#هنر_و_ادبیات_کارگری
«رکاوارن»
در آغوش گشودهٔ تو میگذارم
ساز خوانندگیام را،
پُتک معدنچیان و گاوآهن برزگران را.
به سادگی تمام، سپاسگزار توام
برای خاطر نورت.
با نسیم،
با نسیم علفزاران صدای تو نیز میورزد
تا اعماق صحراها و دوردستهای جنوب.
درخت بالندۀ آنهمه امید!
در دل خورشید زاده شدی.
میوهات میرسد
و آواز سر میدهد تا حصول آزادی.
#ویکتور_خارا
🖋ترجمه:
#احمد_شاملو
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
«رکاوارن»
در آغوش گشودهٔ تو میگذارم
ساز خوانندگیام را،
پُتک معدنچیان و گاوآهن برزگران را.
به سادگی تمام، سپاسگزار توام
برای خاطر نورت.
با نسیم،
با نسیم علفزاران صدای تو نیز میورزد
تا اعماق صحراها و دوردستهای جنوب.
درخت بالندۀ آنهمه امید!
در دل خورشید زاده شدی.
میوهات میرسد
و آواز سر میدهد تا حصول آزادی.
#ویکتور_خارا
🖋ترجمه:
#احمد_شاملو
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
به یاد میآرَمَت آماندا..
در خیابانهای بارانی،
به سوی کارخانه میدویدی...
کارخانهای که «مانوئل»
در آن کار میکرد...
با «لبـخـندی» بر پهنای صورت..
و باران در گیسوانَت.
.
« دیدارش میخواستی»...
فقط پنج دقیقه،
تـمـام ِ زندگیات در پنج دقیقه!
سوت ِ کارخانه به صدا درآمده و
زمان ِ بازگشت به کار است
و تو ، با گام برداشتن ات
همه چیز را « روشـنــایی» میبخشی
آن «پنج دقیقه»
چون گل شکوفایَت کرده ست...
.
.
به یاد میآرَمَت آماندا
در خیابانهای بارانی..
هیـچ چیز ِ دیگر اهمیتی نـداشت.
دیـدارش میخواستی
با «لبــخـندی» بر پهنای صورت
و باران در گیسوانَت
هیچ چیز ِ دیگر اهمیتی نداشت
دیــدارش میخواستی
و او،
هوای « مبـارزه » در سر،
سر به کوهها نهاد
اویی که هرگز
حتی پَشهای را نیازُرده بود.
سر به کوهها نهاد اما
و در پنج دقیقه
همه چیز پایان یافت.
سوت ِ کارخانه به صدا درآمده و
زمان ِ بازگشت به کار است.
بسیاری لیک
باز نخواهند گشت
و... مانوئل یکی از آنها است.
.
.
به یاد میآرَمَت آماندا
در خیابانهای بارانی
هیــچ چـیز ِ دیگر اهمـیتی نداشت
دیـدارش میخـواستی .....
#ویکتور_خارا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
در خیابانهای بارانی،
به سوی کارخانه میدویدی...
کارخانهای که «مانوئل»
در آن کار میکرد...
با «لبـخـندی» بر پهنای صورت..
و باران در گیسوانَت.
.
« دیدارش میخواستی»...
فقط پنج دقیقه،
تـمـام ِ زندگیات در پنج دقیقه!
سوت ِ کارخانه به صدا درآمده و
زمان ِ بازگشت به کار است
و تو ، با گام برداشتن ات
همه چیز را « روشـنــایی» میبخشی
آن «پنج دقیقه»
چون گل شکوفایَت کرده ست...
.
.
به یاد میآرَمَت آماندا
در خیابانهای بارانی..
هیـچ چیز ِ دیگر اهمیتی نـداشت.
دیـدارش میخواستی
با «لبــخـندی» بر پهنای صورت
و باران در گیسوانَت
هیچ چیز ِ دیگر اهمیتی نداشت
دیــدارش میخواستی
و او،
هوای « مبـارزه » در سر،
سر به کوهها نهاد
اویی که هرگز
حتی پَشهای را نیازُرده بود.
سر به کوهها نهاد اما
و در پنج دقیقه
همه چیز پایان یافت.
سوت ِ کارخانه به صدا درآمده و
زمان ِ بازگشت به کار است.
بسیاری لیک
باز نخواهند گشت
و... مانوئل یکی از آنها است.
.
.
به یاد میآرَمَت آماندا
در خیابانهای بارانی
هیــچ چـیز ِ دیگر اهمـیتی نداشت
دیـدارش میخـواستی .....
#ویکتور_خارا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"پرسش؟"
«پرسش من این است
هرگز به فکرتان رسیده که این سرزمین مال ماست؟
مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در اختیار دارد...
حصارها را ویران کن!!
آنها را در هم بکوب!!!
این سرزمین مال ماست»
🎙خواننده:
#ویکتور_خارا
دکلمه:
#مظفر_مقدم
ترجمه:
#احمد_شاملو
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
«پرسش من این است
هرگز به فکرتان رسیده که این سرزمین مال ماست؟
مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در اختیار دارد...
حصارها را ویران کن!!
آنها را در هم بکوب!!!
این سرزمین مال ماست»
🎙خواننده:
#ویکتور_خارا
دکلمه:
#مظفر_مقدم
ترجمه:
#احمد_شاملو
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
⚙️:#هنر_و_ادبیات_کارگری
همانند بسیاری دیگر،
من عرقریختن آموختم،
نه فهمیدم که مدرسه چیست
و نه دانستم بازی چه معنا دارد.
در سپیدهدم،
آنها مرا از رختخواب بیرون کشیدند
و در کنار پدر
با کار بزرگ شدم.
🖌:#ویکتور_خارا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
همانند بسیاری دیگر،
من عرقریختن آموختم،
نه فهمیدم که مدرسه چیست
و نه دانستم بازی چه معنا دارد.
در سپیدهدم،
آنها مرا از رختخواب بیرون کشیدند
و در کنار پدر
با کار بزرگ شدم.
🖌:#ویکتور_خارا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
Peshrawcpiran
Photo
#شعر
ترانه ـ سرود «مانیفست» (بیانیه)، آخرین اثر #ویکتور_خارا پیش از جاناختنش در استادیوم سانتیاگو بود.
متن «مانیفست» ترجمۀ #احمد_شاملو:
«نه برای خواندن است که میخوانم
نه برای عرضۀ صدایم.
نه!
من آن شعر را با آواز میخوانم
که گیتار پُر احساس من میسراید.
چرا که این گیتار قلبی زمینی دارد
و پرندهوار، پرواز کُنان در گذر است
و چون آب مقدّس
دلاوران و شهیدان را به مهر و مهربانی تعمید میدهد.
پس ترانۀ من آنچنان که "ویولتا" میگفت هدفی یافته است.
آری، گیتار من کارگر است
که از بهار میدرخشد و عطر میپراکند.
گیتار من دولتمندان جنایتکار را به کار نمیآید
که آزمندِ زر و زورند.
گیتار من به کار زحمتکشان خلق میآید
تا با سرودشان آینده شکوفا شود.
چرا که ترانه آن زمانی معنایی مییابد
که قلبش نیرومندانه در تپش باشد
و انسانی آن ترانه را بسراید
که سرودخوانان شهادت را پذیرا شود.
شعر من در مدح هیچکس نیست
و نمیسرایم تا بیگانه یی بگرید.
من برای بخش کوچک و دور دست سرزمینم میسرایم
که هر چند باریکه یی بیش نیست
امّا ژرفایش را پایانی نیست.
شعر من آغاز و پایان همه چیز است.
شعری سرشار از شجاعت؛
شعری همیشه زنده و تازه و پویا».
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
ترانه ـ سرود «مانیفست» (بیانیه)، آخرین اثر #ویکتور_خارا پیش از جاناختنش در استادیوم سانتیاگو بود.
متن «مانیفست» ترجمۀ #احمد_شاملو:
«نه برای خواندن است که میخوانم
نه برای عرضۀ صدایم.
نه!
من آن شعر را با آواز میخوانم
که گیتار پُر احساس من میسراید.
چرا که این گیتار قلبی زمینی دارد
و پرندهوار، پرواز کُنان در گذر است
و چون آب مقدّس
دلاوران و شهیدان را به مهر و مهربانی تعمید میدهد.
پس ترانۀ من آنچنان که "ویولتا" میگفت هدفی یافته است.
آری، گیتار من کارگر است
که از بهار میدرخشد و عطر میپراکند.
گیتار من دولتمندان جنایتکار را به کار نمیآید
که آزمندِ زر و زورند.
گیتار من به کار زحمتکشان خلق میآید
تا با سرودشان آینده شکوفا شود.
چرا که ترانه آن زمانی معنایی مییابد
که قلبش نیرومندانه در تپش باشد
و انسانی آن ترانه را بسراید
که سرودخوانان شهادت را پذیرا شود.
شعر من در مدح هیچکس نیست
و نمیسرایم تا بیگانه یی بگرید.
من برای بخش کوچک و دور دست سرزمینم میسرایم
که هر چند باریکه یی بیش نیست
امّا ژرفایش را پایانی نیست.
شعر من آغاز و پایان همه چیز است.
شعری سرشار از شجاعت؛
شعری همیشه زنده و تازه و پویا».
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
Peshrawcpiran
Photo
ma basyarim viktor khara_1097101823(1)
<unknown>
▪شعر (ما بسیاریم) از #ویکتور_خارا
ترجمه: #احمد_شاملو
دکلمه: #ادریس_دژبند
#MP3
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
ترجمه: #احمد_شاملو
دکلمه: #ادریس_دژبند
#MP3
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
آواز من زنجیریست
که نه بدایتی دارد و نه نهایتی.
در آواز من تمام مردم را خواهی یافت.
بگذار تا با هم بخوانیم سرود خلق را
چرا که آواز، کبوتریست که
برای رسیدن به دریا پرواز میکُند.
رها میشود
بالهایش را میگشاید
تا پرواز کند ....پرواز.
#ویکتور_خارا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
که نه بدایتی دارد و نه نهایتی.
در آواز من تمام مردم را خواهی یافت.
بگذار تا با هم بخوانیم سرود خلق را
چرا که آواز، کبوتریست که
برای رسیدن به دریا پرواز میکُند.
رها میشود
بالهایش را میگشاید
تا پرواز کند ....پرواز.
#ویکتور_خارا
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
#متن_کوتاە_پیشرو
جامعه ایی که به فقر تن دهد
دینی که دوزخ داشته باشد
و
کشوری که ستم کند
فرومایه اند
من جامعه ایی بدون شاه
دینـی بدون تحمیل
و
کشوری بدون مرز می خواهم!
✍ #ویکتور_هوگو
🆔 @peshrawcpiran
جامعه ایی که به فقر تن دهد
دینی که دوزخ داشته باشد
و
کشوری که ستم کند
فرومایه اند
من جامعه ایی بدون شاه
دینـی بدون تحمیل
و
کشوری بدون مرز می خواهم!
✍ #ویکتور_هوگو
🆔 @peshrawcpiran
🛑اعدامِ سیاسی :
منفورترین ، و فجیع ترین و مسموم ترین اعدامهاست !
♦️از همین رو ، در زمانِ انقلاب ، مراقبِ اولین سری که از بدن جدا میکنید : باشید ؛ چرا که آن سر ، اشتهای مردم را به انقلاب ؛ چند برابر میکند ...
#ویکتور_هوگو
♦️بازهم شعبده ای تکراری ! اما خون آلود و رنج اندود زیر شب کلاه جادوی حکومت آدم کش و سرمایه داری اسلامی : صدور احکام قرون وسطایی اعدام برای تعدادی دیگر از بازداشت شدگان یا اسیران در فرآیند انقلاب معاصر و نوین ایران زمین ... آری ، اینان فرزندان خورشید و خاک اند که فقط ، به قصد مطالبات بدیهی و بدوی شان ( همانا نخستین حقوق شهروندی در خصوص معیشت همگانی و نیز خفقان سیاسی و فرهنگی ) که خداوندان قدرت و اربابان ثروت ، آفریده اید ؛ به اجبار و ناگزیر ، عرصه ی خیابان را ، به تریبون میهن مان ، بدل ساختند ؛ اما اکنون ، بعد از سرکوب سراسری و مداوم اعتصابات و اعتراضات مسالمت آمیز هموطنان در سایر نقاط کشور ، توسط قوای تا دندان مسلح ولایت مطلقه ی فقیه ( به رهبری کنونی سید علی خامنه ای ) و همینطور اعمال فشار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و قضایی رژیم جنایت پیشه و خیانت محور اسلامی ، تحت شکنجه ها و تهدید های گوناگون جسمانی و روانی نسبت به زندانیان در بند و حتی وابستگان و دوستان و خصوصاً و الزاماً خانواده ی فرد تحت بازجویی ، و همبنطور اعترافات تلویزیونی و اجباری ، شاهد صدور بی رویه و اجرای بی رحمانه ی اعدام ها ، هستیم ؛ و به طور پیوسته و فزاینده ای ، دژخیمان و مزدوران وابسته به نظام منحوس سرمایه داری ، زنان و مردان و جوانان و کودکان هموطن را ، با اتهام واهی و دروغین محاربه یا مفسد فی الارض به مسلخ گاه می برند ؛ اگر چه ! هر میزان ، از ارتقای وحشت و ظلمت ، که نوعی تداوم در استیصال و درماندگی دولت اسلامی ، محسوب و تلقی می گردد : ضامن بقای این غده ی سرطانی ( حکومت کشتار و دولت انتحاری ) نخواهد بود ؛ ولی اینان ، به خیال خام شان ، چشم در رخ ملت شریف و اهل اندیشه ی ایرانی دوخته اند ؛ تا بدین طریق یا روش ، با توسل به چوبه های دار و مسلسل های شان ، هرگونه واکنش اقوام یا خلق های مظلوم ایرانی را ، در مقابل تبعیض انسانی و فاصله ی طبقاتی ، منکوب و مهار کنند ؛ به راستی ! هیچ وقت یا هرگز ، نباید اجازه و فرصت این قبیل اقدامات و نیز گسترش قتل عام های سیاسی را ، به هیولای هزاران سر حکومت سفاک و منحوس اسلامی ، داد ؛ به گمان ام : باید و باید ، با مشخصاتی از همبستگی و مختصاتی از به هم پیوستگی ، در مقیاس یک میهن مشترک ، با این اهریمنان سرمایه داری و نیز شیاطین پلید سرشت ، به قیام آکاهانه و مسلحانه ، پرداخت ؛ و علیه توحش سیستماتیک نظام سرمایه داری اسلامی ( اعم از اعدام و شکنجه و زندان و تبعید و غیرو ... ) که منجر به پیدایش و بسط اقسام فقر و انواع وبرانگی ها ، گردیده است : ایستادگی و مقاومت و مبارزه ، نمود ؛ آری ! آی هموطن ، ای انسان ، به پا خیز ... که اکنون ، وقت سوگ واری و زمان انزجار مجازی ، یا حتی تبلیغ و بیان شعارهای عاطفی و برائت جستن پوشالی از این منجلاب کودک کش ، نیست ؛ که هر گونه خاموشی یا سکوت در مقابل ابلیس پیروز مست ( سید علی خامنهای : رهبر کنونی رژیم سرمایه داری اسلامی) به علامت بی تفاوتی یا به مضمون بی تکلیفی شمایان اقوام ایرانی ، تلقی خواهد شد ؛ و بی تردید ! در پیشگاه تاریخ ، به آینده و آینه ، پاسخ گو باید باشید ؛ پس بنابراین ! یک صدا و یک دل ( آگاهانه و مسلحانه ) علیه این ماشین کشتار و سرکوب گر ، شورش و قیام ، خواهیم نمود ؛ سخن کوتاه : ثقل کلام : بی شک ! شایسته و بایسته است که ، ما تودههای زحمت کش و زیر یوغ اختناق و استبداد ( همانا وجدان های راستین و راسخ بشری ) با اتکا به پتانسیل عظیم انسانی و تداراکات ویژه ی انقلابی و خیزش های لحظه افزون ، به شاکله ی استعمار و شالوده ی ارنجاع نظام سرمایه داری اسلامی ، یورش ببریم ؛ و عاقبت ! این پرچم صلح و آزادی و زندگی را ، با ابدیت واژه و هویت گندم ، بر پا کنیم ؛ تا سرانجام : سرزمین مان را ، با اعلام و ابلاغ یک عشق عمومی یا همانا وحدت در قاب و غالب کانون های منسجم و متحد ملی ، رها و آباد سازیم ...
#اعدام_نکنید
#نه_به_اعدام
#چوبه_های_دار_بشکنیم
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#دانش_آموزان
#انقلاب_زنانه
#آزادشان_کنید
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#مرگبر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر
#اعتراضات_و_اعتصابات_سراسرى
#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است
#دانشجوی_زندانی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی
#مرگ_بر_ديكتاور
#دروغگو
#اعتراض_اعتصابات_سراسری
#اعدام_قتل_عمد_دولتی_است
#همبستگی
#جوانان_انقلابی_محلات
#انقلاب_ایران
#نه_به_کودک_کشی
#نامشان_را_به_خاطر_بسپاریم
#اعدام_قتل_عمد_قانونی
#همبستگی_ستمدیدگان
#علیه_ماشین_کشتار
#انقلاب_ادامه_دارد
📝 #یادداشت_های_فراموش_شده
✍️ #امید_آدینه
منفورترین ، و فجیع ترین و مسموم ترین اعدامهاست !
♦️از همین رو ، در زمانِ انقلاب ، مراقبِ اولین سری که از بدن جدا میکنید : باشید ؛ چرا که آن سر ، اشتهای مردم را به انقلاب ؛ چند برابر میکند ...
#ویکتور_هوگو
♦️بازهم شعبده ای تکراری ! اما خون آلود و رنج اندود زیر شب کلاه جادوی حکومت آدم کش و سرمایه داری اسلامی : صدور احکام قرون وسطایی اعدام برای تعدادی دیگر از بازداشت شدگان یا اسیران در فرآیند انقلاب معاصر و نوین ایران زمین ... آری ، اینان فرزندان خورشید و خاک اند که فقط ، به قصد مطالبات بدیهی و بدوی شان ( همانا نخستین حقوق شهروندی در خصوص معیشت همگانی و نیز خفقان سیاسی و فرهنگی ) که خداوندان قدرت و اربابان ثروت ، آفریده اید ؛ به اجبار و ناگزیر ، عرصه ی خیابان را ، به تریبون میهن مان ، بدل ساختند ؛ اما اکنون ، بعد از سرکوب سراسری و مداوم اعتصابات و اعتراضات مسالمت آمیز هموطنان در سایر نقاط کشور ، توسط قوای تا دندان مسلح ولایت مطلقه ی فقیه ( به رهبری کنونی سید علی خامنه ای ) و همینطور اعمال فشار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و قضایی رژیم جنایت پیشه و خیانت محور اسلامی ، تحت شکنجه ها و تهدید های گوناگون جسمانی و روانی نسبت به زندانیان در بند و حتی وابستگان و دوستان و خصوصاً و الزاماً خانواده ی فرد تحت بازجویی ، و همبنطور اعترافات تلویزیونی و اجباری ، شاهد صدور بی رویه و اجرای بی رحمانه ی اعدام ها ، هستیم ؛ و به طور پیوسته و فزاینده ای ، دژخیمان و مزدوران وابسته به نظام منحوس سرمایه داری ، زنان و مردان و جوانان و کودکان هموطن را ، با اتهام واهی و دروغین محاربه یا مفسد فی الارض به مسلخ گاه می برند ؛ اگر چه ! هر میزان ، از ارتقای وحشت و ظلمت ، که نوعی تداوم در استیصال و درماندگی دولت اسلامی ، محسوب و تلقی می گردد : ضامن بقای این غده ی سرطانی ( حکومت کشتار و دولت انتحاری ) نخواهد بود ؛ ولی اینان ، به خیال خام شان ، چشم در رخ ملت شریف و اهل اندیشه ی ایرانی دوخته اند ؛ تا بدین طریق یا روش ، با توسل به چوبه های دار و مسلسل های شان ، هرگونه واکنش اقوام یا خلق های مظلوم ایرانی را ، در مقابل تبعیض انسانی و فاصله ی طبقاتی ، منکوب و مهار کنند ؛ به راستی ! هیچ وقت یا هرگز ، نباید اجازه و فرصت این قبیل اقدامات و نیز گسترش قتل عام های سیاسی را ، به هیولای هزاران سر حکومت سفاک و منحوس اسلامی ، داد ؛ به گمان ام : باید و باید ، با مشخصاتی از همبستگی و مختصاتی از به هم پیوستگی ، در مقیاس یک میهن مشترک ، با این اهریمنان سرمایه داری و نیز شیاطین پلید سرشت ، به قیام آکاهانه و مسلحانه ، پرداخت ؛ و علیه توحش سیستماتیک نظام سرمایه داری اسلامی ( اعم از اعدام و شکنجه و زندان و تبعید و غیرو ... ) که منجر به پیدایش و بسط اقسام فقر و انواع وبرانگی ها ، گردیده است : ایستادگی و مقاومت و مبارزه ، نمود ؛ آری ! آی هموطن ، ای انسان ، به پا خیز ... که اکنون ، وقت سوگ واری و زمان انزجار مجازی ، یا حتی تبلیغ و بیان شعارهای عاطفی و برائت جستن پوشالی از این منجلاب کودک کش ، نیست ؛ که هر گونه خاموشی یا سکوت در مقابل ابلیس پیروز مست ( سید علی خامنهای : رهبر کنونی رژیم سرمایه داری اسلامی) به علامت بی تفاوتی یا به مضمون بی تکلیفی شمایان اقوام ایرانی ، تلقی خواهد شد ؛ و بی تردید ! در پیشگاه تاریخ ، به آینده و آینه ، پاسخ گو باید باشید ؛ پس بنابراین ! یک صدا و یک دل ( آگاهانه و مسلحانه ) علیه این ماشین کشتار و سرکوب گر ، شورش و قیام ، خواهیم نمود ؛ سخن کوتاه : ثقل کلام : بی شک ! شایسته و بایسته است که ، ما تودههای زحمت کش و زیر یوغ اختناق و استبداد ( همانا وجدان های راستین و راسخ بشری ) با اتکا به پتانسیل عظیم انسانی و تداراکات ویژه ی انقلابی و خیزش های لحظه افزون ، به شاکله ی استعمار و شالوده ی ارنجاع نظام سرمایه داری اسلامی ، یورش ببریم ؛ و عاقبت ! این پرچم صلح و آزادی و زندگی را ، با ابدیت واژه و هویت گندم ، بر پا کنیم ؛ تا سرانجام : سرزمین مان را ، با اعلام و ابلاغ یک عشق عمومی یا همانا وحدت در قاب و غالب کانون های منسجم و متحد ملی ، رها و آباد سازیم ...
#اعدام_نکنید
#نه_به_اعدام
#چوبه_های_دار_بشکنیم
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#دانش_آموزان
#انقلاب_زنانه
#آزادشان_کنید
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#مرگبر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر
#اعتراضات_و_اعتصابات_سراسرى
#آزادی_جامعه_درگرو_آزادی_زنان_است
#دانشجوی_زندانی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی
#مرگ_بر_ديكتاور
#دروغگو
#اعتراض_اعتصابات_سراسری
#اعدام_قتل_عمد_دولتی_است
#همبستگی
#جوانان_انقلابی_محلات
#انقلاب_ایران
#نه_به_کودک_کشی
#نامشان_را_به_خاطر_بسپاریم
#اعدام_قتل_عمد_قانونی
#همبستگی_ستمدیدگان
#علیه_ماشین_کشتار
#انقلاب_ادامه_دارد
📝 #یادداشت_های_فراموش_شده
✍️ #امید_آدینه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴همانند بسیاری دیگر،
من عرق ریختن آموختم،
نه فهمیدم مدرسه چیست و بازی چه معنا دارد.
در سپیده دم،
آنها مرا از رختخواب بیرون کشیدند.
در کنار پدر
با کار بزرگ شدم...
#ویکتور_خارا
💢دوشنبه ١٣ آذر۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
من عرق ریختن آموختم،
نه فهمیدم مدرسه چیست و بازی چه معنا دارد.
در سپیده دم،
آنها مرا از رختخواب بیرون کشیدند.
در کنار پدر
با کار بزرگ شدم...
#ویکتور_خارا
💢دوشنبه ١٣ آذر۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥موزیک سرود انقلابی
#ویکتور خارا
🎙ترانهی تو گلی از فلز بود.
💢جمعه ١١ اسفند ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran1
#ویکتور خارا
🎙ترانهی تو گلی از فلز بود.
💢جمعه ١١ اسفند ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran1