و وجد برسد ؟
آنچه که امروزه در مراسم یا درآموزش های سماع انجام می شود هیج نشانی از جذبه های مولانا ندارد .باید جانی برخوردار از مستی خدا داشت و به آن دریافت های روحانی رسید و لبریز از خداوند شد تا بدون دانستن ،جان بی قرار ،سماعگر شود
برای مولانا ،خداوند هر لحظه رخ زیبایش را می نمود و بیخود تر از خویش به تماشای عروج می کرد
هر لحظه به شکلی بت عیار در آمد
دل برد و نهان شد
هر دم به لباس دگران یار در آمد
گه پیر و گه جوان شد
#سماع_مولانا نه رسمی داشت نه آیینی ،تنها در گرو ،دلی صاف و بی نقش بود .
✍️ #زهرا_غریبیان_لواسانی
«رقص سماع»
اجرا در تالار رودکی
دهه ۵۰
↙️↙️↙️
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظهایی از این سفرِ دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد من می گویم، به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند.
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
#هورامان_تخت
#رقص #سماع #دراویش
مراسم #باستانی #عروسی #پیرشالیار
۱۴.۲/۱۱/۱۲
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظهایی از این سفرِ دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد من می گویم، به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند.
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
#هورامان_تخت
#رقص #سماع #دراویش
مراسم #باستانی #عروسی #پیرشالیار
۱۴.۲/۱۱/۱۲