Forwarded from sarzaminjavid سرزمین جاوید 2
اگر ننگین ترین دوران #تاریخ ایران را دوره #قاجار می دانستیم، امروز بطور مستند روشن شد جمهوری اسلامی روی قجر را سفید کرده است.
همینجا می شود فهمید کسانی که به تداوم این نظام به هر روش کمک می کنند کجای تاریخ ایستاده اند.
بررسی اجمالی تاریخچه حقوق ایران در #دریای_خزر نشان میدهد،که #جمهوری_اسلامی ابر بادده ترین نظام حاکم دراین دیار است.
پایمال شدن حقوق ایران دراین دریاچه درامتداد عهدنامههای #گلستان و #ترکمانچای است
#رجب_صفروف کارشناس #روسیه #روسیاه در #بی_بی_سی اعلام کرد که در سال 1996 در کارگروهی که روسها با #ایران داشتند تصور گروه دیپلماتیک روس که صفروف هم در آن مجموعه قرار داشت این بود که ایران بر مبنای توافقات 1921 و 1940 طبعا بر حق 50 درصدی خود در #دریای_کاسپین ، #دریای_مازندران تاکید خواهد کرد اما #ایرانی ها با کمال تعجب از تقسیم یکسان دریاچه مابین 5 کشور حرف زدند که این مسئله سبب تعجب ما شد و بسان نعمت الهی برای قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان بود!
این سخن نه از جانب یک #ناسیونالیست ایرانی بلکه از جانب فردی ابراز شد که حامی منافع ملی روسیه است https://goo.gl/YfCGHw
@iranbananofficial ™
همینجا می شود فهمید کسانی که به تداوم این نظام به هر روش کمک می کنند کجای تاریخ ایستاده اند.
بررسی اجمالی تاریخچه حقوق ایران در #دریای_خزر نشان میدهد،که #جمهوری_اسلامی ابر بادده ترین نظام حاکم دراین دیار است.
پایمال شدن حقوق ایران دراین دریاچه درامتداد عهدنامههای #گلستان و #ترکمانچای است
#رجب_صفروف کارشناس #روسیه #روسیاه در #بی_بی_سی اعلام کرد که در سال 1996 در کارگروهی که روسها با #ایران داشتند تصور گروه دیپلماتیک روس که صفروف هم در آن مجموعه قرار داشت این بود که ایران بر مبنای توافقات 1921 و 1940 طبعا بر حق 50 درصدی خود در #دریای_کاسپین ، #دریای_مازندران تاکید خواهد کرد اما #ایرانی ها با کمال تعجب از تقسیم یکسان دریاچه مابین 5 کشور حرف زدند که این مسئله سبب تعجب ما شد و بسان نعمت الهی برای قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان بود!
این سخن نه از جانب یک #ناسیونالیست ایرانی بلکه از جانب فردی ابراز شد که حامی منافع ملی روسیه است https://goo.gl/YfCGHw
@iranbananofficial ™
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
رجب صفروف : ما تعجب کردیم که ایران خودش از ابتدا روی سهم پنجاه درصد خزر پافشاری
علی اکبر ولایتی/رجب صفروف،عضو هیات مذاکره روسیه با ایران بر سر #خزر در برنامه «۶۰دقیقه» بی بی سی فارسی:
در سال ۱۹۹۶ ما آماده بودیم که ایران برای سهم ۵۰٪ پافشاری کند چون بر اساس قوانین بین المللی می توانست. اما در کمال تعجب برای سهم ۲۰٪ و مساوی پافشاری کرد.…
در سال ۱۹۹۶ ما آماده بودیم که ایران برای سهم ۵۰٪ پافشاری کند چون بر اساس قوانین بین المللی می توانست. اما در کمال تعجب برای سهم ۲۰٪ و مساوی پافشاری کرد.…
Forwarded from ایران بوم
▫️ موضوع سهم ایران از دریای کاسپین واکاوی شد (بخش دوم)
▫️ اما و اگرهاي دو قرارداد معتبر
▫️ علیرضا افشاری
▪️ در بخش نخست این یادداشت با اشاره به متن قرارداد، دربارهی معتبر بودن سهم پنجاه درصدی ایران در دریای مازندران سخن گفته شد و از چند نقد بر این دیدگاه یاد شد. اینک سخن شماری دیگر از منتقدان به دیدگاه سهم پنجاه درصدی را، با توضیحاتی بیشتر، میکاوم.
[بخشهایی از این نوشتار در روزنامهی قانون به چاپ نرسید. متن کامل دو یادداشت را به زودی در کانال قرار خواهم داد]
▪️ این که عبدالله شهبازی در نگاهی کاملاً چپگرایانه وسط دعوا نرخ تعیین کرده و مشکلات را به خاطر عملکرد رضاشاه میداند که «سهم ایران از دریای خزر را با حکومت جدید شوروی تعیین نکرد» سخنانی شگفتانگیز است؛ چرا که نشاندهندهی این است که این پژوهشگر، که قلمش در موضوعات تاریخی دوران پهلوی از چهارچوب نگاه پژوهشی خارج میشود، یا قرارداد ۱۹۲۱ را نخوانده است که سهم مساوی ایران در آن به روشنی مشخص شده و نیازی به پیگیری سهمی کمتر (۳۰ درصد پیشنهادی ایشان!) نیست یا از ویژگیها و خوی استالین آگاهی ندارد که دیگر نه تنها امکان گرفتن امتیاز بیشتر از او وجود نداشت بلکه اگر رضاشاه اشتباه میکرد و همچون ماجرای قرارداد نفتی رویتر ــ که سبب طولانیتر شدنِ سلطهی انگلستان بر نفت ایران شد ــ وارد بحث دریای مازندران میشد به سلطهگری شوروی رسمیت میداد، کاری که در مورد رودهای یادشده میبینیم.
▪️ کسانی هم کوشیدند با توجه به بدنامی تاریخی بیبیسی فرافکنی کرده و با اتصال سخنان رجب صفروف به این رسانه و جنجالآفرینی بر سر آن، که گفته بود «ما تعجب کردیم که ایران خودش از ابتدا روی سهم پنجاه درصد پافشاری نکرد»، صورت مسأله را پاک کنند. واقعیت آن است که صفروف، جدا از آنکه چه عنوان داشته یا دارد، در این مورد سخن عجیبی نگفته بود همچنان که محسن امینزاده، معاون وزارت خارجهی دولت خاتمی، در روزنامهی ایران (۲۵ اسفند ۱۳۸۶)، تلویحی و غیرمستقیم موضوع دست کشیدن ایران از حقوق تاریخیاش را در ابتدای مذاکرات تأیید کرده بود: «برخی از حقوقدانان ایرانی معتقدند که قراردادهای تاریخی میان ایران و روسیه (قرارداد ۱۹۲۱) و ایران و اتحاد شوروی (۱۹۴۰) در مورد خزر، به رغم معایب بسیاری که ناشی از ابرقدرت بودن همسایهی شمالی ایران و ذلیل بودن ایران در آن دوره بوده، دارای تعابیری است که به استحکام مواضع حقوقی کنونی ایران در خزر برای ادعاهای سرزمینی کمک میکند. آنان معتقدند که اگر ایران بعد از فروپاشی اتحاد شوروی هیجانزده نشده و رضایت خود برای داشتن سهمی بهصورت مشاع در حد یکپنجم از منافع و ذخایر زیربستر دریا را ابراز نمیکرد حقوقدانان میتوانستند بر اساس همان قراردادهای پرمشکل تاریخی در مسیری حرکت کنند که حداقل سایر کشورهای ساحلی بهجای رفتار ناشایست کنونی برای جلب رضایت ایران برای قبول سهم ۲۰ درصد تلاش کنند».
▪️ استدلال دوستان بر روی آن که ما هیچگاه مالک دریا نبودهایم و از خط فرضیِ یادشده بالاتر نرفتهایم پس اکنون که ممکن است بیست درصد بگیریم خوشحال باشیم، بیشتر به مانند مدافعان جدایی بحرین از ایران ــ که همین روزها جداییاش ۴۷ ساله شد ــ میماند، که میگفتند مدتهاست آن سرزمین در دست انگلستان است و حال هم از دست بدهیم اما اعتبار مردمسالارانه و عدم تمایل به تجاوز (!) داشته باشیم، یا به روایتی دیگر سه جزیره را برگردانیم که کاملاً راهبردی هستند، نقدتر و بهتر است!
▪️ حقوق تاریخی به راحتی به دست نمیآیند که به راحتی از آنها چشم بپوشیم؛ آنها حاصل تاریخی پرتلاطم و دسترنج و سختیها و گاه جانفشانیها و خون دادنهای بسیار مردمان این دیار هستند که چشمپوشی از آن ادعاها در واقع فروختن و به فراموشی سپردن تلاشهای نیاکانمان است. و دیدیم آنان که به ثمن بخس ادعای تاریخیمان دربارهی بحرین را به چشمداشتِ دریافتِ نفعی موضعی، بیجنگ و ایستادگی، از دست دادند امروز هم [اگر همچنان میبودند] میبایست ادعاهای همان کشورهای کوچک و نوبنیاد را در چشمداشت به همان جزایر پاسخ دهند؛ پیامدی که با توجه به کوچکیِ ساحل ما در دریای مازندران که عمود بر سواحل دو همسایهی کناری است چندان دور از ذهن نیست که در آینده نیز باز تکرار گردد!
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/maaz/17033-maaz-1921-1940-970712.html
#دریای_مازندران #دریای_خزر #دریای_کاسپین #عبدالله_شهبازی #رضا_نصری #مجید_صابر #احمد_زیدآبادی
@iranboom_ir
▫️ اما و اگرهاي دو قرارداد معتبر
▫️ علیرضا افشاری
▪️ در بخش نخست این یادداشت با اشاره به متن قرارداد، دربارهی معتبر بودن سهم پنجاه درصدی ایران در دریای مازندران سخن گفته شد و از چند نقد بر این دیدگاه یاد شد. اینک سخن شماری دیگر از منتقدان به دیدگاه سهم پنجاه درصدی را، با توضیحاتی بیشتر، میکاوم.
[بخشهایی از این نوشتار در روزنامهی قانون به چاپ نرسید. متن کامل دو یادداشت را به زودی در کانال قرار خواهم داد]
▪️ این که عبدالله شهبازی در نگاهی کاملاً چپگرایانه وسط دعوا نرخ تعیین کرده و مشکلات را به خاطر عملکرد رضاشاه میداند که «سهم ایران از دریای خزر را با حکومت جدید شوروی تعیین نکرد» سخنانی شگفتانگیز است؛ چرا که نشاندهندهی این است که این پژوهشگر، که قلمش در موضوعات تاریخی دوران پهلوی از چهارچوب نگاه پژوهشی خارج میشود، یا قرارداد ۱۹۲۱ را نخوانده است که سهم مساوی ایران در آن به روشنی مشخص شده و نیازی به پیگیری سهمی کمتر (۳۰ درصد پیشنهادی ایشان!) نیست یا از ویژگیها و خوی استالین آگاهی ندارد که دیگر نه تنها امکان گرفتن امتیاز بیشتر از او وجود نداشت بلکه اگر رضاشاه اشتباه میکرد و همچون ماجرای قرارداد نفتی رویتر ــ که سبب طولانیتر شدنِ سلطهی انگلستان بر نفت ایران شد ــ وارد بحث دریای مازندران میشد به سلطهگری شوروی رسمیت میداد، کاری که در مورد رودهای یادشده میبینیم.
▪️ کسانی هم کوشیدند با توجه به بدنامی تاریخی بیبیسی فرافکنی کرده و با اتصال سخنان رجب صفروف به این رسانه و جنجالآفرینی بر سر آن، که گفته بود «ما تعجب کردیم که ایران خودش از ابتدا روی سهم پنجاه درصد پافشاری نکرد»، صورت مسأله را پاک کنند. واقعیت آن است که صفروف، جدا از آنکه چه عنوان داشته یا دارد، در این مورد سخن عجیبی نگفته بود همچنان که محسن امینزاده، معاون وزارت خارجهی دولت خاتمی، در روزنامهی ایران (۲۵ اسفند ۱۳۸۶)، تلویحی و غیرمستقیم موضوع دست کشیدن ایران از حقوق تاریخیاش را در ابتدای مذاکرات تأیید کرده بود: «برخی از حقوقدانان ایرانی معتقدند که قراردادهای تاریخی میان ایران و روسیه (قرارداد ۱۹۲۱) و ایران و اتحاد شوروی (۱۹۴۰) در مورد خزر، به رغم معایب بسیاری که ناشی از ابرقدرت بودن همسایهی شمالی ایران و ذلیل بودن ایران در آن دوره بوده، دارای تعابیری است که به استحکام مواضع حقوقی کنونی ایران در خزر برای ادعاهای سرزمینی کمک میکند. آنان معتقدند که اگر ایران بعد از فروپاشی اتحاد شوروی هیجانزده نشده و رضایت خود برای داشتن سهمی بهصورت مشاع در حد یکپنجم از منافع و ذخایر زیربستر دریا را ابراز نمیکرد حقوقدانان میتوانستند بر اساس همان قراردادهای پرمشکل تاریخی در مسیری حرکت کنند که حداقل سایر کشورهای ساحلی بهجای رفتار ناشایست کنونی برای جلب رضایت ایران برای قبول سهم ۲۰ درصد تلاش کنند».
▪️ استدلال دوستان بر روی آن که ما هیچگاه مالک دریا نبودهایم و از خط فرضیِ یادشده بالاتر نرفتهایم پس اکنون که ممکن است بیست درصد بگیریم خوشحال باشیم، بیشتر به مانند مدافعان جدایی بحرین از ایران ــ که همین روزها جداییاش ۴۷ ساله شد ــ میماند، که میگفتند مدتهاست آن سرزمین در دست انگلستان است و حال هم از دست بدهیم اما اعتبار مردمسالارانه و عدم تمایل به تجاوز (!) داشته باشیم، یا به روایتی دیگر سه جزیره را برگردانیم که کاملاً راهبردی هستند، نقدتر و بهتر است!
▪️ حقوق تاریخی به راحتی به دست نمیآیند که به راحتی از آنها چشم بپوشیم؛ آنها حاصل تاریخی پرتلاطم و دسترنج و سختیها و گاه جانفشانیها و خون دادنهای بسیار مردمان این دیار هستند که چشمپوشی از آن ادعاها در واقع فروختن و به فراموشی سپردن تلاشهای نیاکانمان است. و دیدیم آنان که به ثمن بخس ادعای تاریخیمان دربارهی بحرین را به چشمداشتِ دریافتِ نفعی موضعی، بیجنگ و ایستادگی، از دست دادند امروز هم [اگر همچنان میبودند] میبایست ادعاهای همان کشورهای کوچک و نوبنیاد را در چشمداشت به همان جزایر پاسخ دهند؛ پیامدی که با توجه به کوچکیِ ساحل ما در دریای مازندران که عمود بر سواحل دو همسایهی کناری است چندان دور از ذهن نیست که در آینده نیز باز تکرار گردد!
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/maaz/17033-maaz-1921-1940-970712.html
#دریای_مازندران #دریای_خزر #دریای_کاسپین #عبدالله_شهبازی #رضا_نصری #مجید_صابر #احمد_زیدآبادی
@iranboom_ir
پاینده ایران
پیمان آخال
#آخال معاهدهای میان امپراتوری #روسیه و #ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ میلادی/۳۰ شهریور ۱۲۶۰ خورشیدی برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمننشین شرق #دریای_کاسپین بسته شد.
انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس که تا سال ۱۸۶۳ میلادی، اطراف خوارزم (آرال فعلی) و تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ میلادی خاننشینِ بخارا را شکست قطعی دادند و حاکمیت خود را بر بخارا و سمرقند نیز تثبیت کردند و در سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ میلادی به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، علاوه بر اشغال خوارزم که در کنترل خاننشین خیوه قرار داشت، ایلات ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمنهای تَکه را با نام «سرزمین ماورای خزر» به خاک خود منضم کردند
روسها پس از شکست دادن ایران در ١٨۶٠ میلادی و نیز با گسترش حضور بریتانیا در مصر، به چنین کامیابی بزرگی دست یافتند.
ناصرالدینشاه برای عقد این قرارداد وزیر خارجهاش مؤتمنالملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدینشاه حکومت روسیه را بر این مناطق به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای کاسپین با یکدیگر همسایه شدند.
این معاهده به ننگینترین شکل ممکن بسته شد. روسها تمام جوانب را در نظر گرفته بودند و قاجارها از همه جا بیخبر، نقاطی به شدت استراتژیک را از دست دادند.
در این مورد لرد کرزن نوشته است:
«روسها در ضمن انعقاد این قرارداد، اولاً کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند و سپس سرچشمهٔ رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول خراسان را تباه سازند.»
علاوه بر این، دولت ایران تعهد کرده بود که اجازه ندهد در امتداد رودهایی که وارد خاک روسیه میشود، روستای جدید ساخته شود یا اراضی زراعی آن مناطق گسترش یابد یا برای زمینهای در حال کشت بیش از حد آب مصرف شود.
معاهده آخال که موجب از دست رفتن هزاران کیلومتر از خاک ایران در شرق دریای مازندران شد، یکی از ننگینترین وقایع در تاریخ ایران بود...
پیرو انعقاد این پیمان، خوارزم، خیوه، شرق مازندران و مرو، سمرقند و بخارا از خاک ایران جدا شدند. این اراضی شامل سرزمین ترکمنستان و بخشهای بزرگی از تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان امروزی است و در مجموع بیش از ۱ میلیون و ۲۲۶ هزار کیلومترمربع مساحت دارد.
۱۵ مهر ۱۴۰۲
@paniranist_party
پیمان آخال
#آخال معاهدهای میان امپراتوری #روسیه و #ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ میلادی/۳۰ شهریور ۱۲۶۰ خورشیدی برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمننشین شرق #دریای_کاسپین بسته شد.
انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس که تا سال ۱۸۶۳ میلادی، اطراف خوارزم (آرال فعلی) و تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ میلادی خاننشینِ بخارا را شکست قطعی دادند و حاکمیت خود را بر بخارا و سمرقند نیز تثبیت کردند و در سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ میلادی به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، علاوه بر اشغال خوارزم که در کنترل خاننشین خیوه قرار داشت، ایلات ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمنهای تَکه را با نام «سرزمین ماورای خزر» به خاک خود منضم کردند
روسها پس از شکست دادن ایران در ١٨۶٠ میلادی و نیز با گسترش حضور بریتانیا در مصر، به چنین کامیابی بزرگی دست یافتند.
ناصرالدینشاه برای عقد این قرارداد وزیر خارجهاش مؤتمنالملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدینشاه حکومت روسیه را بر این مناطق به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای کاسپین با یکدیگر همسایه شدند.
این معاهده به ننگینترین شکل ممکن بسته شد. روسها تمام جوانب را در نظر گرفته بودند و قاجارها از همه جا بیخبر، نقاطی به شدت استراتژیک را از دست دادند.
در این مورد لرد کرزن نوشته است:
«روسها در ضمن انعقاد این قرارداد، اولاً کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند و سپس سرچشمهٔ رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول خراسان را تباه سازند.»
علاوه بر این، دولت ایران تعهد کرده بود که اجازه ندهد در امتداد رودهایی که وارد خاک روسیه میشود، روستای جدید ساخته شود یا اراضی زراعی آن مناطق گسترش یابد یا برای زمینهای در حال کشت بیش از حد آب مصرف شود.
معاهده آخال که موجب از دست رفتن هزاران کیلومتر از خاک ایران در شرق دریای مازندران شد، یکی از ننگینترین وقایع در تاریخ ایران بود...
پیرو انعقاد این پیمان، خوارزم، خیوه، شرق مازندران و مرو، سمرقند و بخارا از خاک ایران جدا شدند. این اراضی شامل سرزمین ترکمنستان و بخشهای بزرگی از تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان امروزی است و در مجموع بیش از ۱ میلیون و ۲۲۶ هزار کیلومترمربع مساحت دارد.
۱۵ مهر ۱۴۰۲
@paniranist_party
پاینده ایران
پیمان آخال، ۳۰ شهریور
#آخال معاهدهای میان امپراتوری #روسیه و #ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ میلادی/۳۰ شهریور ۱۲۶۰ خورشیدی برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمننشین شرق #دریای_کاسپین بسته شد.
انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس که تا سال ۱۸۶۳ میلادی، اطراف #خوارزم (آرال فعلی) و #تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ میلادی خاننشینِ #بخارا را شکست قطعی دادند و حاکمیت خود را بر بخارا و #سمرقند نیز تثبیت کردند و در سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ میلادی به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، علاوه بر اشغال خوارزم که در کنترل خاننشین خیوه قرار داشت، ایلات ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمنهای تَکه را با نام «سرزمین ماورای خزر» به خاک خود منضم کردند
روسها پس از شکست دادن ایران در ١٨۶٠ میلادی و نیز با گسترش حضور بریتانیا در مصر، به چنین کامیابی بزرگی دست یافتند.
ناصرالدینشاه برای عقد این قرارداد وزیر خارجهاش مؤتمنالملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدینشاه حکومت روسیه را بر این مناطق به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای کاسپین با یکدیگر همسایه شدند.
این معاهده به ننگینترین شکل ممکن بسته شد. روسها تمام جوانب را در نظر گرفته بودند و قاجارها از همه جا بیخبر، نقاطی به شدت استراتژیک را از دست دادند.
در این مورد #لرد_کروزن نوشته است:
«روسها در ضمن انعقاد این قرارداد، اولاً کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند و سپس سرچشمهٔ رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول خراسان را تباه سازند.»
علاوه بر این، دولت ایران تعهد کرده بود که اجازه ندهد در امتداد رودهایی که وارد خاک روسیه میشود، روستای جدید ساخته شود یا اراضی زراعی آن مناطق گسترش یابد یا برای زمینهای در حال کشت بیش از حد آب مصرف شود.
معاهده آخال که موجب از دست رفتن هزاران کیلومتر از خاک ایران در شرق دریای مازندران شد، یکی از ننگینترین وقایع در تاریخ ایران بود...
پیرو انعقاد این پیمان، خوارزم، خیوه، شرق مازندران و مرو، سمرقند و بخارا از خاک ایران جدا شدند. این اراضی شامل سرزمین ترکمنستان و بخشهای بزرگی از تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان امروزی است و در مجموع بیش از ۱ میلیون و ۲۲۶ هزار کیلومترمربع مساحت دارد:
ترکمنستان : ۴۸۸۱۰۰ کیلومتر مربع
ازبکستان : ۴۴۷۱۰۰ کیلومتر مربع
تاجیکستان : ۱۴۱۳۰۰ کیلومتر مربع
بخش های ضمیمه شده به قزاقستان : ۱۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع
بخش های ضمیمه شده به قرقیزستان : ۵۰۰۰۰ کیلومتر مربع
جمع کل : ۱۲۲۶۵۰۰ کیلومتر مربع
#تمامیت_ارضی
#دالان_تورانی
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
@paniranist_party
پیمان آخال، ۳۰ شهریور
#آخال معاهدهای میان امپراتوری #روسیه و #ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ میلادی/۳۰ شهریور ۱۲۶۰ خورشیدی برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمننشین شرق #دریای_کاسپین بسته شد.
انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس که تا سال ۱۸۶۳ میلادی، اطراف #خوارزم (آرال فعلی) و #تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ میلادی خاننشینِ #بخارا را شکست قطعی دادند و حاکمیت خود را بر بخارا و #سمرقند نیز تثبیت کردند و در سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ میلادی به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، علاوه بر اشغال خوارزم که در کنترل خاننشین خیوه قرار داشت، ایلات ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمنهای تَکه را با نام «سرزمین ماورای خزر» به خاک خود منضم کردند
روسها پس از شکست دادن ایران در ١٨۶٠ میلادی و نیز با گسترش حضور بریتانیا در مصر، به چنین کامیابی بزرگی دست یافتند.
ناصرالدینشاه برای عقد این قرارداد وزیر خارجهاش مؤتمنالملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدینشاه حکومت روسیه را بر این مناطق به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستینبار در ناحیهٔ شرق دریای کاسپین با یکدیگر همسایه شدند.
این معاهده به ننگینترین شکل ممکن بسته شد. روسها تمام جوانب را در نظر گرفته بودند و قاجارها از همه جا بیخبر، نقاطی به شدت استراتژیک را از دست دادند.
در این مورد #لرد_کروزن نوشته است:
«روسها در ضمن انعقاد این قرارداد، اولاً کوههای بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند و سپس سرچشمهٔ رودخانهها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت اراده نمایند آب را از دههای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول خراسان را تباه سازند.»
علاوه بر این، دولت ایران تعهد کرده بود که اجازه ندهد در امتداد رودهایی که وارد خاک روسیه میشود، روستای جدید ساخته شود یا اراضی زراعی آن مناطق گسترش یابد یا برای زمینهای در حال کشت بیش از حد آب مصرف شود.
معاهده آخال که موجب از دست رفتن هزاران کیلومتر از خاک ایران در شرق دریای مازندران شد، یکی از ننگینترین وقایع در تاریخ ایران بود...
پیرو انعقاد این پیمان، خوارزم، خیوه، شرق مازندران و مرو، سمرقند و بخارا از خاک ایران جدا شدند. این اراضی شامل سرزمین ترکمنستان و بخشهای بزرگی از تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان امروزی است و در مجموع بیش از ۱ میلیون و ۲۲۶ هزار کیلومترمربع مساحت دارد:
ترکمنستان : ۴۸۸۱۰۰ کیلومتر مربع
ازبکستان : ۴۴۷۱۰۰ کیلومتر مربع
تاجیکستان : ۱۴۱۳۰۰ کیلومتر مربع
بخش های ضمیمه شده به قزاقستان : ۱۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع
بخش های ضمیمه شده به قرقیزستان : ۵۰۰۰۰ کیلومتر مربع
جمع کل : ۱۲۲۶۵۰۰ کیلومتر مربع
#تمامیت_ارضی
#دالان_تورانی
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
دریای کاسپین
نقشه جهانی ایران که بر تارک آن قد بلند دریای مازندران (دریای کاسپین) چون تاج نادری میدرخشد به ما میگوید که ایران در تکهتکه این سرزمین آبی مالکیت مشاعی دارد.
هر کجای جهان که از ایران نقشهای ثبت شده همراه با نقشه دریای مازندران و خلیج فارس است.
دیگر شریک این خطه روسیه است. به سهم پنجاه - پنجاه.
دیگر ساحلنشینان این دریای محبوب از جهت مالکیت سهیم در سهم روسیه هستند.
واپسین قراردادی که بین ایران و روسیه امضاء شد در دی ماه ۱۴۰۳ است. در مقدمه این قرارداد به اعتبار دو قرارداد سالهای ۱۹۲۱ میلادی (۷ اسفند ۱۲۹۹ هجری شمسی) و ۱۹۴۰ میلادی (۵ فروردین ۱۳۱۹ شمسی) که طی آن سهم ایران و روسیه به نسبت مساوی تعیین شده اقرار شده است.
ماده ۱۳ معاهده دی ۱۴۰۳ تنها در باره همکاری کشورهای حاشیه دریای مازندران است و ناظر به موضوع حقوقی مالکیت دریا نیست.
#دریای_کاسپین
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
دریای کاسپین
نقشه جهانی ایران که بر تارک آن قد بلند دریای مازندران (دریای کاسپین) چون تاج نادری میدرخشد به ما میگوید که ایران در تکهتکه این سرزمین آبی مالکیت مشاعی دارد.
هر کجای جهان که از ایران نقشهای ثبت شده همراه با نقشه دریای مازندران و خلیج فارس است.
دیگر شریک این خطه روسیه است. به سهم پنجاه - پنجاه.
دیگر ساحلنشینان این دریای محبوب از جهت مالکیت سهیم در سهم روسیه هستند.
واپسین قراردادی که بین ایران و روسیه امضاء شد در دی ماه ۱۴۰۳ است. در مقدمه این قرارداد به اعتبار دو قرارداد سالهای ۱۹۲۱ میلادی (۷ اسفند ۱۲۹۹ هجری شمسی) و ۱۹۴۰ میلادی (۵ فروردین ۱۳۱۹ شمسی) که طی آن سهم ایران و روسیه به نسبت مساوی تعیین شده اقرار شده است.
ماده ۱۳ معاهده دی ۱۴۰۳ تنها در باره همکاری کشورهای حاشیه دریای مازندران است و ناظر به موضوع حقوقی مالکیت دریا نیست.
#دریای_کاسپین
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
پرچم جمهوری تاتارستان، یکی از مناطق خودمختار روسیه، درست بالای #دریای_کاسپین / #دریای_مازندران
پرچمشان شبیه پرچم ایران است.
نقشی شبیه به شیرهایبالدار #تخت_جمشید، نماد مرکز پرچمشان است.
نام کوچک رئیسجمهورشان #رستم (رستم مینیخانوف) است.
با وجودی که زبان منطقه، روسی است اما یکسوم از واژگان مورد استفاده در این منطقه، #پارسی است.
همه اینها در شرایطی است که نژاد مردم تاتار، #زردپوست (ترکی/مغولی) است. اما فرهنگ غالب، #فرهنگ_ایرانی است. این قدرت فرهنگ ماست که هرجا پا گذاشت، ماندگار شد.
(از صفحه ایکس بهمن انصاری)
#ایران
#حوزه_تمدنی_ایران
۱۰ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party
پرچم جمهوری تاتارستان، یکی از مناطق خودمختار روسیه، درست بالای #دریای_کاسپین / #دریای_مازندران
پرچمشان شبیه پرچم ایران است.
نقشی شبیه به شیرهایبالدار #تخت_جمشید، نماد مرکز پرچمشان است.
نام کوچک رئیسجمهورشان #رستم (رستم مینیخانوف) است.
با وجودی که زبان منطقه، روسی است اما یکسوم از واژگان مورد استفاده در این منطقه، #پارسی است.
همه اینها در شرایطی است که نژاد مردم تاتار، #زردپوست (ترکی/مغولی) است. اما فرهنگ غالب، #فرهنگ_ایرانی است. این قدرت فرهنگ ماست که هرجا پا گذاشت، ماندگار شد.
(از صفحه ایکس بهمن انصاری)
#ایران
#حوزه_تمدنی_ایران
۱۰ اسفند ۱۴۰۳
@paniranist_party