Listen to دیالوگ به یاد ماندنی از فیلم چیزهایی هست که نمیدونی by Mohammad Reza Amini on #SoundCloud
https://soundcloud.app.goo.gl/fnhA
https://soundcloud.app.goo.gl/fnhA
SoundCloud
دیالوگ به یاد ماندنی از فیلم چیزهایی هست که نمیدونی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂
بذار بره پیدا کنه اونی رو که فکر میکنه
قرار نیست باهاش رنج بکشه..
آدم بی رنج داریم؟
تو بگو...
.
#امیرعلی_ق
@roozgoftar
بذار بره پیدا کنه اونی رو که فکر میکنه
قرار نیست باهاش رنج بکشه..
آدم بی رنج داریم؟
تو بگو...
.
#امیرعلی_ق
@roozgoftar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورۀ ما بود، دلآرام جهان شد
در اول آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گِل کهنۀ ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کورۀ کوچک،
شد قلۀ یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمکگیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد
ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
(جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و -آه-
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد)
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر ...
رفت و همۀ دلخوشیام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چهها کرد به ما گفت
مصداق همان «وای به حال دگران» شد
🎤حامد عسکری
@roozgoftar
دلشورۀ ما بود، دلآرام جهان شد
در اول آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گِل کهنۀ ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کورۀ کوچک،
شد قلۀ یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمکگیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد
ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
(جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و -آه-
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد)
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر ...
رفت و همۀ دلخوشیام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چهها کرد به ما گفت
مصداق همان «وای به حال دگران» شد
🎤حامد عسکری
@roozgoftar
🌵
ابوسعید ابوالخیر گفت:
هر جا که نظر میکنم بر زمین همه گوهر ریخته و بر در ودیوار همه زر آویخته کسی نمیبیند و کسی نمیچیند . . . !
گفتند : کو ، کجاست ؟
گفت : همه جا هست
هر جا میتوان خدمتی کرد
یا هر جا میتوان راحتی به دلی آورد
آنجا که غمگینی هست
و آنجا که مسکینی هست
آنجا که یاری طالب محبت است
و آنجا که رفیقی محتاج مروت...
#ابوسعید_ابوالخیر
@roozgoftar
ابوسعید ابوالخیر گفت:
هر جا که نظر میکنم بر زمین همه گوهر ریخته و بر در ودیوار همه زر آویخته کسی نمیبیند و کسی نمیچیند . . . !
گفتند : کو ، کجاست ؟
گفت : همه جا هست
هر جا میتوان خدمتی کرد
یا هر جا میتوان راحتی به دلی آورد
آنجا که غمگینی هست
و آنجا که مسکینی هست
آنجا که یاری طالب محبت است
و آنجا که رفیقی محتاج مروت...
#ابوسعید_ابوالخیر
@roozgoftar
Ye Saat Fekre Rahat
Babak Jahanbakhsh
وقتی تنهاییم دنبال دوست میگردیم!
پیدایش که کردیم
دنبال عیب هایش میگردیم
از دستش که دادیم
دنبال خاطره هایش میگردیم!
#ژان_پل_ساتر
@roozgoftar
پیدایش که کردیم
دنبال عیب هایش میگردیم
از دستش که دادیم
دنبال خاطره هایش میگردیم!
#ژان_پل_ساتر
@roozgoftar
🌵
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بیتو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
پوپکم!
آهوکم!
شرح دلتنگی من بیتو
فقط یک جمله است
تا جنون فاصلهای نیست
از اینجا که منم...
مگرم سوی تو راهی باشد...
#اخوان_ثالث
@roozgoftar
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بیتو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
پوپکم!
آهوکم!
شرح دلتنگی من بیتو
فقط یک جمله است
تا جنون فاصلهای نیست
از اینجا که منم...
مگرم سوی تو راهی باشد...
#اخوان_ثالث
@roozgoftar
دست هایت را روی چشمانم بگذار!
دستهایت را به من قرض میدهی...؟
به قدر بستن چشم هایم...
جهان بیش از این
چیزی برای دیدن ندارد...
#معصومه_صابر
@roozgoftar
دستهایت را به من قرض میدهی...؟
به قدر بستن چشم هایم...
جهان بیش از این
چیزی برای دیدن ندارد...
#معصومه_صابر
@roozgoftar
🌵
آدمى متعلق به جايى كه زاده و بزرگ شدهست، نيست..
آدمى حتّی متعلق به جايى كه خوشحال و غمگين بودهست هم نيست..
آدمى متعلق به جايىست كه میخواهد باشد، ولى نيست...
چيزى شبيه به لحظههايى كه در برابرش بيش از حد سكوت مىكنيم....
#علی_ليدار
@roozgoftar
آدمى متعلق به جايى كه زاده و بزرگ شدهست، نيست..
آدمى حتّی متعلق به جايى كه خوشحال و غمگين بودهست هم نيست..
آدمى متعلق به جايىست كه میخواهد باشد، ولى نيست...
چيزى شبيه به لحظههايى كه در برابرش بيش از حد سكوت مىكنيم....
#علی_ليدار
@roozgoftar
Forwarded from خشتِ خام | حسین دهباشی (تاریخ آنلاین)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌵
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجای دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده و به جانم نق میزند بیا دیگر... و همه ی این حرف را خلاصه کند در «کجایی؟!»
داشتم به همین چیز ها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبه ها برایشان مهم نیست که دیگران چگونه اند و کجای شهر نشسته اند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حال مرا ؛ بگو کجایی؟!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجای دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده و به جانم نق میزند بیا دیگر... و همه ی این حرف را خلاصه کند در «کجایی؟!»
داشتم به همین چیز ها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبه ها برایشان مهم نیست که دیگران چگونه اند و کجای شهر نشسته اند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حال مرا ؛ بگو کجایی؟!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
این حال و هوای پاییزی، جان میدهد برای قدم زدنهای طولانی، جان میدهد که فارغ از تمام غصههای روزگار، خودت را برداری و به دستهای مهربان خیابان بسپاری و فراموش کنی تمام دغدغههای بیثمری که فقط آرامشت را میگیرند...
باید قدم زد، باید فراموش کرد، باید برای ساعاتی هم که شده بی خیال بود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@roozgoftar
باید قدم زد، باید فراموش کرد، باید برای ساعاتی هم که شده بی خیال بود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@roozgoftar
🌵
وقتی بچه هستی برای این که پیرو جمع نباشی، با این جمله به تو حمله می کنند: "اگر همه از بالای پل بپرن پایین، تو هم باید بپری؟"
ولی وقتی بزرگ می شوی ناگهان متفاوت بودن با دیگران جرم به حساب می آید و مردم می گویند: "هی.. همه دارن از روی پل می پرن پایین، تو چرا نمی پری؟"
-استیو تولتز [جز از کل]
@roozgoftar
وقتی بچه هستی برای این که پیرو جمع نباشی، با این جمله به تو حمله می کنند: "اگر همه از بالای پل بپرن پایین، تو هم باید بپری؟"
ولی وقتی بزرگ می شوی ناگهان متفاوت بودن با دیگران جرم به حساب می آید و مردم می گویند: "هی.. همه دارن از روی پل می پرن پایین، تو چرا نمی پری؟"
-استیو تولتز [جز از کل]
@roozgoftar
بگیر از من این هردو فرمانده را
"دل عاشق" و "عقل درمانده" را
اگر عشق با ماست؛ این عقل چیست؟
بکُش! هم پدر هم پدر خوانده را
تو کاری کن ای مرگ! اکنون که خلق
نخواهند مهمان ناخوانده را
در آغوش خود "بار دیگر" بگیر
من این موج از هر طرف رانده را
شب عاشقی رفت و گم کرده ام
در شیشهٔ عطر وامانده را ...
#فاضل_نظری
@roozgoftar
"دل عاشق" و "عقل درمانده" را
اگر عشق با ماست؛ این عقل چیست؟
بکُش! هم پدر هم پدر خوانده را
تو کاری کن ای مرگ! اکنون که خلق
نخواهند مهمان ناخوانده را
در آغوش خود "بار دیگر" بگیر
من این موج از هر طرف رانده را
شب عاشقی رفت و گم کرده ام
در شیشهٔ عطر وامانده را ...
#فاضل_نظری
@roozgoftar