✔️ نکته:
«هیچوقت از خودم راضی نیستم، این همه درس خوندم و کار کردم، اما برام ارزشی نداره»
این قسمتی از تفکرات #شخصیت_کمال_گراست.
افراد کمال گرا معتقدند همه چیز در زندگی باید بینقص و در حد کمال باشد. آنها فرصت هیچ اشتباهی به خود نمیدهند و شکست و ناکامی را برابر بیارزشی خود میدانند و ممکن است آنقدر از این شکست آسیب ببیند که هدف خود را رها کنند. فکر میکنند تحت هر شرایطی باید به ایدهآلهایی که در ذهن خود ترسیم کردهاند، برسند. آنها به داشتههای خود اعتنایی ندارند و عزت نفس خود را فقط در رسیدن میبینند. اگر نفر اول نباشند، تلاش را بیمعنی میدانند. این افراد غالبادر زندگی خود دورهای از اضطراب، افسردگی و وسواس را تجربه کردهاند. افراد کمالگرا غالبا نتیجهگرا هستند و از فرایند رسیدن به نتیجه لذت نمیبرند، کما اینکه با رسیدن به هدف آن را نادیده میگیرند و هدف دیگری برمیگزینند و از سوی دیگر اگر به نتیجه نرسند، عزت نفسشان اسیب میبیند.
زندگی واقعیتی غیر قابل پیشبینی است که موفقیت و شکست را در کنار هم دارد. گاهی آنقدر برای رسیدن به هدف عجله میکنیم که زیبایی مسیر را از دست میدهیم، در صورتی که زندگی همین مسیر است و
هدف تنها بهانهای برای رفتن...
«هیچوقت از خودم راضی نیستم، این همه درس خوندم و کار کردم، اما برام ارزشی نداره»
این قسمتی از تفکرات #شخصیت_کمال_گراست.
افراد کمال گرا معتقدند همه چیز در زندگی باید بینقص و در حد کمال باشد. آنها فرصت هیچ اشتباهی به خود نمیدهند و شکست و ناکامی را برابر بیارزشی خود میدانند و ممکن است آنقدر از این شکست آسیب ببیند که هدف خود را رها کنند. فکر میکنند تحت هر شرایطی باید به ایدهآلهایی که در ذهن خود ترسیم کردهاند، برسند. آنها به داشتههای خود اعتنایی ندارند و عزت نفس خود را فقط در رسیدن میبینند. اگر نفر اول نباشند، تلاش را بیمعنی میدانند. این افراد غالبادر زندگی خود دورهای از اضطراب، افسردگی و وسواس را تجربه کردهاند. افراد کمالگرا غالبا نتیجهگرا هستند و از فرایند رسیدن به نتیجه لذت نمیبرند، کما اینکه با رسیدن به هدف آن را نادیده میگیرند و هدف دیگری برمیگزینند و از سوی دیگر اگر به نتیجه نرسند، عزت نفسشان اسیب میبیند.
زندگی واقعیتی غیر قابل پیشبینی است که موفقیت و شکست را در کنار هم دارد. گاهی آنقدر برای رسیدن به هدف عجله میکنیم که زیبایی مسیر را از دست میدهیم، در صورتی که زندگی همین مسیر است و
هدف تنها بهانهای برای رفتن...
بین صد فیلم برتر روانشناسی که باید مشاهده کرد
فیلم seven اولین رتبه را به خودش اختصاص داده است
روایتی از اختلال #شخصیت_ضداجتماعی
#معرفی_فیلم
@BaHam_Esf
فیلم seven اولین رتبه را به خودش اختصاص داده است
روایتی از اختلال #شخصیت_ضداجتماعی
#معرفی_فیلم
@BaHam_Esf
#شخصیت_شناسی
این اشتباهات را هرگز با افراد درونگرا INTROVERT مرتکب نشوید
۱. او خیلی ساکت است!
آیا این واقعا دیدگاه شما است؟ از نگاه فردی که بسیار آرام و ساکت است، بیشتر افراد پرسروصدا هستند. در بسیاری از فرهنگ ها برای آرام و ساکت بودن ارزش و پاداشی را اختصاص می دهند و صدای بلند، فرد زودجوش و رفتارهایی که ظاهری باشند را نمی پسندند. آنچه که باعث می شود شما فکر کنید که شخصی بسیار ساکت است، شاید به این دلیل باشد که شما به سادگی افراد آرامی که در اطراف شما هستند را تحت الشعاع قرار می دهید (شاید آنها در مقابل شما آرام به نظر می رسند). شما ممکن است که تلاش کنید تا ساکت شوید و بیشتر گوش کنید.
۲. او خیلی کسل کننده است.
بسیار خوب، این دوباره به نقطه نظر شما بستگی دارد. اگر شما از آن افرادی هستید که در بعضی از ورزش ها و ساعات اولیه ی مهمانی ها شکوفا می شوید؛ بنابراین از نظر شما شخصی که ترجیح می دهد در خانه بماند و کتابی مطالعه کند خسته کننده است.
۳. او نیاز دارد که حرف بزند
. مردم فکر می کنند که آرام بودن چیزی است که به درمان نیاز دارد و به زبان آوردن راه علاج آن است_ در صورتی که توسط شخصی به کلوب های شبانه کشیده شوند، زندگی گروهی شان به طور معجزه آسایی تغییر می کند. حرف زدن زیاد باعث می شود که افراد ساکت زمانی که از خودشان لذت نمی برند احساس درماندگی و بی کفایتی کنند، و از سر نا امیدی به خانه بروند و در کتاب فرو روند. لطفا، فقط ما را ترک کنید و تنهایمان بگذارید.
۴. او فقط خجالتی است.
این از آن مواردی است که می تواند فرد را عصبانی کند. تنها به این دلیل که ما در حال حاضر خیلی صحبت نمی کنیم، به این معنا نیست که ما از حرف زدن درباره موارد مختلف می ترسیم. کمرویی، ترس از قضاوت اجتماعی است. افراد ساکت از صحبت کردن نمی ترسند، آنها به سادگی می فهمند که چه زمانی و با چه کسی باید صحبت کنند!
۵. او نمی تواند خیلی باهوش باشد( یا به تعبیری دیگر: او تنبل است)_ او هرگز در کلاس، جلسات و کارگاه ها و….. چیزی نمی گوید
. فقط به این دلیل که ما خیلی در فضاهای گروهی صحبت نمی کنیم، به این معنا نیست که کند ذهن باشم و یا اینکه توجهی نداریم. هنگامی که فردی با شور و هیجان درباره موضوعی بحث می کند، ما در حال پردازش کردن نکات برجسته ی آن و فکر کردن به راه حل های آن هستیم( ما در حال دریافت همه ی آن موارد هستیم). ما به خاطر صحبت کردن، صحبت نمی کنیم؛ تنها زمانی حرف می زنیم که احساس کنیم چیز مفیدی برای گفتن داریم.
۶. شما چه گفتید، من نشنیدم؟!
بله، ما درونگراها افرادی هستیم که تمایل داریم به آهستگی (آهسته) صحبت کنیم. این اغلب اتفاق می افتد، زیرا رقابت کردن با افراد برونگرایی که در اتاقی هستند که بحث های کلی در حال صورت گرفتن است، سخت می باشد و گاهی اوقات ممکن است احساس کنیم که ارزش ندارد انرژی خودمان را صرف گوش دادن به هیاهو و صداهای بلند کنیم. این یک راه عاقلانه است تا به خاطر داشته باشیم که فردی که بلندترین صدا را دارد همیشه دارای بهترین نظرات نیست، بنابراین تلاش میکنیم که به اعضای آرام تر گروه گوش دهیم. شما مسئولیت دارید که به همان اندازه به آنها گوش دهید، زیرا آنها مجبورند در بحث های گروهی شرکت کنند.
۷. او همیشه تنها است، او دوست های بسیار کمی دارد.
این بدان معنا نیست که او حقیر است! ما کیفیت را به جای کمیت دوست داریم، ما ترجیح می دهیم دوستان صمیمیمان کم باشند (به جای اینکه دفترچه تلفن پر از شماره داشته باشیم)؛ تا اینکه گفتگویی خالی از شور و احساس داشته باشیم. ممکن است عجیب به نظر بیاید که ما زمان مشخصی را ترجیح می دهیم تنها بگذرانیم، این کار برای شارژ دوباره انرژی مان ضروری است و ما این کار را به سادگی انجام می دهیم. البته، گاهی اوقات ما احساس تنهایی می کنیم _ اما بیشتر از افراد دیگر نیست.
۸. چیزی شده؟
سوال دیگری که ما را واقعا می رنجاند. تنها به این دلیل که ما ساکت هستیم و در افکار خود غرق شده ایم به جای اینکه مرتبا به صورت بیهوده با شما گفتگو کنیم، به این معنی نیست که ما عصبانی، ناراحت هستیم و یا آنفولانزا داریم. ما براحتی صحبت جزئی کسل کننده را تشخیص می دهیم.
ادامه دارد ....
ترجمه خانم الناز نیک صور
کارشناس ارشد روانشناسی و آموزش دیده MBTI خانه توانگری
@BaHam_Esf
این اشتباهات را هرگز با افراد درونگرا INTROVERT مرتکب نشوید
۱. او خیلی ساکت است!
آیا این واقعا دیدگاه شما است؟ از نگاه فردی که بسیار آرام و ساکت است، بیشتر افراد پرسروصدا هستند. در بسیاری از فرهنگ ها برای آرام و ساکت بودن ارزش و پاداشی را اختصاص می دهند و صدای بلند، فرد زودجوش و رفتارهایی که ظاهری باشند را نمی پسندند. آنچه که باعث می شود شما فکر کنید که شخصی بسیار ساکت است، شاید به این دلیل باشد که شما به سادگی افراد آرامی که در اطراف شما هستند را تحت الشعاع قرار می دهید (شاید آنها در مقابل شما آرام به نظر می رسند). شما ممکن است که تلاش کنید تا ساکت شوید و بیشتر گوش کنید.
۲. او خیلی کسل کننده است.
بسیار خوب، این دوباره به نقطه نظر شما بستگی دارد. اگر شما از آن افرادی هستید که در بعضی از ورزش ها و ساعات اولیه ی مهمانی ها شکوفا می شوید؛ بنابراین از نظر شما شخصی که ترجیح می دهد در خانه بماند و کتابی مطالعه کند خسته کننده است.
۳. او نیاز دارد که حرف بزند
. مردم فکر می کنند که آرام بودن چیزی است که به درمان نیاز دارد و به زبان آوردن راه علاج آن است_ در صورتی که توسط شخصی به کلوب های شبانه کشیده شوند، زندگی گروهی شان به طور معجزه آسایی تغییر می کند. حرف زدن زیاد باعث می شود که افراد ساکت زمانی که از خودشان لذت نمی برند احساس درماندگی و بی کفایتی کنند، و از سر نا امیدی به خانه بروند و در کتاب فرو روند. لطفا، فقط ما را ترک کنید و تنهایمان بگذارید.
۴. او فقط خجالتی است.
این از آن مواردی است که می تواند فرد را عصبانی کند. تنها به این دلیل که ما در حال حاضر خیلی صحبت نمی کنیم، به این معنا نیست که ما از حرف زدن درباره موارد مختلف می ترسیم. کمرویی، ترس از قضاوت اجتماعی است. افراد ساکت از صحبت کردن نمی ترسند، آنها به سادگی می فهمند که چه زمانی و با چه کسی باید صحبت کنند!
۵. او نمی تواند خیلی باهوش باشد( یا به تعبیری دیگر: او تنبل است)_ او هرگز در کلاس، جلسات و کارگاه ها و….. چیزی نمی گوید
. فقط به این دلیل که ما خیلی در فضاهای گروهی صحبت نمی کنیم، به این معنا نیست که کند ذهن باشم و یا اینکه توجهی نداریم. هنگامی که فردی با شور و هیجان درباره موضوعی بحث می کند، ما در حال پردازش کردن نکات برجسته ی آن و فکر کردن به راه حل های آن هستیم( ما در حال دریافت همه ی آن موارد هستیم). ما به خاطر صحبت کردن، صحبت نمی کنیم؛ تنها زمانی حرف می زنیم که احساس کنیم چیز مفیدی برای گفتن داریم.
۶. شما چه گفتید، من نشنیدم؟!
بله، ما درونگراها افرادی هستیم که تمایل داریم به آهستگی (آهسته) صحبت کنیم. این اغلب اتفاق می افتد، زیرا رقابت کردن با افراد برونگرایی که در اتاقی هستند که بحث های کلی در حال صورت گرفتن است، سخت می باشد و گاهی اوقات ممکن است احساس کنیم که ارزش ندارد انرژی خودمان را صرف گوش دادن به هیاهو و صداهای بلند کنیم. این یک راه عاقلانه است تا به خاطر داشته باشیم که فردی که بلندترین صدا را دارد همیشه دارای بهترین نظرات نیست، بنابراین تلاش میکنیم که به اعضای آرام تر گروه گوش دهیم. شما مسئولیت دارید که به همان اندازه به آنها گوش دهید، زیرا آنها مجبورند در بحث های گروهی شرکت کنند.
۷. او همیشه تنها است، او دوست های بسیار کمی دارد.
این بدان معنا نیست که او حقیر است! ما کیفیت را به جای کمیت دوست داریم، ما ترجیح می دهیم دوستان صمیمیمان کم باشند (به جای اینکه دفترچه تلفن پر از شماره داشته باشیم)؛ تا اینکه گفتگویی خالی از شور و احساس داشته باشیم. ممکن است عجیب به نظر بیاید که ما زمان مشخصی را ترجیح می دهیم تنها بگذرانیم، این کار برای شارژ دوباره انرژی مان ضروری است و ما این کار را به سادگی انجام می دهیم. البته، گاهی اوقات ما احساس تنهایی می کنیم _ اما بیشتر از افراد دیگر نیست.
۸. چیزی شده؟
سوال دیگری که ما را واقعا می رنجاند. تنها به این دلیل که ما ساکت هستیم و در افکار خود غرق شده ایم به جای اینکه مرتبا به صورت بیهوده با شما گفتگو کنیم، به این معنی نیست که ما عصبانی، ناراحت هستیم و یا آنفولانزا داریم. ما براحتی صحبت جزئی کسل کننده را تشخیص می دهیم.
ادامه دارد ....
ترجمه خانم الناز نیک صور
کارشناس ارشد روانشناسی و آموزش دیده MBTI خانه توانگری
@BaHam_Esf