Peshrawcpiran
917 subscribers
28.3K photos
14.6K videos
881 files
26.7K links
کانال رسمی حزب کمونیست ایران و کومه‌له در تلگرام

✉️پيام ها و تصاويرتان را به آی‌دی زیر ارسال کنید:
@ofogh_kargar

www.instagram.com/Peshrawcpiran

www.facebook.com/Peshrawcpiran

نشانی وب‌سایت حزب کمونیست ایران
cpiran.org
نشانی وب سایت کومەلە
komala.co
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#فرشید_شکری

اگر برآنیم تا بار دیگر محصول مبارزات کارگری و توده ای در ایران به جیب روندهای راست جامعه نرود، لازم است تا بیش از پیش سیمای واقعی مرتجع ترین و ضد انسان ترین جریانات و عناصری که در پس عبارات دهان پرکن و عامه پسند مخفی شده اند و با حیله گری سنگ دفاع از مظلومین و ستمکشان را به سینه می کوبند، و خود را پشتیبان کارگران و توده های ستمکش معرفی می کنند، برملا کرد. اگر نمی خواهیم مبارزات کارگری در چهارچوب رفرم و اصلاحات محصور گردند، ضروری است تا نگذاشت رهبری فکری و عملی مبارزات و خیزش های آتی بدست نمایندگان سیاسی طبقات بالایی بیفتد و توده های کارگر و مزدبگیر، به سیاهی لشکر نیروهای بورژوایی مبدل شوند. حیاتی است تا مانع از این شد که ثمرۀ قیام و خیزش آتی کارگران و ستمدیدگان (زنان، جوانان و ملل تحت ستم) به سرمایه داران و جریانات سیاسی اشان برسد و مجدداً بهره کشی، بردگی و نابرابری در شکل جدید خود ابقاء شوند. نباید اجازه داد یک بار دیگر مشتی سرمایه دار که همراه با همپالکی هایشان در جهان اکثریت قاطع انسان ها را از ابتدائی ترین نیازمندی های معیشتی و ملزومات زندگی محروم ساخته اند و زندگی جهنمی ای به آنان تحمیل کرده اند، شانس این را بیابند تا در فردای هر تحولی زمام امور را بدست گیرند و همچون حکومت اسلامی- سرمایه داری از گردۀ کارگران سود و ارزش اضافه کسب کنند.

تغییرات ریشه ای در جامعه و پاره شدن زنجیرهای سرمایه داری از این کانال یعنی کوشش مضاعف در راستای گسترش آگاهی طبقاتی و سیاسی، میگذرد.

💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
Audio
🛑برنامە #جنبش_کارگری

برنامەای مختص بە مسائل کارگران

🎙 #فرشید_شکری

✴️کاری از رادیو صدای حزب کمونیست ایران

💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
"شرط پایه ای حرکت بسوی تغییرات ریشه ای"

#فرشید_شکری

كمونیست‌ها عار دارند كه مقاصد و نظریات خویش را پنهان سازند. آنها آشكارا اعلام می‌كنند كه تنها از طریق واژگون ساختن همه ی نظام اجتماعی موجود ، از راه جبر، وصول به هدف‌هایشان میسر است. بگذار طبقات حاكمه در مقابل انقلاب كمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمی‌دهند، ولی جهانی را به دست خواهند آورد. كارل ماركس و فریدریش انگلس: «مانیفست حزب كمونیست فوریه 1848 »

کسانی که صرفاً مبارزه برای رفرم را در بین توده های کارگر تبلیغ میکنند و مانع از رشد آگاهی طبقاتی و سیاسی آنان میشوند، اساساً مزدبگیر طبقات بالا دست و در خدمت منافع آنان هستند. آنها به هیچ وجه خواهان این نیستند تا نظام سرمایه داری، نظامی که در آن کارگران استثمار می شوند، و نظامی که سرچشمۀ سیه روزی اکثریت قریب به اتفاق ساکنین زمین و خالق انواع و اقسام ستم ها و تبعیضات (جنسیتی، ملی، نژادی، دینی، فرهنگی و ...) است، منهدم گردد!

در جبهۀ مقابل اما، کارگران کمونیست و مارکسیست های انقلابی حضور دارند که ضمن دفاع و شرکت فعالانه در مبارزات توده های کارگر در راستای محقق شدن اصلاحات و رفرم هایی در وضعیت کار و معیشت، و بهبود شرایط مبارزات ایشان در چارچوب کلیۀ جوامع بورژوایی، سرسختانه بدنبال ایجاد تحولات بنیادین و انقلاب اند. چرا که، تنها با راه اندازی انقلاب اجتماعی طبقۀ کارگر و خلع ید طبقۀ سرمایه دار از قدرت است که خلاصی از مشقات، دردها و محرومیت های تحمیلی، محو تمامی نابرابری ها و بی عدالتی ها، و در یک کلام نابودی نظام بردگی مزدی و استثمار انسان از انسان مادیت می یابند. راه دیگری غیر از این برای رهایی از توحش و بربریت سرمایه داری، پیش پای انسانهای تحت استثمار وجود ندارد. مارکس در بیانیۀ افتتاحیۀ بین الملل اول نوشت: « براي آزاد شدن توده‌هاي کارگر و زحمتکش بايد سيستم کار مزدوري را ملغي ساخته و حاکميت بورژوازي را واژگون ساخت. »

اهمیت سلاح آگاهی

کارگران کمونیست و مارکسیست های انقلابی همانند بنیانگذاران سوسیالیسم علمی و معلمین و پیشوایان بزرگ پرولتاریای جهان مارکس، انگلس و لنین نیک میدانند، تنها نیروی مادی و مجری تحولات ریشه ای و عظیم پرولتاریاست که سرمایه داری او را در درون خود پرورش داده است. آنان با درک این موضوع ابژکتیو و عینی که، استثمار کارگران توسط سرمایه داران، یا کار توسط سرمایه، علت و پایۀ اصلی مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا می باشد، لذا میکوشند تا با «تسلیح توده های کارگر به آگاهی سوسیالیستی»، نبردهای این طبقه در جایگاه یگانه طبقۀ انقلابی عصر حاضر، به عبور از جامعۀ سرمایه داری و بزیر کشیدن نظام طبقاتی و استثمارگر موجود منجر شود. با اینکه بسیاری معتقدند، کارگران در بطن مبارزات روزانۀ خود به آگاهی دست می یابند، ولیکن نباید فراموش کرد، این آگاهی فراتر از آگاهی تریدیونیونیستی ( اتحادیه گرایی ) نخواهد رفت. واقعیتی که لنین همواره روی آن تأکید داشت.

بر این اساس، پیشروان کمونیست و رادیکال جنبش های کارگری در سراسر جهان، همپای سازماندهی یا دخالت در اعتراضات و اعتصابات مستمر و بی وقفۀ کارگران در مراکز تولیدی و خدماتی مختلف حول مطالبات صنفی و رفاهی، برای تعمیق آگاهی سوسیالیستی کارگران و زیردستان همت گمارده اند. تحقیقاً، کنش و فعالیت های کارگران کمونیست و مارکسیست های انقلابی جهت بالا رفتن آگاهی سوسیالیستی توده های کارگر و زحمتکش _ صرف نظر از میزان ارتقای این آگاهی در بین آنان _ در بدایت امر میتواند روی اتحاد و همبستگی مبارزاتی و تقویت جنبش های مطالباتی آنان تأثیر بسزایی بگذارد. از طرف دیگر، آگاهی سوسیالیستی، به دخالتگری طبقۀ کارگر در سیاست، و بدین نحو رهبری اعتراضات توده های معترض، می انجامد.

« آگاهی » در کنار ظروف مبارزۀ طبقاتی یعنی « تشکل های کارگری مستقل از دولت ها و کارفرمایان » و « تحزب یابی کمونیستی که این خود بواقع منوط به کسب آگاهی سوسیالیستی است »، از شروط اصلی راه اندازی انقلاب کارگری و آنگاه دگرگونی در مناسبات و شیوۀ تولیدی مسلط بر کلیۀ جوامع بشری از جمله ایران است.

نقش ژرفش آگاهی سوسیالیستی در زدودن توهم به گرایشات بورژوایی

فعالین چپ و رادیکال جنبش کارگری و نیروهای کمونیستِ ایران هم به سان همرزمان اشان در دنیا، از امر گسترش آگاهی سوسیالیستی غافل نبوده و نیستند و توأم با فعالیت برای کمک به متشکل شدن کارگران در نهادهای طبقاتی مستقل و سراسری در محل های زیست و کار، و پشتیبانی و شرکت در چالش های کارگری به منظور افزایش و پرداخت بموقع دستمزدها، پایان دادن به قراردادهای موقت، ایمنی محیط کار، و غیره، همۀ پتانسیل خود را برای پیشروی در این زمینه بکار بسته اند. معذلک، واقعیت جان سخت اینست که در میدان کشمکش و جدال سیاسی جاری، پیشرفتِ در انتقال این آگاهی که از مجرای کار در میان کارگران و مردم
"مختصری در مورد #پدیدەی_محفلیسم "

#فرشید_شکری

تجربه نشان داده، " پدیده ی محفلیسم " که مبتنی بر فرد گرایی، و همچنین یار گیری درمیان وابستگان، رفقا و دوستان، آشنایان، همشهریان و غیره می باشد، تا کنون بسیاری از سازمان ها و احزابِ چپ و راست را علی العموم با مشکلات عدیده ایی مواجه نموده، و حتی در مواردی موجب شکاف و چند دستگی در هر کدام از آن جریانات شده است.
پیش از ادامه ی بحث حول پدیده ی محفلیسم بد نیست به این نکته اشاره کنم که، محفلیسم یک شیوه و سبک کار بورژوایی و خرده بورژوایی است و با فعالیت داخل « محافل کارگری » موجود در محل زیست و کار توده های کارگر تفاوت دارد. واضح است، کار کردن در محافل و جمع های کارگری به شیوه ی کمونیستی خیلی ضروریست. با این یادآوری مختصراً به نکاتی ساده در خصوص آثار و تبعات بی نهایت مضر پدیده ی محفلیسم در احزاب چپِ کمونیست و رادیکال می پردازم.
اولین و برجسته ترین پیامد ظهور محفلیسم در احزاب چپِ کمونیست و رادیکال، تضعیف و تخریب «سبک کار کمونیستی» است که امر استراتژیک و هویتی برای آن جریانات محسوب می گردد. بعبارت دیگر با پدیدار شدن محفلیسم، سبک کار کمونیستی در احزابِ چپِ کمونیست و رادیکال اندک اندک رنگ می بازد. همزمان با محو و زایل شدن سبک کار کمونیستی، آنگاه " سبک کار محفلی " ضوابط تدوین شده و دیسیپلین حزبی را بطور کامل به هم می ریزد.
اگر این گفته ی نغز و بدیع « کارل مارکس » را در بخشی از گزارش مربوط به فعالیت چهار ساله ی شورای کل جمعیت بین المللی کارگران بپذیریم که گفت : « حتی در مساعد ترین شرایطِ سیاسی نیز هر کامیابی جدی طبقه ی کارگر در گرو پختگی سازمان خواهد بود، زیرا سازمان است که این طبقه را تعلیم می دهد، و نیرویش را متمرکز می سازد... » ، بنابر این محفلیسم باعث می شود تا احزاب کمونیستِ مبتلا به این پدیده، نتوانند به وظایف مبارزاتی مهمی که بر عهده دارند، بپردازند. قدر به یقین، همانگونه " سکتاریسم " جنبش کارگری - کمونیستی را به ترک خوردگی و انشقاق می کشاند، محفلیسم نیز حزب را به سبب درگیر کردن کادرها و اعضاء با خود، از تأثیر گذاری روی مبارزه ی طبقاتی تماماً بازمی دارد.
در ریشه یابی پدیده ی محفلیسم معلوم شده که یکی از عوامل اصلی و واقعی شکلگیری این معضل، حرکت از منافع شخصی به جای منافع طبقه ی کارگر، و جنبش کارگری - کمونیستی است. تردیدی وجود ندارد، اهمیت دادن به منفعت شخصی که نشانه ی اسارت ذهن در چنگال آگاهی کذب و وارونه است، انسانِ بیگانه از خود را وادار می سازد تا برای حفظ موقعیت تشکیلاتی اش یا ترقی و دستیابی به منصبی ویژه، به آسانی و بدون وقع نهادن به افکار هم حزبی هایش، همه ی پرنسیپ های شناخته شده را زیر پا له و لورده کند.
این تیپ آدمها که در اصل حاملین خُلق و خوی بورژوایی و خرده بورژوایی هستند و هنوز با خصائل و منش های متناقض با اخلاقیات کمونیستی تعیین تکلیف نکرده اند، به شیوه ایی غیر سیاسی یعنی با رفتارهای عوام پسندانه و پوپولیستی جمع کثیری از بدنه ی حزب را جذب، و با خود همراه و همداستان می کنند. آنها سپس می کوشند تا از این طریق ( آراء اعضاء جذب شده ) بر ارگانهای رهبری و فونکسیون های با اهمیت تشکیلاتی تسلط یابند تا مسیر رسیدن به اهداف معین اشان هموار شود.
از دیگر نتایج محفلیسم، به حاشیه راندن و ترد افراد خارج از " محفل تسلط " یافته بر ارگانهای حزبی میباشد. به دیگر کلام، عدم توجه به اشخاصی که درون محفل نیستند یا مخالف روابط ناسالم محفلی اند، نادیده گرفتن ایشان و در عوض سپردن کارها و امورات روزانه و روتین حزبی به هم محفلی ها، راه دادن به فرهنگ طبقه ی حاکم ( بورژوازی ) و چشم پوشی از کردارهای زشت و کریه همچون تهمت زدن، غیبت، و زیر پا خالی کردن همرزمان، برخوردهای سلیقه ایی، و نظایر این ها در زمره ی عواقب بس زیانبار محفلیسم در یک حزب به شمار می آیند. طبعاً جلوه گر شدن این وضعیت نامطلوب مساوی است با عدم رشد و پویایی استعدادهای نهفته در فعالین جوان حزبی، تجلی دلسردی، نومیدی و استیصال در میان بخش هایی از بدنه ی حزب، هرز رفتن نیرو و پتانسیل تعداد زیادی از اعضاء بخاطر ناگزیری از مبارزه با تبعیض و حق کشی، ووو.
واکنش های هیستریک به هر نقد و انتقادی از جانب محفلی که دارای اتوریته و قدرت تشکیلاتی است، و بدین سان پراکندن و گسترش ترس و دلهره در میان کادرها و اعضایی که موضع گیری های مغایر با مواضع رسمی حزب را به چالش می کشند، جزو آسیب های جبران ناپذیر محفلیسم می باشد. وقتی نقدی به میان می آید، همه ی هم و غم شخص مورد انتقاد قرار گرفته در آن محفل مذکور که کاملاً به سنت های انقلابی در حزبش پشت کرده، انتقام و تلافی کردن به هر قیمتی است.
اعتصاب بازاریان و "سوسیالیسم خلقی"

#فرشید_شکری

از خیزش دیماه سال 1396 خورشیدی بدین سو، شاهد استمرار مبارزات کارگران و توده های تهیدست و زحمتکش جامعه در ابعاد وسیع بوده ایم. همچنین، در ماه های اخیر خرده مالکان روستایی و شهری (طبقه ی متوسط) اعتراضاتی نسبت به کمبود آب در برخی از مناطق کشور، و صعود نرخ ارز و بی رونق شدن "کسب و کار" راه اندازی کرده اند که آخرین نمونه ی آن اعتصاب بازاریان در شانزدهم مهر ماه سال جاری بود.

بر پایه ی اخبار و تصاویر منتشر شده در شبکه های اجتماعی، کسبه و مغازه داران در شهرهای کوچک و بزرگ کشور از جمله تهران، تبریز، کرمانشاه، رفسنجان، سنندج، بانه، میاندوآب، چابهار و... دست به اعتصابی گسترده زدند. کسبه و بازاریان در آن تاریخ به نوسانات بازار ارز که مبین آشفتگی بیش از پیش اقتصادِ سرمایه داری ایران است، اعتراض داشتند. این اعتصاب در شرایطی برگزار گردید که بازار ارز برای چند ماه متوالی در حال نوسان بوده است. پیش از این هم بازاریان در چهارم تیر ماه امسال در اعتراض به همین نابسامانی بازار ارز، و ایضا گرانی و تورم، دست به اعتصاب و تجمعات اعتراضی زده بودند.
با نگاهی اجمالی به کش و قوس های سیاسی در ایران، به وضوح درمی یابیم که این کشور آبستن تغییر و تحولات اساسی است. «نه زین پس حاکمین می توانند، و نه زین پس توده های تحت ستم و حکومت شونده تحمل می کنند». این حقیقت را در شعارها و مطالبات کارگران و توده های میلیونی به جان آمده در این دوره دیده ایم. و اما، مضاف بر مواجه شدن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی با «بحران مشروعیت» ، از سوی دیگر، رسیدنِ اقتصادِ کاپیتالیستی ایران به مرز فروپاشی به خاطر دلایل متعددی از جمله خروج امپریالیسم آمریکا از برجام و شروع تحریم ها از جانب این کشور که به بالا رفتن نرخ ارز منجر گردیده، نزاع جناح های بورژوازی حاکم با همدیگر علی رغم یکدست ظاهر شدنشان در مقابل فشارهای داخلی و خارجی تشدید شده که اعتصاب بازاریان گواه بر شدت یابی درگیری های جناحی و ورودشان به فاز جدیدی است.

آنچه در این اوضاع (اوجگیری جنبش های اعتراضی و وضعیت نامناسب رژیم) جای بحث و اظهار نظر دارد، و به احتمال زیاد مشغولیت فکری برای بسیاری از کارگران کمونیست و فعالین سیاسی متشکل در سازمان ها و احزاب چپِ کمونیست و رادیکال ایجاد کرده، اینست که، آیا به میدان آمدن دیگر لایه های معترض جامعه می تواند با پشتیبانی و دفاع طبقه ی کارگر و پیشگامانِ طبقه (کمونیست ها) از مخالفت های آن طبقات همراه باشد؟ در این مقاله سعی بر آنست تا با تأویل مطالبی، موضوع را وارسی کرد و در اثنای آن تدقیق به پرسش فوق پاسخ داد.
برآمدهای اعتراضی مستمر در هر جامعه ایی در واقع «واکنش هایی» طبیعی و قابل پیش بینی در برابر «کنش های» طبقات حاکمه اند. پایمال شدن حقوق حقه ی ساکنین یک سرزمین توسط هیأت حاکمه ی آن، بدون چون و چرا واخواهی هایی را در پی دارند. این اعتراض ها به شکل جنبش های رادیکال اجتماعی تبلور می یابند. جنبش هایی از قبیل جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویان، جنبش محیط زیست، جنبش ملل تحت ستم در ممالکی که در آنها ستم ملی هست، و غیره. خود این جنبش ها به محل دخالت و نقش آفرینی در سیاست، و البته تلاقی گرایشات سیاسی متفاوت مُبدل می شوند. رد پای این گرایشات که سازمان ها، احزاب، و جریان های متنوعی را به دور خود گِرد آورده اند، در این جنبش ها به عینه قابل رؤیت است.

هر چند کنشگران و فعالین وابسته به گرایش سوسیالیستی در این جنبش ها حضور دارند و به فعالیت برای غالب شدن چشم انداز و افق سوسیالیستی در آنها می پردازند، با این تفاصیل، به غیر از جنبش کارگری یعنی جنبش طبقه ایی که در پروسه ی تولید شرکت دارد و دارای جایگاه ویژه ای در سازمان تولید جامعه می باشد و مستقیما در نبرد و کشمکش با سرمایه است، مابقی جنبش های رادیکال اجتماعی در اصل جنبش اقشاری هستند که تحت ستم واقع گردیده اند. واقعیت غیر قابل انکار دیگر تمایزات واقعی مابین جنبش کارگری با جنبش های طبقات بالا دست برای مثال جنبش اصلاحات بورژوایی، جنبش ملی، و... است. التفات و بازنگریستن ما کارگران بدین مطلب اساسی بسی ضرورت دارد.

با در نظر داشتن این نکته، سراغ موضوع مرتبط بعدی می رویم که تقریر تحرکات طرفدارانِ "سوسیالیسم خلقی" با توجه به برگزار شدن اعتصاب سراسری بازاریان در این هنگامه ی معین است. از دیماه هزار و سیصد و نود و شش خورشیدی به این طرف، به همان نحو که مختصرا در سطور قبلی آمد، جامعه به دوره ای تازه از تقابل و نبرد کارگران و مردم ستمدیده با بورژوازی حاکم قدم گذاشته که با پیوستنِ بازاریان به صحنه ی این رویارویی، جنبش های طبقاتی متضاد را می بینیم که جهت تغییر در راستای منافع اشان، به تکاپو افتاده اند.
🚩واقعیت این است، طبقه ی کارگر ایران خود قربانی اصلی سرکوب آزادی های سیاسی و مدنی، و تمامی تبعیضات و نابرابری های موجود است و در کنار تحمل استثمار، بیکاری، گرانی و تورم، و فقر و فلاکت اقتصادی، از تبعیض جنسیتی، ستم ملی و مذهبی، و معضلات بی شماری که زندگی و آینده ی اکثریت ساکنین کشور را به مخاطره انداخته اند، شدیداً رنج می برد. طبقه ی کارگر ایران با پوست و گوشت و استخوان خود این دردها را کشیده و لمس کرده است، بنابر این برای خاتمه دادن به مصائب و پلشتی هایی که رژیم بورژوا - اسلامی حاکم به بار آورده، پیکارهای طبقه ی کارگر به سهولت به حرکت های آزادیخواهانه و برابری طلبانه ی توده ها پیوند می خورند. یقیناً، به همان ترتیب که در بطن و متن مبارزه ی اقتصادی سطح آگاهی طبقاتی کارگران بالا می رود، پی بردن به تأثیرات مهم درهم آمیخته شدن جدال های ایشان با اعتراضات توده ایی در راستای رهایی از این وضعیت فلاکتبار و ایجاد دگرگونی های ریشه ای نیز حتمی است.

#فرشید_شکری

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
با عنایت به سوسیالیسم و کمونیسم علمی آشکار می گردد که، دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا در حقیقت امر یکی از اصول مهمِ برای مارکسیست ها می باشد. ولیکن همواره رفرمیست ها، سوسیال دموکرات ها، رویزیونیست ها و اپورتونیست ها به منظورِ تجدید نظر و زیرِ سئوال بردن «مارکسیسمِ انقلابی» ، دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا را نفی کرده اند. لاسالی ها و برنشتاین های ایندوره نیز با ارائه ی تزهای رویزیونیستیِ خود، بواقع ضمن نفی خصلت طبقاتی دولت، برای خشنودی طبقات بالا دست، بر ضد دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا می ایستند. مضاف بر آنان، متفکرین بورژوازی و دشمنان طبقه ی کارگر، رژیم ها و نظام های بوروکراتیک، استبدادی، و استالینیستی را معادل دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا میگیرند.

دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا، یکی از مفاهیم و اصول لاینفک و جدا ناشدنی مارکسیسم است، اما بسیار کسانی که ادعای مارکسیست بودن دارند، این اصل را به کناری نهاده اند. لنین در دولت و انقلاب تصریح کرد: «کسی که فقط مبارزه ی طبقاتی را قبول داشته باشد، هنوز مارکسیست نیست و ممکن است هنوز از چهارچوب تفکر بورژوایی و سیاست بورژوایی خارج نشده باشد. محدود ساختن مارکسیسم به آموزشِ مربوط به مبارزه ی طبقات، به معنای آنست که از سر و ته آن زده شود، مورد تحریف قرار گیرد و به آنجا رسانده شود که برای بورژوازی پذیرفتنی باشد. مارکسیست فقط آن کسی است که قبول نظریه ی مبارزه ی طبقات را تا قبول نظریه ی دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا بسط دهد. وجه تمایزِ کاملاً عمیق بین یک خرده بورژوای عادی، و همچنین بورژوازی بزرگ با یک مارکسیست در همین نکته است. با این سنگ محک است که باید چگونگی درک واقعی و قبول مارکسیسم را آزمود.» او در کتاب دیگرش (انقلاب پرولتری و کائوتسکی مرتد) نوشت: «اکنون بايد این نکته ی عمده را بررسى نمود و آن کشف عظيم کائوتسکى درباره ی " تناقضِ اساسى " بين " اسلوب دمکراتيک و اسلوب ديکتاتورى" است. کُنه مطلب در اينجاست. تمام ماهيت رساله ی کائوتسکى در اين نکته مستتر است. و اين آنچنان آشفته ‌فکرى دهشتناک تئوريک و آنچنان دست کشيدن کاملى از مارکسيسم است که بايد اذعان نمود، کائوتسکى در اين رشته بسى بر برنشتين سبقت جُسته است. مسأله ی ديکتاتورى پرولتاريا مسأله ‌اى است مربوط به روشِ دولت پرولترى نسبت به دولت بورژوايى، روشِ دمکراسى پرولترى نسبت به دمکراسى بورژوايى. بنظر ميرسيد که اين مطلب مثل روز روشن باشد! ولى کائوتسکى نظير معلم مدرسه ‌اى که تکرار مکرّر کتب درسِ تاريخ مغزش را منجمد کرده باشد، با سماجت به قرن بيستم پشت کرده، بسوى قرن هجدهم روى مينمايد و براى صدمين بار به طرزى فوق‌العاده ملال ‌آور ضمن يک سلسله مواد گوناگون مطالب کهنه را درباره ی روشِ دمکراسى بورژوايى نسبت به حکومت مطلقه و نظامات قرون وسطايى می جَوَد و نشخوار ميکند!» لزومِ به کار بستن و اعمال دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا یا به عبارت دیگر دموکراسی کارگری در این است که، مَسیر استقرارِ « وجه تولید سوسیالیستی » به جای «وجه تولید سرمایه داری» هموار خواهد شد. نباید فراموش شود، در حکومت کارگری، شوراها به هر میزان شورا باشند و یا دیکتاتورى انقلابی پرولتاریا در حد لازمِ خود ظاهر شود، اما بدون انجامِ وظایف اقتصادی، انقلاب سوسیالیستى به ثمر نمی نشیند. به قول انگلس، «دیکتاتورى پرولتاریا هر قدر هم موفق شود که بقیه را بکوبد، هر قدر هم از نظر سیاسى سرِ کار بودنش مُسجل گردد، بدون این که دست به انقلاب اقتصادى در جامعه بزند، نتیجه‌اش همچون کمون پاریس، کشتار است براى طبقه ی کارگر ».

پیشروی انقلاب اجتماعی طبقه ی کارگر تا تحقق و هستی پذیری اهداف عالی این طبقه، و جلوگیری از بازگشت نظمِ سیاسی- اقتصادی کهنه (سرمایه داری) مستلزمِ پیشبرد این وظیفه ی خطیر است.

#فرشید_شکری

💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
اعتصاب_مدرسه_ی_پیشروی_مبارزه_ی_طبقاتی.pdf
419.7 KB
"اعتصاب مدرسه ی پیشروی مبارزه ی طبقاتی"


#فرشید_شکری

💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
#فرشید_شکری

🛑در پرتو برآمدها و اعتصابات کارگری است که کارگران نیاز به متشکل شدن در تشکل های طبقاتی و سراسری را با پوست و گوشت خود احساس می کنند. از اینروی، تجمعات و اعتصابات کارگری زمینه ی بسیار مناسبی را برای امر تشکل یابی طبقه ی کارگر فراهم می آورند، زیرا سازمانیابی طبقاتی و سراسری کارگران اساساً ثمره ی پیکارهای بی وقفه ی کارگری است. به عبارت دیگر تشکل یابی طبقه ی کارگر رابطه ی مستقیم و تنگاتنگی با چالش های کارگری دارد و هیچگاه این امر در خلاء مادیت نخواهد یافت. در همان دوره ی قیام 1357 شمسی که اعتصاب سراسری در شمار زیادی از مراکز و محیط های کارگری صورت پذیرفت، کمیته های اعتصاب از کارگران مبارز و پیشرو تشکیل شد. آن کمیته ها از دل محافل کارگران پیشرو بوجود آمدند که خود آن محافل کارگری یگانه شکل سازمانیابی مستقل کارگران کشور در آن مقطع بودند. با نگاه به این تاریخ برای ما مسجل می گردد که اعتصابات سراسری پیش از قیام و انقلاب 57 آزمون بزرگ و با ارزش متشکل و متحد شدن طبقه ی کارگر، و عرصه ی بروز ابتکارات انقلابی و بسط آگاهی طبقاتی و سیاسی کارگران بشمار می آیند.
در دل این زورآزمایی ها، کوشش کارگران کمونیست و پیشروان رادیکال کارگری در راستای انتقال آگاهی بدرون توده های کارگر، و نیز فعالیت های تبلیغی و ترویجی ایشان در ارتباط با ضرورت « تحزب یابی کمونیستی طبقه ی کارگر » بهتر و سریعتر به بار می نشینند.* قدر مسلم این آگاهی گام مهمی بسمت شناخت و فهم اقتصاد سیاسی، و آماده شدن کارگران برای در پیش گرفتن مبارزه ای انقلابی و آشتی ناپذیر تا رهایی از ستم و استثمار طبقاتی است.

لنین در رابطه با ضرورت بردن آگاهی به میان توده های کارگر به توسط عناصر کمونیست در کتاب چه باید کرد چنین نوشت: « ما گفتیم که آگاهی سوسیال دموکراتیک در کارگران اصولاً نمی توانست وجود داشته باشد. این آگاهی فقط از خارج ممکن بود وارد شود. تاریخ تمام کشورها گواهی میدهد که طبقه ی کارگر با قوای خود منحصراً می تواند آگاهی تردیونیونیستی حاصل نماید، یعنی اعتقاد حاصل کند که باید تشکیل اتحادیه بدهد، بر ضد کارفرمایان مبارزه کند، و دولت را مجبور به صدور قوانینی بنماید که برای کارگران لازم است، و غیره. ولی آموزش سوسیالیسم از آن تئوریهای ،فلسفی، تاریخی و اقتصادی نشو و نما یافته است که نمایندگان دانشور طبقات دارا و روشنفکران تتبع نموده اند.»


💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران

@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
🛑جدال های کارگری این مقطع در یک نگاه"


#فرشید_شکری"


از اوایل دهه ی هشتاد شمسی بدین سو، بویژه در یکسال گذشته، اعتراض ها و اعتصاب های کارگری بی وقفه زمین را زیر پای بورژوازی حاکم داغ کرده اند. در این یکسال، مشخصاً از دیماه 1396 خورشیدی که مصادف بود با خیزش سراسری و گسترده ی توده های تهیدست ( کارگران بیکار، و فقرا و حاشیه نشینان ) ، هر روزه و هر هفته دهها اعتراض کارگری حول عدم پرداخت دستمزدها و نقض سایر حقوق کارگری در مراکز مختلف تولیدی و خدماتی براه افتاده اند. چالش های کارگری در این سرزمین که در دنیا کم نظیر است، هراس زیادی در دل سران و صاحب منصبان رژیم بورژوا - اسلامی ایران افکنده اند. همانگونه بارها تقریر کرده ایم، قوانین ضد کارگری حاکمیت، اجرای برنامه های اقتصادی نئولیبرالیستی، و انداختن بار بحران غیر قابل حل اقتصادی بر دوش طبقه ی کارگر و زحمتکشان این دیار که به عمیقتر شدن شکاف طبقاتی، فقر، بیکاری، گرانی، گرسنگی و... منجر گردیده و جامعه را به مرز وقوعِ فاجعه ی انسانی عظیمی برده، عوامل اصلی اوجگیری مبارزات کارگری [ و توده ایی ] اند. 

ازدیادِ چشمگیر پیکارهای کارگری، همه ی نگاهها را به سمت جنبش کارگری معطوف نموده و در این بین تحلیل ها و ارزیابی های _ شفاهی و کتبی _ دقیق و درستی از این جدال ها توسط اهل فن عرضه شده اند. در این گفتار نیز، در حد استطاعت مطالبی به رشته ی تحریر درمی آیند. 

نقاط قوت چالش های کارگری در ماههای اخیر 

*به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، یکی از نقاط قوت مبارزات کارگری در این یکسال، سراسری شدن برخی از اعتصاب ها میباشد که به دلیل قدرتِ نهفته در چنین اعتصاب هایی، کارفرمایان و رژیم اشان ناچار به عقب نشینی، و قبول خواسته های کارگران میشوند. اعتصاب سراسری کارگران راه آهن، رانندگان کامیون، و معلمان نمونه های برجسته ایی هستند. 

*اعلام همبستگی وسیع طبقاتی دومین نقطه قوت. وقتی کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز به اعتصاب روی آوردند، چندی نپائید که جدای از پشتیبانی کارگران این دو مرکز و مجتمع تولیدی از یکدیگر، شاهد حمایت وسیع کارگران در نقاط مختلف کشور، و سازمانها و تشکل های مستقل کارگری از کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز بودیم. 

*بردن اعتراض از محل کار به کفِ خیابان و تجمع در مقابل داوئر و نهادهای دولتی، و مُلحق شدن خانواده های کارگران معترض و توده های ناراضی به آن تجمعها از نقاط قوت نبردهای کارگری در این دوره به حساب می آیند. بردنِ اعتراض به سطح خیابان و جلب افکار عمومی، امکان پیروزی مبارزه را فزونی میبخشد و از این مهمتر روی فضای سیاسی جامعه و روحیه ی توده های تحت ستم تأثیر مستقیم میگذارد. 

*موضوع بعدی، نمایان شدنِ « رهبری شورایی » در اعتراض های کارگری است که بطور مداوم کمونیستها در فعالیت های تبلیغی و ترویجی اشان روی آن تأکید کرده اند. دو اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز به روشنی وجود این رهبری شورایی را به نمایش گذاشتند. 

*تقلاهای مستمر و پیگیر برای آزادی کارگران و رهبرانِ کارگری دربند. در نتیجه ی اهتمام کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز، فعالین رادیکال و سوسیالیست جنبش های کارگری و دانشجویی، کمپین های اعتراضی سازمانها و احزاب چپ و کمونیست، و مقاومت خود کارگران زندانی در برابر شکنجه های وزارت اطلاعات، رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی مجبور شد تا اسماعیل بخشی، میثم آل مهدی، سپیده ی قلیان و تعدادی از کارگران بازداشت شده را آزاد کند. 

*حضور چشمگیر زنان به مثابه بخشی از نیروی کار جامعه در آن اعتصاب ها، و پرورده شدن و رو آمدن فعالین جوان و رادیکال کارگری، جزو نقاط مثبت کشمکش های کارگری در این برهه به شمار می آیند. 

*فراتر رفتن از خواست های صنفی

قبل از هر چیز باید گفت، صرف نظر از تأکیدات مارکسیستهای کلاسیک در رابطه با دخالت طبقه ی کارگر در سیاست، از منظر مارکسیسم، هر مبارزه ی اقتصادی در عین حال «مبارزه ایی سیاسی» است زیرا هر گاه کارگران اعتراض و اعتصابی را راه می اندازند، در اصل علیه این وجه تولیدی استثمارگر (سرمایه داری) صف می بندند، و دولتی را که حافظ منافع کارفرما و مناسبات و شیوه ی تولیدی حاکم است، به مصاف می طلبند. بدین معنا این یک مبارزه ی سیاسی است و ابداً تفاوتی هم ندارد کارگران در کجای این دنیای پهناور( در کشورهای موسوم به شمال یا جنوب)و زیر سلطه ی چه نوع حکومت بورژوایی (دموکرات یا استبدادی) قد علم میکنند. با این تفاصیل، در حلقه های ضعیفتر سرمایەداری
🛑بە مناسبت سالروز درگذشت #لنین"

#فرشید_شکری



نود و پنج سال پیش، در بیست و یکم ژانویه ی سال 1924 میلادی، قلب بزرگترین انسان انقلابی قرن بیستم، و آموزگار و رهبر پرولتاریای جهان، «ولادیمیر ایلیچ اولیانوف» معروف به لنین از طپش باز ایستاد. درگذشت این رهبر با درایت، متفکر بزرگ و نظریه پرداز بلند مرتبه ی طبقه ی کارگر، کمونیست ها و مارکسیست های انقلابی دنیا را اندوهگین کرد. لنین در تاریخ دهم آوریل سال 1870 در سیمبیرسک، به دنیا آمد. گفته می شود، او سومین فرزند از شش فرزند خانواده ای متمکن و دارا بود. در آن هنگام روسیه ی تزاری از لحاظ اقتصادی به سمت تحولاتی ( توسعه اقتصادی نامتوازن و مرکب ) گام برمی داشت. علاوه بر این، در صحن سیاسی روسیه جنبش نارودنایا ولیا ( یا اراده ی خلق ) پدیدار شده بود. یک جنبش کاملاً ایده آلیستی - انقلابی که می خواست تزاریسم را با تروریسم فردی سرنگون کند. سال 1881 اعضای این جنبش بالاخره موفق به کشتن تزار الکساندر دوم شدند. برادر بزرگ لنین بنام «الکساندر» به جنبش نارودنایا ولیا ملحق شد، و سپس بعلت مشارکت در ترور تزار الکساندر سوم در ماه مه سال 1887 به همراه چهار نفر دیگر دستگیر، و اعدام گردید. لنین در آن زمان فقط هفده سال داشت. لنین در اواخر همان سال وارد دانشگاهی در رشته ی حقوق شد، ولیکن بعدها به دلیل پیوستن به یک برآمد دانشجویی از محل تحصیل اش اخراج گردید. اخراج از دانشگاه مسیر و راه زندگی لنین را تغییر داد. در همین گیر و دار تصمیم گرفت تا وارد محفلی مارکسیستی در کازان شود. 

لنین در سال 1891، بدنبال مطالعات منظم و فشرده ی آثار مارکس و انگلس به مارکسیستی تمام عیار مبدل گردید و از آن تاریخ به بعد همه ی زندگی اش را به جنبش کارگری و راه اندازی انقلاب کارگری اختصاص داد. لنین در همان دوران جوانی به سازمان مارکسیستی روسیه یا گروه رهایی کار، سمپاتی نشان داد. وقتی لنین سیزده سال بیشتر نداشت، این تشکل بسال 1883 توسط پلخانف در ژنو بنیانگذاری شده بود. ستیز بر له نارودنیک ها، رویزیونیسم برنشتاینی، و نیز مارکسیسم قانونی، در دستور کار این جریان قرار داشت. در آن مقطع که مصادف با دوران نوجوانی و جوانی لنین بود، حاملان عقاید و دیدگاه های انقلابی مارکسیسم به پیکار نظری و فکری علیه گرایشاتی همچون نارودنیک ها که سپستر به سوسیال روولوسیونرها بدل شدند، می پرداختند. 

ناردونیک ها ضرورت توسعه ی مناسبات و شیوه ی تولید سرمایه داری در روسیه را قبول نداشتند و در عوض کمون روستایی را بنیان سوسیالیسم می شناساندند. مضاف بر اینها، ترور را روش مؤثری جهت از میان بردن اختناق و سرکوب قلمداد می کردند. در مخالفت با چنین آرایی، مارکسیست ها به مبارزه ی طبقاتی برای سرنگون ساختن استبداد تزاری، و نیز مهیا شدن شروط انقلاب سوسیالیستی اعتقاد داشتند. گرایش دیگری هم تحت عنوان "مارکسیسم قانونی" به رهبری اشترووه در میدان بود که تحلیل اقتصادی مارکس از سرمایه داری را می پذیرفت، با این وجود از نتایج انقلابی اش پا پس می کشید.

لنین به محض پیوستن به سازمان مارکسیستی روسیه، یکچنین مبارزه ای را در پیش گرفت. وی تا سال 1895 در درون مرزهای روسیه با همه ی توان و قدرت خود به ایجاد اتحادیه برای مبارزه و رهایی طبقه ی کارگر، همت گماشت که در فاصله ی این فعالیت ها دستگیر، و با سپری کردن یک سال زندان برای سه سال پی در پی به منطقه ی سیبری تبعید شد. وقتی لنین دوران تبعید را طی میکرد، در سال 1898 حزب کارگران سوسیال دموکرات روسیه در مینسک تشکیل شد. در این هنگامه و همزمان با تأسیس آن حزب، گرایش رویزیونیستی _ اپورتونیستی کائوتسکی و ادوارد برنشتاین، سوسیال دموکرات آلمانی، درون انترناسیونال دوم پدید آمد. برنشتاین درصدد بود تا در مارکسیسم تجدید نظر کند و ابراز میداشت که، تئوری های مارکسیسم کهنه اند و بایستی با وضعیت جدید تطبیق یابند. اگر افکار و ایده های برنشتاین با شکست مواجه شد، معهذا اینبار گرایش رویزیونیستی زیر لوای اکونومیسم در روسیه ظهور یافت. اکونومیست ها می گفتند، سیاست امر طبقه کارگر نیست و جنبش سوسیال دموکرات ها میباید صرفاً بر خواسته های اقتصادی و روزمره ی کارگران پا فشاری کند. نتیجه ی عملی این نگاه و رویکرد میدان کشمکش سیاسی برای بورژوازی نو ظهور روسیه در جدال با نظام سیاسی- اقتصادی وقت را خالی میگذاشت، و طبقه ی کارگر را به دنباله روی از بورژواها ناگزیر میساخت. 

لنین با حرارت و شوق وصف ناپذیری مبارزه علیه اکونومیسم را به پیش برد، و در سال 1902 کتاب با ارزش«چه باید کرد؟» را به رشته ی تحریر در آورد.لنین در این اثر، مبارزه علیه آراء اکونومیست ها،لزوم انتقال آگاهی طبقاتی بوسیله ی روشنفکران مارکسیست بدرون طبقه ی کارگر، و ضرورت ساختن حزبی انقلابی را به قلم کشید. این کتاب در خدمت نسل کاملی از فعالین حزبی قرار گرفت. لنین در همین کتاب چه باید کرد👇👇
مقاله امروز.pdf
592.8 KB
🔴 ضرورت نقد ایده های انحرافی در اوضاع جاری


#فرشید_شکری

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
Document (10).pdf
192.4 KB
🗒:#مقاله

🖌:توقف اخراج و بیکارسازی نیازمند مبارزه ی متحدانه است!

✍️:#فرشید_شکری

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
توقف_اخراج_و_بیکارسازی_نیازمند_مبارزه.PDF
192.4 KB
🗒:#مقاله


توقف اخراج و بیکارسازی نیازمند مبارزه ی متحدانه است!

✍️:#فرشید_شکری


🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
Peshrawcpiran
Photo
🔴 مختصری در باب کمون پاریس، اولین انقلاب کارگری جهان

#فرشید_شکری

روز شنبه هجدهم مارس سالگرد کمون پاریس بود. از نظر رهبران بزرگ پرولتاریای جهان، مارکس، انگلس، لنین، و از نظر تمامی کمونیست ها و مارکسیست های انقلابی، کمون پاریس یکی از درخشنده ترین و با اهمیت ترین رویدادهای کل تاریخ بشر محسوب میشود. مارکس در ستایش کمون گفت: « چه هماهنگی ای، چه ابتکار تاریخی ای، چه فداکاری ای. تاریخ عظمتی شبیه این سراغ ندارد. » کمون پاریس در هنگامه ای به منصه ی ظهور رسید ( 1871 میلادی ) که علم مارکسیسم (یا سوسیالیسم علمی) همپای رشد و تکامل خویش مسیر مبارزه ی طبقاتی را به پرولتارها نشان میداد و آنان را برای سازماندهی انقلاب کارگری، ایجاد حکومت کارگری، بنیاد نهادن ساختمان سوسیالیسم، و در یک کلام رهایی بشریت از شر ستم و استثمار طبقاتی، آماده میساخت. 

طبق اسناد تاریخی موجود، چند دهه پیش از کمون پاریس و برافراشته شدن بیرق سرخ کارگران در این شهر، اروپا شکلگیری سه جنبش برجسته و عظیم کارگری همانا قیام مسلحانه ی کارگران ابریشم بافی "لیون" در فرانسه، جنبش چارتیست ها در انگلستان، و شورش مسلحانه ی کارگران نساجی آلمان را دیده بود. هر یک از این جنبش های کارگری سربلند و غرورآفرین سبب داغ شدن زمین در زیر پای بورژوازی اروپا شده بودند. اگرچه هر کدام از این سه جنبش بزرگ کارگری در دهه ی چهل قرن نوزدهم میلادی با ناکامی و شکست مواجه شدند، ولیکن این درس و تجربه ی بس با ارزش و مهم را در پی داشتند، و آن اینکه کارگران در آن دوران [ و چه ایندوره ] برای پیشروی در مبارزه بر ضد سرمایه داری و بزیر کشیدن این نظام استثمارگر نه تنها به حزب خویش (حزب کمونیست) نیازمندند، بل جهت درک و تشخیص نظرات انحرافی و مغایر با منافع عالیه ی خود که در قالب سوسیالیسم ارتجاعی (سوسیالیسم فئودالی، سوسیالیسم خرده بورژوایی، سوسیالیسم حقیقی) ، سوسیالیسم بورژوایی، سوسالیسم تخیلی، و غیره نمایان میشدند و میشوند، به تئوری انقلابی نیاز دارند.

همانگونه پیشتر گفته شد، در چنان اوضاع و احوالی کارل مارکس و فردریش انگلس که مستقیماً در مبارزه ی طبقاتی شرکت داشتند، تئوری سوسیالیسم علمی را تدوین کردند. وقتی این نظریه آفریده شد و سپس با جنبش های کارگری زمانه جوش خورد، بستر بسیار مناسبی در راستای تبلیغ و ترویج و اشاعه ی سوسیالیسم علمی، و ایجاد « احزاب کمونیستی کارگران » پدید آمد. 

در همان برهه ی تاریخی، نطفه های راه اندازی شدن کمون پاریس، و دهه ها بعد انقلاب کارگری اکتبر در 1917 میلادی در روسیه، فراهم آمدند. تاریخ به ما میگوید که فرایند به بار نشستن کمون پاریس از دهه های نخست قرن نوزدهم میلادی آغاز گردیده بود.

🆔️ @peshrawcpiran
👇👇👇
Peshrawcpiran
Photo
▪️سه دانش‌آموز در نیک‌شهر جانباخت

امروز سه‌شنبه دوم اسفندماه ۱۴۰۱، سه دانش‌آموز مقطع اول و دوم متوسطه در مسیر نیک‌شهر-چاهان بر اثر سانحه‌ای جاده‌ای ناشی از تصادف جانشان را از دست دادند.

به گزارش رسیده این دانش‌آموزان در مسیر برگشت به روستاهای محل سکونت خود بودند که بر اثر تصادف سه نفرشان کشته و تعدادی دیگر مجروح شدند. هویت سه دانش‌آموزان جان باخته #بهنام_رشیدی‌پور، #بهروند_رشیدی‌پور و #فرشید_رشیدی‌پور، اهل روستای کوراندپ از توابع بخش چاهان احراز شده است. طبق این گزارش، ۶ دانش‌آموز دیگر هم مجروح شدند که حال یک نفر از آنها وخیم گزارش شده و جهت مداوا به بیمارستان نیک‌شهر انتقال شده‌اند.

به گزارش حال‌وش، طی سالیان گذشته این چندمین حادثه جاده‌ای بدلیل عدم وجود سرویس مدارس می‌باشد که باعث جان باختن دانش‌آموزان در محور مذکور می شود.

گفتنی است که دانش‌آموزان روستایی اکثر نقاط بلوچستان با مشکل سرویس مدارس روبرو هستند و با وجود این‌که در سالیان اخیر بارها شاهد جانباختن دانش‌آموزان بدلیل استفاده از خودروهای عبویر خصوصاً وانت بودیم اما تاکنون اقدام عملی جهت جلوگیری از این حوداث نبوده‌ایم.#نه_به_اعدام
#نه_به_شكنجه
#علیه_اعدام‌ها_بپاخیزیم
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی_است
#زندانى_سياسى_آزاد_بايد_گردد
#دانشجوی_زندانی_آزاد_باید_گردد
#کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
#اعتراضات_و_اعتصابات_سراسرى
#كارگر_دانشجو_اتحاد_اتحاد
#تنها_راه_رهايى_اداره_شوراى
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#آزادى_برابرى_حكومت_كارگرى
#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است
#مرگ_بر_جمهورى_اسلامى
#مرگ_بر_حكومت_اعدام #مرگ_بر_ستمگر_چه_شاه_باشد_چه_رهبر
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
🛑قرار بازداشت موقت و پرونده سازی برای فعالین کارگری #سنندج

◾️ماموران اداره اطلاعات سنندج شامگاه چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۸ تن از فعالان کارگری و مدنی سنندج را در منزل پدر هومن عبداللهی، از جان‌باختگان اعتراضات سراسری، پس از ضرب و شتم، بازداشت کردند.

#فرشید عبداللهی، پدر معترض کشته‌شده، که میزبانی این فعالان را بر عهده داشت نیز از سوی ماموران امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

◾️اسامی فعالان کارگری و مدنی بازداشت‌شده:
#کمال کریمی
#شادمان عبدی
#عبدالله خیرآبادی
#سیروان محمودی
#اقبال پیشکاری
#هاجر سعیدی
#خبات محمودی
#حبیب‌الله کریمی است.

◾️در پی پیگیرهای خانواده فعالین دربند، دادگاه سنندج به آنها اعلام کرده است که برای آنها قرار بازداشت موقت صادر شده است و تا تمام نشدن تحقیقات آزاد نخواهند شد. آنچه مشخص است، دستگاه‌های سرکوبگر اطلاعات سنندج در حال پرونده سازی برای این فعالین کارگری و مدنی است.

💢چهارشنبه ٣ خرداد ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
⚫️خطر اجرای حکم اعدام سه زندانی از جمله دو برادر در زندان #نهاوند

#فرشید پيرحياتى و برادرش،
#فرشاد پیرحیاتی به همراه یک زندانی دیگر هم‌پرونده آن‌ها به #نام اصغر سوری، در معرض خطر اجرای حکم اعدام در زندان مرزی نهاوند قرار دارند.

💢شنبه ٤ آذر ۱۴۰٢
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
📣 خطاب به وجدان‌های آگاه و بیدار :

🔹 اسامی برخی از زندانیان سیاسی و عقیدتی، که در خطر قریب‌‌الوقوع اعدام قرار دارند. به‌راستی اگر صدایشان نباشیم و برای نجات آنها از قیود ظلمت یا همانا چوبه‌های دار کوشا و همدل نشویم تا ابدیت واژه و گندم، شرمسار کل بشریت در جهان و ایران زمین خواهیم بود ...

امید آدینه

#محسن مظلوم‎
#وفا آذربار‎
#پژمان فاتحی‎
#محمد فرامرزی ‎
#رضا رسایی ‎
#خسرو بشارت‎
#انور_خضری
#کامران شیخه‎
#علی مجدم ‎
#محمدرضا مجدم  ‎
#معین خنفری ‎
#حبیب دریس ‎
#عدنان موسوی ‎
#مجاهد کورکور
#سالم موسوی ‎
#جمشید شارمد‎
#احمدرضا جلالی‎
#علی عبیداوی‎
#یوسف احمدی
#علی مجدم
#رضا رسایی
#منصور دهمرده
#سیدعدنان غبیشاوی
#فرشید حسن‌زهی
#سالم آلبوشوکه
#محمدرضا مقدم
#پژمان فاتحی
#محمدجواد وفایی ثانی
#محسن مظلوم
#انور خضری
#مالک داورشناس
#خسرو بشارت
#حسن خلخال‌زرد
#کامران شیخه
#ادهم نارویی
#معین خنافره
#محمد زین‌الدینی


#چوبه‌های دار را بشکنیم
#اعدام قتل عمد دولتی است
#زندانی سیاسی آزاد باید گردد
#علیه ماشین کشتار به‌پا خیزیم


💢 یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲

https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
🛑امروز یکشنبه ۸ مهرماه ۱۴۰۳، جوانی با نام #فرشید_زارعی در سه راهی خیابان نمکی شهر سنندج از سوی سلفی ها مورد حملە ی ضربات چاقو قرار گرفتە و به شدت مجروح شده است.

جوان نامبرده در اثر جراحات شدید به بیمارستان انتقال دادە شدە است کە به گفته شاهدان، متاسفانە اکنون در کما میباشد.

💢يكشنبه ٨ مهر ١٤٠٣

https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran1