پاینده ایران
تکاوران دلیر
«گویا صدام مقرر کرده بود متجاوزان عراقی روز اول در #خرمشهر سپس #اهواز و روز هفتم در تهران باشند. اما با سدی به نام #تکاوران_دریایی_بوشهر روبرو شدند؛ سدی که تمامی معادلات جنگی عراق را بهم زد و ۳۴ روز آن ها را در پشت دروازه های خرمشهر زمین گیر کرد. #دفاع_ملی»
(برگرفته از صفحه تویتر سمرقند)
@paniranist_party
تکاوران دلیر
«گویا صدام مقرر کرده بود متجاوزان عراقی روز اول در #خرمشهر سپس #اهواز و روز هفتم در تهران باشند. اما با سدی به نام #تکاوران_دریایی_بوشهر روبرو شدند؛ سدی که تمامی معادلات جنگی عراق را بهم زد و ۳۴ روز آن ها را در پشت دروازه های خرمشهر زمین گیر کرد. #دفاع_ملی»
(برگرفته از صفحه تویتر سمرقند)
@paniranist_party
پاینده ایران
سوم خرداد، روز آزاد شدن خرمشهر را گرامی میداریم.
در چنین روزی، در سوم خرداد ۱۳۶۱ خورشیدی، شهر خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال آزاد شد.
یاد تمام جانباختگان جاویدنام راه میهن در جنگ ۸ ساله، به ویژه در حماسه آزادسازی خرمشهر گرامی باد.
آزادسازی خرمشهر نشانه مقاومت مردم ایران در برابر استکبار جهانی بود.
۳ خرداد ۱۴۰۴
#ایران
#خرمشهر
@paniranist_party
سوم خرداد، روز آزاد شدن خرمشهر را گرامی میداریم.
در چنین روزی، در سوم خرداد ۱۳۶۱ خورشیدی، شهر خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال آزاد شد.
یاد تمام جانباختگان جاویدنام راه میهن در جنگ ۸ ساله، به ویژه در حماسه آزادسازی خرمشهر گرامی باد.
آزادسازی خرمشهر نشانه مقاومت مردم ایران در برابر استکبار جهانی بود.
۳ خرداد ۱۴۰۴
#ایران
#خرمشهر
@paniranist_party
پاینده ایران
سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر و روز ملی دفاع از تمامیت ارضی ایران گرامی باد
ضرورتِ تدوینِ نظریۀ بقای ایران
«در بیان چیستی و ماهیتِ ایران، من همیشه روی این مسئله تأکید داشتم که ایران یک مفهوم است. مفهومی که آبستنِ مفاهیم دیگر است. بنابراین ایران یک نام خاصِ صرفاً جغرافیایی نیست و در طی تاریخ، مفاهیمی وارد آن شده است.
هنگامی که از عبارت « ما ایرانیها» صحبت به میان آید، یعنی «ملت ایران». پس ملت هممفهومِ ایران است. همانطور که دولتِ ایران هم جزئی از خود مفهومِ ایران بود.
هنگامیکه ابنمقفع در ۱۲۰ هجری، کتابِ نامه تنسر را از پهلوی ترجمه میکند، در آغازش از «ایرانشهر» صحبت میکند. یعنی من دارم در مورد یک واقعیتی صحبت میکنم که از جهانِ باستان پایهگذاری شده و وقتی من میگویم ایرانشهر، یعنی ملت ایران یعنی سرزمین ایران، یعنی دولت ایران.
«ایران» به بیان کارل اشمیت در رسالۀ الهیاتِ سیاسی، یک کلمه Pregnant است، یعنی آبستنِ مفاهیمِ بسیار دیگری است. مضمونِ «ملت» و «وحدت ملی» داخلِ مفهومِ ایران بود، بنابراین ما همانند اروپاییها به مفاهیم جدید برای ملتسازی نیازی نداشتیم.
موضوعِ تنوع در ایران، مسئلۀ گستردگی جغرافیایی آن و قبض و بسط جغرافیا و بسیاری دیگر از مسائل، همگی نیازمند دقت نظر و نظریه است. ما نیازمندِ یک نظریۀ بقای کشور ایران هستیم. زیرا تا زمانی که این مسائل را به صورت تئوریک نفهمیم، تداومِ بقایمان به مخاطره میافتد. این در حالی است که تئوریهای معارضِ اندیشۀ بقای سرزمینی ما، همانطور که از نامش پیدا است، «نظریه» هستند و یا خود را به نظریه تبدیل کردهاند.
