چرا من این احساسات را دارم؟
برای همهی ما، زمان هایی وجود دارد که احساسات خوبی نداریم. در آن لحظات، بسیاری از ما از خودمان این سئوال کاملاً منطقی را میپرسیم: "چرا من چنین احساساتی را دارم؟".
خب این پرسش یک نیمهی روشن دارد .... همچنین یک نیمهی تاریک دارد.
🔆 نیمهی روشن
نیمهی روشن این پرسش این است که به ما کمک میکند، چراکه به ما این هشدار را میدهد که نیاز داریم روی یک سری مسائل کار کنیم. به عنوان مثال، فرض کنید پاسخ این پرسش این باشد که: چون با همسرمان دعوا کردهایم، هله هوله زیاد خوردهایم، به اندازهی کافی نخوابیدهایم، زیاد کار کردهایم، به اندازهی کافی ورزش نکردهایم، سیگار کشیدهایم، مواد مخدر مصرف کردهایم، در مورد فرزندانمان نگرانیم، با یک بیماری مقابله میکنیم، با مسائل مالی درگیر هستیم، یا با مرگ یکی از عزیزانمان مواجه شدهایم.
اگر چنین باشد، پس تشخیص و شناسایی این مسائلی که باعث فعال شدن این احساسات دردناک در ما شدهاند، گام اولیه و مهمی است. گام دوم این است: اقدام عملی! اقدامی عملی، مفید و کارساز انجام دهیم تا به طور مؤثر با آن مسئله مقابله کنیم و یا با شرایط به وجود آمده بهتر وفق پیدا کنیم.
معمولاً چنین مسائلی واضح اند- و شما میتوانید با طرح پرسش بالا به راحتی آنها را شناسایی کنید. اما فرض کنید که هیچ پاسخ واضحی را برای سئوال در مورد اینکه چرا احساس اضطراب، غمگینی، بدخلقی و خشم دارید، پیدا نکنید؛ چه اتفاقی میافتد اگر به طرح این پرسش از خودتان ادامه دهید؟ خب، اگر این پرسش: «چرا من چنین احساسی دارم؟» را ادامه دهید و پاسخی فوری برای آن وجود نداشته باشد، معمولاً شما در نیمهی تاریک گرفتار میشوید.
⬛️ نیمهی تاریک
نیمهی تاریک این پرسش چیزی است که روانشناسان به آن «نشخوار فکری» میگویند. ما در افکارمان گم میشویم، تمام پاسخ های ممکن برای «چرا چنین احساساتی دارم؟» را تحلیل میکنیم. معمولاً، بعد از آن ما شروع می کنیم به بررسی کردن تمام اتفاقات ناخوشایندی که برایمان رخ داده است، تمام مواردی که در زندگی مان خوب پیش نرفته است، تمام چیزهایی که درون ما یا در دیگران و یا در جهان پیرامونمان آنقدر که باید خوب نیست، و فکر میکنیم که کدام یک از آنها باعث چنین احساسی بودهاند.
طبیعتاً هرچه بیشتر، هرچیزی که در زندگی مان کمبود داریم را بررسی کنیم، بیشتر ما را دچار نارضایتی و ناخشنودی میکند (تعجب آور نیست که این الگوی تفکر نقش بزرگی در افسردگی ایفا می کند).
بنابراین هنگامی که در چنین الگوی تفکر گرفتار شدید، ایدهی خوبی است که خودتان را از این دام خلاص کنید:
به فرایند تفکرتان توجه کنید و به آرامی برای آن نامی بگذارید: «آها! ذهن من داره تلاش می کنه که دوباره علت رو کشف کنه»، یا «آها! دوباره قصهی ذهنی "چرا من این احساسات رو دارم؟" شروع شد»، یا «این نشخوار فکریه».
از مهارت های #ذهن_آگاهی برای خلاص شدن از دام افکار استفاده کنید و به طور کامل در لحظهی حال غرق شوید.
اقداماتی معنادار و ارتقا دهندهٔ زندگی را آغاز کنید، و تمام توجهتان را به این اقدام تان بدهید.
خودتان را در کاری که انجام می دهید غرق کنید.
بدین ترتیب، خودتان را به طور مرتب از قصهی ذهنی «چرا چنین احساسی دارم؟» رها کنید- بارها و بارها و بارها دوباره؛ و به طور مرتب روی فعالیتی که انجام می دهید تمرکزتان را برگردانید.
اماچه کاری در مورد احساساتم می توانم بکنم؟
الف. از مهارت های ذهن آگاهی برای تمرین #پذیرش احساسات و #شفقت_نسبت_به_خود استفاده کنید.
ب. اقدام کنید: هر کاری را که می تواند موقعیت تان را بهبود ببخشد و یا مسائلی که با آنها درگیر هستید را حل کند انجام دهید.
ج. و اگر هیج اقدام مؤثری وجود ندارد که بتوانید اتخاذ کنید، مجدداً از گزینهی الف استفاده کنید. اما تحلیل احساساتتان را متوقف کنید، و به جای آن توجه و انرژی تان را صرف انجام کاری معنادار بکنید.
به خاطر داشته باشید که احساسات مانند هوا تغییر می کنند، و دیر یا زود این احساسات- صرف نظر از اینکه چقدر ناخوشایندند- می گذرند.
#دکتر_راس_هریس
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
برای همهی ما، زمان هایی وجود دارد که احساسات خوبی نداریم. در آن لحظات، بسیاری از ما از خودمان این سئوال کاملاً منطقی را میپرسیم: "چرا من چنین احساساتی را دارم؟".
خب این پرسش یک نیمهی روشن دارد .... همچنین یک نیمهی تاریک دارد.
🔆 نیمهی روشن
نیمهی روشن این پرسش این است که به ما کمک میکند، چراکه به ما این هشدار را میدهد که نیاز داریم روی یک سری مسائل کار کنیم. به عنوان مثال، فرض کنید پاسخ این پرسش این باشد که: چون با همسرمان دعوا کردهایم، هله هوله زیاد خوردهایم، به اندازهی کافی نخوابیدهایم، زیاد کار کردهایم، به اندازهی کافی ورزش نکردهایم، سیگار کشیدهایم، مواد مخدر مصرف کردهایم، در مورد فرزندانمان نگرانیم، با یک بیماری مقابله میکنیم، با مسائل مالی درگیر هستیم، یا با مرگ یکی از عزیزانمان مواجه شدهایم.
اگر چنین باشد، پس تشخیص و شناسایی این مسائلی که باعث فعال شدن این احساسات دردناک در ما شدهاند، گام اولیه و مهمی است. گام دوم این است: اقدام عملی! اقدامی عملی، مفید و کارساز انجام دهیم تا به طور مؤثر با آن مسئله مقابله کنیم و یا با شرایط به وجود آمده بهتر وفق پیدا کنیم.
معمولاً چنین مسائلی واضح اند- و شما میتوانید با طرح پرسش بالا به راحتی آنها را شناسایی کنید. اما فرض کنید که هیچ پاسخ واضحی را برای سئوال در مورد اینکه چرا احساس اضطراب، غمگینی، بدخلقی و خشم دارید، پیدا نکنید؛ چه اتفاقی میافتد اگر به طرح این پرسش از خودتان ادامه دهید؟ خب، اگر این پرسش: «چرا من چنین احساسی دارم؟» را ادامه دهید و پاسخی فوری برای آن وجود نداشته باشد، معمولاً شما در نیمهی تاریک گرفتار میشوید.
⬛️ نیمهی تاریک
نیمهی تاریک این پرسش چیزی است که روانشناسان به آن «نشخوار فکری» میگویند. ما در افکارمان گم میشویم، تمام پاسخ های ممکن برای «چرا چنین احساساتی دارم؟» را تحلیل میکنیم. معمولاً، بعد از آن ما شروع می کنیم به بررسی کردن تمام اتفاقات ناخوشایندی که برایمان رخ داده است، تمام مواردی که در زندگی مان خوب پیش نرفته است، تمام چیزهایی که درون ما یا در دیگران و یا در جهان پیرامونمان آنقدر که باید خوب نیست، و فکر میکنیم که کدام یک از آنها باعث چنین احساسی بودهاند.
طبیعتاً هرچه بیشتر، هرچیزی که در زندگی مان کمبود داریم را بررسی کنیم، بیشتر ما را دچار نارضایتی و ناخشنودی میکند (تعجب آور نیست که این الگوی تفکر نقش بزرگی در افسردگی ایفا می کند).
بنابراین هنگامی که در چنین الگوی تفکر گرفتار شدید، ایدهی خوبی است که خودتان را از این دام خلاص کنید:
به فرایند تفکرتان توجه کنید و به آرامی برای آن نامی بگذارید: «آها! ذهن من داره تلاش می کنه که دوباره علت رو کشف کنه»، یا «آها! دوباره قصهی ذهنی "چرا من این احساسات رو دارم؟" شروع شد»، یا «این نشخوار فکریه».
از مهارت های #ذهن_آگاهی برای خلاص شدن از دام افکار استفاده کنید و به طور کامل در لحظهی حال غرق شوید.
اقداماتی معنادار و ارتقا دهندهٔ زندگی را آغاز کنید، و تمام توجهتان را به این اقدام تان بدهید.
خودتان را در کاری که انجام می دهید غرق کنید.
بدین ترتیب، خودتان را به طور مرتب از قصهی ذهنی «چرا چنین احساسی دارم؟» رها کنید- بارها و بارها و بارها دوباره؛ و به طور مرتب روی فعالیتی که انجام می دهید تمرکزتان را برگردانید.
اماچه کاری در مورد احساساتم می توانم بکنم؟
الف. از مهارت های ذهن آگاهی برای تمرین #پذیرش احساسات و #شفقت_نسبت_به_خود استفاده کنید.
ب. اقدام کنید: هر کاری را که می تواند موقعیت تان را بهبود ببخشد و یا مسائلی که با آنها درگیر هستید را حل کند انجام دهید.
ج. و اگر هیج اقدام مؤثری وجود ندارد که بتوانید اتخاذ کنید، مجدداً از گزینهی الف استفاده کنید. اما تحلیل احساساتتان را متوقف کنید، و به جای آن توجه و انرژی تان را صرف انجام کاری معنادار بکنید.
به خاطر داشته باشید که احساسات مانند هوا تغییر می کنند، و دیر یا زود این احساسات- صرف نظر از اینکه چقدر ناخوشایندند- می گذرند.
#دکتر_راس_هریس
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
تکنیک #شفقت نسبت به خود
🔻شفقت نسبت به خود ابزار نیرومندی است که میتواند بهزیستی، اعتماد به نفس و سخترویی شما را ارتقا بخشد.
🔻بیشتر افراد به راحتی میتوانند نسبت به دیگران مهربان باشند اما نمیتوانند همین محبت را به خودشان داشته باشند.
🔻با لحظاتی توقف کردن در طول روز برای انجام تمرین "شفقت نسبت به خود" میتوانید به تدریج این کیفیت را در خودتان افزایش دهید و آن را بخشی از زندگی خود سازید.
☑️ روش: در طول روز، به خصوص اوقاتی که تحت فشار و استرس هستید، لحظاتی توقف کنید و شفقت نسبت به خود را تمرین کنید.
🔻هر گاه متوجه شدید در موقعیت دشواری دچار استرس شدهاید، توقف کنید.
🔻دستتان را روی قلب بگذاريد یا اگر با این کار راحت هستید خودتان را در آغوش بگیرید.
🔻چند نفس عمیق بکشید
🔻تصدیق کنید که رنج میکشید و ببینید آیا میتوانید آنطور که با دوستی عزیز یا یک کودک با مهربانی رفتار میکنید، با خودتان هم مهربان باشید.
🔻چند جملۀ محبتآمیز به خودتان بگویید، از تصدیق رنج آغاز کنید:
«این رنج است» یا «بسیار دردناک است» یا «خیلی دارم رنج میکشم»
«رنج بخشی از انسان بودن است»
در ادامه از هر جملهای که مناسب موقعیتتان است استفاده کنید.
🔻میتوانید از این جملات پیشنهادی استفاده کنید یا جملات خودتان را بسازید
خودم را با محبت در آغوش میگیرم
با عشق خودم را آنطور که هستم میپذیرم
برای خودم آرامش طلب میکنم
با خودم با مهربانی و عشق رفتار میکنم
نسبت به تجربهام همانطور که هست گشوده خواهم بود
سپس کارهای روزمرهتان را با شفقت نسبت به خود و پذیرش ادامه دهید.
🖊اثر: #کریستوفر_گرمر
💐 @Psychology_life_literacy
شماره تماس برای دریافت وقت:
روانشناس بالینی:#ویدا_ساعی
روانپزشک:#دکتر_مهدی_پورنامداری
متخصص مغزواعصاب:#دکتر_حمیده_مصطفایی
☎️021-88873412 میدان ونک
☎️021-26711464 سیدخندان
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
🔻شفقت نسبت به خود ابزار نیرومندی است که میتواند بهزیستی، اعتماد به نفس و سخترویی شما را ارتقا بخشد.
🔻بیشتر افراد به راحتی میتوانند نسبت به دیگران مهربان باشند اما نمیتوانند همین محبت را به خودشان داشته باشند.
🔻با لحظاتی توقف کردن در طول روز برای انجام تمرین "شفقت نسبت به خود" میتوانید به تدریج این کیفیت را در خودتان افزایش دهید و آن را بخشی از زندگی خود سازید.
☑️ روش: در طول روز، به خصوص اوقاتی که تحت فشار و استرس هستید، لحظاتی توقف کنید و شفقت نسبت به خود را تمرین کنید.
🔻هر گاه متوجه شدید در موقعیت دشواری دچار استرس شدهاید، توقف کنید.
🔻دستتان را روی قلب بگذاريد یا اگر با این کار راحت هستید خودتان را در آغوش بگیرید.
🔻چند نفس عمیق بکشید
🔻تصدیق کنید که رنج میکشید و ببینید آیا میتوانید آنطور که با دوستی عزیز یا یک کودک با مهربانی رفتار میکنید، با خودتان هم مهربان باشید.
🔻چند جملۀ محبتآمیز به خودتان بگویید، از تصدیق رنج آغاز کنید:
«این رنج است» یا «بسیار دردناک است» یا «خیلی دارم رنج میکشم»
«رنج بخشی از انسان بودن است»
در ادامه از هر جملهای که مناسب موقعیتتان است استفاده کنید.
🔻میتوانید از این جملات پیشنهادی استفاده کنید یا جملات خودتان را بسازید
خودم را با محبت در آغوش میگیرم
با عشق خودم را آنطور که هستم میپذیرم
برای خودم آرامش طلب میکنم
با خودم با مهربانی و عشق رفتار میکنم
نسبت به تجربهام همانطور که هست گشوده خواهم بود
سپس کارهای روزمرهتان را با شفقت نسبت به خود و پذیرش ادامه دهید.
🖊اثر: #کریستوفر_گرمر
💐 @Psychology_life_literacy
شماره تماس برای دریافت وقت:
روانشناس بالینی:#ویدا_ساعی
روانپزشک:#دکتر_مهدی_پورنامداری
متخصص مغزواعصاب:#دکتر_حمیده_مصطفایی
☎️021-88873412 میدان ونک
☎️021-26711464 سیدخندان
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist