آچار فرانسه بودن ممنوع!
✍ #رضا_جوشن
اولین بار که پروفسور فوجیتا را دیدم و بهش گفتم در زمینه مدیریت، مشاوره میدم، پرسید دقیقتر بگو در چه زمینهای؟!
تعجب کردم و گفتم خب مدیریت دیگه! مثل سیستمهای مدیریت، مدلهای تعالی، نظام پیشنهادات، مدیریت استراتژیک و ...
آنچنان قهقهای زد که حسابی جا خوردم و وا رفتم. گفت مگر میشود یک نفر در همه زمینهها متخصص باشد؟! یجورایی خجالت کشیدم و جوابی نداشتم؛ ادامه داد و گفت اگر میخواهی موفق بشی باید از بین همه اینهایی که گفتی یک یا حداکثر دو مورد را انتخاب کنی و تمام تمرکزت را روی همون بذاری.
یاد ضربالمثل قدیمی خودمون افتادم که میگه
همهکاره و هیچکاره
بعد از اون ملاقات با توجه به علاقه شخصیم تصمیم گرفتم فقط در زمینه افزایش بهرهوری نیروی انسانی کار کنم.
و در زمینه اجرای پروژه هم سه عنوان
مسیر حرکت
نظامآراستگی و
کایزن
را انتخاب کردم که بهصورت تخصصی روی اونا کار کنم.
الان حدود پنج سال از اون زمان یعنی اولین ملاقات من با پروفسور فوجیتا میگذره و من معنای واقعی تمرکز و اهمیتش در رسیدن به هدف را بخوبی لمس کردم.
در جلسه دوم که پروفسور را دیدم گفتم تصمیم گرفتم فقط در زمینه بهرهوری نیروی انسانی کار کنم و هدفمو براش توضیح دادم.
گفت حالا خیلی بهتر شد؛ اما مطمئنم وقتی بزرگتر شدی باز هم متمرکزترش میکنی!
پرفسور هفتاد و پنجساله ژاپنی حدود چهل سال بود که فقط روی نظام آراستگی و کایزن کار میکرد.
امیدوارم روزی به اون بلوغ برسیم که بدونیم برای موفقیت باید یک مهارت و تخصص مشخص داشته باشیم و بتونیم روی اون تمرکز کنیم.
#تغییر
#تجربه_ها
#تفکر
✍ #رضا_جوشن
اولین بار که پروفسور فوجیتا را دیدم و بهش گفتم در زمینه مدیریت، مشاوره میدم، پرسید دقیقتر بگو در چه زمینهای؟!
تعجب کردم و گفتم خب مدیریت دیگه! مثل سیستمهای مدیریت، مدلهای تعالی، نظام پیشنهادات، مدیریت استراتژیک و ...
آنچنان قهقهای زد که حسابی جا خوردم و وا رفتم. گفت مگر میشود یک نفر در همه زمینهها متخصص باشد؟! یجورایی خجالت کشیدم و جوابی نداشتم؛ ادامه داد و گفت اگر میخواهی موفق بشی باید از بین همه اینهایی که گفتی یک یا حداکثر دو مورد را انتخاب کنی و تمام تمرکزت را روی همون بذاری.
یاد ضربالمثل قدیمی خودمون افتادم که میگه
همهکاره و هیچکاره
بعد از اون ملاقات با توجه به علاقه شخصیم تصمیم گرفتم فقط در زمینه افزایش بهرهوری نیروی انسانی کار کنم.
و در زمینه اجرای پروژه هم سه عنوان
مسیر حرکت
نظامآراستگی و
کایزن
را انتخاب کردم که بهصورت تخصصی روی اونا کار کنم.
الان حدود پنج سال از اون زمان یعنی اولین ملاقات من با پروفسور فوجیتا میگذره و من معنای واقعی تمرکز و اهمیتش در رسیدن به هدف را بخوبی لمس کردم.
در جلسه دوم که پروفسور را دیدم گفتم تصمیم گرفتم فقط در زمینه بهرهوری نیروی انسانی کار کنم و هدفمو براش توضیح دادم.
گفت حالا خیلی بهتر شد؛ اما مطمئنم وقتی بزرگتر شدی باز هم متمرکزترش میکنی!
پرفسور هفتاد و پنجساله ژاپنی حدود چهل سال بود که فقط روی نظام آراستگی و کایزن کار میکرد.
امیدوارم روزی به اون بلوغ برسیم که بدونیم برای موفقیت باید یک مهارت و تخصص مشخص داشته باشیم و بتونیم روی اون تمرکز کنیم.
#تغییر
#تجربه_ها
#تفکر
#تجربه_ها
سلام آقای جوشن. وقتتون بخیر. من .... هستم از شرکت توزیع برق .....
راستش وقتی به ما تدریس میکردی دو سه بار اومدم پیشت که يه خاطره ای برات تعریف کنم ولی نشد. خاطره از این قراره که بنده همیشه کارهایی که ميگي در محیط کار خودم انجام ميدم ولی نميدانستم که اسمش 5s است. الان در دفتر نظارت بر فروش و وصول خدمت میکنم. در سال ... وقتی مسوليت رییس اداره خدمات مشترکین را به عهده گرفتم. (البته قبل از من دو تا از همکارام هر کدام به مدت چند سال در اون پست خدمت کرده بودند)
اولین کارم این بود که اتاقم و مدارک و میزی که حالا مسئوليتش با منه کاملا بررسی کنم و ببینم چه چیزی تحویل میگیرم. میز تحویلی من سه کشو بصورت طبقاتی داشت هر سه را کلا از جاش درآوردم تا چیزی در اون پشت نمونه. ميدوني به چه صحنه ای روبرو شدم؟
کلی مدارک و کاغذ و چک و کارت ملی و گواهینامه و سند مالکیت مقوله دار و پروانه ساخت بساز بفروش ها. همه را ریختم وسط اتاق و تفکیک کردم. ده تا کارت ملی. چهار تا گواهینامه. سه تا کارت اهدا عضو. یک سند دفترچه ای منزل شش دانگ. دو تا پروانه ساخت و پنچ فقره چک که تاریخ آنها نزدیک سه چهار ساله گذشته .
من از روی اسم ها و شماره کارت ملی و با کمک کنتور نویس ها بالاخره صاحبشان را پیدا کردم (حتی از 118 هم کمک گرفتم) و با یک صورت جلسه تحویل صاحبش دادم.
نمی دانی چقدر خوشحال شدند بنده خداها. بعضی باهام دعوا کردن که مدارکمان را گرفتيد وقتی مراجعه کردیم گفتید پیش ما نیست و حاشا کردید حالا که ما المثنی گرفتیم میگوید اینجاست. يه وضعی بود نگو.
ماجرا از این قراره که دو رییس قبل از من در بعد از ظهرها وقتی مشترکین بدهکار که برقشون قطع بوده مراجعه میکنن چون بانک تعطیل و اون موقع ها هم پوز و یا پرداخت اینترنتی نبوده با گرفتن کارتی و یا چیزی برق آنها را وصل میکردند. تعدادی از اينا چون برقشون وصل شده بود ديگه نمی آمدن اداره. و زمانی می آمدن که مدارک را بگيرن رییس وقت پيداش نمی کرد و مشترک بیچاره با کلی دعوا و داد و بیداد از اداره می رفتن. حالا مدارک چرا پیدا نميشد: در سه کشو میز پرونده و مدارک رییس وقت زیاد بوده و وقتی کارتهای مشترکین بدهکار و یا سند آنها را در کشو ميگذاشتند سر می خورد و می افتاد پشت کشوها و متوجه نمیشدند که کشو را کلا از میز جدا کنند. انقدر کاغذ و چک و کارت و سند پشت میز در طول مدت ریاست دو همکار قبليم افتاده بود که در پشت کشوها کاغذ و مدارک به صورت اهرام مصر درآمده بود.
حیف که اون زمان عکس نگرفتم.
#تغییر
#بهره_وری
سلام آقای جوشن. وقتتون بخیر. من .... هستم از شرکت توزیع برق .....
راستش وقتی به ما تدریس میکردی دو سه بار اومدم پیشت که يه خاطره ای برات تعریف کنم ولی نشد. خاطره از این قراره که بنده همیشه کارهایی که ميگي در محیط کار خودم انجام ميدم ولی نميدانستم که اسمش 5s است. الان در دفتر نظارت بر فروش و وصول خدمت میکنم. در سال ... وقتی مسوليت رییس اداره خدمات مشترکین را به عهده گرفتم. (البته قبل از من دو تا از همکارام هر کدام به مدت چند سال در اون پست خدمت کرده بودند)
اولین کارم این بود که اتاقم و مدارک و میزی که حالا مسئوليتش با منه کاملا بررسی کنم و ببینم چه چیزی تحویل میگیرم. میز تحویلی من سه کشو بصورت طبقاتی داشت هر سه را کلا از جاش درآوردم تا چیزی در اون پشت نمونه. ميدوني به چه صحنه ای روبرو شدم؟
کلی مدارک و کاغذ و چک و کارت ملی و گواهینامه و سند مالکیت مقوله دار و پروانه ساخت بساز بفروش ها. همه را ریختم وسط اتاق و تفکیک کردم. ده تا کارت ملی. چهار تا گواهینامه. سه تا کارت اهدا عضو. یک سند دفترچه ای منزل شش دانگ. دو تا پروانه ساخت و پنچ فقره چک که تاریخ آنها نزدیک سه چهار ساله گذشته .
من از روی اسم ها و شماره کارت ملی و با کمک کنتور نویس ها بالاخره صاحبشان را پیدا کردم (حتی از 118 هم کمک گرفتم) و با یک صورت جلسه تحویل صاحبش دادم.
