Naghmeh.pdf
663 KB
📝انعکاس رونمایی از کتاب "نغمه هایی از پشت دیوار" در صفحه فرهنگ و هنر روزنامه شهرآرا ( چهار مرداد)
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
📖 چرا کتاب خاطرات خفته،کتاب مهمی است؟
🔹اگر کسی تصور میکرد که جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴ میلادی ممکن است اندک تاثیری بر سبک نوشتن پاتریک مودیانو بگذارد، با خواندن نخستین سطرهای کتاب «خاطرات خفته» تردیدش برطرف میشود، چون او در این کتاب همچون همیشه به مدرنترین مشکلات میپردازد.
🔹خواننده بلافاصله خود را در فضای عدم اطمینان و اضطراب میبیند، فهم مشترکی از غروبهای یکشنبه برای همه کسانی که میدانند باید به مدرسه شبانهروزی بگردند. ما خودمان را در میان افراد عجیب و غریب میبینیم، با آنها مواجهه میشویم اما نمیدانیم چگونه این جرأت و اطمینان را پیدا میکنیم.
🔸«خاطرات خفته» از زبان اول شخص روایت میشود که به نظر میرسد راوی خود مودیانو است. او به خوانندگان ضمانت میدهد که آنچه میخوانند شجره خانوادگی است. این خاطرات، مثل جنایتهایی هستند که ما حکم به فراموشی یا بخشیدنشان نمیدهیم، اما آنها حق دارند که در طول زمان مجازاتمان کنند.
🔹داستان مرد خستگیناپذیر خیابانهای پاریس و خاطرات خفتهاش پاییز امسال در قالب رمانی خواندنی منتشر شده است.
«خاطرات خفته» چه چیز میتواند باشد جز بخشهای گمشده یک گذشته کرخت؟ آب راکد، آبی است که رانده نمیشود، یک پل خفته، پلی که بلند نمیشود، یک عامل خواب، یک جاسوس که میداند چطور فراموش شود. خاطراتی خفته، حافظهای پاک شده. اما گاهی تالاب، تخلیه میشود، آب راکد شفاف میشود، پل متحرک برمیخیزد، یک تهویه میچرخد و به جاسوس در ابتدای خواب عمیقش شلیک میشود. ما اربابان فراموشیهایمان نیستیم؛ این خاطرات ما هستند که برخلاف میلمان، ما را رها میکنند و ما دوباره آنها را نخواهیم دید. بعضی از آنها خیلی دور نمیشوند، بدون اینکه خبر داشته باشیم در ناحیه ما به خواب میروند و صدای پای پاتریک مودیانو که در پاریس قدم میزند بعضیهایشان را بیدار میکند، ترسناک یا نوستالژیک، دقیق یا نامطمئن، تسکیندهنده یا وحشتآور. آنها زنان هستند، ما آنها را میخوانیم، مودیانو به آنها نام خیابانها را میدهد، نام زنان، ژنوویه دلام، مدلین پرو، خانم اوبرستن، مارتا هیوارد که ما نمیشناسیم و خیابانهایی که آشنا هستند.
🔸این خاطرات به جوانی گمشده در کافههای شانس زندگی دوباره میبخشد، پاتریک مودیانوی ۲۰ ساله خوابگرد، کنجکاو، مراقب و فراری، مثل نارنجک عمل میکنند. مودیانو سه سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات اثر ارزشمند دیگری خلق کرده که تحسین منتقدین فرانسوی را برانگیخته است.
"به نقل از ایبنا"
#خاطرات_خفته
@rowzanehnashr
🔹اگر کسی تصور میکرد که جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴ میلادی ممکن است اندک تاثیری بر سبک نوشتن پاتریک مودیانو بگذارد، با خواندن نخستین سطرهای کتاب «خاطرات خفته» تردیدش برطرف میشود، چون او در این کتاب همچون همیشه به مدرنترین مشکلات میپردازد.
🔹خواننده بلافاصله خود را در فضای عدم اطمینان و اضطراب میبیند، فهم مشترکی از غروبهای یکشنبه برای همه کسانی که میدانند باید به مدرسه شبانهروزی بگردند. ما خودمان را در میان افراد عجیب و غریب میبینیم، با آنها مواجهه میشویم اما نمیدانیم چگونه این جرأت و اطمینان را پیدا میکنیم.
🔸«خاطرات خفته» از زبان اول شخص روایت میشود که به نظر میرسد راوی خود مودیانو است. او به خوانندگان ضمانت میدهد که آنچه میخوانند شجره خانوادگی است. این خاطرات، مثل جنایتهایی هستند که ما حکم به فراموشی یا بخشیدنشان نمیدهیم، اما آنها حق دارند که در طول زمان مجازاتمان کنند.
🔹داستان مرد خستگیناپذیر خیابانهای پاریس و خاطرات خفتهاش پاییز امسال در قالب رمانی خواندنی منتشر شده است.
