💠 نمیدانم در زندگیام چه کار کنم؟
✳️ آیا شما تا به حال به دام این پرسشِ ذهنتان افتادهاید: «قراره در زندگیام چه کار کنم؟».
برای من مطمئناً پیش آمده است، و من میتوانم به شما بگویم: این یک راهنما و دستورالعملی برای بیچارگی است. هرچه بیشتر به قلاب این پرسش بیفتید، از زندگیای که دارید بیشتر احساس نارضایتی خواهید کرد.
❇️ مشکل اینجاست، این پرسش بسیار بزرگ است، و هیچکس نمیتواند به آن پاسخ بدهد (به استثنای افراد معدودی که به نوعی چشماندازی برای تمام طول عمر خود دارند). برای اکثریت ما، این سئوالِ سودمندی برای پرسیدن از خود نیست؛ هم بسیار بزرگ و کلی ست و هم بسیار مبهم.
✳️ در اینجا برخی از سئوالات سودمندی که میتوانید از خود بپرسید را عنوان میکنم:
قصد دارم .... چه کاری انجام بدم؟
🔹این بعدازظهر
🔹آخر هفته
🔹تعطیلات تابستان
🔹باقیِ هفته
🔹باقیِ روز
🔹این ساعت
🔹طی 10 دقیقهی بعد
🔹در مورد بدنم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد شغل/کار/حرفهام- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد امور مالی- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد اوقات فراغتم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد ادامهی تحصیل یا توسعهی مهارتهایم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در ارتباط با دوستانم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در ارتباط با خانوادهام- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹با سرگرمیهایم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد کارهای داوطالبانهام- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
❇️ سعی نکنید به تمام این پرسشها یکجا پاسخ دهید؛ چرا که این کار نیز گیجکنندهاست.
✳️ هر هفته روی یک یا دو مورد تمرکز کنید. سپس، بعد از یک دورهی ۲ یا ۳ ماهه، پاسخهایتان را جمعآوری کنید. و پرسشهای مخصوص به خودتان را ارائه کنید؛ مواردی که در بالا عنوان شدند تنها نمونههایی هستند که ممکن است به شما هم ربط پیدا کنند یا نکنند.
✳️ پرسشهایتان را اختصاصی کنید، و کاوش کنید که در کوتاهمدت، میانمدت، و بلندمدت میخواهید چه اقداماتی را انجام دهید. اگر هم پاسختان به هرکدام از این پرسشها این است که: «نمیدانم»، آنگاه تا زمانی که بفهمید که چه میخواهید، بهتر نیست آنچه هماکنون انجام میدهید را به بهترین نحو انجام دهید؟
🔅 به طور کامل غرق آن شوید، قدردان آن باشید، آن را به نحو احسنت انجام دهید، و تا حد ممکن از آن لذت ببرید.
👤 نویسنده: #دکتر_راس_هریس
📝 مترجم: #سحر_محمدی
برگرفته از کانال شادکامی
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
✳️ آیا شما تا به حال به دام این پرسشِ ذهنتان افتادهاید: «قراره در زندگیام چه کار کنم؟».
برای من مطمئناً پیش آمده است، و من میتوانم به شما بگویم: این یک راهنما و دستورالعملی برای بیچارگی است. هرچه بیشتر به قلاب این پرسش بیفتید، از زندگیای که دارید بیشتر احساس نارضایتی خواهید کرد.
❇️ مشکل اینجاست، این پرسش بسیار بزرگ است، و هیچکس نمیتواند به آن پاسخ بدهد (به استثنای افراد معدودی که به نوعی چشماندازی برای تمام طول عمر خود دارند). برای اکثریت ما، این سئوالِ سودمندی برای پرسیدن از خود نیست؛ هم بسیار بزرگ و کلی ست و هم بسیار مبهم.
✳️ در اینجا برخی از سئوالات سودمندی که میتوانید از خود بپرسید را عنوان میکنم:
قصد دارم .... چه کاری انجام بدم؟
🔹این بعدازظهر
🔹آخر هفته
🔹تعطیلات تابستان
🔹باقیِ هفته
🔹باقیِ روز
🔹این ساعت
🔹طی 10 دقیقهی بعد
🔹در مورد بدنم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد شغل/کار/حرفهام- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد امور مالی- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد اوقات فراغتم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد ادامهی تحصیل یا توسعهی مهارتهایم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در ارتباط با دوستانم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در ارتباط با خانوادهام- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹با سرگرمیهایم- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
🔹در مورد کارهای داوطالبانهام- امروز، فردا، هفتهی آینده، ماه آینده، سال آینده
❇️ سعی نکنید به تمام این پرسشها یکجا پاسخ دهید؛ چرا که این کار نیز گیجکنندهاست.
✳️ هر هفته روی یک یا دو مورد تمرکز کنید. سپس، بعد از یک دورهی ۲ یا ۳ ماهه، پاسخهایتان را جمعآوری کنید. و پرسشهای مخصوص به خودتان را ارائه کنید؛ مواردی که در بالا عنوان شدند تنها نمونههایی هستند که ممکن است به شما هم ربط پیدا کنند یا نکنند.
✳️ پرسشهایتان را اختصاصی کنید، و کاوش کنید که در کوتاهمدت، میانمدت، و بلندمدت میخواهید چه اقداماتی را انجام دهید. اگر هم پاسختان به هرکدام از این پرسشها این است که: «نمیدانم»، آنگاه تا زمانی که بفهمید که چه میخواهید، بهتر نیست آنچه هماکنون انجام میدهید را به بهترین نحو انجام دهید؟
🔅 به طور کامل غرق آن شوید، قدردان آن باشید، آن را به نحو احسنت انجام دهید، و تا حد ممکن از آن لذت ببرید.
