#قصه_درمانی
بچه فیل🐘
مربی حیوانات سیرک با نیرنگ ساده ای مانع فرار فیل ها می شود، به نظر می رسد که همین بلا بر سر آدمیان بسیاری آمده است.
وقتی فیل هنوز کوچک است پایش را با طناب ضخیمی به تنه درختی می بندند. بچه فیل هر چند هم که تقلا کند نمی تواند خودش را آزاد کند. تا یک سالگیِ بچه فیل، طناب هنوز محکمتر از آن است که او بتواند خود را آزاد کند.
بچه فیل تلاش می کند اما موفق نمی شود.
سرانجام حیوان به این باور می رسد که طناب همیشه قویتر از اوست و کوشش هیچ فایدهای ندارد بنابراین از تلاش دست می کشد.
وقتی فیل بزرگ می شود هنوز تصور میکند که نمیتواند طناب را پاره کند، در اینجا کافی است که مربی پای او را به نهال یا تکه چوب کوچکی ببندد، او از کنار نهال تکان نمی خورد زیرا بنابر القا دوران کودکی در او باور ناتوانی ساخته شده و اکنون نیز که به لحاظ جسمانی توانمند است، دیگر هیچ تلاشی برای آزادی نمی کند.
📚منبع: قصه درمانی، گستره تربیتی و درمانی تمثیل
🖊اثر: #دکتر_علی_صاحبی
💐 @Psychology_life_literacy
شماره تماس برای دریافت وقت:
روانشناس بالینی:#ویدا_ساعی
روانپزشک:#دکتر_مهدی_پورنامداری
متخصص مغزواعصاب:#دکتر_حمیده_مصطفایی
☎️021-88873412 میدان ونک
☎️021-26711464 سیدخندان
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
بچه فیل🐘
مربی حیوانات سیرک با نیرنگ ساده ای مانع فرار فیل ها می شود، به نظر می رسد که همین بلا بر سر آدمیان بسیاری آمده است.
وقتی فیل هنوز کوچک است پایش را با طناب ضخیمی به تنه درختی می بندند. بچه فیل هر چند هم که تقلا کند نمی تواند خودش را آزاد کند. تا یک سالگیِ بچه فیل، طناب هنوز محکمتر از آن است که او بتواند خود را آزاد کند.
بچه فیل تلاش می کند اما موفق نمی شود.
سرانجام حیوان به این باور می رسد که طناب همیشه قویتر از اوست و کوشش هیچ فایدهای ندارد بنابراین از تلاش دست می کشد.
وقتی فیل بزرگ می شود هنوز تصور میکند که نمیتواند طناب را پاره کند، در اینجا کافی است که مربی پای او را به نهال یا تکه چوب کوچکی ببندد، او از کنار نهال تکان نمی خورد زیرا بنابر القا دوران کودکی در او باور ناتوانی ساخته شده و اکنون نیز که به لحاظ جسمانی توانمند است، دیگر هیچ تلاشی برای آزادی نمی کند.
📚منبع: قصه درمانی، گستره تربیتی و درمانی تمثیل
🖊اثر: #دکتر_علی_صاحبی
💐 @Psychology_life_literacy
شماره تماس برای دریافت وقت:
روانشناس بالینی:#ویدا_ساعی
روانپزشک:#دکتر_مهدی_پورنامداری
متخصص مغزواعصاب:#دکتر_حمیده_مصطفایی
☎️021-88873412 میدان ونک
☎️021-26711464 سیدخندان
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
#قصه_ آذرنوش:
مدتی درگیر سرطان بوده و از طرفی لکنت زبان. جلسه ی اول که اومد گفت دکتر منو به خاطر لکنتم به شما ارجاع داده.
بررسی که کردم متوجه شدم افسردگی داره. همزمان روی طرحواره هاش و افسردگیش کار کردم.
بعد از مدتی امروز ظاهرش شادابتر از همیشه بود، ماسک نداشت و چهره ی معصومش به نظرم از همیشه دلنشینتر!
همینطور که به چهره اش خیره شده بودم و با تمام وجود بهش گوش می کردم، جمله هاش تکونم می داد:
من دیگه نمی ترسم از پرخاشگری دیگران، نمی ترسم که کسی از شنیدن احساس و نیازم ناراحت بشه، نمی خوام خودم رو وسط رابطه ی دیگران قرار بدم، دیگه نمی خوام تازه بعد از مرگم همه بفهمن من چه قدر خوب بودم و عذاب وجدان بگیرن، می خوام ابراز کردن رو بیشتر تمرین کنم، می خوام تا زنده ام زندگی کنم...
می گفت همیشه یاد اون سوال شما می افتم که پرسیدین، اگر دیگران ناراحت بشن، چی می شه؟
این سوال رو جلسات قبلتر برای آغاز یک چالش شناختی ازش پرسیده بودم.
در رواندرمانی وقتی صدای درمانگر جایگزین صدای طرحواره ها می شه، یعنی درمان با موفقیت پیش رفته.
با هم احساس دلسوزی و دلتنگی برای مادر مرحومش رو بیرون کشیدیم، احساسی مثل سیب سرخ خوش بو که اونو به شب های امن پیش مادر خوابیدن می برد و حالا سالهاست که دیگه اون امنیت رو از کسی نگرفته!
اما حالا دیگه لکنت نداره، یاد گرفته خودش دست به کار بشه و از خودش مراقبت کنه، خودش رو ببینه، خودش رو دوست داشته باشه تا دوباره احساس امنیت کنه!
بعضی وقت ها، بعضی جلسه های رواندرمانی برای من، الهام بخش هستن.
امروز این جلسه یکی از اون جلسه ها بود.
۹ خرداد ۱۴۰۱
💐 @Psychology_life_literacy
#ویدا_ساعی
#روانشناس_بالینی
#رواندرمانگر
#مرکز_مشاوره_درمسیررشد
☎️021-26711464
🏡 بالاتر از پل سیدخندان-ابتدای شریعتی-کوچه خیرمندی-پلاک ۳۴ -طبقه سوم-واحد۶-مرکز مشاوره در مسیر رشد
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
مدتی درگیر سرطان بوده و از طرفی لکنت زبان. جلسه ی اول که اومد گفت دکتر منو به خاطر لکنتم به شما ارجاع داده.
بررسی که کردم متوجه شدم افسردگی داره. همزمان روی طرحواره هاش و افسردگیش کار کردم.
بعد از مدتی امروز ظاهرش شادابتر از همیشه بود، ماسک نداشت و چهره ی معصومش به نظرم از همیشه دلنشینتر!
همینطور که به چهره اش خیره شده بودم و با تمام وجود بهش گوش می کردم، جمله هاش تکونم می داد:
من دیگه نمی ترسم از پرخاشگری دیگران، نمی ترسم که کسی از شنیدن احساس و نیازم ناراحت بشه، نمی خوام خودم رو وسط رابطه ی دیگران قرار بدم، دیگه نمی خوام تازه بعد از مرگم همه بفهمن من چه قدر خوب بودم و عذاب وجدان بگیرن، می خوام ابراز کردن رو بیشتر تمرین کنم، می خوام تا زنده ام زندگی کنم...
می گفت همیشه یاد اون سوال شما می افتم که پرسیدین، اگر دیگران ناراحت بشن، چی می شه؟
این سوال رو جلسات قبلتر برای آغاز یک چالش شناختی ازش پرسیده بودم.
در رواندرمانی وقتی صدای درمانگر جایگزین صدای طرحواره ها می شه، یعنی درمان با موفقیت پیش رفته.
با هم احساس دلسوزی و دلتنگی برای مادر مرحومش رو بیرون کشیدیم، احساسی مثل سیب سرخ خوش بو که اونو به شب های امن پیش مادر خوابیدن می برد و حالا سالهاست که دیگه اون امنیت رو از کسی نگرفته!
اما حالا دیگه لکنت نداره، یاد گرفته خودش دست به کار بشه و از خودش مراقبت کنه، خودش رو ببینه، خودش رو دوست داشته باشه تا دوباره احساس امنیت کنه!
بعضی وقت ها، بعضی جلسه های رواندرمانی برای من، الهام بخش هستن.
امروز این جلسه یکی از اون جلسه ها بود.
۹ خرداد ۱۴۰۱
💐 @Psychology_life_literacy
#ویدا_ساعی
#روانشناس_بالینی
#رواندرمانگر
#مرکز_مشاوره_درمسیررشد
☎️021-26711464
🏡 بالاتر از پل سیدخندان-ابتدای شریعتی-کوچه خیرمندی-پلاک ۳۴ -طبقه سوم-واحد۶-مرکز مشاوره در مسیر رشد
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
❤2👍1