پاتوق کتاب زاهدان
🔹 #معرفی_کتاب های فروشگاه: #کتاب « #بهای_نابرابری » اثر نویسنده نامدار پروفسور #ژوزف_استیگلیتز ، معاون سابق بانک جهانی و دارنده #جایزه_نوبل ۲۰۰۱ در #اقتصاد است. @patogh_zahedan 🔵پاتوق کتاب زاهدان
🔹نویسنده کتاب که یکی از چهار اقتصاددان برتر جهان به شمار می آید در این #کتاب با شبکه ای از مبانی منطقی و استدلال مبانی نظام #لیبرال_سرمایه داری بین المللی و در رأس آن #آمریکا را با قدرت هر چه تمام تر به چالش کشیده است.
🔹نویسنده در تصویری کلی از #نابرابری آمریکایی می نویسد: «داستان آمریکا به طورساده چنین است: ثروتمندان ثروتمندتر میشوند، ثروتمندترین #ثروتمندان باز هم ثروتمندتر میشوند، #فقرا فقیرتر شده و تعداد آنها افزایش مییابد، #طبقه_متوسط رو به کاهش گذاشته و تحت منگنه است. درآمد آنها ثابت است یا افت میکند و تفاوت میان آنها و ثروتمندان مدام در حال افزایش است. اختلاف درآمد سرپرستان خانوار از یک سو به تفاوت دستمزد و ثروت و از سوی دیگر به تفاوت درآمد حاصل از سرمایه کشور مربوط میشود و #بیعدالتی در هر دو زمینه در حال گسترش است. با افزایش #نابرابری در کل اقتصاد، بیعدالتی در دستمزدها و حقوقهای پرداختی نیز افزایش یافته است.»
🔹مترجم در بخشی از مقدمه خویش بر این کتاب می نویسد: «پروفسور #ژوزف_اسنیگلیتز نوبلیست اقتصاد و نویسنده بهای نابرابری بهواقع در این اثر توانسته است آنچه هماکنون در جهان میگذرد را به خوبی به تصویر کشد. او چنان استادانه عمل میکند که گویی به تماشای سریالی جذاب نشستهای و البته چه سریال بدفرجامی. اما امیدواری نیز در این میان کم نیست. حجم انبوه کتب و مقالاتی که در مذمت #لیبرال_سرمایهداری حاکم بر جهان بهویژه پس از #بحران۲۰۰۷ نوشته شده است و #اعتراضات اینجا و آنجا به سیستمهای اقتصادی مبتنی بر این #تفکر ، نوید نگاهی بهتر برای آیندهای شایستهتر است، آیندهای که اقتصاد بتواند از مسیر خطایی که در پیش گرفته است نجات یابد و به مأموریت اصلی خود که ایجاد بستر برای رشد و تعالی تمام انسانهاست بازگردد، البته اگر باهوشان کمخرد بگذارند.
@patogh_zahedan
🔵پاتوق کتاب زاهدان
🔹نویسنده در تصویری کلی از #نابرابری آمریکایی می نویسد: «داستان آمریکا به طورساده چنین است: ثروتمندان ثروتمندتر میشوند، ثروتمندترین #ثروتمندان باز هم ثروتمندتر میشوند، #فقرا فقیرتر شده و تعداد آنها افزایش مییابد، #طبقه_متوسط رو به کاهش گذاشته و تحت منگنه است. درآمد آنها ثابت است یا افت میکند و تفاوت میان آنها و ثروتمندان مدام در حال افزایش است. اختلاف درآمد سرپرستان خانوار از یک سو به تفاوت دستمزد و ثروت و از سوی دیگر به تفاوت درآمد حاصل از سرمایه کشور مربوط میشود و #بیعدالتی در هر دو زمینه در حال گسترش است. با افزایش #نابرابری در کل اقتصاد، بیعدالتی در دستمزدها و حقوقهای پرداختی نیز افزایش یافته است.»
🔹مترجم در بخشی از مقدمه خویش بر این کتاب می نویسد: «پروفسور #ژوزف_اسنیگلیتز نوبلیست اقتصاد و نویسنده بهای نابرابری بهواقع در این اثر توانسته است آنچه هماکنون در جهان میگذرد را به خوبی به تصویر کشد. او چنان استادانه عمل میکند که گویی به تماشای سریالی جذاب نشستهای و البته چه سریال بدفرجامی. اما امیدواری نیز در این میان کم نیست. حجم انبوه کتب و مقالاتی که در مذمت #لیبرال_سرمایهداری حاکم بر جهان بهویژه پس از #بحران۲۰۰۷ نوشته شده است و #اعتراضات اینجا و آنجا به سیستمهای اقتصادی مبتنی بر این #تفکر ، نوید نگاهی بهتر برای آیندهای شایستهتر است، آیندهای که اقتصاد بتواند از مسیر خطایی که در پیش گرفته است نجات یابد و به مأموریت اصلی خود که ایجاد بستر برای رشد و تعالی تمام انسانهاست بازگردد، البته اگر باهوشان کمخرد بگذارند.
@patogh_zahedan
🔵پاتوق کتاب زاهدان
پاتوق کتاب زاهدان
🔹 #معرفی_کتاب های فروشگاه: #کتاب #لحظه_های_انقلاب نوشته #سیدمحمود_گلابدره_یی يکي از پرفروشترين و خواندنی ترین آثار درباره روزهای پیروزی #انقلاب_اسلامی است. @patogh_zahedan 🔵پاتوق کتاب زاهدان
برشی از کتاب:
حالا هم، باز میبینیم که این حرکت-ها و این جنب و جوشها و قدم به قدم پیشرویها در هیچ یک از فرمولهای شناخته شده و از قبل تعیین شدهی خارج از شناخت و شعور ما #مسئولین و متعهدین نمیگنجد، مثل بقیهی فرمولهایی که نگنجید.
کجا دکترهای #جامعه_شناس و #فیلسوف های ریز و درشت و اینجایی و آنجایی میتوانستند حدس بزنند که این بچههای "بروسلی" و شیفتگان موزیک و رقص و سکس و لُختی و کارتونهای فضانوردی و سریالهای پی در پی تلویزیونی و مُردهی فوتبال جام جهانی و خوانندگان پیکهای کوچک و بزرگ #آمریکا یی و کتابهای کانون پرورش فکری و این دخترهای مینی ژوپیِ هر روز به یک شکل درآ و رنگ و وارنگ و عاشقان #سریال های کوتاه و بلند و خوانندگان #مجله های خارجی و داخلی، یکباره سیاه به سر بکشند و یکباره بریزند توی خیابانها و بی اینکه بخواهند تنشان را به هم بمالند و لاس بزنند و به هم متلک بگویند و هم را اذیت بکنند، چسبیده به هم، پشت به پشت هم، با هم یک صدا داد بزنند:
"توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر نداره." و شبها سر بام خانه ها، عوض این که برای هم سوت آرتیستی بزنند و آمریکاییوار، مثل هنرپیشههای سریالها به هم دروغ بگویند، بانگ "الله اکبر" و "لا اله الا الّله" سر بدهند و روز، با اینکه بلد نیستند چادر به سر کنند، تکه پارچهی سیاهی به سر بکشند و بیایند باز توی خیابان تا در راه رهایی شهید بشوند.
این #فرهنگ کجا بود؟ آیا کسی میفهمد؟ آیا در هیچ فرمولی میگنجد؟ آیا کسی تا به حال به فکرش هم رسیده بود که با سرِبام رفتن و " #الله اکبر" گفتن و داد زدن هم میتوان فرماندهی کل قوای سومین ارتش دنیا را که حالا با ١٩١ رأی موافق و ٢٧ رأی مخالف و ١١ رأی الکی ممتنع، از مجلس رأی اعتماد هم گرفته و نخست وزیر نظامی #ایران هم، شده به گریه انداخت و این طور زبون و ذلیلش کرد؟" (لحظههای انقلاب، #محمود_گلابدرهای، انتشارات عصر داستان: ١٣٩١، ص ۵۵ ،۵۶ و ۵٧)
@patogh_zahedan
🔵پاتوق کتاب زاهدان
حالا هم، باز میبینیم که این حرکت-ها و این جنب و جوشها و قدم به قدم پیشرویها در هیچ یک از فرمولهای شناخته شده و از قبل تعیین شدهی خارج از شناخت و شعور ما #مسئولین و متعهدین نمیگنجد، مثل بقیهی فرمولهایی که نگنجید.
کجا دکترهای #جامعه_شناس و #فیلسوف های ریز و درشت و اینجایی و آنجایی میتوانستند حدس بزنند که این بچههای "بروسلی" و شیفتگان موزیک و رقص و سکس و لُختی و کارتونهای فضانوردی و سریالهای پی در پی تلویزیونی و مُردهی فوتبال جام جهانی و خوانندگان پیکهای کوچک و بزرگ #آمریکا یی و کتابهای کانون پرورش فکری و این دخترهای مینی ژوپیِ هر روز به یک شکل درآ و رنگ و وارنگ و عاشقان #سریال های کوتاه و بلند و خوانندگان #مجله های خارجی و داخلی، یکباره سیاه به سر بکشند و یکباره بریزند توی خیابانها و بی اینکه بخواهند تنشان را به هم بمالند و لاس بزنند و به هم متلک بگویند و هم را اذیت بکنند، چسبیده به هم، پشت به پشت هم، با هم یک صدا داد بزنند:
"توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر نداره." و شبها سر بام خانه ها، عوض این که برای هم سوت آرتیستی بزنند و آمریکاییوار، مثل هنرپیشههای سریالها به هم دروغ بگویند، بانگ "الله اکبر" و "لا اله الا الّله" سر بدهند و روز، با اینکه بلد نیستند چادر به سر کنند، تکه پارچهی سیاهی به سر بکشند و بیایند باز توی خیابان تا در راه رهایی شهید بشوند.
این #فرهنگ کجا بود؟ آیا کسی میفهمد؟ آیا در هیچ فرمولی میگنجد؟ آیا کسی تا به حال به فکرش هم رسیده بود که با سرِبام رفتن و " #الله اکبر" گفتن و داد زدن هم میتوان فرماندهی کل قوای سومین ارتش دنیا را که حالا با ١٩١ رأی موافق و ٢٧ رأی مخالف و ١١ رأی الکی ممتنع، از مجلس رأی اعتماد هم گرفته و نخست وزیر نظامی #ایران هم، شده به گریه انداخت و این طور زبون و ذلیلش کرد؟" (لحظههای انقلاب، #محمود_گلابدرهای، انتشارات عصر داستان: ١٣٩١، ص ۵۵ ،۵۶ و ۵٧)
@patogh_zahedan
🔵پاتوق کتاب زاهدان