نمی دانی چقدر خوشحال شدند بنده خداها. بعضی باهام دعوا کردن که مدارکمان را گرفتيد وقتی مراجعه کردیم گفتید پیش ما نیست و حاشا کردید حالا که ما المثنی گرفتیم میگوید اینجاست. يه وضعی بود نگو.
ماجرا از این قراره که دو رییس قبل از من در بعد از ظهرها وقتی مشترکین بدهکار که برقشون قطع بوده مراجعه میکنن چون بانک تعطیل و اون موقع ها هم پوز و یا پرداخت اینترنتی نبوده با گرفتن کارتی و یا چیزی برق آنها را وصل میکردند. تعدادی از اينا چون برقشون وصل شده بود ديگه نمی آمدن اداره. و زمانی می آمدن که مدارک را بگيرن رییس وقت پيداش نمی کرد و مشترک بیچاره با کلی دعوا و داد و بیداد از اداره می رفتن. حالا مدارک چرا پیدا نميشد: در سه کشو میز پرونده و مدارک رییس وقت زیاد بوده و وقتی کارتهای مشترکین بدهکار و یا سند آنها را در کشو ميگذاشتند سر می خورد و می افتاد پشت کشوها و متوجه نمیشدند که کشو را کلا از میز جدا کنند. انقدر کاغذ و چک و کارت و سند پشت میز در طول مدت ریاست دو همکار قبليم افتاده بود که در پشت کشوها کاغذ و مدارک به صورت اهرام مصر درآمده بود.
حیف که اون زمان عکس نگرفتم.
#تغییر
#بهره_وری
ادامه:
فرسوده از مشکلات متعدد روحی و روانی و جسمی پرورش یافته و بزرگ شده شرکت بسیار خوبم میباشد و آنها نیز مدیون شرکتم شوند که چنین مورد مناسبی را تحویل آنها داده است...
البته بی انصافی است که نگویم شرکت من همایش های زیادی در رابطه با سلامت جسمی و روحی پرسنل برگزار می کند و خیلی به سلامت من اهمیت می دهد. اصلا بند اول خط مشی و اهداف استراتژیک شرکت من صیانت از سلامت روانی و جسمی کارکنان شرکت است ...
و من باز شرکت خود را خیلی خیلی دوست دارم...
#تجربه_ها
فرسوده از مشکلات متعدد روحی و روانی و جسمی پرورش یافته و بزرگ شده شرکت بسیار خوبم میباشد و آنها نیز مدیون شرکتم شوند که چنین مورد مناسبی را تحویل آنها داده است...
البته بی انصافی است که نگویم شرکت من همایش های زیادی در رابطه با سلامت جسمی و روحی پرسنل برگزار می کند و خیلی به سلامت من اهمیت می دهد. اصلا بند اول خط مشی و اهداف استراتژیک شرکت من صیانت از سلامت روانی و جسمی کارکنان شرکت است ...
و من باز شرکت خود را خیلی خیلی دوست دارم...
#تجربه_ها
برخورد با کارمند ناسازگار و بدقلق
پاسخ به یکی از مدیران
#رادیو_بهره_وری
این اپیزود در پاسخ به سوال زیر ارائه شده:
با سلام و عرض ارادت
با نیروهای ناسازگار و نیروهای نالایق چه باید کرد بالاخره تحمیلی هستند و در جذب آنها دخالتی نداشته و سازمان هم نمی تواند کمک نماید.
#تجربه_ها
پاسخ به یکی از مدیران
#رادیو_بهره_وری
این اپیزود در پاسخ به سوال زیر ارائه شده:
با سلام و عرض ارادت
با نیروهای ناسازگار و نیروهای نالایق چه باید کرد بالاخره تحمیلی هستند و در جذب آنها دخالتی نداشته و سازمان هم نمی تواند کمک نماید.
#تجربه_ها
Audio
پاسخ به یک مدیر
در خصوص نافرمانی کارکنان
#رادیو_بهره_وری
این اپیزود در پاسخ به سوال زیر ارائه شده:
راجع به کارمندی که هر کاری چه اجرایی چه سیستمی بهش محول میکنیم و بعد از ۱-۲ روز میگه این کار من نیست. روش برخورد چیه ؟
البته ایشون ۲۲ سال سابقه داره.
#تجربه_ها
در خصوص نافرمانی کارکنان
#رادیو_بهره_وری
این اپیزود در پاسخ به سوال زیر ارائه شده:
راجع به کارمندی که هر کاری چه اجرایی چه سیستمی بهش محول میکنیم و بعد از ۱-۲ روز میگه این کار من نیست. روش برخورد چیه ؟
البته ایشون ۲۲ سال سابقه داره.
#تجربه_ها
مگه یه مربی از زندگی چی میخواد؟
ارسالی: مهرداد سرکش از توزیع برق تبریز 👇
سلام استاد
خوشبختانه داریم فیدبکهای خوبی از واحدها می گیریم.
لوگو فایو اس رو طراحی کردیم.
کارگروهها فعال شدند.
در نشریه صفحه ای رو به فایو اس و پیشگامان فایو اس اختصاص دادیم.
مصاحبه ای رو با مدیر معتقد به فایواس طراحی کردیم برای آذر
قرار هست برای انگیزش به تهیه کارت هدیه اقدام کنیم.
الان رو نحوه ارتباط فایو اس با نظام ارزیابی واحدها و کارکنان داریم کار می کنیم.
ممنون از الطاف جنابعالی🌷🌺
#تجربه_ها
#تغییر
ارسالی: مهرداد سرکش از توزیع برق تبریز 👇
سلام استاد
خوشبختانه داریم فیدبکهای خوبی از واحدها می گیریم.
لوگو فایو اس رو طراحی کردیم.
کارگروهها فعال شدند.
در نشریه صفحه ای رو به فایو اس و پیشگامان فایو اس اختصاص دادیم.
مصاحبه ای رو با مدیر معتقد به فایواس طراحی کردیم برای آذر
قرار هست برای انگیزش به تهیه کارت هدیه اقدام کنیم.
الان رو نحوه ارتباط فایو اس با نظام ارزیابی واحدها و کارکنان داریم کار می کنیم.
ممنون از الطاف جنابعالی🌷🌺
#تجربه_ها
#تغییر
ارسالی توسط آقای مهرداد سرکش عزیز؛ مدیر محترم دفتر توسع مدیریت و تحول اداری شرکت توزیع نیروی برق تبریز: 👇
باسلام و احترام خدمت استاد عزیز؛ در راستای اجرای 5sاقدامات زیر درحال انجام هست:
ایجاد جو رقابتی از طریق شیر نمودن اقدامات
ایجاد ارتباط صمیمانه
بکارگیری لوگوی طراحی شده 5s در مکاتبات
بازدیدهای مستمر
تقدیر از طریق کارت پستالی که توسط همکار فوتوشاپ کار دفتر انجام شده است با پس زمینه لوگو
اقدامات آتی:
تهیه نشریه الکترونیکی،
توانمند سازی همکاران دفتر از طریق دوره indesign جهت نشریه الکترونیکی و سایر فعالیتهای ترویجی،
تهیه کارت هدیه،
تهیه گزارش تصویری برای توانیر،
تهیه گزارش برای کمیسیون توسعه مدیریت که مدیرعامل هم حضور دارند
برنامه ریزی بازدید همکاران توزیع آزربایجان شرقی
اختصاص بخشی از نشریه داخلی سیمبان به پیشگامان فایواس
مصاحبه با مدیران امور برای افزایش حس رقابت،
به هرحال تنور فایواس داره گرم می شه و ماهم سماجت کافی برای اجرای اون رو داریم.ممنون از الطافتون🌺
#تغییر #تجربه_ها
باسلام و احترام خدمت استاد عزیز؛ در راستای اجرای 5sاقدامات زیر درحال انجام هست:
ایجاد جو رقابتی از طریق شیر نمودن اقدامات
ایجاد ارتباط صمیمانه
بکارگیری لوگوی طراحی شده 5s در مکاتبات
بازدیدهای مستمر
تقدیر از طریق کارت پستالی که توسط همکار فوتوشاپ کار دفتر انجام شده است با پس زمینه لوگو
اقدامات آتی:
تهیه نشریه الکترونیکی،
توانمند سازی همکاران دفتر از طریق دوره indesign جهت نشریه الکترونیکی و سایر فعالیتهای ترویجی،
تهیه کارت هدیه،
تهیه گزارش تصویری برای توانیر،
تهیه گزارش برای کمیسیون توسعه مدیریت که مدیرعامل هم حضور دارند
برنامه ریزی بازدید همکاران توزیع آزربایجان شرقی
اختصاص بخشی از نشریه داخلی سیمبان به پیشگامان فایواس
مصاحبه با مدیران امور برای افزایش حس رقابت،
به هرحال تنور فایواس داره گرم می شه و ماهم سماجت کافی برای اجرای اون رو داریم.ممنون از الطافتون🌺
#تغییر #تجربه_ها
#تجربه_ها
پاسخ به سوال مدیری که همکاران زیرمجموعهاش از بی عدالتیها شاکیاند.
#بهره_وری #مهارتهای_رهبری
پاسخ به سوال مدیری که همکاران زیرمجموعهاش از بی عدالتیها شاکیاند.
#بهره_وری #مهارتهای_رهبری
با سلام و درود خدمت استاد گرامی جناب آقای مهندس جوشن عزیز
نقدی ناقابل بر شکست غمبار تیم فوتبال ژاپن بر ایران به رشته تحریر درآمد که بر اساس خاطره ای واقعی نگاشته شده است.
در صورتی که قابل درج در کانال باشد خوشحال خواهم شد تا در کانال آورده شود:
دهه هفتاد شمسی و کار با اکیپی ژاپنی و فرهنگی خاص که نه زمینی بلکه ماورائی مینمود!
ناکاموتو جوانی بیست و هفت ساله و فارغ التحصیل دانشگاه توکیو، سر مهندس و توکوناگای پا به سن ساله گذاشته و مسن ترین فرد گروه که به توک سن معروف بود، دستورات را به گروه انتقال میداد.
آنچه که در گروه قابل مشاهده بود، مشارکت جمعی افراد و تبعیت از فرهنگ حاکم بر گروه بود. تمام افراد سیگاری گروه، سیگار میلد سِوِن مصرف میکردند و تمامی نوشت افزار مصرفی افراد از مارک زِبرا بود.
از آکاسی جودو کار تا میتسوموری که نابغه ی الکترونیک بود و مایدای کهنه کار همه و همه بنوعی مدیر گروه را در حد پرستش دوست داشته و بنوعی او را می پرستیدند.
و در این میان میتسوکو ناکامورا از همه بیشتر توجه مرا به خود جلب میکرد. فردی مهربان و بسیار آداب دان، میتسوکو ساعت بند چرمی کهنه ای را همیشه بر مچ دست داشت. روزی از او پرسیدم: چرا ساعتت رو عوض نمی کنی؟ و او متعجبانه رو به من کرده و گفت: آخه من تو این سطحی که هستم با همین ساعت میتونم سر کنم و ساعتای سیکو و سیتیزن به سطح توک سن و ناکاموتو میخوره که مدیرن.
و من اولین درس را از فرهنگ ژاپنی آموختم، یعنی در شرایط حال زندگی کردن و پذیرش آنچه که هستی البته با تلاشی محسوس در جهت ارتقا یعنی بنوعی در چرخه ی بهبود مستمر قرار گرفتن در همه ی عمر.
و آنچه که در خور ملاحظه بود، ارتقای افراد گروه بر اساس قابلیت بود که افراد زیردست را وا میداشت تا در یک سیستم کارآمد که مبتنی بر قابلیتِ منهای پارامترهای مرسوم در جهان سوم است کار کرده و با تعاملی در خور سیستم را به سمت تعالی پیش ببرند.
بازی ایران و ژاپن را که با دید روانشناختی مورد بررسی قرار دهیم به این نکته ی در خور، پی خواهیم برد که آنچه ژاپن را پیروز میدان ساخت، مشارکت جمعی و خردمندانه ی بازیکنان تیم و کاربرد بهینه ی مدیریت بر خویشتن است.
تمام بازیکنان را با منشِ میتسوکو ناکامورای مهربان و مایدای کهنه کار و توک سنِ با شخصیت و میتسوموری نابغه و آکاسی ورزشکار و مودب و ناکاموتای جوان اما بسیار خردمند میدیدم که همگی یکدل و یکزبان به سمت پیروزی تاختند و شاهد پیروزی را در بر کشیدند.
ارسالی: حمیدرضا شیرازپور
#تجربه_ها
نقدی ناقابل بر شکست غمبار تیم فوتبال ژاپن بر ایران به رشته تحریر درآمد که بر اساس خاطره ای واقعی نگاشته شده است.
در صورتی که قابل درج در کانال باشد خوشحال خواهم شد تا در کانال آورده شود:
دهه هفتاد شمسی و کار با اکیپی ژاپنی و فرهنگی خاص که نه زمینی بلکه ماورائی مینمود!
ناکاموتو جوانی بیست و هفت ساله و فارغ التحصیل دانشگاه توکیو، سر مهندس و توکوناگای پا به سن ساله گذاشته و مسن ترین فرد گروه که به توک سن معروف بود، دستورات را به گروه انتقال میداد.
آنچه که در گروه قابل مشاهده بود، مشارکت جمعی افراد و تبعیت از فرهنگ حاکم بر گروه بود. تمام افراد سیگاری گروه، سیگار میلد سِوِن مصرف میکردند و تمامی نوشت افزار مصرفی افراد از مارک زِبرا بود.
از آکاسی جودو کار تا میتسوموری که نابغه ی الکترونیک بود و مایدای کهنه کار همه و همه بنوعی مدیر گروه را در حد پرستش دوست داشته و بنوعی او را می پرستیدند.
و در این میان میتسوکو ناکامورا از همه بیشتر توجه مرا به خود جلب میکرد. فردی مهربان و بسیار آداب دان، میتسوکو ساعت بند چرمی کهنه ای را همیشه بر مچ دست داشت. روزی از او پرسیدم: چرا ساعتت رو عوض نمی کنی؟ و او متعجبانه رو به من کرده و گفت: آخه من تو این سطحی که هستم با همین ساعت میتونم سر کنم و ساعتای سیکو و سیتیزن به سطح توک سن و ناکاموتو میخوره که مدیرن.
و من اولین درس را از فرهنگ ژاپنی آموختم، یعنی در شرایط حال زندگی کردن و پذیرش آنچه که هستی البته با تلاشی محسوس در جهت ارتقا یعنی بنوعی در چرخه ی بهبود مستمر قرار گرفتن در همه ی عمر.
و آنچه که در خور ملاحظه بود، ارتقای افراد گروه بر اساس قابلیت بود که افراد زیردست را وا میداشت تا در یک سیستم کارآمد که مبتنی بر قابلیتِ منهای پارامترهای مرسوم در جهان سوم است کار کرده و با تعاملی در خور سیستم را به سمت تعالی پیش ببرند.
بازی ایران و ژاپن را که با دید روانشناختی مورد بررسی قرار دهیم به این نکته ی در خور، پی خواهیم برد که آنچه ژاپن را پیروز میدان ساخت، مشارکت جمعی و خردمندانه ی بازیکنان تیم و کاربرد بهینه ی مدیریت بر خویشتن است.
تمام بازیکنان را با منشِ میتسوکو ناکامورای مهربان و مایدای کهنه کار و توک سنِ با شخصیت و میتسوموری نابغه و آکاسی ورزشکار و مودب و ناکاموتای جوان اما بسیار خردمند میدیدم که همگی یکدل و یکزبان به سمت پیروزی تاختند و شاهد پیروزی را در بر کشیدند.
ارسالی: حمیدرضا شیرازپور
#تجربه_ها
کرونا بزرگترین معلم من
یادداشتی از خانم حسینی (از اعضای کانال)
ديشب ساعت ٣ از خواب بيدار شدم و ناخودآگاه اين جمله ها رو نوشتم 🤔
كرونا بزرگترين معلم من !!
درس كرونا اين بود كه اگر حتى يك نفر بيمار باشه و درمان نشه ، ميتونه كل جهان رو درگير كنه
كرونا به مرزها توجه اى نداره
نه رنگ پوست براش مهمه ، نه نژاد !!
كرونا ياد داد سلامتى و زنده ماندن ما و عزيزانمون در گِروِ سلامتى غريبه هاست !!!! وادارمون كرد حواسمون به سلامتى ديگران باشه تا خودمون بيمار نشيم
(چه تفكرِ قشنگى)
كاش همه چى واگير داشت!
اونجورى حواسمون به همديگه بود كه كسى غم نداشته باشه ، مبادا به ما هم سرايت كنه
و همه تلاش ميكرديم تا غم و ريشه كن كنيم
حتماً كه راههاى پيشگيرى از غم رو به هم ياد ميداديم
اگر كسى فقير بود همه تلاش ميكرديم كه فقر و ريشه كن كنيم تا مبادا خودمون بگيريم ، ديگه پولهامون رو از هم پنهان نميكرديم
از ناآگاهى كسى سوءاستفاده نميكرديم و از صبح تا شب ويديو و پست آموزشى شير ميكرديم..!
اگر كسى محتاج بود ، از ترسِ سرايت به خودمون بى نيازش ميكرديم
اگر كسى تنها بود ، ترسِ تنها شدنِ خودمون
وادارمون ميكرد به دادش برسيم
اگر كسى ....
اگر .....
حتماً واژه : مشكل خودته ، به من مربوط نيست ، براى هميشه از فرهنگ لغت حذف ميشد
كاش همه چى واگير داشت
شايد خوشبختى هم اپيدمى ميشد ....🌷💖
پیرو متن شما با موضوع کرونا خوب یا بد؟!
#تفکر
#تجربه_ها
یادداشتی از خانم حسینی (از اعضای کانال)
ديشب ساعت ٣ از خواب بيدار شدم و ناخودآگاه اين جمله ها رو نوشتم 🤔
كرونا بزرگترين معلم من !!
درس كرونا اين بود كه اگر حتى يك نفر بيمار باشه و درمان نشه ، ميتونه كل جهان رو درگير كنه
كرونا به مرزها توجه اى نداره
نه رنگ پوست براش مهمه ، نه نژاد !!
كرونا ياد داد سلامتى و زنده ماندن ما و عزيزانمون در گِروِ سلامتى غريبه هاست !!!! وادارمون كرد حواسمون به سلامتى ديگران باشه تا خودمون بيمار نشيم
(چه تفكرِ قشنگى)
كاش همه چى واگير داشت!
اونجورى حواسمون به همديگه بود كه كسى غم نداشته باشه ، مبادا به ما هم سرايت كنه
و همه تلاش ميكرديم تا غم و ريشه كن كنيم
حتماً كه راههاى پيشگيرى از غم رو به هم ياد ميداديم
اگر كسى فقير بود همه تلاش ميكرديم كه فقر و ريشه كن كنيم تا مبادا خودمون بگيريم ، ديگه پولهامون رو از هم پنهان نميكرديم
از ناآگاهى كسى سوءاستفاده نميكرديم و از صبح تا شب ويديو و پست آموزشى شير ميكرديم..!
اگر كسى محتاج بود ، از ترسِ سرايت به خودمون بى نيازش ميكرديم
اگر كسى تنها بود ، ترسِ تنها شدنِ خودمون
وادارمون ميكرد به دادش برسيم
اگر كسى ....
اگر .....
حتماً واژه : مشكل خودته ، به من مربوط نيست ، براى هميشه از فرهنگ لغت حذف ميشد
كاش همه چى واگير داشت
شايد خوشبختى هم اپيدمى ميشد ....🌷💖
پیرو متن شما با موضوع کرونا خوب یا بد؟!
#تفکر
#تجربه_ها
رضا جوشن
reza joshan – گفتگوی جلسه دوم
بچهها این لایو رو ببینید
کارآفرینی فقط پولدار بودن نیست
کارآفرینی مجموعهایست از امید و اشتیاق و انگیزه و انرژی و ایده و هدف و برنامه و ارتباطات و ......
اگه به این موضوعات نیاز دارید، پای صحبتهای کارآفرینها بنشینید و از حرفهاشون و تجربههاشون ایده بگیرید.
لینک این گفتگو در اینستاگرام
#تجربه_ها
کارآفرینی فقط پولدار بودن نیست
کارآفرینی مجموعهایست از امید و اشتیاق و انگیزه و انرژی و ایده و هدف و برنامه و ارتباطات و ......
اگه به این موضوعات نیاز دارید، پای صحبتهای کارآفرینها بنشینید و از حرفهاشون و تجربههاشون ایده بگیرید.
لینک این گفتگو در اینستاگرام
#تجربه_ها
#تجربه_ها
دوستانی که علاقمندند در خصوص داستان "جدایی بی دلیل" نظر بدن و بحث کنن، لطفا نظراتشونو برام ارسال کنن.
لینک این داستان در هایلایت پیج اینستاگرام
دوستانی که علاقمندند در خصوص داستان "جدایی بی دلیل" نظر بدن و بحث کنن، لطفا نظراتشونو برام ارسال کنن.
لینک این داستان در هایلایت پیج اینستاگرام
#تجربه_ها
سلام استاد خوبید؟؟
یه سوال بپرسم؟؟میشه واقعی واقعی بدور از هر گونه تعارفی بهم بگید
شما واقعا در من چیزی دیدید که ارزش کار کردن و زمان گذاشتن داشته باشه؟؟
شما واقعا برا من برنامه ای دارید برا اینکه راهمو پیدا کنم و فکر میکنید میشه؟؟اگه میشه فکر میکنید خیلی زمان میبره؟؟
ببخشید خیلی ذهنم درگیره
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
پاسخ من:
سلام
از نظر من هر آدمی منحصربهفرده
و باید رسالت خودشو توی زندگیش پیدا کنه
رسالتی که فقط و فقط به توانمندیهای خودش بستگی داره و به هیچ چیز و هیچکس دیگه وابسته نیست!
کار منم همینه که کمک کنم مخاطبین و مراجعینم اول توانمندیهای خودشونو پیدا کنن
و بعد بر اساس اون، یک رسالتی رو توی زندگیشون تعریف کنن.
رسالتی که در اونا ذوق و اشتیاق زندگیو بیدار کنه.
صادقانه و قاطعانه میگم که من در تو استعدادها و توانمندیهایی رو دیدم که احتمالا بخاطر شرایط زندگیت تا الان زیاد به چشم خودت نیومده بودن.
منتها این مسیر راه تستی و میانبر نداره که من بخوام بهت بگم.
بلکه خودت باید بخوای و مصمم بشی که پیداش کنی.
اما چیزی که میتونم با اطمینان بگم اینه که تو قطعا آدم توانمندی هستی و رسالت بزرگی رو میتونی در جهانت بر عهده بگیری.
انتخابش با خودته که بخوای ادامه بدی یا نه.
اگه سوال یا ابهامی داشتی در خدمتتم.
موفق باشی
سلام استاد خوبید؟؟
یه سوال بپرسم؟؟میشه واقعی واقعی بدور از هر گونه تعارفی بهم بگید
شما واقعا در من چیزی دیدید که ارزش کار کردن و زمان گذاشتن داشته باشه؟؟
شما واقعا برا من برنامه ای دارید برا اینکه راهمو پیدا کنم و فکر میکنید میشه؟؟اگه میشه فکر میکنید خیلی زمان میبره؟؟
ببخشید خیلی ذهنم درگیره
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
پاسخ من:
سلام
از نظر من هر آدمی منحصربهفرده
و باید رسالت خودشو توی زندگیش پیدا کنه
رسالتی که فقط و فقط به توانمندیهای خودش بستگی داره و به هیچ چیز و هیچکس دیگه وابسته نیست!
کار منم همینه که کمک کنم مخاطبین و مراجعینم اول توانمندیهای خودشونو پیدا کنن
و بعد بر اساس اون، یک رسالتی رو توی زندگیشون تعریف کنن.
رسالتی که در اونا ذوق و اشتیاق زندگیو بیدار کنه.
صادقانه و قاطعانه میگم که من در تو استعدادها و توانمندیهایی رو دیدم که احتمالا بخاطر شرایط زندگیت تا الان زیاد به چشم خودت نیومده بودن.
منتها این مسیر راه تستی و میانبر نداره که من بخوام بهت بگم.
بلکه خودت باید بخوای و مصمم بشی که پیداش کنی.
اما چیزی که میتونم با اطمینان بگم اینه که تو قطعا آدم توانمندی هستی و رسالت بزرگی رو میتونی در جهانت بر عهده بگیری.
انتخابش با خودته که بخوای ادامه بدی یا نه.
اگه سوال یا ابهامی داشتی در خدمتتم.
موفق باشی
#تجربه_ها
استاد براتون از تجربه جدیدم بگم
هفته پیش یه بچه جدید به کلاسمون اضافه شد
از لحظه ای که وارد مهدکودک میشد گریه میکرد و با کسی ارتباط برقرار نمیکرد
خلاصه اش کنم داستان رو
روز دوم بود تایم اهنگ و رقص بود
درحالی که اون بدون وقفه داشت گریه میکرد مااهنگ رو گذاشتیم و بچه ها شروع کردن رقصیدن و اهنگ خوندن
و اون بچه گریه کردنش کم شد و اونم به قول معروف شروع کزد به رقصیدن وقر ریز دادن😄💃
دیروز همین که ما اهنگ گذاشتیم باپدرش اومد گریه میکرد من رفتم سمتش درحالی که خودمم داشتم اهنگ رو میخوندم و حرکات موزون هم انجام میدادم🤗دستم رو گرفت باهام اومد و اصلا گریه نکرد و چون یکم باهامون اشنا شده بود تو جمعمون اومد میخندید
من اسم این تجربه رو«معجزه رقص» گذاشتم
#از_رقصیدن_نترسیم
باتشکر از فاطیما
استاد براتون از تجربه جدیدم بگم
هفته پیش یه بچه جدید به کلاسمون اضافه شد
از لحظه ای که وارد مهدکودک میشد گریه میکرد و با کسی ارتباط برقرار نمیکرد
خلاصه اش کنم داستان رو
روز دوم بود تایم اهنگ و رقص بود
درحالی که اون بدون وقفه داشت گریه میکرد مااهنگ رو گذاشتیم و بچه ها شروع کردن رقصیدن و اهنگ خوندن
و اون بچه گریه کردنش کم شد و اونم به قول معروف شروع کزد به رقصیدن وقر ریز دادن😄💃
دیروز همین که ما اهنگ گذاشتیم باپدرش اومد گریه میکرد من رفتم سمتش درحالی که خودمم داشتم اهنگ رو میخوندم و حرکات موزون هم انجام میدادم🤗دستم رو گرفت باهام اومد و اصلا گریه نکرد و چون یکم باهامون اشنا شده بود تو جمعمون اومد میخندید
من اسم این تجربه رو«معجزه رقص» گذاشتم
#از_رقصیدن_نترسیم
باتشکر از فاطیما
#تجربه_ها
استاد براتون از تجربه جدیدم بگم
هفته پیش یه بچه جدید به کلاسمون اضافه شد
از لحظه ای که وارد مهدکودک میشد گریه میکرد و با کسی ارتباط برقرار نمیکرد
خلاصه اش کنم داستان رو
روز دوم بود تایم اهنگ و رقص بود
درحالی که اون بدون وقفه داشت گریه میکرد مااهنگ رو گذاشتیم و بچه ها شروع کردن رقصیدن و اهنگ خوندن
و اون بچه گریه کردنش کم شد و اونم به قول معروف شروع کرد به رقصیدن وقر ریز دادن😄💃
دیروز همین که ما اهنگ گذاشتیم باپدرش اومد گریه میکرد من رفتم سمتش درحالی که خودمم داشتم اهنگ رو میخوندم و حرکات موزون هم انجام میدادم🤗دستم رو گرفت باهام اومد و اصلا گریه نکرد و چون یکم باهامون اشنا شده بود تو جمعمون اومد میخندید
من اسم این تجربه رو«معجزه رقص» گذاشتم
#از_رقصیدن_نترسیم
ارسالی: فاطیما
استاد براتون از تجربه جدیدم بگم
هفته پیش یه بچه جدید به کلاسمون اضافه شد
از لحظه ای که وارد مهدکودک میشد گریه میکرد و با کسی ارتباط برقرار نمیکرد
خلاصه اش کنم داستان رو
روز دوم بود تایم اهنگ و رقص بود
درحالی که اون بدون وقفه داشت گریه میکرد مااهنگ رو گذاشتیم و بچه ها شروع کردن رقصیدن و اهنگ خوندن
و اون بچه گریه کردنش کم شد و اونم به قول معروف شروع کرد به رقصیدن وقر ریز دادن😄💃
دیروز همین که ما اهنگ گذاشتیم باپدرش اومد گریه میکرد من رفتم سمتش درحالی که خودمم داشتم اهنگ رو میخوندم و حرکات موزون هم انجام میدادم🤗دستم رو گرفت باهام اومد و اصلا گریه نکرد و چون یکم باهامون اشنا شده بود تو جمعمون اومد میخندید
من اسم این تجربه رو«معجزه رقص» گذاشتم
#از_رقصیدن_نترسیم
ارسالی: فاطیما