بيدارزنى
4.28K subscribers
5.67K photos
1.27K videos
180 files
4.28K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
بيدارزنى
Photo
🟣 ۱۲ خرداد، چهل و دومین سالگرد اعدام ۵۹ نفر از جوانان و دانش‌آموزان دبیرستانی مهاباد


به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، فرمانداری مهاباد با انتشار اطلاعیه‌ای از اعدام ۵۹ شهروند کورد اهل مهاباد خبر داد. این ۵۹ نفر که چند تن از آنها کودک (دانش‌آموزان زیر ۱۸ سال) بودند، به فاصله چند ماه پس از بازداشت و  بدون برگزاری دادگاه و  اطلاع خانواده‌های‌شان در زندان‌های ارومیه و تبریز اعدام شدند.

با وجود گذشت ۴۰ سال از این اعدام‌های جمعی، تا کنون اطلاعی از محل دفن آنها در دست نیست و مقامات قضایی و دولتی جمهوری اسلامی ایران به صورت نظام‌مند و عمدی شواهد کلیدی‌ در خصوص این جنایت را که می‌تواند در روشن شدن حقایق مربوط به این اعدام مورد استفاده قرار بگیرد، پنهان کرده و یا از بین برده‌اند».

روز پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، صداوسیمای مرکز مهاباد بیانیه شورای تامین شهرستان مهاباد را پخش کرد که در آن به اعدام ۵۹ «زندانی ضدانقلاب» اشاره شده بود. صداوسیمای مهاباد پس از قرائت بیانیه با #حمیدرضا_جلایی‌پور که فرماندار وقت و رئیس شورای تامین شهرستان مهاباد بود، مصاحبه رادیویی کرد. او در آن مصاحبه تاکید کرد که نظام انقلابی، بدون هیچ گذشتی و با قاطعیت، ضدانقلاب را به‌سزای اعمال‌شان خواهد رساند و تهدید کرد اعدام‌های بیشتری در راه خواهد بود.
‏این فرماندار ۲۳ ساله، فردای همان روز در نماز جمعه مهاباد تهدیدهای خود را تکرار کرد و تاکید کرد که نظام انقلابی اجازه نخواهد داد ضدانقلاب دمکرات و کومله بیش از این کردستان را ناامن کنند.

‏این اعدام دسته‌جمعی، انتقامی بود که حاکمیت از کشته شدن محمد بروجردی فرمانده اصلی سپاه در غرب کشور (موسس قرارگاه حمزه) در روز یکشنبه ۱ خرداد در جاده مهاباد به نقده گرفت.

#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani
🟣 وخامت سلامت مهوش صیدال و انتقال مجدد وی به زندان اوین


مهوش صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین که در هشتمین روز از اعتصاب غذا و دارو به‌سر می‌برد، پس از اعزام به بیمارستان و تشخیص کیست خونی، مجددا به زندان بازگردانده شد.

وی در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد. پس از صدور یک رأی جدید علیه او، محکومیت پیشین وی که به حالت تعلیق درآمده بود، به حالت تعزیری تغییر کرد. او در این پرونده از بابت اتهاماتی همچون نشر اکاذیب توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. این دادگاه او را به دو سال حبس تعزیری و پرداخت ۵۶ میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرد. بازنشر اخبار مربوط به #مسمومیت‌های_سریالی_دانش‌‌آموزان، از جمله مصادیق اتهامی علیه او اعلام شد.


#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 تداوم بازداشت و بی‌خبری از وضعیت سامان کریمی و فرزانه رشیدی


به گزارش خبرگزاری هرانا: «
سامان کریمی، فعال سیاسی و همسرش فرزانه رشیدی (دانشجو)، ۹ روز است که توسط نیروهای امنیتی در شهرستان بانه بازداشت شدند و تاکنون از محل نگهداری این شهروندان اطلاعی حاصل نشده است.

براساس این گزارش، آنها روز یکشنبه ۴ خردادماه، توسط نیروهای امنیتی در بانه بازداشت شدند. بازداشت سامان کریمی در یکی از خیابان‌های این شهر و با اعمال خشونت توسط ماموران صورت گرفته است. سپس نیروهای امنیتی به منزل این زوج مراجعه و فرزانه رشیدی را بازداشت کردند. نیروهای امنیتی همچنین منزل آنها را تفتیش و شماری از لوازم شخصی آنها را ضبط کردند.


سامان کریمی در سال ۱۴۰۰ توسط دادگاه تجدیدنظر استان کردستان به ۹ سال حبس تعزیری محکوم شد. وی پیش از آن به #اعدام و ۱۱ سال حبس محکوم شده بود که حکم اعدام او توسط دیوان عالی کشور نقض شد. فرزانه رشیدی همسر وی، دانشجوی دانشگاه پیام‌نور بانه است.

از محل نگهداری و وضعیت پرونده‌ی آنان اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
⭕️ با پیوستن زندان فیروزآباد استان فارس در هفته هفتاد و یکم به کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، این کارزار به ۴۶ زندان گسترش یافت؛

دعوت از خانواده زندانیان زیر حکم اعدام به شکستن سکوت

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» ضمن حمایت از اعتصاب کامیون‌داران زحمت‌کش که دوازدهمین روز اعتصاب خود را پشت سر گذاشتند، به آنان درود می‌فرستد و از دیگر اقشار جامعه که به اشکال مختلف تحت ستم هستند، می‌خواهد که به اعتصاب رانندگان بپیوندند و از آن‌ها به هر شکل ممکن حمایت کنند.

در شرایط کنونی که هر روز شاهد رویداد‌ها و فجایع دلخراش در سراسر کشور هستیم، حکومتِ کشتار و اعدام در سیاهچال‌های خود، دسته‌دسته زندانیان را در بی‌خبری کامل اعدام می‌کند و با سخره گرفتن قوانین بین‌المللی و اهرم کردن دین با این جنایات حکومتی که بستر آن را نیز خودشان فراهم کرده به دنبال فرونشاندن حق‌خواهی و خیزش‌های مردم هستند اما تاریخ نشان داده که سقوط چنین حکومت‌های دیکتاتوری حتمی است.
حال از ابتدای خرداد تاکنون دست‌کم ۶۷ زندانی، شامل ۳ زن، اعدام شده‌اند و به‌طور متوسط روزی ۷ تن به دار آویخته شده‌اند. تنها در روز ۷ خرداد، ۲۰ زندانی را با بی‌رحمی اعدام کرده‌اند.

فراموش نکنیم که این سطح از استفاده از مجازات غیرانسانیِ اعدام با نقض گسترده حق دادرسی منصفانه همراه بوده است. در همین راستا، متأسفانه روز چهارشنبه ۷ خرداد، پدرام مدنی در زندان قزلحصار به اتهام جاسوسی در سکوت خبری به دار آویخته شد. علاوه بر این، اعاده دادرسی محمدامین مهدوی‌شایسته، که پیش‌تر به اتهام جاسوسی توسط صلواتی، «قاضی مرگ»، به اعدام محکوم شده بود، از طرف دیوان عالی رد شده و این شهروند زندانی در خطر جدی اعدام قرار دارد.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» به خانوادهای زندانیان محکوم‌به‌اعدام توصیه می‌کند که روند پرونده عزیزانشان را به‌سرعت رسانه‌ای کرده و به اطلاع عموم مردم ایران و نهادهای حقوق بشری برسانند.تا با این روشنگری‌ها بتوانیم ماشین کشتار و اعدام را متوقف و از کار انداخت و نباید فریب نیرنگ‌ها یا تهدیدهای مأموران اطلاعاتی و بازجویان را خورد تا حکومت در سکوت خبری زندانیان را اعدام کرده و به‌تعبیری با قتل حکومتی، حق حیاتشان را پایمال کند.

با درود و سپاس به خانواده زندانیانی که هفته‌هاست در نقاط مختلف کشور فریاد «نه به اعدام» سر می‌دهند و از این کارزار حمایت می‌کنند، مجدداً از عموم مردم، به‌ویژه خانواده‌های زندانیان محکوم‌به‌اعدام می‌خواهیم که به هر شکل ممکن از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» حمایت کنند و خانواده‌های معترض و دادخواه را تنها نگذارند.

باید صدای «نه به اعدام» در هر شهر و خیابان طنین‌انداز شود، چون این حکومت روزانه خانواده‌ها را در اقصی‌نقاط کشور داغدار می‌کند. قدرت ما در اتحاد و همبستگی ماست.

طبق اخبار رسیده به کارزار، جمعی از زندانیان زندان فیروزآباد استان فارس، در هفته هفتاد و یکم از روز ۱۳ خرداد، به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام پیوسته و هر سه‌شنبه در اعتصاب غذا خواهند بود.

به این ترتیب، روز سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، در هفته هفتاد و یکم، اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۴۶ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان کامیاران و زندان فیروزآباد فارس.

هفته هفتاد و یکم
سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام



#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
@no_to_execution_tuesdays
بيدارزنى
Photo
🟣 «نه یعنی نه؛ نه به بازتولید فرهنگ تجاوز در پوشش عشق میان‌فرهنگی»


نویسنده: مهتاب محبوب


از متن: «داستانی ساده از (ناتوانی در) باز کردن یک بطری آب و گفت‌وگویی کوتاه میان یک زن ایرانی و یک مرد آلمانی، شاید در نگاه اول بی‌ضرر و روزمره به نظر برسد. اما وقتی این داستان در قالب یک ویدیوی حرفه‌ای از سوی رسانه‌ای بین‌المللی منتشر می‌شود و در آن زن پس از رد دعوت مرد، با لحن اغواگرانه می‌گوید «بیشتر اصرار کن»، دیگر نمی‌توان آن را بی‌طرفانه یا معصومانه تلقی کرد. این داستان قسمت اول سریال "ماجراهای عشق ایرانی من" ساخته دویچه‌وله فارسی است که به تازگی از سوی این رسانه منتشر شده است.
این تصویر، نه یک روایت رمانتیک ساده، بلکه تکرار و تأیید کلیشه‌هایی است که قرن‌ها به زنان تحمیل شده است: زنانی که منظورشان از «نه»، الزاماً «نه» نیست، زنانی که برای انجام کوچک‌ترین کارهایشان به کمک مردان نیاز دارند، و زنانی که انگار همیشه چشم‌انتظار مردان سفیدپوست و غربی‌اند. این‌ها فقط عناصر داستانی نیستند؛ این‌ها سازوکارهای زنده‌ نگه‌داشتن فرهنگ تجاوز، نابرابری جنسیتی، و شرق‌زدگی جنسی هستند…»

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://shorturl.at/Rd3JB


#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 احضار ۱۶ معلم و فعال صنفی فرهنگی در سنندج و درفول



همزمان با روزهای پایانی سال تحصیلی، دستکم ۱۶ معلم در ایران به دادگاه احضار شده‌اند؛ در سنندج ۱۵ معلم و در دزفول یک معلم. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان احضار معلمان را محکوم کرد و گفت که‌ سرکوب فعالان صنفی باید متوقف شود.

به گزارش این شورا، دادگاه کیفری سنندج ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، ۱۵ تن از فعالان صنفی معلمان در استان کوردستان  را به دادگاه احضار کرده است. اتهام این معلمان «اخلال در نظم و آسایش عمومی» اعلام شده است.

♦️صلاح‌الدین حاجی میرزایی، محمدرضا مرادی، بهزاد قوامی، سید غیاث نعمتی، رضا طهماسبی، شهریار نادری، آرام ابراهیمی، صادق کنعانی، مجید کریمی، مختار اسدی، فاطمه زند‌کریمی، نسرین کریمی، فیصل نوری، رزگار حیدری و کوروش عزتی امینی معلمانی هستند که دادگاه کیفری سنندج با صدور ابلاغیه آنها را فراخوانده است.


شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان احضار ۱۵ فعال صنفی در سنندج را محکوم کرد و گفت «اتهام وارد شده به این افراد در حالی مطرح شده که فعالیت‌های آنان در چارچوب مطالبات صنفی و حقوق شغلی بوده است.»

♦️این شورا در اطلاعیه‌ای دیگر که ۱۳ خرداد منتشر شد، گزارش کرد «توران سلیمانی»، فعال صنفی معلمان در استان خوزستان به شعبه دوم دادگاه انقلاب دزفول احضار شده است.
توران سلیمانی پیش‌تر از سوی دادگستری دزفول به دادگاه احضار شده بود.
به گفته شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان در ابلاغیه دادگاه انقلاب اتهام توران سلیمانی «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» عنوان شده است.

این شورا احضار معلمان در سنندج و دزفول را ادامه سرکوب فعالان صنفی خواند و به نهادهای امنیتی و قضایی هشدار داد: «تداوم فشار بر فعالان صنفی می‌تواند با واکنش شورای هماهنگی در دفاع از اعضای خود مواجه شده و سرآغاز دوباره اعتراضات میدانی در سراسر کشور شود».

تشکل‌های صنفی معلمان تداوم فشار امنیتی و سرکوب معلمان را محکوم کرد و گفت: «پیگیری خواست معلمان و دانش‌آموزان با خشونت متوقف نمی‌شود».


#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
🟣 گلاره عباسی جهت تحمل حبس راهی زندان اوین شد


امروز شنبه ۱۷ خردادماه، گلاره عباسی، فعال سیاسی جهت تحمل ۳۳ ماه حبس خود راهی زندان اوین شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا: «گلاره عباسی پیشتر توسط شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهامات اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام مجموعا به سه سال و ۹ ماه حبس محکوم شد. این حکم نهایتا توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شد.

با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۳۳ ماه حبس برای وی قابل اجرا خواهد بود.

گلاره عباسی در تاریخ ۸ فروردین ۱۴۰۴، با تودیع وثیقه یک میلیارد تومانی از زندان اوین شده بود. وی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، در منزل شخصی خود واقع در غرب تهران، توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد. 

♦️گلاره عباسی، ۴۸ ساله، مادر یک کودک دختر و تنها سرپرست خانواده است.

#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from مدرسه‌ رهایی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بيدارزنى
Photo
تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته هفتاد و دوم در ۴۷ زندان مختلف همراه با پیوستن زندان اهر

حکومت اعدامی در ایران، همچون گذشته، هر هفته در مسیر افزایش اجرای احکام اعدام با سرعت پیش می‌رود. متأسفانه از ابتدای خردادماه تاکنون بیش از ۹۵ نفر اعدام شده‌اند؛ تنها در روز ۱۲ خرداد، ۱۶ نفر جان خود را از دست دادند که ۸ نفر از آنان در زندان قزلحصار بودند.
از سوی دیگر، حاکمان خودکامه که از پاسخ‌گویی به بحران‌های کلان اقتصادی و معیشتی ناتوان‌اند، در یک سال گذشته کوشیده‌اند تا با سرکوب و اجرای احکام اعدام، بر مطالبات عمومی سرپوش بگذارند. این سرکوب‌ها، متأسفانه دامن اتباع افغانستانی مقیم ایران را نیز گرفته است. در ماه‌های گذشته، احکام اعدام علیه شماری از شهروندان افغانستانی بیش از پیش به اجرا درآمده‌ است؛ محکومان بی‌پناهی که صدایی برای دفاع از خود ندارند و ماشین اعدام در ایران، حق حیات را از آنان نیز سلب می‌کند.
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» این موج تازه‌ی سرکوب و اعدام را به‌شدت محکوم می‌کند و خواستار واکنش جدی نهادهای حقوق بشری و بین‌المللی در برابر این جنایات است.

در این هفته از کارزار، ما بار دیگر بر مخالفت اصولی، حقوقی و اخلاقی خود با مجازات اعدام تأکید می‌کنیم. این مخالفت بر مبانی شناخته‌شده‌ی حقوق بین‌الملل، تعهدات دولت‌ها در قبال حقوق بشر، و ضرورت حفظ کرامت ذاتی انسان استوار است.
«مجازات اعدام ناقض حق حیات است»؛ حقی بنیادین که در ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) به آن تصریح شده‌است. هیچ شرایط اضطراری یا توجیه فرهنگی، سیاسی یا امنیتی نمی‌تواند مشروعیت چنین مجازاتی را توجیه کند.
بر اساس استانداردهای حقوق بین‌الملل، از جمله تفسیر کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد، مجازات اعدام حتی در کشورهایی که آن را لغو نکرده‌اند، باید به شدیدترین جرایم محدود شود و با رعایت کامل اصول دادرسی منصفانه همراه باشد. با این حال، در حکومت مستبد ولایت فقیه، اغلب متهمان بدون دسترسی به وکیل مستقل، تحت فشار برای اعتراف، و در روندهای قضایی فاقد شفافیت محاکمه می‌شوند؛ وضعیتی که مصداق بارز «اعدام فراقانونی» است.
اعدام، به‌ویژه هنگامی که ابزاری برای سرکوب اعتراضات، ارعاب جامعه یا کنترل سیاسی باشد، نه‌تنها با اصل تناسب جرم و مجازات در تعارض است، بلکه نشانه‌ای از نقض کامل عدالت به شمار می‌آید.
در پرتو این واقعیات، ما اعضای این کارزار، ضمن ابراز نگرانی عمیق از تداوم و گسترش احکام ظالمانه اعدام در ایران، خواهان توقف فوری صدور و اجرای این احکام هستیم و از همه وجدان‌های بیدار می‌خواهیم که به هر شکل ممکن، در جهت مقابله با آن، اقدامات عملی به‌کار گیرند و به کارزار «نه به اعدام» بپیوندند.
ما بر این باوریم که دفاع از حق حیات، مسئولیتی است جمعی و فراملی؛ و تا زمانی که طناب اعدام از نظام قضایی ایران برداشته نشود، بستر آزادی و عدالت فراهم نخواهد شد و بسیاری از جرایم نیز پایان نخواهد یافت.

لازم بذکر است طبق اخبار منتشر شده جمعی از زندانیان زندان اهر در اعتراض به موج فزاینده اعدام‌ها، اعلام کرده‌اند که از هفته پیش به کارزار" سه‌شنبه‌های نه به اعدام" پیوسته‌اند و از این به بعد هر سه‌شنبه همراه با اعضای کارزار در اعتصاب غذا خواهند بود.
به این ترتیب زندانیان عضو کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته هفتاد و دوم، سه‌شنبه ۲۰ خرداد، در ۴۷ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبد کاووس، زندان قائم‌شهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج ، زندان کامیاران و زندان اهر
هفته هفتاد و دوم
سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام


#کارزار_سه_شنبه‌های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
@no_to_execution_tuesdays
بيدارزنى
Photo
🟣 جمهوری اعدام، جان مجاهد کورکور را گرفت


صبح امروز چهارشنبه ۲۱ خرداد، همزمان با سالگرد تولد #کیان_پیرفلک، مجاهد کورکور اعدام شد. خانواده‌ی کیان، بارها شهادت داده بودند که مجاهد، عامل قتل کودک‌شان نیست.

مجاهد کورکور شهروند اهل ایذه در ۲۹ آذر سال گذشته (۱۴۰۱) به اتهام آنچه که تیراندازی به شهروندان در جریان اعتراضات ۲۵ آبان در ایذه و به ویژه قتل کیان پیرفلک خوانده شد بازداشت شد.

انتساب این اتهام به مجاهد کورکور در حالی بوده که خانواده کیان پیرفلک بارها شهادت داده‌اند عامل تیراندازی به خودرو آنها و در نتیجه قتل کیان در شامگاه ۲۵ آبان ماموران امنیتی و انتظامی بوده‌اند و از این رو هیچ شکایتی از مجاهد کورکور ندارند.

به گزارش دادبان: «استدلال دادگاه انقلاب اهواز برای صدور حکم اعدام علیه مجاهد کورکور به اتهام «محاربه و افساد فی الارض»، این است که او در جریان اعتراضات ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در ایذه اقدام به تیراندازی به سوی شهروندان کرده و در نتیجه این تراندازی کیان پیرفلک و تعداد دیگری از شهروندان کشته شدند.

این استدلال در حالی مطرح می‌شود که خانواده کیان پیرفلک بارها اعلام کرده و شهادت دادند که به چشم خود دیده‌اند عامل تیراندازی به خودرو آنها و در نتیجه قتل کیان در شامگاه ۲۵ آبان ماموران انتظامی و امنیتی بوده‌اند و هیچ شهروندی در این تیراندازی نقش نداشته است».

مجاهد کورکور دقیقا در روز ۲۱ خرداد، مصادف با سالروز تولد کیان پیرفلک اعدام شد.

