سام شیرازی مقام
88 subscribers
162 photos
18 videos
8 files
261 links
کارآفرین سریالی و مدیرعامل تجارتخانه شیرازی
دانش آموخته مدرسه بازرگانی لندن
“در اینجا درباره فین‌تک، فناوری‌های مالی و اندکی اقتصاد و سیاست می نویسم.”
انتشار محتوا با ذکر منبع مجاز است
Download Telegram
نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی،
ولی می توانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی.

https://t.me/shirazimedia
http://playhard.ir
فرآیندهای اصلی کسب و کار شرکت ها شامل موارد زیر است:

1- فرآیند شناخت بازار
2- فرآیند خلق محصولات جدید
3- فرآیند جذب مشتری
4- فرآیند مدیریت ارتباط با مشتریان
5- فرآیند مدیریت تعهدات شرکت

@shirazimedia
‏اگر #کارآفرین درونتان خیلی فعال نیست و یا آنقدر ریسک پذیر نیستید که دنبال کسب و کار خودتان بروید، لااقل ۷ الی ۱۰ سال اول کارتان را #کارآموزی کنید.

@ShiraziMedia
هر رهبر يك فروشنده است!
هر كس مي خواهد رهبر بزرگي شود ، بايد كار فروش انگيزه به ديگران را خوب ياد بگيرد.
گاهي بايد افراد را به كاري كه دوست ندارند متقاعد كنيد، يا آنها را به اين فكر راضي كنيد كه به چيزي كه حتي فكرش را نمي كرده اند ، دست خواهند يافت ...

@ShiraziMedia
۵ توصیه "ریچارد برانسون" برای کسب و کار موفق

🔸اگر از آن لذت نمی برید، انجامش ندهید. شما باید عاشق کاری باشید که می کنید.

🔸خلاق و نوآور باشید. چیزی را خلق کنید که کار شما را برجسته سازد.

🔸کارمندان شما دارایی شما هستند. کارمند شاد باعث شاد شدن مشتری ها می شود.

🔸 به دیگران گوش دهید و به طور مرتب بازخوردهای مشتریان و کارمندان را مورد توجه قرار دهید.

🔸مرئی باشید یعنی خودتان را به عنوان فرد ارشد شرکت، در معرض دسترسی و دید دیگران قرار دهید.

@ShiraziMedia
امسال تنها تازه‌وارد زیر چهل سال در لیست میلیاردرهای آمریکا، ریشی شاه است. او پس از اینکه استارت‌آپ‌اش -Outcome Health - توانست به ارزش ۵ میلیارد دلاری دست یابد، تبدیل به یک میلیاردر شد.
@ShiraziMedia
#ایران ، جاده اسالم به خلخال
کسیکه ‏ماليات نميدهد
‏بعد از بيست سالگي پول نميسازد
‏كارگري نميكند و منتظر شغل با پرستيژ است
‏برنامه سالانه ندارد
‏نباید منتظر آزادي و رفاه باشد.

@ShiraziMedia
🔸کار گرفتن در شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها سریع‌تر و آسان‌تر است.

تجربه نشان داده که افراد جویای کار و مستعد به شکل سریع‌تر و آسان‌تری می‌توانند وارد استارت‌آپ‌ها شوند و مراحل استخدام را پشت سر بگذارند در حالی که ورود و استخدام شدن در شرکت‌های بزرگ و مشهور نیازمند پشت سر گذاشتن مراحل مختلف مصاحبه و گزینش است.

🔹کاغذبازی‌های بوروکراتیک در شرکت‌های بزرگ بیشتر است.

انجام شدن کار در شرکت‌های بزرگ به گذشتن از مراحل مختلف و پیچیده‌ای نیاز است که به شدت زمان بر و انرژی بر است، در حالی که در شرکت‌های کوچک و نوپا به دلیل ساده و چابک بودن ساختار سازمانی، کارها سریع‌تر پیش می‌رود.

🔸کارکنان شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها مثل اعضای یک خانواده هستند.

