سام شیرازی مقام
88 subscribers
162 photos
18 videos
8 files
261 links
کارآفرین سریالی و مدیرعامل تجارتخانه شیرازی
دانش آموخته مدرسه بازرگانی لندن
“در اینجا درباره فین‌تک، فناوری‌های مالی و اندکی اقتصاد و سیاست می نویسم.”
انتشار محتوا با ذکر منبع مجاز است
Download Telegram
💯حتما بخوانید...

چرا کپی‌کاری عاقلانه‌تر است!

امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)

دایره تجارت داخلی وزارت فلاحت و تجارت (سال ۱۳۰۸):
«ورود دستگاه تلگراف و تلفن، بیسیم گیرنده و یا مخابره‌کننده، مطالب و آلات و اسباب آن جز برای اداره تلگراف بیسیم دولت وقت، به طور کلی ممنوع است.»
این پاسخ استعلامی است به تاجری که در فکر تاسیس دستگاه رادیو بوده است.
پس از ۱۱ سال، از ۱۳۱۹ که رادیوی ملی ایران آغاز به‌کار می‌کند، حتی برای خرید دستگاه گیرنده رادیو نیاز به اخذ مجوز از دولت بوده است!

مواجهه‌ی ما ایرانیان با نوآوری و فناوری همواره با ترس همراه بوده است. چه این ترس از طرف دولت باشد، چه از سویِ مردم و دیگر ذی‌نفعان. آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» می‌گوید: «هنگامی که ناصرالدین‌شاه برای احداث خط آهن تهران به حضرت عبدالعظیم، با یک شرکت بلژیکی قرارداد بست، گاریچی‌ها به دلیل ترس از پدید آمدن رقیبی ارزان‌قیمت، روحانیون به دلیل مخالفت با نفوذ اجنبی و زائران نیز به دلیل هراس ناشی از مرگ یکی از زائران در زیر موتوربخار، دست به دست هم دادند تا خط آهن را ویران کنند».
«براون» در خصوص مواجهه ایرانیان با خط آهن شهری می‌نویسد: «همه‌ی این نوآوری‌ها منبع ثروت هستند، ولی نه برای مردم ایران؛ بلکه از یک سو برای شاه و وزرایش و از سوی دیگر برای مجریان و سهامداران اروپایی این طرح‌ها».

تاریخ بارها در ایران تکرار شده است. وقتی صحبت از سیاست نوآوری می‌شود؛ نمی‌شود زمینه‌های پذیرش نوآوری در جامعه را نادیده گرفت. هر سیاست نوآوری، در واقع یک سیاست‌گذاری اجتماعی هم هست، چرا که استقبال جامعه از نوآوری است که سرنوشت موفقیت یا شکست نوآوری را رقم میزند.

فناوری‌هراسی (Technophobia)
ما به کپی‌کاری از آن جهت تمایل داریم که توان تحمل ریسک‌های نوآوری بیش از طاقت شانه‌های نوآوران است. ریسک اجتماعی نوآوری تنها متعلق به ایران نیست؛ اما شدت و هزینه‌ی این ریسک در ایران قابل مقایسه با سایر جوامع نیست. یادمان نرفته است که شبکه‌های اجتماعی گسترده، در دو دهه‌ی گذشته یک نوآوری جهانی بوده است و شکل‌گیری شبکه‌های محلی و جهانی برای تمامی کشورها همراه با ریسک بوده است؛ اما نه تنها این شبکه‌های جهانی اغلب در ایران موفق نشدند؛ بلکه شبکه‌های اجتماعی ایرانی نیز با موانعی بیش از سایر جوامع روبه‌رو شدند.
نوآوران استارت‌آپی باید به عنوان یک واقعیت اجتماعی بپذیرند که در جامعه‌ی ایران هراس از نوآوری و فناوری بیش از حد متداول است. نمونه‌های تاریخی متعدد در ایران نشان می‌دهد، این واقعیت وابسته به دولت‌ها و حاکمیت‌ها نیست، بلکه یک ویژگی فرهنگی و اجتماعی است. به این ترتیب است که کپی‌کاری در مقابل نوآوری قدرت می‌یابد.

نوآوری و تردیدها
تمسخر نوآوری توسط جامعه، یک واقعیت زنده است. واقعیتی که نمی‌توان حتی آسیب‌شناسی فرهنگی دانست، چرا که شاید همین محافظه‌کاری و تردید، عامل بقاء در تاریخ این کشور بوده است. شاید ایرانی که همواره در معرض تاراج و حمله بوده است، جز از همین تشکیک به نوآمده‌ها، دوام نمی‌یافته است.
به هرحال نوآوری در ایران نمی‌تواند موفق شود؛ مگر آنکه ۳ پاسخ اصلی را داشته باشد:
۱-حذف رقباء: هر نوآوری بخشی از فعالان و بازیگران سنتی را از صحنه حذف می‌کند. نوآوریِ خط آهن نمی‌تواند گاریچی‌هایی که حذف می‌شوند را نادیده بگیرد!
۲-ترس از نفوذ: هر نوآوری به همراه خود حاملان و دارندگان آن نوآوری را نیز قدرت می‌بخشد؛ قدرتی که همراه با نفوذ خواهد بود. قطارشهری که توسعه یابد؛ یعنی بلژیکی‌هایی که محترم‌تر می‌شوند و دل‌دادگان به غربی که بیشتر می‌شوند؛ درست همان‌طور که رادیو می‌توانست صداهایی را حذف کند و صداهایی را تقویت کند.
۳-منفعت عمومی توزیع‌یافته: نوآوری باید قابلیت توسعه و اشاعه‌ی عمومی داشته باشد. اگر مخاطب نوآوری محدود به یک گروه اجتماعی بماند، نوآوری نمی‌تواند حامیان احتماعی بیابد. حتی یک قربانی (در زیر موتور بخار) هم برای نوآوری زیاد است!

سیاست تشویق نوآوری یعنی سیاستی که بتواند برای این سه موضوع تسهیل‌گری‌ها و تضمین‌هایی ایجاد کند. نوآوری در ایران بیش از پول به زیرساخت‌هایی نیاز دارد که بتواند از نوآوری محافظت کند. بتواند رقباء را تبدیل به بخشی از مدل اقتصادی خود کند؛ دغدغه‌ی نفوذ را پاسخ دهد و نهایتا منافع نوآوری را در جامعه توزیع کند. سیاست نوآوری یعنی تضمینی دوسویه برای جامعه‌ای که به دور از تردیدها به استقبال نوآوری می‌رود و نوآوری که سرمایه‌گذاری‌اش بیمه می‌شود!
تا زمانی که سیاست نوآوری این واقعیت‌های اجتماعی را نادیده می‌گیرد؛ کپی‌کاری عاقلانه‌تر از نوآوری خواهد بود!

@shirazimedia
چرا کسب و کارها شکست می خورند؟
منبع : مشاوران بازار

@shirazimedia
اثرات مخرب MultiTasking یا انجام دادن چند کار چقدر است؟

وقتی 5 کار را همزمان انجام می‌دهیم 75% ظرفیت مفید،هدر می‌رود.

منبع:Quality Software Management: Vol 1

@shirazimedia
شرکت تاکسی اینترنتی روسی با شعار «وقت رفتن است» به ایران رسید
▪️از شرکت روسی تاکسی ماکسیم چه می دانید؟

🔺این شرکت در بیش از ۲۰۰ شهر روسیه و کشورهایی مانند بلاروس، گرجستان، قزاقستان، تاجیکستان، اوکراین و بلغارستان فعالیت می کند

🔺شرکت ماکسیم یا یک دفتر تاکسیرانی نه چندان بزرگ در یک شهر کوچک در اورال به نام شادرینسک روسیه آغاز به کار کرد. در ابتدا خود موسسان همراه با چند راننده و با خودروی شخصی به عنوان راننده تاکسی این شرکت را اداره و مسافران را جا به جا می کردند و به مرور زمان و استفاده از خلاقیت و تکنولوژی های نوین اقدام به اتوماتیزه کردن سفارشات و سرویس تاکسیرانی کردند و این گونه بود که پا به عرصه های جدید گذاشتند و کم کم، کارشان را در شهرهای مختلف روسیه و کشورهای اطراف روسیه گسترش دادند و حالا همچون شعارشان؛ « وقت رفتن است» به ایران رسیده اند و باید دید در کنار شرکت های تاکسی اینترنتی مانند اسنپ، تپسی و کارپینو که مشتریان بسیاری را جذب کرده اند، شانسی برای قدرت نمایی و حضور فعال دارند؟

@shirazimedia
🔧 قانون اهرم

"من ترجیح می دهم به جای استفاده از 100% توان و استعداد خودم از 1% توان و استعداد 100 نفر استفاده کنم"

🔻در توضیح نظریه فوق می توان از مثال زیر استفاده کرد:

🔸در موسسه کرایه اتومبیل با 50 راننده اگر سهم مالک از هر جابجایی مسافر را 20% و سهم راننده 80% در نظر بگیریم آنگاه خواهیم دید که سهم راننده ها هر کدام همان 80% خواهد بود اما سهم مالک 1000% یعنی : مالک با تلاش کمتر و زمان کمتری که صرف میکند درآمد بسیار بیشتری نسبت به راننده ها دارد و هرچه تعداد راننده ها بیشتر باشد درآمد مالک هم به نسبت افزایش خواهد یافت چون در واقع مالک از اهرم سازمان استفاده می کند.

🔹هنگامی که شما سازمانی را تشکیل می دهید از اهرم تیم و سازمان خود بهره میبرید. بعنوان مثال اگر شما یک سازمان 100 نفری داشته باشید وقتی هر کدام از اعضای سازمان شما مثلا روزی فقط 2 ساعت فعالیت مفید داشته باشند درست مانند این است که شما معادل 200=2*100 ساعت کار مفید در یک روز انجام داده باشید. در حالیکه در مشاغل سنتی ساعات کار شما محدود به 24 ساعت شبانه روز خواهد بود و هرگز نمیتواند از آن بیشتر باشد. اما رویکرد اهرم باعث می شود که سرعت و شتاب شما در رسیدن به موفقیت بسیار بیشتر از مشاغل سنتی بوده و شما از چنین مزیتی برخوردار باشید.

@shirazimedia
نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی،
ولی می توانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی.

https://t.me/shirazimedia
http://playhard.ir
فرآیندهای اصلی کسب و کار شرکت ها شامل موارد زیر است:

1- فرآیند شناخت بازار
2- فرآیند خلق محصولات جدید
3- فرآیند جذب مشتری
4- فرآیند مدیریت ارتباط با مشتریان
5- فرآیند مدیریت تعهدات شرکت

@shirazimedia
‏اگر #کارآفرین درونتان خیلی فعال نیست و یا آنقدر ریسک پذیر نیستید که دنبال کسب و کار خودتان بروید، لااقل ۷ الی ۱۰ سال اول کارتان را #کارآموزی کنید.

@ShiraziMedia
هر رهبر يك فروشنده است!
هر كس مي خواهد رهبر بزرگي شود ، بايد كار فروش انگيزه به ديگران را خوب ياد بگيرد.
گاهي بايد افراد را به كاري كه دوست ندارند متقاعد كنيد، يا آنها را به اين فكر راضي كنيد كه به چيزي كه حتي فكرش را نمي كرده اند ، دست خواهند يافت ...

@ShiraziMedia
۵ توصیه "ریچارد برانسون" برای کسب و کار موفق

🔸اگر از آن لذت نمی برید، انجامش ندهید. شما باید عاشق کاری باشید که می کنید.

🔸خلاق و نوآور باشید. چیزی را خلق کنید که کار شما را برجسته سازد.

🔸کارمندان شما دارایی شما هستند. کارمند شاد باعث شاد شدن مشتری ها می شود.

🔸 به دیگران گوش دهید و به طور مرتب بازخوردهای مشتریان و کارمندان را مورد توجه قرار دهید.

🔸مرئی باشید یعنی خودتان را به عنوان فرد ارشد شرکت، در معرض دسترسی و دید دیگران قرار دهید.

@ShiraziMedia
امسال تنها تازه‌وارد زیر چهل سال در لیست میلیاردرهای آمریکا، ریشی شاه است. او پس از اینکه استارت‌آپ‌اش -Outcome Health - توانست به ارزش ۵ میلیارد دلاری دست یابد، تبدیل به یک میلیاردر شد.
@ShiraziMedia
#ایران ، جاده اسالم به خلخال
کسیکه ‏ماليات نميدهد
‏بعد از بيست سالگي پول نميسازد
‏كارگري نميكند و منتظر شغل با پرستيژ است
‏برنامه سالانه ندارد
‏نباید منتظر آزادي و رفاه باشد.

@ShiraziMedia
🔸کار گرفتن در شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها سریع‌تر و آسان‌تر است.

تجربه نشان داده که افراد جویای کار و مستعد به شکل سریع‌تر و آسان‌تری می‌توانند وارد استارت‌آپ‌ها شوند و مراحل استخدام را پشت سر بگذارند در حالی که ورود و استخدام شدن در شرکت‌های بزرگ و مشهور نیازمند پشت سر گذاشتن مراحل مختلف مصاحبه و گزینش است.

🔹کاغذبازی‌های بوروکراتیک در شرکت‌های بزرگ بیشتر است.

انجام شدن کار در شرکت‌های بزرگ به گذشتن از مراحل مختلف و پیچیده‌ای نیاز است که به شدت زمان بر و انرژی بر است، در حالی که در شرکت‌های کوچک و نوپا به دلیل ساده و چابک بودن ساختار سازمانی، کارها سریع‌تر پیش می‌رود.

🔸کارکنان شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها مثل اعضای یک خانواده هستند.

هنگامی که شما در یک شرکت بزرگ کار می‌کنید به واسطه دامنه فعالیت‌هایتان فقط با تعداد محدودی از کارکنان شرکت در ارتباط هستید و آنها را می‌شناسید اما اگر در یک استارت‌آپ کار کنید خود را در محیطی شبیه به خانواده خود احساس می‌کنید که در آن رابطه‌ای صمیمانه و گرم بین همه افراد وجود دارد.

🔹 در شرکت‌های کوچک اغلب افراد مثل آچار فرانسه عمل می‌کنند.

در حالی که در شرکت‌های بزرگ افراد با توجه به شرح وظایف و پست خود صرفا به انجام یک کار به‌صورت خاص می‌پردازند در شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها اغلب افراد مانند آچار فرانسه عمل کرده و کارهای متنوعی را به‌صورت همزمان انجام می‌دهند و در کارها به هم کمک می‌کنند.به‌عنوان مثال در یک شرکت کوچک و نوپا یک حسابدار هم حساب‌های شرکت را کنترل می‌کند، هم بودجه را تنظیم می‌کند و هم صورت‌های مالی را تهیه می‌نماید در حالی که در شرکت‌های بزرگ هر کدام از این کارها بر عهده یک یا چند نفر مشخص گذاشته می‌شود.

🔸شرایط کاری در شرکت‌های کوچک مطلوب‌تر است.

شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها به خاطر داشتن ویژگی‌هایی مانند مقررات کمتر و انعطاف‌پذیری بیشتر مکان مناسب‌تری برای فعالیت افراد مبتکری است که دوست ندارند آزادی عمل و آرامش خود را در محل کار از دست بدهند. به همین دلیل هم هست که می‌بینیم بسیاری از نیروهای نخبه و نوآور، کار کردن با دستمزد کمتر در یک استارت‌آپ را به کار کردن با حقوق‌های چندبرابری در شرکت‌های مشهور و بزرگ ترجیح می‌دهند.

🔹کارها در شرکت‌های بزرگ بیش از حد تخصصی و یکنواخت است.

هنگامی که شما در یک شرکت بزرگ کار می‌کنید مجبورید یک کار تخصصی مشخص را با دامنه ابتکارات محدود انجام دهید که این محدودیت برای کسانی که دارای ایده‌های نو و دیدگاه‌های باز هستند عذاب دهنده و ملال‌آور است و این در حالی است که به دلیل ادغام شدن فعالیت‌ها و تخصص‌ها در یک شغل در استارت‌آپ‌ها روحیه تنوع طلبی افراد به خوبی ارضا می‌شود.

🔸فرصت رشد افراد در شرکت‌های نوپا و استارت‌آپ بیشتر وجود دارد.

اگر چه شرکت‌های بزرگ به واسطه گستردگی زیاد خود امکان رشد و ارتقای قابل توجهی به کارکنان خود می‌دهند اما این فرصت‌ها در سایه شدید بودن رقابت برای ارتقا در درون سازمان رنگ می‌بازند و در نتیجه امکان رشد در چنین سازمان‌هایی فقط برای تعداد اندکی از کارکنان فراهم می‌آید. در شرکت‌های کوچک و نوپا اما با وجود محدود بودن امکان رشد و تعالی در درون شرکت امکان جهش و جذب کارکنان نخبه توسط سایر شرکت‌ها بیشتر است.

🔹نسیم تحول در استارت‌آپ‌ها راحت‌تر می‌وزد.

انگیزه اصلی خیلی‌ها برای پیوستن به یک شرکت و فعالیت در آن نه صرفا به دست آوردن پول و مزایای مالی بلکه داشتن امکان تغییر دادن شرایط و منشا اثر بودن است و شرکت‌های کوچک و پویا به واسطه ساختار زنده‌تر و متغیری که دارند بستر مناسب‌تری برای فعالیت دوستداران تغییر و اثرگذاری محسوب می‌شوند.

🔸رسالت اجتماعی در شرکت‌های کوچک بیشتر مورد توجه است.

در حالی که رسالت و هدف اصلی بسیاری از شرکت‌های بزرگ و مشهور در کسب رضایت سهامداران و سودآوری بیشتر خلاصه شده است، در شرکت‌های کوچک، ارزش‌ها و ایده آل‌هایی چون توجه به محیط زیست و مسوولیت اجتماعی از جایگاه و اهمیت بیشتری برخوردار است.

🔹امنیت شغلی در شرکت‌های کوچک بیشتر است.

شرکت‌های کوچک و استارت‌آپ‌ها که چیزی شبیه به یک خانواده صمیمی هستند محیط امن‌تری برای فعالیت افراد محسوب می‌شوند و امنیت شغلی در چنین محیط‌هایی بیشتر است. اخراج کردن یک کارمند در یک استارت‌آپ یک تصمیم دشوار و پدیده‌ای مثل از دست دادن عضوی از اعضای خانواده است که تا حد امکان از آن اجتناب می‌شود در حالی که اخراج کارکنان و تعدیل نیرو در شرکت‌های بزرگ امری عادی و پیش پا افتاده محسوب می‌شود که به شدت از امنیت شغلی کارکنان می‌کاهد.

@ShiraziMedia
بخشی از گفتگوی آنلاین امشب در خصوص باشگاه مشتریان
Forwarded from Sam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Sam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏برنامه هات رو به کسی نگو
‏بزار نتیجه اش رو ببینند...

@shirazimedia