امین معلوف نویسنده و تاریخ شناس نام آشنای لبنانیتبار رماننویسی است که آثارش تا کنون به چهل زبان و ازجمله زبان شیوای پارسی ترجمه و عرضه شده است آثاری که در ایران از استقبال بسیاری از سوی خوانندگان برخوردار گشته که ازجمله آنان میتوان به جنگهای صلیبی و بنادر خاورزمین و صخره طانیوس و مانی پیامبر اشاره نمود .
شاید یکی از پر پیامترین آثار امین معلوف همین رمان تائهون است که این بار توسط سیدحمیدرضا مهاجرانی در زندان اوین با عنوان سرگشتگان به زبان فارسی ترجمه گشته.
سرگشتگان داستان سرگشتگی و سر در گمی نسلی است که با تمام شور و وجدی که در زمان دانشجویی و جوانی از آن برخوردار بودند و مثل تمامی جوانان پر شور آرزوی ایجاد تحولات ریشهای از طریق انقلاب را برای سرزمین خود میپروراندند اما در آتش جنگهایی گرفتار آمدند که در آن زمان گمان میبردند که انگیزه این جنگ پاسداشت از یک آرمان بس ارزشمند است و حضور در سنگرها و اسلحه در دست داشتن و حتی کشته شدن در آن وظیفهای است که برای زنده نگاه داشتن و حفظ یک آرمان مقدس بر گردن آنان قرار دارد ولی این جوانان که بعداً به دو دسته مهاجر و ماندگار تقسیم شدند دانستند که مهاجرتشان نه به خاطر کشتن یک نهال شریف پر ثمر بوده که تنها هدفش گریز از چهره پر تهدید میهن است و برای دستیابی به یک گوشه دنج و مکان آرام بوده که دست به مهاجرت زدهاند و اکنون پس از گذشت سالیان سال ابداً رغبتی به بازگشت ندارند و آنگاه که ناگزیر از بازگشت میشوند تمایلی به بیشتر ماندن ندارند چه حتی در وطن هم احساس غربت میکنند و از آن سو آنانی هم که ماندند شریف نزیستند چون نمیتوانستند اینگونه زیستن را تجربه کنند و تنها راه دستیابی به آرامش و راحت زیستی را وارد شدن در زد و بندهای سیاسی و البته آغشته به خون و تجارتهای کلان و آلوده دیدند امین معلوف در این داستان یک پیام سترگ دارد و آن اینکه:
بسیار اندکند آنان که در ظلمت شبهای شکنجهگاهها و در آغوش مرگی خونین یک "لفظ" آلوده به ستایشی بر زبان جاری نکردند و یک "سطر" آغشته به خواهشی ننگاشتند
وی در بخشی از این رمان که گریز از چهره پر تهدید میهن را به تصویر میکشد میگوید:
هر کس حق سفر کردن و رفتن را دارد و از آن طرف سرزمینش هم حق دارد او را قانع به ماندن کند حالا هر چند که بزرگان سیاست چنین ادعا کنند که:
هیچوقت سؤال نکن که سرزمینت برای تو چه کرد بلکه سؤال کن تو چه میتوانی برای سرزمینت انجام بدهی البته برای کسی که میلیاردر باشد گفتن این حرف خیلی ساده است مضافا به اینکه در سن چهلوسه سالگی به عنوان رییس جمهور ایالات متحده انتخاب شده باشد اما وقتی قادر نباشی در کشورت یک شغل ایجاد کنی و قادر به فراهمآوری امکانات پزشکی و درمانی نباشی و نتوانی مسکن فراهم کنی و نتوانی نظر و اندیشهات را آزادانه ابراز نمایی و حتی قادر نباشی آنطور که دوست داری و مطابق با میلت است در خیابان قدم بزنی خوب در این صورت این سخن جان اف کندی چه ارزشی دارد؟ حقیقتاً که تداعیکننده هیچ چیز نخواهد بود.....
#تازه_های_نشر #انتشارات_روزنه #سرگشتگان #امین_معلوف #حمیدرضا_مهاجرانی
https://ibb.co/jMkBUS
https://t.me/rowzanehnashr
شاید یکی از پر پیامترین آثار امین معلوف همین رمان تائهون است که این بار توسط سیدحمیدرضا مهاجرانی در زندان اوین با عنوان سرگشتگان به زبان فارسی ترجمه گشته.
سرگشتگان داستان سرگشتگی و سر در گمی نسلی است که با تمام شور و وجدی که در زمان دانشجویی و جوانی از آن برخوردار بودند و مثل تمامی جوانان پر شور آرزوی ایجاد تحولات ریشهای از طریق انقلاب را برای سرزمین خود میپروراندند اما در آتش جنگهایی گرفتار آمدند که در آن زمان گمان میبردند که انگیزه این جنگ پاسداشت از یک آرمان بس ارزشمند است و حضور در سنگرها و اسلحه در دست داشتن و حتی کشته شدن در آن وظیفهای است که برای زنده نگاه داشتن و حفظ یک آرمان مقدس بر گردن آنان قرار دارد ولی این جوانان که بعداً به دو دسته مهاجر و ماندگار تقسیم شدند دانستند که مهاجرتشان نه به خاطر کشتن یک نهال شریف پر ثمر بوده که تنها هدفش گریز از چهره پر تهدید میهن است و برای دستیابی به یک گوشه دنج و مکان آرام بوده که دست به مهاجرت زدهاند و اکنون پس از گذشت سالیان سال ابداً رغبتی به بازگشت ندارند و آنگاه که ناگزیر از بازگشت میشوند تمایلی به بیشتر ماندن ندارند چه حتی در وطن هم احساس غربت میکنند و از آن سو آنانی هم که ماندند شریف نزیستند چون نمیتوانستند اینگونه زیستن را تجربه کنند و تنها راه دستیابی به آرامش و راحت زیستی را وارد شدن در زد و بندهای سیاسی و البته آغشته به خون و تجارتهای کلان و آلوده دیدند امین معلوف در این داستان یک پیام سترگ دارد و آن اینکه:
بسیار اندکند آنان که در ظلمت شبهای شکنجهگاهها و در آغوش مرگی خونین یک "لفظ" آلوده به ستایشی بر زبان جاری نکردند و یک "سطر" آغشته به خواهشی ننگاشتند
وی در بخشی از این رمان که گریز از چهره پر تهدید میهن را به تصویر میکشد میگوید:
هر کس حق سفر کردن و رفتن را دارد و از آن طرف سرزمینش هم حق دارد او را قانع به ماندن کند حالا هر چند که بزرگان سیاست چنین ادعا کنند که:
هیچوقت سؤال نکن که سرزمینت برای تو چه کرد بلکه سؤال کن تو چه میتوانی برای سرزمینت انجام بدهی البته برای کسی که میلیاردر باشد گفتن این حرف خیلی ساده است مضافا به اینکه در سن چهلوسه سالگی به عنوان رییس جمهور ایالات متحده انتخاب شده باشد اما وقتی قادر نباشی در کشورت یک شغل ایجاد کنی و قادر به فراهمآوری امکانات پزشکی و درمانی نباشی و نتوانی مسکن فراهم کنی و نتوانی نظر و اندیشهات را آزادانه ابراز نمایی و حتی قادر نباشی آنطور که دوست داری و مطابق با میلت است در خیابان قدم بزنی خوب در این صورت این سخن جان اف کندی چه ارزشی دارد؟ حقیقتاً که تداعیکننده هیچ چیز نخواهد بود.....
#تازه_های_نشر #انتشارات_روزنه #سرگشتگان #امین_معلوف #حمیدرضا_مهاجرانی
https://ibb.co/jMkBUS
https://t.me/rowzanehnashr
imgbb.com
sargashtegan
Image sargashtegan hosted in imgbb.com
📖 رمانی بر اساس جنگهای داخلی لبنان و سردرگمی نسل سوختهای که هویت خود را به دنبال این جنگها از دست دادهاند؛ این نسل به دو دسته تقسیم میشوند: افرادی که در کشور ماندند و افرادی که مهاجرت کردند...
•
ما همه ادعا میکردیم که از پیروان ولتر و کامو و سارتر و نیچه یا مکتب سورئالیست هستیم اما باز برمیگشتیم بر مسیحی بودن و مسلمان بودن و یهودی بودن و مطابق با همان قوانین محدود کنندهی دینی عمل میکردیم و به گروه قدیسان میپیوستیم و مطابق با همان اصول فریادکشی و داد و بیداد راه میانداختیم و همگان با همان قوانین در دفاع از آن گلوی خودمان را پاره میکردیم.
ما جوان بودیم و آن صبحگاه و نیز غروب هنگامش زندگیمان بود و جنگ هم که فرا رسید و چترش را بر سرمان گسترانید و مثل ابرهای شتابان در معرض باد بالای سرمان را گرفت و ما هم قادر به متوقف کردنشان نبودیم و تنها کاری که از دستمان برمیآمد فرار و گریز بود. عدهای از ما نمیخواست که نام فرار را بر آن بگذارد ولی به هر حال این جنگ "جنگ ما" بود جنگی که در دل صفحات کتب تاریخ نامش در کنار نام ما به ثبت رسید. البته از نظر بقیه مردم دنیا این جنگ صرفا یک درگیری داخلی بود اما برای ما طوفانی بود و بس سهمگین، کشور ما ابزار و آلات شکنندهاش غرق شد و رخنههای بسیاری در آن ایجاد گشت و ما در آینده خواهیم دانست که نوسازی و اصلاح پس از طوفان کاری بسیار دشوار است.
از این لحظه به بعد سالها در حافظهی ما با حوادث اسفانگیز پیوند خواهد خورد. در مورد جمع دوستان ما هم کار به این منوال گذشت که یکی بعد از دیگری رهسپار سفر شدند و این جمع از هم پاشید.
#سرگشتگان #امین_معلوف #سیدحمیدرضا_مهاجرانی #نشر_روزنه
http://p30up.ir/uploads/f25979500.jpg
https://t.me/rowzanehnashr
•
ما همه ادعا میکردیم که از پیروان ولتر و کامو و سارتر و نیچه یا مکتب سورئالیست هستیم اما باز برمیگشتیم بر مسیحی بودن و مسلمان بودن و یهودی بودن و مطابق با همان قوانین محدود کنندهی دینی عمل میکردیم و به گروه قدیسان میپیوستیم و مطابق با همان اصول فریادکشی و داد و بیداد راه میانداختیم و همگان با همان قوانین در دفاع از آن گلوی خودمان را پاره میکردیم.
ما جوان بودیم و آن صبحگاه و نیز غروب هنگامش زندگیمان بود و جنگ هم که فرا رسید و چترش را بر سرمان گسترانید و مثل ابرهای شتابان در معرض باد بالای سرمان را گرفت و ما هم قادر به متوقف کردنشان نبودیم و تنها کاری که از دستمان برمیآمد فرار و گریز بود. عدهای از ما نمیخواست که نام فرار را بر آن بگذارد ولی به هر حال این جنگ "جنگ ما" بود جنگی که در دل صفحات کتب تاریخ نامش در کنار نام ما به ثبت رسید. البته از نظر بقیه مردم دنیا این جنگ صرفا یک درگیری داخلی بود اما برای ما طوفانی بود و بس سهمگین، کشور ما ابزار و آلات شکنندهاش غرق شد و رخنههای بسیاری در آن ایجاد گشت و ما در آینده خواهیم دانست که نوسازی و اصلاح پس از طوفان کاری بسیار دشوار است.
از این لحظه به بعد سالها در حافظهی ما با حوادث اسفانگیز پیوند خواهد خورد. در مورد جمع دوستان ما هم کار به این منوال گذشت که یکی بعد از دیگری رهسپار سفر شدند و این جمع از هم پاشید.
#سرگشتگان #امین_معلوف #سیدحمیدرضا_مهاجرانی #نشر_روزنه
http://p30up.ir/uploads/f25979500.jpg
https://t.me/rowzanehnashr
#برشی_از_کتاب
📖 #سرگشتگان
✅پدرم به من گفت یکی از موضوعات بحث و جدلهای ما بر میگشت به موضوع اسامی و اسم. مثلاً چرا باید تمامی مسیحیان اسمهای مسیحی داشته باشند و مسلمانان اسمهای مسلمانی و یهودیان اسمهای یهودی؟ چرا باید انسان همیشه برای خودش طوری اسم انتخاب کند که به نحوی نمایشگر دین و مذهبش باشد؟ بهتر نیست به جای اینکه روی بعضی اسم میشل و یا جورج بگذاریم و روی کسان دیگر اسم محمود و عبدالرحمن و یا رومی مثل مائی که یهودی هستند اسم سالومون و موسی بگذاریم بیاییم و از یک سری اسمهایی استفاده کنیم که حاوی معنای کلّی و فراگیری شوند که با همه دینها و مذاهب هم سازگار باشد اسمهایی مثل سلیم و یا فؤاد و یا امین یا سامی یا رمزی و یا نعیم
✍️نویسنده #امین_معلوف
📝 ترجمه #سیدحمیدرضا_مهاجرانی
📚#انتشارات_روزنه
📖 #سرگشتگان
✅پدرم به من گفت یکی از موضوعات بحث و جدلهای ما بر میگشت به موضوع اسامی و اسم. مثلاً چرا باید تمامی مسیحیان اسمهای مسیحی داشته باشند و مسلمانان اسمهای مسلمانی و یهودیان اسمهای یهودی؟ چرا باید انسان همیشه برای خودش طوری اسم انتخاب کند که به نحوی نمایشگر دین و مذهبش باشد؟ بهتر نیست به جای اینکه روی بعضی اسم میشل و یا جورج بگذاریم و روی کسان دیگر اسم محمود و عبدالرحمن و یا رومی مثل مائی که یهودی هستند اسم سالومون و موسی بگذاریم بیاییم و از یک سری اسمهایی استفاده کنیم که حاوی معنای کلّی و فراگیری شوند که با همه دینها و مذاهب هم سازگار باشد اسمهایی مثل سلیم و یا فؤاد و یا امین یا سامی یا رمزی و یا نعیم
✍️نویسنده #امین_معلوف
📝 ترجمه #سیدحمیدرضا_مهاجرانی
📚#انتشارات_روزنه