This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🃏اتفاقى رايج در رابـطه زنان با يك مرد خودشيفته و سواستفاده گر
#Matthew_Hussey
🔻براى دسترسى به فايلهاى مرتبط با خودشيفته ها و راهكار، به هشتگ #خودشيفته مراجعه نماييد
🆑@Tohidclinic
#Matthew_Hussey
🔻براى دسترسى به فايلهاى مرتبط با خودشيفته ها و راهكار، به هشتگ #خودشيفته مراجعه نماييد
🆑@Tohidclinic
⬛️مرثیه‌ی سلطان و شبان و همه‌چیز
هاشمی هنرپیشه بود و قرار بود که نقش قریب را خوب بازی کند که گویا خوب بازی کرده....
دکتر امیرحسین جلالی (روانپزشک )
دو روزی است داستان ازدواج مجدد یکی از هنرپیشگان قدیمی و باهنر کشور یعنی جناب مهدی هاشمی به ترند شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده است. منهای نوشته‌ای از منتقد سینما مهرزاد دانش که از این حجم از پرداخت به این موضوع گلایه کرده و آن را چون مثالی قدیمی، حرف‌های لب خزینه‌ای وصف نموده بود فضای اجتماعی به ویژه توییتر پر از واکنش‌های خشم آلود و تحقیر آمیز نسبت به مهدی هاشمی.
داستان از این قرار است که هنرپیشه‌ای نسبتاً ناشناس در ویدیویی کوتاه اطلاع می‌دهد که چند وقتی است همسر مهدی هاشمی است. گلاب آدینه همسر هاشمی و دختر وی نورا که وی نیز هنرپیشه است این ماجرا را تکذیب می‌کنند اما مهدی هاشمی در ویدیویی، داستان را تایید می‌کند و تکذیب آن دو را به پای بی‌اطلاعی آنها از داستان می‌نویسد.
در ادامه خواهم کوشید با نقل چند توییت به عنوان نمونه، تحلیلی از این واکنش خشم‌آلود، و از فضای اجتماعی روانی که در آن، از سویی داستانی چون ماجرای مهدی هاشمی رخ می‌دهد و از دیگر سو پیرامون آن هیجانی متراکم شکل می‌گیرد ارائه دهم.
🆑@Tohidclinic
🔻خاک بر سرت، من تو رو همیشه به چشم دکتر قریب می‌دیدم.
🔻دست‌کم سلطان و شبان را از ما نگیرید.
🔻مهدی هاشمی میگه اونها که تکذیب کردن، یعنی همسر و دخترم خبر نداشتن...! همین‌قدر ذلیل و حقیر و عوضی. اصلا ازدواج دوم و سوم و کوفتش ذره‌ای اهمیت نداره، ولی این طرز گفتن و لودگی و آخرش نصیحت کردنش حالم رو بهم زده...
این‌ها البته نمونه‌ای از تعدادی از توییت‌ها است و داستان‌های دیگری چون تفاوت‌هایی که میان حقوق زن و مرد در ازدواج و امر جنسی در قوانین وجود دارد یا اشاره‌هایی به وضعیت سلبریتی‌ها و هنرمندان و شکافی که افراد عادی جامعه یا با آنان احساس می‌کنند، یا بهتر است بگویم حسادتی که افراد عادی جامعه نسبت به کسانی که می توانند این‌گونه زندگی کنند و آنها نمی‌توانند نیز وجود دارد، اما من فقط این چند نمونه را انتخاب کردم تا از آنها نتایج مشخصی بگیرم.
۱. از جامعه‌شناسان مبرزی چون دکتر محسن گودرزی با تکیه به نتایج چند موج پیمایش‌های ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان آموخته‌ایم که قابلیت دو معیار درونی و بیرونی اخلاق و قانون جهت تنظیم روابط در جامعه به شدت افت کرده است. اخلاق البته به باور من در ایران بیش از آن‌که امری درونی باشد به صفت جوامع شرقی موضوعی بین‌فردی و بیرونی است و بیش از آن‌که احساس گناه برای ما اخلاقیات بیاورد، احساس شرم و ترس از آبرو ما را اخلاقی می‌کند و از پاره‌ای کارها برحذر می‌دارد. در سالهای گذشته ما با موج فزاینده‌ی فردگرایی و خودمحوری افراطی در جامعه روبرو بوده‌ایم. در کنار آن این ارزش گفتمانی که قضاوت نکنیم، و نهی قضاوت اخلاقی که از آن ویژگی فرهنگی روانشناختی شرم‌محوری می‌آید، قضاوت دیگران و آبرو را از اعتبار انداخته، در حالی که در کنار آن گناه‌محوری و اخلاق درونی جایگزین نشده است. این را بگذارید در کنار جامعه‌ای پر از رقابت و میل به اول شدن در هر چیز و همه چیز؛ از پول و قدرت تا شهوت و شهرت.
حالا تعجبی ندارد که ما شاهد تولد سوژه‌هایی باشیم که چنین نگاهی دارند که من باید به نیازهای خود بپردازم، و قضاوت دیگران مهم نیست و زندگی شخصی من هم به کسی ارتباط ندارد. رفتار مهدی هاشمی و البته به باور من موج بزرگی از سوژه‌هایی چون او که به سوژه‌ای مسلط در ریخت‌‌شناسی کاراکتر انسان ایرانی امروز بدل شده در این چارچوب نه تنها نابهنجار آماری نیست که بسیار بهنجار است!
۲. جامعه همه چیز خود را از دست داده، و حتی خاطره‌های او از دستبرد زوال یا دست‌کم احساس زوال مصون نمانده. نمی‌دانیم دکتر قریب منهای طبیب خوبی بودن، چگونه پدری بوده. چنان که دکتر علی شریعتی مثلا هرگز پدری خوب یا همسر درجه یکی نبوده، اگر چه زن دوم نداشته. اما این‌ها را میشود مثال آورد از دورانی، از مردانی، و از عصری که سپری شده. جامعه‌‌ی معتاد نوستالژی و خاطره‌بازی مدام باید از واقعیت تلخی که در آن تا گردن فرو رفته با دست انداختن به دامان خاطره بگریزد. هاشمی هنرپیشه بود و قرار بود که نقش قریب را خوب بازی کند که گویا خوب بازی کرده.
جامعه باید با این واقعیت موجود تلخ کنار بیاید، که مرجعیت بسیاری امور از کف رفته و ما در دورانی تازه به سر می‌بریم. ما هم بخشی از این زوال و پایانیم. با فرافکنی آن حال بد متعفن درونمان به کسی چون هاشمی نمی‌توانیم از دست خود و از تقدیر خود خلاص شویم.
#روانشناسى_اجتماعى
🆑@Tohidclinic
هاشمی هنرپیشه بود و قرار بود که نقش قریب را خوب بازی کند که گویا خوب بازی کرده....
دکتر امیرحسین جلالی (روانپزشک )
دو روزی است داستان ازدواج مجدد یکی از هنرپیشگان قدیمی و باهنر کشور یعنی جناب مهدی هاشمی به ترند شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده است. منهای نوشته‌ای از منتقد سینما مهرزاد دانش که از این حجم از پرداخت به این موضوع گلایه کرده و آن را چون مثالی قدیمی، حرف‌های لب خزینه‌ای وصف نموده بود فضای اجتماعی به ویژه توییتر پر از واکنش‌های خشم آلود و تحقیر آمیز نسبت به مهدی هاشمی.
داستان از این قرار است که هنرپیشه‌ای نسبتاً ناشناس در ویدیویی کوتاه اطلاع می‌دهد که چند وقتی است همسر مهدی هاشمی است. گلاب آدینه همسر هاشمی و دختر وی نورا که وی نیز هنرپیشه است این ماجرا را تکذیب می‌کنند اما مهدی هاشمی در ویدیویی، داستان را تایید می‌کند و تکذیب آن دو را به پای بی‌اطلاعی آنها از داستان می‌نویسد.
در ادامه خواهم کوشید با نقل چند توییت به عنوان نمونه، تحلیلی از این واکنش خشم‌آلود، و از فضای اجتماعی روانی که در آن، از سویی داستانی چون ماجرای مهدی هاشمی رخ می‌دهد و از دیگر سو پیرامون آن هیجانی متراکم شکل می‌گیرد ارائه دهم.
🆑@Tohidclinic
🔻خاک بر سرت، من تو رو همیشه به چشم دکتر قریب می‌دیدم.
🔻دست‌کم سلطان و شبان را از ما نگیرید.
🔻مهدی هاشمی میگه اونها که تکذیب کردن، یعنی همسر و دخترم خبر نداشتن...! همین‌قدر ذلیل و حقیر و عوضی. اصلا ازدواج دوم و سوم و کوفتش ذره‌ای اهمیت نداره، ولی این طرز گفتن و لودگی و آخرش نصیحت کردنش حالم رو بهم زده...
این‌ها البته نمونه‌ای از تعدادی از توییت‌ها است و داستان‌های دیگری چون تفاوت‌هایی که میان حقوق زن و مرد در ازدواج و امر جنسی در قوانین وجود دارد یا اشاره‌هایی به وضعیت سلبریتی‌ها و هنرمندان و شکافی که افراد عادی جامعه یا با آنان احساس می‌کنند، یا بهتر است بگویم حسادتی که افراد عادی جامعه نسبت به کسانی که می توانند این‌گونه زندگی کنند و آنها نمی‌توانند نیز وجود دارد، اما من فقط این چند نمونه را انتخاب کردم تا از آنها نتایج مشخصی بگیرم.
۱. از جامعه‌شناسان مبرزی چون دکتر محسن گودرزی با تکیه به نتایج چند موج پیمایش‌های ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان آموخته‌ایم که قابلیت دو معیار درونی و بیرونی اخلاق و قانون جهت تنظیم روابط در جامعه به شدت افت کرده است. اخلاق البته به باور من در ایران بیش از آن‌که امری درونی باشد به صفت جوامع شرقی موضوعی بین‌فردی و بیرونی است و بیش از آن‌که احساس گناه برای ما اخلاقیات بیاورد، احساس شرم و ترس از آبرو ما را اخلاقی می‌کند و از پاره‌ای کارها برحذر می‌دارد. در سالهای گذشته ما با موج فزاینده‌ی فردگرایی و خودمحوری افراطی در جامعه روبرو بوده‌ایم. در کنار آن این ارزش گفتمانی که قضاوت نکنیم، و نهی قضاوت اخلاقی که از آن ویژگی فرهنگی روانشناختی شرم‌محوری می‌آید، قضاوت دیگران و آبرو را از اعتبار انداخته، در حالی که در کنار آن گناه‌محوری و اخلاق درونی جایگزین نشده است. این را بگذارید در کنار جامعه‌ای پر از رقابت و میل به اول شدن در هر چیز و همه چیز؛ از پول و قدرت تا شهوت و شهرت.
حالا تعجبی ندارد که ما شاهد تولد سوژه‌هایی باشیم که چنین نگاهی دارند که من باید به نیازهای خود بپردازم، و قضاوت دیگران مهم نیست و زندگی شخصی من هم به کسی ارتباط ندارد. رفتار مهدی هاشمی و البته به باور من موج بزرگی از سوژه‌هایی چون او که به سوژه‌ای مسلط در ریخت‌‌شناسی کاراکتر انسان ایرانی امروز بدل شده در این چارچوب نه تنها نابهنجار آماری نیست که بسیار بهنجار است!
۲. جامعه همه چیز خود را از دست داده، و حتی خاطره‌های او از دستبرد زوال یا دست‌کم احساس زوال مصون نمانده. نمی‌دانیم دکتر قریب منهای طبیب خوبی بودن، چگونه پدری بوده. چنان که دکتر علی شریعتی مثلا هرگز پدری خوب یا همسر درجه یکی نبوده، اگر چه زن دوم نداشته. اما این‌ها را میشود مثال آورد از دورانی، از مردانی، و از عصری که سپری شده. جامعه‌‌ی معتاد نوستالژی و خاطره‌بازی مدام باید از واقعیت تلخی که در آن تا گردن فرو رفته با دست انداختن به دامان خاطره بگریزد. هاشمی هنرپیشه بود و قرار بود که نقش قریب را خوب بازی کند که گویا خوب بازی کرده.
جامعه باید با این واقعیت موجود تلخ کنار بیاید، که مرجعیت بسیاری امور از کف رفته و ما در دورانی تازه به سر می‌بریم. ما هم بخشی از این زوال و پایانیم. با فرافکنی آن حال بد متعفن درونمان به کسی چون هاشمی نمی‌توانیم از دست خود و از تقدیر خود خلاص شویم.
#روانشناسى_اجتماعى
🆑@Tohidclinic
Telegram
attach 📎
گاهی اوقات از انسان هایی که شبیه تو هستند جواب نمی گیری، مردمی که فرهنگی مشابه تو دارند. انسان هایی که به آن ها عادت کردی، باید از منطقه امنت خارج بشی، باید این اشتیاق را داشته باشی که به افراد پایین تر از خودت هم گوش بدی، به سخنان افرادی که امکانات و تجربه هم ندارند باید گوش بدی، نکته کلیدی این است که با همه با احترام برخورد کنی، برای نظرات همه ارزش قائل باشی، انسان ها را با ظاهر، شغل و یا جایگاه آن ها قضاوت نکن، قضاوت نکن چه فردی مهم تر است. چه فردی ارزش بیشتری برای گوش دادن دارد...