هنگامی که شما در یک شرکت بزرگ کار می‌کنید به واسطه دامنه فعالیت‌هایتان فقط با تعداد محدودی از کارکنان شرکت در ارتباط هستید و آنها را می‌شناسید اما اگر در یک استارت‌آپ کار کنید خود را در محیطی شبیه به خانواده خود احساس می‌کنید که در آن رابطه‌ای صمیمانه و گرم بین همه افراد وجود دارد.

🔹 در شرکت‌های کوچک اغلب افراد مثل آچار فرانسه عمل می‌کنند.

در حالی که در شرکت‌های بزرگ افراد با توجه به شرح وظایف و پست خود صرفا به انجام یک کار به‌صورت خاص می‌پردازند در شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها اغلب افراد مانند آچار فرانسه عمل کرده و کارهای متنوعی را به‌صورت همزمان انجام می‌دهند و در کارها به هم کمک می‌کنند.به‌عنوان مثال در یک شرکت کوچک و نوپا یک حسابدار هم حساب‌های شرکت را کنترل می‌کند، هم بودجه را تنظیم می‌کند و هم صورت‌های مالی را تهیه می‌نماید در حالی که در شرکت‌های بزرگ هر کدام از این کارها بر عهده یک یا چند نفر مشخص گذاشته می‌شود.

🔸شرایط کاری در شرکت‌های کوچک مطلوب‌تر است.

شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها به خاطر داشتن ویژگی‌هایی مانند مقررات کمتر و انعطاف‌پذیری بیشتر مکان مناسب‌تری برای فعالیت افراد مبتکری است که دوست ندارند آزادی عمل و آرامش خود را در محل کار از دست بدهند. به همین دلیل هم هست که می‌بینیم بسیاری از نیروهای نخبه و نوآور، کار کردن با دستمزد کمتر در یک استارت‌آپ را به کار کردن با حقوق‌های چندبرابری در شرکت‌های مشهور و بزرگ ترجیح می‌دهند.

🔹کارها در شرکت‌های بزرگ بیش از حد تخصصی و یکنواخت است.

هنگامی که شما در یک شرکت بزرگ کار می‌کنید مجبورید یک کار تخصصی مشخص را با دامنه ابتکارات محدود انجام دهید که این محدودیت برای کسانی که دارای ایده‌های نو و دیدگاه‌های باز هستند عذاب دهنده و ملال‌آور است و این در حالی است که به دلیل ادغام شدن فعالیت‌ها و تخصص‌ها در یک شغل در استارت‌آپ‌ها روحیه تنوع طلبی افراد به خوبی ارضا می‌شود.

🔸فرصت رشد افراد در شرکت‌های نوپا و استارت‌آپ بیشتر وجود دارد.

اگر چه شرکت‌های بزرگ به واسطه گستردگی زیاد خود امکان رشد و ارتقای قابل توجهی به کارکنان خود می‌دهند اما این فرصت‌ها در سایه شدید بودن رقابت برای ارتقا در درون سازمان رنگ می‌بازند و در نتیجه امکان رشد در چنین سازمان‌هایی فقط برای تعداد اندکی از کارکنان فراهم می‌آید. در شرکت‌های کوچک و نوپا اما با وجود محدود بودن امکان رشد و تعالی در درون شرکت امکان جهش و جذب کارکنان نخبه توسط سایر شرکت‌ها بیشتر است.

🔹نسیم تحول در استارت‌آپ‌ها راحت‌تر می‌وزد.

انگیزه اصلی خیلی‌ها برای پیوستن به یک شرکت و فعالیت در آن نه صرفا به دست آوردن پول و مزایای مالی بلکه داشتن امکان تغییر دادن شرایط و منشا اثر بودن است و شرکت‌های کوچک و پویا به واسطه ساختار زنده‌تر و متغیری که دارند بستر مناسب‌تری برای فعالیت دوستداران تغییر و اثرگذاری محسوب می‌شوند.

🔸رسالت اجتماعی در شرکت‌های کوچک بیشتر مورد توجه است.

در حالی که رسالت و هدف اصلی بسیاری از شرکت‌های بزرگ و مشهور در کسب رضایت سهامداران و سودآوری بیشتر خلاصه شده است، در شرکت‌های کوچک، ارزش‌ها و ایده آل‌هایی چون توجه به محیط زیست و مسوولیت اجتماعی از جایگاه و اهمیت بیشتری برخوردار است.

🔹امنیت شغلی در شرکت‌های کوچک بیشتر است.

شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها که چیزی شبیه به یک خانواده صمیمی هستند محیط امن‌تری برای فعالیت افراد محسوب می‌شوند و امنیت شغلی در چنین محیط‌هایی بیشتر است. اخراج کردن یک کارمند در یک استارت‌آپ یک تصمیم دشوار و پدیده‌ای مثل از دست دادن عضوی از اعضای خانواده است که تا حد امکان از آن اجتناب می‌شود در حالی که اخراج کارکنان و تعدیل نیرو در شرکت‌های بزرگ امری عادی و پیش پا افتاده محسوب می‌شود که به شدت از امنیت شغلی کارکنان می‌کاهد.

@ShiraziMedia
بخشی از گفتگوی آنلاین امشب در خصوص باشگاه مشتریان
Forwarded from Sam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Sam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏برنامه هات رو به کسی نگو
‏بزار نتیجه اش رو ببینند...

@shirazimedia
🔶سوپر مارکت هلندی JUMBO طرح آزمایشی سوپر مارکت مجازی در ایستگاه اتوبوس شهر را اجرا کرده. اقلام مورد منتخب مشتریان بوسیله موبایل اسکن و به سبد خرید اضافه مي شوند.
@ShiraziMedia
پیش از این بارها در خصوص ارزش ارائه شده به مصرف کننده و مشتری صحبت کردیم، حال به چند نکته به اختصار توجهتان را جلب می نمایم:

ارزش یک محصول یا خدمت عبارتست از منافع تقسیم بر هزینه.

Value = Benefits/Costs

منافع یا عملیاتی هستند یا احساسی به طور مثال منفعت استفاده از یک ساعت iWatch علاوه بر امکانات ویژه ای که برای کاربر به ارمغان می آورد (عملیاتی)، حسی متمایز (احساسی) برای کاربر ایجاد می کند.

هزینه ها به چهار تیپ زیر تقسیم می شوند:

1) پولی: شناخته شده ترین نوع هزینه، هزینه های پولی هستند. قیمت های پایینتر، تخفیفات و از این قبیل مشوق هایی هستند که هزینه های پولی را برای مخاطب کاهش می دهند و در ذهن مخاطب ایجاد انگیزه می کنند.

2) زمانی: مثال بارز این تیپ هزینه، خریدهای اینترنتی است که در آنها مخاطب بدون صرف زمان زیاد رفت و آمد به مراکز خرید کالای مورد نیاز خود را انتخاب و آنرا به سرعت تحویل می گیرد.

3) انرژی: گاهی برای خرید یک محصول باید به مراکز فروش آن رفت (مثلاً بازار). این رفت و آمد علاوه بر هزینه زمانی، انرژی بر نیز هست.

4) روانی: عموماً شما برای خرید یک محصول، فروشنده ای که احترام بیشتری به مشتری می گذارد را ترجیح می دهید.

با من همراه باشید:👇🏼👇🏼
@shirazimedia
حقوق گرفتن نباید تنها انگیزه کاری شما باشد

🔸باید به این امر ایمان قلبی داشته باشید که هدف عمیق‌تری در کارتان وجود دارد و صرف حقوق گرفتن نباید به شما انگیزه دهد. اگر واقعا بخواهید بهره‌وری و شادی را در کارتان افزایش دهید، باید به‌طور دقیق بدانید که چه چیز آن کار به شما هیجان می‌دهد.
اگر به کاری که انجام می‌دهید ایمان داشته باشید، راحت‌تر می‌توانید با وظایفی که به شما محول می‌شود، ‌ارتباط برقرار کنید. افرادی که نسبت به کارشان احساس رضایت دارند، همه کار می‌کنند تا آن وظایف را به بهترین شکل ممکن انجام دهند.

🔹به‌طور کلی، مشکلی که بسیاری از ما با آن دست به گریبان هستیم، ناتوانی ما در برقراری ارتباط با کاری است که در حال انجامش هستیم. اگر به محصول یا خدماتی که به مشتریانتان عرضه می‌کنید اعتقاد ندارید، باید در فکر یافتن شغل جدیدی برای خود باشید و اگر حس می‌کنید که شرکت‌تان در حال منحرف شدن از ارزش‌های اولیه‌اش است، باید راهی برای تجدید نظر در ارتباط خود با آن شرکت با تغییر مسیر کاری‌تان پیدا کنید.

🔸شما هم باید راهی برای برقراری ارتباط با کارتان بیابید و می توانید این کار را با تهیه فهرستی از تمام جنبه‌های ارزش‌آفرین محصولات و خدماتی که به دیگران ارائه می‌دهید، ‌آغاز کنید. پس از تهیه این فهرست، بررسی کنید که کدام‌یک از این جنبه‌ها به ندای قلبی و احساسات شما نزدیک‌تر است و سپس بکوشید این جنبه‌ها را به عنوان انگیزه کارتان قرار دهید.

🔹باید این موارد را در جایی در معرض دیدتان قرار دهید و هر گاه که در کارتان دچار ناامیدی، بی‌انگیزگی و خستگی شُدید، به این نوشته‌ها نگاه کنید و از آنها انرژی بگیرید. کافی است خود را به جای کسانی بگذارید که به محصولات و خدمات شما نیاز دارند و پس از استفاده از آنها شاد خواهند شد.

به هر حال، اگر با تمام این ترفندها باز هم نتوانستید با کارتان ارتباط برقرار کنید، آن‌گاه باید به فکر تجدید نظر در شغل، کارفرما یا شرکت‌تان بیفتید و ارزش‌های مورد قبول‌تان را در جایی دیگر پیگیری کنید.

📕 منبع: کتاب Work Happy Now

💫با من همراه باشید 👇👇
@shirazimedia
⁣لطفا دچار غرور کاذب نشوید!

یکی از مهمترین اشتباهاتی که از اغلب مدیران تازه‌کار سر می‌زند خودبزرگ بینی و غرور است. آنها فکر می‌کنند تمام دنیا زیر پایشان است، چرا که توانسته‌اند به مقام مدیریت ارتقا یابند و پشت میز احترام ‌برانگیز مدیریت یک سازمان مستقر شوند و کسی را یارای برکناری‌شان نیست.

در واقع اگرچه مدیر شدن برای خیلی‌ها عامل کسب احترام و بالا رفتن از نردبان ترقی است، اما مدیران تازه‌کار باید بدانند که یک مدیر خوب بودن تفاوت‌های بسیاری با یک کارمند یا کارگر خوب بودن دارد و راه موفقیت در آن بسیار دشوارتر و پیچیده‌تر است.

🔸چرا مدیران متفاوت هستند؟

شما مدیران تازه‌کار باید بدانید هنگامی که عنوان «مدیر» را دریافت می‌کنید، دیگران به شما متکی می‌شوند و به شما به‌عنوان مشاور خود و از همه مهم‌تر دوست خود می‌نگرند. آنها از شما توقع دارند تا در یافتن مسیر شغلی درست و حفظ امنیت شغلی‌شان کمک کنید.
در واقع شما نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت آنها در کار و زندگی‌شان ایفا خواهید کرد و همین مسئولیت‌هاست که مدیریت را به حرفه‌ای پرچالش و حساس تبدیل کرده است.

بخشی از این چالش‌ها از آنجا ناشی می‌شود که زیردستان یک مدیر درک و شناخت درستی از ماهیت شغلی و مسئولیت‌های مدیران مافوق خود ندارند و نمی‌دانند مدیران در شرکت چه نقشی را ایفا می‌کنند.

بنابراین یک مدیر موفق کسی است که مانند یک پدر و محافظت‌ کننده، ایفای نقش کرده و به نیابت از دیگران یک سری مسئولیت‌ها را به انجام برساند. به عبارت دیگر، مدیر باید الهام‌ بخش و الگوی زیر دستانش باشد، در حالی‌که اگر مدیری دارای روحیات خود بزرگ‌ بینانه باشد ، نخواهد توانست چنین کارکردی داشته باشد.

باید دانست که موفقیت‌های یک تیم یا سازمان فقط به حساب مدیر آن نوشته نمی‌شود، بلکه همه اعضای گروه از آن موفقیت احساس سربلندی خواهند کرد.
پس مدیران تازه‌کار باید هوشیار باشند که در زمره مدیران پرشماری قرار نگیرند که مست باده قدرت و مقام خود شده و در نهایت نیز دچار ناکامی‌های فاحشی می‌شوند و باید پست خود را با سرافکندگی ترک کنند.

علاوه‌ بر این ، مدیران تازه‌ کار باید بدانند که اگر محبوب زیردستان خود نباشند‌، هیچگاه موفق نخواهند شد. چه باید کرد تا به چنین سرنوشتی دچار نشد؟

یک شروع خوب!

مدیران تازه‌کار باید یک لیست کامل و حاوی جزئیات در مورد مدیران پیش از خود تهیه کنند که در آن‌ عوامل موفقیت و عدم موفقیت پیشینیان آنها مشخص شده باشد. در مرحله بعد آنها باید خود را به جای مدیران پیشین تصور کرده و در ذهن خود به جای آنها تصمیم بگیرند و به این فکر کنند که اگر جای آنها بودند چه می‌کردند. علاوه‌ بر این، آنها باید از موفقیت‌ ها و ناکامی‌ های پیشینیان خود درس گرفته و برای تکرار موفقیت‌های آینده برنامه‌ ریزی کنند.

آنها باید همیشه از خود بپرسند که آیا رفتار مدیران سابق با زیردستانشان درست و مطلوب بوده یا نه؟ و اینکه آیا آنها توانسته بودند تاثیر مثبتی بر زیردستان خود داشته باشند و آنها را به سمت کار بیشتر و بهتر سوق دهند یا خیر؟ آیا به آنها احترام کافی می‌گذاشتند یا با بی‌احترامی و آمرانه با آنها برخورد کرده‌اند و اگر چنین بوده واکنش زیردستان چگونه بوده است؟

منبع: Asked Manager

🔸با من همراه باشید 👇👇
@shirazimedia
اثر مرکب چیست؟

شاید مهم‌ترین قانون موفقیت اثر مرکب باشد. اثر مرکب همان اصل کسب پاداش‌های عظیم از مجموع انتخاب‌های کوچک و هوشمندانه است. نکته جالب فرآیند این است که اگر چه نتایج بزرگ هستند اما گام‌ها چندان بزرگ و مهم نیستند.

🔹اگر برای ارتقای سلامت (مثلا ترک سیگار یا کاهش وزن)، روابط، مسائل مالی یا هر چیز دیگری از این استراتژی استفاده می‌کنید تغییرات کوچک و تقریباً نامحسوس خواهند بود ولی در بلندمدت نتیجه قابل توجه بدست می آیند.

🔸این تغییرات کوچک نتایج آنی کمتری دارند یا اغلب نتیجه‌ای ندارد. بُرد بزرگی نیستند و نتیجه آشکار ندارند. پس چرا خود را به زحمت اندازید؟

🔹بسیاری از مردم در دام ساده‌انگاری اثر مرکب گرفتار می‌شوند. برای مثال بعد از هشت روز دویدن برای کسب تناسب اندام، این کار را ترک می‌کنند زیرا هنوز اضافه‌وزن دارند. یا بعد از شش ماه تمرین پیانو را کنار می‌گذارند، زیرا فقط یک آهنگ ساده را یاد گرفته اند یا پس‌انداز پرداخت پول را بعد از چندسال متوقف کنند، زیرا می‌توانند از آن پول نقد استفاده کنند و به نظر نمی‌رسد که سودی از این ‌حساب عایدشان شود.

🔸آنچه نمی‌دانند این است که گام‌های کوچک و به ظاهر بی‌اهمیت که همواره در طول زمان کامل شده اند، تغییر چشمگیری ایجاد می‌کنند.

🔸با من همراه باشید 👇👇
@shirazimedia