یک لحظه داغم می کشی، یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی، تا واشود چشمان من
#مولانا
زندگی هیچ یک از ما، از خوشی و ناخوشی تهی نیست. اما تا اینکه این خوشی و ناخوشی را چگونه تفسیر کنیم. حالا این تفسیر مولانا را همین جا بگوییم. یک لحظه داغم می کنی، یعنی رنجم می دهی، یک دم به باغم می کشی، یعنی خوشی برای من می فرستی. برای چی؟ برای اینکه چشمانم باز شود.
شما را اگر همیشه در یک حالت قرار دهند، خوابتان می گیرد. درست مثل یک ماشینی که بدون دست انداز با یک سرعت ثابتی همینطور حرکت می کند، هم راننده خوابش می رود هم سرنشینها خوابشان می برد. همین که دوتا دست انداز دیدند، همه بیدار می شوند. حالا این ماشین می خواهد ماشین خوشی باشد، می خواهد ماشین ناخوشی باشد. در هر دو حال، آدم عادت میکند. از تابستان بروید به زمستان، از زمستان بروید به تابستان. از خوشی به ناخوشی، از ناخوشی به خوشی. این تلاطم ها و تحول ها، چشم آدم را بیدار می کند و از خواب زدگی بیرون می آورد.
#دکتر_احمد_حلت
@karunagroindustry
پیش چراغم می کشی، تا واشود چشمان من
#مولانا
زندگی هیچ یک از ما، از خوشی و ناخوشی تهی نیست. اما تا اینکه این خوشی و ناخوشی را چگونه تفسیر کنیم. حالا این تفسیر مولانا را همین جا بگوییم. یک لحظه داغم می کنی، یعنی رنجم می دهی، یک دم به باغم می کشی، یعنی خوشی برای من می فرستی. برای چی؟ برای اینکه چشمانم باز شود.
شما را اگر همیشه در یک حالت قرار دهند، خوابتان می گیرد. درست مثل یک ماشینی که بدون دست انداز با یک سرعت ثابتی همینطور حرکت می کند، هم راننده خوابش می رود هم سرنشینها خوابشان می برد. همین که دوتا دست انداز دیدند، همه بیدار می شوند. حالا این ماشین می خواهد ماشین خوشی باشد، می خواهد ماشین ناخوشی باشد. در هر دو حال، آدم عادت میکند. از تابستان بروید به زمستان، از زمستان بروید به تابستان. از خوشی به ناخوشی، از ناخوشی به خوشی. این تلاطم ها و تحول ها، چشم آدم را بیدار می کند و از خواب زدگی بیرون می آورد.
#دکتر_احمد_حلت
@karunagroindustry