🌵
بي خوابي ام را
یک شب
در آغوش تو چاره میکنم !
عشق من
بیتابیام را چه کنم ...؟
#عباس_معروفي
@roozgoftar
بي خوابي ام را
یک شب
در آغوش تو چاره میکنم !
عشق من
بیتابیام را چه کنم ...؟
#عباس_معروفي
@roozgoftar
دست عباس به خونخواهی آب آمده بود
تن #عباس در این معرکه هی کم میشد...
#تاسوعای_حسینی تسلیت
🎗 @roozgoftar 🎗
تن #عباس در این معرکه هی کم میشد...
#تاسوعای_حسینی تسلیت
🎗 @roozgoftar 🎗
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌵
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی
نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت.
پس با کسی بمان
که نصف راه را به سمتت دویده باشد..
#عباس_معروفی
@roozgoftar
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی
نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت.
پس با کسی بمان
که نصف راه را به سمتت دویده باشد..
#عباس_معروفی
@roozgoftar
🌵
چشمانت را نمی فهمم
هیچ وقت ارتباط برقرار نکردم
با هنرهای مفهومی!
با من سنتی
به زبان ساده ی نوازش
با دستانت!
حرف بزن...
#عباس_معروفی
@roozgoftar
چشمانت را نمی فهمم
هیچ وقت ارتباط برقرار نکردم
با هنرهای مفهومی!
با من سنتی
به زبان ساده ی نوازش
با دستانت!
حرف بزن...
#عباس_معروفی
@roozgoftar
🌵
دلتنگى ام را
به كه بگویم...؟
وقتى نيستى،
تا کجا راه بروم ...؟
تا تمـام شوم مثل يك جاده ...!
#عباس_معروفی
@roozgoftar
دلتنگى ام را
به كه بگویم...؟
وقتى نيستى،
تا کجا راه بروم ...؟
تا تمـام شوم مثل يك جاده ...!
#عباس_معروفی
@roozgoftar
🌵
همين جوری دو تا نگاه در هم گره می خورد
و آدم ديگر نمی تواند در بدنِ خودش زندگی كند،
می خواهد پر بكشد ...
📙 سال بلوا
✍🏻 #عباس_معروفی
@roozgoftar
همين جوری دو تا نگاه در هم گره می خورد
و آدم ديگر نمی تواند در بدنِ خودش زندگی كند،
می خواهد پر بكشد ...
📙 سال بلوا
✍🏻 #عباس_معروفی
@roozgoftar
گفت: «مرا یادت هست؟»
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم؟
چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟
و چرا آدم ها در یاد من زندگی می کنند و من در یاد هیچکس نیستم...؟
#عباس_معروفی
@Roozgoftar
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم؟
چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟
و چرا آدم ها در یاد من زندگی می کنند و من در یاد هیچکس نیستم...؟
#عباس_معروفی
@Roozgoftar
همين جوری دو تا نگاه
در هم گره می خورد
و آدم ديگر نمی تواند
در بدنِ خودش زندگی كند،
می خواهد پر بكشد...
#عباس_معروفی
#شعر
@roozgoftar
در هم گره می خورد
و آدم ديگر نمی تواند
در بدنِ خودش زندگی كند،
می خواهد پر بكشد...
#عباس_معروفی
#شعر
@roozgoftar
🌵
دوست داشتن زوری نیست
اختیاری ست ...
اِداری هم نیست
ساعت کار ندارد، شبانه روزی ست ...
خواب و خوراک نمیشناسد ...
شوخی نیست، جدی هم نیست
یک بازی ست که
بَلد بودن و قاعدهی خودش را
خودش تعیین میکند ...
دوست داشتن
یا هست یا نیست
حدِ وسط ندارد ...
#عباس_معروفی
@roozgoftar
دوست داشتن زوری نیست
اختیاری ست ...
اِداری هم نیست
ساعت کار ندارد، شبانه روزی ست ...
خواب و خوراک نمیشناسد ...
شوخی نیست، جدی هم نیست
یک بازی ست که
بَلد بودن و قاعدهی خودش را
خودش تعیین میکند ...
دوست داشتن
یا هست یا نیست
حدِ وسط ندارد ...
#عباس_معروفی
@roozgoftar
🌵
- امسال تمام سال بارانی خواهد بود
+ از کجا میدانید
- خب میدانید که امروز روز سوم فروردین است و هوا دارد بارانی میشود.
+ خب؟
- افسانهی نامزد نوروز را نشنیدهاید؟ حتماً شنیدهاید؛ به هر حال من برای شما میگویم.
نامزد نوروز تمام سال را به انتظار نوروز مینشیند؛ میگوید: چه کار کنم، چه کار نکنم؟ میگوید: یک شال گردن سبز برای نوروز میبافم که وقتی آمد بهش بدهم، اما موقع سال تحویل خوابش میبرد. نوروز از راه میرسد، همه جا را سبز میکند و میرود. نامزدش از خواب بیدار میشود، میبیند که نوروز آمده و رفته. میگوید: ای وای، چه خاکی بر سرم شد! تا سه روز از غصه گریه میکند. روز سوم، اگر خودش را بیندازد توی آتش، آن سال هوا آفتابی و گرم است. اگر خودش را به خاک بیندازد، آن سال باد و خاک میآید، و اگر خودش را پرت کند توی دریا، سال بارانی خوبی در پیش است.
سال بلوا #عباس_معروفی
@roozgoftar
- امسال تمام سال بارانی خواهد بود
+ از کجا میدانید
- خب میدانید که امروز روز سوم فروردین است و هوا دارد بارانی میشود.
+ خب؟
- افسانهی نامزد نوروز را نشنیدهاید؟ حتماً شنیدهاید؛ به هر حال من برای شما میگویم.
نامزد نوروز تمام سال را به انتظار نوروز مینشیند؛ میگوید: چه کار کنم، چه کار نکنم؟ میگوید: یک شال گردن سبز برای نوروز میبافم که وقتی آمد بهش بدهم، اما موقع سال تحویل خوابش میبرد. نوروز از راه میرسد، همه جا را سبز میکند و میرود. نامزدش از خواب بیدار میشود، میبیند که نوروز آمده و رفته. میگوید: ای وای، چه خاکی بر سرم شد! تا سه روز از غصه گریه میکند. روز سوم، اگر خودش را بیندازد توی آتش، آن سال هوا آفتابی و گرم است. اگر خودش را به خاک بیندازد، آن سال باد و خاک میآید، و اگر خودش را پرت کند توی دریا، سال بارانی خوبی در پیش است.
سال بلوا #عباس_معروفی
@roozgoftar
🌵
همچو
یک
پیانو
کنارت آرمیده ام و انگشتانت
نقطه
نقطه ی
تنـم را بـه صـدا در مـی آورد
#عباس_معروفی
@roozgoftar
همچو
یک
پیانو
کنارت آرمیده ام و انگشتانت
نقطه
نقطه ی
تنـم را بـه صـدا در مـی آورد
#عباس_معروفی
@roozgoftar
🌵
خیلی مسخره است،
هیچکس تکلیفش را نمیداند.
شما اسم این را میگذارید زندگی؟!
#عباس_معروفی
@roozgoftar
خیلی مسخره است،
هیچکس تکلیفش را نمیداند.
شما اسم این را میگذارید زندگی؟!
#عباس_معروفی
@roozgoftar
صبح
که خانه را ترک میکنم، جوانم
و شب،
پیر به خانه باز میگردم
با اندوهی هزار ساله
چهار دیواری خانهام،
آرام و صبور
پذیرای پیرمردی است که
سحرگاهان جوان برمیخیزد ...
#عباس_کیارستمی
@roozgoftar
که خانه را ترک میکنم، جوانم
و شب،
پیر به خانه باز میگردم
با اندوهی هزار ساله
چهار دیواری خانهام،
آرام و صبور
پذیرای پیرمردی است که
سحرگاهان جوان برمیخیزد ...
#عباس_کیارستمی
@roozgoftar
+ آقای دکتر من سیگار بکشم شما ناراحت نمیشی؟
- نخیر. خودِ شما ناراحت میشی!
+ جان؟
- خودِ شما ناراحت میشی. من ناراحت نمیشم که. به من چه ربطی داره شما سیگار میکشی؟
+ آخه هوای اینجا خیلی تمیزه.
- هوا، فضا به این بزرگی با سیگار شما کثیف میشه؟!
+ مام دیگه زورمون به ریهی خودمون میرسه دیگه
- سلامت باشی. همین کارو انجام بده.
#عباس_کیارستمی
🎞 باد ما را خواهد برد
@roozgoftar
- نخیر. خودِ شما ناراحت میشی!
+ جان؟
- خودِ شما ناراحت میشی. من ناراحت نمیشم که. به من چه ربطی داره شما سیگار میکشی؟
+ آخه هوای اینجا خیلی تمیزه.
- هوا، فضا به این بزرگی با سیگار شما کثیف میشه؟!
+ مام دیگه زورمون به ریهی خودمون میرسه دیگه
- سلامت باشی. همین کارو انجام بده.
#عباس_کیارستمی
🎞 باد ما را خواهد برد
@roozgoftar
همیشه دلم خواسته بدانم لحظههای تو بی من چطور میگذرد؟
وقتی نگاهت می افتد به برگ. به شاخه. به پوست درخت. وقتی بوی پرتقال می پیچد . وقتی باران تنها تو را خیس میکند! وقتی با صدایی بر میگردی پشت سرت من نیستم...
#عباس_معروفی
@roozgoftar
وقتی نگاهت می افتد به برگ. به شاخه. به پوست درخت. وقتی بوی پرتقال می پیچد . وقتی باران تنها تو را خیس میکند! وقتی با صدایی بر میگردی پشت سرت من نیستم...
#عباس_معروفی
@roozgoftar