#قیام_علیه_اعدام
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣چرخه تلخ خشونت علیه زنان؛
از قربانی تا قاتل، سایه سیاست‌های سرکوبگرایانه

نویسنده: مریم یحیوی

♦️متن ارسالی به بیدارزنی


«هر روز از گوشه‌وکنار این سرزمین، خبر قتل زنی دیگر به دست یکی از نزدیکان یا غریبه‌ای ناشناس منتشر می‌شود؛ از الهه تا کبری، از هانیه تا صدها زن بی‌نام‌ونشان دیگر. این قتل‌ها تنها وقایعی فردی یا جنایت‌هایی اتفاقی نیستند، بلکه بازتاب خشونتی ساختاری و نهادینه‌اند که در تار و پود جامعه ما ریشه دوانده؛ جامعه‌ای گرفتار فقر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که به‌سوی فروپاشی اخلاقی و انسانی سوق داده می‌شود.

سال‌هاست حاکمیت، به‌جای توانمندسازی و حمایت از زنان، به کنترل و سرکوب آن‌ها پرداخته است. به‌جای آموزش، آگاهی‌رسانی، و سرمایه‌گذاری برای ارتقاء فرهنگی جامعه، منابع عمومی صرف گشت‌های ارشاد، دوربین‌های نظارتی، و طرح‌های سرکوبگرانه‌ای همچون استخدام «حجابان» شده‌اند. ابزارهایی که نه‌تنها امنیت نیاورده‌اند، بلکه ترس، خشونت و انفعال اجتماعی را نهادینه کرده‌اند. بودجه‌هایی که می‌توانستند صرف ارتقای مهارت‌های اجتماعی، پیشگیری از خشونت خانگی و ترویج برابری جنسیتی شوند، به کنترل بدن و رفتار زنان محدود مانده‌اند.

چرخه‌ای تلخ و تکراری شکل گرفته است: زنی کشته می‌شود، قاتلش اعدام می‌شود، و رسانه‌های رسمی فریاد می‌زنند: «اشرار را به سزای عمل‌شان رساندیم» تا تصویری ساختگی از امنیت به جامعه عرضه کنند. اما این امنیت، سرابی بیش نیست؛ امنیتی سطحی که زیر پوست آن، خشم، سرکوب، و ناامیدی موج می‌زند.

آیا هیچ‌گاه تصمیم‌گیران لحظه‌ای درنگ کرده‌اند؟ آیا هرگز از جامعه‌شناسان مستقل، از نهادهای مدنی، یا از تجربه کشورهای موفق در کاهش خشونت‌های جنسیتی بهره گرفته‌اند؟ آیا مجرمان – پیش از آنکه به جنایت برسند – از منظر روانی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی بررسی شده‌اند؟ بسیاری از این افراد، خود قربانیان همان ساختار معیوبی‌اند که خشونت را بازتولید می‌کند؛ ساختاری که به‌جای ترمیم انسان‌ها، آن‌ها را به سوی سقوط سوق می‌دهد. بی‌تردید جنایت باید با واکنشی حقوقی همراه باشد. اما عدالت، فراتر از مجازات است. مجرمان نیز در دل همین ساختار شکل گرفته‌اند؛ ساختاری که با فقر، تبعیض، بی‌عدالتی و سرکوب، انسان را به مرز جنون و خشونت می‌کشاند. اعدام، هرچند ممکن است در لحظه‌ای مرهمی بر زخم خانواده قربانی یا بخشی از افکار عمومی باشد، اما پاسخی پایدار برای ریشه‌های این بحران نیست.

♦️سیاست اعدام، نه عدالت است و نه نمایش اقتدار. بلکه ابزاری برای سرکوب خشم جامعه‌ای‌ست که نادیده گرفته شده؛ جامعه‌ای که صدایش شنیده نمی‌شود، و زخم‌هایش درمان نمی‌شوند. خشم را نمی‌توان با ترس مهار کرد. اگر ساختارهای تبعیض‌آمیز، فرهنگ خشونت‌پرور و سیاست‌های سرکوبگر تغییر نکنند، این چرخه خشونت به اشکال پیچیده‌تر و پنهان‌تری ادامه خواهد یافت.

برای شکستن این چرخه، سیاست‌های شکست‌خورده برچیده و به سمت راه‌حل‌هایی انسانی، پیشگیرانه و عدالت‌محور باید حرکت کرد؛ راه‌حل‌هایی که بر پایه حقوق بشر، کرامت انسانی، و برابری جنسیتی استوار باشند.

مریم یحیوی ،خرداد ۱۴۰۴»


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani