Forwarded from نقد
▫️ مارکسیسم، طبقه و ستم بر زنان
4 می 2025
لیندزی جرمن
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 این مقاله استدلال میکند که نظریههای مارکسیسم میتوانند مسائل مرتبط با ستم جنسی و نژادی را برای ایجاد یک نظریهی فراگیر طبقاتی، که نقش زنان را در کار و بازتولید اجتماعی در قرن بیستویکم به رسمیت بشناسد، ادغام کنند. موقعیت نابرابر زنان با مردان در طیفی از مسائل از جمله شکاف جنسیتی در دستمزد، تقسیمکار جنسی و ماهیت گستردهی آزار جنسی در محل کار مشهود است. بهرغم تغییرات بسیار بزرگی که زنان در نیم قرن گذشته تجربه کردهاند، نقش زنان در بازتولید اجتماعی همچنان کلیدی باقی مانده است. در عین حال نظریههای مارکس پیرامون رهایی انسانی و طبقاتیْ نقطه آغازی اساسی برای نظریهی برابری زنان امروز است.
🔸 نظریههایی که بیشتر در مسائل مرتبط با بازتولید اجتماعی ریشه دواندهاند، امروزه بهطور گسترده پذیرفته شدهاند، بهویژه از آنجا که باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا تغییر موقعیت زنان در محل کارْ بر ستم درون خانواده غلبه نکرده است. اگر مارکسیستها ستم بر زنان را در جامعهی طبقاتی، و بهویژه شکل خانواده در آن جامعه، قرار میدهند، این امر چگونه با جایگاه زنان در قرن بیستویکم تطابق مییابد؟
🔸 نظریهی اینترسکشنالیتی بهمثابهی یک نظریه به گونهای تکوین یافته است که دیگر شکلهای ستم غیر از طبقه را برجسته میکند. این امر تا حدی حاکی از «عقبنشینی از طبقه» است... به علاوه نشاندهندهی جدایی تحلیلی بین مظاهرِ ستم و علل ریشهای آنهاست. این در حالی است که بعید است نژادپرستی یا تبعیض جنسی بدون تقسیم کار جنسیتی و نژادی که در قلب سرمایهداری نهفته است، به شکلی که اکنون وجود دارد درآیند. این ناکامی در یافتن ریشههای ستمْ نظریهی اینترسکشنالیتی را محدود میکند و آنرا به تمرکز بر مظاهر ستم سوق میدهد، یا همانطور که میرسون استدلال میکند: «ستم چندگانه و متقاطع است اما علتهای آن اینگونه نیستند.»
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4Ku
#فرزانه_راجی #لیندزی_جرمن
#مارکسیسم #فمینیسم
#ستم_طبقاتی #ستم_جنسی #ستم_نژادی
👇🏽
🖋@naghd_com
4 می 2025
لیندزی جرمن
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 این مقاله استدلال میکند که نظریههای مارکسیسم میتوانند مسائل مرتبط با ستم جنسی و نژادی را برای ایجاد یک نظریهی فراگیر طبقاتی، که نقش زنان را در کار و بازتولید اجتماعی در قرن بیستویکم به رسمیت بشناسد، ادغام کنند. موقعیت نابرابر زنان با مردان در طیفی از مسائل از جمله شکاف جنسیتی در دستمزد، تقسیمکار جنسی و ماهیت گستردهی آزار جنسی در محل کار مشهود است. بهرغم تغییرات بسیار بزرگی که زنان در نیم قرن گذشته تجربه کردهاند، نقش زنان در بازتولید اجتماعی همچنان کلیدی باقی مانده است. در عین حال نظریههای مارکس پیرامون رهایی انسانی و طبقاتیْ نقطه آغازی اساسی برای نظریهی برابری زنان امروز است.
🔸 نظریههایی که بیشتر در مسائل مرتبط با بازتولید اجتماعی ریشه دواندهاند، امروزه بهطور گسترده پذیرفته شدهاند، بهویژه از آنجا که باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا تغییر موقعیت زنان در محل کارْ بر ستم درون خانواده غلبه نکرده است. اگر مارکسیستها ستم بر زنان را در جامعهی طبقاتی، و بهویژه شکل خانواده در آن جامعه، قرار میدهند، این امر چگونه با جایگاه زنان در قرن بیستویکم تطابق مییابد؟
🔸 نظریهی اینترسکشنالیتی بهمثابهی یک نظریه به گونهای تکوین یافته است که دیگر شکلهای ستم غیر از طبقه را برجسته میکند. این امر تا حدی حاکی از «عقبنشینی از طبقه» است... به علاوه نشاندهندهی جدایی تحلیلی بین مظاهرِ ستم و علل ریشهای آنهاست. این در حالی است که بعید است نژادپرستی یا تبعیض جنسی بدون تقسیم کار جنسیتی و نژادی که در قلب سرمایهداری نهفته است، به شکلی که اکنون وجود دارد درآیند. این ناکامی در یافتن ریشههای ستمْ نظریهی اینترسکشنالیتی را محدود میکند و آنرا به تمرکز بر مظاهر ستم سوق میدهد، یا همانطور که میرسون استدلال میکند: «ستم چندگانه و متقاطع است اما علتهای آن اینگونه نیستند.»
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4Ku
#فرزانه_راجی #لیندزی_جرمن
#مارکسیسم #فمینیسم
#ستم_طبقاتی #ستم_جنسی #ستم_نژادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم، طبقه و ستم بر زنان
نوشتهی: لیندزی جرمن ترجمهی: فرزانه راجی چرا این نابرابری ساختاری ادامه دارد؟ چه چیزی بهرغم اصلاحات قانونی و نظایر آن با هدف کاهش یا ریشهکنی این نابرابریْ باعث تداوم آن میشود و بنابراین چگونه م…
Forwarded from کارزار سهشنبههای نه به اعدام
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
Photo
⭕️ تداوم کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته شصت و هفتم در ۴۱ زندان مختلف
حکومت اعدام و سرکوب در هفتهای که گذشت، ۲۹ زندانی را به دار آویخت. روز ۱۰ اردیبهشت، ۱۵ زندانی و روز ۱۴ اردیبهشت، ۹ زندانی اعدام شدند. به این ترتیب از ابتدای سال تاکنون ۱۵۴ تن به دار آویخته شدهاند.
حاکمان مستبد در اقدامی سبعانه، یک شهروند به نام عظیم فرخوند را که به همراه جمعی از مردم دزفول در تجمع اعتراضی علیه اعدامِ دو زندانی شرکت کرده بود، با شلیک گلوله جنگی به قتل رساند. از نظر کارزار سهشنبههای نه به اعدام، وی اولین جانباخته « #نه_به_اعدام » از ابتدای شروع این کارزار است. یادش را گرامی میداریم و تأکید میکنیم تا زمانی که این حکومت بر سر قدرت است، به هیچ قیمتی از اعدام کوتاه نمیآید.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» هشدار میدهد در موقعیت کنونی که حکومت ایران در بنبستهای داخلی و بینالمللی قرار گرفته، از اعدام بهعنوان اصلیترین عامل سرکوب استفاده میکند تا به این ترتیب مانع شکلگیری حرکتهای اعتراضی و قیام مردم به ستوهآمده شود. بنابراین ضروری است که نهادها و سازمانهای حقوق بشری بینالمللی، دولتهای خود را ملزم کنند که روابط خود با حکومت ایران را مشروط به لغو اعدام نمایند؛ زیرا حربه اعدام در دست این استبداد از هر سلاحی خطرناکتر است.
از طرفی ما همچنان از تمام اقشار اجتماعی میخواهیم به هر شکل ممکن متحد و یکصدا علیه اعدام بایستند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام »، سهشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، در ۴۱ زندان زیر برای شصت و هفتمین هفته در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.
هفته شصت و هفتم
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
حکومت اعدام و سرکوب در هفتهای که گذشت، ۲۹ زندانی را به دار آویخت. روز ۱۰ اردیبهشت، ۱۵ زندانی و روز ۱۴ اردیبهشت، ۹ زندانی اعدام شدند. به این ترتیب از ابتدای سال تاکنون ۱۵۴ تن به دار آویخته شدهاند.
حاکمان مستبد در اقدامی سبعانه، یک شهروند به نام عظیم فرخوند را که به همراه جمعی از مردم دزفول در تجمع اعتراضی علیه اعدامِ دو زندانی شرکت کرده بود، با شلیک گلوله جنگی به قتل رساند. از نظر کارزار سهشنبههای نه به اعدام، وی اولین جانباخته « #نه_به_اعدام » از ابتدای شروع این کارزار است. یادش را گرامی میداریم و تأکید میکنیم تا زمانی که این حکومت بر سر قدرت است، به هیچ قیمتی از اعدام کوتاه نمیآید.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» هشدار میدهد در موقعیت کنونی که حکومت ایران در بنبستهای داخلی و بینالمللی قرار گرفته، از اعدام بهعنوان اصلیترین عامل سرکوب استفاده میکند تا به این ترتیب مانع شکلگیری حرکتهای اعتراضی و قیام مردم به ستوهآمده شود. بنابراین ضروری است که نهادها و سازمانهای حقوق بشری بینالمللی، دولتهای خود را ملزم کنند که روابط خود با حکومت ایران را مشروط به لغو اعدام نمایند؛ زیرا حربه اعدام در دست این استبداد از هر سلاحی خطرناکتر است.
از طرفی ما همچنان از تمام اقشار اجتماعی میخواهیم به هر شکل ممکن متحد و یکصدا علیه اعدام بایستند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام »، سهشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، در ۴۱ زندان زیر برای شصت و هفتمین هفته در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.
هفته شصت و هفتم
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
بيدارزنى
Photo
🟣 تشکیل پروندهی قضایی برای خانوادهی علی آدینهزاده، جان باخته قیام ژینا
روز شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۱ و در هفتههای نخست قیام ژینا، علی آدینهزاده نوجوان ۱۶ ساله ساکن مشهد، از رفتن به مدرسه امتناع کرد و به تظاهرات سراسری در این شهر پیوست. او ابتدا با ضربهی شوکر ماموران امنیتی، مجروح و سپس با شلیک بیش از ۷۰ تیر ساچمهای مقابل دانشگاه فردوسی مشهد جان باخت.
طی سه سال گذشته، پدر وی بازداشت و زندانی شد و خانوادهی وی بارها احضار شدند.
حالا در یک پروندهسازی جدید، برای علی آدینه زاده (پدر) و چهار تن از اعضای خانواده او پرونده قضایی دیگری تشکیل شده است.
مرضیه آدینهزاده، فرزند علی آدینهزاده، با انتشار مطلبی اعلام کرد که برای وی، مادرش گلدسته حسینیجهانآباد و علی آدینهزاده و همچنین دو تن از عموهایش، پرونده جدیدی تشکیل شده است. اتهامات این پرونده شامل اخلال در نظم و آسایش عمومی، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، ضرب و جرح عمدی و تمرد نسبت به ماموران است.
⚪️ احضار و بازجوییهای مستمر، تهدید و ارعاب، تشکیل پرونده قضایی و صدور احکام حبس، ضرب و شتم در خیابان، ممانعت از برگزاری مراسم تولد و سالگرد و همچنین تخریب سنگ مزارها، تنها بخشی از آزار و اذیت مستمر نیروهای امنیتی در قبال خانوادههای دادخواه است. کسانی که تجمعشان بر سر مزار عزیزان جانباختهشان نیز «اقدام علیه امنیت ملی» و «اخلال در نظم عمومی» معنا و تفهیم اتهام میشود.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۱ و در هفتههای نخست قیام ژینا، علی آدینهزاده نوجوان ۱۶ ساله ساکن مشهد، از رفتن به مدرسه امتناع کرد و به تظاهرات سراسری در این شهر پیوست. او ابتدا با ضربهی شوکر ماموران امنیتی، مجروح و سپس با شلیک بیش از ۷۰ تیر ساچمهای مقابل دانشگاه فردوسی مشهد جان باخت.
طی سه سال گذشته، پدر وی بازداشت و زندانی شد و خانوادهی وی بارها احضار شدند.
حالا در یک پروندهسازی جدید، برای علی آدینه زاده (پدر) و چهار تن از اعضای خانواده او پرونده قضایی دیگری تشکیل شده است.
مرضیه آدینهزاده، فرزند علی آدینهزاده، با انتشار مطلبی اعلام کرد که برای وی، مادرش گلدسته حسینیجهانآباد و علی آدینهزاده و همچنین دو تن از عموهایش، پرونده جدیدی تشکیل شده است. اتهامات این پرونده شامل اخلال در نظم و آسایش عمومی، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، ضرب و جرح عمدی و تمرد نسبت به ماموران است.
⚪️ احضار و بازجوییهای مستمر، تهدید و ارعاب، تشکیل پرونده قضایی و صدور احکام حبس، ضرب و شتم در خیابان، ممانعت از برگزاری مراسم تولد و سالگرد و همچنین تخریب سنگ مزارها، تنها بخشی از آزار و اذیت مستمر نیروهای امنیتی در قبال خانوادههای دادخواه است. کسانی که تجمعشان بر سر مزار عزیزان جانباختهشان نیز «اقدام علیه امنیت ملی» و «اخلال در نظم عمومی» معنا و تفهیم اتهام میشود.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 وخامت وضعیت سلامت وریشه مرادی در زندان اوین
وریشه زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام، که از چندین بیماری از جمله پارگی دیسک گردن و تنگی کانال نخاع رنج میبرد، همچنان از دسترسی به خدمات درمانی محروم است.
بر اساس اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان: «این زندانی سیاسی در اسفند ۱۴۰۲ مورد معاینه پزشک متخصص مغز و اعصاب قرار گرفته و علیرغم تاکید این پزشک و مسئولان بهداری زندان اوین مبنی بر انجام عمل جراحی اما تا کنون مسئولین زندان از اعزام وی به مراکز درمانی خودداری کردهاند.
این زندانی سیاسی در چند ماه گذشته با تشدید این بیماری دچار بیحسی و درد مداوم دست راست شده است.
همچنین وی که به دلیل ۲۰ روز اعتصاب غذا دچار مشکلات گوارشی شده بود به مدت چند ماه از رسیدگی پزشکی محروم و پس از حدود ۲ ماه به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل و مورد معاینه قرار گرفت و روند درمانی وی آغاز شده است».
⚪️ تعلل عامدانه و همیشگی سازمان امور زندانها و دستگاههای ذیربط امنیتی در اعزام زندانیان -خاصه زندانیان سیاسی و امنیتی- به مراکز درمانی، تبعات جبرانناپذیری در سلامت و حفظ جان زندانیان داشته است. انتقال به بیمارستان، آن هم با اعزامهای نامنظم و تحت تدابیر شدید امنیتی، همواره روند درمان را مختل و بعضا با شدت علائم بیماری همراه کرده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
وریشه زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام، که از چندین بیماری از جمله پارگی دیسک گردن و تنگی کانال نخاع رنج میبرد، همچنان از دسترسی به خدمات درمانی محروم است.
بر اساس اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان: «این زندانی سیاسی در اسفند ۱۴۰۲ مورد معاینه پزشک متخصص مغز و اعصاب قرار گرفته و علیرغم تاکید این پزشک و مسئولان بهداری زندان اوین مبنی بر انجام عمل جراحی اما تا کنون مسئولین زندان از اعزام وی به مراکز درمانی خودداری کردهاند.
این زندانی سیاسی در چند ماه گذشته با تشدید این بیماری دچار بیحسی و درد مداوم دست راست شده است.
همچنین وی که به دلیل ۲۰ روز اعتصاب غذا دچار مشکلات گوارشی شده بود به مدت چند ماه از رسیدگی پزشکی محروم و پس از حدود ۲ ماه به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل و مورد معاینه قرار گرفت و روند درمانی وی آغاز شده است».
⚪️ تعلل عامدانه و همیشگی سازمان امور زندانها و دستگاههای ذیربط امنیتی در اعزام زندانیان -خاصه زندانیان سیاسی و امنیتی- به مراکز درمانی، تبعات جبرانناپذیری در سلامت و حفظ جان زندانیان داشته است. انتقال به بیمارستان، آن هم با اعزامهای نامنظم و تحت تدابیر شدید امنیتی، همواره روند درمان را مختل و بعضا با شدت علائم بیماری همراه کرده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from کارزار سهشنبههای نه به اعدام
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
Photo
⭕️ تداوم اعتصاب غذای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در ۴۱ زندان، در هفته شصتوهشتم
صدور حکم اعدام علیه دو زندانی سیاسی
بر اساس گزارشهای منتشرشده، صدور و اجرای احکام اعدام توسط دادگاههای حکومت ولایت فقیه همچنان بدون وقفه ادامه دارد. از ابتدای اردیبهشتماه تاکنون، بیش از ۹۶ زندانی، از جمله یک زن، اعدام شدهاند؛ یعنی بهطور میانگین روزانه دستکم چهار تن به دار آویخته شدهاند.
در روزهای اخیر، امین (پیمان) فرحآور گیساوندانی، شاعر و زندانی سیاسی اهل گیلان، توسط قاضی احمد درویشگفتار به اتهام "بغی و محاربه" به اعدام محکوم شده است. همچنین احسان فریدی، دانشجوی دانشگاه تبریز، نیز از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب تبریز به اتهام "محاربه" به اعدام محکوم گردید. شایان ذکر است که این احکام غیرانسانی بدون امکان دسترسی زندانیان به وکیل منتخب صادر شدهاند.
ما از نهادهای حقوق بشری و مخالفان اعدام انتظار داریم که با افشای چهره قضاتی که در صدور این احکام نقش دارند، در نهادهای مستقل حقوق بشری علیه آنان طرح شکایت کنند.
در شرایطی که حکومت از حل بحرانهای داخلی و خارجی خود عاجز مانده، شتاب اعدامها افزایش یافته است. مقابله با اعدام در این شرایط، ضرورتی فوری و انکارناپذیر است. در هر گوشه از این سرزمین باید پرچم مبارزه با اعدام را برافراشت و صدای اعتراض را بلند کرد. نباید اجازه داد این حکومت جنایتکار جان شهروندان را بهراحتی بگیرد. آزادی، حق ملتی است که دههها برای دستیابی به آزادی، برابری و دموکراسی هزینههای سنگینی پرداخت کرده است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، ضمن گرامیداشت یاد برزان محمدی، زندانی سیاسی سابق و از حامیان این کارزار که متأسفانه در سانحهای دلخراش جان باخت، این ضایعه را به خانواده او و تمامی همراهان کارزار تسلیت میگوید.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، در روز سهشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، برای شصتوهشتمین هفته متوالی، در ۴۱ زندان کشور در اعتصاب غذا خواهد بود:
زندانهای: قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زاهدان (بند زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، کهنوج، طبس، مشهد، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (بند زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، سنندج و کامیاران.
هفته شصت و هشتم - ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
https://www.instagram.com/no_to_execution_tuesdays
صدور حکم اعدام علیه دو زندانی سیاسی
بر اساس گزارشهای منتشرشده، صدور و اجرای احکام اعدام توسط دادگاههای حکومت ولایت فقیه همچنان بدون وقفه ادامه دارد. از ابتدای اردیبهشتماه تاکنون، بیش از ۹۶ زندانی، از جمله یک زن، اعدام شدهاند؛ یعنی بهطور میانگین روزانه دستکم چهار تن به دار آویخته شدهاند.
در روزهای اخیر، امین (پیمان) فرحآور گیساوندانی، شاعر و زندانی سیاسی اهل گیلان، توسط قاضی احمد درویشگفتار به اتهام "بغی و محاربه" به اعدام محکوم شده است. همچنین احسان فریدی، دانشجوی دانشگاه تبریز، نیز از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب تبریز به اتهام "محاربه" به اعدام محکوم گردید. شایان ذکر است که این احکام غیرانسانی بدون امکان دسترسی زندانیان به وکیل منتخب صادر شدهاند.
ما از نهادهای حقوق بشری و مخالفان اعدام انتظار داریم که با افشای چهره قضاتی که در صدور این احکام نقش دارند، در نهادهای مستقل حقوق بشری علیه آنان طرح شکایت کنند.
در شرایطی که حکومت از حل بحرانهای داخلی و خارجی خود عاجز مانده، شتاب اعدامها افزایش یافته است. مقابله با اعدام در این شرایط، ضرورتی فوری و انکارناپذیر است. در هر گوشه از این سرزمین باید پرچم مبارزه با اعدام را برافراشت و صدای اعتراض را بلند کرد. نباید اجازه داد این حکومت جنایتکار جان شهروندان را بهراحتی بگیرد. آزادی، حق ملتی است که دههها برای دستیابی به آزادی، برابری و دموکراسی هزینههای سنگینی پرداخت کرده است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، ضمن گرامیداشت یاد برزان محمدی، زندانی سیاسی سابق و از حامیان این کارزار که متأسفانه در سانحهای دلخراش جان باخت، این ضایعه را به خانواده او و تمامی همراهان کارزار تسلیت میگوید.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، در روز سهشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، برای شصتوهشتمین هفته متوالی، در ۴۱ زندان کشور در اعتصاب غذا خواهد بود:
زندانهای: قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زاهدان (بند زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، کهنوج، طبس، مشهد، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (بند زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، سنندج و کامیاران.
هفته شصت و هشتم - ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
https://www.instagram.com/no_to_execution_tuesdays
Telegram
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
No to Execution Tuesdays Campaign
تماس با ادمین در تلگرام:
@no_to_execution_admin
تماس با ادمین در جیمیل:
ntetc1402@gmail.com
No to Execution Tuesdays Campaign
تماس با ادمین در تلگرام:
@no_to_execution_admin
تماس با ادمین در جیمیل:
ntetc1402@gmail.com
🟣 فرشته سوری، شاعر و فعال مدنی در دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس محکوم شد
به گزارش خبرگزاری هرانا: «بر اساس حکم صادره توسط شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر استان همدان وی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
در مرحله بدوی، فرشته سوری به همراه همسرش علی جهانیان، شاعر و فعال سیاسی در اسفند سال گذشته توسط شعبه اول دادگاه انقلاب نهاوند محاکمه و محکوم شدند. براساس رای این شعبه هرکدام از این شهروندان به یک سال حبس در زندان نهاوند محکوم شدند.
آنها در حالی در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳ با تودیع وثیقه آزاد شدند که ۶۴ روز را در بازداشت گذرانده بودند.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این شهروندان به هرانا گفته بود: “فرشته سوری در مراحل بازجویی در اداره اطلاعات، مورد ضرب و شتم و خشونت کلامی قرار گرفته بود.”
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
به گزارش خبرگزاری هرانا: «بر اساس حکم صادره توسط شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر استان همدان وی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
در مرحله بدوی، فرشته سوری به همراه همسرش علی جهانیان، شاعر و فعال سیاسی در اسفند سال گذشته توسط شعبه اول دادگاه انقلاب نهاوند محاکمه و محکوم شدند. براساس رای این شعبه هرکدام از این شهروندان به یک سال حبس در زندان نهاوند محکوم شدند.
آنها در حالی در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳ با تودیع وثیقه آزاد شدند که ۶۴ روز را در بازداشت گذرانده بودند.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این شهروندان به هرانا گفته بود: “فرشته سوری در مراحل بازجویی در اداره اطلاعات، مورد ضرب و شتم و خشونت کلامی قرار گرفته بود.”
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 وضعیت بحرانی ارغوان فلاحی در سومین ماه بازداشت موقت در اوین
ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی سابق، روز ۶ بهمن ۱۴۰۳ در شهرک پرند بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او تنها ماهی «یک بار» توانسته است با خانوادهی خود، تماس تلفنی برقرار کند.
به گزارش خانوادهی فلاحی به نقل از خبرگزاری هرانا: «ارغوان، بیش از سه ماه است که در زندان اوین در بلاتکلیفی به سر میبرد. او طی این مدت تحت بازجویی بوده و هنوز اتهامات مطرح شده علیه وی مشخص نیست. او در ماه یکبار با ما تماس تلفنی داشته و اجازه ملاقات حضوری ندارد».
ارغوان فلاحی پیش از این در آبان ماه ۱۴۰۱، همراه با پدرش نصرالله فلاحی و برادرش اردوان به اتهام عضویت در «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شدند. آنها بیش از دو ماه در بازداشتگاههای اصفهان تحت شکنجه و بازجویی قرار داشتند. بازداشت آنها هنگامی بود که در یک مسافرت خانوادگی از اصفهان به شیراز رفته بودند. آنها بعد از اداره اطلاعات اصفهان به زندان اوین منتقل شده و به اتهامات «عضویت سازمان در مجاهدین خلق»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی» و «تبلیغ علیه نظام» توسط قاضی ایمان افشاری محاکمه شدند.
⚪️ محرومیت ارغوان فلاحی از حق تماس با خانواده، دسترسی به وکیل، تداوم بازجوییها و تلاش وزارت اطلاعات جهت تکمیل یک پروندهی امنیتی جدید، نگرانیها پیرامون وضعیت جان و سلامت وی را افزایش داده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی سابق، روز ۶ بهمن ۱۴۰۳ در شهرک پرند بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او تنها ماهی «یک بار» توانسته است با خانوادهی خود، تماس تلفنی برقرار کند.
به گزارش خانوادهی فلاحی به نقل از خبرگزاری هرانا: «ارغوان، بیش از سه ماه است که در زندان اوین در بلاتکلیفی به سر میبرد. او طی این مدت تحت بازجویی بوده و هنوز اتهامات مطرح شده علیه وی مشخص نیست. او در ماه یکبار با ما تماس تلفنی داشته و اجازه ملاقات حضوری ندارد».
ارغوان فلاحی پیش از این در آبان ماه ۱۴۰۱، همراه با پدرش نصرالله فلاحی و برادرش اردوان به اتهام عضویت در «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شدند. آنها بیش از دو ماه در بازداشتگاههای اصفهان تحت شکنجه و بازجویی قرار داشتند. بازداشت آنها هنگامی بود که در یک مسافرت خانوادگی از اصفهان به شیراز رفته بودند. آنها بعد از اداره اطلاعات اصفهان به زندان اوین منتقل شده و به اتهامات «عضویت سازمان در مجاهدین خلق»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی» و «تبلیغ علیه نظام» توسط قاضی ایمان افشاری محاکمه شدند.
⚪️ محرومیت ارغوان فلاحی از حق تماس با خانواده، دسترسی به وکیل، تداوم بازجوییها و تلاش وزارت اطلاعات جهت تکمیل یک پروندهی امنیتی جدید، نگرانیها پیرامون وضعیت جان و سلامت وی را افزایش داده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from کارزار سهشنبههای نه به اعدام
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
Photo
⭕️ کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته شصتونهم خود، با پیوستن زندانهای مهاباد، بوکان و یاسوج به ۴۴ زندان گسترش یافت.
در شرایطی که کشور با فساد سیستماتیک و ناکارآمدی ساختار استبدادی حاکم روبروست و این وضعیت زندگی شهروندان را مختل کرده و آنها را از ابتداییترین نیازها مانند آب و برق محروم ساخته است، روند صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام با ارادهای آشکار از سوی حاکمیت نهتنها متوقف نشده بلکه افزایش نیز یافته است.
این حکومت همواره از ارائه آمار دقیق درباره تعداد زندانیان و اجرای احکام اعدام خودداری میکند، اما بر اساس گزارشهایی که به کارزار رسیده است، از ابتدای اردیبهشتماه تاکنون بیش از ۱۲۹ نفر – از جمله چهار زن – اعدام شدهاند. تنها در هفته گذشته، حکم اعدام ۲۵ زندانی به اجرا درآمد که در میان آنها دو کودکمجرم نیز دیده میشدند که در زندانهای ملایر و عادلآباد شیراز به دار آویخته شدند؛ اقدامی که بدون هیچ ابایی از افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری بینالمللی انجام شد و آنان را از «حق حیات» محروم ساخت.
در واکنش به این خشونت و نقض سیستماتیک «حق حیات»، شاهد افزایش اعتراضات خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام و حمایت گسترده جوانان در شهرهای مختلف از این کارزار هستیم. این حمایتها با ابتکارهای متنوع مردمی، چهرهای گستردهتر یافتهاند.
ما، اعضای کارزار، با درود به تمامی حامیان «نه به اعدام»، از همه مردم بهویژه جوانان میخواهیم در هر کوچه و برزن، صدای اعتراض خود را علیه این مجازات ضدانسانی بلند کنند و به هر شکل ممکن از این حرکت حمایت کنند. ما از تمامی مخالفان اعدام دعوت میکنیم در کنار خانوادههای دادخواه بایستند و در تجمعات اعتراضی آنان را تنها نگذارند.
در هفته گذشته، به ابتکار هموطنان مبارز در داخل و خارج از کشور، همبستگی گستردهای با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» شکل گرفت. از تمامی افراد، نهادها، احزاب و سازمانهای سیاسی، مدنی و حقوق بشری که در این حرکت مردمی مشارکت داشتند، صمیمانه قدردانی میکنیم.
همچنین جمعی از زندانیان در زندانهای مهاباد، بوکان و یاسوج اعلام کردهاند که از این هفته به کارزار پیوسته و هر سهشنبه دست به اعتصاب غذا خواهند زد. با پیوستن این سه زندان به اعتصاب، تعداد زندانهای شرکت کننده در کارزار به چهل و چهار زندان افزایش یافته است.
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، زندانیان در ۴۴ زندان زیر برای شصتونهمین هفته متوالی اعتصاب غذا خواهند کرد:
اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (زنان و مردان)، زاهدان (زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، کهنوج، طبس، مشهد، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، سنندج، کامیاران، مهاباد، بوکان و یاسوج.
هفته شصت و نهم
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
در شرایطی که کشور با فساد سیستماتیک و ناکارآمدی ساختار استبدادی حاکم روبروست و این وضعیت زندگی شهروندان را مختل کرده و آنها را از ابتداییترین نیازها مانند آب و برق محروم ساخته است، روند صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام با ارادهای آشکار از سوی حاکمیت نهتنها متوقف نشده بلکه افزایش نیز یافته است.
این حکومت همواره از ارائه آمار دقیق درباره تعداد زندانیان و اجرای احکام اعدام خودداری میکند، اما بر اساس گزارشهایی که به کارزار رسیده است، از ابتدای اردیبهشتماه تاکنون بیش از ۱۲۹ نفر – از جمله چهار زن – اعدام شدهاند. تنها در هفته گذشته، حکم اعدام ۲۵ زندانی به اجرا درآمد که در میان آنها دو کودکمجرم نیز دیده میشدند که در زندانهای ملایر و عادلآباد شیراز به دار آویخته شدند؛ اقدامی که بدون هیچ ابایی از افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری بینالمللی انجام شد و آنان را از «حق حیات» محروم ساخت.
در واکنش به این خشونت و نقض سیستماتیک «حق حیات»، شاهد افزایش اعتراضات خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام و حمایت گسترده جوانان در شهرهای مختلف از این کارزار هستیم. این حمایتها با ابتکارهای متنوع مردمی، چهرهای گستردهتر یافتهاند.
ما، اعضای کارزار، با درود به تمامی حامیان «نه به اعدام»، از همه مردم بهویژه جوانان میخواهیم در هر کوچه و برزن، صدای اعتراض خود را علیه این مجازات ضدانسانی بلند کنند و به هر شکل ممکن از این حرکت حمایت کنند. ما از تمامی مخالفان اعدام دعوت میکنیم در کنار خانوادههای دادخواه بایستند و در تجمعات اعتراضی آنان را تنها نگذارند.
در هفته گذشته، به ابتکار هموطنان مبارز در داخل و خارج از کشور، همبستگی گستردهای با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» شکل گرفت. از تمامی افراد، نهادها، احزاب و سازمانهای سیاسی، مدنی و حقوق بشری که در این حرکت مردمی مشارکت داشتند، صمیمانه قدردانی میکنیم.
همچنین جمعی از زندانیان در زندانهای مهاباد، بوکان و یاسوج اعلام کردهاند که از این هفته به کارزار پیوسته و هر سهشنبه دست به اعتصاب غذا خواهند زد. با پیوستن این سه زندان به اعتصاب، تعداد زندانهای شرکت کننده در کارزار به چهل و چهار زندان افزایش یافته است.
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، زندانیان در ۴۴ زندان زیر برای شصتونهمین هفته متوالی اعتصاب غذا خواهند کرد:
اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (زنان و مردان)، زاهدان (زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، کهنوج، طبس، مشهد، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، سنندج، کامیاران، مهاباد، بوکان و یاسوج.
هفته شصت و نهم
سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
Forwarded from زاگاه
زاگاه
Photo
زاگاه- عدم دسترسی به سقط جنین ایمن و خدمات پزشکی مرتبط، بار دیگر جان یک زن را در مریوان گرفت.
🔸️بر اساس گزارشها و به گفته خانواده این زن جوان، او در حالیکه در ماه پنجم بارداری بود، متوجه وجود نقص ژنتیکی جدی در جنین شد. اما به دلیل اینکه طبق قانون ایران، مجوز سقط قانونی تنها تا پیش از هفتهی ۱۶ بارداری و در موارد خاص صادر میشود، او مجبور شد بهصورت غیررسمی و بدون نظارت پزشکی مناسب، بارداری خود را پایان دهد.
🔸️مادر همسر این زن در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفته است که او با مراجعه به مطب یکی از پزشکان، پنج قرص میزوپروستول دریافت کرده و سپس به بیمارستان منتقل شده و به مدت سه روز در آنجا بستری بوده است.
پرسنل بیمارستان نیز با تزریق آمپول فشار (احتمالاً اکسیتوسین یا مشابه آن) تلاش داشتهاند روند زایمان طبیعی را ایجاد کنند که ناموفق بوده است.
🔸️در حالیکه بهزاد غضنفریپور، مدیرکل پزشکی قانونی استان کردستان، علت مرگ را «مصرف دوز بالای میزوپروستول» اعلام کرده، مصاحبه خانواده او با خبرگزاری تسنیم حاکی است که دوز مصرف شده توسط این زن، دوز بالایی نبوده است و اگر به خدمات مناسب برای پایان بارداری دسترسی داشت، میتوانست زنده بماند.
🔸️قانون سقط جنین در ایران که بر اساس تفسیر شرعی، پس از ۱۶ هفتگی بارداری (سن حلول روح) انجام سقط را ممنوع میداند، بارها از سوی پزشکان و فعالان حقوق زنان مورد انتقاد قرار گرفته است، چراکه بسیاری از اختلالات و ناهنجاریهای جنینی تنها در مرحله غربالگری دوم (معمولاً در هفته ۱۸ تا ۲۰ بارداری) شناسایی میشوند.
🔸️با اینحال، قانون با پافشاری بر عدد ۱۶ هفته، حتی در صورت اثبات ناهنجاریهای شدید و غیرقابل درمان، اجازهی سقط را نمیدهد. در نتیجه، زنان یا باید ریسک تولد فرزند با ناتوانی شدید را بپذیرند، یا به شیوههای غیرقانونی، پنهانی و فاقد استانداردهای ایمنی پناه ببرند—که در بسیاری از موارد، در مطبهایی بدون تجهیزات اورژانسی انجام میشود و جان مادر را به خطر میاندازد.
🔸️در مورد سارا تاو، زن جوان مریوانی، بهنظر میرسد پزشک با تجویز قرصهای میزوپروستول و انتقال او به بیمارستان، تلاش داشته شرایطی ایجاد کند که با آغاز روند سقط، ادامه درمان در بیمارستان ممکن شود.
اما اینکه چرا طی سه روز بستری در بیمارستان اقدامی مانند کورتاژ یا جراحی انجام نشده و در نهایت به مرگ او انجامیده، هنوز روشن نیست.
🔸️رئیس مرکز جوانی جمعیت و سلامت خانواده وزارت بهداشت، اوایل اردیبهشتماه با اعلام خبر ابلاغ بسته حفظ حیات جنین به مراکز بهداشتی و درمانی، گفت که در سال ۱۴۰۳ دستکم هفت زن به دلیل سقط داوطلبانه جنین، جانشان را از دست دادهاند.
#زاگاه
🆔️ @Zaagaah
🔸️بر اساس گزارشها و به گفته خانواده این زن جوان، او در حالیکه در ماه پنجم بارداری بود، متوجه وجود نقص ژنتیکی جدی در جنین شد. اما به دلیل اینکه طبق قانون ایران، مجوز سقط قانونی تنها تا پیش از هفتهی ۱۶ بارداری و در موارد خاص صادر میشود، او مجبور شد بهصورت غیررسمی و بدون نظارت پزشکی مناسب، بارداری خود را پایان دهد.
🔸️مادر همسر این زن در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفته است که او با مراجعه به مطب یکی از پزشکان، پنج قرص میزوپروستول دریافت کرده و سپس به بیمارستان منتقل شده و به مدت سه روز در آنجا بستری بوده است.
پرسنل بیمارستان نیز با تزریق آمپول فشار (احتمالاً اکسیتوسین یا مشابه آن) تلاش داشتهاند روند زایمان طبیعی را ایجاد کنند که ناموفق بوده است.
🔸️در حالیکه بهزاد غضنفریپور، مدیرکل پزشکی قانونی استان کردستان، علت مرگ را «مصرف دوز بالای میزوپروستول» اعلام کرده، مصاحبه خانواده او با خبرگزاری تسنیم حاکی است که دوز مصرف شده توسط این زن، دوز بالایی نبوده است و اگر به خدمات مناسب برای پایان بارداری دسترسی داشت، میتوانست زنده بماند.
🔸️قانون سقط جنین در ایران که بر اساس تفسیر شرعی، پس از ۱۶ هفتگی بارداری (سن حلول روح) انجام سقط را ممنوع میداند، بارها از سوی پزشکان و فعالان حقوق زنان مورد انتقاد قرار گرفته است، چراکه بسیاری از اختلالات و ناهنجاریهای جنینی تنها در مرحله غربالگری دوم (معمولاً در هفته ۱۸ تا ۲۰ بارداری) شناسایی میشوند.
🔸️با اینحال، قانون با پافشاری بر عدد ۱۶ هفته، حتی در صورت اثبات ناهنجاریهای شدید و غیرقابل درمان، اجازهی سقط را نمیدهد. در نتیجه، زنان یا باید ریسک تولد فرزند با ناتوانی شدید را بپذیرند، یا به شیوههای غیرقانونی، پنهانی و فاقد استانداردهای ایمنی پناه ببرند—که در بسیاری از موارد، در مطبهایی بدون تجهیزات اورژانسی انجام میشود و جان مادر را به خطر میاندازد.
🔸️در مورد سارا تاو، زن جوان مریوانی، بهنظر میرسد پزشک با تجویز قرصهای میزوپروستول و انتقال او به بیمارستان، تلاش داشته شرایطی ایجاد کند که با آغاز روند سقط، ادامه درمان در بیمارستان ممکن شود.
اما اینکه چرا طی سه روز بستری در بیمارستان اقدامی مانند کورتاژ یا جراحی انجام نشده و در نهایت به مرگ او انجامیده، هنوز روشن نیست.
🔸️رئیس مرکز جوانی جمعیت و سلامت خانواده وزارت بهداشت، اوایل اردیبهشتماه با اعلام خبر ابلاغ بسته حفظ حیات جنین به مراکز بهداشتی و درمانی، گفت که در سال ۱۴۰۳ دستکم هفت زن به دلیل سقط داوطلبانه جنین، جانشان را از دست دادهاند.
#زاگاه
🆔️ @Zaagaah
Forwarded from کانون زنان ایرانی
چند تصویر از پخشان عزیزی در بند زنان اوین
مریم یحیوی
کانون زنان ایرانی
چند وقتی بود که میخواستم از تو بنویسم، اما هجوم افکار، مانع میشدند.
اما امروز میخواهم،چند تصویر از زیست مشترکمان را در بند زنان اوین بنویسم، هرچند معتقدم کلمات، هرچقدر هم که درست انتخاب شوند، نمیتوانند آن حس و حال را آنطور که باید و شاید به تصویر بکشند.
بخاطر دارم روز ملاقات بود.
تو، من و چند نفر دیگر بهواسطهی شعار دادن علیه احکام اعدام، ممنوعالملاقات شده بودیم.
ساعت حوالی ۱۰ صبح:
تو را دیدم که بساط آرد، آب و روغن را روی میز مخصوص در اتاق ۱، نزدیک آشپزخانه، پهن کرده بودی و با دستهای ظریف، اما پرقدرتت، خمیر را ورز میدادی.
پرسیدم: «چه کار میکنی؟ تو که ملاقات نداری؟»
گفتی: «یادته پریروز نون خرمایی درست کرده بودم؟»
گفتم: «خب آره.» گفتی: «به بچههای قرنطینه نرسید. زهرا هم که حاملهست، دلشون حتماً رفته بود (دل رفتن: هوس کردن). امروز از خلوتی آشپزخانه استفاده کردم.»
با خنده گفتی: «حالا منو اینجوری نگاه نکن! یه کم آب بریز روی خمیر. این خمیر باید خوب ورز بخوره و چند ساعتی استراحت کنه…»
ساعت حوالی ۴ بعدازظهر:
برای بازی والیبال رفتی هواخوری.
تو چنان والیبال را جدی میگیری که انگار در مسابقات رسمی و تیم شاخصی بازی میکنی!
خطا که میکنند، شاکی میشوی.
با آن اندام ظرفیت، چنان زیر توپ میزنی که رد توپ را در هوا میشود دید.
چند باری هم با همین ضربهها، توپ را از ورای دیوارهای بلند و سیمخاردارها زندان ، به هواخوری بند ۴ فرستادی!
عادتت این است که بین هر نیمه، سیگاری روشن کنی. هیچوقت هم نمیرسی بیشتر از چند پک عمیق بزنی…
به قول خودت، زمانهایی که والیبال بازی میکنی، تنها زمانهاییست که ذهنت درگیر هیچ چیزی نیست، جز بازی.
حوالی ساعت ۶ عصر:
دوباره میبینمت.
بر روی همان میز، بساط پهن کردهای و با ظرافت، هستهی خرماها را جدا میکنی و با دقت و تبحر خاصی، درست در وسط خمیر نانها جا میدهی.
انگار سایهی نگاهم رویت سنگینی میکند. سرت را بالا میآوری و میخندی. چشمانت برق میزند. میدرخشد.
حوالی ساعت ۸ شب:
تسنیم، که به تازگی در بند زنان اوین به دنیا امده و تازه یکساله شده، در آغوش مادرش از قرنطینه به بند میآید.
تسنیم وقتی از در قرنطینه به سمت بند میآید، آنقدر ذوق دارد که گویا حس میکند از آن قفس کوچک، نمدار و خفه، به قفس بزرگتری میرود؛ قفسی که همه ذوق دیدنش را دارند.
و تو، وقتی تسنیم را میبینی، هوش و حواس از سرت میپرد.
صدای غشغش خندهی تسنیم، شاید تنها چیزیست که همهی ما را یاد روند زندگی در بیرون از زندان میاندازد. یاد زندگی…
با گفتن «تسنیم گیان» به سویش میروی، بغلش میکنی، به زبان مادریت قربانصدقهاش میروی.
او هم انگار خوب میفهمد و با خندههایی از ته دل و چشمان معصوم و کنجکاوش، جوابت را میدهد.
به سمت تختت میروید. برای او قصهای تعریف میکنی؛ قصهای از جنس درد و امید.
و بعد، شروع میکنی برایش لالایی کُردی میخوانی.
من در تمام این مدت، حواسم به صدای تو و تسنیم است.
معنای لالایی را نمیفهمم،
اما سوزِ یک درد غریب و یک عشق نجیب را برایم تداعی میکند…
با خودم تکرار میکنم: پخشان یعنی شعر.
با خودم تکرار میکنم: تو یک مددکار بینظیری،
که هم عاشق کودکان هستی و هم دغدغهی کودکان و زنان را داری.
روزی، تو در کمپها زخمهای زنان و کودکان کوبانی را در نبرد با داعش التیام میدادی.
و اکنون، اینجا، در این حصار و زیر حکم ناعادلانه و غیرانسانی اعدام، التیامبخش کودکی هستی که مادر و پدرش اتهام داعش دارند.
تو رفیق و یاریرسان مادر هستی.
و برای ۷ زن در قرنطینهی بند زنان، نان خرمایی درست میکنی که اتهامشان داعش است.
زندگی و انسانیت، برای تو چه معنای بزرگی دارد…
اگر صادرکنندهی حکم اعدامت بداند،
نهالهایی که با دستهایت کاشتهای همین _نانهای خرمایی، خندههای تسنیم، امیدِ آن هفت زن—
از دیوارهای زندان سبز خواهند شد, چه حالی می شود
تاریخ، ظالمان را محکوم خواهد کرد،
اما نام تو را،
مثل شعلهای در تاریکی، حفظ خواهد کرد.
زندگی، برای تو مفهوم خاصی دارد
حتی وقتی خودت در سایهٔ مرگ ایستادهای.
#زندانیان_سیاسی_زن
مریم یحیوی
کانون زنان ایرانی
چند وقتی بود که میخواستم از تو بنویسم، اما هجوم افکار، مانع میشدند.
اما امروز میخواهم،چند تصویر از زیست مشترکمان را در بند زنان اوین بنویسم، هرچند معتقدم کلمات، هرچقدر هم که درست انتخاب شوند، نمیتوانند آن حس و حال را آنطور که باید و شاید به تصویر بکشند.
بخاطر دارم روز ملاقات بود.
تو، من و چند نفر دیگر بهواسطهی شعار دادن علیه احکام اعدام، ممنوعالملاقات شده بودیم.
ساعت حوالی ۱۰ صبح:
تو را دیدم که بساط آرد، آب و روغن را روی میز مخصوص در اتاق ۱، نزدیک آشپزخانه، پهن کرده بودی و با دستهای ظریف، اما پرقدرتت، خمیر را ورز میدادی.
پرسیدم: «چه کار میکنی؟ تو که ملاقات نداری؟»
گفتی: «یادته پریروز نون خرمایی درست کرده بودم؟»
گفتم: «خب آره.» گفتی: «به بچههای قرنطینه نرسید. زهرا هم که حاملهست، دلشون حتماً رفته بود (دل رفتن: هوس کردن). امروز از خلوتی آشپزخانه استفاده کردم.»
با خنده گفتی: «حالا منو اینجوری نگاه نکن! یه کم آب بریز روی خمیر. این خمیر باید خوب ورز بخوره و چند ساعتی استراحت کنه…»
ساعت حوالی ۴ بعدازظهر:
برای بازی والیبال رفتی هواخوری.
تو چنان والیبال را جدی میگیری که انگار در مسابقات رسمی و تیم شاخصی بازی میکنی!
خطا که میکنند، شاکی میشوی.
با آن اندام ظرفیت، چنان زیر توپ میزنی که رد توپ را در هوا میشود دید.
چند باری هم با همین ضربهها، توپ را از ورای دیوارهای بلند و سیمخاردارها زندان ، به هواخوری بند ۴ فرستادی!
عادتت این است که بین هر نیمه، سیگاری روشن کنی. هیچوقت هم نمیرسی بیشتر از چند پک عمیق بزنی…
به قول خودت، زمانهایی که والیبال بازی میکنی، تنها زمانهاییست که ذهنت درگیر هیچ چیزی نیست، جز بازی.
حوالی ساعت ۶ عصر:
دوباره میبینمت.
بر روی همان میز، بساط پهن کردهای و با ظرافت، هستهی خرماها را جدا میکنی و با دقت و تبحر خاصی، درست در وسط خمیر نانها جا میدهی.
انگار سایهی نگاهم رویت سنگینی میکند. سرت را بالا میآوری و میخندی. چشمانت برق میزند. میدرخشد.
حوالی ساعت ۸ شب:
تسنیم، که به تازگی در بند زنان اوین به دنیا امده و تازه یکساله شده، در آغوش مادرش از قرنطینه به بند میآید.
تسنیم وقتی از در قرنطینه به سمت بند میآید، آنقدر ذوق دارد که گویا حس میکند از آن قفس کوچک، نمدار و خفه، به قفس بزرگتری میرود؛ قفسی که همه ذوق دیدنش را دارند.
و تو، وقتی تسنیم را میبینی، هوش و حواس از سرت میپرد.
صدای غشغش خندهی تسنیم، شاید تنها چیزیست که همهی ما را یاد روند زندگی در بیرون از زندان میاندازد. یاد زندگی…
با گفتن «تسنیم گیان» به سویش میروی، بغلش میکنی، به زبان مادریت قربانصدقهاش میروی.
او هم انگار خوب میفهمد و با خندههایی از ته دل و چشمان معصوم و کنجکاوش، جوابت را میدهد.
به سمت تختت میروید. برای او قصهای تعریف میکنی؛ قصهای از جنس درد و امید.
و بعد، شروع میکنی برایش لالایی کُردی میخوانی.
من در تمام این مدت، حواسم به صدای تو و تسنیم است.
معنای لالایی را نمیفهمم،
اما سوزِ یک درد غریب و یک عشق نجیب را برایم تداعی میکند…
با خودم تکرار میکنم: پخشان یعنی شعر.
با خودم تکرار میکنم: تو یک مددکار بینظیری،
که هم عاشق کودکان هستی و هم دغدغهی کودکان و زنان را داری.
روزی، تو در کمپها زخمهای زنان و کودکان کوبانی را در نبرد با داعش التیام میدادی.
و اکنون، اینجا، در این حصار و زیر حکم ناعادلانه و غیرانسانی اعدام، التیامبخش کودکی هستی که مادر و پدرش اتهام داعش دارند.
تو رفیق و یاریرسان مادر هستی.
و برای ۷ زن در قرنطینهی بند زنان، نان خرمایی درست میکنی که اتهامشان داعش است.
زندگی و انسانیت، برای تو چه معنای بزرگی دارد…
اگر صادرکنندهی حکم اعدامت بداند،
نهالهایی که با دستهایت کاشتهای همین _نانهای خرمایی، خندههای تسنیم، امیدِ آن هفت زن—
از دیوارهای زندان سبز خواهند شد, چه حالی می شود
تاریخ، ظالمان را محکوم خواهد کرد،
اما نام تو را،
مثل شعلهای در تاریکی، حفظ خواهد کرد.
زندگی، برای تو مفهوم خاصی دارد
حتی وقتی خودت در سایهٔ مرگ ایستادهای.
#زندانیان_سیاسی_زن
بيدارزنى
Photo
BamdadBidar01_250523_093710.pdf
7.1 MB
🟣 اولین شماره «بامداد بیدار»، رسانه زندانیان منتشر شد
«بامداد بیدار»، نام رسانهای است که جمعی از زندانیان سیاسی زندانهای ایران در ادامه کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام برای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی از وضعیت زندانیان زیر حکم اعدام و آنها که اعدام شدهاند، راهاندازی کردهاند.
آنها میگویند: «اینجا برای ایستادن است در برابر فراموشی، در برابر اعدام، در برابر روایت رسمی. ما میخواهیم نامها، چهرهها، رنجها و شرافتها را ثبت کنیم. روایتهایی که رسانههای رسمی از آنها میگریزند.»
اولین شماره بامداد بیدار در شبکههای اجتماعی که به همین نام راهاندازی شده، منتشر شده است. نوشتههای این مجله که اغلب با نقاشیهای سیاهقلم تصویرسازی شدهاند، «بینام» منتشر میشوند، اما روایتهای تلخ و تکاندهنده زندانیان است از مواجههشان با همسلولیها که اعدام شدهاند و قصهها و دلنگرانیهایی که از همبندیها و دوستانشان که حالا زیر حکم اعدام قرار دارند، شنیدهاند...
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
«بامداد بیدار»، نام رسانهای است که جمعی از زندانیان سیاسی زندانهای ایران در ادامه کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام برای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی از وضعیت زندانیان زیر حکم اعدام و آنها که اعدام شدهاند، راهاندازی کردهاند.
آنها میگویند: «اینجا برای ایستادن است در برابر فراموشی، در برابر اعدام، در برابر روایت رسمی. ما میخواهیم نامها، چهرهها، رنجها و شرافتها را ثبت کنیم. روایتهایی که رسانههای رسمی از آنها میگریزند.»
اولین شماره بامداد بیدار در شبکههای اجتماعی که به همین نام راهاندازی شده، منتشر شده است. نوشتههای این مجله که اغلب با نقاشیهای سیاهقلم تصویرسازی شدهاند، «بینام» منتشر میشوند، اما روایتهای تلخ و تکاندهنده زندانیان است از مواجههشان با همسلولیها که اعدام شدهاند و قصهها و دلنگرانیهایی که از همبندیها و دوستانشان که حالا زیر حکم اعدام قرار دارند، شنیدهاند...
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 بازداشت مهسا زراعی، فعال حقوق زنان و از فعالان فرهنگی کرمانشاه
روز گذشته، یکشنبه ۴ خردادماه، مهسا زراعی با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد.
مهسا زارعی، ۳۳ ساله، در سالهای اخیر در زمینه ترویج آگاهی نسبت به حقوق زنان، برگزاری نشستهای فرهنگی و پیگیری مطالبات مدنی در غرب کشور شناخته شده است. زارعی بهویژه نوروز امسال چندین بار از سوی وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است. تا زمان تنظیم این گزارش، اطلاعات دقیقی از دلایل بازداشت و اتهامات وارده علیه او در دسترس نیست و پیگیریهای خانواده بینتیجه مانده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز گذشته، یکشنبه ۴ خردادماه، مهسا زراعی با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد.
مهسا زارعی، ۳۳ ساله، در سالهای اخیر در زمینه ترویج آگاهی نسبت به حقوق زنان، برگزاری نشستهای فرهنگی و پیگیری مطالبات مدنی در غرب کشور شناخته شده است. زارعی بهویژه نوروز امسال چندین بار از سوی وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است. تا زمان تنظیم این گزارش، اطلاعات دقیقی از دلایل بازداشت و اتهامات وارده علیه او در دسترس نیست و پیگیریهای خانواده بینتیجه مانده است.
#ژن_ژيان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani