انتشارات بته‌جقه
46 subscribers
678 photos
77 videos
4 files
37 links
انتشارات بته‌جقه
ناشر تخصصی چاپ آثار نویسندگان ایرانی
عقد قرارداد به صورت حضوری یا غیرحضوری
تضمین کیفیت ویرایش،کاغذ،چاپ و...

ارتباط با ما:
@bottejeqqepub
Download Telegram
به قول پونه مقیمی: زخم‌هایم را دوست دارم. آنها شاهدان اصلی‌ام هستند که چطور شجاعانه زندگی کردم!

@bjpub
👍2
سایتمون یادتون نره 🌱
www.bjpub.ir
دنیا دارد از حرف‌های عاشقانه تهی می‌شود،
من عطرم را می‌آورم، تو موهایت را بیاور
سپس بیا با هم شعری بنویسیم و پشت پلک تمام حواس‌پرت‌ها آرام بگیریم
آرام نیستیم
آرام نیستیم.. می‌فهمی؟
بیا آرام بگیریم.

الهه برزگر

@bjpub
👍1
🟠 شرایط پذیرش اثر در انتشارات بته‌جقه

🟠پذیرش آثار غیردرسی شامل رمان، داستان، کودک، علمی و...
🟠 انتشارات بته‌جقه در تمام ژانرها با هر موضوعی اثر می‌پذیرد.
🟠ارسال اثر به‌صورت فایل پی‌دی‌اف
🟠 آثار ویرایش شده و آماده پذیرفته نمی‌شوند.
🟠 عقد قرارداد به‌صورت غیرحضوری انجام می‌گیرد.
🟠 پرداخت مبالغ می‌تواند در دو قسط انجام پذیرد.
🟠 انتشارات بته‌جقه حق چاپ اثر از چاپ دوم را از خود سلب می‌کند تا آرامش خاطر نویسنده‌ی باارزش ایرانی را فراهم آورد.
🟠پس از چاپ اثر شما در صورت درخواست، در سایت قرار خواهد گرفت.
🟠محدودیتی برای تعداد چاپ وجود ندارد.

جهت ارسال اثر و اطلاعات بیشتر با ما در ارتباط باشید:
@bottejeqqepub


#شرایط_پذیرش_اثر

@bjpub
ببینید، لذت ببرید و بیاموزید.

@bjpub
1
نسل ما نسل ای‌کاش‌هاست. همان نسلی که ساده‌ترین اسباب زندگی برایش آرزویی دور شده و قید خیلی‌چیزها را زده؛ غمش را ریخته توی خودش، بدون اینکه کسی بفهمد زیر عکس بچه‌ای در اینترنت اشک ریخته و سپس گفته «نه اینکه نشود‌ها، من خودم نمی‌خواهم!». دیگران هم دیدند و گفتند لابد یاغی بوده و هیچ نفهمیدند که تنها صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته. نسل دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ آنقدر تنهایند که سرنوشت یک زندگی عادی به تمامشان بدهکار است. لطفاً در مقابل آنها باوقار رفتار کنید.

الهه برزگر


@bjpub
1
همه‌ی شما با داستان‌های این کتاب خاطره دارید!

🟢 به زودی!


@bjpub
👍1
🟠 اطلاعات عمومی برای هنرجویان نویسندگی:

برای برخی از صداهای فیلم‌های ترسناک از مادون صوت استفاده می‌کنند، صدایی با فرکانس پایین که انسان قادر به شنیدن آن نیست. حتی اگر نمی‌توانیم آن را بشنویم، می‌توانیم آن را روی بدن خود احساس کنیم که باعث می‌شود ما بی‌قرار، عصبی و پرخاشگر شویم.

#اطلاعات_عمومی
@bjpub
🟠دربارۀ «چای»

واژهٔ «چای» از چینیِ شمالیِ çá (با تلفظی شبیه /چا/) به هندی و روسی رفته و سپس با همین تلفظ به فارسی‌ رسیده‌است. سپس واج /y/ ـ در قیاس با واژه‌هایی مانند «پای» و «جای» (در کنار «پا» و «جا») ـ به آن افزوده شده و به‌صورت «چای» و سپس «چایی» درآمده‌است. واژهٔ انگلیسیِ tea و فرانسویِ thé نیز از چینیِ جنوبیِ t‘e گرفته شده‌است. در فارسی، تلفظ و املای «چای» رسمی و «چایی» غیررسمی است.

#واژه‌شناسی

منبع: موسسه متنوک

@bjpub
فاصله‌گذاری ۳۰ عبارت پرکاربرد!

فهرست زیر گروه‌های حرف‌اضافه‌ایِ* «با»دار و پرکاربردی است که همیشه و کاملاً بافاصله نوشته می‌‌شوند:
با‌ آن‌که؛ با‌ آن‌همه؛ با‌ استفاده‌ از؛ با‌ این‌ ترتیب؛ با‌ این‌ تفاسیر؛ با‌ این‌ تفاصیل؛ با‌ این‌ حال؛ با‌ این‌که؛ با‌ این‌ وصف/ توصیف/ اوصاف؛ با‌ این‌همه؛ با‌ تکیه‌ بر؛ با‌ تمام‌ِ؛ با‌ توجه‌ به؛ با‌ عنایت‌ به؛ با‌ عنوان‌ِ؛ با‌ کمال‌ِ؛ با‌ کمک‌ِ؛ با‌ کوشش‌ِ؛ با‌ نهایت‌ِ؛ با‌ وجود‌ِ؛ با‌ وجود‌ این؛ با‌ وجود‌ این‌که؛ با‌ وجود‌ آن‌که؛ با‌ وجودی‌ که؛ با‌ هدف‌ِ؛ با‌ هم؛ با‌ همت‌ِ‌؛ با‌ همۀ؛ با‌ یاد‌ِ؛ با‌ یاری‌ِ.
★ گروه‌ حرف‌اضافه‌ای از یک حرف اضافۀ ساده یا مرکب و دست‌کم از یک واژه تشکیل شده‌است و در جمله، نقش نحوی مشخصی دارد،‌ مانند «با اشتیاق» که در این جمله قید است: هنگامه با اشتیاق به نمایشگاه کتاب می‌رود.

#فاصله‌گذاری #دستورزبان

منبع: موسسه متنوک

@bjpub
آقاجان هشت فرزند داشت، اما بعد از رفتن خانوم‌جان خیلی تنها شد. همیشه کت قهوه‌ای راه‌راهی به تن می‌کرد که خانوم‌جان بر شانه‌هایش دست می‌کشید. هیچ‌وقت راضی نمی‌شد شبی برود خانه‌ی کسی بماند، اما بعضی‌روزها راه می‌افتاد و سرزده می‌آمد خانهٔ ما. به روی من لبخند پهنی می‌زد و وسط دستان بازم مشتی نخود و چندتایی شکلات می‌گذاشت. شکلات‌هایی مربعی و کوچک که طعم‌شان آرام بود. شکلات‌هایی که هرگز نامشان را یاد نگرفتم و بعد از سال‌ها همه‌مان هنوز آن را به عنوان « شکلات بابابزرگی» می‌شناسیم.
گاهی فکر می‌کنم اگر پدربزرگ‌های امروزی دیگر در جیب‌هاشان مشتی نقل‌ونبات نداشته نباشند، بچه‌ها چه نعمت بزرگی را از دست خواهند داد!


الهه برزگر

@bjpub
Forwarded from ساحل دریا (Mehdi Hallajian)
انتشار دومین اثر هلر شمسی
@ramsarsada

برای اولین بار کتابی با لهجه شیرین  رامسری
وداستانک های طنز  در کتابی به نام: 
  ریگ وِچین = ( گَس)
اثر : هلر شمسی
طراح جلد : هلر شمسی

این کتاب دوزبانه است و داستانک ها  به فارسی نیز برگردان شده است.

ناشر : انتشارات بته جقه
صفحه آرائی و برگردان فارسی این کتاب نیز بر عهده این انتشارات بوده است

هلر شمسی پیشتر کتابی تصویری از شهرستان رامسر چاپ و منتشر گرده است و تمامی نسخ چاپ اول آن توسط علاقه مندان ، خریداری شده است
@ramsarsada
Forwarded from کانال هلرشمسی (هلر شمسی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شب شیون فومنی
از دیشب تمام سیارات به مدت یک هفته به صف شده‌اند !

در ساعات آغازین یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، شش سیاره اصلی منظومه شمسی در جنوب شرقی آسمان در یک صف ظاهر می‌شوند که به این پدیده هم‌خطی سیارات یا Planetary Parade می‌گویند.

این شش سیاره عبارت‌اند از: عطارد، مریخ، مشتری، زحل، اورانوس و نپتون که می‌توان سیارات مریخ، مشتری و زحل را با چشم غیرمسلح در آسمان مشاهده کرد.

#اطلاعات_عمومی

@bjpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟠 اطلاعات عمومی برای هنرجویان نویسندگی:

می‌دانستید به این صدای بامزه و منظمی که نوزادان بین دو تا پنج ماهگی تولید می‌کنند کویینگ گفته می‌شود؟

(Cooing)

در واقع این همان صدایی است که شما فکر می‌کنید کودک تلاش می‌کند که با شما ارتباط برقرار کند .نوزاد زمانی که وضعیت خوب و راحتی داشته باشد این صداها و آواها را تولید می‌کند تا حس و حال خوبش را به شما منتقل کند.این صداها رو موقع بازی کردن یا دیدن افرادی که به آنهان علاقه دارد تولید می‌کند.

#اطلاعات_عمومی
@bjpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیئت یا هیأت؟

#دستورزبان #واژه‌شناسی

منبع: مؤسسه متنوک( استاد محمد بصام)

@bjpub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نکاتی مهم که در رمان و فیلمنامه یکی هستند و باید رعایت شوند.

#نکات_نویسندگی

@bjpub
طبق اعلام یونسکو: فارسی تنها زبان کلاسیک زنده دنیا است.

یونسکو ۴ زبان را به‌عنوان زبان‌های کلاسیک معرفی کرده است: یونانی، لاتین، سنسکریت و فارسی.

تنها زبان کلاسیکی که زنده است و هنوز سخنور دارد، فارسی است. یک زبان کلاسیک عمری بیش از هزار سال و ادبیات غنی دارد.

طبیعی است که در چنین زبانی، به مرور زمان بین گونه گفتاری و نوشتاری فاصله بیفتد. گونه نوشتاری زبان، محافظه‌کارتر است و کمتر تغییر می‌کند. در گونه گفتاری بیشترین تغییرات، آوایی است و در مراحل بعدی تغییرات واژگانی هم رخ می‌دهد.
هرچند در نهایت ماندگاری این تغییرات بسیار کم است. کمتر از ۸۰ سال پیش، کوچه‌بازاری‌ها از واژه‌هایی استفاده می‌کردند که در کتاب‌ها ثبت شده و حالا از بین رفته است. این به ماهیت زنده‌بودن زبان فارسی برمی‌گردد.


#زبان_زنده_دنیا

@bjpub
👍1
از سه روز پیش همه‌جا اعلام شد بلندترین شب سال قرار است بدون روشنایی سپری شود. حالا همه‌ی شهر می‌دانستند اتفاقی که پری اعظم وقوع آن را هشدار داده بود به حقیقت پیوسته است. قبل از اینکه او این مسئله را با بقیه در میان بگذارد بارها سعی کرده بود خودش موضوع را حل‌وفصل کند. با الهه‌ها صحبت کرده و قول داده بود که زین پس تمام مردم به نشانه‌ها احترام خواهند گذاشت، اما آنها باور نکرده و آتش بزرگ رفته‌رفته کم‌نور شد تا بلندترین شب سال تا مدت‌های درازی همچنان شب باقی بماند. این شد که پری اعظم همه‌چیز را با مردم در میان گذاشت. حال در سالن بزرگ گرد هم جمع شده بودند تا راه حلی برای این موضوع بیابند. از گوشه‌وکنار پچ‌پچ‌هایی سرشار از نگرانی و ترس به گوش می‌رسید. پَتی، زن نجاری بود که ازجمله پری‌های بسیار جدی به حساب می‌آمد و کسی تاکنون لبخندش را ندیده بود. گفت: «پری اعظم! حالا باید چیکار کنیم؟ »
همهمه‌ها پایان گرفت و چشم همه به سوی پری اعظم چرخید. پری اعظم آهی کشید و شقیقه‌هایش را با انگشتانش ماساژ داد:« به‌تون هشدار داده بودم. نشانه‌ها رو جدی نگرفتید‌. به همه‌چیز بی‌اعتنا بودید. حتی حرف‌ها و قول‌های من هم باعث نشد الهه‌ها باور کنن که از این به بعد شما تغییر می‌کنید. »
پَروی ایستاد و معترضانه جواب داد:« دیگه باید چیکار می‌کردیم؟! نشونه..نشونه.. همه‌جا حرف از نشونه‌هاست. کدوم نشونه آخه! من که چیزی نمی‌بینم. اینا همش توهمات شماست.» سپس روبه باقی پریان کرد:« یعنی شما واقعاً وجود نشانه‌ها را باور کردین؟ اصلاً این نشانه‌ها که از بچگی مدام تو گوش‌مون خوندن که باید به‌شون احترام بذاریم چی هستن؟»
دوباره پچ‌پچ‌ها از سر گرفته شد. پری اعظم مبهوت مانده بود. چیزی ته دلش فرو ریخت. نگاهی به چهره‌ی پر از تردید مردم انداخت. این شرایط اصلاً خوب به نظر نمی‌رسید. سعی داشت حرفی بزند که ناگهان سالن به‌کلی در تاریکی غرق شد. بالاخره اتفاق افتاده بود. این نشان می‌داد ماه که آخرین منبع روشنایی باقی مانده بود هم خاموش شده. پری اعظم با صدایی خسته و گرفته گفت:« تموم شد. ماه هم خاموش شد. حالا بلندترین شب سال که نشانه‌ای از تولد دوباره‌ی خورشید بود تبدیل به یک شب ابدی می‌شه. »
از گوشه و کنار سالن صدای ترس به گوش می‌رسید. همه مضطرب شده و نمی‌دانستند باید چه کنند. پَروی ناامیدانه گفت:« یعنی... یعنی واقعاً دیگه خورشید بیدار نمی‌شه؟»
پَتی بدون اینکه احساس درون قلبش قاطی صدایش کند، با لحنی جدی‌تر از همیشه جواب داد:« چرا باید بیدار شه. تو آخرین امید الهه‌ها رو هم نابود کردی. به‌شون ثابت شد که ما درست‌بشو نیستیم. چرا اونا باید بخوان واسه یه مشت پریِ کور که هرگز خوبی‌ها رو نمی‌بینن کاری انجام بدن! »
دیگر از هیچ‌کس صدایی در نمی‌آمد. همگی در فکر فرو رفته بودند. آنجا بود که شیشه‌ی زمختی که مقابل چشمان همه بود شکست و صدای شکستنش در قلب تمام پریان طنین‌انداز شد. پَروی با صدایی که نشان از اشک ریختنش بود گفت:« حالا می‌فهمم. متاسفم.. واقعاً می‌گم. انگار ما عادت نکردیم تا وقتی از دست ندادیم قدر داشته‌هامون‌و بدونیم. وقتی پدرم زنده بود نفهمیدم چقدر بودنش تو خونه‌م مهمه. اون روز صبح وقتی دیگه بیدار نشد متوجه شدم زندگی‌م دیگه قرار نیست زندگی بشه. من واقعاً متاسفم. »
دقایقی بعد در تاریکی مطلق سالن، تنها صدای گریه‌های آرام همه‌ی پری‌ها به گوش می‌رسید. حتی دیگر پری اعظم هم داشت اشک می‌ریخت‌. پَتی فس‌فسی کرد :« یعنی دیگه امیدی نیست؟»
همان لحظه بود که صدایی نرم و آرام در کل سالن پیچید: « همیشه امیدی خواهد بود » و همه‌جا غرق نور شد.
پَتی لبخند زد.

الهه برزگر

#داستان_شب_بلند

@bjpub
1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟢کوروساوا راجع‌به نویسندگی می‌گوید!

#کوروساوا

@bjpub