بررسی موانع تاریخی حضور فعال زنان در مجلس شورای اسلامی توسط #حلقه_زنان
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
✔️موانع ساختاری فعالیت زنان در عرصه سیاست بر اساس اسناد و منابع تاریخی
#شکاف_جنسیتی سد راه زنان در مسیر سیاست
#gender_gap
#plitical_participation
دکتر الهام ملکزاده پژوهشگر تاریخ و زنان: «پیش از بررسی و تحلیل چالش و موانع موجود بر سر راه فعالیت زنان در مجلس شورای اسلامی، باید در ضرورت حضور و کنشگری زنان در مشارکت سیاسی سخن راند. اینکه متناسب با ارتقای آگاهی سیاسی آنان و ورود به عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، مطالبات صنفیشان چگونه شکل گرفت و به رسمیت شناخته شدن تشكلهای سیاسی زنان به صورت قانونی، چگونه طرح و درخواست شد. امری که با مخالفت برخی نمایندگان مرد به بهانه غیرضروری بودن روبهرو و به غیرقانونی بودن این تشكلها از سوی مجلس رأی داده شد. در هر صورت این موارد موجب شدند تا در فرایند تاریخی شناسنامهدار بودن حضور و #مشارکت_سیاسی زنان موانع مشاهده شود و در فرصتهای برابر، توانمندیهای فردی زنان در مقابل مردان سیاستورز، به خلأ مدیریتی، سوابق رسمی مشارکت سیاسی و فقدان حضور بالفعل زنان در تشکیلات، احزاب و جمعیتهای سیاسی متقاضی حضور در مجالس قانونگذاری، تعبیرشود. دسترسی به قدرت، بیش از هر عامل دیگری، بر سازماندهی درست احزاب بستگی دارد، مشارکت پایین زنان در سطوح بالای حزبی، میتواند به عنوان چالشی جدی در مطالبات سیاسی و چانهزنی بر سر حضور در تقسیمات قدرت دارای اهمیت باشد. اصولأ عدم حضور و طرح مسائل زنان را در پی دارد که نه فقط به عنوان خواستههای حزبی، بلکه در سیاستگذاریهای مرتبط با تقسیم کارهای کاندیداهای نمایندگی، نه توجهی به میزان حضور و سهم زنان در این تقسیم وظایف دیده میشود و نه از جنس مشکلات زنان در طرح لوایح و قوانین پیشنهادی، اثری وجود خواهد داشت.
دکتر سارا پارساخو، پژوهشگر زنان و استاد دانشگاه:« در ۱۲ مرداد ۱۲۹۰ یکی از نمایندگان مجلس دوم نخستین بار در ایران برابری زن و مرد را در مجلس شورا مطرح کرد و گفت: این مساله با مخالفت یکی از روحانیان مجلس مواجه شد. بدینترتیب در سال ۱۳۳۸ شمسی بحث مفصلی در مورد حق رأی زنان شد و مساله حق رأی زنان با حذف آن در لایحه انتخابات دولت دکتر مصدق، چند سالی مسکوت ماند تا این که دوباره مبارزات زنان برای دستیابی به این حق از سالهای ۱۳۳۹ آغاز شد. اطلاعات زنان با این تیتر که «شرکت در انتخابات حق مسلم هر زن ایرانی است، اما برای دریافت این حق، باید آمادگی پیدا کرد!» مقالهای را منتشر کرد.
او توضیح داد: این موضوع ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۴۱ تساوی حقوق زن و مرد به رفراندوم گذاشته شد. زنان برای نخستین بار به پای صندوقهای رأی رفتند. انقلاب سفید شاه به پیروزی رسید و مشارکت سیاسی زنان هم امکانپذیر شد. با انتخابات مجلسهای سنا و شورای ملی، زنان نیز به مجلس راه یافتند و بدینترتیب حق رأی زنان در ۶ بهمنماه ۱۳۴۱ به تصویب رسید. حدودا از مجلس بیست و یکم شورا ی ملی به بعد زنان اجازه حضور در رای دادن و رای گرفتن پیدا کردند و اولین زنانی که توانستند به مجلس راه یابند، مهرانگیز دولتشاهی از تهران، هاجر تربیت از تهران، فرخرو پارسا از تهران، شوکتالملوک جهانبانی از تهران، نزهت نفیسی از بافت کرمان در مجلس بیست و یکم شورای ملی راه یافتند و پس از آن در مجلس بیست و دوم و بیست سوم و بیست چهارم که آخرین مجلس شورای ملی بود زنان متعددی راه یافتند. رهنگ جامعه در زنباوری و زنمحوری بسیار دچار تزلزل و اختلاف نظر است. قدرت فکری و مدیریتی زنان هنوز بهدرستی در جامعه فرهنگسازی نشده است که این فرهنگسازی را باید جدی گرفت و زنان باید اول برای خودشان دل بسوزانند و در این فرهنگسازی نقش اساسی را ایفا کنند. تا نگاه غلط در جامعهبه زن تصحیح نشود، چالش حضوز زنان در مجلس غیرقابل حل نخواهد بود و باید بپذیریم که مدیریت فرهنگی فرایندی بس سختتر از تصویب قوانین مجلس است. باید قبول کنیم که مدیریت فرهنگی کشور ما در این زمینه دچار اختلال است. در اثر فقدان زیرساختهای لازم فرهنگی و اجتماعی، جامعهپذیری جنسیتی صورت میگیرد که خاص است و منجر میشود زنان با خصلتهای زنانگی یا رازوری زنانه شناخته شوند و خودشان هم از خودشان چنین شناختی داشته باشند که در نهایت باعث عدم اعتماد به نفس برای حضور در عرصه عمومی میشود چون فکر میکنند عرصه عمومی جای آنها نیست».
گزارش کامل در لینک زیر👇
http://ibna.ir/fa/doc/report/270667
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
✔️موانع ساختاری فعالیت زنان در عرصه سیاست بر اساس اسناد و منابع تاریخی
#شکاف_جنسیتی سد راه زنان در مسیر سیاست
#gender_gap
#plitical_participation
دکتر الهام ملکزاده پژوهشگر تاریخ و زنان: «پیش از بررسی و تحلیل چالش و موانع موجود بر سر راه فعالیت زنان در مجلس شورای اسلامی، باید در ضرورت حضور و کنشگری زنان در مشارکت سیاسی سخن راند. اینکه متناسب با ارتقای آگاهی سیاسی آنان و ورود به عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، مطالبات صنفیشان چگونه شکل گرفت و به رسمیت شناخته شدن تشكلهای سیاسی زنان به صورت قانونی، چگونه طرح و درخواست شد. امری که با مخالفت برخی نمایندگان مرد به بهانه غیرضروری بودن روبهرو و به غیرقانونی بودن این تشكلها از سوی مجلس رأی داده شد. در هر صورت این موارد موجب شدند تا در فرایند تاریخی شناسنامهدار بودن حضور و #مشارکت_سیاسی زنان موانع مشاهده شود و در فرصتهای برابر، توانمندیهای فردی زنان در مقابل مردان سیاستورز، به خلأ مدیریتی، سوابق رسمی مشارکت سیاسی و فقدان حضور بالفعل زنان در تشکیلات، احزاب و جمعیتهای سیاسی متقاضی حضور در مجالس قانونگذاری، تعبیرشود. دسترسی به قدرت، بیش از هر عامل دیگری، بر سازماندهی درست احزاب بستگی دارد، مشارکت پایین زنان در سطوح بالای حزبی، میتواند به عنوان چالشی جدی در مطالبات سیاسی و چانهزنی بر سر حضور در تقسیمات قدرت دارای اهمیت باشد. اصولأ عدم حضور و طرح مسائل زنان را در پی دارد که نه فقط به عنوان خواستههای حزبی، بلکه در سیاستگذاریهای مرتبط با تقسیم کارهای کاندیداهای نمایندگی، نه توجهی به میزان حضور و سهم زنان در این تقسیم وظایف دیده میشود و نه از جنس مشکلات زنان در طرح لوایح و قوانین پیشنهادی، اثری وجود خواهد داشت.
دکتر سارا پارساخو، پژوهشگر زنان و استاد دانشگاه:« در ۱۲ مرداد ۱۲۹۰ یکی از نمایندگان مجلس دوم نخستین بار در ایران برابری زن و مرد را در مجلس شورا مطرح کرد و گفت: این مساله با مخالفت یکی از روحانیان مجلس مواجه شد. بدینترتیب در سال ۱۳۳۸ شمسی بحث مفصلی در مورد حق رأی زنان شد و مساله حق رأی زنان با حذف آن در لایحه انتخابات دولت دکتر مصدق، چند سالی مسکوت ماند تا این که دوباره مبارزات زنان برای دستیابی به این حق از سالهای ۱۳۳۹ آغاز شد. اطلاعات زنان با این تیتر که «شرکت در انتخابات حق مسلم هر زن ایرانی است، اما برای دریافت این حق، باید آمادگی پیدا کرد!» مقالهای را منتشر کرد.
او توضیح داد: این موضوع ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۴۱ تساوی حقوق زن و مرد به رفراندوم گذاشته شد. زنان برای نخستین بار به پای صندوقهای رأی رفتند. انقلاب سفید شاه به پیروزی رسید و مشارکت سیاسی زنان هم امکانپذیر شد. با انتخابات مجلسهای سنا و شورای ملی، زنان نیز به مجلس راه یافتند و بدینترتیب حق رأی زنان در ۶ بهمنماه ۱۳۴۱ به تصویب رسید. حدودا از مجلس بیست و یکم شورا ی ملی به بعد زنان اجازه حضور در رای دادن و رای گرفتن پیدا کردند و اولین زنانی که توانستند به مجلس راه یابند، مهرانگیز دولتشاهی از تهران، هاجر تربیت از تهران، فرخرو پارسا از تهران، شوکتالملوک جهانبانی از تهران، نزهت نفیسی از بافت کرمان در مجلس بیست و یکم شورای ملی راه یافتند و پس از آن در مجلس بیست و دوم و بیست سوم و بیست چهارم که آخرین مجلس شورای ملی بود زنان متعددی راه یافتند. رهنگ جامعه در زنباوری و زنمحوری بسیار دچار تزلزل و اختلاف نظر است. قدرت فکری و مدیریتی زنان هنوز بهدرستی در جامعه فرهنگسازی نشده است که این فرهنگسازی را باید جدی گرفت و زنان باید اول برای خودشان دل بسوزانند و در این فرهنگسازی نقش اساسی را ایفا کنند. تا نگاه غلط در جامعهبه زن تصحیح نشود، چالش حضوز زنان در مجلس غیرقابل حل نخواهد بود و باید بپذیریم که مدیریت فرهنگی فرایندی بس سختتر از تصویب قوانین مجلس است. باید قبول کنیم که مدیریت فرهنگی کشور ما در این زمینه دچار اختلال است. در اثر فقدان زیرساختهای لازم فرهنگی و اجتماعی، جامعهپذیری جنسیتی صورت میگیرد که خاص است و منجر میشود زنان با خصلتهای زنانگی یا رازوری زنانه شناخته شوند و خودشان هم از خودشان چنین شناختی داشته باشند که در نهایت باعث عدم اعتماد به نفس برای حضور در عرصه عمومی میشود چون فکر میکنند عرصه عمومی جای آنها نیست».
گزارش کامل در لینک زیر👇
http://ibna.ir/fa/doc/report/270667