#معرفی_کتاب
#وحدت_عارفانه
#مسيحا_برزگر(مولف)
#شرحي_بر_كتاب_حديقة_الحقيقة_حكيم_سنايي
#خانه_معنا(ناشر)
مجدود بن آدم سنایی،مردی است با خبر که رؤیتش بر روایتش مقدم است.او آن چیزی را روایت می کند که پیشاپیش آن را دیده است.کسی که آیینه جانش را صیقل داده تا خداوند سینه او را مفتاح خزینه حکمت کند..وحدتِ عارفانه،وحدتی ذهنی نیست،بلکه وحدتی واقعی و وجودی است.خداوند اشیا را خلق کرده است،اما خود از اشیا جدا نیست.این حقیقتیاست بسیار ساده و بدیهی،او نمیتواند از اشیا جدا باشد،زیرا مرزی که او را از اشیا و اشیا را از او جدا میسازد،او را محدود میکند.درحالی که خداوند حدودی ندارد.
در وحدتِ عارفانه،نگاهِ یکیبینِ عارف،به یگانگی با هستی میرسد و بدینسان،شاهد و مشهود یکی میشوند.تنها شهود میماند و بس.در چنین یگانگی و وحدت است که اگر گردبادی نیز پیرامونِ تو بوزد،تو انسجامِ خویش را از دست نخواهی داد.مرکزِ این گردباد خواهی شد. آنگاه در دنیا خواهی بود، اما از دنیا نخواهی بود.
@pedrambook
www.pedrambook.com
#وحدت_عارفانه
#مسيحا_برزگر(مولف)
#شرحي_بر_كتاب_حديقة_الحقيقة_حكيم_سنايي
#خانه_معنا(ناشر)
مجدود بن آدم سنایی،مردی است با خبر که رؤیتش بر روایتش مقدم است.او آن چیزی را روایت می کند که پیشاپیش آن را دیده است.کسی که آیینه جانش را صیقل داده تا خداوند سینه او را مفتاح خزینه حکمت کند..وحدتِ عارفانه،وحدتی ذهنی نیست،بلکه وحدتی واقعی و وجودی است.خداوند اشیا را خلق کرده است،اما خود از اشیا جدا نیست.این حقیقتیاست بسیار ساده و بدیهی،او نمیتواند از اشیا جدا باشد،زیرا مرزی که او را از اشیا و اشیا را از او جدا میسازد،او را محدود میکند.درحالی که خداوند حدودی ندارد.
در وحدتِ عارفانه،نگاهِ یکیبینِ عارف،به یگانگی با هستی میرسد و بدینسان،شاهد و مشهود یکی میشوند.تنها شهود میماند و بس.در چنین یگانگی و وحدت است که اگر گردبادی نیز پیرامونِ تو بوزد،تو انسجامِ خویش را از دست نخواهی داد.مرکزِ این گردباد خواهی شد. آنگاه در دنیا خواهی بود، اما از دنیا نخواهی بود.
@pedrambook
www.pedrambook.com
#معرفي_كتاب
#مكاشفات
#مايستر_اكهارت(مولف)
#مسيحا_برزگر(مترجم)
#ذهن_آويز(ناشر)
در کتاب مکاشفات مایستر اکهارت مي گويد، مهم نیست که چه کاری انجام میدهیم، مهم آن است که در پس هر کاری چه اندیشهای نهفته باشد. میتوانی خدا را عشق بنامی؛ میتوانی خدا را خوبی بنامی؛ اما بهترین نام خدا این است: #شفقت
اکهارت خوش ندارد راه خود را با گناه آغاز کند، در نتیجه، با عشق آغاز مىکند. به عقیدهى اکهارت معنوى بودن یعنى زنده و بیدار بودن. راهى که اکهارت ما را به آن فرامىخواند، ابعادى چهارگانه دارد:
1 . #آفرینش. تجربهى نخست ما از خدا در شکوه و زیبایى و عظمت آفرینش نهفته است.
2 . #ترک_تعلقات و حضور. همهى آفرینش، امرى قدسىست. انسان باید چنگ تعلقات خویش را باز کند. بدینسان، او به روى بىکرانه گشوده مىشود و اشیا را همانگونه که در ذات خویش هستند مشاهده مىکند.
3 . #تجلى-ذات و #تعین_ذات. در سیر صعودى آفرینش، انسان وحدت را تجربه مىکند و تولدى دوباره مىیابد.
4 . #خلق_جدید: شفقت و #عدالت_اجتماعى. اکهارت معتقد است که ما باید نیروى خلاقهى خود را در راه استحاله فردى و اجتماعى به کار بگیریم. او بر عدالت و شفقت تکیهاى جدى دارد. او مىگوید: «کسى که حرفهاى مرا پیرامون عدالت بفهمد، همهى حرفهاى دیگر مرا مىفهمد...»
@pedrambook
www.pedrambook.com
#مكاشفات
#مايستر_اكهارت(مولف)
#مسيحا_برزگر(مترجم)
#ذهن_آويز(ناشر)
در کتاب مکاشفات مایستر اکهارت مي گويد، مهم نیست که چه کاری انجام میدهیم، مهم آن است که در پس هر کاری چه اندیشهای نهفته باشد. میتوانی خدا را عشق بنامی؛ میتوانی خدا را خوبی بنامی؛ اما بهترین نام خدا این است: #شفقت
اکهارت خوش ندارد راه خود را با گناه آغاز کند، در نتیجه، با عشق آغاز مىکند. به عقیدهى اکهارت معنوى بودن یعنى زنده و بیدار بودن. راهى که اکهارت ما را به آن فرامىخواند، ابعادى چهارگانه دارد:
1 . #آفرینش. تجربهى نخست ما از خدا در شکوه و زیبایى و عظمت آفرینش نهفته است.
2 . #ترک_تعلقات و حضور. همهى آفرینش، امرى قدسىست. انسان باید چنگ تعلقات خویش را باز کند. بدینسان، او به روى بىکرانه گشوده مىشود و اشیا را همانگونه که در ذات خویش هستند مشاهده مىکند.
3 . #تجلى-ذات و #تعین_ذات. در سیر صعودى آفرینش، انسان وحدت را تجربه مىکند و تولدى دوباره مىیابد.
4 . #خلق_جدید: شفقت و #عدالت_اجتماعى. اکهارت معتقد است که ما باید نیروى خلاقهى خود را در راه استحاله فردى و اجتماعى به کار بگیریم. او بر عدالت و شفقت تکیهاى جدى دارد. او مىگوید: «کسى که حرفهاى مرا پیرامون عدالت بفهمد، همهى حرفهاى دیگر مرا مىفهمد...»
@pedrambook
www.pedrambook.com