Peshrawcpiran
@Peshrawcpiran پیشرو
📰🗞 #مطالب_رسیده سایت www.cpiran.org
💢"طیب اردوغان" امروز در قامتِ "آدولف هیتلر" دیروز
#شورش_کریمی
⭕️در ابتدا می خواهم در خصوص اسم رمزی که اردوغان برای حمله به روژاوا و به خصوص عفرین انتخاب کرده است، نکته ای را که تاکنون شاید کسی به آن نپرداخته باشد ، بیان کنم. در کتاب " آدولف هیتلر" ( "نبرد من" ترجمه فرشاد) فاشیست آلمانی که در روئیای فرمانروایی بر جهان در جنگ جهانی دوم بیش از ۵۰ میلیون انسان را قربانی سیاست های نژاد پرستانه خود کرد، پاراگرافی وجود دارد که اشاره به شاخه زیتون و شمشیر ملت فاتح دارد و گمان می کنم اردوغان نیز اسم این عملیات را به الهام از این نوشته گرفته باشد و همچنان که بسیاری تشخیص داده اند اردوغان رویایی امپراطوری عثمانی را در سر دارد اما شکی وجود ندارد که سرنوشتی بهتر از هیتلر در انتظارش نیست؛
" ما آن صلحی که در سایه "شاخه زیتون" به دست آمده است و اشک های آسان خواهان اشک ریز و گریان مسالمت، آن را به هیجان می آورد، نمی خواهیم. ما صلحی می خواهیم که ضامن آن شمشیر فاتح ملتِ بهتر و برتری است که سراسر دنیا را به خدمت تمدن برتر در آورده است" (نبرد من ، ص ۵۱)
در اوایل شروع حمله ترکیه به عفرین که به اسم (شاخه زیتون) با رضایت و اطلاع ناتو بود، به جز نشان دادن چراغ سبز به ترکیه برای حمله، آمریکا هیچ گاه به صورت رسمی خواستار توقف یا عقب نشینی ترکیه از عفرین را نکرده است، بلکه خواستار خویشتن داری بود. روسیه هم در مقابل این تجاوز آشکارِ ترکیه سکوتی که نشان از رضایت داشت را پیشه خود کرد و بدون شک اجازه دادن به ترکیه با مضمون محافظت از مرزها، در مقابل سازش کردن ترکیه در برابر منافع روسیه در سوریه است. روسیه ای که در تلاش است با دادن قطعه ای کوچک از کیک سوریه به ترکیه از تضاد منافع آمریکا و ترکیه در مسئله سوریه به نفع خود استفاده کند. کشورهای اروپایی هم در مقابل جنایات ترکیه در روژاوا سکوت را اختیار کرده اند و به بیزینس پر سود فروش تسلیحات نظامی به ترکیه مشغولند. سازمان ملل متحد هم اصل بنیادی خود مبتنی بر حق حاکمیت دولتها بر مرزهای شناخته شده بین المللی را زیر سبیلی رد کرد.
اکنون مسئله کُرد در روژاوا گرفتارِ چنگ منافع آمریکا و روسیه و هم پیمانانشان است. روسیه در تلاش برای برقراری هژمونی منطقه ای خود و انتقام همکاری نیروهای سوریه دمکراتیک با آمریکا را می گیرد. آمریکا و کشورهای اروپایی هم حفظ منافع با کشور هم پیمانشان در ناتو را مقدم تر است از دفاعِ از ملتی بی دولت که مهم نیست سرنوشت شان به کجا می رود. در مقابل این تضاد منافع قدرت های بزرگ، جنبش روژاوا حامل خواسته های دمکراتیک و برابری طلبانه ای ست که میلیون ها انسان را در سراسر جهان به حرکت در می آورد و همچنین دارای پایگاه اجتماعی وسیع و یگان های نظامی مدافع خلق که در نتیجه چندین سال متمادی جنگ با داعش از آمادگی رزمی بالایی برخوردارند. عفرین نقطه تلاقی این مسئله مهم برای اذهان عمومی در سراسر جهان است، که چگونه کشورهای سرمایه داری در مقابل این پروسه اخلاقی دفاع از حقوق بشر که سنگ آن را به سینه می زنند در مقابل ژینوساید دیکتاتوری فاشیست اردوغان سکوت کرده اند.
حمله وحشیانه و غیر انسانی حکومت فاشیستی ترکیه به روژاوا و سکوت مجامع بین المللی و شورای امنیت در مورد جنایات ترکیه در یک جنگ نابرابر بینِ دومین ارتش ناتو که به همه نوع سلاح سنگین از توپ، تانک و جت های جنگی بهره می گیرد، در مقابل جنبشی که از ابتدایی ترین تسلیحات نظامی برخوردار است و در راه دفاع از تعیین سرنوشت و دفاع از دستاوردهای دمکراتیک می جنگند، این مسائل مجموعه سوال های مهمی را طرح می کند، که بارزترین شان زیر پا نهادن پایه های حقوق بشر، زیر پا نهادن پایه های اصلی پیمان نامه های خودِ سازمان ملل است. مسئله تاّمل برانگیز این است، که قدرت های بزرگ سرمایه داری حاضرند در راستای منافع خود هر چیزی که در جوامع انسانی ارزش به حساب می آید را قربانی مصلحت خود کنند.
در این جنایات اردوغان بر علیه جنبش دمکراتیک روژاوا، امروزه مجامع بین المللی و حقوق بشری خود شریک این جنایات با دولت ترکیه هستند. جنایت های جنگی در کشتن زنان و کودکان و به طور کل غیر نظامیان، آواره کردن مردم از سرزمین های خود و تغییر دموگرافی آن به قصد نابود کردن یک ملت، تخریب و نابود کردن محیط زیست، آزار و اذیت اَسیرهای جنگی، توهین و بی حرمتی به پیکر جانباختگان، غارت و چپاول دار و ندار مردم تحت ستم روژاوا و همه ی جنایت های که بر علیه بشریت انجام می گیرد شریک هستند. در مقابل چشمان همه ی جهان ترکیه گروه های تروریستی به جامانده از داعش در سوریه و عراق را زیر چتر اپوزیسیون ارتش آزاد جمع کرده، آشکار آن ها را بر علیه نیروهای سوریه دمکراتیک و در راستای منافع توسعه طلبانه خود به کار می گیرد.
@Peshrawcpiran پیشرو
👇👇👇
💢"طیب اردوغان" امروز در قامتِ "آدولف هیتلر" دیروز
#شورش_کریمی
⭕️در ابتدا می خواهم در خصوص اسم رمزی که اردوغان برای حمله به روژاوا و به خصوص عفرین انتخاب کرده است، نکته ای را که تاکنون شاید کسی به آن نپرداخته باشد ، بیان کنم. در کتاب " آدولف هیتلر" ( "نبرد من" ترجمه فرشاد) فاشیست آلمانی که در روئیای فرمانروایی بر جهان در جنگ جهانی دوم بیش از ۵۰ میلیون انسان را قربانی سیاست های نژاد پرستانه خود کرد، پاراگرافی وجود دارد که اشاره به شاخه زیتون و شمشیر ملت فاتح دارد و گمان می کنم اردوغان نیز اسم این عملیات را به الهام از این نوشته گرفته باشد و همچنان که بسیاری تشخیص داده اند اردوغان رویایی امپراطوری عثمانی را در سر دارد اما شکی وجود ندارد که سرنوشتی بهتر از هیتلر در انتظارش نیست؛
" ما آن صلحی که در سایه "شاخه زیتون" به دست آمده است و اشک های آسان خواهان اشک ریز و گریان مسالمت، آن را به هیجان می آورد، نمی خواهیم. ما صلحی می خواهیم که ضامن آن شمشیر فاتح ملتِ بهتر و برتری است که سراسر دنیا را به خدمت تمدن برتر در آورده است" (نبرد من ، ص ۵۱)
در اوایل شروع حمله ترکیه به عفرین که به اسم (شاخه زیتون) با رضایت و اطلاع ناتو بود، به جز نشان دادن چراغ سبز به ترکیه برای حمله، آمریکا هیچ گاه به صورت رسمی خواستار توقف یا عقب نشینی ترکیه از عفرین را نکرده است، بلکه خواستار خویشتن داری بود. روسیه هم در مقابل این تجاوز آشکارِ ترکیه سکوتی که نشان از رضایت داشت را پیشه خود کرد و بدون شک اجازه دادن به ترکیه با مضمون محافظت از مرزها، در مقابل سازش کردن ترکیه در برابر منافع روسیه در سوریه است. روسیه ای که در تلاش است با دادن قطعه ای کوچک از کیک سوریه به ترکیه از تضاد منافع آمریکا و ترکیه در مسئله سوریه به نفع خود استفاده کند. کشورهای اروپایی هم در مقابل جنایات ترکیه در روژاوا سکوت را اختیار کرده اند و به بیزینس پر سود فروش تسلیحات نظامی به ترکیه مشغولند. سازمان ملل متحد هم اصل بنیادی خود مبتنی بر حق حاکمیت دولتها بر مرزهای شناخته شده بین المللی را زیر سبیلی رد کرد.
اکنون مسئله کُرد در روژاوا گرفتارِ چنگ منافع آمریکا و روسیه و هم پیمانانشان است. روسیه در تلاش برای برقراری هژمونی منطقه ای خود و انتقام همکاری نیروهای سوریه دمکراتیک با آمریکا را می گیرد. آمریکا و کشورهای اروپایی هم حفظ منافع با کشور هم پیمانشان در ناتو را مقدم تر است از دفاعِ از ملتی بی دولت که مهم نیست سرنوشت شان به کجا می رود. در مقابل این تضاد منافع قدرت های بزرگ، جنبش روژاوا حامل خواسته های دمکراتیک و برابری طلبانه ای ست که میلیون ها انسان را در سراسر جهان به حرکت در می آورد و همچنین دارای پایگاه اجتماعی وسیع و یگان های نظامی مدافع خلق که در نتیجه چندین سال متمادی جنگ با داعش از آمادگی رزمی بالایی برخوردارند. عفرین نقطه تلاقی این مسئله مهم برای اذهان عمومی در سراسر جهان است، که چگونه کشورهای سرمایه داری در مقابل این پروسه اخلاقی دفاع از حقوق بشر که سنگ آن را به سینه می زنند در مقابل ژینوساید دیکتاتوری فاشیست اردوغان سکوت کرده اند.
حمله وحشیانه و غیر انسانی حکومت فاشیستی ترکیه به روژاوا و سکوت مجامع بین المللی و شورای امنیت در مورد جنایات ترکیه در یک جنگ نابرابر بینِ دومین ارتش ناتو که به همه نوع سلاح سنگین از توپ، تانک و جت های جنگی بهره می گیرد، در مقابل جنبشی که از ابتدایی ترین تسلیحات نظامی برخوردار است و در راه دفاع از تعیین سرنوشت و دفاع از دستاوردهای دمکراتیک می جنگند، این مسائل مجموعه سوال های مهمی را طرح می کند، که بارزترین شان زیر پا نهادن پایه های حقوق بشر، زیر پا نهادن پایه های اصلی پیمان نامه های خودِ سازمان ملل است. مسئله تاّمل برانگیز این است، که قدرت های بزرگ سرمایه داری حاضرند در راستای منافع خود هر چیزی که در جوامع انسانی ارزش به حساب می آید را قربانی مصلحت خود کنند.
در این جنایات اردوغان بر علیه جنبش دمکراتیک روژاوا، امروزه مجامع بین المللی و حقوق بشری خود شریک این جنایات با دولت ترکیه هستند. جنایت های جنگی در کشتن زنان و کودکان و به طور کل غیر نظامیان، آواره کردن مردم از سرزمین های خود و تغییر دموگرافی آن به قصد نابود کردن یک ملت، تخریب و نابود کردن محیط زیست، آزار و اذیت اَسیرهای جنگی، توهین و بی حرمتی به پیکر جانباختگان، غارت و چپاول دار و ندار مردم تحت ستم روژاوا و همه ی جنایت های که بر علیه بشریت انجام می گیرد شریک هستند. در مقابل چشمان همه ی جهان ترکیه گروه های تروریستی به جامانده از داعش در سوریه و عراق را زیر چتر اپوزیسیون ارتش آزاد جمع کرده، آشکار آن ها را بر علیه نیروهای سوریه دمکراتیک و در راستای منافع توسعه طلبانه خود به کار می گیرد.
@Peshrawcpiran پیشرو
👇👇👇
دو_جناح_رژیم_اسلامی_در_بن_بست_سیاسی.pdf
210 KB
"دو جناح رژیم اسلامی در بن بست سیاسی و اقتصادی"
✍ #شورش_کریمی
💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
✍ #شورش_کریمی
💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
peshrawcpiran.pdf
115.9 KB
#نقشه_راه_پژاک_نقد #در_مقابل_نسیه"
✍ #شورش_کریمی
💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
✍ #شورش_کریمی
💎 کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
اعتصاب_عمومی_در_شهرهای_کردستان_پیروز.pdf
220.1 KB
✊ #اعتصاب_عمومی_در_شهرهای #کردستان_پیروز_شد
✍ #شورش_کریمی
💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
✍ #شورش_کریمی
💎کانال رسمی حزب کمونیست ایران
@peshrawcpiran
@peshrawcpiran
Peshrawcpiran
Photo
✍ #مطالب_رسیده ۹۸/۰۵/۱۷
نکاتی در مورد یک میزگرد تلویزیونی
#شورش_کریمی
سه شنبه - ۱۵ مرداد - ۱۳۹۸ , 06 - 08 - 2019
در میزگردی تلویزیونی که از کانال " دمکراسی شورائی " جمعه 11 مرداد 1398 پخش شد، رفقا صلاح مازوجی از حزب کمونیست ایران، رفیق حسن حسام از سازمان راه کارگر، رفیق یدی شیشوانی از اتحاد فدائیان کمونیست و رفیق توکل از سازمان فدائیان اقلیت شرکت داشتند. مواضعی در این میزگرد تلویزیونی مطرح شد که لازم دانستم در خصوص آن نکاتی را به عرض برسانم.
1_ روشن است که من مواضع کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را در این زمینه کاملا روشن و موثر می دانم. این مواضع هم تاریخی و هم سیاسی و هم تجربه شده هستند. در واقع امروز مشاهده می کنیم که امروز مواضع کومه له در مورد مذاکره با دشمن، به گفتمان غالب در جامعه کردستان تبدیل شده است و این نشانه نفوذ معنوی کومله و تاثیر سیاستهایش در مقیاس اجتماعی است.
در این مناظره به جز سخنان رفیق صلاح که منطبق با مواضع رسمی جریان ما بود و در واقع مستدل و متقاعد کننده بود، آنچه که از زبان سه شرکت کننده دیگر شنیدیم، از یک طرف نمایش سطح پائین دانش و تجربه، نمایش غیر سیاسی بودن، و نشانه روشنی از پادر هوا بودن مواضع آنها بود. کسانی با چنین سطح نازلی از دانش و فرهنگ هرگز نمی توانند در موقعیت رهبری جنبش و جامعه قرار گیرند و چه بسا در حفظ وحدت سازمان خود نیز چندان توفیقی بدست نیاورند. از طرف دیگر در نقد رفیق صلاح بسیار غیر مستند و غیر مستدل و آژیتاسیونی سخن می گفتند. یک ناظر بیرونی که به بحث این رفقا گوش داده باشد چیزی جز آشفتگی و اغتشاش ذهنی از آن نتیجه تمی گیرد. اگر کسی میخواهد ببیند که گروههائی که این رفقا نمایندگی می کرده اند، چرا همچنان منزوی و در فضای سیاسی ایران بی تاثیر هستند، شاید بررسی همین یک نمونه برای وی کافی باشد.
2- بحران اعتماد
در ابتدا این میزگرد رفیق صلاح مازوجی به عنوان دبیر کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران، روند وقایع را به همان صورتی که اتفاق افتاده بود بیان کردند. اما ظاهرا فاکت ها و بیان وقایع مورد قبول هر سه نفری که در این میزگرد حضور داشتند، قرار نگرفت. هر سه نفر از رهبران گروههائی بودند که در نوعی ائتلاف با حزب کمونیست ایران مشارکت دارند. اما در کمال تعجب از همان نخستین لحظات اول شروع بحث بی اعتمادی خود را به نمایش گذاشتند. صحبتهای رفیق صلاح در بیان ماوقع واضح و مستند بود. اما آنها از اول تا انتهای بحث همچنان بر موضع انکار خود پافشاری می کردند. چنین شیوه ای از بحث آنهم با رفیقی که با آنها در یک اتحاد استراتژیک هم قرار دارد و هنوز جوهر بیانیه مشترکشان در مورد اوضاع سیاسی ایران خشک نشده است، اخلاق سیاسی نازلی را به نمایش گذاشت. در واقع آنها نه تنها در منطق و استدلال و فاکت و سیاست کم آوردند، بلکه در زمینه اخلاق سیاسی هم متاسفانه رفوزه شدند.
از این هم بدتر به مصداق ضرب المثل: " کافر همه را به کیش خود پندارد" رفیق حسن حسام می گوید: " رفیق صلاح من می دانم نظرات تو را، می دانم تو اینجا در این برنامه نمی توانی نظرات خودت را بگویی چون مجبور هستی پرنسیب های تشکیلاتی را رعایت کنی، تو در مقاله ات نوشته ای دیپلماسی سری محکوم است، من با این موافق ام ". رفیق حسن حسام اگر کمی از معلومات تاریخی خود را در ذهن مرور می کرد، هرگز به این تصور دچار نمی شد که گویا این فقط رفیق صلاح است که مخالف دیپلماسی سری است . کومه له، حزب کمونیست ایران، مگر رهبرانش، ارگانهایش، اعضایش، در طول چند دهه مبارزه انقلابی جز این اندیشیده اند، جز این عمل کرده اند؟ انتظار می رفت که کسی مانند رفیق حسن حسام با این همه تجربه، می بایستی قدری زیرکانه و پوشیده تر " نان به قرض می داد" و تفرقه اندازی می کرد.
2_مسئله ملی
یکی دیگر از مباحثی که رفقای مورد اشاره در این میزگرد تلویزیونی به آن پرداختند: مسئله ملی و راه حل های آن بود.مجری برنامه سوال می کند که، آیا در ایران پدیده ای به اسم ستم ملی وجود دارد ؟ بلی وجود دارد. چگونه می توان آن را حل کرد ؟ “فقط با انقلاب سوسیالیستی که طبقه کارگر بتواند رژیم اسلامی را سرنگون کند و جامعه سوسیالیستی را بسازد، آنوقت نه با زور بلکه با وحدت داوطلبانه در یک کشور واحد با کارگران سراسر ایران، ستم ملی هم برطرف می شود.” این ها بیان فشرده جواب های هر سه رفیق به جز رفیق صلاح مازوجی بود. گویا در گوشه و کنار دنیا، این همه دولتهای استقلال یافته، این همه مسائل حل شده ملی، همه در نتیجه انقلابهای سوسیالیستی اتفاق افتاده اند!
🆔️ @peshrawcpiran
👇👇👇
نکاتی در مورد یک میزگرد تلویزیونی
#شورش_کریمی
سه شنبه - ۱۵ مرداد - ۱۳۹۸ , 06 - 08 - 2019
در میزگردی تلویزیونی که از کانال " دمکراسی شورائی " جمعه 11 مرداد 1398 پخش شد، رفقا صلاح مازوجی از حزب کمونیست ایران، رفیق حسن حسام از سازمان راه کارگر، رفیق یدی شیشوانی از اتحاد فدائیان کمونیست و رفیق توکل از سازمان فدائیان اقلیت شرکت داشتند. مواضعی در این میزگرد تلویزیونی مطرح شد که لازم دانستم در خصوص آن نکاتی را به عرض برسانم.
1_ روشن است که من مواضع کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را در این زمینه کاملا روشن و موثر می دانم. این مواضع هم تاریخی و هم سیاسی و هم تجربه شده هستند. در واقع امروز مشاهده می کنیم که امروز مواضع کومه له در مورد مذاکره با دشمن، به گفتمان غالب در جامعه کردستان تبدیل شده است و این نشانه نفوذ معنوی کومله و تاثیر سیاستهایش در مقیاس اجتماعی است.
در این مناظره به جز سخنان رفیق صلاح که منطبق با مواضع رسمی جریان ما بود و در واقع مستدل و متقاعد کننده بود، آنچه که از زبان سه شرکت کننده دیگر شنیدیم، از یک طرف نمایش سطح پائین دانش و تجربه، نمایش غیر سیاسی بودن، و نشانه روشنی از پادر هوا بودن مواضع آنها بود. کسانی با چنین سطح نازلی از دانش و فرهنگ هرگز نمی توانند در موقعیت رهبری جنبش و جامعه قرار گیرند و چه بسا در حفظ وحدت سازمان خود نیز چندان توفیقی بدست نیاورند. از طرف دیگر در نقد رفیق صلاح بسیار غیر مستند و غیر مستدل و آژیتاسیونی سخن می گفتند. یک ناظر بیرونی که به بحث این رفقا گوش داده باشد چیزی جز آشفتگی و اغتشاش ذهنی از آن نتیجه تمی گیرد. اگر کسی میخواهد ببیند که گروههائی که این رفقا نمایندگی می کرده اند، چرا همچنان منزوی و در فضای سیاسی ایران بی تاثیر هستند، شاید بررسی همین یک نمونه برای وی کافی باشد.
2- بحران اعتماد
در ابتدا این میزگرد رفیق صلاح مازوجی به عنوان دبیر کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران، روند وقایع را به همان صورتی که اتفاق افتاده بود بیان کردند. اما ظاهرا فاکت ها و بیان وقایع مورد قبول هر سه نفری که در این میزگرد حضور داشتند، قرار نگرفت. هر سه نفر از رهبران گروههائی بودند که در نوعی ائتلاف با حزب کمونیست ایران مشارکت دارند. اما در کمال تعجب از همان نخستین لحظات اول شروع بحث بی اعتمادی خود را به نمایش گذاشتند. صحبتهای رفیق صلاح در بیان ماوقع واضح و مستند بود. اما آنها از اول تا انتهای بحث همچنان بر موضع انکار خود پافشاری می کردند. چنین شیوه ای از بحث آنهم با رفیقی که با آنها در یک اتحاد استراتژیک هم قرار دارد و هنوز جوهر بیانیه مشترکشان در مورد اوضاع سیاسی ایران خشک نشده است، اخلاق سیاسی نازلی را به نمایش گذاشت. در واقع آنها نه تنها در منطق و استدلال و فاکت و سیاست کم آوردند، بلکه در زمینه اخلاق سیاسی هم متاسفانه رفوزه شدند.
از این هم بدتر به مصداق ضرب المثل: " کافر همه را به کیش خود پندارد" رفیق حسن حسام می گوید: " رفیق صلاح من می دانم نظرات تو را، می دانم تو اینجا در این برنامه نمی توانی نظرات خودت را بگویی چون مجبور هستی پرنسیب های تشکیلاتی را رعایت کنی، تو در مقاله ات نوشته ای دیپلماسی سری محکوم است، من با این موافق ام ". رفیق حسن حسام اگر کمی از معلومات تاریخی خود را در ذهن مرور می کرد، هرگز به این تصور دچار نمی شد که گویا این فقط رفیق صلاح است که مخالف دیپلماسی سری است . کومه له، حزب کمونیست ایران، مگر رهبرانش، ارگانهایش، اعضایش، در طول چند دهه مبارزه انقلابی جز این اندیشیده اند، جز این عمل کرده اند؟ انتظار می رفت که کسی مانند رفیق حسن حسام با این همه تجربه، می بایستی قدری زیرکانه و پوشیده تر " نان به قرض می داد" و تفرقه اندازی می کرد.
2_مسئله ملی
یکی دیگر از مباحثی که رفقای مورد اشاره در این میزگرد تلویزیونی به آن پرداختند: مسئله ملی و راه حل های آن بود.مجری برنامه سوال می کند که، آیا در ایران پدیده ای به اسم ستم ملی وجود دارد ؟ بلی وجود دارد. چگونه می توان آن را حل کرد ؟ “فقط با انقلاب سوسیالیستی که طبقه کارگر بتواند رژیم اسلامی را سرنگون کند و جامعه سوسیالیستی را بسازد، آنوقت نه با زور بلکه با وحدت داوطلبانه در یک کشور واحد با کارگران سراسر ایران، ستم ملی هم برطرف می شود.” این ها بیان فشرده جواب های هر سه رفیق به جز رفیق صلاح مازوجی بود. گویا در گوشه و کنار دنیا، این همه دولتهای استقلال یافته، این همه مسائل حل شده ملی، همه در نتیجه انقلابهای سوسیالیستی اتفاق افتاده اند!
🆔️ @peshrawcpiran
👇👇👇
تفکر انتقادی
✍#شورش_کریمی
شنبه - ۲۶ مرداد
یکی ملزومات پیشرفت و تکامل هر جامعه ای در جهت تغییرات رادیکال، فراهم ساختن زمینه فرهنگ نقد است. نقدی که بر پایه اندیشه، آگاهی، منطق، دانش و تجربه استوار باشد.
جوامع پیشرفته غربی در اثر مبارزات اجتماعی تا حدودی حاضر به پذیرش آزادی بیان و نقد شده است. جنبش های روشنگری- انتقادی از قرون وسطا تا کنون سهمی بزرگ در آگاهی سیاسی و اجتماعی و تغییرات کلی و انقلابی و در مجموع، پیشرفت این جوامع داشته اند.
اما متاسفانه فرهنگ نقد در جامعه ایران و شاید در جوامع نظیر آن به اندازه ای سطحی و لاابالی گرانه و سهل انگارانه شده است، که انگار تازه از زیر سنگ درآمده است و هیچ ربطی به جامعه و تحولات آن ندارد و معلوم نیست جز ارضاء هوسهای روشنفکرانه بی مایه، قرار است به کدام نیاز این جامعه جواب بدهد. نقد سیاسی و نقد اجتماعی در جامعه پیچیده ای چون ایران تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی، تیزبینی، دانش و تجربه ای را میطلبد که به نظر نمی رسد بسیاری از منتقدین تازه از راه رسیده ما حتی تلاشی در جهت دست یابی به آن انجام دهند. در بهترین حالت آنقدر در چنبره فرم و قالب منجمد ایدئولوژیک گرفتار است که در عین راستگوئی نمی تواند از دام آن رها شود.
باید بگویم که هیچ چیز در جامعه ما به اندازه جایگاه و فرهنگ نقد، معنا و مفهوم خودش را از دست نداده است، نقد به سطحی از اظهار نظرات روزمره و گاهی معامله گرانه و یا در بهترین حالت پاسخ به دغدغه های شخصی تقلیل پیدا کرده است. این شکل از نقد نمی تواند ما را به سوی تغییرات ریشه ای و بنیاد نهادن دنیای تازه راهنمایی کند. توانایی دادن ایده و دنیایی نو از این واقعیات پر از تناقضات اطرافمان را ندارد. پس از مدتی که نداهایش در جامعه پاسخی نمی گیرد، یا به خود فریبی دچار می شود و به دنبال آن به حرکات اپورتونیستی در می غلطد و یا سر خورده و مایوس از زمین و زمان ناامید می شود.
مارکسیسم بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ انتقادی مدرن است. مارکسیسم آن شکل انتقادی است که به شیوه ای منطقی و علمی از عهده درک و تشریح، چگونگی کار کرد و چرائی این سیستم، برآمده است و راه برون رفت از آن را هم نشان داده است. به همین دلیل می توان گفت که مارکسیزم محصول تفکر انتقادی و روشنگری است، اما نه در سطحی که به آن اشاره شد، بلکه در معنای علمی، عقلانی و عمیق آن. اگرچه نمی تواند آینده را پیشگویی کند، ولی می تواند از مشاهده روندها، وقایع و تکامل آنها، مجموع سیستم سرمایه داری را با بینشی انتقادی جهت رسیدن به خواسته ها و مطالبات پیشرو بشریت ارزیابی و تحلیل کند. و راه های عینی و واقعی را جهت دگرگونی ریشه ای یا انقلاب روشن کند.
امروزه انسان های را می بینیم که همانند روبات عمل می کند، به این معنی که در آنها باور به جوهر انسانی خود و کشف سرزمین های جدید و خلاقیت که سرشت انسانی است نادیده گرفته می شود و فراتر از آن نقد را در چهارچوب داده های ذهنی خود محصور کرده اند. از طرف دیگر، البته که بدونه باور به تغییرات ریشه ای و اندیشه های رهایی بخش نمی توان در مقابل دشواری ها پایدار بود، اما باور و ایمانی می تواند آفریننده باشد که در مرکز آن عقلانیت پیشرو و نقد به هر آنچه که وجود دارد، قرار داشته باشد. نقد نیازی به، بازخواست، سرزنش، آوردن کلام عاطفی مطابق اقتضای مقام و مناسب حال مخاطب، ندارد. نقد علمی و عقلانی، نیازمند منتشر کردن اطلاعات غیر واقعی و ساختگی و منحرف کردن ذهنیت توده ها، نیست. بلکه خوانشی دقیق، گسترده، ریز و برنامه ای را میطلبد.
این فرهنگ نقد هیچ چیز را تولید نمی کند و تاریخ اش به پایان رسیده است، نه تنها هیچ معرفت و اندیشه ای نوینی را به ما نمی دهد، بلکه ربطی به نقد ندارد و متاسفانه دوباره به خدمتکار سیستم تبدیل خواهد شد. به این معنی که چون در جوهر خود از خلاقیت، ابتکار، شادابی، دقت و رعایت اصول منطقی تهی است، توانایی و پتانسیل ارائه تفسیری ویژه و روشن در اموری که به آنها می پردازد، را ندارد. در نتیجه از رسیدن به اهداف عینی باز خواهد ماند. از سویی دیگر به دلیل اینکه از مهارت، فن و هنر نقد تهی است می تواند به ابزاری در خلاف جهت خود تبدیل شود و به جای اینکه آفریننده ایده های پیشرو و مترقی باشد، خصلت ویرانگری و تخریب را داشته باشد.
جامعه ای ایران با همه مشکلات و فجایعی که در نتیجه عمر 40 ساله جمهوری اسلامی، حمل می کند، هیچ زمانی مانند امروز که از طرفی حکومت در تنگای حفظ قدرت و جدال باندهای حکومتی قرار دارد، و از طرف دیگر اکثریت جامعه ایران با اشکال و شیوه های گوناگون از طبقه کارگر، دانشجو، معلمان، پرستاران، کارمندان، ملت های تحت ستم، زنان، کودکان، فعالان محیط زیست، نویسندگان، رانندگان کامیون و کامیونداران، بازنشستگان، اقلیت های جنسی و مذهبی، مالباختگان و کشاورزان همه تحت ستم و استثمار
👇👇👇
✍#شورش_کریمی
شنبه - ۲۶ مرداد
یکی ملزومات پیشرفت و تکامل هر جامعه ای در جهت تغییرات رادیکال، فراهم ساختن زمینه فرهنگ نقد است. نقدی که بر پایه اندیشه، آگاهی، منطق، دانش و تجربه استوار باشد.
جوامع پیشرفته غربی در اثر مبارزات اجتماعی تا حدودی حاضر به پذیرش آزادی بیان و نقد شده است. جنبش های روشنگری- انتقادی از قرون وسطا تا کنون سهمی بزرگ در آگاهی سیاسی و اجتماعی و تغییرات کلی و انقلابی و در مجموع، پیشرفت این جوامع داشته اند.
اما متاسفانه فرهنگ نقد در جامعه ایران و شاید در جوامع نظیر آن به اندازه ای سطحی و لاابالی گرانه و سهل انگارانه شده است، که انگار تازه از زیر سنگ درآمده است و هیچ ربطی به جامعه و تحولات آن ندارد و معلوم نیست جز ارضاء هوسهای روشنفکرانه بی مایه، قرار است به کدام نیاز این جامعه جواب بدهد. نقد سیاسی و نقد اجتماعی در جامعه پیچیده ای چون ایران تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی، تیزبینی، دانش و تجربه ای را میطلبد که به نظر نمی رسد بسیاری از منتقدین تازه از راه رسیده ما حتی تلاشی در جهت دست یابی به آن انجام دهند. در بهترین حالت آنقدر در چنبره فرم و قالب منجمد ایدئولوژیک گرفتار است که در عین راستگوئی نمی تواند از دام آن رها شود.
باید بگویم که هیچ چیز در جامعه ما به اندازه جایگاه و فرهنگ نقد، معنا و مفهوم خودش را از دست نداده است، نقد به سطحی از اظهار نظرات روزمره و گاهی معامله گرانه و یا در بهترین حالت پاسخ به دغدغه های شخصی تقلیل پیدا کرده است. این شکل از نقد نمی تواند ما را به سوی تغییرات ریشه ای و بنیاد نهادن دنیای تازه راهنمایی کند. توانایی دادن ایده و دنیایی نو از این واقعیات پر از تناقضات اطرافمان را ندارد. پس از مدتی که نداهایش در جامعه پاسخی نمی گیرد، یا به خود فریبی دچار می شود و به دنبال آن به حرکات اپورتونیستی در می غلطد و یا سر خورده و مایوس از زمین و زمان ناامید می شود.
مارکسیسم بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ انتقادی مدرن است. مارکسیسم آن شکل انتقادی است که به شیوه ای منطقی و علمی از عهده درک و تشریح، چگونگی کار کرد و چرائی این سیستم، برآمده است و راه برون رفت از آن را هم نشان داده است. به همین دلیل می توان گفت که مارکسیزم محصول تفکر انتقادی و روشنگری است، اما نه در سطحی که به آن اشاره شد، بلکه در معنای علمی، عقلانی و عمیق آن. اگرچه نمی تواند آینده را پیشگویی کند، ولی می تواند از مشاهده روندها، وقایع و تکامل آنها، مجموع سیستم سرمایه داری را با بینشی انتقادی جهت رسیدن به خواسته ها و مطالبات پیشرو بشریت ارزیابی و تحلیل کند. و راه های عینی و واقعی را جهت دگرگونی ریشه ای یا انقلاب روشن کند.
امروزه انسان های را می بینیم که همانند روبات عمل می کند، به این معنی که در آنها باور به جوهر انسانی خود و کشف سرزمین های جدید و خلاقیت که سرشت انسانی است نادیده گرفته می شود و فراتر از آن نقد را در چهارچوب داده های ذهنی خود محصور کرده اند. از طرف دیگر، البته که بدونه باور به تغییرات ریشه ای و اندیشه های رهایی بخش نمی توان در مقابل دشواری ها پایدار بود، اما باور و ایمانی می تواند آفریننده باشد که در مرکز آن عقلانیت پیشرو و نقد به هر آنچه که وجود دارد، قرار داشته باشد. نقد نیازی به، بازخواست، سرزنش، آوردن کلام عاطفی مطابق اقتضای مقام و مناسب حال مخاطب، ندارد. نقد علمی و عقلانی، نیازمند منتشر کردن اطلاعات غیر واقعی و ساختگی و منحرف کردن ذهنیت توده ها، نیست. بلکه خوانشی دقیق، گسترده، ریز و برنامه ای را میطلبد.
این فرهنگ نقد هیچ چیز را تولید نمی کند و تاریخ اش به پایان رسیده است، نه تنها هیچ معرفت و اندیشه ای نوینی را به ما نمی دهد، بلکه ربطی به نقد ندارد و متاسفانه دوباره به خدمتکار سیستم تبدیل خواهد شد. به این معنی که چون در جوهر خود از خلاقیت، ابتکار، شادابی، دقت و رعایت اصول منطقی تهی است، توانایی و پتانسیل ارائه تفسیری ویژه و روشن در اموری که به آنها می پردازد، را ندارد. در نتیجه از رسیدن به اهداف عینی باز خواهد ماند. از سویی دیگر به دلیل اینکه از مهارت، فن و هنر نقد تهی است می تواند به ابزاری در خلاف جهت خود تبدیل شود و به جای اینکه آفریننده ایده های پیشرو و مترقی باشد، خصلت ویرانگری و تخریب را داشته باشد.
جامعه ای ایران با همه مشکلات و فجایعی که در نتیجه عمر 40 ساله جمهوری اسلامی، حمل می کند، هیچ زمانی مانند امروز که از طرفی حکومت در تنگای حفظ قدرت و جدال باندهای حکومتی قرار دارد، و از طرف دیگر اکثریت جامعه ایران با اشکال و شیوه های گوناگون از طبقه کارگر، دانشجو، معلمان، پرستاران، کارمندان، ملت های تحت ستم، زنان، کودکان، فعالان محیط زیست، نویسندگان، رانندگان کامیون و کامیونداران، بازنشستگان، اقلیت های جنسی و مذهبی، مالباختگان و کشاورزان همه تحت ستم و استثمار
👇👇👇
#مقالات_پیشرو
زنده باد کمیته های مردمی برای مقابله با بحران
#شورش_کریمی
https://telegra.ph/%DA%A9%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%A7-03-22
🆔 @peshrawcpiran
زنده باد کمیته های مردمی برای مقابله با بحران
#شورش_کریمی
https://telegra.ph/%DA%A9%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%A7-03-22
🆔 @peshrawcpiran
Telegraph
کرونا
زنده باد کمیته های مردمی برای مقابله با بحران جهان درگیر بحران مقابله با کرونا است. ویروس مرگباری که تا کنون جان هزاران نفر را گرفته است و زندگی صدها هزار نفر دیگر را تهدید و سازمان زندگی را به شدت تحت تاثیر قرار داده و بسیاری از امور روتین را عملا مختل کرده…