#تلنگر_👌🏻
#تلنگر_👌🏻
👶🏻لجبازی یک بازی دو طرفه است…
#فرزند_پـرورى #دكتر_فرهنگ_هلاكويى
لجبازی وقتی شروع میشه که شما به فرزندتون میگید نه، یا نکن یا بکن
من تمام فریاد ناشنیده ام اینست که این بکن نکن ها بچه رو تو این سنین از پا در میاره و موضوع در بقیه سنین هم از این قراره اینه که شما قراره کار خوب و درست رو به فرزندتون آموزش بدین..
کار پدری و مادری کار اموزش با مهربونیه …
متاسفانه ماها فکر میکنیم کار پدر مادری کار پلیسه که مواظب باشیم سر موقع به بچه بگیم نکن یا بکن یا نصیحت کنیم….
وقتی شما قواعد کار رو تا ۳ سالگی درست رعایت کنید معمولا بچه بقول شما لجباز نمیشه یعنی وقتی چیزی و که دوست نداره یا داره بخاطر خشم و یا بازی یا اذیت شما برعکسشو نمیخواد…
که حتی اگه این موارد هم به دلیل آسیب پیش اومد پدر و مادر باید تو این موارد هم سیاست داشته باشند و وارد این بازی با کودک نشن…
🔹مثلا اگه شما از قبل میدونید تو یک مهمونی بچه ۵ ساله شما هنگام برگشت به خونه لج میکنه که من نمیام پس بهتره بهش بگید پسر گلم تو نیا مواظب خودت باش ما میریم حالا اون میاد برعکس عمل کنه و میگه نه منم میخوام بیام اونوقت شما به هدفتون رسیدین…
👈پس با بچه ها وارد بازی لجبازی که دو طرفه هست نشید و اگه چیز بدی نمیخوان بهتره یا با سیاست به هدفتون برسید یا کوتاه بیاین و بزارید اونم از زندگیش لذت ببره.
#فرزند_پـرورى #دكتر_فرهنگ_هلاكويى
لجبازی وقتی شروع میشه که شما به فرزندتون میگید نه، یا نکن یا بکن
من تمام فریاد ناشنیده ام اینست که این بکن نکن ها بچه رو تو این سنین از پا در میاره و موضوع در بقیه سنین هم از این قراره اینه که شما قراره کار خوب و درست رو به فرزندتون آموزش بدین..
کار پدری و مادری کار اموزش با مهربونیه …
متاسفانه ماها فکر میکنیم کار پدر مادری کار پلیسه که مواظب باشیم سر موقع به بچه بگیم نکن یا بکن یا نصیحت کنیم….
وقتی شما قواعد کار رو تا ۳ سالگی درست رعایت کنید معمولا بچه بقول شما لجباز نمیشه یعنی وقتی چیزی و که دوست نداره یا داره بخاطر خشم و یا بازی یا اذیت شما برعکسشو نمیخواد…
که حتی اگه این موارد هم به دلیل آسیب پیش اومد پدر و مادر باید تو این موارد هم سیاست داشته باشند و وارد این بازی با کودک نشن…
🔹مثلا اگه شما از قبل میدونید تو یک مهمونی بچه ۵ ساله شما هنگام برگشت به خونه لج میکنه که من نمیام پس بهتره بهش بگید پسر گلم تو نیا مواظب خودت باش ما میریم حالا اون میاد برعکس عمل کنه و میگه نه منم میخوام بیام اونوقت شما به هدفتون رسیدین…
👈پس با بچه ها وارد بازی لجبازی که دو طرفه هست نشید و اگه چیز بدی نمیخوان بهتره یا با سیاست به هدفتون برسید یا کوتاه بیاین و بزارید اونم از زندگیش لذت ببره.
Telegram
attach 📎
🔴افسـردگى و دوقطبى (ارزيابى و تشخيص و درمان)
رايگان ویژه اعضای انجمن روانشناسى توحید
🔻مدرس : دکتر عظيم سالارى ( روانپزشك)
🔻 پنجشنبه ٢٧ تیر
🔻رزرو الزامیست و اولویت با افرادیست که زودتر اقدام به رزرو نموده اند
#اصفهان
🆑@Tohidclinic
رايگان ویژه اعضای انجمن روانشناسى توحید
🔻مدرس : دکتر عظيم سالارى ( روانپزشك)
🔻 پنجشنبه ٢٧ تیر
🔻رزرو الزامیست و اولویت با افرادیست که زودتر اقدام به رزرو نموده اند
#اصفهان
🆑@Tohidclinic
حتی اگر از یک آدمِ نابکار بپرسید
که آیا ترجیح می‌دهد با رذلی مثلِ خودش
سروکار داشته باشد، یا با آدمی بزرگوار و خوش قلب،
بدونِ تردید پاسخ خواهد داد : با آدمی بزرگوار و خوش قلب!
پیروزیِ فضیلت، در همین است!
📚 ابله | 🕴فئودور داستایوفسکی
#كتاب
که آیا ترجیح می‌دهد با رذلی مثلِ خودش
سروکار داشته باشد، یا با آدمی بزرگوار و خوش قلب،
بدونِ تردید پاسخ خواهد داد : با آدمی بزرگوار و خوش قلب!
پیروزیِ فضیلت، در همین است!
📚 ابله | 🕴فئودور داستایوفسکی
#كتاب
#دكتر_آذرخش_مكرى
#چاقى #روانپزشكى
💢جهت دسترسى به سمپوزيوم هاى ديگر به هشتگ #سمپوزيوم مراجعه نماييد
از اينجا بشنويد🔻
#چاقى #روانپزشكى
💢جهت دسترسى به سمپوزيوم هاى ديگر به هشتگ #سمپوزيوم مراجعه نماييد
از اينجا بشنويد🔻
@Tohidclinic.wav
58.7 MB
نکاتی مهم درباره اضافه وزن
«سمپوزیوم مداخلات ورزشی در بیماران روانپزشکی با تاکید بر سندرم متابولیک»
دكتر آذرخش مكرى
🆑@Tohidclinic
«سمپوزیوم مداخلات ورزشی در بیماران روانپزشکی با تاکید بر سندرم متابولیک»
دكتر آذرخش مكرى
🆑@Tohidclinic
🔴ازدواج با "پیر - مرد"، وصال به پدر گمشده
زن در یک کلیپ کوتاه پرده از رازی سر به مهر بر می دارد. با شعف خبر از ازدواج با پیر مردی می دهد که می تواند جای پدر او باشد. مفهوم ناخودآگاه چنین عمل وهمی چه می تواند باشد؟
تجربیات کلینیکال من بر اساس آموزه های روانکاوانه، نشان از آشفتگی شدید در روابط دوران خردسالی این زنان با پدران دارد. داد و ستدهای عاطفی و هیجانی این دختران در دو سطح افراط و تفریط قرار داشته است. آنها سرگردان میان تعارض خواسته شدن و یا خواسته نشدن، سطوحی از دلهره و تنش را تجربه می کنند که در ساختار ادراکی-روانی آنها غیر قابل هضم است. فاجعه اصلی سالها بعد اتفاق می افتد. آنگاه که تحمل این رنج انباشته برای آنها دیگر امکانپذیر نمی باشد. چاره کار جایگزین سازی ناخودآگاه ارضای این نیاز در آغوش " بدل" پدر است. سیستم وهمی این زنان مشتاقانه از بین گزینه های موجود، شبیه ترین فرد به آن تصویر ذهنی از پدر را انتخاب می کند. این شباهت، بر اساس ایده آل سازی، به کاملترین فرد -پدر- بر اساس معیارهای سرکوب شده انعکاس می یابد. قدرت، ثروت، شهرت، اعتبار، هیکل و غیره از جمله این معیارها می باشد.
در نهایت " زن " قربانی را از میان خیل پیرمردان ناکام و مشتاق پیرامون خود انتخاب می کند. بی پروایانه به آغوش وی پناه می برد تا بلکه درد هجرانی به قدمت تمامی عمر خویش را تسکین بخشیده و بقیه عمر در پناه و سایه وی، طعم " خوشبختی " را چشیده و آرامش مطلق را بدست آورد.
اما " پیر-مرد" به دام افتاده نیز خالی از مساله نیست. آن که دم به تله می دهد خود نیز زمانی شکارچی قهاری بوده است. این پیرمردان در درون خود انبان انباشته ای از رنج و ناکامی و حرمان و زخمهای گوناگون دارند. افزایش سن و ورود آنان به جرگه کهنسالی، بر عمق آسیبهایشان می افزاید. تصور " مرگ ناکامانه" و انبوه آرزوها و خواسته های بر زمین مانده و تجربه نشده، موجی از اضطراب و درد در آنها بر می انگیزد. سرگشته و ابزار شکار در دست، به هر سو، تور خود می گسترانند. امید به آغوشی دارند که در درون آن چون نوزادی از هر سختی و زحمتی آسوده شوند.
در ساختار ذهنی-روانی این بینوایان، فرم نامتعارفی از واپسروی Regression وجود دارد که با فرمهای مرسوم تفاوت بنیادی دارد و هنوز نامی برای آن پیدا ننموده ام، اما در ذات خود نوعی مشخصه دارد که با ترکیبی از تجربیات کهنسالانه آمیخته است. اصطلاح" پیرکودکان" می تواند تا حدی معرف وضعیت روانشناختی آنها باشد. آنها چون کودکی حریص و آرزومند آغوش مادر، همه هستی خود را به پای این مادر وهمی جوان می ریزند. با همه وجود او را احاطه می کنند و از هر عملی که به فراق بیانجامد، قویا" اجتناب می کنند. چون نوزادی بی پناه، تلاششان حفظ آغوش به هر قیمتی است و چون پیری فرزانه، از منزلت و اعتبار و ثروت خود بذل می کنند مگر فرصت از چنگ ندهند و مبادا پرنده از قفس بگریزد.
اما سرنوشت معمولا" فرجام خوشی برای این مغازله "پیر کودک و زن کودک" رقم نمی زند. "پیر کودک" بعد از مدتی خسته از ناتوانی در ارضای نیازهای "زن کودک "، وارد فازی از تنش و درماندگی می گردد. "زن کودک" هم سرخورده تر از آغاز رابطه، عطشناک و بیقرارتر، به فریبی که از اوهام دریافت کرده، سر به ناسازگاری و ترشرویی می گذارد. بتدریج در پناه روشنی چراغ واقعیت، از کرده مذموم خود پشیمان می گردد و آنگاه در فرصتی عنان صبر و تحمل از دست می دهد و طغیان آغاز می سازد. پیش بینی فرجام کار چندان دشوار نیست. به طلاقی و یا مرگی و یا توافقی شیرازه این رابطه وهمی ناخودآگاه از هم گسسته می شود و البته بسیاری هم در این میان متضرر می شوند و خاطرات تلخ از این آشوب در ذهنشان به یادگار می ماند.
دکتر محمد رضا ابراهیمی
🆔@Tohidclinic
زن در یک کلیپ کوتاه پرده از رازی سر به مهر بر می دارد. با شعف خبر از ازدواج با پیر مردی می دهد که می تواند جای پدر او باشد. مفهوم ناخودآگاه چنین عمل وهمی چه می تواند باشد؟
تجربیات کلینیکال من بر اساس آموزه های روانکاوانه، نشان از آشفتگی شدید در روابط دوران خردسالی این زنان با پدران دارد. داد و ستدهای عاطفی و هیجانی این دختران در دو سطح افراط و تفریط قرار داشته است. آنها سرگردان میان تعارض خواسته شدن و یا خواسته نشدن، سطوحی از دلهره و تنش را تجربه می کنند که در ساختار ادراکی-روانی آنها غیر قابل هضم است. فاجعه اصلی سالها بعد اتفاق می افتد. آنگاه که تحمل این رنج انباشته برای آنها دیگر امکانپذیر نمی باشد. چاره کار جایگزین سازی ناخودآگاه ارضای این نیاز در آغوش " بدل" پدر است. سیستم وهمی این زنان مشتاقانه از بین گزینه های موجود، شبیه ترین فرد به آن تصویر ذهنی از پدر را انتخاب می کند. این شباهت، بر اساس ایده آل سازی، به کاملترین فرد -پدر- بر اساس معیارهای سرکوب شده انعکاس می یابد. قدرت، ثروت، شهرت، اعتبار، هیکل و غیره از جمله این معیارها می باشد.
در نهایت " زن " قربانی را از میان خیل پیرمردان ناکام و مشتاق پیرامون خود انتخاب می کند. بی پروایانه به آغوش وی پناه می برد تا بلکه درد هجرانی به قدمت تمامی عمر خویش را تسکین بخشیده و بقیه عمر در پناه و سایه وی، طعم " خوشبختی " را چشیده و آرامش مطلق را بدست آورد.
اما " پیر-مرد" به دام افتاده نیز خالی از مساله نیست. آن که دم به تله می دهد خود نیز زمانی شکارچی قهاری بوده است. این پیرمردان در درون خود انبان انباشته ای از رنج و ناکامی و حرمان و زخمهای گوناگون دارند. افزایش سن و ورود آنان به جرگه کهنسالی، بر عمق آسیبهایشان می افزاید. تصور " مرگ ناکامانه" و انبوه آرزوها و خواسته های بر زمین مانده و تجربه نشده، موجی از اضطراب و درد در آنها بر می انگیزد. سرگشته و ابزار شکار در دست، به هر سو، تور خود می گسترانند. امید به آغوشی دارند که در درون آن چون نوزادی از هر سختی و زحمتی آسوده شوند.
در ساختار ذهنی-روانی این بینوایان، فرم نامتعارفی از واپسروی Regression وجود دارد که با فرمهای مرسوم تفاوت بنیادی دارد و هنوز نامی برای آن پیدا ننموده ام، اما در ذات خود نوعی مشخصه دارد که با ترکیبی از تجربیات کهنسالانه آمیخته است. اصطلاح" پیرکودکان" می تواند تا حدی معرف وضعیت روانشناختی آنها باشد. آنها چون کودکی حریص و آرزومند آغوش مادر، همه هستی خود را به پای این مادر وهمی جوان می ریزند. با همه وجود او را احاطه می کنند و از هر عملی که به فراق بیانجامد، قویا" اجتناب می کنند. چون نوزادی بی پناه، تلاششان حفظ آغوش به هر قیمتی است و چون پیری فرزانه، از منزلت و اعتبار و ثروت خود بذل می کنند مگر فرصت از چنگ ندهند و مبادا پرنده از قفس بگریزد.
اما سرنوشت معمولا" فرجام خوشی برای این مغازله "پیر کودک و زن کودک" رقم نمی زند. "پیر کودک" بعد از مدتی خسته از ناتوانی در ارضای نیازهای "زن کودک "، وارد فازی از تنش و درماندگی می گردد. "زن کودک" هم سرخورده تر از آغاز رابطه، عطشناک و بیقرارتر، به فریبی که از اوهام دریافت کرده، سر به ناسازگاری و ترشرویی می گذارد. بتدریج در پناه روشنی چراغ واقعیت، از کرده مذموم خود پشیمان می گردد و آنگاه در فرصتی عنان صبر و تحمل از دست می دهد و طغیان آغاز می سازد. پیش بینی فرجام کار چندان دشوار نیست. به طلاقی و یا مرگی و یا توافقی شیرازه این رابطه وهمی ناخودآگاه از هم گسسته می شود و البته بسیاری هم در این میان متضرر می شوند و خاطرات تلخ از این آشوب در ذهنشان به یادگار می ماند.
دکتر محمد رضا ابراهیمی
🆔@Tohidclinic
Telegram
attach 📎
🔴دوره های رایگان ویژه اعضای انجمن روانشناسى توحید
🔴ارزیابی و تشخیص و درمان
🔻با دکتر حسن خوش اخلاق
🔻پنجشنبه 20 تیرماه
🔴ارزیابی و تشخیص و درمان افسردگی و دوقطبی
🔻با دکتر عظیم سالاری
🔻پنجشنبه 27 تیرماه
#اصفهان
🆑@Tohidclinic
🔴ارزیابی و تشخیص و درمان
🔻با دکتر حسن خوش اخلاق
🔻پنجشنبه 20 تیرماه
🔴ارزیابی و تشخیص و درمان افسردگی و دوقطبی
🔻با دکتر عظیم سالاری
🔻پنجشنبه 27 تیرماه
#اصفهان
🆑@Tohidclinic
🔮جام پیش بینی رابـطه
💣 رابطه‌ای که در آن پاسخی در مقابل این حرف دریافت نکند؛ سکوت کند یا روی برگرداند. مانند ناقوس مرگ رابطه است.
📈زوج هایی که پس از گذشت ۶ سال همچنان از ازدواجشان راضی اند، به طور میانگین به ۸۶ درصد از تلاش‌های یکدیگر برای برقراری ارتباط پاسخ میدهند.
📊در مقابل زوج‌هایی که تقدیرشان طلاق است فقط به ۳۳ درصد از تلاش ها پاسخ میدهند.
📏بیان چند جمله این تفاوت ها را آشکار می کند:
اگر یکی از زوج ها بگوید:
"خیلی سخت است که فقط خبر های بد روزنامه را بخوانم"
و زوج دیگر بگوید:
"بله قطعاً همین طور است."
💌 این رابطه بیشتر به سمت موفقیت متمایل است.
📚 برشی از کتاب :
10 اصل برای زوج‌درمانی موثر
📘نام_اصلی:
10_Principles for Doing Effective Couples Therapy
#جان_گاتمن #كتاب #زوج_درمانى
💣 رابطه‌ای که در آن پاسخی در مقابل این حرف دریافت نکند؛ سکوت کند یا روی برگرداند. مانند ناقوس مرگ رابطه است.
📈زوج هایی که پس از گذشت ۶ سال همچنان از ازدواجشان راضی اند، به طور میانگین به ۸۶ درصد از تلاش‌های یکدیگر برای برقراری ارتباط پاسخ میدهند.
📊در مقابل زوج‌هایی که تقدیرشان طلاق است فقط به ۳۳ درصد از تلاش ها پاسخ میدهند.
📏بیان چند جمله این تفاوت ها را آشکار می کند:
اگر یکی از زوج ها بگوید:
"خیلی سخت است که فقط خبر های بد روزنامه را بخوانم"
و زوج دیگر بگوید:
"بله قطعاً همین طور است."
💌 این رابطه بیشتر به سمت موفقیت متمایل است.
📚 برشی از کتاب :
10 اصل برای زوج‌درمانی موثر
📘نام_اصلی:
10_Principles for Doing Effective Couples Therapy
#جان_گاتمن #كتاب #زوج_درمانى
#دكتر_آذرخش_مكرى
#روانپزشكى
💢جهت دسترسى به سمپوزيوم هاى ديگر به هشتگ #سمپوزيوم مراجعه نماييد
از اينجا بشنويد🔻
#روانپزشكى
💢جهت دسترسى به سمپوزيوم هاى ديگر به هشتگ #سمپوزيوم مراجعه نماييد
از اينجا بشنويد🔻
@Tohidclinic.wav
81.6 MB
دکتر آذرخش مکری
🔻نگاهی به مقوله تلاش و اراده در پدیده‌ای مغفول در روانپزشکی و رواندرمانی
بیمارستان روانپزشکی روزبه
🆑@Tohidclinic
🔻نگاهی به مقوله تلاش و اراده در پدیده‌ای مغفول در روانپزشکی و رواندرمانی
بیمارستان روانپزشکی روزبه
🆑@Tohidclinic
❌‼️اصفهان-هفتمين دوره جامع كارورزي، سوپرويژن و توانمندسازي ❌‼️
✅روانشناسي-باليني✅
🔵برگزاركننده: مركز مشاوره پرتو توحيد با مجوز ٥٦٧ از سازمان نظام روانشناسي و مشاوره
🔴٣٠٠ ساعت آموزش كاربردي
✔️مصاحبه باليني و تشخيصي
✔️آسيب شناسي رواني بر اساسDSM-5
✔️درمانهاي پركاربرد نظير
CBT
ACT
CFT
✔️تفسير تستهايMMPI2-NEO
✔️ويزيت كيس واقعي و رفع اشكال
✔️role play -case presentation
⚠️دعوت به همكاري از افراد برگزيده در مراكز توحيد و پرتو توحيد اصفهان⚠️
✅بعضي اساتيد همكار:
دكتر امير كشاورز
دكتر مهدي اصفهاني
دكتر مجتبي انصاري
دكتر رحيم بهراد
دكتر مصطفي عبدالهي
خانم دكتر اكرم دهقاني
✅شروع دوره پنج شنبه ١١ مرداد١٣٩٨
✅مدرك معتبر پايان دوره همراه
⚠️‼️رزرو ارسال عدد٢٠ به ١٠٠٠٢٥٢٧
☎️دپارتمان آموزش:
٣٦٢٥٥١٤١-٠٣١
٠٩١٣٤٧٣١٦٢٧
#اصفهان
🆑@Tohidclinic
✅روانشناسي-باليني✅
🔵برگزاركننده: مركز مشاوره پرتو توحيد با مجوز ٥٦٧ از سازمان نظام روانشناسي و مشاوره
🔴٣٠٠ ساعت آموزش كاربردي
✔️مصاحبه باليني و تشخيصي
✔️آسيب شناسي رواني بر اساسDSM-5
✔️درمانهاي پركاربرد نظير
CBT
ACT
CFT
✔️تفسير تستهايMMPI2-NEO
✔️ويزيت كيس واقعي و رفع اشكال
✔️role play -case presentation
⚠️دعوت به همكاري از افراد برگزيده در مراكز توحيد و پرتو توحيد اصفهان⚠️
✅بعضي اساتيد همكار:
دكتر امير كشاورز
دكتر مهدي اصفهاني
دكتر مجتبي انصاري
دكتر رحيم بهراد
دكتر مصطفي عبدالهي
خانم دكتر اكرم دهقاني
✅شروع دوره پنج شنبه ١١ مرداد١٣٩٨
✅مدرك معتبر پايان دوره همراه
⚠️‼️رزرو ارسال عدد٢٠ به ١٠٠٠٢٥٢٧
☎️دپارتمان آموزش:
٣٦٢٥٥١٤١-٠٣١
٠٩١٣٤٧٣١٦٢٧
#اصفهان
🆑@Tohidclinic
آیا خود را شایسته و کافی برای شروع جدید می بینم یا هنوز منتظرم تا کسی برای من و به جای من فکر کند و تصمیم بگیرد ؟
هر سه عقربه ساعت روی عدد دوازده قرار گرفته ( اشاره به داستان سیندرلا ) :) زمان آن فرا رسیده !می خواهم عنان زندگی را بدست گیرم...
کدام یک از ما قادر خواهیم بود که این بار زنجیر اسار را بشکنیم؟ کدام یک از ما خودمان را شایسته و سزاوار می دانیم تا خودمان با تصمیم خودمان بر فراز قدرت درون مان بایستیم؟ چه کسی صاحب اختیار و مسئول تصمیمات زندگی ما خواهد بود؟ شرایط ؟ مدیران ؟ مسئولین ؟ خانواده ؟ خودم؟
چه تعهداتی از گذشته پابرجا می ماند؟ کدام قراردادها تمام می شود؟
چه اهدافی در راستای مراقبت من از خودم نیستند که باید رها شوند؟ چه رفتارها و چه افکاری باید خارج شوند تا من در رزونانس مطابق با روحم قرار بگیرم؟ آیا به اندازه ای به بلوغ رسیده ام که سرنوشتم را خودم رقم بزنم؟
یادگرفته ام که باید پدر و مادر خودم باشم! آموخته ام چطور خودم برای خودم امنیت ایجاد کنم! آماده ام تا نسل بعدم را باسنت ها و باورهای پوسیده خانوادگی نسوزانم و به او هم فرصت رشد دهم. آماده ام تا خودم و نسل بعدم را از آنچه در آن خودم اسیر بوده ام با شکستن زنجیرهای خودم که در قرن ها و هزاره ها به گردن داشتم آزاد کنم. می خواهم آزاد شودم و خود را شایسته این آزادی می دانم. اجازه نمی دهم هیچ مقام و قدرتی مرا در این قفس نگه دارد و به جای من تصمیم بگیرد. من همانم که فرمان خروج صادر می کند و امروز مهر پایان بر اسارت من زده خواهد شد و زنجیرها را می گشایم. صدای خروج تکه های شکسته زنجیر را از تونل زمان میشنوم. این سر آغاز زندگی جدید روح من است.
گاهی برای این بیداری باید سیلی بخوریم. اگر هم بیدار نشویم باید نتیجه انچه کاشته ایم درو کنیم ، حقیقت نهان ، آشکار و بی پرده میشود.
به امید رهایی تک تک ما
«راشل»
#تلنگر_👌🏻
🆑@Tohidclinic
هر سه عقربه ساعت روی عدد دوازده قرار گرفته ( اشاره به داستان سیندرلا ) :) زمان آن فرا رسیده !می خواهم عنان زندگی را بدست گیرم...
کدام یک از ما قادر خواهیم بود که این بار زنجیر اسار را بشکنیم؟ کدام یک از ما خودمان را شایسته و سزاوار می دانیم تا خودمان با تصمیم خودمان بر فراز قدرت درون مان بایستیم؟ چه کسی صاحب اختیار و مسئول تصمیمات زندگی ما خواهد بود؟ شرایط ؟ مدیران ؟ مسئولین ؟ خانواده ؟ خودم؟
چه تعهداتی از گذشته پابرجا می ماند؟ کدام قراردادها تمام می شود؟
چه اهدافی در راستای مراقبت من از خودم نیستند که باید رها شوند؟ چه رفتارها و چه افکاری باید خارج شوند تا من در رزونانس مطابق با روحم قرار بگیرم؟ آیا به اندازه ای به بلوغ رسیده ام که سرنوشتم را خودم رقم بزنم؟
یادگرفته ام که باید پدر و مادر خودم باشم! آموخته ام چطور خودم برای خودم امنیت ایجاد کنم! آماده ام تا نسل بعدم را باسنت ها و باورهای پوسیده خانوادگی نسوزانم و به او هم فرصت رشد دهم. آماده ام تا خودم و نسل بعدم را از آنچه در آن خودم اسیر بوده ام با شکستن زنجیرهای خودم که در قرن ها و هزاره ها به گردن داشتم آزاد کنم. می خواهم آزاد شودم و خود را شایسته این آزادی می دانم. اجازه نمی دهم هیچ مقام و قدرتی مرا در این قفس نگه دارد و به جای من تصمیم بگیرد. من همانم که فرمان خروج صادر می کند و امروز مهر پایان بر اسارت من زده خواهد شد و زنجیرها را می گشایم. صدای خروج تکه های شکسته زنجیر را از تونل زمان میشنوم. این سر آغاز زندگی جدید روح من است.
گاهی برای این بیداری باید سیلی بخوریم. اگر هم بیدار نشویم باید نتیجه انچه کاشته ایم درو کنیم ، حقیقت نهان ، آشکار و بی پرده میشود.
به امید رهایی تک تک ما
«راشل»
#تلنگر_👌🏻
🆑@Tohidclinic
Telegram
attach 📎
🔱فرصت های شغلی موجود در کلینیک روانشناختی توحید
(ویژه عموم و متخصصین)
🔆جهت اطلاع از شرایط و مصاحبه فقط با شماره ی درج شده در بنر تماس حاصل نمایید
#استخدام
#اصفهان
#Job_opportunities
🆔@Tohidclinic
(ویژه عموم و متخصصین)
🔆جهت اطلاع از شرایط و مصاحبه فقط با شماره ی درج شده در بنر تماس حاصل نمایید
#استخدام
#اصفهان
#Job_opportunities
🆔@Tohidclinic
#مقالات_علمى_توحيد
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
● درباب تكبر
○اگر بیمارانی دارید که درجلساتشان اشاراتی پراکنده و به نظر بی ربط به کنجکاوی، تکبر و حماقت می‌کنند، بیون این مقاله را خطاب به شما نوشته است...
•| website: Tohidcc.ir
•| channel: @Tohidclinic
◇ در INSTANT VIEW بخوانید 🔻
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
● درباب تكبر
○اگر بیمارانی دارید که درجلساتشان اشاراتی پراکنده و به نظر بی ربط به کنجکاوی، تکبر و حماقت می‌کنند، بیون این مقاله را خطاب به شما نوشته است...
•| website: Tohidcc.ir
•| channel: @Tohidclinic
◇ در INSTANT VIEW بخوانید 🔻
Telegraph
International Journal of Psychoanalysis, 39, 144-146.
🔹اگر بیمارانی دارید که درجلساتشان اشاراتی پراکنده و به نظر بی ربط به کنجکاوی، تکبر و حماقت می‌کنند، بیون این مقاله را خطاب به شما نوشته است. 🔹به باور بیون وقتی غریزه زندگی غلبه دارد غرور(2) تبدیل به «احترام به خود» (3) می شود و در مقابل هرگاه غریزه مرگ غلبه…
«روان شناس-سلبریتی»، «مدّاح-سلبریتی»، «پزشک-سلبریتی»، «کودک-سلبریتی»
🆑@Tohidclinic
و عكس ها و كليپ هاى نمايشى!
مطب يا آتليه عكاسى؟!
دندانپزشک است. در صفحه اینستاگرامش عکس هایی با چند بازیگر سینما و تلویزیون، خواننده موسیقی پاپ و برخی سلبریتی های دیگر منتشر کرده است. وقتی میک آپ و استایل پوشش ایشان در عکس ها را نگاه می کنم کمتر می توانم بپذیرم که مکان عکسبرداری کلینیک دندانپزشکی باشد. با خودم می گویم احتمالا یا در همان کلینیک، آتلیه ای برای عکاسی وجود دارد و یا، در یک عکاسی، آتلیه ای ویژه با دیزاین کلینیک دندانپزشکی ساخته شده است. وجه برجسته این عکس ها نه شغل و حرفه بلکه نمادهای سلبریتی است. ایشان عکس های دیگری هم در صفحه شان دارند که بی شک مانند مدل های مشهور مجله فرانسویِ وگ در برخی از سالهای دور است. برایم به عنوان یک جامعه شناسِ علاقه مند به مطالعه سلبریتی جالب است که حتی در اینستاگرام به صفحه ای برمی خورم که « صفحه هواداران خانم دکتر...» نام دارد. بررسی برخی از کامنت ها در این صفحه نشان می دهد که هواداران نه درباره شغل و حرفه بلکه عمدتا درباره لباس و میک آپ ایشان نظر می دهند. صفحه هواداران معمولا برای سلبریتی های سینما، ورزش یا موسیقی تجاری ایجاد می شود و این شاید نوعی نوآوری است که یک دندانپزشک صفحه هواداران دارد. باز در همان صفحه هم عکس هایی وجود دارد که بیننده را به این نتیجه می رساند که ایشان رغبت بسیار زیادی دارند تا اگر نه یک سلبریتی کامل، که حداقل یک « دندانبریتی»(مخفّف دندانپزشک-سلبریتی) باشند.
در شبکه های اجتماعی فارسی زبان مشابه این چنین افرادی به شدت در حال رشدند: « استاد-سلبریتی» یا پدیده ای که برخی از محققان آنرا ستاره های دانشگاهی(1) می نامند، «روان شناس-سلبریتی»، «مدّاح-سلبریتی»، «پزشک-سلبریتی»، «کودک-سلبریتی»، و نمونه ای که اخیرا نشانه هایی از آن می بینم یعنی «آخوند-سلبریتی». هنوز مطالعاتم تکمیل نشده است در نتیجه درباره نمونه اخیر در آینده بیشتر خواهم نوشت.
مورد روان شناس-سلبریتی که من آنان را پدیده «روانریتی» می نامم هم فرق چندانی با مثالی که در ابتدای این نوشته آوردم ندارد. روانریتی هم از طریق اینستاگرام مدام فیلم های یک دقیقه ای منتشر می کند. وقتی استایل لباس و میک آپ روانریتی و حتی طراحی داخلی مکانِ عکس و فیلم را بررسی می کنیم نمی دانیم که آیا در این تصاویر َفشن؛ ِتم مرکزی به شمار می رود یا شب ادراری کودک که ایشان درباره آن در حال صحبت اند. وجود عکس های پرتره، عکسی در حال اسکی، میز غذا در یک رستوران مدیترانه ای و جمله هایی در زیر عکس ها که هیچ ارتباطی به موضوع عکس ندارند از جمله تصاویری است که باز این سوال را در بیننده به وجود می آورد که آیا در حال تماشای صفحه یک سلبریتی است یا یک روان شناس متخصص؟
شاید با دو واژه بتوانم این نوشته کوتاه را به پایان برسانم. واژه نخست تکثیر(2) و واژه دوم تنوع سازی(3) است. تکثیر به معنای آن است که اشتیاق، و به بیان برخی محققان، ولعِ سلبریتی شدن به سرعت در حال تکثیر و گسترش است، و تنوع سازی به معنای آن است که این پدیده از عرصه سینما، تلویزیون و موسیقیِ تجاری فراتر رفته و در حال رسوخ به همه عرصه ها شامل مشاغل حرفه ای و تخصصی، محیط های علمی، اقتصادی، و اجتماعی و اخیرا دینی است. در واقع هم شاهد تکثیر این پدیده و هم متنوع شدن آن در عرصه های مختلف هستیم. واژه نخست بر گسترش و ازدیاد و واژه دوم بر حضور آن در بخش های مختلف جامعه اشاره دارد.
با توجه به آنچه در جامعه ایرانی در حال وقوع است اولویت یافتن نما و نمایش بر عمل و عملکرد و به تعبیر برخی از محققان بدبین عرصه شبکه های اجتماعی «سطحی شدن» از جمله موضوعاتی است که می توان بیشتر درباره آنها تأمل کرد. این روزها ولع سلبریتی شدن پدیده ای جدی است. آنقدر جدی که حتی مطب پزشکان را تبدیل به صحنه نمایش یا آتلیه عکاسی کرده است!
▪️▪️نوشته: دکتر فردین علیخواه|جامعه شناس
1- Academostars
2- Proliferation
3- Diversification
#روانشناسى_اجتماعى
🆑@Tohidclinic
🆑@Tohidclinic
و عكس ها و كليپ هاى نمايشى!
مطب يا آتليه عكاسى؟!
دندانپزشک است. در صفحه اینستاگرامش عکس هایی با چند بازیگر سینما و تلویزیون، خواننده موسیقی پاپ و برخی سلبریتی های دیگر منتشر کرده است. وقتی میک آپ و استایل پوشش ایشان در عکس ها را نگاه می کنم کمتر می توانم بپذیرم که مکان عکسبرداری کلینیک دندانپزشکی باشد. با خودم می گویم احتمالا یا در همان کلینیک، آتلیه ای برای عکاسی وجود دارد و یا، در یک عکاسی، آتلیه ای ویژه با دیزاین کلینیک دندانپزشکی ساخته شده است. وجه برجسته این عکس ها نه شغل و حرفه بلکه نمادهای سلبریتی است. ایشان عکس های دیگری هم در صفحه شان دارند که بی شک مانند مدل های مشهور مجله فرانسویِ وگ در برخی از سالهای دور است. برایم به عنوان یک جامعه شناسِ علاقه مند به مطالعه سلبریتی جالب است که حتی در اینستاگرام به صفحه ای برمی خورم که « صفحه هواداران خانم دکتر...» نام دارد. بررسی برخی از کامنت ها در این صفحه نشان می دهد که هواداران نه درباره شغل و حرفه بلکه عمدتا درباره لباس و میک آپ ایشان نظر می دهند. صفحه هواداران معمولا برای سلبریتی های سینما، ورزش یا موسیقی تجاری ایجاد می شود و این شاید نوعی نوآوری است که یک دندانپزشک صفحه هواداران دارد. باز در همان صفحه هم عکس هایی وجود دارد که بیننده را به این نتیجه می رساند که ایشان رغبت بسیار زیادی دارند تا اگر نه یک سلبریتی کامل، که حداقل یک « دندانبریتی»(مخفّف دندانپزشک-سلبریتی) باشند.
در شبکه های اجتماعی فارسی زبان مشابه این چنین افرادی به شدت در حال رشدند: « استاد-سلبریتی» یا پدیده ای که برخی از محققان آنرا ستاره های دانشگاهی(1) می نامند، «روان شناس-سلبریتی»، «مدّاح-سلبریتی»، «پزشک-سلبریتی»، «کودک-سلبریتی»، و نمونه ای که اخیرا نشانه هایی از آن می بینم یعنی «آخوند-سلبریتی». هنوز مطالعاتم تکمیل نشده است در نتیجه درباره نمونه اخیر در آینده بیشتر خواهم نوشت.
مورد روان شناس-سلبریتی که من آنان را پدیده «روانریتی» می نامم هم فرق چندانی با مثالی که در ابتدای این نوشته آوردم ندارد. روانریتی هم از طریق اینستاگرام مدام فیلم های یک دقیقه ای منتشر می کند. وقتی استایل لباس و میک آپ روانریتی و حتی طراحی داخلی مکانِ عکس و فیلم را بررسی می کنیم نمی دانیم که آیا در این تصاویر َفشن؛ ِتم مرکزی به شمار می رود یا شب ادراری کودک که ایشان درباره آن در حال صحبت اند. وجود عکس های پرتره، عکسی در حال اسکی، میز غذا در یک رستوران مدیترانه ای و جمله هایی در زیر عکس ها که هیچ ارتباطی به موضوع عکس ندارند از جمله تصاویری است که باز این سوال را در بیننده به وجود می آورد که آیا در حال تماشای صفحه یک سلبریتی است یا یک روان شناس متخصص؟
شاید با دو واژه بتوانم این نوشته کوتاه را به پایان برسانم. واژه نخست تکثیر(2) و واژه دوم تنوع سازی(3) است. تکثیر به معنای آن است که اشتیاق، و به بیان برخی محققان، ولعِ سلبریتی شدن به سرعت در حال تکثیر و گسترش است، و تنوع سازی به معنای آن است که این پدیده از عرصه سینما، تلویزیون و موسیقیِ تجاری فراتر رفته و در حال رسوخ به همه عرصه ها شامل مشاغل حرفه ای و تخصصی، محیط های علمی، اقتصادی، و اجتماعی و اخیرا دینی است. در واقع هم شاهد تکثیر این پدیده و هم متنوع شدن آن در عرصه های مختلف هستیم. واژه نخست بر گسترش و ازدیاد و واژه دوم بر حضور آن در بخش های مختلف جامعه اشاره دارد.
با توجه به آنچه در جامعه ایرانی در حال وقوع است اولویت یافتن نما و نمایش بر عمل و عملکرد و به تعبیر برخی از محققان بدبین عرصه شبکه های اجتماعی «سطحی شدن» از جمله موضوعاتی است که می توان بیشتر درباره آنها تأمل کرد. این روزها ولع سلبریتی شدن پدیده ای جدی است. آنقدر جدی که حتی مطب پزشکان را تبدیل به صحنه نمایش یا آتلیه عکاسی کرده است!
▪️▪️نوشته: دکتر فردین علیخواه|جامعه شناس
1- Academostars
2- Proliferation
3- Diversification
#روانشناسى_اجتماعى
🆑@Tohidclinic
Telegram
attach 📎