«خاطرات خفته» چه چیز میتواند باشد جز بخشهای گمشده یک گذشته کرخت؟ آب راکد، آبی است که رانده نمیشود، یک پل خفته، پلی که بلند نمیشود، یک عامل خواب، یک جاسوس که میداند چطور فراموش شود. خاطراتی خفته، حافظهای پاک شده. اما گاهی تالاب، تخلیه میشود، آب راکد شفاف میشود، پل متحرک برمیخیزد، یک تهویه میچرخد و به جاسوس در ابتدای خواب عمیقش شلیک میشود. ما اربابان فراموشیهایمان نیستیم؛ این خاطرات ما هستند که برخلاف میلمان، ما را رها میکنند و ما دوباره آنها را نخواهیم دید. بعضی از آنها خیلی دور نمیشوند، بدون اینکه خبر داشته باشیم در ناحیه ما به خواب میروند و صدای پای پاتریک مودیانو که در پاریس قدم میزند بعضیهایشان را بیدار میکند، ترسناک یا نوستالژیک، دقیق یا نامطمئن، تسکیندهنده یا وحشتآور. آنها زنان هستند، ما آنها را میخوانیم، مودیانو به آنها نام خیابانها را میدهد، نام زنان، ژنوویه دلام، مدلین پرو، خانم اوبرستن، مارتا هیوارد که ما نمیشناسیم و خیابانهایی که آشنا هستند.
🔸این خاطرات به جوانی گمشده در کافههای شانس زندگی دوباره میبخشد، پاتریک مودیانوی ۲۰ ساله خوابگرد، کنجکاو، مراقب و فراری، مثل نارنجک عمل میکنند. مودیانو سه سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات اثر ارزشمند دیگری خلق کرده که تحسین منتقدین فرانسوی را برانگیخته است.
"به نقل از ایبنا"
#خاطرات_خفته
@rowzanehnashr
📖 چرا کتاب خاطرات خفته،کتاب مهمی است؟
🔹اگر کسی تصور میکرد که جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴ میلادی ممکن است اندک تاثیری بر سبک نوشتن پاتریک مودیانو بگذارد، با خواندن نخستین سطرهای کتاب «خاطرات خفته» تردیدش برطرف میشود، چون او در این کتاب همچون همیشه به مدرنترین مشکلات میپردازد.
🔹خواننده بلافاصله خود را در فضای عدم اطمینان و اضطراب میبیند، فهم مشترکی از غروبهای یکشنبه برای همه کسانی که میدانند باید به مدرسه شبانهروزی بگردند. ما خودمان را در میان افراد عجیب و غریب میبینیم، با آنها مواجهه میشویم اما نمیدانیم چگونه این جرأت و اطمینان را پیدا میکنیم.
🔸«خاطرات خفته» از زبان اول شخص روایت میشود که به نظر میرسد راوی خود مودیانو است. او به خوانندگان ضمانت میدهد که آنچه میخوانند شجره خانوادگی است. این خاطرات، مثل جنایتهایی هستند که ما حکم به فراموشی یا بخشیدنشان نمیدهیم، اما آنها حق دارند که در طول زمان مجازاتمان کنند.
🔹داستان مرد خستگیناپذیر خیابانهای پاریس و خاطرات خفتهاش پاییز امسال در قالب رمانی خواندنی منتشر شده است.
«خاطرات خفته» چه چیز میتواند باشد جز بخشهای گمشده یک گذشته کرخت؟ آب راکد، آبی است که رانده نمیشود، یک پل خفته، پلی که بلند نمیشود، یک عامل خواب، یک جاسوس که میداند چطور فراموش شود. خاطراتی خفته، حافظهای پاک شده. اما گاهی تالاب، تخلیه میشود، آب راکد شفاف میشود، پل متحرک برمیخیزد، یک تهویه میچرخد و به جاسوس در ابتدای خواب عمیقش شلیک میشود. ما اربابان فراموشیهایمان نیستیم؛ این خاطرات ما هستند که برخلاف میلمان، ما را رها میکنند و ما دوباره آنها را نخواهیم دید. بعضی از آنها خیلی دور نمیشوند، بدون اینکه خبر داشته باشیم در ناحیه ما به خواب میروند و صدای پای پاتریک مودیانو که در پاریس قدم میزند بعضیهایشان را بیدار میکند، ترسناک یا نوستالژیک، دقیق یا نامطمئن، تسکیندهنده یا وحشتآور. آنها زنان هستند، ما آنها را میخوانیم، مودیانو به آنها نام خیابانها را میدهد، نام زنان، ژنوویه دلام، مدلین پرو، خانم اوبرستن، مارتا هیوارد که ما نمیشناسیم و خیابانهایی که آشنا هستند.
🔸این خاطرات به جوانی گمشده در کافههای شانس زندگی دوباره میبخشد، پاتریک مودیانوی ۲۰ ساله خوابگرد، کنجکاو، مراقب و فراری، مثل نارنجک عمل میکنند. مودیانو سه سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات اثر ارزشمند دیگری خلق کرده که تحسین منتقدین فرانسوی را برانگیخته است.
"به نقل از ایبنا"
#خاطرات_خفته
@rowzanehnashr
🔹اگر کسی تصور میکرد که جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴ میلادی ممکن است اندک تاثیری بر سبک نوشتن پاتریک مودیانو بگذارد، با خواندن نخستین سطرهای کتاب «خاطرات خفته» تردیدش برطرف میشود، چون او در این کتاب همچون همیشه به مدرنترین مشکلات میپردازد.
🔹خواننده بلافاصله خود را در فضای عدم اطمینان و اضطراب میبیند، فهم مشترکی از غروبهای یکشنبه برای همه کسانی که میدانند باید به مدرسه شبانهروزی بگردند. ما خودمان را در میان افراد عجیب و غریب میبینیم، با آنها مواجهه میشویم اما نمیدانیم چگونه این جرأت و اطمینان را پیدا میکنیم.
🔸«خاطرات خفته» از زبان اول شخص روایت میشود که به نظر میرسد راوی خود مودیانو است. او به خوانندگان ضمانت میدهد که آنچه میخوانند شجره خانوادگی است. این خاطرات، مثل جنایتهایی هستند که ما حکم به فراموشی یا بخشیدنشان نمیدهیم، اما آنها حق دارند که در طول زمان مجازاتمان کنند.
🔹داستان مرد خستگیناپذیر خیابانهای پاریس و خاطرات خفتهاش پاییز امسال در قالب رمانی خواندنی منتشر شده است.
«خاطرات خفته» چه چیز میتواند باشد جز بخشهای گمشده یک گذشته کرخت؟ آب راکد، آبی است که رانده نمیشود، یک پل خفته، پلی که بلند نمیشود، یک عامل خواب، یک جاسوس که میداند چطور فراموش شود. خاطراتی خفته، حافظهای پاک شده. اما گاهی تالاب، تخلیه میشود، آب راکد شفاف میشود، پل متحرک برمیخیزد، یک تهویه میچرخد و به جاسوس در ابتدای خواب عمیقش شلیک میشود. ما اربابان فراموشیهایمان نیستیم؛ این خاطرات ما هستند که برخلاف میلمان، ما را رها میکنند و ما دوباره آنها را نخواهیم دید. بعضی از آنها خیلی دور نمیشوند، بدون اینکه خبر داشته باشیم در ناحیه ما به خواب میروند و صدای پای پاتریک مودیانو که در پاریس قدم میزند بعضیهایشان را بیدار میکند، ترسناک یا نوستالژیک، دقیق یا نامطمئن، تسکیندهنده یا وحشتآور. آنها زنان هستند، ما آنها را میخوانیم، مودیانو به آنها نام خیابانها را میدهد، نام زنان، ژنوویه دلام، مدلین پرو، خانم اوبرستن، مارتا هیوارد که ما نمیشناسیم و خیابانهایی که آشنا هستند.
🔸این خاطرات به جوانی گمشده در کافههای شانس زندگی دوباره میبخشد، پاتریک مودیانوی ۲۰ ساله خوابگرد، کنجکاو، مراقب و فراری، مثل نارنجک عمل میکنند. مودیانو سه سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات اثر ارزشمند دیگری خلق کرده که تحسین منتقدین فرانسوی را برانگیخته است.
"به نقل از ایبنا"
#خاطرات_خفته
@rowzanehnashr
🖊با مهسا جزيني مولف کتاب «مسیح در قصر» بیشتر آشنا شویم
مولف کتاب «مسیح در قصر»؛متولد 1359 شمسی و فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری در دانشگاه علامه تهران است. حوزه تخصصیاش سياسي است و به حوزه تاريخ معاصر هم علاقهمند است و گزارشهای متعددي در اين زمينه نوشته است و عضو هیئت تحریریه روزنامه شرق در تهران است. كتاب خاطرات سرتيپ كورنگي به كوشش او منتشرشده است. جزيني میگوید: خیلی اتفاقی با سرتیپ اصغر کورنگی آشنا شدم. زندان قصر داشت به موزه تبدیل می شد و ما در سایت تاریخ ایرانی دنبال افرادی بودیم که زمانی ساکن این زندان قصر قجری بودند. با محمد بسته نگار داماد مرحوم طالقانی که زمانی در قصر زندانی بود تماس گرفتم تا وقتی بگیرم و درباره خاطراتش با او گفتوگو کنم، حین صحبت نمی دانم چه شد که نام رئیس سابق زندان را بر زبان آورد و گفت که همسایهایم و گاهی همدیگر راهم می بینیم و… برایم جالب شد. کنجکاو شدم درباره اش بیشتر بدانم. نشانی اش را گرفتم و بالاخره یکی دو روز بعد او را یافتم. سرتیپ کورنگی اصفهانی بود و این همشهری بودن علتش بود یا هر چیز دیگر كه درنهایت درخواست من را برای گفتوگو پذیرفت. خاطرات او از آن دوران به ویژه احساس قلبی و رابطه کم نظیرش با برخی زندانیان سیاسی مانند آیت الله طالقانی،بازرگان و… آنقدر برای من جالب بود و تازگی و شگفتی داشت که پیشنهاد کردم خاطراتش را منتشر کند..»
📚مراسم رونمایی از کتاب مسیح در قصر
سه شنبه 9 مرداد 97
ساعت 17 تا 19 در کتابخانه ملی ایران
@rowzanehnashr
مولف کتاب «مسیح در قصر»؛متولد 1359 شمسی و فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری در دانشگاه علامه تهران است. حوزه تخصصیاش سياسي است و به حوزه تاريخ معاصر هم علاقهمند است و گزارشهای متعددي در اين زمينه نوشته است و عضو هیئت تحریریه روزنامه شرق در تهران است. كتاب خاطرات سرتيپ كورنگي به كوشش او منتشرشده است. جزيني میگوید: خیلی اتفاقی با سرتیپ اصغر کورنگی آشنا شدم. زندان قصر داشت به موزه تبدیل می شد و ما در سایت تاریخ ایرانی دنبال افرادی بودیم که زمانی ساکن این زندان قصر قجری بودند. با محمد بسته نگار داماد مرحوم طالقانی که زمانی در قصر زندانی بود تماس گرفتم تا وقتی بگیرم و درباره خاطراتش با او گفتوگو کنم، حین صحبت نمی دانم چه شد که نام رئیس سابق زندان را بر زبان آورد و گفت که همسایهایم و گاهی همدیگر راهم می بینیم و… برایم جالب شد. کنجکاو شدم درباره اش بیشتر بدانم. نشانی اش را گرفتم و بالاخره یکی دو روز بعد او را یافتم. سرتیپ کورنگی اصفهانی بود و این همشهری بودن علتش بود یا هر چیز دیگر كه درنهایت درخواست من را برای گفتوگو پذیرفت. خاطرات او از آن دوران به ویژه احساس قلبی و رابطه کم نظیرش با برخی زندانیان سیاسی مانند آیت الله طالقانی،بازرگان و… آنقدر برای من جالب بود و تازگی و شگفتی داشت که پیشنهاد کردم خاطراتش را منتشر کند..»
📚مراسم رونمایی از کتاب مسیح در قصر
سه شنبه 9 مرداد 97
ساعت 17 تا 19 در کتابخانه ملی ایران
@rowzanehnashr
book10.pdf
1.6 MB
🔹گزارش موسسه پویش فکری از کتاب "چرا ملت ها شکست می خورند؟" اثر دارون عجم اغلو
🔸به همراه خلاصه،نقد و بررسی
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
🔸به همراه خلاصه،نقد و بررسی
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
📝سیدعلیرضا حسینی بهشتی: مسیح در قصر؛ تاریخ شفاهی از نوعی دیگر
بهشتی: «مسیح در قصر»، خاطرات سرتیپ اصغر کورنگی که به کوشش مهسا جزینی تدوین و به همت انتشارات روزنه در نمایشگاه بینالمللی کتاب امسال روانه بازار شد، بیتردید از جذابترین کتابهای خاطراتی است که در سالهای اخیر خواندهام.
#انتشارات_روزنه #مسیح_در_قصر
@rowzanehnashr
بهشتی: «مسیح در قصر»، خاطرات سرتیپ اصغر کورنگی که به کوشش مهسا جزینی تدوین و به همت انتشارات روزنه در نمایشگاه بینالمللی کتاب امسال روانه بازار شد، بیتردید از جذابترین کتابهای خاطراتی است که در سالهای اخیر خواندهام.
#انتشارات_روزنه #مسیح_در_قصر
@rowzanehnashr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رونمایی کتاب مسیح در قصر باسخنرانی کاظم موسوی بجنوردی، سیدعلیرضا حسینی بهشتی، محمدجواد حجتی کرمانی، اصغر کورنگی و مهسا جزینی در کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
دستاوردهای اهل قلم درسینما/2
ملاحظات کارگروهی سینما با روحیه داستان نویسی جور در نمیآید
نویسنده«تپه خرگوش» از نوشتن برای سینما میگوید
http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/263807
@rowzanehnashr
ملاحظات کارگروهی سینما با روحیه داستان نویسی جور در نمیآید
نویسنده«تپه خرگوش» از نوشتن برای سینما میگوید
http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/263807
@rowzanehnashr
خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)
ایبنا - ملاحظات کارگروهی سینما با روحیه داستان نویسی جور در نمیآید
علیاکبر حیدری میگوید: نوشتن در تنهایی لذتی نصیب نویسنده میکند که شاید خیلی نخواهد آن را ترک کند و وارد یک کار گروهی شود؛ کار گروهی قوانین و ملاحظاتی دارد که شاید با روحیه نویسنده جور در نیاید.
🎬
.
#زخم_ها_و_لبخندها
(گزیدهی مقالات #شهزاد_رحمتی
دربارهی #سینما، #تلویزیون و #رسانه)
#میان_بر_کهن_الگو_برای_فیلم_نامه
نوشتهی #محمدرضا_نعمتی
#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
.
#زخم_ها_و_لبخندها
(گزیدهی مقالات #شهزاد_رحمتی
دربارهی #سینما، #تلویزیون و #رسانه)
#میان_بر_کهن_الگو_برای_فیلم_نامه
نوشتهی #محمدرضا_نعمتی
#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
معرفی کتاب والدن اثر هنری دیوید ثورو توسط علی غزالیفر
در دست کس نیفتد زین خوبتر کتابی
https://3danet.ir/%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%86-%D9%87%D9%86%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%AB%D9%88%D8%B1%D9%88/
در دست کس نیفتد زین خوبتر کتابی
https://3danet.ir/%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%86-%D9%87%D9%86%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%AB%D9%88%D8%B1%D9%88/
صدانت
معرفی کتاب والدن اثر هنری دیوید ثورو توسط علی غزالیفر • صدانت
معرفی کتاب والدن اثر هنری دیوید ثورو توسط علی غزالیفر | کتاب «والدن» نوشته هنری دیوید ثورو با ترجمه سیدعلیرضا بهشتیشیرازی توسط انتشارات روزنه منتشر ...
نام کتاب : تاملات ایرانی
نویسنده : حسین کاجی
تعداد صفحه : 540
قیمت : 350,000 ریال
با توجه به اینكه ایران معاصر خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی با مشكلات بیشمار فرهنگی از جمله مواجهه با فرهنگ غرب روبروست و با توجه به این مطلب كه گفتگو از مهمترین ابزارهای شناخت و آگاهی است، كتاب حاضر شامل گفتگو با 19 روشنفكر شناخته شدۀ ایرانی در زمینۀ فكر و فرهنگ ایرانی است. نویسنده در پدیدآوردن این اثر از اندیشههای نخبگان زیادی در عرصههای مختلف فكری استفاده كرده است.
http://p30up.ir/uploads/f77768681.jpg
@rowzanehnashr
نویسنده : حسین کاجی
تعداد صفحه : 540
قیمت : 350,000 ریال
با توجه به اینكه ایران معاصر خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی با مشكلات بیشمار فرهنگی از جمله مواجهه با فرهنگ غرب روبروست و با توجه به این مطلب كه گفتگو از مهمترین ابزارهای شناخت و آگاهی است، كتاب حاضر شامل گفتگو با 19 روشنفكر شناخته شدۀ ایرانی در زمینۀ فكر و فرهنگ ایرانی است. نویسنده در پدیدآوردن این اثر از اندیشههای نخبگان زیادی در عرصههای مختلف فكری استفاده كرده است.
http://p30up.ir/uploads/f77768681.jpg
@rowzanehnashr
معرفی 5 کتاب برتر در ویترین بوکلند
📚 پارههای پاریسی یا پورهی پنیر و پروست
نویسنده: #فرید_قدمی
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
📚 پارههای پاریسی یا پورهی پنیر و پروست
نویسنده: #فرید_قدمی
#انتشارات_روزنه
@rowzanehnashr
📘نام کتاب : آوازهای غمگین اردوگاه
نویسنده : شرمن الکسی
مترجم : سعید توانایی
📚درباره کتاب :
در یکصدویازده سالی که از زمان خلقت اردوگاه سرخپوستان اسپوکن در سال ۱۸۸۱ میگذره حتی یک نفر، چه سرخپوست چه غیر سرخپوست، اتفاقی سروکلهش اینجا پیدا نشده و از اونجایی که روی اغلب نقشهها هیچ اثری از ولپینیت، تنها شهر اردوگاه، نیست، این شد که وقتی غریبهی سیاهپوست کتوشلواربهتن با یه گیتار روی دوشش سروکلهش پیدا شد، همهی قبیله انگشت حیرت به دهن گرفتن. سیمون که دندهعقب به شهر برمیگشت اولین کسی بود که اونو کنار تابلو رنگورورفتهی به ولپینیت خوش آمدید، جمعیت: متغیر دیده بود. لِستر قراضه زیر همون تابلو خوابیده بود و غریبه رو، قبل از اینکه کسی فرصت کنه، به خواب دیده بود. غریبه از کنار انجمن کلیسای خدا، کلیسای کاتولیکها و قبرستونش و کلیسای پرسبیتری و قبرستونش رد شده بود و چرخی حوالی زمین سافتبال کنار چهارراه، که زیرش قبرستونه، زده بود. مرد سیاهپوست گیتارش رو به تابلو ایست تکیه داده بود، اما خودش شقورق ایستاده بود و منتظر.
تمام قبیله، پنج دقیقه بعد از اینکه سروکلهی مرد سیاهپوست سر چهارراه پیدا شد، از وجودش باخبر بودن. اسپوکنها همه منتظر یه بهونه بودن که از خونه یا محل کار بزنن بیرون و خودشونو به محل برسونن و سر از کار غریبه دربیارن. مردی قدکوتاه با پوست سیاهِسیاه و دستهای پتوپهن؛ کتوشلواری قهوهای پوشیده بود که از دور خوب بهنظر میرسید، اما از نزدیک کهنه بود و اگه دقت میکردی، سرآستینهاش نخنما شده بود. هر سرخپوستی که رد میشد مرد سیاهپوست براش دست تکون میداد، اما هیچکس جرئت نگهداشتن نداشت، تا اینکه توماس آتیشبهپاکن با ون آبی قراضهش از راه رسید.
توماس با صدای بلند گفت: «سلام.»
مرد سیاهپوست گفت: «سلام.»
ـ گم شدی؟
@rowzanehnashr
نویسنده : شرمن الکسی
مترجم : سعید توانایی
📚درباره کتاب :
در یکصدویازده سالی که از زمان خلقت اردوگاه سرخپوستان اسپوکن در سال ۱۸۸۱ میگذره حتی یک نفر، چه سرخپوست چه غیر سرخپوست، اتفاقی سروکلهش اینجا پیدا نشده و از اونجایی که روی اغلب نقشهها هیچ اثری از ولپینیت، تنها شهر اردوگاه، نیست، این شد که وقتی غریبهی سیاهپوست کتوشلواربهتن با یه گیتار روی دوشش سروکلهش پیدا شد، همهی قبیله انگشت حیرت به دهن گرفتن. سیمون که دندهعقب به شهر برمیگشت اولین کسی بود که اونو کنار تابلو رنگورورفتهی به ولپینیت خوش آمدید، جمعیت: متغیر دیده بود. لِستر قراضه زیر همون تابلو خوابیده بود و غریبه رو، قبل از اینکه کسی فرصت کنه، به خواب دیده بود. غریبه از کنار انجمن کلیسای خدا، کلیسای کاتولیکها و قبرستونش و کلیسای پرسبیتری و قبرستونش رد شده بود و چرخی حوالی زمین سافتبال کنار چهارراه، که زیرش قبرستونه، زده بود. مرد سیاهپوست گیتارش رو به تابلو ایست تکیه داده بود، اما خودش شقورق ایستاده بود و منتظر.
تمام قبیله، پنج دقیقه بعد از اینکه سروکلهی مرد سیاهپوست سر چهارراه پیدا شد، از وجودش باخبر بودن. اسپوکنها همه منتظر یه بهونه بودن که از خونه یا محل کار بزنن بیرون و خودشونو به محل برسونن و سر از کار غریبه دربیارن. مردی قدکوتاه با پوست سیاهِسیاه و دستهای پتوپهن؛ کتوشلواری قهوهای پوشیده بود که از دور خوب بهنظر میرسید، اما از نزدیک کهنه بود و اگه دقت میکردی، سرآستینهاش نخنما شده بود. هر سرخپوستی که رد میشد مرد سیاهپوست براش دست تکون میداد، اما هیچکس جرئت نگهداشتن نداشت، تا اینکه توماس آتیشبهپاکن با ون آبی قراضهش از راه رسید.
توماس با صدای بلند گفت: «سلام.»
مرد سیاهپوست گفت: «سلام.»
ـ گم شدی؟
@rowzanehnashr
Forwarded from اتچ بات
#جیره_کتاب
خاطرات خفته، با روایت اول شخص، گویی نوعی خاطرات شخصی کجومعوج نویسنده (پاتریک مودیانو) است که در جغرافیای شهری پاریس رخ میدهد، جایی که او در خیابانها و کوچه پسکوچههایش بیهدف قدم میزند و در کافهها ساعتها مینشیند، و خاطرات سالهای دور از این مکانهای آشنا به یادش میآیند، و افرادی آشنا، کسانی که میشناخته است، و در خیابان آنها را ملاقات کرده است، و در کافهها با آنها به گفتگو نشسته است، و امروز یا محو شدهاند، و یا اگر دوباره به طور تصادفی با آنها روبرو شود، شاید با دیگر رهگذران غریبه، برایش یکسان باشد.
@rowzanehnashr
#جیره_کتاب
خاطرات خفته، با روایت اول شخص، گویی نوعی خاطرات شخصی کجومعوج نویسنده (پاتریک مودیانو) است که در جغرافیای شهری پاریس رخ میدهد، جایی که او در خیابانها و کوچه پسکوچههایش بیهدف قدم میزند و در کافهها ساعتها مینشیند، و خاطرات سالهای دور از این مکانهای آشنا به یادش میآیند، و افرادی آشنا، کسانی که میشناخته است، و در خیابان آنها را ملاقات کرده است، و در کافهها با آنها به گفتگو نشسته است، و امروز یا محو شدهاند، و یا اگر دوباره به طور تصادفی با آنها روبرو شود، شاید با دیگر رهگذران غریبه، برایش یکسان باشد.
@rowzanehnashr
#جیره_کتاب
Telegram
attach 📎
مسابقه نقد و بررسی کتاب #ارتش_شش_گله
نویسنده: #ستاره_روشن
پ.ن: به بهترين نقد و بررسى هديه اى تعلق خواهد گرفت . اگر متن شما طولانى بود به آيدي تلگرام درج شده در زير ارسال بفرماييد
تلگرام:
@argoona
اینستاگرام:
arteshe_6_galle@
مهلت ارسال تا آخر تابستان ٩٧
http://p30up.ir/uploads/f321643165.jpg
https://t.me/rowzanehnashr
نویسنده: #ستاره_روشن
پ.ن: به بهترين نقد و بررسى هديه اى تعلق خواهد گرفت . اگر متن شما طولانى بود به آيدي تلگرام درج شده در زير ارسال بفرماييد
تلگرام:
@argoona
اینستاگرام:
arteshe_6_galle@
مهلت ارسال تا آخر تابستان ٩٧
http://p30up.ir/uploads/f321643165.jpg
https://t.me/rowzanehnashr
🔘نام کتاب : بازیهای شبانه (مجموعه داستان)
نویسنده : استیگ داگرمن و دیگران
مترجم : محمدرضا قلیچخانی
تعداد صفحه : 290
قیمت : 13000 تومان
📘کتاب حاضر شامل 23 داستان کوتاه از 16 نویسندهٔ معروف جهان است. از ویژگیهای این مجموعه آن است که مترجم برای پربارتر شدن کتاب اشارهای به تاریخچهٔ تحول داستان کوتاه کرده است که برای دانشجویان و علاقمندان به سیر تحول داستان کوتاه میتواند مفید واقع شود. ویژگی دوم این مجموعه معرفی دو نویسندهٔ جدید به خوانندهٔ ایرانی است. اولین نویسنده استیگ داگرمن (مشهور به کافکای سوئد) و دیگری واسیلی شوکشین روسی است.
http://p30up.ir/uploads/f50837474.jpg
https://t.me/rowzanehnashr
نویسنده : استیگ داگرمن و دیگران
مترجم : محمدرضا قلیچخانی
تعداد صفحه : 290
قیمت : 13000 تومان
📘کتاب حاضر شامل 23 داستان کوتاه از 16 نویسندهٔ معروف جهان است. از ویژگیهای این مجموعه آن است که مترجم برای پربارتر شدن کتاب اشارهای به تاریخچهٔ تحول داستان کوتاه کرده است که برای دانشجویان و علاقمندان به سیر تحول داستان کوتاه میتواند مفید واقع شود. ویژگی دوم این مجموعه معرفی دو نویسندهٔ جدید به خوانندهٔ ایرانی است. اولین نویسنده استیگ داگرمن (مشهور به کافکای سوئد) و دیگری واسیلی شوکشین روسی است.
http://p30up.ir/uploads/f50837474.jpg
https://t.me/rowzanehnashr
📌بازتاب مراسم رونمایی کتاب مسیح در قصر در روزنانه شرق:
http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/193144/رونمايي-از-کتاب-«مسيح-در-قصر»-
http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/193144/رونمايي-از-کتاب-«مسيح-در-قصر»-
روزنامه شرق
رونمايي از کتاب «مسيح در قصر»
📚 چند توصیه برای راه یافتن کتابتان به فهرست پرفروشها/کمی به گوگل احترام بگذارید:
🔹کارشناس تکنیکهای بازاریابی در یادداشت خود اعتقاد دارد نویسندگان باید علارغم توجه به محتوا کمی هم به فکر مسائل بازاریابی و کسب جذابیت در فضای مجازی باشند.
🔹به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) انترپرنر، در دنیای امروز مطلع کردن دیگران از نوشتهها و نظرات خودتان کمی سادهتر شده و کافی است اطلاعات مختصری از اینترنت و فضای مجازی داشته باشید. این روزها با فشار یک دکمه کتابی منتشر میشود یا نوشتهای هزاران کلیومتر آن طرفتر به دست مخاطب ناشناس میرسد ولی افزایش سایتها و پیامهای اینترنتی نیز مانعی در نوع خود است. با وجود هزاران و میلیونها صفحه اینترنتی، اگر بخواهید برای کتاب یا نوشته خود تبلیغ کنید نیاز به تکنیکهای خاصی دارید که اصطلاح بهینهسازی موتور جستجو (SEO) از مهمترین آنهاست. هرچند این واژه برای کارشناسان تبلیغات رسانه یک واژه تکراری است، ولی هنوز هم ابزار مهمی برای تبلیغ محسوب میشود. وقتی نوشته یا مطلبی در فضای مجازی منتشر میشود، معمولاً از طریق موتورهای جستجو به دست کاربران و مخاطبان میرسد و علم به تکنیکهای جستجوی مطالب توسط موتورهای جستجو و در راس آنها گوگل ضروری است.
🔹«کریس پورتئوس» کارشناس ارشد بازاریابی دیجیتال شش نکته برای بالا بردن کیفیت این بهینه سازی در موتورهای جستجو پیشنهاد میکند. وی اعتقاد دارد این روزها متاسفانه محتوای کتاب یک بخش از فروش بالای کتاب است و عوامل دیگر نیز در پرفروش شدن کتاب نیز تاثیر دارد. شش نکته پورتئوس برای بالا بردن قابلیت دیده شدن مطلب در موتورهای جستجو موارد زیر هستند:
🔸1. به کلیدواژهها توجه کنید.
بهتر است با وجود شرایط انتشاراتی دنیای امروز حتی قبل از نوشتن مطلب یا داستان به انتخاب کلیدواژههایی برای معرفی آن فکر کنید. کلیدواژهها در گوگل یا سایر موتورهای جستجو برای معرفی اثر ادبی شما حیاتی هستند. موتورهای جستجو دارای الگوریتمهایی هستند که تنها بر اساس کلیدواژه مطالب و محتواهای فضای مجازی را جستجو میکنند. اگر داستانی عاشقانه نوشتید از کلیدواژههای علمی استفاده نکنید و اگر مطلبتان احساسی بود، کلمات منطقی به کار نگیرید. به عبارتی باید محتوا با کلیدواژه همخوانی داشته باشد.
🔸2. مشکل مخاطب خود را حل کنید.
شاید این قضیه ارتباطی به تکنیکهای بهینهسازی نداشته باشد، ولی شاید مهمترین نکته در انتشار مطالب در فضای مجازی است. توجه به نیاز روز مخاطب و آیندهنگری برای نویسنده مهم است. مردم علاقه دارند مطالبی را بخوانند که نیازهای آنها را برطرف میکند یا حداقل احساس کننده مطالب مفیدی خواندهاند. بهتر است داستانی بنویسید که با حوادث روز مطابقت داشته باشد.
🔸3. محتوا را بر اساس مخاطب عام تنظیم کنید.
شاید این موضوع کمی تعجب برانگیز باشد ولی توجه و حافظه کوتاه مدت انسان کمتر از ماهی قرمز است. وقتی نوشته شما در همان نگاه اول نتواند مخاطب را جذب کند، بهتر است خوانده شدن آن را فراموش کنید. نوشتههای شما باید آنقدر ساده و جذاب نوشته شود که توسط عامه مردم فهمیده شده و برای آنها جذابیت داشته باشد. به عبارتی باید نوشتههایتان علیرغم صحت و دقت از جذابیت کافی برای این مخاطبان برخوردار باشد.
🔸4. مخاطب را بیسواد فرض نکنید.
متاسفانه بعضی از نویسندگان با روشنفکری محض زیادی مخاطب خود را عام در نظر میگیرند و در نوشتن داستان و مطالب خود خیلی از واژههای تخصصی استفاده نمیکنند. یادتان باشد شخصیتها و حقایق داستان شما اگر عمق کافی نداشته باشد به همان اندازه توسط مخاطب سطحی در نظر گرفته خواهد شد.
🔸5. از ابزارهای جذابکننده استفاده کنید.
امروزه بیشتر سایتها و روزنامهها برای جذب مخاطب بیشتر برای مطالب خود از تصاویر جذاب استفاده میکنند. بارها مشاهده شده حتی مطالب محتوای خوبی ندارند ولی تصاویر جذاب موجب علاقه مخاطب شده است. نویسندگان نیز در کتابهای خود بهتر است از تصاویر جذاب استفاده کنند. امروزه ناشران و نویسندگان تصویرگران ماهری استخدام میکنند تا جذابیت آثار ادبی بالا برود.
🔸6. برای انسانها بنویسید.
بعضی از داستانها و رمانها به خصوص داستانهای ژانر علمی تخیلی طوری نوشته میشوند که گویا مخاطب آنها فرشتگان و جن و پری هستند. یادتان باشد مخاطب شما انسان است و در دنیای واقعی زندگی میکند. شخصیتها و حوادث داستان باید با زندگی انسانی تطابق داشته باشد.
"برگرفته از کانال روزشمار"
#عمومی
@rowzanehnashr
🔹کارشناس تکنیکهای بازاریابی در یادداشت خود اعتقاد دارد نویسندگان باید علارغم توجه به محتوا کمی هم به فکر مسائل بازاریابی و کسب جذابیت در فضای مجازی باشند.
🔹به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) انترپرنر، در دنیای امروز مطلع کردن دیگران از نوشتهها و نظرات خودتان کمی سادهتر شده و کافی است اطلاعات مختصری از اینترنت و فضای مجازی داشته باشید. این روزها با فشار یک دکمه کتابی منتشر میشود یا نوشتهای هزاران کلیومتر آن طرفتر به دست مخاطب ناشناس میرسد ولی افزایش سایتها و پیامهای اینترنتی نیز مانعی در نوع خود است. با وجود هزاران و میلیونها صفحه اینترنتی، اگر بخواهید برای کتاب یا نوشته خود تبلیغ کنید نیاز به تکنیکهای خاصی دارید که اصطلاح بهینهسازی موتور جستجو (SEO) از مهمترین آنهاست. هرچند این واژه برای کارشناسان تبلیغات رسانه یک واژه تکراری است، ولی هنوز هم ابزار مهمی برای تبلیغ محسوب میشود. وقتی نوشته یا مطلبی در فضای مجازی منتشر میشود، معمولاً از طریق موتورهای جستجو به دست کاربران و مخاطبان میرسد و علم به تکنیکهای جستجوی مطالب توسط موتورهای جستجو و در راس آنها گوگل ضروری است.
🔹«کریس پورتئوس» کارشناس ارشد بازاریابی دیجیتال شش نکته برای بالا بردن کیفیت این بهینه سازی در موتورهای جستجو پیشنهاد میکند. وی اعتقاد دارد این روزها متاسفانه محتوای کتاب یک بخش از فروش بالای کتاب است و عوامل دیگر نیز در پرفروش شدن کتاب نیز تاثیر دارد. شش نکته پورتئوس برای بالا بردن قابلیت دیده شدن مطلب در موتورهای جستجو موارد زیر هستند:
🔸1. به کلیدواژهها توجه کنید.
بهتر است با وجود شرایط انتشاراتی دنیای امروز حتی قبل از نوشتن مطلب یا داستان به انتخاب کلیدواژههایی برای معرفی آن فکر کنید. کلیدواژهها در گوگل یا سایر موتورهای جستجو برای معرفی اثر ادبی شما حیاتی هستند. موتورهای جستجو دارای الگوریتمهایی هستند که تنها بر اساس کلیدواژه مطالب و محتواهای فضای مجازی را جستجو میکنند. اگر داستانی عاشقانه نوشتید از کلیدواژههای علمی استفاده نکنید و اگر مطلبتان احساسی بود، کلمات منطقی به کار نگیرید. به عبارتی باید محتوا با کلیدواژه همخوانی داشته باشد.
🔸2. مشکل مخاطب خود را حل کنید.
شاید این قضیه ارتباطی به تکنیکهای بهینهسازی نداشته باشد، ولی شاید مهمترین نکته در انتشار مطالب در فضای مجازی است. توجه به نیاز روز مخاطب و آیندهنگری برای نویسنده مهم است. مردم علاقه دارند مطالبی را بخوانند که نیازهای آنها را برطرف میکند یا حداقل احساس کننده مطالب مفیدی خواندهاند. بهتر است داستانی بنویسید که با حوادث روز مطابقت داشته باشد.
🔸3. محتوا را بر اساس مخاطب عام تنظیم کنید.
شاید این موضوع کمی تعجب برانگیز باشد ولی توجه و حافظه کوتاه مدت انسان کمتر از ماهی قرمز است. وقتی نوشته شما در همان نگاه اول نتواند مخاطب را جذب کند، بهتر است خوانده شدن آن را فراموش کنید. نوشتههای شما باید آنقدر ساده و جذاب نوشته شود که توسط عامه مردم فهمیده شده و برای آنها جذابیت داشته باشد. به عبارتی باید نوشتههایتان علیرغم صحت و دقت از جذابیت کافی برای این مخاطبان برخوردار باشد.
🔸4. مخاطب را بیسواد فرض نکنید.
متاسفانه بعضی از نویسندگان با روشنفکری محض زیادی مخاطب خود را عام در نظر میگیرند و در نوشتن داستان و مطالب خود خیلی از واژههای تخصصی استفاده نمیکنند. یادتان باشد شخصیتها و حقایق داستان شما اگر عمق کافی نداشته باشد به همان اندازه توسط مخاطب سطحی در نظر گرفته خواهد شد.
🔸5. از ابزارهای جذابکننده استفاده کنید.
امروزه بیشتر سایتها و روزنامهها برای جذب مخاطب بیشتر برای مطالب خود از تصاویر جذاب استفاده میکنند. بارها مشاهده شده حتی مطالب محتوای خوبی ندارند ولی تصاویر جذاب موجب علاقه مخاطب شده است. نویسندگان نیز در کتابهای خود بهتر است از تصاویر جذاب استفاده کنند. امروزه ناشران و نویسندگان تصویرگران ماهری استخدام میکنند تا جذابیت آثار ادبی بالا برود.
🔸6. برای انسانها بنویسید.
بعضی از داستانها و رمانها به خصوص داستانهای ژانر علمی تخیلی طوری نوشته میشوند که گویا مخاطب آنها فرشتگان و جن و پری هستند. یادتان باشد مخاطب شما انسان است و در دنیای واقعی زندگی میکند. شخصیتها و حوادث داستان باید با زندگی انسانی تطابق داشته باشد.
"برگرفته از کانال روزشمار"
#عمومی
@rowzanehnashr