رضا جوشن
483 subscribers
611 photos
237 videos
12 files
308 links
(CMC)مشاور بین‌المللی مدیریت
و مربی بهره وری
@joshanreza
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه استوری گذاشته بودم و پرسیده بودم به‌نظر شما عزت نفس، از چه جنسیه؟
یه‌جور ویژگی و صفته؟
نوعی مهارته؟
یه‌ ارزش انسانیه؟
و ...
توی این ویدئو سعی کردم توضیح بدم.

اگه اطلاعات ثبت‌نام این ورکشاپو میخواین، کلمه عزت نفس رو از این لینک ارسال کنید.
چه رفتاری را از دیگران انتظار دارید ؟

#عزت_نفس #مهارتهای_ارتباطی
اگه شغلتون یا جایگاهتون متناسب با روحیه شما نیست، معنیش این نیست که شما بد یا ضعیف هستید!
نگذارید شغلتون، عزت نفس شما رو بگیره!

لازم نیست به تغییر شغل فکر کنید،
من توی ورکشاپ #عزت_نفس راه‌حلشو بهتون میگم که چیکار باید بکنین؛
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ورکشاپ مروارید
(مهارت‌های عزت‌نفس و خودباوری)

روش‌های ثبت‌نام:
ربات تلگرامی دستو
پیامک کلمه عزت نفس به شماره 09354339602
دایرکت کلمه عزت نفس در اینستاگرام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر موفقیتی با اولین قدم شروع میشه
برداشتن قدم اول کار ساده‌ای نیست
کل مسیر یه شبه و یکروزه طی نمیشه
قدر هر قدمی که بر میدارید رو بدونید و براش جشن بگیرید و به خودتون افتخار کنید

#کلیپ_آموزشی
#موفقیت #مدیریت_بر_خویشتن
شفا در رابطه اتفاق می افتد

در روز اول سال تحصيلى، خانم تامپسون معلم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اوليه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به يک اندازه دوست دارد و فرقى بين آن ها قائل نيست. البته او دروغ مي گفت و چنين چيزى امکان نداشت. مخصوصاً اين که پسر کوچکى در رديف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استوارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت.
تدى سال قبل نيز دانش آموز همين کلاس بود. هميشه لباس هاى کثيف به تن داشت، با بچه هاى ديگر نمي جوشيد و به درسش هم نمی رسيد. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسيار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و تدی رد شده بود.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می يافت، خانم تامپسون تصميم گرفت به پرونده تحصيلى سال های قبل او نگاهى بياندازد تا شايد به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند. 
معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: "تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکاليفش را خيلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. رضايت کامل"
معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: "تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسي‌هايش دوستش دارند ولى او به خاطر بيمارى درمان‌ناپذير مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است."
معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: "مرگ مادر براى تدى بسيار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگرشرايط محيطى او در خانه تغيير نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد."
معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: "تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زيادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد."
خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از اينکه دير به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد.
تصادفاً چند روز بعد، روز معلّم بود وهمه دانش آموزان هدايايى براى او آوردند. هداياى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زيبا و نوارهاى رنگارنگ پيچيده شده بود، بجز هديه تدى که داخل يک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود.
خانم تامپسون هديه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد يک دستبند کهنه که چند نگينش افتاده بود و يک شيشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود.
اين امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعريف از زيبايى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نيز به خود زد.
تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بيرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: "خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را مي‌داديد."
خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشينش رفت و براى دقايقى طولانى گريه کرد. از آن روز به بعد، او آدم ديگرى شد و در کنار تدريس خواندن، نوشتن، رياضيات و علوم، به "آموزش زندگي" و "عشق به همنوع" پرداخت و البته توجه ويژه اى نيز به تدى می کرد.
پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بيشتر تشويق می کرد او هم سريعتر پاسخ می داد.
به سرعت او يکى از با هوش ترين بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به يک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى دانش آموز محبوبش شده بود.
يکسال بعد، خانم تامپسون يادداشتى از تدى دريافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترين معلّمى هستيد که من در عمرم داشته ام.
شش سال بعد، يادداشت ديگرى از تدى به خانم تامپسون رسيد. او نوشته بود که دبيرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترين معلمى هستيد که در تمام عمرم داشته ام. 
چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه ديگرى دريافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصيل می شود. باز هم تأکيد کرده بود که خانم تامپسون بهترين معلم دوران زندگيش بوده است.
ادامه 👇
ادامه:
چهار سال ديگر هم گذشت و باز نامه اى ديگر رسيد. اين بار تدى توضيح داده بود که پس از دريافت ليسانس تصميم گرفته به تحصيل ادامه دهد و اين کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترين و بهترين معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا اين بار، نام تدى در پايان نامه کمی طولانی تر شده بود:
"دکتر تئودور استوارد".
بهار آن سال نامه ديگرى رسيد. تدى در اين نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می‌خواهند با هم ازدواج کنند. او توضيح داده بود که پدرش چند سال پيش فوت شده و ازخانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کليسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشيند. خانم تامپسون بدون معطلى پذيرفت و حدس بزنيد چکار کرد؟
او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگينها به دست کرد و علاوه بر آن، يک شيشه از همان عطرى که تدى برايش آورده بود خريد و روز عروسى به خودش زد. 
تدى وقتى در کليسا خانم تامپسون را ديد او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: "خانم تامپسون از اين که به من اعتماد کرديد از شما متشکرم. به خاطر اين که باعث شديد من احساس کنم که آدم مهمی هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر اين که به من نشان داديد که مي توانم تغيير کنم از شما متشکرم."
خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: "تدى، تو اشتباه می‌کنى. اين تو بودى که به من آموختى که می‌توانم تغيير کنم. من قبل از آن روزى که تو بيرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدريس کنم."

"تدى استوارد" هم اکنون در دانشگاه آيوا استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى دانشگاه نيز به نام او نامگذارى شده است.

نسبت به همکاران و به خصوص افراد زیر مجموعه خود چه حسی داریم؟
بیایید سعی کنیم با رفتارمان معلم مؤثری برای همکارانمان باشیم؛
معلم «زندگی» و «عشق به همنوع»!

#تفکر
حال خودمان را به دیگران گره نزنیم!

#عزت_نفس
#معرفی_فیلم
انیمیشن روح   SOUL

کارگردان: پیت داکتر
کشور: آمریکا
سال:  2020
ژانر: کمدی - درام - فانتزی

جو گاردنر، معلم و نوازنده یک گروه موسیقی در دبیرستان است که همیشه آرزو داشت روی صحنه به اجرای موسیقی جاز بپردازد و حالا بالاخره این فرصت را پیدا کرده است.
اما یک حادثه باعث می‌شود تا روح او از بدنش جدا شود . . .

🔶️ این انیمیشن، موضوع هدف گذاری و موفقیت را به چالش می‌کشد !
هدایای دو برابری
<unknown>
هدایای دو برابری
چه چیزهایی را می‌توانید به دیگران هدیه بدهید بدون آنکه چیزی از خودتان کم بشود ؟!

#رادیو_بهره_وری
لازم نیست تغییر دهید،
کافیست تغییر کنید!

#تغییر
#معرفی_فیلم
بنیانگذار     the founder

ژانر: زندگینامه - درام
کارگردان: جان لی هنکاک
کشور: آمریکا
سال: 2016

این فیلم داستان ری کراک و ماجرای به دست آوردن فست فود زنجیره‌ای مک دونالد را به تصویر می‌کشد.
Nemiram Aghab
Xaniar Khosravi Ft. Sirvan Khosravi @RozMusic.com
کفشای آهنی پام کردم من این دنیای وحشی رو رام کردم
مشکلاتو میذارم زیر پا میرم بالا من مث بالگردم
هرکجا مشکلا بزرگ شد من سعیمو زیاد کردم حتی توی بدترین شرایط بازم به خودم اعتماد کردم
یاد گرفتم که زندگی سخته و دست زیاد بالا دست توی جاده زندگی همیشه پایین و بالا هست
یاد گرفتم که زندگی یعنی همین لحظه فردا که نیومده ولی امروز همین حالا هست
هیچ مشکلی بزرگ هیچ دیواری واسم بلند نیست این دنیا جایی واسه اونا که همیشه جلوی خطر پره دلهرن نیست
.......
من گذشته رو نمیشه برگردونم پس میرم جلو تا جایی که میتونم
نمیرم عقب حتی یه قدم واسه اینجا بودن به هر دری زدم
من گذشته رو نمیشه برگردونم پس میرم جلو تا جایی که میتونم
#موسیقی_بهره_وری
کمک های خدا
<unknown>
کمک های خدا
به بهانه ایمان و توکل و . . .،
از نعمتهایی که دارید چشم‌پوشی نکنید !

#رادیو_بهره_وری
#معرفی_فیلم
بانک دیو bank of DAVE

کارگردان: کریس فاگین
ژانر: بیوگرافی
کشور: انگلیس
سال: 2023

براساس تجربیات واقعی دیو فیش‌ویک روایت شده است. فردی از طبقه کارگر در شهر برنلی که تلاش کرد یک بانک اجتماعی را راه‌اندازی کند تا به رشد کسب و کارهای محلی شهر خود کمک کند و . . .
برداشت معکوس
<unknown>
برداشت معکوس
در برخی اوقات، برداشت ما از یک موضوع نه تنها درست نیست بلکه کاملا برعکسه !

#رادیو_بهره_وری
#معرفی_فیلم
A Tourist’s Guide to Love

کارگردان: Steven K. Tsuchida
سال: 2023
کشور: آمریکا
ژانر: عاشقانه

مدیر اجرایی یک آژانس گردشگری، جدایی غیرمنتظره‌ای را پشت سر می گذارد، سپس مأموریتی را می پذیرد که مخفیانه در مورد صنعت گردشگری در ویتنام اطلاعات کسب کند و . . .
انتقاد و سرزنش
reza joshan
نگذارید انتقاد و سرزنش به یک ویژگی دائمی در شما تبدیل شود.
انتقاد و سرزنش همیشگی، قاتل عزت نفس است.

#عزت_نفس #مسئولیت_پذیری
#رادیو_بهره_وری
#معرفی_فیلم
ایر    Air

کارگردان: بن افلک
ژانر: درام ورزشی بیوگرافی
کشور: آمریکا
سال: 2023

داستان فیلم منشأ خط تولید کفش مدل ایرجردن محصول شرکت NIKE را شرح می‌دهد؛
یکی از کارمندان شرکت نایک به‌دنبال معامله‌ای تجاری با مایکل جردن، بسکتبالیست تازه‌کار است.
شبکه اعتباری
reza joshan
شبکه اعتباری
ابزار قدرتمندی برای زندگی در قرن حاضر؛

#مهارتهای_رهبری #مهارتهای_ارتباطی
#رادیو_بهره_وری