در کشور من کوهی است
در سرزمین من رودخانهای است
با من بیا
شب از کوه بالا میرود
گرسنگی از رودخانه سرازیر است
با من بیا
آنان که در رنجند کیانند؟
نمیدانم، اما مردم مناند
با من بیا
نمیدانم اما پیش من میآیند
و به من میگویند ما رنج میبریم
با من بیا
و به من میگویند: «مردم تو
مردم شوربخت تو،
میان کوه و رود،
با اندوه و گرسنگی،
نمیخواهند تنها پیکار کنند
آنها در انتظار تواند، ای دوست.»
و تو ای تنها محبوب من
ای دانهی سرخ و کوچک گندم
پیکار ما دشوار است،
زندگی دشوارتر...
اما تو با من خواهی آمد.
#پابلو_نرودا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
در سرزمین من رودخانهای است
با من بیا
شب از کوه بالا میرود
گرسنگی از رودخانه سرازیر است
با من بیا
آنان که در رنجند کیانند؟
نمیدانم، اما مردم مناند
با من بیا
نمیدانم اما پیش من میآیند
و به من میگویند ما رنج میبریم
با من بیا
و به من میگویند: «مردم تو
مردم شوربخت تو،
میان کوه و رود،
با اندوه و گرسنگی،
نمیخواهند تنها پیکار کنند
آنها در انتظار تواند، ای دوست.»
و تو ای تنها محبوب من
ای دانهی سرخ و کوچک گندم
پیکار ما دشوار است،
زندگی دشوارتر...
اما تو با من خواهی آمد.
#پابلو_نرودا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
شعر را #پابلو_نرودا، پس از مرگ #ناظم_حکمت، در اندوه از دست دادن او سرودهاست.
مبارزه و آرمانها انسانها را کنار هم قرار می دهد. شاعران بزرگ ما یکی از شیلی و یکی از ترکیه، کلماتشان، صدایشان و زبانشان برای ما آشناست.
چرا مُردی ناظم!
اينک بيسرودههای تو چه کنيم؟
کجا جويم چشمهای را که در آن
لبخندی باشد؟
که به گاه ديدارمان، در چهرهی تو بود
نگاهی همچون نگاه تو،
آميزهای از آب و آتش
مالامال از ملال و شادی و رنج
***
اينک دستهگلي از گلهای داوودی شيلی
نثار تو باد!
بيتو در جهان چه تنهايم
از دوستيات که برايم نان بود،
و نيز فرو نشانندهی عطشان ما،
و به خونم توان ميداد،
بينصيب ماندم.
#پابلو_نرودا
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
مبارزه و آرمانها انسانها را کنار هم قرار می دهد. شاعران بزرگ ما یکی از شیلی و یکی از ترکیه، کلماتشان، صدایشان و زبانشان برای ما آشناست.
چرا مُردی ناظم!
اينک بيسرودههای تو چه کنيم؟
کجا جويم چشمهای را که در آن
لبخندی باشد؟
که به گاه ديدارمان، در چهرهی تو بود
نگاهی همچون نگاه تو،
آميزهای از آب و آتش
مالامال از ملال و شادی و رنج
***
اينک دستهگلي از گلهای داوودی شيلی
نثار تو باد!
بيتو در جهان چه تنهايم
از دوستيات که برايم نان بود،
و نيز فرو نشانندهی عطشان ما،
و به خونم توان ميداد،
بينصيب ماندم.
#پابلو_نرودا
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
در کشور من کوهی است
در سرزمین من رودخانهای است
با من بیا
شب از کوه بالا میرود
گرسنگی از رودخانه سرازیر است
با من بیا
آنان که در رنجند کیانند؟
نمیدانم، اما مردم مناند
با من بیا
نمیدانم اما پیش من میآیند
و به من میگویند ما رنج میبریم
با من بیا
و به من میگویند: «مردم تو
مردم شوربخت تو،
میان کوه و رود،
با اندوه و گرسنگی،
نمیخواهند تنها پیکار کنند
آنها در انتظار تواند، ای دوست.»
و تو ای تنها محبوب من
ای دانهی سرخ و کوچک گندم
پیکار ما دشوار است،
زندگی دشوارتر...
اما تو با من خواهی آمد.
#پابلو_نرودا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
در سرزمین من رودخانهای است
با من بیا
شب از کوه بالا میرود
گرسنگی از رودخانه سرازیر است
با من بیا
آنان که در رنجند کیانند؟
نمیدانم، اما مردم مناند
با من بیا
نمیدانم اما پیش من میآیند
و به من میگویند ما رنج میبریم
با من بیا
و به من میگویند: «مردم تو
مردم شوربخت تو،
میان کوه و رود،
با اندوه و گرسنگی،
نمیخواهند تنها پیکار کنند
آنها در انتظار تواند، ای دوست.»
و تو ای تنها محبوب من
ای دانهی سرخ و کوچک گندم
پیکار ما دشوار است،
زندگی دشوارتر...
اما تو با من خواهی آمد.
#پابلو_نرودا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
#مرگ_تدریجی
پابلو نرودا می 27, 2015 شعر, ویدئو
به آرامی آغاز به مردن مي كنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن مي كنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
به آرامي آغاز به مردن مي كنی
اگر بردهی عادات خود شوی،
اگر هميشه از يك راه تكراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ های متفاوت به تن نكنی،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن مي كنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی دارند،
و ضربان قلبت را تندتر مي كنند،
دوری كنی . . .
تو به آرامی آغاز به مردن مي كنی
اگر هنگامی كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگي ات
ورای مصلحت انديشی بروی . . .
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بميري
شادی را فراموش نکن
#پابلو_نرودا
ترجمه:#احمد_شاملو
🆔 @peshrawcpiran
پابلو نرودا می 27, 2015 شعر, ویدئو
به آرامی آغاز به مردن مي كنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن مي كنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
به آرامي آغاز به مردن مي كنی
اگر بردهی عادات خود شوی،
اگر هميشه از يك راه تكراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ های متفاوت به تن نكنی،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن مي كنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی دارند،
و ضربان قلبت را تندتر مي كنند،
دوری كنی . . .
تو به آرامی آغاز به مردن مي كنی
اگر هنگامی كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگي ات
ورای مصلحت انديشی بروی . . .
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بميري
شادی را فراموش نکن
#پابلو_نرودا
ترجمه:#احمد_شاملو
🆔 @peshrawcpiran
برای جلادی که حکم این کشتار داد
مجازات میخواهم!
برای آن که فرمان آتش داد
مجازات میخواهم!
برای آنان که از این جنایت دفاع کردند
مجازات میخواهم!
برای خیانتکاری که به قیمت خون دیگران مقام یافت
مجازات میخواهم!
من مجازات میخواهم!
نمیخواهم حتی درون خانه هاشان در امان باشند
میخواهم در همین مکان،همین میدان، محاکمه شوند
مجازات میخواهم!
من مجازات میخواهم!
#پابلو_نرودا
🆔 @peshrawcpiran
مجازات میخواهم!
برای آن که فرمان آتش داد
مجازات میخواهم!
برای آنان که از این جنایت دفاع کردند
مجازات میخواهم!
برای خیانتکاری که به قیمت خون دیگران مقام یافت
مجازات میخواهم!
من مجازات میخواهم!
نمیخواهم حتی درون خانه هاشان در امان باشند
میخواهم در همین مکان،همین میدان، محاکمه شوند
مجازات میخواهم!
من مجازات میخواهم!
#پابلو_نرودا
🆔 @peshrawcpiran
اگر !
به سَنگْ فَرشِ هر پیاده رو
گوش بِسپارید
پِچْ پِچِ مُبارزانی را
حکایت می کند که ،
دَقایقی کوتاه یا طولانی
عابران اَش بوده اَند
بی تَردید آنان :
به کوچه ای حَوالیِ چراغ
و درخت
دلْ باخته بودند
شاید آنان :
از قابِ عَکسی قَدیمی بر طاقچه
چَندینْ خاطره داشته اَند
... ای کاش
می توانستیم
فقط باری دیگر ،
حماسه را در لالاییِ مادرانِ مان
احساس کنیم
📚 #پابلو_نرودا
✍ #ترجمه_امید_آدینه
✅ #برای_سراسر_مادران_خاوران_و_دادخواه_در_این_ظلمت_لایتتاهی