نظریهسازی از سرمایهای که موجبِ بقای ما شده در جهانی که نظریههای پُست مدرن و... وجود دارند، بسیار ضروری است، زیرا تا وقتی که از «سرمایه» به «نظریه» تبدیل نشود، بنیانهای معنوی بقای کشور تهدید خواهند شد و اگر به این مرحله برسیم، در آن صورت تهدید بنیانهای مادی خیلی آسان خواهد بود.
من سعی کردهام در برخی از آثارم بنیانهای این نظریه را تدوین کنم و اصولی برای آن تنظیم کنم تا مقدمهای بر اندیشیدن درونِ ایرانشهر به شمار بیاید.»
(جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران)
#خرمشهر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر و روز ملی دفاع از تمامیت ارضی ایران گرامی باد
ضرورتِ تدوینِ نظریۀ بقای ایران
«در بیان چیستی و ماهیتِ ایران، من همیشه روی این مسئله تأکید داشتم که ایران یک مفهوم است. مفهومی که آبستنِ مفاهیم دیگر است. بنابراین ایران یک نام خاصِ صرفاً جغرافیایی نیست و در طی تاریخ، مفاهیمی وارد آن شده است.
هنگامی که از عبارت « ما ایرانیها» صحبت به میان آید، یعنی «ملت ایران». پس ملت هممفهومِ ایران است. همانطور که دولتِ ایران هم جزئی از خود مفهومِ ایران بود.
هنگامیکه ابنمقفع در ۱۲۰ هجری، کتابِ نامه تنسر را از پهلوی ترجمه میکند، در آغازش از «ایرانشهر» صحبت میکند. یعنی من دارم در مورد یک واقعیتی صحبت میکنم که از جهانِ باستان پایهگذاری شده و وقتی من میگویم ایرانشهر، یعنی ملت ایران یعنی سرزمین ایران، یعنی دولت ایران.
«ایران» به بیان کارل اشمیت در رسالۀ الهیاتِ سیاسی، یک کلمه Pregnant است، یعنی آبستنِ مفاهیمِ بسیار دیگری است. مضمونِ «ملت» و «وحدت ملی» داخلِ مفهومِ ایران بود، بنابراین ما همانند اروپاییها به مفاهیم جدید برای ملتسازی نیازی نداشتیم.
موضوعِ تنوع در ایران، مسئلۀ گستردگی جغرافیایی آن و قبض و بسط جغرافیا و بسیاری دیگر از مسائل، همگی نیازمند دقت نظر و نظریه است. ما نیازمندِ یک نظریۀ بقای کشور ایران هستیم. زیرا تا زمانی که این مسائل را به صورت تئوریک نفهمیم، تداومِ بقایمان به مخاطره میافتد. این در حالی است که تئوریهای معارضِ اندیشۀ بقای سرزمینی ما، همانطور که از نامش پیدا است، «نظریه» هستند و یا خود را به نظریه تبدیل کردهاند.
نظریهسازی از سرمایهای که موجبِ بقای ما شده در جهانی که نظریههای پُست مدرن و... وجود دارند، بسیار ضروری است، زیرا تا وقتی که از «سرمایه» به «نظریه» تبدیل نشود، بنیانهای معنوی بقای کشور تهدید خواهند شد و اگر به این مرحله برسیم، در آن صورت تهدید بنیانهای مادی خیلی آسان خواهد بود.
من سعی کردهام در برخی از آثارم بنیانهای این نظریه را تدوین کنم و اصولی برای آن تنظیم کنم تا مقدمهای بر اندیشیدن درونِ ایرانشهر به شمار بیاید.»
(جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران)
#خرمشهر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
«یاد شهیدان هوانیروز ارتش ایران در آزادسازی خرمشهر را گرامی میداریم»
ویدئو: انهدام مواضع دشمن بعثی توسط هلیکوپتر کبرا هوانیروز ارتش با موشک هوا-به-زمین ماوریک به خلبانی شهید نصرالله تفضلی و شهید نصیر رادفر (شهادت:اردیبهشت ۱۳۶۱-خرمشهر)
#خرمشهر
#هوانیروز
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
«یاد شهیدان هوانیروز ارتش ایران در آزادسازی خرمشهر را گرامی میداریم»
ویدئو: انهدام مواضع دشمن بعثی توسط هلیکوپتر کبرا هوانیروز ارتش با موشک هوا-به-زمین ماوریک به خلبانی شهید نصرالله تفضلی و شهید نصیر رادفر (شهادت:اردیبهشت ۱۳۶۱-خرمشهر)
#خرمشهر
#هوانیروز
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
«به شهر ۳۷ میلیونی خرمشهر خوش آمدید"
سوم خرداد ماه سالروز آزادی خرمشهر قهرمان فرخنده باد.
به قول شهید جهان آرا "بهنگام ورود به خرمشهر وضو بگیرید زیرا هر وجب این خاک به خون شهیدی آغشته است".
برای آزادی خرمشهر، دلاوران ایثارگری از جای جای ایرانزمین آمدند و با خون پاک ایرانیشان، مالکیت با خون بر جای جای ایران را برای چندین هزار بار ثابت کردند و نشان دادند که وجب به وجب ایرانشهر تاریخی در مالکیت مشاع همه ایرانیان است و هیچ فرد و قوم و قبیلهای حق ندارد و نمیتواند ادعای مالکیت اختصاصی دارودسته و قوم و قبیله خودش را بر زیستگاه امروزیش داشته باشد. و چنین اندیشهها و عملکردهایی بیان خیانت آشکار به مالکیت مشاع و تاریخی همهی ایرانیان است و به هیچ روی در قاموس جامعه و ملت یگانه و تاریخی ایران اثر و نشانی از آن نبوده و نخواهد بود.
اگر امروزه در دورتادور ایران کنونی سرزمینهای جداشدهای از ایرانشهر بزرگ و تاریخی میبینیم که انبوهی از ایرانیان را در قالب کشورها و مرزهایی جدا از ایران کنونی به ثبت ستمکارانه و جنایت بار بینالمللی رساندهاند حتی یک وجب از آن سرزمین ها به خواست و تلاش مردمان ساکن آنها جدا نشدهاند و تماما سرزمین های اشغالی توسط بیگانگان و استعمارگران رنگارنگ هستند و به همین دلیل در تمامی آن سرزمین ها مزدورانی بیگانهپرست به نحوی و با صورتهای ظاهری متفاوت حاکم گردیدهاند که در دو نکته با هم مشترکند، یکی ضدیت قطعی با ملت تاریخی ایران و زدودن خائنانه تاریخ واقعی و پیوستگی آن مردمان به غارترفته با ایرانشهر تاریخی؛ و دیگری ضدیت آشکار با فرهنگ انسانساز ملت تاریخی و بزرگ ایران و تلاش برای زدودن همه اثار ایرانیگری و جعل تاریخهایی که هرگز نبودهاند و از جمله هر دزد و راهزن و به قول معروف جانی و قطاعالطریقی را به عنوان قهرمان و مبارز ملی!؟! قلابی برای خودشان جا زدهاند ..
بهرحال و در یک کلام مالکیت وجب به وجب ایرانشهر تاریخی با خون همه اقوام و مردمان ایرانی در درازای تاریخ حفظ شده و مالکیتی مشاع و از آن همه ملت بزرگ ایران است و کسان یا مزدورانی بنام نمایندگی دروغین از سکنه کنونی هیچ بخشی از آنها نمیتوانند و حق ندارند مالکیت آن بخشی را که امروزه در آن زندگی می کنند ملک طلق خود بدانند.
با درود به روانهای تابناک همه شهدای ایران و بویژه شهدا و آزادگان و جانبازان دوران دفاع مقدس ملت بزرگ ایران و آزادی خرمشهر قهرمان.
پاینده ایران
سرور دکتر سهراب اعظم زنگنه
#خرمشهر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
«به شهر ۳۷ میلیونی خرمشهر خوش آمدید"
سوم خرداد ماه سالروز آزادی خرمشهر قهرمان فرخنده باد.
به قول شهید جهان آرا "بهنگام ورود به خرمشهر وضو بگیرید زیرا هر وجب این خاک به خون شهیدی آغشته است".
برای آزادی خرمشهر، دلاوران ایثارگری از جای جای ایرانزمین آمدند و با خون پاک ایرانیشان، مالکیت با خون بر جای جای ایران را برای چندین هزار بار ثابت کردند و نشان دادند که وجب به وجب ایرانشهر تاریخی در مالکیت مشاع همه ایرانیان است و هیچ فرد و قوم و قبیلهای حق ندارد و نمیتواند ادعای مالکیت اختصاصی دارودسته و قوم و قبیله خودش را بر زیستگاه امروزیش داشته باشد. و چنین اندیشهها و عملکردهایی بیان خیانت آشکار به مالکیت مشاع و تاریخی همهی ایرانیان است و به هیچ روی در قاموس جامعه و ملت یگانه و تاریخی ایران اثر و نشانی از آن نبوده و نخواهد بود.
اگر امروزه در دورتادور ایران کنونی سرزمینهای جداشدهای از ایرانشهر بزرگ و تاریخی میبینیم که انبوهی از ایرانیان را در قالب کشورها و مرزهایی جدا از ایران کنونی به ثبت ستمکارانه و جنایت بار بینالمللی رساندهاند حتی یک وجب از آن سرزمین ها به خواست و تلاش مردمان ساکن آنها جدا نشدهاند و تماما سرزمین های اشغالی توسط بیگانگان و استعمارگران رنگارنگ هستند و به همین دلیل در تمامی آن سرزمین ها مزدورانی بیگانهپرست به نحوی و با صورتهای ظاهری متفاوت حاکم گردیدهاند که در دو نکته با هم مشترکند، یکی ضدیت قطعی با ملت تاریخی ایران و زدودن خائنانه تاریخ واقعی و پیوستگی آن مردمان به غارترفته با ایرانشهر تاریخی؛ و دیگری ضدیت آشکار با فرهنگ انسانساز ملت تاریخی و بزرگ ایران و تلاش برای زدودن همه اثار ایرانیگری و جعل تاریخهایی که هرگز نبودهاند و از جمله هر دزد و راهزن و به قول معروف جانی و قطاعالطریقی را به عنوان قهرمان و مبارز ملی!؟! قلابی برای خودشان جا زدهاند ..
بهرحال و در یک کلام مالکیت وجب به وجب ایرانشهر تاریخی با خون همه اقوام و مردمان ایرانی در درازای تاریخ حفظ شده و مالکیتی مشاع و از آن همه ملت بزرگ ایران است و کسان یا مزدورانی بنام نمایندگی دروغین از سکنه کنونی هیچ بخشی از آنها نمیتوانند و حق ندارند مالکیت آن بخشی را که امروزه در آن زندگی می کنند ملک طلق خود بدانند.
با درود به روانهای تابناک همه شهدای ایران و بویژه شهدا و آزادگان و جانبازان دوران دفاع مقدس ملت بزرگ ایران و آزادی خرمشهر قهرمان.
پاینده ایران
سرور دکتر سهراب اعظم زنگنه
#خرمشهر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
پاینده ایران
عشقبازی با بوی خرّمشهر در ارومیه
«از ساعت ۱۰ صبح چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ «تالار وحدت ارومیه» میزبان بیشاز هزار تن از عاشقان ایران بود. این گردهمایی با سرنویس «ارومیه و حماسۀ آزادسازی خرمشهر» و با سخنرانیِ: «ایاد بهرامزاده» (از فرماندهان مقاومت خرمشهر): خاطراتی از همرزمان آذربایجانی در حماسۀ خرمشهر؛ «محمدرضا محمدقلیزاد» (از رزمندگان دفاع مقدس): روایت هدیۀ تاریخی ارومیهایها به خرمشهر؛ «بیتالله جعفری» (شاعر): آزادسازی خرمشهر در اشعار شاعران آذربایجانی؛ «میرقاسم میرزاده» (از رزمندگان دفاع مقدس): نقش شهید باکری در حماسۀ آزادسازی خرمشهر؛ «احمد کاظمی» (استاد دانشگاه): پاسداشت تمامیت ارضی ایران؛ دیروز، امروز و فردا و نیز با اجرای افتخاری «سعید سلیمانپور» شاعر و نویسندۀ اُرموی انجام شد.
همانگونه که از دیگر جملۀ درج شده در آگهیِ همگانی این بزرگداشت ملّی (به خرّمشهر خوش آمدید. جمعیت ۹۰ میلیون نفر) پیداست، اقشار گوناگونی آمده بودند که هرگز در تفاوتِ آیین و مذهب و شهر و دیار و لهجه و زبان و رنگ و قوم و قبیله و عشیره گرفتار نیامده و تنها برای یک نام و یک عشق و یک آب و یک خاک، گرد هم آمدند و «سرود حماسیِ فتح» را برای «ایران» و «پارۀ تن ایران» خواندند:
«خرمشهر آزاد شد».
عاشقانی که آمده بودند برای عشقبازی با بوی نابِ خاکِ خرمشهر؛ خاکی که هنوز از خون پاک شهدا و جانبازان ۸ سال دفاع مقدس مرطوب است. عاشقانی که باری دیگر به آن دیوارنویسِ عراقی که روی دیوار خیابان دلگشای خرمشهر نوشته بود: «جئنا لنبقی» (آمدهایم که بمانیم)، پاسخی تاریخی را از خیابان درستکار ارومیه تکرار کردند: «آمدیم؛ نبودید»!
آری! ارومیه با لهجۀ آذری و کُردی خود و از بُنِ جان به پیشواز خرمشهر رفت و خرمشهر با لهجۀ عربی خود، ارومیه را در آغوش کشید. آغوشی به گرمای خوزستان و طراوتِ بهاری آذربایجان.
میهمانان و سخنرانان و همه و همه در این گردهمایی ملی، با لهجههای گوناگون خود، اما زیر چترِ امن زبان فارسی و به «زبان ملّی فارسی» پیوند خورده و توانستند تجلّی همبستگی ملی و مفهوم دقیق «ملّت بودن» را در برگی از کتاب تاریخ ملّی ایران در ارومیه به نام خود ثبت کنند. درست مثل آن سه شهید نازنینی که برای پیشگیری از افتادنِ پیکر بیجان دختر ایرانی به دستِ عراقیها جانسپاری کردند. هرکدام زادۀ شهری از شهرهای ایرانزمین بودند. کسی هم نپرسید آن دختر برای کدام شهر است و به چه زبان یا لجههای سخن میگفته! چراکه همه او را «ناموس ایران» میدانستند.
همایش آزادسازی خرمشهر بود و زبانزد یکایکِ حاضران چیزی نبود جز اینکه: «به خرمشهر خوش آمدید؛ جمعیت ۹۰ میلیون نفر».
باری، این گردهمآیی ملّی، هدیهای از مردم ارومیه به مردم خرمشهر بود. تا باری دیگر اثبات شود که منِ آذری و منِ خرمشهری و منِ... بدونِ «مای ایرانی» هیچ معنا و هویتی ندارد، مگر در قالبِ «مای ایرانی» که همان «ملتِ بزرگ ایران» است.
نگارندۀ این سطور، خود را از تبریز به ارومیه رسانده بود تا در این جشن ملّی شرکت کرده و حکایت عشق آذریها به ایران را روایت کند؛ روایت کند از گفتوگوی خود با همان پیرِ تبریزی که از «محلۀ کوچهباغ تبریز» تا خرمشهر رفت و برای دفاع از تمامیت ارضی ایران، قهرمانانه پا به میدانِ رزم گذاشت. پیری که باعشق به میهن، از منزل به جبهه رفت و با «موجِ خمپارهای» در سر، از جبهه به منزلش بازگشت. (این داستان واقعیست) آری! او آمد و پسرش عازم شد؛ پیکرِ مطهر پسر، مفقود شده؛ اما پدر سالهاست که منتظرِ آمدنش نشسته! و در تمام این سالها، اجازۀ تعویضِ قفلِ زنگزدۀ درب منزلش را به کسی نداده است. او هر روز جملهای را تکرار میکند: «پسرم فقط کلیدِ همین قفل را دارد؛ دوست ندارم وقتی به منزل بازگشت، پشتِ در بماند»!
کوتاه سخن اینکه، همۀ اینها یعنی شکوه و عظمتِ «ملت ایران». یعنی ایرانِ نازنین علیرغم رنجهای بزرگِ خود، گنجِ بزرگتری داشته و دارد و خواهد داشت. نام این گنج بزرگ، «ملّت ایران» است. مفهوم این «گنج ملّی» یعنی: ملت ایران، ملت بوده و ملت هست و ملت هم خواهد ماند. درست مثل خرمشهر که خاکِ ایران بوده و خاک ایران هست و خاکِ ایران هم خواهد ماند.
پاینده ایران...»
(نیما عظیمی)
#خرمشهر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
عشقبازی با بوی خرّمشهر در ارومیه
«از ساعت ۱۰ صبح چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ «تالار وحدت ارومیه» میزبان بیشاز هزار تن از عاشقان ایران بود. این گردهمایی با سرنویس «ارومیه و حماسۀ آزادسازی خرمشهر» و با سخنرانیِ: «ایاد بهرامزاده» (از فرماندهان مقاومت خرمشهر): خاطراتی از همرزمان آذربایجانی در حماسۀ خرمشهر؛ «محمدرضا محمدقلیزاد» (از رزمندگان دفاع مقدس): روایت هدیۀ تاریخی ارومیهایها به خرمشهر؛ «بیتالله جعفری» (شاعر): آزادسازی خرمشهر در اشعار شاعران آذربایجانی؛ «میرقاسم میرزاده» (از رزمندگان دفاع مقدس): نقش شهید باکری در حماسۀ آزادسازی خرمشهر؛ «احمد کاظمی» (استاد دانشگاه): پاسداشت تمامیت ارضی ایران؛ دیروز، امروز و فردا و نیز با اجرای افتخاری «سعید سلیمانپور» شاعر و نویسندۀ اُرموی انجام شد.
همانگونه که از دیگر جملۀ درج شده در آگهیِ همگانی این بزرگداشت ملّی (به خرّمشهر خوش آمدید. جمعیت ۹۰ میلیون نفر) پیداست، اقشار گوناگونی آمده بودند که هرگز در تفاوتِ آیین و مذهب و شهر و دیار و لهجه و زبان و رنگ و قوم و قبیله و عشیره گرفتار نیامده و تنها برای یک نام و یک عشق و یک آب و یک خاک، گرد هم آمدند و «سرود حماسیِ فتح» را برای «ایران» و «پارۀ تن ایران» خواندند:
«خرمشهر آزاد شد».
عاشقانی که آمده بودند برای عشقبازی با بوی نابِ خاکِ خرمشهر؛ خاکی که هنوز از خون پاک شهدا و جانبازان ۸ سال دفاع مقدس مرطوب است. عاشقانی که باری دیگر به آن دیوارنویسِ عراقی که روی دیوار خیابان دلگشای خرمشهر نوشته بود: «جئنا لنبقی» (آمدهایم که بمانیم)، پاسخی تاریخی را از خیابان درستکار ارومیه تکرار کردند: «آمدیم؛ نبودید»!
آری! ارومیه با لهجۀ آذری و کُردی خود و از بُنِ جان به پیشواز خرمشهر رفت و خرمشهر با لهجۀ عربی خود، ارومیه را در آغوش کشید. آغوشی به گرمای خوزستان و طراوتِ بهاری آذربایجان.
میهمانان و سخنرانان و همه و همه در این گردهمایی ملی، با لهجههای گوناگون خود، اما زیر چترِ امن زبان فارسی و به «زبان ملّی فارسی» پیوند خورده و توانستند تجلّی همبستگی ملی و مفهوم دقیق «ملّت بودن» را در برگی از کتاب تاریخ ملّی ایران در ارومیه به نام خود ثبت کنند. درست مثل آن سه شهید نازنینی که برای پیشگیری از افتادنِ پیکر بیجان دختر ایرانی به دستِ عراقیها جانسپاری کردند. هرکدام زادۀ شهری از شهرهای ایرانزمین بودند. کسی هم نپرسید آن دختر برای کدام شهر است و به چه زبان یا لجههای سخن میگفته! چراکه همه او را «ناموس ایران» میدانستند.
همایش آزادسازی خرمشهر بود و زبانزد یکایکِ حاضران چیزی نبود جز اینکه: «به خرمشهر خوش آمدید؛ جمعیت ۹۰ میلیون نفر».
باری، این گردهمآیی ملّی، هدیهای از مردم ارومیه به مردم خرمشهر بود. تا باری دیگر اثبات شود که منِ آذری و منِ خرمشهری و منِ... بدونِ «مای ایرانی» هیچ معنا و هویتی ندارد، مگر در قالبِ «مای ایرانی» که همان «ملتِ بزرگ ایران» است.
نگارندۀ این سطور، خود را از تبریز به ارومیه رسانده بود تا در این جشن ملّی شرکت کرده و حکایت عشق آذریها به ایران را روایت کند؛ روایت کند از گفتوگوی خود با همان پیرِ تبریزی که از «محلۀ کوچهباغ تبریز» تا خرمشهر رفت و برای دفاع از تمامیت ارضی ایران، قهرمانانه پا به میدانِ رزم گذاشت. پیری که باعشق به میهن، از منزل به جبهه رفت و با «موجِ خمپارهای» در سر، از جبهه به منزلش بازگشت. (این داستان واقعیست) آری! او آمد و پسرش عازم شد؛ پیکرِ مطهر پسر، مفقود شده؛ اما پدر سالهاست که منتظرِ آمدنش نشسته! و در تمام این سالها، اجازۀ تعویضِ قفلِ زنگزدۀ درب منزلش را به کسی نداده است. او هر روز جملهای را تکرار میکند: «پسرم فقط کلیدِ همین قفل را دارد؛ دوست ندارم وقتی به منزل بازگشت، پشتِ در بماند»!
کوتاه سخن اینکه، همۀ اینها یعنی شکوه و عظمتِ «ملت ایران». یعنی ایرانِ نازنین علیرغم رنجهای بزرگِ خود، گنجِ بزرگتری داشته و دارد و خواهد داشت. نام این گنج بزرگ، «ملّت ایران» است. مفهوم این «گنج ملّی» یعنی: ملت ایران، ملت بوده و ملت هست و ملت هم خواهد ماند. درست مثل خرمشهر که خاکِ ایران بوده و خاک ایران هست و خاکِ ایران هم خواهد ماند.
پاینده ایران...»
(نیما عظیمی)
#خرمشهر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
خرمشهر فقر دارد؛ به این شهر نرسیدند؛ چرا گمرکش این وضع را دارد؟!
نمایندهای که شناسنامه بفروشد، بعدا ایران را میفروشد!
(صحبتهای حسین فخری مداح معروف خرمشهری در حضور رئیس مجلس / ایران تایمز
#خرمشهر
#فقر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
خرمشهر فقر دارد؛ به این شهر نرسیدند؛ چرا گمرکش این وضع را دارد؟!
نمایندهای که شناسنامه بفروشد، بعدا ایران را میفروشد!
(صحبتهای حسین فخری مداح معروف خرمشهری در حضور رئیس مجلس / ایران تایمز
#خرمشهر
#فقر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
«سروها ایستاده میمیرند»
به پاس همت بلند پهلوانان گمنام «خرمشهر»
موسیقی: حامد صقیری
اجرا: گروه بزرگ سازهای ایرانی «شاهو»
بخش اول: ورود تانکهای لشکر زرهی و مکانیزه عراق از مرز شلمچه
بخش دوم: ورود تکاوران دریایی به آبادان و خرمشهر، آغاز درگیری و دفاع از شهر
این اثر مستقل، غیر سفارشی و غیر دولتی است.
#خرمشهر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party
«سروها ایستاده میمیرند»
به پاس همت بلند پهلوانان گمنام «خرمشهر»
موسیقی: حامد صقیری
اجرا: گروه بزرگ سازهای ایرانی «شاهو»
بخش اول: ورود تانکهای لشکر زرهی و مکانیزه عراق از مرز شلمچه
بخش دوم: ورود تکاوران دریایی به آبادان و خرمشهر، آغاز درگیری و دفاع از شهر
این اثر مستقل، غیر سفارشی و غیر دولتی است.
#خرمشهر
۳ خرداد ۱۴۰۴
@paniranist_party