🌵
فلانی جان!
زبان گفتن ندارم اما ؛
دلم غـنـچ میرود که فردا باهم به کوه و دشت بزنیم!
از هر دری حرف بزنیم ُ بخندیم!
غروب که شد ...
بزنم پشت دستم !
برگردی نگاهم کنی ُ بگویی :
چه شد خانم جان؟!
آنوقت یک طوری که انگار منتظر بودم این لحظه برسد ؛ بگویم:
دیدی سایه ِ سر !
داشت یادم میشد
سبزه گره بزنم !
بعد ریز ریز بخندی و سبزه ها از حسودی گرهِ شان کور شود ُ دل من به دل تو نزدیک تر!
آخ... فلانی جان !
از تو چه پنهان این نحسی فردا بی تو به در نمیشود!
تو بیا این فردا کنار من باش!
من قول میدم به چهارده نرسیده
جلوی پاهایت با یک کوله عشق سبز کنم!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
فلانی جان!
زبان گفتن ندارم اما ؛
دلم غـنـچ میرود که فردا باهم به کوه و دشت بزنیم!
از هر دری حرف بزنیم ُ بخندیم!
غروب که شد ...
بزنم پشت دستم !
برگردی نگاهم کنی ُ بگویی :
چه شد خانم جان؟!
آنوقت یک طوری که انگار منتظر بودم این لحظه برسد ؛ بگویم:
دیدی سایه ِ سر !
داشت یادم میشد
سبزه گره بزنم !
بعد ریز ریز بخندی و سبزه ها از حسودی گرهِ شان کور شود ُ دل من به دل تو نزدیک تر!
آخ... فلانی جان !
از تو چه پنهان این نحسی فردا بی تو به در نمیشود!
تو بیا این فردا کنار من باش!
من قول میدم به چهارده نرسیده
جلوی پاهایت با یک کوله عشق سبز کنم!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
🌵
اینجا بهار منجمد شده ،
زیر سردی نبودنت!
تو به من سبزه نشان بده!!
برای آرزو کردنت گیسو گیسوی زمین را میبافم!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
🌵
من به این خرافه های سیزده بدر اعتقادی ندارم!
این سبزه گره زدن ها ؛ فقط گره در کارم انداخت....!
وگرنه
دلت هیچ ... دستانت هم ب کنار!
حتی نگاهت هم به نگاهم گره نخورد!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
من به این خرافه های سیزده بدر اعتقادی ندارم!
این سبزه گره زدن ها ؛ فقط گره در کارم انداخت....!
وگرنه
دلت هیچ ... دستانت هم ب کنار!
حتی نگاهت هم به نگاهم گره نخورد!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
🌵
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجای دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده و به جانم نق میزند بیا دیگر... و همه ی این حرف را خلاصه کند در «کجایی؟!»
داشتم به همین چیز ها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبه ها برایشان مهم نیست که دیگران چگونه اند و کجای شهر نشسته اند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حال مرا ؛ بگو کجایی؟!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجای دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده و به جانم نق میزند بیا دیگر... و همه ی این حرف را خلاصه کند در «کجایی؟!»
داشتم به همین چیز ها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبه ها برایشان مهم نیست که دیگران چگونه اند و کجای شهر نشسته اند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حال مرا ؛ بگو کجایی؟!
#سیده_فاطمه_حسینیان
@roozgoftar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجای دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده و به جانم نق میزند بیا دیگر... و همه ی این حرف را خلاصه کند در «کجایی؟!»
داشتم به همین چیزها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبهها برایشان مهم نیست که دیگران چگونهاند و کجای شهر نشستهاند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حال مرا ؛ بگو کجایی؟!
#سیده_فاطمه_حسینیان
.
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجای دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده و به جانم نق میزند بیا دیگر... و همه ی این حرف را خلاصه کند در «کجایی؟!»
داشتم به همین چیزها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبهها برایشان مهم نیست که دیگران چگونهاند و کجای شهر نشستهاند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حال مرا ؛ بگو کجایی؟!
#سیده_فاطمه_حسینیان
.