رضا جوشن
637 subscribers
725 photos
279 videos
12 files
331 links
(CMC)مشاور بین‌المللی مدیریت
و مربی بهره وری
@rezajoshanbot
Download Telegram
آموزش مهارت های بهره وری فردی و سازمانی
📍 خوزستان - بندر ماهشهر - پتروشیمی رازی
بهمن ۱۴۰۰
#آلبوم_خاطرات
اپیزود ۷۹ #آکادمی_بهره_وری
چرا موفق نمی شویم؟
(چرا احساس موفقیت نمی کنیم یا از موفقیت های خود لذت نمی بریم ؟)
بسیاری از مهارت های زندگی به ما آموخته نشده است از جمله مهارت موفقیت و لذت بردن از موفقیت؛
والدین کمالگرا و معلم های سخت گیر و فرهنگ توام با عذاب وجدان و باورهای مملو از احساس گناه، تا حد بسیار زیادی لذت موفقیت را از ما گرفته اند تا جاییکه ما به این باور رسیده ایم که لیاقت موفق شدن را نداریم، در نتیجه بسیاری از ما تصمیماتی می گیریم و یا به گونه ای برنامه ریزی می کنیم که این باور مخرب و آزاردهنده را ثابت کنیم.
و هر بار که این باور در ما ثابت می شود، اعتماد به نفسمان را بیشتر از دست می دهیم بیشتر احساس عجز و ناتوانی می کنیم؛ حسرت می خوریم و از آرزوهایمان دورتر می شویم.

محورهای ارائه شده در این برنامه:
۱- مفهوم موفقیت
۲- موانع موفقیت
۳- ویژگی های افراد موفق
۴- نقش محیط و شرایط در موفقیت

#مهارت_های_فردی

کد f18
مقدمه این آموزش در ادامه آمده است 👇
👍2
رضا جوشن
بهره وری نوعی سبک زندگیست. #بهره_وری #مهارتهای_زندگی
از کاری که انجام میدهید لذت ببرید.
#بهره_وری
بهره‌وری، مهارتیست آموختنی !
#مدیریت_بر_خویشتن
👍1
اپیزود ۸۰ #آکادمی_بهره_وری
ویژگی های یک هدف مناسب
(آیا هر هدفی می تواند به ما احساس موفقیت بدهد؟)
موفقیت یعنی رسیدن به هدف از پیش تعیین شده، اما هر هدفی نمی تواند ما را به موفقیت برساند؛
بسیاری از افراد، چشم انداز یا آرزو و رؤیا را با هدف یکی می دانند و فکر می کنند همین که آرزویی در دل دارند برای رسیدن به احساس موفقیت کافیست.
در حالی که برای موفقیت، باید هدف مناسبی تعریف کرد!
منظور از هدف مناسب، هدفی است با ویژگی هایی مشخص که در این برنامه به آنها پرداخته می شود.

محورهای ارائه شده در این برنامه:
۱- دشمنان موفقیت
۲- چرا باید در زندگی هدف داشته باشیم
۳- ویژگی های یک هدف مناسب

#مهارت_های_فردی

کد f19
مقدمه این آموزش در ادامه آمده است👇
با کوچینگ تبر زندگیت را تیز کن..pdf
3.2 MB
#معرفی_کتاب
با کوچینگ تبر زندگیت را تیز کن

این کتاب خلاصه و جمع‌و‌جور و مفید توضیح داده که کوچینگ چیه و فرقش با مشاوره و آموزش و روانشناسی چیه.
👍6
نقشه راه امیرعلی
رضاجوشن

این داستان را برای درک بهتر اصطلاحاتی مثل هدف، برنامه و استراتژی نوشتم.

لینک فایل صوتی این مطلب در همین کانال
#موفقیت
#رضا_جوشن
همچنین در ادامه، متن و فایل صوتی را براتون ارسال می‌کنم: 👇
رضا جوشن
نقشه راه امیرعلی رضاجوشن این داستان را برای درک بهتر اصطلاحاتی مثل هدف، برنامه و استراتژی نوشتم. لینک فایل صوتی این مطلب در همین کانال #موفقیت #رضا_جوشن همچنین در ادامه، متن و فایل صوتی را براتون ارسال می‌کنم: 👇
نقشه راه امیرعلی
✍️ رضا جوشن

امیرعلی به تازگی در رشته جغرافیا، مدرک کارشناسی خود را از یکی از دانشگاه‌های معتبر کشور اخذ کرده و به کرمان برگشته بود. او قبل از ورود به دانشگاه، خدمت نظام وظیفه را انجام داده بود و در حال حاضر تنها دغدغه‌اش پیدا کردن شغلی بود که عاشقش باشد.
او به خوبی می‌دانست که اگر شغلش را با عشق و علاقه انتخاب نکند، خیلی زود خسته و دلزده خواهد شد؛ علاوه بر ‌این او امیدی هم به استخدام نداشت و درک کرده بود که برای رشته‌ای مثل جغرافیا، استخدام شدن در یک جای معتبر و مرتبط با‌ این رشته به ‌این سادگی‌ها نیست. بنابراین به جای جستجوی سازمان‌هایی برای استخدام، تصمیم گرفته بود در جستجوی علايق و پیدا کردن توانمندی‌هایش باشد.
او قبلاً در کتابی به نقل از هنری فورد خوانده بود که برای ‌ایجاد درآمد و تولید ثروت، باید نیازی را شناسایی کند! و ‌ایمان داشت که اگر وقتش را به جای جستجوی شرکت‌های در حال استخدام، برای جستجوی یک نیاز از مردم یا نیازی از کشور صرف کند، به نتایج هیجان انگیزتری دست می‌یابد.
یک شب که در حال مشاهده برنامه‌ای از تلویزیون بود، ناگهان خبری که به صورت زیرنویس در حال پخش شدن بود، حواسش را به خود جلب کرد؛ خبر، حاکی از آمار مهاجرت‌ ایرانیان به کشورهای غربی بود!‌ این خبر که به ظاهر معمولی به نظر می‌رسید آن چنان امیرعلی را تحت تأثیر قرار داد که برای ساعت‌ها هوش و حواس او را از دنیای پیرامونش گرفت و البته بعدها امیرعلی اذعان ‌کرد که‌ این خبر فکر او را برای همه عمرش تغییر داده است!
امیرعلی مأموریت خود را دریافته بود! او باید کاری می‌کرد!
کشور به نیروی انسانی خود نیاز داشت؛ اما شرایط طوری رقم خورده بود که بعد از سال‌ها سرمایه‌گذاری روی نسل جوان، زمانی که به سن ثمردهی می‌رسیدند، از کشور مهاجرت می‌کردند و ‌این واقعاً یک فاجعه بود! او باید ‌ایران را به مردمش می‌شناساند. او باید فرصت‌هایی را که در کشور وجود داشت، به هم وطنانش معرفی می‌کرد. شاید او برای همین جغرافیا خوانده بود. حتماً خداوند،‌ این استعداد و توانمندی را در او دیده بوده که در ‌این مسیر قرارش داده بود.
آن شب تا صبح نخوابید؛ او مأموریت خود را دریافته بود! او مطمئن بود که با توجه به رشته تحصیلی‌اش، اگر در حوزه منابع طبیعی و موضوعات مرتبط با آن تمرکز کند، بهتر از پس ‌این کار بر می‌آید و اتفاقاً اگر برنامه‌ها به خوبی پیش برود، درآمد خوبی هم می‌تواند داشته باشد.
بعد از نماز صبح، به یاد ‌ایام تحصیل، پشت میز تحریر کوچکی که کنار اتاقش بود نشست، دفترچه یادداشتی برداشت و در صفحه اول آن با خط درشتی نوشت:

مأموریت
می‌خواهم منابع طبیعی و فرصت‌های شغلی و درآمدی مرتبط با آن را در کشورم، ‌ایران، شناسایی و مردم را با آن آشنا کنم.
ادامه 👇
رضا جوشن
امیرعلی ماموریت خود را دریافته بود؛ او باید کاری می‌کرد !
ادامه:
بعد از نوشتن مأموریت در صفحه اول دفترچه، همان‌جا روی میز تحریر خوابش برد؛ در خواب، رؤیایی دید که زندگی او را برای همیشه دگرگون ساخت. او در خواب دید که در حال دریافت لوح تقدیر از رییس جمهور است و در بین تشویق جمعیت، می‌شنید که مجری برنامه دلیل ‌این تقدیر را ورود سرمایه‌گذاران خارجی به کشور و سرمایه‌گذاری بر روی طرح‌های امیرعلی اعلام می‌کند!
از خواب پرید و از فرط هیجان از روی صندلی‌اش افتاد. او به تصمیم خودش‌ ایمان پیدا کرده بود و ‌این رؤیا را نشانه‌ای از طرف خداوند می‌پنداشت. او دیگر مصمم شده بود که راهش را درست انتخاب کرده است. دفترچه یادداشت را برداشت و در همان صفحه اول با چند خط فاصله، درست در زیر مأموریت نوشت:

چشم انداز
جذب توریست سرمایه‌گذار به جای مهاجرت مردم

ادامه 👇
👍1
رضا جوشن
ادامه: بعد از نوشتن مأموریت در صفحه اول دفترچه، همان‌جا روی میز تحریر خوابش برد؛ در خواب، رؤیایی دید که زندگی او را برای همیشه دگرگون ساخت. او در خواب دید که در حال دریافت لوح تقدیر از رییس جمهور است و در بین تشویق جمعیت، می‌شنید که مجری برنامه دلیل ‌این تقدیر…
ادامه:
گرچه ‌این چشم انداز امیرعلی، بعدها دستخوش تغییراتی شد و در چند نوبت نگارش و ادبیات آن با نظر مشاورین و همکارانش عوض شد، اما ‌این جمله به عنوان اولین آرمان که رویای دریافت تقدیرنامه از رییس‌جمهور را یادآوری می‌کرد، برای همیشه سرلوحه تصمیم گیری‌ها و فعالیت‌های اقتصادی امیرعلی بود.
او با‌ این دو جمله‌ای که در صفحه اول دفترچه‌اش یادداشت کرده بود، حالا می‌دانست که:
می‌خواهد چه کاری انجام دهد؟
چرا باید آن کار را انجام دهد؟
تا کجا باید ادامه دهد؟
اما او حالا با دو چالش بزرگ مواجه بود! از کجا باید شروع می‌کرد و چگونه باید به سمت چشم اندازش حرکت می‌کرد؟
امیرعلی در بین میلیون‌ها انسان سردرگم امروزی، آدم خوش‌شانسی بود که به طور شانسی توانسته بود ظرف مدت یک روز، فلسفه زندگی خود را پیدا کند و چشم اندازی هیجان‌انگیز که در او شور و اشتیاق ‌ایجاد می‌کرد را در راستای ‌این فلسفه وجودی تدوین نماید؛ اما هر چه بیشتر می‌اندیشید بیشتر به لایه‌های بعدی ‌این مسیر پی می‌برد و متوجه می‌شد که قرار گرفتن در ‌این مسیر و پیشروی در آن، به ‌این سادگی‌ها هم نیست و برای عملیاتی کردن آن، تنها عشق و اشتیاق کافی نیست. با ‌اینکه ‌این دو، موتور اولیه برای حرکت لازم است و در طول مسیر هم نمی‌گذارد انسان مأیوس و خسته شود اما شرط کافی برای موفقیت نیست و حالا وقت آن است که چالش‌های بعدی را حل کند.
این امر چند روزی زمان برد، اما در نهایت نقشه زیبا و مؤثری ترسیم شد که امیرعلی اسم آن را نقشه راه گذاشت. جالب ‌اینکه بعد از گذشت سال‌ها، امیر علی که امروزه یکی از بزرگترین شرکت‌های گردشگری و جذب توریست سرمایه گذار در کشور را دارد، هنوز اولین نقشه راهی که در دفترچه یادداشتش ترسیم کرده بود را با خود دارد و در همه سخنرانی‌هایی که دعوت می‌شود، آن‌ را به مخاطبان نشان داده و توضیح می‌دهد. امیرعلی در سخنرانی‌ها و ارایه‌هایش شکل زیر را به حاضرین نمایش می‌دهد: 👇