Peshrawcpiran
918 subscribers
28.3K photos
14.6K videos
881 files
26.7K links
کانال رسمی حزب کمونیست ایران و کومه‌له در تلگرام

✉️پيام ها و تصاويرتان را به آی‌دی زیر ارسال کنید:
@ofogh_kargar

www.instagram.com/Peshrawcpiran

www.facebook.com/Peshrawcpiran

نشانی وب‌سایت حزب کمونیست ایران
cpiran.org
نشانی وب سایت کومەلە
komala.co
Download Telegram
#شعر_پیشرو

از خانه بیرون بیا!

از خانه بیرون بیا تا زیبا شود این شهر،
تا درخت‌های دودگرفته‌ی خیابانِ سابق
دوباره جوانه بزنند
و جوی‌های لب‌ریز بطری‌های خالی آب معدنی
از نو
طعمِ شیرین آبِ قنات را تجربه کنند !
تا آبی شود این آسمانِ خاکستری
و تابلوهای نمایش‌گرِ آلوده‌گی هوا
از خوشی به رقص در بیایند !

از خانه بیرون بیا!
بگذار نیمکت‌های آن پارک قدیمی
با یک‌دیگر به جنگ برخیزند
تا تو قهرمانشان را انتخاب کنی برای نشستن !

بگذار کودکان پشتِ چراغ قرمز‌ها
تمام اسفندهاشان را در آتش بریزند
از شوقِ آمدنت !
بگذار فواره‌های تمام میدان‌ها دوباره قد بکشند
و در تک تکِ کوچه‌ها
بوی گل‌سرخ بپیچد...

بی‌تو این شهر متروک است
و تنها کلاغ‌های خاکستری
آسمانش را هاشور می‌زنند...
شهر و دیاری که بر دو پا راه می‌روی
و مرزهای وطنم
از عطرِ نفس‌های تو آغاز می‌شود!
از خانه بیرون بیا تا خلاصم کنی
از تبعید در شهری
که زادگاهِ من است...

#یغما_گلرویی
🆔 @peshrawcpiran
#شعر_پیشرو


پیشرو

صد و پنجاه پله زیرِ زمین، صندلی، میز، بازجو، دوربین...
کاش می‌شد عقب عقب کلِ زندگیمو برم به سمتِ جنین!

جُرم‌هایی به قُطرِ پرونده، شُرکایی به اسمِ «خواننده»،
ارتباطِ شقیقه و گردو، ارتباطِ «بی.بی.سی» و بنده!

جُرمِ شَک به اصولِ این هستی، جُرمِ رانندگیِ در مستی،
شعرهای حمایت از «کاکتوس»، «تو شبیه برادرم هستی»

مُزدِ بی‌وقفه گفتن از مردم، زندگی روی فرشی از کژدم،
زیر چترِ گرسنه‌گی رفتن ساعتِ شومِ بارشِ گندم

عکس‌ با این و آن زن و دختر، مملکت شکلِ گله، من بُزِ گر
چشمِ مادر دو ماهیِ قرمز، ریتمِ ناکوکِ سرفه‌های پدر...

سوختن مثل «رکسِ آبادان»،
نعره‌ی بو گرفته‌‌ای به دهان،
اتهامی که منتشر شده است...
«من فقط شاعرم! جناب سروان!»

مرگِ مغزی گوشی خاموش، خواب‌ِ سنگینِ ملتِ خرگوش،
پایتختی که «شهرِنو» شده است، «جان لنن» فرض کردنِ «داریوش»!

تن سپردن به بدترین بدتر، آبِ سررفته صَد وجب از سر،
مثلِ در سکس‌های سربه‌هوا فکر کردن به یک زنِ دیگر

خشم‌های گره شده در مُشت، فکر کردن به چند حرف‌ِ دُرشت،
خطِ یک دوست توی پرونده، حسِ خنجر خورندگی از پشت


#یغما_گلرویی

ادامە شعر 👇👇👇
🆔 @peshrawcpiran