🟣 فرشته سوری، شاعر و فعال مدنی در دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس محکوم شد
به گزارش خبرگزاری هرانا: «بر اساس حکم صادره توسط شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر استان همدان وی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
در مرحله بدوی، فرشته سوری به همراه همسرش علی جهانیان، شاعر و فعال سیاسی در اسفند سال گذشته توسط شعبه اول دادگاه انقلاب نهاوند محاکمه و محکوم شدند. براساس رای این شعبه هرکدام از این شهروندان به یک سال حبس در زندان نهاوند محکوم شدند.
آنها در حالی در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳ با تودیع وثیقه آزاد شدند که ۶۴ روز را در بازداشت گذرانده بودند.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این شهروندان به هرانا گفته بود: “فرشته سوری در مراحل بازجویی در اداره اطلاعات، مورد ضرب و شتم و خشونت کلامی قرار گرفته بود.”
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش خبرگزاری هرانا: «بر اساس حکم صادره توسط شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر استان همدان وی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
در مرحله بدوی، فرشته سوری به همراه همسرش علی جهانیان، شاعر و فعال سیاسی در اسفند سال گذشته توسط شعبه اول دادگاه انقلاب نهاوند محاکمه و محکوم شدند. براساس رای این شعبه هرکدام از این شهروندان به یک سال حبس در زندان نهاوند محکوم شدند.
آنها در حالی در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳ با تودیع وثیقه آزاد شدند که ۶۴ روز را در بازداشت گذرانده بودند.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این شهروندان به هرانا گفته بود: “فرشته سوری در مراحل بازجویی در اداره اطلاعات، مورد ضرب و شتم و خشونت کلامی قرار گرفته بود.”
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 وضعیت بحرانی ارغوان فلاحی در سومین ماه بازداشت موقت در اوین
ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی سابق، روز ۶ بهمن ۱۴۰۳ در شهرک پرند بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او تنها ماهی «یک بار» توانسته است با خانوادهی خود، تماس تلفنی برقرار کند.
به گزارش خانوادهی فلاحی به نقل از خبرگزاری هرانا: «ارغوان، بیش از سه ماه است که در زندان اوین در بلاتکلیفی به سر میبرد. او طی این مدت تحت بازجویی بوده و هنوز اتهامات مطرح شده علیه وی مشخص نیست. او در ماه یکبار با ما تماس تلفنی داشته و اجازه ملاقات حضوری ندارد».
ارغوان فلاحی پیش از این در آبان ماه ۱۴۰۱، همراه با پدرش نصرالله فلاحی و برادرش اردوان به اتهام عضویت در «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شدند. آنها بیش از دو ماه در بازداشتگاههای اصفهان تحت شکنجه و بازجویی قرار داشتند. بازداشت آنها هنگامی بود که در یک مسافرت خانوادگی از اصفهان به شیراز رفته بودند. آنها بعد از اداره اطلاعات اصفهان به زندان اوین منتقل شده و به اتهامات «عضویت سازمان در مجاهدین خلق»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی» و «تبلیغ علیه نظام» توسط قاضی ایمان افشاری محاکمه شدند.
⚪️ محرومیت ارغوان فلاحی از حق تماس با خانواده، دسترسی به وکیل، تداوم بازجوییها و تلاش وزارت اطلاعات جهت تکمیل یک پروندهی امنیتی جدید، نگرانیها پیرامون وضعیت جان و سلامت وی را افزایش داده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی سابق، روز ۶ بهمن ۱۴۰۳ در شهرک پرند بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او تنها ماهی «یک بار» توانسته است با خانوادهی خود، تماس تلفنی برقرار کند.
به گزارش خانوادهی فلاحی به نقل از خبرگزاری هرانا: «ارغوان، بیش از سه ماه است که در زندان اوین در بلاتکلیفی به سر میبرد. او طی این مدت تحت بازجویی بوده و هنوز اتهامات مطرح شده علیه وی مشخص نیست. او در ماه یکبار با ما تماس تلفنی داشته و اجازه ملاقات حضوری ندارد».
ارغوان فلاحی پیش از این در آبان ماه ۱۴۰۱، همراه با پدرش نصرالله فلاحی و برادرش اردوان به اتهام عضویت در «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شدند. آنها بیش از دو ماه در بازداشتگاههای اصفهان تحت شکنجه و بازجویی قرار داشتند. بازداشت آنها هنگامی بود که در یک مسافرت خانوادگی از اصفهان به شیراز رفته بودند. آنها بعد از اداره اطلاعات اصفهان به زندان اوین منتقل شده و به اتهامات «عضویت سازمان در مجاهدین خلق»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی» و «تبلیغ علیه نظام» توسط قاضی ایمان افشاری محاکمه شدند.
⚪️ محرومیت ارغوان فلاحی از حق تماس با خانواده، دسترسی به وکیل، تداوم بازجوییها و تلاش وزارت اطلاعات جهت تکمیل یک پروندهی امنیتی جدید، نگرانیها پیرامون وضعیت جان و سلامت وی را افزایش داده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from کارزار سهشنبههای نه به اعدام
بيدارزنى
Photo
⭕️ کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته شصتونهم خود، با پیوستن زندانهای مهاباد، بوکان و یاسوج به ۴۴ زندان گسترش یافت.
در شرایطی که کشور با فساد سیستماتیک و ناکارآمدی ساختار استبدادی حاکم روبروست و این وضعیت زندگی شهروندان را مختل کرده و آنها را از ابتداییترین نیازها مانند آب و برق محروم ساخته است، روند صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام با ارادهای آشکار از سوی حاکمیت نهتنها متوقف نشده بلکه افزایش نیز یافته است.
این حکومت همواره از ارائه آمار دقیق درباره تعداد زندانیان و اجرای احکام اعدام خودداری میکند، اما بر اساس گزارشهایی که به کارزار رسیده است، از ابتدای اردیبهشتماه تاکنون بیش از ۱۲۹ نفر – از جمله چهار زن – اعدام شدهاند. تنها در هفته گذشته، حکم اعدام ۲۵ زندانی به اجرا درآمد که در میان آنها دو کودکمجرم نیز دیده میشدند که در زندانهای ملایر و عادلآباد شیراز به دار آویخته شدند؛ اقدامی که بدون هیچ ابایی از افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری بینالمللی انجام شد و آنان را از «حق حیات» محروم ساخت.
در واکنش به این خشونت و نقض سیستماتیک «حق حیات»، شاهد افزایش اعتراضات خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام و حمایت گسترده جوانان در شهرهای مختلف از این کارزار هستیم. این حمایتها با ابتکارهای متنوع مردمی، چهرهای گستردهتر یافتهاند.
ما، اعضای کارزار، با درود به تمامی حامیان «نه به اعدام»، از همه مردم بهویژه جوانان میخواهیم در هر کوچه و برزن، صدای اعتراض خود را علیه این مجازات ضدانسانی بلند کنند و به هر شکل ممکن از این حرکت حمایت کنند. ما از تمامی مخالفان اعدام دعوت میکنیم در کنار خانوادههای دادخواه بایستند و در تجمعات اعتراضی آنان را تنها نگذارند.
در هفته گذشته، به ابتکار هموطنان مبارز در داخل و خارج از کشور، همبستگی گستردهای با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» شکل گرفت. از تمامی افراد، نهادها، احزاب و سازمانهای سیاسی، مدنی و حقوق بشری که در این حرکت مردمی مشارکت داشتند، صمیمانه قدردانی میکنیم.
همچنین جمعی از زندانیان در زندانهای مهاباد، بوکان و یاسوج اعلام کردهاند که از این هفته به کارزار پیوسته و هر سهشنبه دست به اعتصاب غذا خواهند زد. با پیوستن این سه زندان به اعتصاب، تعداد زندانهای شرکت کننده در کارزار به چهل و چهار زندان افزایش یافته است.
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، زندانیان در ۴۴ زندان زیر برای شصتونهمین هفته متوالی اعتصاب غذا خواهند کرد:
اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (زنان و مردان)، زاهدان (زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، کهنوج، طبس، مشهد، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، سنندج، کامیاران، مهاباد، بوکان و یاسوج.
هفته شصت و نهم
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
در شرایطی که کشور با فساد سیستماتیک و ناکارآمدی ساختار استبدادی حاکم روبروست و این وضعیت زندگی شهروندان را مختل کرده و آنها را از ابتداییترین نیازها مانند آب و برق محروم ساخته است، روند صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام با ارادهای آشکار از سوی حاکمیت نهتنها متوقف نشده بلکه افزایش نیز یافته است.
این حکومت همواره از ارائه آمار دقیق درباره تعداد زندانیان و اجرای احکام اعدام خودداری میکند، اما بر اساس گزارشهایی که به کارزار رسیده است، از ابتدای اردیبهشتماه تاکنون بیش از ۱۲۹ نفر – از جمله چهار زن – اعدام شدهاند. تنها در هفته گذشته، حکم اعدام ۲۵ زندانی به اجرا درآمد که در میان آنها دو کودکمجرم نیز دیده میشدند که در زندانهای ملایر و عادلآباد شیراز به دار آویخته شدند؛ اقدامی که بدون هیچ ابایی از افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری بینالمللی انجام شد و آنان را از «حق حیات» محروم ساخت.
در واکنش به این خشونت و نقض سیستماتیک «حق حیات»، شاهد افزایش اعتراضات خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام و حمایت گسترده جوانان در شهرهای مختلف از این کارزار هستیم. این حمایتها با ابتکارهای متنوع مردمی، چهرهای گستردهتر یافتهاند.
ما، اعضای کارزار، با درود به تمامی حامیان «نه به اعدام»، از همه مردم بهویژه جوانان میخواهیم در هر کوچه و برزن، صدای اعتراض خود را علیه این مجازات ضدانسانی بلند کنند و به هر شکل ممکن از این حرکت حمایت کنند. ما از تمامی مخالفان اعدام دعوت میکنیم در کنار خانوادههای دادخواه بایستند و در تجمعات اعتراضی آنان را تنها نگذارند.
در هفته گذشته، به ابتکار هموطنان مبارز در داخل و خارج از کشور، همبستگی گستردهای با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» شکل گرفت. از تمامی افراد، نهادها، احزاب و سازمانهای سیاسی، مدنی و حقوق بشری که در این حرکت مردمی مشارکت داشتند، صمیمانه قدردانی میکنیم.
همچنین جمعی از زندانیان در زندانهای مهاباد، بوکان و یاسوج اعلام کردهاند که از این هفته به کارزار پیوسته و هر سهشنبه دست به اعتصاب غذا خواهند زد. با پیوستن این سه زندان به اعتصاب، تعداد زندانهای شرکت کننده در کارزار به چهل و چهار زندان افزایش یافته است.
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، زندانیان در ۴۴ زندان زیر برای شصتونهمین هفته متوالی اعتصاب غذا خواهند کرد:
اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (زنان و مردان)، زاهدان (زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، کهنوج، طبس، مشهد، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، سنندج، کامیاران، مهاباد، بوکان و یاسوج.
هفته شصت و نهم
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
Forwarded from زاگاه
بيدارزنى
Photo
زاگاه- عدم دسترسی به سقط جنین ایمن و خدمات پزشکی مرتبط، بار دیگر جان یک زن را در مریوان گرفت.
🔸️بر اساس گزارشها و به گفته خانواده این زن جوان، او در حالیکه در ماه پنجم بارداری بود، متوجه وجود نقص ژنتیکی جدی در جنین شد. اما به دلیل اینکه طبق قانون ایران، مجوز سقط قانونی تنها تا پیش از هفتهی ۱۶ بارداری و در موارد خاص صادر میشود، او مجبور شد بهصورت غیررسمی و بدون نظارت پزشکی مناسب، بارداری خود را پایان دهد.
🔸️مادر همسر این زن در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفته است که او با مراجعه به مطب یکی از پزشکان، پنج قرص میزوپروستول دریافت کرده و سپس به بیمارستان منتقل شده و به مدت سه روز در آنجا بستری بوده است.
پرسنل بیمارستان نیز با تزریق آمپول فشار (احتمالاً اکسیتوسین یا مشابه آن) تلاش داشتهاند روند زایمان طبیعی را ایجاد کنند که ناموفق بوده است.
🔸️در حالیکه بهزاد غضنفریپور، مدیرکل پزشکی قانونی استان کردستان، علت مرگ را «مصرف دوز بالای میزوپروستول» اعلام کرده، مصاحبه خانواده او با خبرگزاری تسنیم حاکی است که دوز مصرف شده توسط این زن، دوز بالایی نبوده است و اگر به خدمات مناسب برای پایان بارداری دسترسی داشت، میتوانست زنده بماند.
🔸️قانون سقط جنین در ایران که بر اساس تفسیر شرعی، پس از ۱۶ هفتگی بارداری (سن حلول روح) انجام سقط را ممنوع میداند، بارها از سوی پزشکان و فعالان حقوق زنان مورد انتقاد قرار گرفته است، چراکه بسیاری از اختلالات و ناهنجاریهای جنینی تنها در مرحله غربالگری دوم (معمولاً در هفته ۱۸ تا ۲۰ بارداری) شناسایی میشوند.
🔸️با اینحال، قانون با پافشاری بر عدد ۱۶ هفته، حتی در صورت اثبات ناهنجاریهای شدید و غیرقابل درمان، اجازهی سقط را نمیدهد. در نتیجه، زنان یا باید ریسک تولد فرزند با ناتوانی شدید را بپذیرند، یا به شیوههای غیرقانونی، پنهانی و فاقد استانداردهای ایمنی پناه ببرند—که در بسیاری از موارد، در مطبهایی بدون تجهیزات اورژانسی انجام میشود و جان مادر را به خطر میاندازد.
🔸️در مورد سارا تاو، زن جوان مریوانی، بهنظر میرسد پزشک با تجویز قرصهای میزوپروستول و انتقال او به بیمارستان، تلاش داشته شرایطی ایجاد کند که با آغاز روند سقط، ادامه درمان در بیمارستان ممکن شود.
اما اینکه چرا طی سه روز بستری در بیمارستان اقدامی مانند کورتاژ یا جراحی انجام نشده و در نهایت به مرگ او انجامیده، هنوز روشن نیست.
🔸️رئیس مرکز جوانی جمعیت و سلامت خانواده وزارت بهداشت، اوایل اردیبهشتماه با اعلام خبر ابلاغ بسته حفظ حیات جنین به مراکز بهداشتی و درمانی، گفت که در سال ۱۴۰۳ دستکم هفت زن به دلیل سقط داوطلبانه جنین، جانشان را از دست دادهاند.
#زاگاه
🆔️ @Zaagaah
🔸️بر اساس گزارشها و به گفته خانواده این زن جوان، او در حالیکه در ماه پنجم بارداری بود، متوجه وجود نقص ژنتیکی جدی در جنین شد. اما به دلیل اینکه طبق قانون ایران، مجوز سقط قانونی تنها تا پیش از هفتهی ۱۶ بارداری و در موارد خاص صادر میشود، او مجبور شد بهصورت غیررسمی و بدون نظارت پزشکی مناسب، بارداری خود را پایان دهد.
🔸️مادر همسر این زن در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفته است که او با مراجعه به مطب یکی از پزشکان، پنج قرص میزوپروستول دریافت کرده و سپس به بیمارستان منتقل شده و به مدت سه روز در آنجا بستری بوده است.
پرسنل بیمارستان نیز با تزریق آمپول فشار (احتمالاً اکسیتوسین یا مشابه آن) تلاش داشتهاند روند زایمان طبیعی را ایجاد کنند که ناموفق بوده است.
🔸️در حالیکه بهزاد غضنفریپور، مدیرکل پزشکی قانونی استان کردستان، علت مرگ را «مصرف دوز بالای میزوپروستول» اعلام کرده، مصاحبه خانواده او با خبرگزاری تسنیم حاکی است که دوز مصرف شده توسط این زن، دوز بالایی نبوده است و اگر به خدمات مناسب برای پایان بارداری دسترسی داشت، میتوانست زنده بماند.
🔸️قانون سقط جنین در ایران که بر اساس تفسیر شرعی، پس از ۱۶ هفتگی بارداری (سن حلول روح) انجام سقط را ممنوع میداند، بارها از سوی پزشکان و فعالان حقوق زنان مورد انتقاد قرار گرفته است، چراکه بسیاری از اختلالات و ناهنجاریهای جنینی تنها در مرحله غربالگری دوم (معمولاً در هفته ۱۸ تا ۲۰ بارداری) شناسایی میشوند.
🔸️با اینحال، قانون با پافشاری بر عدد ۱۶ هفته، حتی در صورت اثبات ناهنجاریهای شدید و غیرقابل درمان، اجازهی سقط را نمیدهد. در نتیجه، زنان یا باید ریسک تولد فرزند با ناتوانی شدید را بپذیرند، یا به شیوههای غیرقانونی، پنهانی و فاقد استانداردهای ایمنی پناه ببرند—که در بسیاری از موارد، در مطبهایی بدون تجهیزات اورژانسی انجام میشود و جان مادر را به خطر میاندازد.
🔸️در مورد سارا تاو، زن جوان مریوانی، بهنظر میرسد پزشک با تجویز قرصهای میزوپروستول و انتقال او به بیمارستان، تلاش داشته شرایطی ایجاد کند که با آغاز روند سقط، ادامه درمان در بیمارستان ممکن شود.
اما اینکه چرا طی سه روز بستری در بیمارستان اقدامی مانند کورتاژ یا جراحی انجام نشده و در نهایت به مرگ او انجامیده، هنوز روشن نیست.
🔸️رئیس مرکز جوانی جمعیت و سلامت خانواده وزارت بهداشت، اوایل اردیبهشتماه با اعلام خبر ابلاغ بسته حفظ حیات جنین به مراکز بهداشتی و درمانی، گفت که در سال ۱۴۰۳ دستکم هفت زن به دلیل سقط داوطلبانه جنین، جانشان را از دست دادهاند.
#زاگاه
🆔️ @Zaagaah
Forwarded from کانون زنان ایرانی
چند تصویر از پخشان عزیزی در بند زنان اوین
مریم یحیوی
کانون زنان ایرانی
چند وقتی بود که میخواستم از تو بنویسم، اما هجوم افکار، مانع میشدند.
اما امروز میخواهم،چند تصویر از زیست مشترکمان را در بند زنان اوین بنویسم، هرچند معتقدم کلمات، هرچقدر هم که درست انتخاب شوند، نمیتوانند آن حس و حال را آنطور که باید و شاید به تصویر بکشند.
بخاطر دارم روز ملاقات بود.
تو، من و چند نفر دیگر بهواسطهی شعار دادن علیه احکام اعدام، ممنوعالملاقات شده بودیم.
ساعت حوالی ۱۰ صبح:
تو را دیدم که بساط آرد، آب و روغن را روی میز مخصوص در اتاق ۱، نزدیک آشپزخانه، پهن کرده بودی و با دستهای ظریف، اما پرقدرتت، خمیر را ورز میدادی.
پرسیدم: «چه کار میکنی؟ تو که ملاقات نداری؟»
گفتی: «یادته پریروز نون خرمایی درست کرده بودم؟»
گفتم: «خب آره.» گفتی: «به بچههای قرنطینه نرسید. زهرا هم که حاملهست، دلشون حتماً رفته بود (دل رفتن: هوس کردن). امروز از خلوتی آشپزخانه استفاده کردم.»
با خنده گفتی: «حالا منو اینجوری نگاه نکن! یه کم آب بریز روی خمیر. این خمیر باید خوب ورز بخوره و چند ساعتی استراحت کنه…»
ساعت حوالی ۴ بعدازظهر:
برای بازی والیبال رفتی هواخوری.
تو چنان والیبال را جدی میگیری که انگار در مسابقات رسمی و تیم شاخصی بازی میکنی!
خطا که میکنند، شاکی میشوی.
با آن اندام ظرفیت، چنان زیر توپ میزنی که رد توپ را در هوا میشود دید.
چند باری هم با همین ضربهها، توپ را از ورای دیوارهای بلند و سیمخاردارها زندان ، به هواخوری بند ۴ فرستادی!
عادتت این است که بین هر نیمه، سیگاری روشن کنی. هیچوقت هم نمیرسی بیشتر از چند پک عمیق بزنی…
به قول خودت، زمانهایی که والیبال بازی میکنی، تنها زمانهاییست که ذهنت درگیر هیچ چیزی نیست، جز بازی.
حوالی ساعت ۶ عصر:
دوباره میبینمت.
بر روی همان میز، بساط پهن کردهای و با ظرافت، هستهی خرماها را جدا میکنی و با دقت و تبحر خاصی، درست در وسط خمیر نانها جا میدهی.
انگار سایهی نگاهم رویت سنگینی میکند. سرت را بالا میآوری و میخندی. چشمانت برق میزند. میدرخشد.
حوالی ساعت ۸ شب:
تسنیم، که به تازگی در بند زنان اوین به دنیا امده و تازه یکساله شده، در آغوش مادرش از قرنطینه به بند میآید.
تسنیم وقتی از در قرنطینه به سمت بند میآید، آنقدر ذوق دارد که گویا حس میکند از آن قفس کوچک، نمدار و خفه، به قفس بزرگتری میرود؛ قفسی که همه ذوق دیدنش را دارند.
و تو، وقتی تسنیم را میبینی، هوش و حواس از سرت میپرد.
صدای غشغش خندهی تسنیم، شاید تنها چیزیست که همهی ما را یاد روند زندگی در بیرون از زندان میاندازد. یاد زندگی…
با گفتن «تسنیم گیان» به سویش میروی، بغلش میکنی، به زبان مادریت قربانصدقهاش میروی.
او هم انگار خوب میفهمد و با خندههایی از ته دل و چشمان معصوم و کنجکاوش، جوابت را میدهد.
به سمت تختت میروید. برای او قصهای تعریف میکنی؛ قصهای از جنس درد و امید.
و بعد، شروع میکنی برایش لالایی کُردی میخوانی.
من در تمام این مدت، حواسم به صدای تو و تسنیم است.
معنای لالایی را نمیفهمم،
اما سوزِ یک درد غریب و یک عشق نجیب را برایم تداعی میکند…
با خودم تکرار میکنم: پخشان یعنی شعر.
با خودم تکرار میکنم: تو یک مددکار بینظیری،
که هم عاشق کودکان هستی و هم دغدغهی کودکان و زنان را داری.
روزی، تو در کمپها زخمهای زنان و کودکان کوبانی را در نبرد با داعش التیام میدادی.
و اکنون، اینجا، در این حصار و زیر حکم ناعادلانه و غیرانسانی اعدام، التیامبخش کودکی هستی که مادر و پدرش اتهام داعش دارند.
تو رفیق و یاریرسان مادر هستی.
و برای ۷ زن در قرنطینهی بند زنان، نان خرمایی درست میکنی که اتهامشان داعش است.
زندگی و انسانیت، برای تو چه معنای بزرگی دارد…
اگر صادرکنندهی حکم اعدامت بداند،
نهالهایی که با دستهایت کاشتهای همین _نانهای خرمایی، خندههای تسنیم، امیدِ آن هفت زن—
از دیوارهای زندان سبز خواهند شد, چه حالی می شود
تاریخ، ظالمان را محکوم خواهد کرد،
اما نام تو را،
مثل شعلهای در تاریکی، حفظ خواهد کرد.
زندگی، برای تو مفهوم خاصی دارد
حتی وقتی خودت در سایهٔ مرگ ایستادهای.
#زندانیان_سیاسی_زن
مریم یحیوی
کانون زنان ایرانی
چند وقتی بود که میخواستم از تو بنویسم، اما هجوم افکار، مانع میشدند.
اما امروز میخواهم،چند تصویر از زیست مشترکمان را در بند زنان اوین بنویسم، هرچند معتقدم کلمات، هرچقدر هم که درست انتخاب شوند، نمیتوانند آن حس و حال را آنطور که باید و شاید به تصویر بکشند.
بخاطر دارم روز ملاقات بود.
تو، من و چند نفر دیگر بهواسطهی شعار دادن علیه احکام اعدام، ممنوعالملاقات شده بودیم.
ساعت حوالی ۱۰ صبح:
تو را دیدم که بساط آرد، آب و روغن را روی میز مخصوص در اتاق ۱، نزدیک آشپزخانه، پهن کرده بودی و با دستهای ظریف، اما پرقدرتت، خمیر را ورز میدادی.
پرسیدم: «چه کار میکنی؟ تو که ملاقات نداری؟»
گفتی: «یادته پریروز نون خرمایی درست کرده بودم؟»
گفتم: «خب آره.» گفتی: «به بچههای قرنطینه نرسید. زهرا هم که حاملهست، دلشون حتماً رفته بود (دل رفتن: هوس کردن). امروز از خلوتی آشپزخانه استفاده کردم.»
با خنده گفتی: «حالا منو اینجوری نگاه نکن! یه کم آب بریز روی خمیر. این خمیر باید خوب ورز بخوره و چند ساعتی استراحت کنه…»
ساعت حوالی ۴ بعدازظهر:
برای بازی والیبال رفتی هواخوری.
تو چنان والیبال را جدی میگیری که انگار در مسابقات رسمی و تیم شاخصی بازی میکنی!
خطا که میکنند، شاکی میشوی.
با آن اندام ظرفیت، چنان زیر توپ میزنی که رد توپ را در هوا میشود دید.
چند باری هم با همین ضربهها، توپ را از ورای دیوارهای بلند و سیمخاردارها زندان ، به هواخوری بند ۴ فرستادی!
عادتت این است که بین هر نیمه، سیگاری روشن کنی. هیچوقت هم نمیرسی بیشتر از چند پک عمیق بزنی…
به قول خودت، زمانهایی که والیبال بازی میکنی، تنها زمانهاییست که ذهنت درگیر هیچ چیزی نیست، جز بازی.
حوالی ساعت ۶ عصر:
دوباره میبینمت.
بر روی همان میز، بساط پهن کردهای و با ظرافت، هستهی خرماها را جدا میکنی و با دقت و تبحر خاصی، درست در وسط خمیر نانها جا میدهی.
انگار سایهی نگاهم رویت سنگینی میکند. سرت را بالا میآوری و میخندی. چشمانت برق میزند. میدرخشد.
حوالی ساعت ۸ شب:
تسنیم، که به تازگی در بند زنان اوین به دنیا امده و تازه یکساله شده، در آغوش مادرش از قرنطینه به بند میآید.
تسنیم وقتی از در قرنطینه به سمت بند میآید، آنقدر ذوق دارد که گویا حس میکند از آن قفس کوچک، نمدار و خفه، به قفس بزرگتری میرود؛ قفسی که همه ذوق دیدنش را دارند.
و تو، وقتی تسنیم را میبینی، هوش و حواس از سرت میپرد.
صدای غشغش خندهی تسنیم، شاید تنها چیزیست که همهی ما را یاد روند زندگی در بیرون از زندان میاندازد. یاد زندگی…
با گفتن «تسنیم گیان» به سویش میروی، بغلش میکنی، به زبان مادریت قربانصدقهاش میروی.
او هم انگار خوب میفهمد و با خندههایی از ته دل و چشمان معصوم و کنجکاوش، جوابت را میدهد.
به سمت تختت میروید. برای او قصهای تعریف میکنی؛ قصهای از جنس درد و امید.
و بعد، شروع میکنی برایش لالایی کُردی میخوانی.
من در تمام این مدت، حواسم به صدای تو و تسنیم است.
معنای لالایی را نمیفهمم،
اما سوزِ یک درد غریب و یک عشق نجیب را برایم تداعی میکند…
با خودم تکرار میکنم: پخشان یعنی شعر.
با خودم تکرار میکنم: تو یک مددکار بینظیری،
که هم عاشق کودکان هستی و هم دغدغهی کودکان و زنان را داری.
روزی، تو در کمپها زخمهای زنان و کودکان کوبانی را در نبرد با داعش التیام میدادی.
و اکنون، اینجا، در این حصار و زیر حکم ناعادلانه و غیرانسانی اعدام، التیامبخش کودکی هستی که مادر و پدرش اتهام داعش دارند.
تو رفیق و یاریرسان مادر هستی.
و برای ۷ زن در قرنطینهی بند زنان، نان خرمایی درست میکنی که اتهامشان داعش است.
زندگی و انسانیت، برای تو چه معنای بزرگی دارد…
اگر صادرکنندهی حکم اعدامت بداند،
نهالهایی که با دستهایت کاشتهای همین _نانهای خرمایی، خندههای تسنیم، امیدِ آن هفت زن—
از دیوارهای زندان سبز خواهند شد, چه حالی می شود
تاریخ، ظالمان را محکوم خواهد کرد،
اما نام تو را،
مثل شعلهای در تاریکی، حفظ خواهد کرد.
زندگی، برای تو مفهوم خاصی دارد
حتی وقتی خودت در سایهٔ مرگ ایستادهای.
#زندانیان_سیاسی_زن
بيدارزنى
Photo
BamdadBidar01_250523_093710.pdf
7.1 MB
🟣 اولین شماره «بامداد بیدار»، رسانه زندانیان منتشر شد
«بامداد بیدار»، نام رسانهای است که جمعی از زندانیان سیاسی زندانهای ایران در ادامه کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام برای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی از وضعیت زندانیان زیر حکم اعدام و آنها که اعدام شدهاند، راهاندازی کردهاند.
آنها میگویند: «اینجا برای ایستادن است در برابر فراموشی، در برابر اعدام، در برابر روایت رسمی. ما میخواهیم نامها، چهرهها، رنجها و شرافتها را ثبت کنیم. روایتهایی که رسانههای رسمی از آنها میگریزند.»
اولین شماره بامداد بیدار در شبکههای اجتماعی که به همین نام راهاندازی شده، منتشر شده است. نوشتههای این مجله که اغلب با نقاشیهای سیاهقلم تصویرسازی شدهاند، «بینام» منتشر میشوند، اما روایتهای تلخ و تکاندهنده زندانیان است از مواجههشان با همسلولیها که اعدام شدهاند و قصهها و دلنگرانیهایی که از همبندیها و دوستانشان که حالا زیر حکم اعدام قرار دارند، شنیدهاند...
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
«بامداد بیدار»، نام رسانهای است که جمعی از زندانیان سیاسی زندانهای ایران در ادامه کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام برای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی از وضعیت زندانیان زیر حکم اعدام و آنها که اعدام شدهاند، راهاندازی کردهاند.
آنها میگویند: «اینجا برای ایستادن است در برابر فراموشی، در برابر اعدام، در برابر روایت رسمی. ما میخواهیم نامها، چهرهها، رنجها و شرافتها را ثبت کنیم. روایتهایی که رسانههای رسمی از آنها میگریزند.»
اولین شماره بامداد بیدار در شبکههای اجتماعی که به همین نام راهاندازی شده، منتشر شده است. نوشتههای این مجله که اغلب با نقاشیهای سیاهقلم تصویرسازی شدهاند، «بینام» منتشر میشوند، اما روایتهای تلخ و تکاندهنده زندانیان است از مواجههشان با همسلولیها که اعدام شدهاند و قصهها و دلنگرانیهایی که از همبندیها و دوستانشان که حالا زیر حکم اعدام قرار دارند، شنیدهاند...
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 بازداشت مهسا زراعی، فعال حقوق زنان و از فعالان فرهنگی کرمانشاه
روز گذشته، یکشنبه ۴ خردادماه، مهسا زراعی با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد.
مهسا زارعی، ۳۳ ساله، در سالهای اخیر در زمینه ترویج آگاهی نسبت به حقوق زنان، برگزاری نشستهای فرهنگی و پیگیری مطالبات مدنی در غرب کشور شناخته شده است. زارعی بهویژه نوروز امسال چندین بار از سوی وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است. تا زمان تنظیم این گزارش، اطلاعات دقیقی از دلایل بازداشت و اتهامات وارده علیه او در دسترس نیست و پیگیریهای خانواده بینتیجه مانده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز گذشته، یکشنبه ۴ خردادماه، مهسا زراعی با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد.
مهسا زارعی، ۳۳ ساله، در سالهای اخیر در زمینه ترویج آگاهی نسبت به حقوق زنان، برگزاری نشستهای فرهنگی و پیگیری مطالبات مدنی در غرب کشور شناخته شده است. زارعی بهویژه نوروز امسال چندین بار از سوی وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است. تا زمان تنظیم این گزارش، اطلاعات دقیقی از دلایل بازداشت و اتهامات وارده علیه او در دسترس نیست و پیگیریهای خانواده بینتیجه مانده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 اعتصاب غذا و دارو مهوش صیدال در زندان اوین
مهوش صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در اعتراض به ممنوعیت از حق تماس و ملاقات، محرومیت از درمان و عدم نظارت نهادهای ذیربط سازمان امور زندانها از نقض آشکار حقوق زندانیان از صبح امروز دوشنبه ۵ خردادماه، وارد اعتصاب غذا و دارو شده است.
مهوش صیدال در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد. پس از صدور یک رأی جدید علیه او، محکومیت پیشین وی که به حالت تعلیق درآمده بود، به حالت تعزیری تغییر کرد. او در این پرونده از بابت اتهاماتی همچون نشر اکاذیب توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. این دادگاه او را به دو سال حبس تعزیری و پرداخت ۵۶ میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرد. بازنشر اخبار مربوط به #مسمومیتهای_سریالی_دانشآموزان، از جمله مصادیق اتهامی علیه او اعلام شد.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
مهوش صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در اعتراض به ممنوعیت از حق تماس و ملاقات، محرومیت از درمان و عدم نظارت نهادهای ذیربط سازمان امور زندانها از نقض آشکار حقوق زندانیان از صبح امروز دوشنبه ۵ خردادماه، وارد اعتصاب غذا و دارو شده است.
مهوش صیدال در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد. پس از صدور یک رأی جدید علیه او، محکومیت پیشین وی که به حالت تعلیق درآمده بود، به حالت تعزیری تغییر کرد. او در این پرونده از بابت اتهاماتی همچون نشر اکاذیب توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. این دادگاه او را به دو سال حبس تعزیری و پرداخت ۵۶ میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرد. بازنشر اخبار مربوط به #مسمومیتهای_سریالی_دانشآموزان، از جمله مصادیق اتهامی علیه او اعلام شد.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from کارزار سهشنبههای نه به اعدام
بيدارزنى
Photo
⭕️ با پیوستن زندان فردیس کرج به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، این کارزار در هفتادمین هفته به ۴۵ زندان گسترش یافت.
با نهایت تأسف و تأثر، ستاندن جان زندانیان در زندانهای استبداد حاکم نهتنها متوقف نشده، بلکه آمار این «جنون قتل حکومتیِ شهروندان زندانی» همچنان رو به افزایش است. دستگاه سرکوب ولایت فقیه در اردیبهشتماه بالغ بر ۱۷۰ تن از هموطنان زندانی را روانه کشتارگاهها با چوبههای دار کرد؛ آماری بیسابقه و هولناک که نشان میدهد هر ۹ ساعت، دو زندانی در ایران اعدام شدهاند. متأسفانه حدود ۱۹٪ از این اعدامها مربوط به هموطنان مظلوم بلوچ است که بهطور مضاعف مورد ستم و تبعیض قرار میگیرند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از همه دغدغهمندان حقوق بشر و کسانی که آرزوی ایرانی آزاد و برابر را دارند، صمیمانه درخواست میکند که در این روزها و سالهای دشوار، در کنار قربانیان ظلم بایستند. زیرا استبداد حاکم، با نقض حقوق دادرسی منصفانه و اجرای گسترده احکام اعدام، «حق حیات» اقلیتهای قومی، عقیدتی و... را پایمال میکند و با بیپروایی، هموطنان بلوچ، کُرد، عرب و زندانیان عقیدتی را به پای چوبههای دار میفرستد.
چه نیکو و بایسته است که دلسوزان ایران، بهویژه آنان که تریبونهای بینالمللی در اختیار دارند، فریاد «نه به اعدام» ملت ایران و «جنون آدمکشی حکومت» را به گوش جهانیان برسانند؛ زیرا این رفتار غیرانسانی حکومت دیکتاتوری نسبت به اقلیتها و مردم ایران، مصداق روشن «جنایت علیه بشریت» و نقض فاحش حقوق بشر است.
کاملاً روشن است که هر حکم اعدام در ایران، جنبهای سیاسی دارد و نه صرفاً مجازات یک متهم؛ چراکه هر متهم، قربانی ساختار فاسد و ناکارآمد حاکمیت است. در عین حال، در دستگاه قضایی و امنیتی حکومت، هیچگونه روند دادرسی عادلانه وجود ندارد. هدف اصلی این اعدامها، ایجاد رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از خیزشهای مردمی است؛ چراکه با تشدید بحرانها در کشور، سرکوب و اعدام نیز روندی صعودی یافتهاند.
از اینرو، «سکوت راه چاره نیست»؛ باید فریاد زد و علیه این ظلم و بیعدالتی بهپاخاست. همانطور که هفتههاست، شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، همراه با جوانان و مردم آزادیخواه، در برابر زندانها، سراسر کشور و حتی در شهرهای مختلف جهان، فریاد «نه به اعدام» سر داده و از کارزار حمایت کردهاند.
در همین راستا، در اقدامی خلاقانه، زنان زندانی عضو این کارزار در زندان اوین، هر سهشنبه همزمان با تجمع خانوادهها، گرد هم میآیند و شعار «نه به اعدام» سر میدهند.
این همبستگی درون و بیرون زندان ستودنی است، و شایسته است که شعار نه به اعدام در خیابانها و تجمعات اعتراضی اقشار مختلف طنینانداز شود.
مایه خرسندی است که اعلام کنیم این هفته نیز جمعی از زندانیان زندان فردیس کرج، در اعتراض به موج اعدامها، با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعلام همبستگی کرده و به اعتصاب غذا خواهند پیوست.
به این ترتیب، کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در روز سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴، در هفته هفتادم، در ۴۵ زندان زیر، در قالب اعتصاب غذا ادامه خواهد یافت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین ،زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان) ،زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان کامیاران و زندان فردیس کرج
هفته هفتادم
سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
با نهایت تأسف و تأثر، ستاندن جان زندانیان در زندانهای استبداد حاکم نهتنها متوقف نشده، بلکه آمار این «جنون قتل حکومتیِ شهروندان زندانی» همچنان رو به افزایش است. دستگاه سرکوب ولایت فقیه در اردیبهشتماه بالغ بر ۱۷۰ تن از هموطنان زندانی را روانه کشتارگاهها با چوبههای دار کرد؛ آماری بیسابقه و هولناک که نشان میدهد هر ۹ ساعت، دو زندانی در ایران اعدام شدهاند. متأسفانه حدود ۱۹٪ از این اعدامها مربوط به هموطنان مظلوم بلوچ است که بهطور مضاعف مورد ستم و تبعیض قرار میگیرند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از همه دغدغهمندان حقوق بشر و کسانی که آرزوی ایرانی آزاد و برابر را دارند، صمیمانه درخواست میکند که در این روزها و سالهای دشوار، در کنار قربانیان ظلم بایستند. زیرا استبداد حاکم، با نقض حقوق دادرسی منصفانه و اجرای گسترده احکام اعدام، «حق حیات» اقلیتهای قومی، عقیدتی و... را پایمال میکند و با بیپروایی، هموطنان بلوچ، کُرد، عرب و زندانیان عقیدتی را به پای چوبههای دار میفرستد.
چه نیکو و بایسته است که دلسوزان ایران، بهویژه آنان که تریبونهای بینالمللی در اختیار دارند، فریاد «نه به اعدام» ملت ایران و «جنون آدمکشی حکومت» را به گوش جهانیان برسانند؛ زیرا این رفتار غیرانسانی حکومت دیکتاتوری نسبت به اقلیتها و مردم ایران، مصداق روشن «جنایت علیه بشریت» و نقض فاحش حقوق بشر است.
کاملاً روشن است که هر حکم اعدام در ایران، جنبهای سیاسی دارد و نه صرفاً مجازات یک متهم؛ چراکه هر متهم، قربانی ساختار فاسد و ناکارآمد حاکمیت است. در عین حال، در دستگاه قضایی و امنیتی حکومت، هیچگونه روند دادرسی عادلانه وجود ندارد. هدف اصلی این اعدامها، ایجاد رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از خیزشهای مردمی است؛ چراکه با تشدید بحرانها در کشور، سرکوب و اعدام نیز روندی صعودی یافتهاند.
از اینرو، «سکوت راه چاره نیست»؛ باید فریاد زد و علیه این ظلم و بیعدالتی بهپاخاست. همانطور که هفتههاست، شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، همراه با جوانان و مردم آزادیخواه، در برابر زندانها، سراسر کشور و حتی در شهرهای مختلف جهان، فریاد «نه به اعدام» سر داده و از کارزار حمایت کردهاند.
در همین راستا، در اقدامی خلاقانه، زنان زندانی عضو این کارزار در زندان اوین، هر سهشنبه همزمان با تجمع خانوادهها، گرد هم میآیند و شعار «نه به اعدام» سر میدهند.
این همبستگی درون و بیرون زندان ستودنی است، و شایسته است که شعار نه به اعدام در خیابانها و تجمعات اعتراضی اقشار مختلف طنینانداز شود.
مایه خرسندی است که اعلام کنیم این هفته نیز جمعی از زندانیان زندان فردیس کرج، در اعتراض به موج اعدامها، با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعلام همبستگی کرده و به اعتصاب غذا خواهند پیوست.
به این ترتیب، کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در روز سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴، در هفته هفتادم، در ۴۵ زندان زیر، در قالب اعتصاب غذا ادامه خواهد یافت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین ،زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان) ،زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان کامیاران و زندان فردیس کرج
هفته هفتادم
سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
بيدارزنى
Photo
🟣 اتهام «تشکیل گروه» و احضار مجدد باران ساعدی و لیلا پاشایی
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «باران ساعدی و لیلا پاشایی، دو فعال حقوق زنان کورد که در پی برگزاری مراسم روز جهانی زن در سنندج توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شده بودند، پس از احضار به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج مورد تفهیم اتهامهای جدید و افزایش میزان وثیقه قرار گرفتند.
روز دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴، این دو فعال زن به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج احضار و با دو اتهام جدید «تشکیل گروه غیرقانونی» و «تبلیغ علیه نظام» مورد تفهیم اتهام قرار گرفتند. قاضی رمضانی، بازپرس شعبه ۲، همچنین میزان وثیقه را ۱۰۰ میلیون افزایش داده است.
باران ساعدی و لیلا پاشایی به ترتیب در تاریخ ۱۹ و ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ توسط مأموران وزارت اطلاعات در سنندج بازداشت شدند. این بازداشتها در پی برگزاری مراسم هشتم مارس، روز جهانی زن، در سنندج صورت گرفت.
پس از ۱۰ روز تهدید و بازجویی برای انجام اعترافات اجباری در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج، این دو فعال زن به قرنطینه کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل و در تاریخ ۵ فروردین ۱۴۰۴ با تودیع قرار وثیقه بهصورت موقت آزاد شدند. اتهام منتسب به آنها «اجتماع و تبانی به قصد برهمزدن امنیت ملی» عنوان شده بود.
این دو فعال حقوق زنان پیشتر نیز در خلال قیام ژینا بازداشت شده بودند.»
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «باران ساعدی و لیلا پاشایی، دو فعال حقوق زنان کورد که در پی برگزاری مراسم روز جهانی زن در سنندج توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شده بودند، پس از احضار به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج مورد تفهیم اتهامهای جدید و افزایش میزان وثیقه قرار گرفتند.
روز دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴، این دو فعال زن به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج احضار و با دو اتهام جدید «تشکیل گروه غیرقانونی» و «تبلیغ علیه نظام» مورد تفهیم اتهام قرار گرفتند. قاضی رمضانی، بازپرس شعبه ۲، همچنین میزان وثیقه را ۱۰۰ میلیون افزایش داده است.
باران ساعدی و لیلا پاشایی به ترتیب در تاریخ ۱۹ و ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ توسط مأموران وزارت اطلاعات در سنندج بازداشت شدند. این بازداشتها در پی برگزاری مراسم هشتم مارس، روز جهانی زن، در سنندج صورت گرفت.
پس از ۱۰ روز تهدید و بازجویی برای انجام اعترافات اجباری در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج، این دو فعال زن به قرنطینه کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل و در تاریخ ۵ فروردین ۱۴۰۴ با تودیع قرار وثیقه بهصورت موقت آزاد شدند. اتهام منتسب به آنها «اجتماع و تبانی به قصد برهمزدن امنیت ملی» عنوان شده بود.
این دو فعال حقوق زنان پیشتر نیز در خلال قیام ژینا بازداشت شده بودند.»
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 صدور حکم اخراج مهشید گوهری، استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد
حکم دادگاه علیه دکتر مهشید گوهری، پژوهشگر، نویسنده و مدرس پیشین دانشگاه فردوسی مشهد، در شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به صورت حضوری به وکیل ایشان ابلاغ شد. بر اساس رأی صادره، وی با اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام به نفع گروههای معاند»، محاکمه و محکوم شده است.
مبنای شکلگیری پرونده و تفهیم اتهام، فعالیتهای ایشان همچون برگزاری جلسات ادبی و فرهنگی، داشتن پوشش اختیاری و ترویج آن و حمایت از دانشجویان در خلال قیام ژینا بوده است.
دادگاه پیشتر حکم ۹ ماه حبس تعزیری برای وی صادر کرد، اما اجرای این حکم به مدت ۲ سال به حالت تعلیق درآمده است؛ مشروط به آنکه در این مدت مرتکب جرم جدیدی مرتکب نشود.
🟣 از سوی دیگر چندی پیش روزنامه اعتماد اعلام کرده بود که از ابتدای مهرماه ۱۴۰۲، ۳۲ هزار استاد حقالتدریسی از واحدها و رشتههای مختلف دانشگاه آزاد حذف شدند.
موج اخراج اساتید دانشگاهی بهخصوص در رشتههای علوم انسانی و هنر، تاریخچه طولانی در تاریخ جمهوری اسلامی دارد که به فراخور هر بازه اعتراضی و وضعیت سیاسی کشور، با فراز و فرود، همراه بوده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
حکم دادگاه علیه دکتر مهشید گوهری، پژوهشگر، نویسنده و مدرس پیشین دانشگاه فردوسی مشهد، در شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به صورت حضوری به وکیل ایشان ابلاغ شد. بر اساس رأی صادره، وی با اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام به نفع گروههای معاند»، محاکمه و محکوم شده است.
مبنای شکلگیری پرونده و تفهیم اتهام، فعالیتهای ایشان همچون برگزاری جلسات ادبی و فرهنگی، داشتن پوشش اختیاری و ترویج آن و حمایت از دانشجویان در خلال قیام ژینا بوده است.
دادگاه پیشتر حکم ۹ ماه حبس تعزیری برای وی صادر کرد، اما اجرای این حکم به مدت ۲ سال به حالت تعلیق درآمده است؛ مشروط به آنکه در این مدت مرتکب جرم جدیدی مرتکب نشود.
🟣 از سوی دیگر چندی پیش روزنامه اعتماد اعلام کرده بود که از ابتدای مهرماه ۱۴۰۲، ۳۲ هزار استاد حقالتدریسی از واحدها و رشتههای مختلف دانشگاه آزاد حذف شدند.
موج اخراج اساتید دانشگاهی بهخصوص در رشتههای علوم انسانی و هنر، تاریخچه طولانی در تاریخ جمهوری اسلامی دارد که به فراخور هر بازه اعتراضی و وضعیت سیاسی کشور، با فراز و فرود، همراه بوده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 دهمین روز اعتصاب کامیونداران در ۱۶۳ شهر
از روز اول خردادماه سال جاری، رانندگان کامیون در اعتراض به وضعیت اسفبار معیشتی و کاهش سهمیهی گازوئیل از ۲ هزار به ۱۰۰ لیتر در ماه، دست به اعتصاب سراسری زدند. مواجههی حاکمیت با این اعتصاب، باز هم چیزی جز بازداشت، تهدید، حمله گارد ضدشورش با اسپری فلفل (در پایانه سنندج)، وعده سوخت مازاد و در نهایت، تولید خلوارها پرونده امنیتی نبوده است.
تا تاریخ جمعه ۹ خرداد، دستکم ۲۰ راننده در جریان این اعتصابها در شهرهای سنندج، اسلامآباد غرب، کرمانشاه، رشت، بندر خمینی، بندرلنگه و شیراز بازداشت شدند. #صدیق_محمدی و #شهاب_دارابی دو کامیونداری هستند که بهترتیب در سنندج و اسلامآباد غرب بازداشت شدند و تاکنون از محل نگهداری صدیق محمدی اطلاعی در دست نیست.
منشا این اعتصاب سراسری ناشی از کاهش سهمیه گازوئیل از دو هزار لیتر به ۱۰۰ تا ۲۰۰ لیتر در ماه، تأخیر در تخصیص سوخت، اختلال در سامانههای توزیع، افزایش هزینه بیمه تأمین اجتماعی، پایین بودن نرخ کرایه نسبت به عوارض سنگین جادهای، نبود نظارت بر قیمت قطعات و تعمیرات و همچنین گرانی لاستیک و روغن، افزایش هزینهها، وضعیت معیشتی نامناسب و بیتوجهی دولت به مطالبات صنفی رانندگان است.
طی این مدت، رانندگان بسیاری از طریق شبکههای اجتماعی، رنج بیپایان خود و تلاش حاکمیت در جهت بهجان هم انداختن راننده و کشاورز و کارگر را بیان کردند. آنها میگویند که بدونشک با وجود اعتصاب، بار به کشاورز نمیرسد، اما کشاورزان و کارگران از خود ما هستند و میدانند که اعتراض ما، اعتراض آنها هم هست. رانندگان میگویند که اعتصاب آنها برای نان است و چرا مطالبهی نان، برای حکومت در خطر انداختن امنیت ملی نامیده میشود؟
اعتصاب سراسری کامیونداران با همراهی رانندگان وانتبار نیز همراه شد. اتحادی که نشانگر همپایه بودن مطلبات معیشتی زحمتکشان در هر جایگاه و موقعیتی است. این اعتصاب در شرایطی به وقوع پیوسته که اوضاع معیشتی و تنگنای اقتصادی، دیگر رمقی را برای اقشار مختلف مزدبگیر، اعم از کارگر، پرستار، معلم، کارمندان و تمامی زحمتکشان باقی نگذاشته است. بیکفایتی و وقاحت دولت و حاکمیت در افزایش اقلام سبد معیشتی، سوخت، انرژی و … روزگار مردم را به کنترل شبانهروزی جدولهای قطعی برق و آب هم کشانده است. در این سقوط اسفبار زندگی و زنده ماندن زیر سایهی گرانیهای کمرشکن، اخراج از محیط کار و واحدهای تولیدی به دلیل قطعی برق و… اعتصاب کامیونداران، بیش از پیش حائز اهمیت است.
حاکمیت مثل همیشه مشغول پروندهسازی و بازداشت است. با اسپری فلفل به صف رانندگان حمله میکند و پلیس فتا در پی مسدودسازی صفحات رانندگان در اعتصاب است. اما همانطور که رانندگان و کشاورزان و کارگران از اهمیت اعتصاب سراسریشان آگاهند، جمهوری اسلامی نیز از سرایت اعتصاب، واهمه دارد. بازداشت و سرکوب او به این امید است که قدرت اعتصاب، زنجیروار به بدنهی دیگر کارگران، کشاورزان، معلمان، پرستاران و… نچسبد و کماکان بتواند به ممد سرکوب، حکومت کند. اما این آگاهی و زیستن بر تلی از ویرانی اقتصادی و سیاسی، چونان آتش زیر خاکستر است. آتشی که با هر زندان و تزریق رعب و وحشت، نه خاموش، که شعلهورتر میشود.
♦️زندهباد اعتصاب، زندهباد آگاهی زحمتکشان
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
از روز اول خردادماه سال جاری، رانندگان کامیون در اعتراض به وضعیت اسفبار معیشتی و کاهش سهمیهی گازوئیل از ۲ هزار به ۱۰۰ لیتر در ماه، دست به اعتصاب سراسری زدند. مواجههی حاکمیت با این اعتصاب، باز هم چیزی جز بازداشت، تهدید، حمله گارد ضدشورش با اسپری فلفل (در پایانه سنندج)، وعده سوخت مازاد و در نهایت، تولید خلوارها پرونده امنیتی نبوده است.
تا تاریخ جمعه ۹ خرداد، دستکم ۲۰ راننده در جریان این اعتصابها در شهرهای سنندج، اسلامآباد غرب، کرمانشاه، رشت، بندر خمینی، بندرلنگه و شیراز بازداشت شدند. #صدیق_محمدی و #شهاب_دارابی دو کامیونداری هستند که بهترتیب در سنندج و اسلامآباد غرب بازداشت شدند و تاکنون از محل نگهداری صدیق محمدی اطلاعی در دست نیست.
منشا این اعتصاب سراسری ناشی از کاهش سهمیه گازوئیل از دو هزار لیتر به ۱۰۰ تا ۲۰۰ لیتر در ماه، تأخیر در تخصیص سوخت، اختلال در سامانههای توزیع، افزایش هزینه بیمه تأمین اجتماعی، پایین بودن نرخ کرایه نسبت به عوارض سنگین جادهای، نبود نظارت بر قیمت قطعات و تعمیرات و همچنین گرانی لاستیک و روغن، افزایش هزینهها، وضعیت معیشتی نامناسب و بیتوجهی دولت به مطالبات صنفی رانندگان است.
طی این مدت، رانندگان بسیاری از طریق شبکههای اجتماعی، رنج بیپایان خود و تلاش حاکمیت در جهت بهجان هم انداختن راننده و کشاورز و کارگر را بیان کردند. آنها میگویند که بدونشک با وجود اعتصاب، بار به کشاورز نمیرسد، اما کشاورزان و کارگران از خود ما هستند و میدانند که اعتراض ما، اعتراض آنها هم هست. رانندگان میگویند که اعتصاب آنها برای نان است و چرا مطالبهی نان، برای حکومت در خطر انداختن امنیت ملی نامیده میشود؟
اعتصاب سراسری کامیونداران با همراهی رانندگان وانتبار نیز همراه شد. اتحادی که نشانگر همپایه بودن مطلبات معیشتی زحمتکشان در هر جایگاه و موقعیتی است. این اعتصاب در شرایطی به وقوع پیوسته که اوضاع معیشتی و تنگنای اقتصادی، دیگر رمقی را برای اقشار مختلف مزدبگیر، اعم از کارگر، پرستار، معلم، کارمندان و تمامی زحمتکشان باقی نگذاشته است. بیکفایتی و وقاحت دولت و حاکمیت در افزایش اقلام سبد معیشتی، سوخت، انرژی و … روزگار مردم را به کنترل شبانهروزی جدولهای قطعی برق و آب هم کشانده است. در این سقوط اسفبار زندگی و زنده ماندن زیر سایهی گرانیهای کمرشکن، اخراج از محیط کار و واحدهای تولیدی به دلیل قطعی برق و… اعتصاب کامیونداران، بیش از پیش حائز اهمیت است.
حاکمیت مثل همیشه مشغول پروندهسازی و بازداشت است. با اسپری فلفل به صف رانندگان حمله میکند و پلیس فتا در پی مسدودسازی صفحات رانندگان در اعتصاب است. اما همانطور که رانندگان و کشاورزان و کارگران از اهمیت اعتصاب سراسریشان آگاهند، جمهوری اسلامی نیز از سرایت اعتصاب، واهمه دارد. بازداشت و سرکوب او به این امید است که قدرت اعتصاب، زنجیروار به بدنهی دیگر کارگران، کشاورزان، معلمان، پرستاران و… نچسبد و کماکان بتواند به ممد سرکوب، حکومت کند. اما این آگاهی و زیستن بر تلی از ویرانی اقتصادی و سیاسی، چونان آتش زیر خاکستر است. آتشی که با هر زندان و تزریق رعب و وحشت، نه خاموش، که شعلهورتر میشود.
♦️زندهباد اعتصاب، زندهباد آگاهی زحمتکشان
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani