روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه میکند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه اینگونه اشك میريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»
شیخ جعفر در میان گریهها گفت: «آری، یکی از لاتهای این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»
همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»
شیخ در جواب میگويد او به من گفت: «شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من میگویند. آیا تو هم همانی هستی که همه میگویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»
#امثال_و_حکم
#بیندیشیم آیا ما همانی هستیم که دیگران می گویند؟!
@karunagroindustry
شیخ جعفر در میان گریهها گفت: «آری، یکی از لاتهای این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»
همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»
شیخ در جواب میگويد او به من گفت: «شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من میگویند. آیا تو هم همانی هستی که همه میگویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»
#امثال_و_حکم
#بیندیشیم آیا ما همانی هستیم که دیگران می گویند؟!
@karunagroindustry
اگر خوب دقت کنیم
اکثر ما، مطالبی را میخوانیم، می پسندیم و نشر میدهیم که حرف دل ما را زده باشد.
افراد کمی هستند که مایل به مطالعه و تفکر در مطالبی می باشند که حرف به اصطلاح دلشان نیست.
اما جهت پیشرفت و توسعه، باید حرفهای دل دیگران را شنید و مطالب متفاوت را مطالعه کرد.
چه بسا این گونه مطالب، بهانه ای باشند جهت تامل و تعامل؛
باشد که ضمن مطالعه نظرات و تفکرات گوناگون، باعث توسعه یکدیگر شویم.
#بیندیشیم
@karunagroindustry
اکثر ما، مطالبی را میخوانیم، می پسندیم و نشر میدهیم که حرف دل ما را زده باشد.
افراد کمی هستند که مایل به مطالعه و تفکر در مطالبی می باشند که حرف به اصطلاح دلشان نیست.
اما جهت پیشرفت و توسعه، باید حرفهای دل دیگران را شنید و مطالب متفاوت را مطالعه کرد.
چه بسا این گونه مطالب، بهانه ای باشند جهت تامل و تعامل؛
باشد که ضمن مطالعه نظرات و تفکرات گوناگون، باعث توسعه یکدیگر شویم.
#بیندیشیم
@karunagroindustry
روزها، ماهها و سالها پیدرپی میآیند.
زمان به سرعت سپری میشود و افراد زیادی در گذر زمان برای رسیدن به هدفهایشان تلاش میکنند.
با تلاش زیاد به هدفهایشان میرسند و مظاهر خوشبختی را به دست میآورند.
با این حال بیشتر مردم احساس خوشبختی نمیکنند.
در مسیر زندگی، درس میخوانند، مهارت هایی به دست میآورند، ازدواج میکنند، مشغول به انجام شغلی میشوند، محلی برای زندگی و وسایلی برای تسهیل زندگی تهیه میکنند.
با این حال بسیاری از انسانها خیلی دیر متوجه میشوند که اهدافی که به دنبالش بودهاند، برایشان معنایی ندارد و مسیر زندگیشان را دوست ندارند.
در چنین شرایطی یا در اثر فشارهای محیطی به مسیر طی شده ادامه میدهند و دچار خودفریبی و افسردگی میشوند و یا به دنبال راهی برای تغییر مسیر زندگی میگردند.
ما چطور؟
آیا در مسیر درستی قرار داریم؟
اگر نه؛ آیا قرار است همین طور ادامه دهیم و روز به روز ناامیدانه تر؟ یا تغییر را هر چند سخت، بخاطر رضایت قلبی خود، خواهیم پذیرفت؟
#بیندیشیم
@karunagroindustry
زمان به سرعت سپری میشود و افراد زیادی در گذر زمان برای رسیدن به هدفهایشان تلاش میکنند.
با تلاش زیاد به هدفهایشان میرسند و مظاهر خوشبختی را به دست میآورند.
با این حال بیشتر مردم احساس خوشبختی نمیکنند.
در مسیر زندگی، درس میخوانند، مهارت هایی به دست میآورند، ازدواج میکنند، مشغول به انجام شغلی میشوند، محلی برای زندگی و وسایلی برای تسهیل زندگی تهیه میکنند.
با این حال بسیاری از انسانها خیلی دیر متوجه میشوند که اهدافی که به دنبالش بودهاند، برایشان معنایی ندارد و مسیر زندگیشان را دوست ندارند.
در چنین شرایطی یا در اثر فشارهای محیطی به مسیر طی شده ادامه میدهند و دچار خودفریبی و افسردگی میشوند و یا به دنبال راهی برای تغییر مسیر زندگی میگردند.
ما چطور؟
آیا در مسیر درستی قرار داریم؟
اگر نه؛ آیا قرار است همین طور ادامه دهیم و روز به روز ناامیدانه تر؟ یا تغییر را هر چند سخت، بخاطر رضایت قلبی خود، خواهیم پذیرفت؟
#بیندیشیم
@karunagroindustry
تلگرام پر است از مسابقه، ولع و حرص دنیا، موارد بی جهت و گذران زمان.
گروه ها و کانال های سرگرمی با هزاران عضو و کانال های علمی، هنری و آموزشی با اعضاء محدود.
انسان های اندکی در تلگرام به دنبال معرفت و دانش می گردند.
در تلگرام میشود شخصیت خود را پیدا کرد و شخصیت دیگران را هم دید.
در هر گروه و کانالی که بیشتر عضو هستی، شخصیت تو همین است.
برخی کانال ها استرس میدهند. برخی به زور امید میدهند.
برخی نمایش میدهند و برخی گزارش.
مراقب باشید آنچه از ما در تلگرام ثبت میشود، روزی علیه خودمان ثبت نشود.
مراقب باشید جائی عضو نشوید که بعداً خجالت آور باشد.
استفاده های بهتر هم از آن میشود کرد...
#بیندیشیم
مطالب مفید را برای همدیگر به اشتراک بگذاریم
و در گروه ها و کانالهایی که باعث تعالی و رشد ما می شوند، عضو شویم.
@karunagroindustry
گروه ها و کانال های سرگرمی با هزاران عضو و کانال های علمی، هنری و آموزشی با اعضاء محدود.
انسان های اندکی در تلگرام به دنبال معرفت و دانش می گردند.
در تلگرام میشود شخصیت خود را پیدا کرد و شخصیت دیگران را هم دید.
در هر گروه و کانالی که بیشتر عضو هستی، شخصیت تو همین است.
برخی کانال ها استرس میدهند. برخی به زور امید میدهند.
برخی نمایش میدهند و برخی گزارش.
مراقب باشید آنچه از ما در تلگرام ثبت میشود، روزی علیه خودمان ثبت نشود.
مراقب باشید جائی عضو نشوید که بعداً خجالت آور باشد.
استفاده های بهتر هم از آن میشود کرد...
#بیندیشیم
مطالب مفید را برای همدیگر به اشتراک بگذاریم
و در گروه ها و کانالهایی که باعث تعالی و رشد ما می شوند، عضو شویم.
@karunagroindustry
#بیندیشیم
«-شما هنرمندی زشت هستید!»
«-هنر شما حرکتی قهقرایی را تعقیب می کند.»
«-هیچ کدام از تابلوهای شما حتی شبیه مدل اصلی نیستند.»
این جملات تند فالاچی، خبرنگار مشهور بود که نثار پیکاسو شد. او هر چه دوست داشت کنار هم چید و به پیکاسو نسبت داد؛ اما پیکاسو در آن مصاحبه به خانم خبرنگار گفت: «آرزو می کنم در فضای خوشبینانه تری با هم ملاقات کنیم. برای محبت ها و شوخی هاتون مدیون شما هستم.»
مصاحبه ای سراسر انتقاد که در اوج احترام تمام شد! «یکی بِدو»یی فرهنگی که حالا حالاها مثال خواهد بود؛ چون جهان به این همه تضاد محترمانه و مودبانه عادت ندارد!
معمولاً دیالوگ های این زمانه، به دعوا ختم می شوند.
بگذارید چیزی بگویم که دست و دلتان بلرزد:
در ایران، سالانه شش میلیون نزاع خیابانی رخ می دهد. بنا بر تحقیق موسسه اقتصاد و صلح، کم خشونت ترین کشورهای جهان در سال 2016 میلادی، پرمطالعه ترین آنها بودند. همان هایی که فرهنگ کتاب و گفتگو را در جامعه شان نهادینه کرده اند.
@karunagroindustry
«-شما هنرمندی زشت هستید!»
«-هنر شما حرکتی قهقرایی را تعقیب می کند.»
«-هیچ کدام از تابلوهای شما حتی شبیه مدل اصلی نیستند.»
این جملات تند فالاچی، خبرنگار مشهور بود که نثار پیکاسو شد. او هر چه دوست داشت کنار هم چید و به پیکاسو نسبت داد؛ اما پیکاسو در آن مصاحبه به خانم خبرنگار گفت: «آرزو می کنم در فضای خوشبینانه تری با هم ملاقات کنیم. برای محبت ها و شوخی هاتون مدیون شما هستم.»
مصاحبه ای سراسر انتقاد که در اوج احترام تمام شد! «یکی بِدو»یی فرهنگی که حالا حالاها مثال خواهد بود؛ چون جهان به این همه تضاد محترمانه و مودبانه عادت ندارد!
معمولاً دیالوگ های این زمانه، به دعوا ختم می شوند.
بگذارید چیزی بگویم که دست و دلتان بلرزد:
در ایران، سالانه شش میلیون نزاع خیابانی رخ می دهد. بنا بر تحقیق موسسه اقتصاد و صلح، کم خشونت ترین کشورهای جهان در سال 2016 میلادی، پرمطالعه ترین آنها بودند. همان هایی که فرهنگ کتاب و گفتگو را در جامعه شان نهادینه کرده اند.
@karunagroindustry
معجزات، در همه جا پراکنده اند؛
فقط به قلبی حساس و چشمی تیزبین احتیاج است
#بیندیشیم آیا ما هم قلبی حساس و چشمی تیز بین داریم؟!
@karunagroindustry
فقط به قلبی حساس و چشمی تیزبین احتیاج است
#بیندیشیم آیا ما هم قلبی حساس و چشمی تیز بین داریم؟!
@karunagroindustry
عدم کامیابی و سیستم " گیج ماتیک "
به نظر می رسد یکی از اساسی ترین مشکلات ما در حوزه های شخصی، سازمانی و اجتماعی، " گیجی" است.
یعنی دقیقاً نمی دانیم چه می خواهیم و چه باید انجام دهیم!
فرد، سازمان و جامعه ی " گیج" امکان پیشرفت ندارد و قابل مدیریت و کنترل توسط "گیج کنندگان" است.
گیج کنندگان، از ابزارهایی چون: تبلیغات گسترده، ایجاد و القاي نیازهای کاذب روانی در حوزه فردی، سیاست های متناقض و اولویت های متفاوت در حوزه سازمانی، و درگیری در جبهه های مختلف و متغیر در حوزه سیاسی و اجتماعی استفاده نموده و امکان منطقی فکر کردن و درست حرکت کردن را از ما گرفته اند؛
رقبا در هر سه سطح، به تعبیر من با پیاده سازی سیستم "گیج ماتیک" فرصت تفکر، انتخاب صحیح و حرکت در مسیر درست را از ما گرفته و منافع خود را تعقیب کرده و اهداف خود را به پیش می برند.
برای رهایی از این معضل، باید خود را به "سیستم حفاظت از گیجی" مجهز نموده و فرصت سوء استفاده را به گیج کنندگان ندهیم.
#مرتضی_یوسفی_طهارم
#بیندیشیم
@karunagroindustry
به نظر می رسد یکی از اساسی ترین مشکلات ما در حوزه های شخصی، سازمانی و اجتماعی، " گیجی" است.
یعنی دقیقاً نمی دانیم چه می خواهیم و چه باید انجام دهیم!
فرد، سازمان و جامعه ی " گیج" امکان پیشرفت ندارد و قابل مدیریت و کنترل توسط "گیج کنندگان" است.
گیج کنندگان، از ابزارهایی چون: تبلیغات گسترده، ایجاد و القاي نیازهای کاذب روانی در حوزه فردی، سیاست های متناقض و اولویت های متفاوت در حوزه سازمانی، و درگیری در جبهه های مختلف و متغیر در حوزه سیاسی و اجتماعی استفاده نموده و امکان منطقی فکر کردن و درست حرکت کردن را از ما گرفته اند؛
رقبا در هر سه سطح، به تعبیر من با پیاده سازی سیستم "گیج ماتیک" فرصت تفکر، انتخاب صحیح و حرکت در مسیر درست را از ما گرفته و منافع خود را تعقیب کرده و اهداف خود را به پیش می برند.
برای رهایی از این معضل، باید خود را به "سیستم حفاظت از گیجی" مجهز نموده و فرصت سوء استفاده را به گیج کنندگان ندهیم.
#مرتضی_یوسفی_طهارم
#بیندیشیم
@karunagroindustry
قانون 70%
نکات واقعی و جالب در زندگی تک تک ما...
70 درصد برنامه های آخرین مدل گوشی ها، بدون استفاده می ماند!
به 70 درصد سرعت یک ماشین گران قیمت و آخرین سیستم، نیاز نیست!
70درصد فضاهای یک ویلای لوکس، بدون استفاده می ماند!
70 درصد یک قفسه پر لباس، به ندرت پوشیده می شود!
از 70درصد استعدادهایمان استفاده نمیشود
70درصد از محبت و عشقمان را ابراز نمي كنيم
70 درصد از کل درآمد طول عمرمان، برای دیگران باقی می ماند!
روزهایمان می گذرد و پول هایمان در بانک ها و عشقمان در سينه می ماند...
کتاب: #قانون_هفتاد_درصد
#بیندیشیم
@karunagroindustry
نکات واقعی و جالب در زندگی تک تک ما...
70 درصد برنامه های آخرین مدل گوشی ها، بدون استفاده می ماند!
به 70 درصد سرعت یک ماشین گران قیمت و آخرین سیستم، نیاز نیست!
70درصد فضاهای یک ویلای لوکس، بدون استفاده می ماند!
70 درصد یک قفسه پر لباس، به ندرت پوشیده می شود!
از 70درصد استعدادهایمان استفاده نمیشود
70درصد از محبت و عشقمان را ابراز نمي كنيم
70 درصد از کل درآمد طول عمرمان، برای دیگران باقی می ماند!
روزهایمان می گذرد و پول هایمان در بانک ها و عشقمان در سينه می ماند...
کتاب: #قانون_هفتاد_درصد
#بیندیشیم
@karunagroindustry
#داستان_کوتاه_زندگی
روزی کشیشی تصمیم گرفت تا چند هفته را در صومعه ای در نپال بگذراند.
یک روز عصر وارد یکی از چندین معابد آن صومعه شد و کشیش دیگری را دید که لبخند بر لب داشته و بر روی محراب نشسته بود.
آن کشیش پرسید: برای چه شما می خندید؟
گفت: برای آنکه متوجه معنای "موز" شده ام! آن کشیش این را گفته و کیسه ای که همراه داشت را باز کرده و یک موز پلاسیده را از درون آن بیرون آورد و سپس گفت: این زندگی است که گذشته و در لحظه مناسبش از آن استفاده نشده است و حالا دیگر خیلی دیر است. پس از آن، بلافاصله از درون کیسه اش یک موز سبز و نرسیده را بیرون آورده و آن را نشان داده و سپس مجدداً آن را به درون بازگرداند و گفت: این نیز زندگی است که هنوز رخ نداده و نرسیده و باید منتظر لحظه ی خاصش ماند. سرانجام یک موز رسیده را بیرون آورده، پوستش را کنده و همان طوری که آن را با آن مرد تقسیم می کرد گفت: این زمان حال حاضر است. پس بدون ترس باید از آن استفاده کرد.
#بیندیشیم
@karunagroindustry
روزی کشیشی تصمیم گرفت تا چند هفته را در صومعه ای در نپال بگذراند.
یک روز عصر وارد یکی از چندین معابد آن صومعه شد و کشیش دیگری را دید که لبخند بر لب داشته و بر روی محراب نشسته بود.
آن کشیش پرسید: برای چه شما می خندید؟
گفت: برای آنکه متوجه معنای "موز" شده ام! آن کشیش این را گفته و کیسه ای که همراه داشت را باز کرده و یک موز پلاسیده را از درون آن بیرون آورد و سپس گفت: این زندگی است که گذشته و در لحظه مناسبش از آن استفاده نشده است و حالا دیگر خیلی دیر است. پس از آن، بلافاصله از درون کیسه اش یک موز سبز و نرسیده را بیرون آورده و آن را نشان داده و سپس مجدداً آن را به درون بازگرداند و گفت: این نیز زندگی است که هنوز رخ نداده و نرسیده و باید منتظر لحظه ی خاصش ماند. سرانجام یک موز رسیده را بیرون آورده، پوستش را کنده و همان طوری که آن را با آن مرد تقسیم می کرد گفت: این زمان حال حاضر است. پس بدون ترس باید از آن استفاده کرد.
#بیندیشیم
@karunagroindustry
"زندگی نزیسته" چیست؟
یونگ اعتقاد داشت برخی از انسانها دو چهره دارند: چهره ای که به دیگران ( و حتی خودشان) نشان می دهند که یونگ آن را "ماسک" یا " نقاب " می نامید و چهره ای که در پشت این نقاب پنهان است که یونگ آن را "سایه" می نامید.
همچنین وی اعتقاد دارد که "هر تعصبی، تردید سرکوب شده است" و هر کس در هر زمینه ای دچار افراط است و در تلاش است تا سایه ای (که برعکس چیزی است که نشان می دهد) را در پشت نقاب آن افراط پنهان نماید.
اما بازی زندگی، گاهی بازی پیچیده ای است! وقتی پدر یا مادری دچار چنین نمایشی است، در فرزند او تمایلی برای مقاومت در برابر این افراط شکل می گیرد.
مثلا در مقابل پدر یا مادری که بیش از حد منظم یا وسواسی است، فرزندی بزرگ می شود که شلخته و بی نظم است! در برابر پدر یا مادری که بیش از حد درویش مسلک و پارسا نماست، کودکی رشد می کند که پول دوست و حسابگر است، و این همان چیزی است که یونگ می گوید : "هیچ چیز بیش از زندگی نزیسته والدین، بر فرزندانشان تاثیر نمی گذارد!".
به همین خاطر یونگ توصیه می کند که هنگامی که با شخصي بر سر موضوعی اختلاف نظر شدید و درگیری دارید و نمی توانید همدیگر را تحمل کنید، زمانی را به این اندیشه و پرسش اختصاص دهید که "آیا این افراط طرف مقابل، پاسخی به افراط من در جهت معکوس نمی باشد؟" همچنان که در قانون سوم نیوتن می خوانیم: "هر عملی را عکس العملی است مساوی و در خلاف جهت آن!"
#بیندیشیم
@karunagroindustry
یونگ اعتقاد داشت برخی از انسانها دو چهره دارند: چهره ای که به دیگران ( و حتی خودشان) نشان می دهند که یونگ آن را "ماسک" یا " نقاب " می نامید و چهره ای که در پشت این نقاب پنهان است که یونگ آن را "سایه" می نامید.
همچنین وی اعتقاد دارد که "هر تعصبی، تردید سرکوب شده است" و هر کس در هر زمینه ای دچار افراط است و در تلاش است تا سایه ای (که برعکس چیزی است که نشان می دهد) را در پشت نقاب آن افراط پنهان نماید.
اما بازی زندگی، گاهی بازی پیچیده ای است! وقتی پدر یا مادری دچار چنین نمایشی است، در فرزند او تمایلی برای مقاومت در برابر این افراط شکل می گیرد.
مثلا در مقابل پدر یا مادری که بیش از حد منظم یا وسواسی است، فرزندی بزرگ می شود که شلخته و بی نظم است! در برابر پدر یا مادری که بیش از حد درویش مسلک و پارسا نماست، کودکی رشد می کند که پول دوست و حسابگر است، و این همان چیزی است که یونگ می گوید : "هیچ چیز بیش از زندگی نزیسته والدین، بر فرزندانشان تاثیر نمی گذارد!".
به همین خاطر یونگ توصیه می کند که هنگامی که با شخصي بر سر موضوعی اختلاف نظر شدید و درگیری دارید و نمی توانید همدیگر را تحمل کنید، زمانی را به این اندیشه و پرسش اختصاص دهید که "آیا این افراط طرف مقابل، پاسخی به افراط من در جهت معکوس نمی باشد؟" همچنان که در قانون سوم نیوتن می خوانیم: "هر عملی را عکس العملی است مساوی و در خلاف جهت آن!"
#بیندیشیم
@karunagroindustry
دوستانی داشته باشید که موفقتر از شما هستند!
آیا تا به حال اصطلاح "موفقیت از طریق ارتباط" را شنیدهاید؟
این اصطلاح توسط "دیوید مک کللند" استاد دانشگاه هاروارد ابداع شد.
او زندگی خود را وقف مطالعه در مورد شایعترین ویژگیهای افراد موفق کرد.
او دریافت که مهمترین عامل تعیین کننده موفقیت یا شکست یک فرد، گروه مرجع اوست؛ یعنی همان کسانی که با آنها در ارتباط است.
جالب است بدانید که این افراد حتی از تلاشی که برای رسیدن به موفقیت انجام میدهید، مهمتر هستند.
#بیندیشیم و در انتخاب دوستان و همراهان خود دقت کنیم.
@karunagroindustry
آیا تا به حال اصطلاح "موفقیت از طریق ارتباط" را شنیدهاید؟
این اصطلاح توسط "دیوید مک کللند" استاد دانشگاه هاروارد ابداع شد.
او زندگی خود را وقف مطالعه در مورد شایعترین ویژگیهای افراد موفق کرد.
او دریافت که مهمترین عامل تعیین کننده موفقیت یا شکست یک فرد، گروه مرجع اوست؛ یعنی همان کسانی که با آنها در ارتباط است.
جالب است بدانید که این افراد حتی از تلاشی که برای رسیدن به موفقیت انجام میدهید، مهمتر هستند.
#بیندیشیم و در انتخاب دوستان و همراهان خود دقت کنیم.
@karunagroindustry
یه سوال خوب که همیشه آدم باید از خودش بپرسه اینه که:
"آیا دارم وقتم رو خرج میکنم یا سرمایه گذاری؟"
#بیندیشیم
@karunagroindustry
"آیا دارم وقتم رو خرج میکنم یا سرمایه گذاری؟"
#بیندیشیم
@karunagroindustry
خوب است چقدر بخندیم؟!
"راز نسبت لوزادا"
▪️پرفسور باربارا فردریکسون، روانشناسی که به خاطر پژوهشهایش درباره هیجانهای مثبت شهرتی جهانی دارد، میگوید: ما برای اینکه حالمان خوب باشد و بتوانیم در مسیر رشد و شکوفایی گام برداریم، باید میزان هیجانات مثبتمان از هیجانهای منفیمان بیشتر باشد. فردریکسون برای اینکه بفهمد میزان هیجانات مثبت دقیقا باید چه مقدار از هیجانات منفی بیشتر باشد تا فرد در مسیر رشد و بالندگی قرار گیرد، از ریاضیدانی به نام مایکل لوزادا کمک گرفت. لوزادا با استفاده ازروشهای دقیق ریاضی و آمار به نتایج جالبی رسید. بر اساس نتایج این پژوهشها برای اینکه رشد و پیشرفت اتفاق بیفتد، میزان هیجانهای مثبت فرد حداقل باید سه برابر هیجانهای منفیای باشد که او تجربه میکند. به عبارت دیگر فرد باید به ازای هر هیجان منفی سه هیجان مثبت تجربه کند. فردریکسون و لوزادا نام این نسبت را نسبت مثبتگرایی گذاشتند. اما به دلیل اینکه لوزادا این نسبت را به دست آورده، به نسبت لوزادا هم معروف شده است.
🔸شایان ذکر است که این نسبت (3 به 1) حداقل نسبت لازم برای حرکت در مسیر شکوفایی است و هرچه این نسبت بالاتر رود، میزان شادکامی، رشد و شکوفایی فرد نیز بیشتر میشود.
✳️ شاید این سوال برای شما پیش بیاید، که این وضعیت تا کجا ادامه دارد؟ آیا حداکثری برای این نسبت وجود دارد؟ یا اینکه هرچه نسبت تجربه هیجانات مثبت به هیجانات منفی افزایش پیدا کند، فرد وضعیت بهتری خواهد داشت؟ جواب این سوال منفی است و دلیل آن هم مشخص است ما برای ادامه بقا باید هیجانات منفی را هم تجربه کنیم. اگر فردی از هیچ چیزی نترسد، ممکن است به فعالیتهای خطرناکی بپردازد و جانش را از دست بدهد و یا اگر ما موقع امتحانات کمی اضطراب نداشته باشیم، درس نمیخوانیم و پیشرفتی هم نمیکنیم. پس افزایش نامحدود هیجانات مثبت و حذف هیجانات منفی نه تنها تاثیر مثبتی بر روی سلامت روان ما نمیگذارد، بلکه ممکن است تبعات منفی جبرانناپذیری برایمان داشته باشد.
◻️فردریکسون و لوزادا بر این عقیدهاند که حداکثر نسبت مثبتگرایی یازده به یک است. یعنی حالتی که در آن فرد به ازای هر هیجان منفی، یازده هیجان مثبت را تجربه میکند. به طور کلی نسبت لوزادای بین 3:1 تا 11:1 نسبت مثبتگرایی بهنجار است. نسبت پایینتر یا بالاتر از این طیف میتواند نشانگر اختلال روانی در فرد باشد (شیدایی در صورت بالاتر بودن از حد بهنجار و اضطراب و افسردگی در صورت پایینتر بودن از حد بهنجار)
#بیندیشیم
@karunagroindustry
"راز نسبت لوزادا"
▪️پرفسور باربارا فردریکسون، روانشناسی که به خاطر پژوهشهایش درباره هیجانهای مثبت شهرتی جهانی دارد، میگوید: ما برای اینکه حالمان خوب باشد و بتوانیم در مسیر رشد و شکوفایی گام برداریم، باید میزان هیجانات مثبتمان از هیجانهای منفیمان بیشتر باشد. فردریکسون برای اینکه بفهمد میزان هیجانات مثبت دقیقا باید چه مقدار از هیجانات منفی بیشتر باشد تا فرد در مسیر رشد و بالندگی قرار گیرد، از ریاضیدانی به نام مایکل لوزادا کمک گرفت. لوزادا با استفاده ازروشهای دقیق ریاضی و آمار به نتایج جالبی رسید. بر اساس نتایج این پژوهشها برای اینکه رشد و پیشرفت اتفاق بیفتد، میزان هیجانهای مثبت فرد حداقل باید سه برابر هیجانهای منفیای باشد که او تجربه میکند. به عبارت دیگر فرد باید به ازای هر هیجان منفی سه هیجان مثبت تجربه کند. فردریکسون و لوزادا نام این نسبت را نسبت مثبتگرایی گذاشتند. اما به دلیل اینکه لوزادا این نسبت را به دست آورده، به نسبت لوزادا هم معروف شده است.
🔸شایان ذکر است که این نسبت (3 به 1) حداقل نسبت لازم برای حرکت در مسیر شکوفایی است و هرچه این نسبت بالاتر رود، میزان شادکامی، رشد و شکوفایی فرد نیز بیشتر میشود.
✳️ شاید این سوال برای شما پیش بیاید، که این وضعیت تا کجا ادامه دارد؟ آیا حداکثری برای این نسبت وجود دارد؟ یا اینکه هرچه نسبت تجربه هیجانات مثبت به هیجانات منفی افزایش پیدا کند، فرد وضعیت بهتری خواهد داشت؟ جواب این سوال منفی است و دلیل آن هم مشخص است ما برای ادامه بقا باید هیجانات منفی را هم تجربه کنیم. اگر فردی از هیچ چیزی نترسد، ممکن است به فعالیتهای خطرناکی بپردازد و جانش را از دست بدهد و یا اگر ما موقع امتحانات کمی اضطراب نداشته باشیم، درس نمیخوانیم و پیشرفتی هم نمیکنیم. پس افزایش نامحدود هیجانات مثبت و حذف هیجانات منفی نه تنها تاثیر مثبتی بر روی سلامت روان ما نمیگذارد، بلکه ممکن است تبعات منفی جبرانناپذیری برایمان داشته باشد.
◻️فردریکسون و لوزادا بر این عقیدهاند که حداکثر نسبت مثبتگرایی یازده به یک است. یعنی حالتی که در آن فرد به ازای هر هیجان منفی، یازده هیجان مثبت را تجربه میکند. به طور کلی نسبت لوزادای بین 3:1 تا 11:1 نسبت مثبتگرایی بهنجار است. نسبت پایینتر یا بالاتر از این طیف میتواند نشانگر اختلال روانی در فرد باشد (شیدایی در صورت بالاتر بودن از حد بهنجار و اضطراب و افسردگی در صورت پایینتر بودن از حد بهنجار)
#بیندیشیم
@karunagroindustry
کارکنان خوب، دست کم دارای یازده ویژگی هستند.
این ویژگی ها عبارتند از:
1️⃣بلندپروازی: کارکنان خوب، دارای اهداف متعالی و همواره خواهان بهبود هستند.
2️⃣استقلال کاری: کارکنان خوب، مستقل هستند و با کمترین کمک دیگران کارشان را بهینه انجام میدهند.
3️⃣فروتنی: کارکنان خوب، فروتن و متواضع هستند و غرور بیش از حد ندارند.
4️⃣عشق و علاقه: کارکنان خوب، نسبت به آنچه انجام میدهند پایداری و علاقه باورنکردنی دارند.
5️⃣اعتماد به نفس: کارکنان خوب اهل ریسک هستند، چون به خودشان اعتماد و اعتقاد دارند.
6️⃣صداقت: کارکنان خوب راستگو هستند و همواره از سرِ صدق سخن میگویند.
7️⃣خلاق: کارکنان خوب سؤالهایی دارند که پاسخهای از پیشتعیینده و مشخص ندارند.
8️⃣قابل اعتماد: بدون دغدغه میتوان به این کارکنان اعتماد کرد و کارهایی را به آنها سپرد.
9️⃣اشتیاق: کارکنان خوب، اشتیاق و عطش یادگیری، بهبود و توسعه شایستگیهاشان را دارند.
🔟مثبتاندیشی: کارکنان خوب، به خصوص در شرایط دشوار مثبتنگر هستند.
1️⃣1️⃣پرورشدهنده فرهنگ شرکت: کارکنان خوب، قهرمانان فرهنگ هستند و محیط سازمان را به محیطی امن و شاد برای کار تبدیل میکنند.
#بیندیشیم
⭕️آیا ما هم جزو کارکنان خوب در سازمان خود، محسوب می شویم؟!
⭕️آیا تصور ما از خوب بودن خودمان، با واقعیت، سازگار است؟!
@karunagroindustry
این ویژگی ها عبارتند از:
1️⃣بلندپروازی: کارکنان خوب، دارای اهداف متعالی و همواره خواهان بهبود هستند.
2️⃣استقلال کاری: کارکنان خوب، مستقل هستند و با کمترین کمک دیگران کارشان را بهینه انجام میدهند.
3️⃣فروتنی: کارکنان خوب، فروتن و متواضع هستند و غرور بیش از حد ندارند.
4️⃣عشق و علاقه: کارکنان خوب، نسبت به آنچه انجام میدهند پایداری و علاقه باورنکردنی دارند.
5️⃣اعتماد به نفس: کارکنان خوب اهل ریسک هستند، چون به خودشان اعتماد و اعتقاد دارند.
6️⃣صداقت: کارکنان خوب راستگو هستند و همواره از سرِ صدق سخن میگویند.
7️⃣خلاق: کارکنان خوب سؤالهایی دارند که پاسخهای از پیشتعیینده و مشخص ندارند.
8️⃣قابل اعتماد: بدون دغدغه میتوان به این کارکنان اعتماد کرد و کارهایی را به آنها سپرد.
9️⃣اشتیاق: کارکنان خوب، اشتیاق و عطش یادگیری، بهبود و توسعه شایستگیهاشان را دارند.
🔟مثبتاندیشی: کارکنان خوب، به خصوص در شرایط دشوار مثبتنگر هستند.
1️⃣1️⃣پرورشدهنده فرهنگ شرکت: کارکنان خوب، قهرمانان فرهنگ هستند و محیط سازمان را به محیطی امن و شاد برای کار تبدیل میکنند.
#بیندیشیم
⭕️آیا ما هم جزو کارکنان خوب در سازمان خود، محسوب می شویم؟!
⭕️آیا تصور ما از خوب بودن خودمان، با واقعیت، سازگار است؟!
@karunagroindustry