👤 نویسنده: #دکتر_راس_هریس
📝 مترجم: #سحر_محمدی
برگرفته از کانال شادکامی
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
چرا من این احساسات را دارم؟
برای همهی ما، زمان هایی وجود دارد که احساسات خوبی نداریم. در آن لحظات، بسیاری از ما از خودمان این سئوال کاملاً منطقی را میپرسیم: "چرا من چنین احساساتی را دارم؟".
خب این پرسش یک نیمهی روشن دارد .... همچنین یک نیمهی تاریک دارد.
🔆 نیمهی روشن
نیمهی روشن این پرسش این است که به ما کمک میکند، چراکه به ما این هشدار را میدهد که نیاز داریم روی یک سری مسائل کار کنیم. به عنوان مثال، فرض کنید پاسخ این پرسش این باشد که: چون با همسرمان دعوا کردهایم، هله هوله زیاد خوردهایم، به اندازهی کافی نخوابیدهایم، زیاد کار کردهایم، به اندازهی کافی ورزش نکردهایم، سیگار کشیدهایم، مواد مخدر مصرف کردهایم، در مورد فرزندانمان نگرانیم، با یک بیماری مقابله میکنیم، با مسائل مالی درگیر هستیم، یا با مرگ یکی از عزیزانمان مواجه شدهایم.
اگر چنین باشد، پس تشخیص و شناسایی این مسائلی که باعث فعال شدن این احساسات دردناک در ما شدهاند، گام اولیه و مهمی است. گام دوم این است: اقدام عملی! اقدامی عملی، مفید و کارساز انجام دهیم تا به طور مؤثر با آن مسئله مقابله کنیم و یا با شرایط به وجود آمده بهتر وفق پیدا کنیم.
معمولاً چنین مسائلی واضح اند- و شما میتوانید با طرح پرسش بالا به راحتی آنها را شناسایی کنید. اما فرض کنید که هیچ پاسخ واضحی را برای سئوال در مورد اینکه چرا احساس اضطراب، غمگینی، بدخلقی و خشم دارید، پیدا نکنید؛ چه اتفاقی میافتد اگر به طرح این پرسش از خودتان ادامه دهید؟ خب، اگر این پرسش: «چرا من چنین احساسی دارم؟» را ادامه دهید و پاسخی فوری برای آن وجود نداشته باشد، معمولاً شما در نیمهی تاریک گرفتار میشوید.
⬛️ نیمهی تاریک
نیمهی تاریک این پرسش چیزی است که روانشناسان به آن «نشخوار فکری» میگویند. ما در افکارمان گم میشویم، تمام پاسخ های ممکن برای «چرا چنین احساساتی دارم؟» را تحلیل میکنیم. معمولاً، بعد از آن ما شروع می کنیم به بررسی کردن تمام اتفاقات ناخوشایندی که برایمان رخ داده است، تمام مواردی که در زندگی مان خوب پیش نرفته است، تمام چیزهایی که درون ما یا در دیگران و یا در جهان پیرامونمان آنقدر که باید خوب نیست، و فکر میکنیم که کدام یک از آنها باعث چنین احساسی بودهاند.
طبیعتاً هرچه بیشتر، هرچیزی که در زندگی مان کمبود داریم را بررسی کنیم، بیشتر ما را دچار نارضایتی و ناخشنودی میکند (تعجب آور نیست که این الگوی تفکر نقش بزرگی در افسردگی ایفا می کند).
بنابراین هنگامی که در چنین الگوی تفکر گرفتار شدید، ایدهی خوبی است که خودتان را از این دام خلاص کنید:
به فرایند تفکرتان توجه کنید و به آرامی برای آن نامی بگذارید: «آها! ذهن من داره تلاش می کنه که دوباره علت رو کشف کنه»، یا «آها! دوباره قصهی ذهنی "چرا من این احساسات رو دارم؟" شروع شد»، یا «این نشخوار فکریه».
از مهارت های #ذهن_آگاهی برای خلاص شدن از دام افکار استفاده کنید و به طور کامل در لحظهی حال غرق شوید.
اقداماتی معنادار و ارتقا دهندهٔ زندگی را آغاز کنید، و تمام توجهتان را به این اقدام تان بدهید.
خودتان را در کاری که انجام می دهید غرق کنید.
بدین ترتیب، خودتان را به طور مرتب از قصهی ذهنی «چرا چنین احساسی دارم؟» رها کنید- بارها و بارها و بارها دوباره؛ و به طور مرتب روی فعالیتی که انجام می دهید تمرکزتان را برگردانید.
اماچه کاری در مورد احساساتم می توانم بکنم؟
الف. از مهارت های ذهن آگاهی برای تمرین #پذیرش احساسات و #شفقت_نسبت_به_خود استفاده کنید.
ب. اقدام کنید: هر کاری را که می تواند موقعیت تان را بهبود ببخشد و یا مسائلی که با آنها درگیر هستید را حل کند انجام دهید.
ج. و اگر هیج اقدام مؤثری وجود ندارد که بتوانید اتخاذ کنید، مجدداً از گزینهی الف استفاده کنید. اما تحلیل احساساتتان را متوقف کنید، و به جای آن توجه و انرژی تان را صرف انجام کاری معنادار بکنید.
به خاطر داشته باشید که احساسات مانند هوا تغییر می کنند، و دیر یا زود این احساسات- صرف نظر از اینکه چقدر ناخوشایندند- می گذرند.
#دکتر_راس_هریس
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
برای همهی ما، زمان هایی وجود دارد که احساسات خوبی نداریم. در آن لحظات، بسیاری از ما از خودمان این سئوال کاملاً منطقی را میپرسیم: "چرا من چنین احساساتی را دارم؟".
خب این پرسش یک نیمهی روشن دارد .... همچنین یک نیمهی تاریک دارد.
🔆 نیمهی روشن
نیمهی روشن این پرسش این است که به ما کمک میکند، چراکه به ما این هشدار را میدهد که نیاز داریم روی یک سری مسائل کار کنیم. به عنوان مثال، فرض کنید پاسخ این پرسش این باشد که: چون با همسرمان دعوا کردهایم، هله هوله زیاد خوردهایم، به اندازهی کافی نخوابیدهایم، زیاد کار کردهایم، به اندازهی کافی ورزش نکردهایم، سیگار کشیدهایم، مواد مخدر مصرف کردهایم، در مورد فرزندانمان نگرانیم، با یک بیماری مقابله میکنیم، با مسائل مالی درگیر هستیم، یا با مرگ یکی از عزیزانمان مواجه شدهایم.
اگر چنین باشد، پس تشخیص و شناسایی این مسائلی که باعث فعال شدن این احساسات دردناک در ما شدهاند، گام اولیه و مهمی است. گام دوم این است: اقدام عملی! اقدامی عملی، مفید و کارساز انجام دهیم تا به طور مؤثر با آن مسئله مقابله کنیم و یا با شرایط به وجود آمده بهتر وفق پیدا کنیم.
معمولاً چنین مسائلی واضح اند- و شما میتوانید با طرح پرسش بالا به راحتی آنها را شناسایی کنید. اما فرض کنید که هیچ پاسخ واضحی را برای سئوال در مورد اینکه چرا احساس اضطراب، غمگینی، بدخلقی و خشم دارید، پیدا نکنید؛ چه اتفاقی میافتد اگر به طرح این پرسش از خودتان ادامه دهید؟ خب، اگر این پرسش: «چرا من چنین احساسی دارم؟» را ادامه دهید و پاسخی فوری برای آن وجود نداشته باشد، معمولاً شما در نیمهی تاریک گرفتار میشوید.
⬛️ نیمهی تاریک
نیمهی تاریک این پرسش چیزی است که روانشناسان به آن «نشخوار فکری» میگویند. ما در افکارمان گم میشویم، تمام پاسخ های ممکن برای «چرا چنین احساساتی دارم؟» را تحلیل میکنیم. معمولاً، بعد از آن ما شروع می کنیم به بررسی کردن تمام اتفاقات ناخوشایندی که برایمان رخ داده است، تمام مواردی که در زندگی مان خوب پیش نرفته است، تمام چیزهایی که درون ما یا در دیگران و یا در جهان پیرامونمان آنقدر که باید خوب نیست، و فکر میکنیم که کدام یک از آنها باعث چنین احساسی بودهاند.
طبیعتاً هرچه بیشتر، هرچیزی که در زندگی مان کمبود داریم را بررسی کنیم، بیشتر ما را دچار نارضایتی و ناخشنودی میکند (تعجب آور نیست که این الگوی تفکر نقش بزرگی در افسردگی ایفا می کند).
بنابراین هنگامی که در چنین الگوی تفکر گرفتار شدید، ایدهی خوبی است که خودتان را از این دام خلاص کنید:
به فرایند تفکرتان توجه کنید و به آرامی برای آن نامی بگذارید: «آها! ذهن من داره تلاش می کنه که دوباره علت رو کشف کنه»، یا «آها! دوباره قصهی ذهنی "چرا من این احساسات رو دارم؟" شروع شد»، یا «این نشخوار فکریه».
از مهارت های #ذهن_آگاهی برای خلاص شدن از دام افکار استفاده کنید و به طور کامل در لحظهی حال غرق شوید.
اقداماتی معنادار و ارتقا دهندهٔ زندگی را آغاز کنید، و تمام توجهتان را به این اقدام تان بدهید.
خودتان را در کاری که انجام می دهید غرق کنید.
بدین ترتیب، خودتان را به طور مرتب از قصهی ذهنی «چرا چنین احساسی دارم؟» رها کنید- بارها و بارها و بارها دوباره؛ و به طور مرتب روی فعالیتی که انجام می دهید تمرکزتان را برگردانید.
اماچه کاری در مورد احساساتم می توانم بکنم؟
الف. از مهارت های ذهن آگاهی برای تمرین #پذیرش احساسات و #شفقت_نسبت_به_خود استفاده کنید.
ب. اقدام کنید: هر کاری را که می تواند موقعیت تان را بهبود ببخشد و یا مسائلی که با آنها درگیر هستید را حل کند انجام دهید.
ج. و اگر هیج اقدام مؤثری وجود ندارد که بتوانید اتخاذ کنید، مجدداً از گزینهی الف استفاده کنید. اما تحلیل احساساتتان را متوقف کنید، و به جای آن توجه و انرژی تان را صرف انجام کاری معنادار بکنید.
به خاطر داشته باشید که احساسات مانند هوا تغییر می کنند، و دیر یا زود این احساسات- صرف نظر از اینکه چقدر ناخوشایندند- می گذرند.
#دکتر_راس_هریس
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
در قلاب ماهیگیری نیفتیم🐟
❇️ آیا تا به حال ماهی را در حال تلاش برای رها شدن از قلاب ماهیگیری دیدهاید؟ صرفنظر از اینکه چقدر سخت تلاش کند، کوشش او بیهوده است. هنگامیکه قلاب را ببلعد، دیگر توانایی از قلاب درآوردن خودش را ندارد.
✳️ در ACT، به جای استفاده از واژهی تخصصی «#ترکیب » (Fusion) ، اغلب از «به قلاب افتادن» توسط افکارمان صحبت میکنیم. ذهن ما مدام پشت هم برایمان فکر پرتاب میکند، و از ما دعوت میکند که «طعمه را بگیریم». اگر فریب بخوریم، به قلاب میافتیم؛ به طور کامل با افکارمان درآمیخته میشویم، و آنها نفوذ زیادی بر اقدامات ما میگذارند.
_____
❇️ در زیر بخشی از افکار رایجی که ما را به قلاب میاندازند و ما را از رسیدن به آنچه که برای ما مهماند دور میکنند را عنوان می کنیم. کدامیک از آنها جزء طعمههای ذهن شما هستند؟ (اگر موردی از نظر شما جا افتادهاست، به فهرست اضافه کنید).
«من هیچ انگیزهای ندارم»، «من هیچ انضباطی ندارم»، «من اراده ندارم»، «مشغلهام زیاده»، «خیلی خستهام»، «من وقت ندارم»، «انرژی ندارم»، «هفتهی بعد شروع میکنم»، «من شکست میخورم، این وقت تلفکردنه»، «من دارم خودم رو فریب میدم»، «من اونچه که لازمه رو ندارم»، «آماده نیستم»، «خیلی سخته»، «من به تمرین بیشتری نیاز دارم»، «باید در این مورد کتابهای بیشتری بخونم»، «من به آمادهسازی بیشتری نیاز دارم»، «بقیهی افراد مجبور نیستند که این سختی رو تحمل کنند»، «نباید انقدر سخت باشه»، «من خیلی مضطربم»، و «هر وقت که خواستم تغییر کنم همیشه شکست خوردم، پس چرا باید اینبار متفاوت باشه؟».
✳️ من میتوانم بهراحتی چند صفحهی دیگر را هم با افکار و باورهایی در همین زمینه پر کنم. ذهن ما واقعاً در تولید دلایلی که ما نمیتوانیم کارهایی که برایمان مهم اند را انجام دهیم، ماهر است. بنابراین، در ACT، ما تمام این افکار را تحت عنوان «دلیل تراشی» مطرح میکنیم.
❇️ دستههای مختلفی از دلیل تراشی وجود دارد، اما اینها چهار گروه رایج آن هستند:
۱. موانع: ذهن ما به تمام موانع و سختیهایی که در مسیرمان قرار دارد اشاره میکند
۲. خود قضاوتگریها: ذهنمان تمام آن کارهایی را که ما در آنها خوب عمل نمیکنیم را به ما خاطر نشان میکند
۳. مقایسهها: ذهن ما به طور نامنصفانهای ما را با دیگرانی که از ما بهتر به نظر میرسند، یا بااستعدادترند، مقایسه میکند
۴. پیشبینیها: ذهن ما شکستها، طردها یا سایر نتایج ناخوشایند را پیشبینی میکند.
📚منبع: شکاف اعتماد به نفس
🖊اثر: #دکتر_راس_هریس
برگرفته از کانال شادکامی
💐@GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
❇️ آیا تا به حال ماهی را در حال تلاش برای رها شدن از قلاب ماهیگیری دیدهاید؟ صرفنظر از اینکه چقدر سخت تلاش کند، کوشش او بیهوده است. هنگامیکه قلاب را ببلعد، دیگر توانایی از قلاب درآوردن خودش را ندارد.
✳️ در ACT، به جای استفاده از واژهی تخصصی «#ترکیب » (Fusion) ، اغلب از «به قلاب افتادن» توسط افکارمان صحبت میکنیم. ذهن ما مدام پشت هم برایمان فکر پرتاب میکند، و از ما دعوت میکند که «طعمه را بگیریم». اگر فریب بخوریم، به قلاب میافتیم؛ به طور کامل با افکارمان درآمیخته میشویم، و آنها نفوذ زیادی بر اقدامات ما میگذارند.
_____
❇️ در زیر بخشی از افکار رایجی که ما را به قلاب میاندازند و ما را از رسیدن به آنچه که برای ما مهماند دور میکنند را عنوان می کنیم. کدامیک از آنها جزء طعمههای ذهن شما هستند؟ (اگر موردی از نظر شما جا افتادهاست، به فهرست اضافه کنید).
«من هیچ انگیزهای ندارم»، «من هیچ انضباطی ندارم»، «من اراده ندارم»، «مشغلهام زیاده»، «خیلی خستهام»، «من وقت ندارم»، «انرژی ندارم»، «هفتهی بعد شروع میکنم»، «من شکست میخورم، این وقت تلفکردنه»، «من دارم خودم رو فریب میدم»، «من اونچه که لازمه رو ندارم»، «آماده نیستم»، «خیلی سخته»، «من به تمرین بیشتری نیاز دارم»، «باید در این مورد کتابهای بیشتری بخونم»، «من به آمادهسازی بیشتری نیاز دارم»، «بقیهی افراد مجبور نیستند که این سختی رو تحمل کنند»، «نباید انقدر سخت باشه»، «من خیلی مضطربم»، و «هر وقت که خواستم تغییر کنم همیشه شکست خوردم، پس چرا باید اینبار متفاوت باشه؟».
✳️ من میتوانم بهراحتی چند صفحهی دیگر را هم با افکار و باورهایی در همین زمینه پر کنم. ذهن ما واقعاً در تولید دلایلی که ما نمیتوانیم کارهایی که برایمان مهم اند را انجام دهیم، ماهر است. بنابراین، در ACT، ما تمام این افکار را تحت عنوان «دلیل تراشی» مطرح میکنیم.
❇️ دستههای مختلفی از دلیل تراشی وجود دارد، اما اینها چهار گروه رایج آن هستند:
۱. موانع: ذهن ما به تمام موانع و سختیهایی که در مسیرمان قرار دارد اشاره میکند
۲. خود قضاوتگریها: ذهنمان تمام آن کارهایی را که ما در آنها خوب عمل نمیکنیم را به ما خاطر نشان میکند
۳. مقایسهها: ذهن ما به طور نامنصفانهای ما را با دیگرانی که از ما بهتر به نظر میرسند، یا بااستعدادترند، مقایسه میکند
۴. پیشبینیها: ذهن ما شکستها، طردها یا سایر نتایج ناخوشایند را پیشبینی میکند.
📚منبع: شکاف اعتماد به نفس
🖊اثر: #دکتر_راس_هریس
برگرفته از کانال شادکامی
💐@GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
💪کلمهٔ موفقیت برایتان چه معنایی دارد؟
وقتی می شنوید "او خیلی موفق است" یا "او به موقیت رسیده است" چه چیزی به ذهن تان خطور می کند؟ جامعهٔ ما موفقیت را با چگونگی دستیابی به اهداف تعريف می کند: شهرت، ثروت، مقام و احترام اجتماعی، خانهٔ بزرگ، خودروِ لوکس، شغل معتبر و درآمد هنگفت. وقتی انسان ها به این هدف ها دست می یابند، جامعه به آن ها برچسب افراد " موفق" می زند؛ اما اگر به این تعریف رایج از موفقیت معتقد باشیم، خودمان را در دام رنج هایی غیر ضروری انداخته ایم.
❇️ چگونه؟ خب این دیدگاه نسبت به موفقیت، ما را به صورتی اجتناب ناپذیر به سمت "زندگی هدف دار" می کشاند؛ زندگی ای که در آن همواره برای دستیابی به هدف بعدی در تلاشیم. توهم موجود این است: "وقتی به این هدف دست پیدا کنم، آن گاه فردی موفق خواهم بود".
✳️ بنابراین از شما دعوت می کنم به تعریف کاملاً متفاوتی از موفقیت توجه کنید: "موفقیت واقعی زندگی کردن بر اساس ارزش هاست".
چنین تعریفی زندگی را بسیار راحت تر می کند. چرا؟ زیرا همواره و در هر زمان می توانیم بر اساس ارزش هایمان اقدام کنیم؛ حتا اگر سالیان سال آن ها را نادیده گرفته باشیم.
❇️ هنگامی که تعریف ما از موفقیت، زیستن بر اساس ارزش ها می شود، یعنی همین الان هم می توانیم موفق باشیم؛ فقط باید بر اساس ارزش هایمان اقدام کنیم. بر این اساس، مادری که شغلش را رها می کند و بر اساس ارزش هایش به پرورش و حمایت از فرزندانش می پردازد، بسیار موفق تر از مدیر عاملی است که درآمد میلیونی دارد، اما ارزشِ در دسترس بودن برای فرزندانش را نادیده می گیرد.
📚منبع: شکاف_اعتماد_به_نفس
🖊اثر: #دکتر_راس_هریس
@happinessnet
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
وقتی می شنوید "او خیلی موفق است" یا "او به موقیت رسیده است" چه چیزی به ذهن تان خطور می کند؟ جامعهٔ ما موفقیت را با چگونگی دستیابی به اهداف تعريف می کند: شهرت، ثروت، مقام و احترام اجتماعی، خانهٔ بزرگ، خودروِ لوکس، شغل معتبر و درآمد هنگفت. وقتی انسان ها به این هدف ها دست می یابند، جامعه به آن ها برچسب افراد " موفق" می زند؛ اما اگر به این تعریف رایج از موفقیت معتقد باشیم، خودمان را در دام رنج هایی غیر ضروری انداخته ایم.
❇️ چگونه؟ خب این دیدگاه نسبت به موفقیت، ما را به صورتی اجتناب ناپذیر به سمت "زندگی هدف دار" می کشاند؛ زندگی ای که در آن همواره برای دستیابی به هدف بعدی در تلاشیم. توهم موجود این است: "وقتی به این هدف دست پیدا کنم، آن گاه فردی موفق خواهم بود".
✳️ بنابراین از شما دعوت می کنم به تعریف کاملاً متفاوتی از موفقیت توجه کنید: "موفقیت واقعی زندگی کردن بر اساس ارزش هاست".
چنین تعریفی زندگی را بسیار راحت تر می کند. چرا؟ زیرا همواره و در هر زمان می توانیم بر اساس ارزش هایمان اقدام کنیم؛ حتا اگر سالیان سال آن ها را نادیده گرفته باشیم.
❇️ هنگامی که تعریف ما از موفقیت، زیستن بر اساس ارزش ها می شود، یعنی همین الان هم می توانیم موفق باشیم؛ فقط باید بر اساس ارزش هایمان اقدام کنیم. بر این اساس، مادری که شغلش را رها می کند و بر اساس ارزش هایش به پرورش و حمایت از فرزندانش می پردازد، بسیار موفق تر از مدیر عاملی است که درآمد میلیونی دارد، اما ارزشِ در دسترس بودن برای فرزندانش را نادیده می گیرد.
📚منبع: شکاف_اعتماد_به_نفس
🖊اثر: #دکتر_راس_هریس
@happinessnet
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
💠 آیا پذیرش به معنای قناعت کردن، تسلیم شدن، تحمل کردن است؟
❇️ شگفت انگیز است که چقدر افراد در مورد واژۀ پذیرش تعبیر و تفسیر اشتباهی می کنند. برای آنها ممکن است پذیرش معانی زیر را بدهد: " "قناعت کردن"، "تسلیم شدن"، "تحمل کردن"، "کنار آمدن"، "دندان بر جگر گذاشتن"، "صبر کردن و دم برنیاوردن"، "رها کردن آرزوها"، یا اینکه " این قسمت من در زندگی است پس باید باهاش کنار بیام".
✳️ البته، مانند هر واژۀ دیگر، تفاسیر مختلفی برای این کلمه هم وجود دارد، اما آنچه که ما در ACT تحت عنوان "پذیرش" استفاده می کنیم قطعاً به معنای هیچ کدام از موارد بالا نیست. ACT رویکردی است که قویاً نگرشی را در شما تشویق می کند که کاملاً نقطۀ مقابل قناعت کردن و تسلیم شدن است.
❇️ حرف C در عبارت ACT بیانگر واژۀ تعهد (commitment) است. ACT شما را تشویق می کند که به انجام اقداماتی که زندگی تان را غنی، کامل و معنادار می سازد متعهد بمانید. اگر اوضاع زندگی تان خوب پیش نمی رود و شما می توانید در مورد آن کاری انجام دهید، اقدام کنید!! هرگز تسلیم نشوید و با آن کنار نیایید؛ فعالانه رفتارتان را تغییر دهید. کارهایی را انجام دهید که احتمالاً موقعیت را بهبود می بخشند. کارهایی را انجام دهید که کیفیت زندگی تان را بالا می برد. از سلامتی تان مراقبت کنید. روابطی سالم ایجاد کنید. حرفۀ تان را تغییر دهید و یا آن را بهبود ببخشید. آنچه انجام می دهید را به شیوه های کوچک و بزرگ تغییر دهید، تا زندگی تان را تا جایی که می توانید بهتر کنید: زمان تان را صرف فعالیت های معنادار کنید. برای خود اهدافی ارتقادهندۀ زندگی تعیین کنید و فعالانه به سوی آنها گام بردارید.
❇️ واژۀ "پذیرش" که ما در ACT مورد استفاده قرار می دهیم به این معناست که "به افکار و احساسات دشوار فضایی بدهید و جایی برایشان باز کنید، و به آنها اجازه دهید که هر وقت می خواهند آزادانه درون شما جریان پیدا کنند، بدون آنکه با آنها بجنگید و تحت تسلط آنها درآیید". من اغلب برای جلوگیری از چنین سوءتفاهم هایی واژۀ "بسط" را به جای "پذیرش" استفاده می کنم. بسط دادن: بازکردن فضایی درون خود و اختصاص دادن جایی برای آن احساسات دردناک و اجتناب ناپذیر که زندگی برای همۀ ما پیش می آورد.
❇️ اگر شما در رابطه ای بد، شغلی بد، همسایگی بد، کشوری نامساعد، موقعیتی بد و یا امثال این هستید، و اگر ترک آنها با واقعیت همخوانی دارد، و اینطور به نظر می رسد که ترک شان زنگی تان را بهتر می کند ... پس ترک کردن آنها منطقی به نظر می رسد. پذیرش به معنای آن نیست که اگر ترک چنین موقعیت هایی به احتمال زیاد زندگی تان را بهتر می کند، به صورت منفعلانه در این موقعیت ها بمانید و با آنها کنار بیایید؛ پذیرش به این معناست که به آن افکار و احساسات دشواری که هنگام انتخاب بین گزینۀ ماندن یا ترک کردن مطمئناً نمایان می شوند، فضایی بدهید و جایی برایشان باز کنید.
✳️ بنابراین اگر زندگی کسل کننده، خالی، تهی، ناخشنود کننده، یا سرشار از مشکلات و استرس است، آنگاه ACT به شما می آموزد که
الف) چگونه برای آن افکار و احساساتی که بروز پیدا می کنند فضایی ایجاد کنید (پذیرش)
ب) همزمان، اقداماتی را برای بهبود زندگی تان انجام دهید؛ کارهایی را انجام دهید که در جهت ارزش هایتان هستند، تا مشکلات تان را حل کنید و زندگی تان را بهتر کنید. این یک رویکردی دوجانبه است که به شما کمک می کند که به طور مؤثری زندگی غنی و معناداری را برای خود بسازید.
👤 نویسنده: #دکتر_راس_هریس
📝 مترجم: #سحر_محمدی
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
❇️ شگفت انگیز است که چقدر افراد در مورد واژۀ پذیرش تعبیر و تفسیر اشتباهی می کنند. برای آنها ممکن است پذیرش معانی زیر را بدهد: " "قناعت کردن"، "تسلیم شدن"، "تحمل کردن"، "کنار آمدن"، "دندان بر جگر گذاشتن"، "صبر کردن و دم برنیاوردن"، "رها کردن آرزوها"، یا اینکه " این قسمت من در زندگی است پس باید باهاش کنار بیام".
✳️ البته، مانند هر واژۀ دیگر، تفاسیر مختلفی برای این کلمه هم وجود دارد، اما آنچه که ما در ACT تحت عنوان "پذیرش" استفاده می کنیم قطعاً به معنای هیچ کدام از موارد بالا نیست. ACT رویکردی است که قویاً نگرشی را در شما تشویق می کند که کاملاً نقطۀ مقابل قناعت کردن و تسلیم شدن است.
❇️ حرف C در عبارت ACT بیانگر واژۀ تعهد (commitment) است. ACT شما را تشویق می کند که به انجام اقداماتی که زندگی تان را غنی، کامل و معنادار می سازد متعهد بمانید. اگر اوضاع زندگی تان خوب پیش نمی رود و شما می توانید در مورد آن کاری انجام دهید، اقدام کنید!! هرگز تسلیم نشوید و با آن کنار نیایید؛ فعالانه رفتارتان را تغییر دهید. کارهایی را انجام دهید که احتمالاً موقعیت را بهبود می بخشند. کارهایی را انجام دهید که کیفیت زندگی تان را بالا می برد. از سلامتی تان مراقبت کنید. روابطی سالم ایجاد کنید. حرفۀ تان را تغییر دهید و یا آن را بهبود ببخشید. آنچه انجام می دهید را به شیوه های کوچک و بزرگ تغییر دهید، تا زندگی تان را تا جایی که می توانید بهتر کنید: زمان تان را صرف فعالیت های معنادار کنید. برای خود اهدافی ارتقادهندۀ زندگی تعیین کنید و فعالانه به سوی آنها گام بردارید.
❇️ واژۀ "پذیرش" که ما در ACT مورد استفاده قرار می دهیم به این معناست که "به افکار و احساسات دشوار فضایی بدهید و جایی برایشان باز کنید، و به آنها اجازه دهید که هر وقت می خواهند آزادانه درون شما جریان پیدا کنند، بدون آنکه با آنها بجنگید و تحت تسلط آنها درآیید". من اغلب برای جلوگیری از چنین سوءتفاهم هایی واژۀ "بسط" را به جای "پذیرش" استفاده می کنم. بسط دادن: بازکردن فضایی درون خود و اختصاص دادن جایی برای آن احساسات دردناک و اجتناب ناپذیر که زندگی برای همۀ ما پیش می آورد.
❇️ اگر شما در رابطه ای بد، شغلی بد، همسایگی بد، کشوری نامساعد، موقعیتی بد و یا امثال این هستید، و اگر ترک آنها با واقعیت همخوانی دارد، و اینطور به نظر می رسد که ترک شان زنگی تان را بهتر می کند ... پس ترک کردن آنها منطقی به نظر می رسد. پذیرش به معنای آن نیست که اگر ترک چنین موقعیت هایی به احتمال زیاد زندگی تان را بهتر می کند، به صورت منفعلانه در این موقعیت ها بمانید و با آنها کنار بیایید؛ پذیرش به این معناست که به آن افکار و احساسات دشواری که هنگام انتخاب بین گزینۀ ماندن یا ترک کردن مطمئناً نمایان می شوند، فضایی بدهید و جایی برایشان باز کنید.
✳️ بنابراین اگر زندگی کسل کننده، خالی، تهی، ناخشنود کننده، یا سرشار از مشکلات و استرس است، آنگاه ACT به شما می آموزد که
الف) چگونه برای آن افکار و احساساتی که بروز پیدا می کنند فضایی ایجاد کنید (پذیرش)
ب) همزمان، اقداماتی را برای بهبود زندگی تان انجام دهید؛ کارهایی را انجام دهید که در جهت ارزش هایتان هستند، تا مشکلات تان را حل کنید و زندگی تان را بهتر کنید. این یک رویکردی دوجانبه است که به شما کمک می کند که به طور مؤثری زندگی غنی و معناداری را برای خود بسازید.
👤 نویسنده: #دکتر_راس_هریس
📝 مترجم: #سحر_محمدی
💐 @GolestanTeam
کلینیک گلستان با حضور:
(روانپزشک،روانشناس و متخصص مغزواعصاب)
☎️021- 88873412
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
#موفقیت
✳️ کلمهٔ موفقیت برایتان چه معنایی دارد؟
وقتی می شنوید "او خیلی موفق است" یا "او به موقیت رسیده است" چه چیزی به ذهن تان خطور می کند؟ جامعهٔ ما موفقیت را با چگونگی دستیابی به اهداف تعريف می کند: شهرت، ثروت، مقام و احترام اجتماعی، خانهٔ بزرگ، خودروِ لوکس، شغل معتبر و درآمد هنگفت. وقتی انسان ها به این هدف ها دست می یابند، جامعه به آن ها برچسب افراد " موفق" می زند؛ اما اگر به این تعریف رایج از موفقیت معتقد باشیم، خودمان را در دام رنج هایی غیر ضروری انداخته ایم.
❇️ چگونه؟ خب این دیدگاه نسبت به موفقیت، ما را به صورتی اجتناب ناپذیر به سمت "زندگی هدف دار" می کشاند؛ زندگی ای که در آن همواره برای دستیابی به هدف بعدی در تلاشیم. توهم موجود این است: "وقتی به این هدف دست پیدا کنم، آن گاه فردی موفق خواهم بود".
✳️ بنابراین از شما دعوت می کنم به تعریف کاملاً متفاوتی از موفقیت توجه کنید: "موفقیت واقعی زندگی کردن بر اساس ارزش هاست".
چنین تعریفی زندگی را بسیار راحت تر می کند. چرا؟ زیرا همواره و در هر زمان می توانیم بر اساس ارزش هایمان اقدام کنیم؛ حتا اگر سالیان سال آن ها را نادیده گرفته باشیم.
❇️ هنگامی که تعریف ما از موفقیت، زیستن بر اساس ارزش ها می شود، یعنی همین الان هم می توانیم موفق باشیم؛ فقط باید بر اساس ارزش هایمان اقدام کنیم. بر این اساس، مادری که شغلش را رها می کند و بر اساس ارزش هایش به پرورش و حمایت از فرزندانش می پردازد، بسیار موفق تر از مدیر عاملی است که درآمد میلیونی دارد، اما ارزشِ در دسترس بودن برای فرزندانش را نادیده می گیرد.
📚منبع: شکاف اعتماد به نفس
🖊اثر: #دکتر_راس_هریس
💐 @Psychology_life_literacy
شماره تماس برای دریافت وقت:
روانشناس بالینی:#ویدا_ساعی
روانپزشک:#دکتر_مهدی_پورنامداری
متخصص مغزواعصاب:#دکتر_حمیده_مصطفایی
☎️021-88873412 میدان ونک
☎️021-26711464 سیدخندان
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
✳️ کلمهٔ موفقیت برایتان چه معنایی دارد؟
وقتی می شنوید "او خیلی موفق است" یا "او به موقیت رسیده است" چه چیزی به ذهن تان خطور می کند؟ جامعهٔ ما موفقیت را با چگونگی دستیابی به اهداف تعريف می کند: شهرت، ثروت، مقام و احترام اجتماعی، خانهٔ بزرگ، خودروِ لوکس، شغل معتبر و درآمد هنگفت. وقتی انسان ها به این هدف ها دست می یابند، جامعه به آن ها برچسب افراد " موفق" می زند؛ اما اگر به این تعریف رایج از موفقیت معتقد باشیم، خودمان را در دام رنج هایی غیر ضروری انداخته ایم.
❇️ چگونه؟ خب این دیدگاه نسبت به موفقیت، ما را به صورتی اجتناب ناپذیر به سمت "زندگی هدف دار" می کشاند؛ زندگی ای که در آن همواره برای دستیابی به هدف بعدی در تلاشیم. توهم موجود این است: "وقتی به این هدف دست پیدا کنم، آن گاه فردی موفق خواهم بود".
✳️ بنابراین از شما دعوت می کنم به تعریف کاملاً متفاوتی از موفقیت توجه کنید: "موفقیت واقعی زندگی کردن بر اساس ارزش هاست".
چنین تعریفی زندگی را بسیار راحت تر می کند. چرا؟ زیرا همواره و در هر زمان می توانیم بر اساس ارزش هایمان اقدام کنیم؛ حتا اگر سالیان سال آن ها را نادیده گرفته باشیم.
❇️ هنگامی که تعریف ما از موفقیت، زیستن بر اساس ارزش ها می شود، یعنی همین الان هم می توانیم موفق باشیم؛ فقط باید بر اساس ارزش هایمان اقدام کنیم. بر این اساس، مادری که شغلش را رها می کند و بر اساس ارزش هایش به پرورش و حمایت از فرزندانش می پردازد، بسیار موفق تر از مدیر عاملی است که درآمد میلیونی دارد، اما ارزشِ در دسترس بودن برای فرزندانش را نادیده می گیرد.
📚منبع: شکاف اعتماد به نفس
🖊اثر: #دکتر_راس_هریس
💐 @Psychology_life_literacy
شماره تماس برای دریافت وقت:
روانشناس بالینی:#ویدا_ساعی
روانپزشک:#دکتر_مهدی_پورنامداری
متخصص مغزواعصاب:#دکتر_حمیده_مصطفایی
☎️021-88873412 میدان ونک
☎️021-26711464 سیدخندان
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
داستان «من بیلیاقت هستم»، مدتها پیش از آن که پزشک شوم، در من وجود داشته است.
در جای جای مختلف زندگی، از یادگیری رقص تا نحوه استفاده از کامپیوتر، وقتی دچار خطایی می شدم، همان فکر به سراغم می آمد: «من لیاقت ندارم!»
و البته این افکار به اشکال دیگری نظیر «احمق»، یا «تو نمیتوانی هیچ کاری را درست انجام دهی!» در ذهن شنیده میشوند.
اگر واقعا مشاهده کنیم که این افکار از چه جنسی هستند، دیگر درگیر مشکلاتشان نخواهیم بود. افکار فقط تعدادی کلمه هستند که به ذهن خطور می کنند.
به یاد داشته باشید اگر به جای گوش دادن به ندای ذهن، توجه بیشتری به دستاوردهای زندگی داشته باشید، قدرت بیشتری دارید تا زندگی خود را در مسیر دلخواه هدایت کنید.
📚 منبع: تله شادمانی
🖊 اثر: #دکتر_راس_هریس
@Sayesokhan
💐 @Psychology_life_literacy
#ویدا_ساعی
#روانشناس_بالینی
#رواندرمانگر
#مرکز_مشاوره_درمسیررشد
☎️021-26711464
🏡 بالاتر از پل سیدخندان-ابتدای شریعتی-کوچه خیرمندی-پلاک۲۴-طبقه سوم-واحد۶-مرکز مشاوره در مسیر رشد
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
در جای جای مختلف زندگی، از یادگیری رقص تا نحوه استفاده از کامپیوتر، وقتی دچار خطایی می شدم، همان فکر به سراغم می آمد: «من لیاقت ندارم!»
و البته این افکار به اشکال دیگری نظیر «احمق»، یا «تو نمیتوانی هیچ کاری را درست انجام دهی!» در ذهن شنیده میشوند.
اگر واقعا مشاهده کنیم که این افکار از چه جنسی هستند، دیگر درگیر مشکلاتشان نخواهیم بود. افکار فقط تعدادی کلمه هستند که به ذهن خطور می کنند.
به یاد داشته باشید اگر به جای گوش دادن به ندای ذهن، توجه بیشتری به دستاوردهای زندگی داشته باشید، قدرت بیشتری دارید تا زندگی خود را در مسیر دلخواه هدایت کنید.
📚 منبع: تله شادمانی
🖊 اثر: #دکتر_راس_هریس
@Sayesokhan
💐 @Psychology_life_literacy
#ویدا_ساعی
#روانشناس_بالینی
#رواندرمانگر
#مرکز_مشاوره_درمسیررشد
☎️021-26711464
🏡 بالاتر از پل سیدخندان-ابتدای شریعتی-کوچه خیرمندی-پلاک۲۴-طبقه سوم-واحد۶-مرکز مشاوره در مسیر رشد
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist