آموزش زبان ایرانیان
397 subscribers
1.25K photos
831 videos
171 files
217 links
آموزش و مکالمه زبان های خارجی
#انگلیسی
#فرانسوی
#ایتالیایی
Download Telegram
🔮معانی مهاجرت در انگلیسی و تفاوت انها

🦋Emigrate
🦋Immigrate
🦋Migrate


🦋Emigrate = to "leave" your native country to live in another country.
مهاجرت کردن و "رفتن" از کشور فعلی برای سکونت در کشوری دیگر؛ برون کوچ کردن

مثال:
🎯Almost everybody in Russia wants to emigrate!
تقریبا همه ی مردم روسیه میخوان مهاجرت کنند (به خارج از روسیه)!

🎯Immigrate = to "come" to live in a country from another country.
مهاجرت کردن و "امدن" برای سکونت در کشوری؛ درون کوچ کردن

مثال:
🎯He immigrated with his parents to Iran in 1980, and grew up in Tehran.
در سال 1980 با خانواده اش به ایران مهاجرت کرد و در تهران بزرگ شد.

🎯Migrate = move periodically or seasonally

جابه جایی موقت به دلیل کار (داخل کشور یا خارج کشور)، یا به دلیل فصل و اب و هوا؛ کوچ

🎯These animals migrate annually in search of food.

این جانوران هر سال برای جستجوی غذا کوچ میکنن


🦋 @irlanguages 🦋
██████████
Stuart Little.pdf
1.7 MB
📚استوارت لیتل
ئی.بی. وایت
📝ترجمه :گیتی اقصی

@irlanguages

#کودکان #نوجوانان

::کتاب بخوانیم::
📍با قسمت های مختلف سروصورت در زبان انگلیسی آشنا شویم.

Forehead
پیشانی
Eyelid
پلک
Eye
چشم
Ear
گوش
Earlobe
لاله گوش
Hair
مو
Eyebrow
ابرو
Eyelash
مژه
Cheek
گونه
Nose
دماغ
Mustache
سیبیل
Lip
لب
Beard
ریش
Mouth
دهان
Chin
چانه
Neck
گردن

#vocabulary
@irlanguages
🎓کانون زبان ایرانیان
ارز SLP را از صرافی هات بیت خریداری کنید و در کمتر از یکماه دویست درصد سود کنید...

#سیگنال

https://www.hotbit.io/register?ref=2464826
❇️فرق بین War و Battll

A War happens when a Mass of Fighters fight with each others while they are obvious Enemies to each ones.

A War is in bigger scale than a battle.

A War Consists of Several Battles


Briefly


War Fighting Among A lot of people

Battle Fighting Between 2 people or Smaller Format of a War.


The bloody war between France and England came to its end. At last England won the war.

Two Princess Were killed in Individual battles.

The second World War has occurred in shape of hundreds of Battles.

(⛔️Battles are Smaller Formats of Wars.⛔️)
@irlanguages
🎋🌾🪴🎍قسمت های مختلف یک گیاه و کارایی آنها را بشناسیم


Flower- Produces seeds
گل: دانه ها را تولید می کند.

Leaf- Uses sunlight and chlorophyll to convert CO2 and water to sugar. Gives off water and oxygen.
برگ- از نور خورشید و کلروفیل(سبزینه) استفاده می کند و کربن دی اکسید و آب را به قند تبدیل می کند. آب و اکسیژن را پس می دهد.

Roots- Supports plant and takes in water and nutrients.
ریشه- از گیاه نگهداری می کند و آب و مواد مغزی را جذب می کند.

Stem- Supports leaves, transports water and nutrients.
ساقه- از برگها نگهداری می کند و مواد مغزی و آب را به سمت برگها منتقل می کند.

Fruit- protects the seed and helps with seed dispersal.
میوه- از دانه ها نگهداریمی کند و به پراکنده شدن دانه ها کمک می کند.

Seed- Produces new plant.
دانه- گیاه جدید ایجاد می کند.



#vocabulary
#Sentences
@irlanguages
🎓کانون زبان ایرانیان
📌انواع بناها به زبان انگلیسی را بشناسیم


amphitheatre
آمفی تئاتر،تئاتر

fort
دژ

palace
قصر

castle
قلعه

stately home
خانه های سلطنتی

glasshouse
گلخانه

pyramid
هرم

log cabin
خانه جنگلی

pub
میخانه

warehouse
انبار

lighthouse
فانوس دریایی

oil rig/ oil platform
دکل نفت

hut
کلبه، آلونک

barn
انبار غله، طویله

pagoda
ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپن

skyscraper
آسمان خراش

#vocabulary
@irlanguages
🎓کانون زبان ایرانیان
🦋اصطلاحات انگلیسی برای هدایت افراد در هنگام رانندگی

Speed up(تند برو)
Slow down(آهسته برو)
Make a left(بپیچ سمت چپ)
Make a right(بپیچ سمت راست)
Make a U turn(دور بزن)
go straight(مستقیم برو)

@irlanguages
🎓 کانون زبان ایرانیان
هیچ میدونستید
فعل بعد از none در انگلیسی بسیار رسمی به شکل مفرد به کار می رود ولی در صحبت ها و نوشته های غیر رسمی اغلب از شکل جمع فعل استفاده می شود.
 
👉 None of the boys is / are here

#point
@irlanguages
🎓کانون زبان ایرانیان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم  "زیرِ صِـفر"

کیفیت 480p

🇮🇷زیرنویس چسبیده فارسی🇮🇷


@irlanguages
🔻چهار کاربرد کلمه would که باید حتما بدانید

۱- درخواست های مودبانه

would you please close the door?
ممکنه لطفا درو ببندی؟

۲- سوال از کسی راجع به انجام کاری

Would you help me review for the chemistry exam?
میشه برای مرور امتحان شیمی کمکم کنی؟

۳- عادات همیشگی در زمان گذشته

When I wan in elementary school, we would sign every afternoon, and I would sign as loudly as I could.
وقتی من مدرسه ابتدایی بودم هر روز بعد از ظهر (آواز) میخوندیم و من به بلندی ای که میتونیستم میخوندم.

۴- گذشته will

Tim says, I will see you later.

#grammar
@irlanguages
🎓 کانون زبان ایرانیان
📌امروز یاد میگیریم برای بیان مقطع تحصیلی خود از چه عباراتی استفاده کنیم

Preschool/پیش دبستانی

Kindergarten/کودکستان

Primary school/ابتدایی 5 الی 11 ساله

Elementary school./ ابتدایی

First grade/ کلاس اول

Fifth grade/کلاس پنجم

Middle school/دوره میانی یا راهنمایی

Sixth grade/کلاس ششم

High school/دبیرستان

Apply to colleges / universities/دانشگاه شرکت کردن

Pass the test/قبول شدن در امتحان

Fail the test/رد شدن در امتحان

Choose a major / choose a
concentration/انتخاب رشته

#vocabulary
@irlanguages
🎓کانون زبان ایرانیان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @irlanguages
🅾 The Brave Little Tailor
🅾 خیاط شجاع (انگلیسی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @irlanguages
🅾 The Brave Little Tailor
🅾 خیاط شجاع (فارسی)
🅾 The Boy and the Cabbage


🛑 There was once a boy who - although very good and obedient - hated eating cabbage. Whenever he had to eat it he would complain and get extremely angry. One day, his mother decided to send him to the market to buy… a cabbage! So the boy was, of course, disgusted at this turn of events.
روزی روزگاری پسربچه‌ای بود که علیرغم اینکه خیلی خوب و مطیع بود، از خوردن کلم متنفر بود. هر وقت مجبور میشد که آن را بخورد، بسیار مینالید و عصبانی میشد.یک روز مادرش تصمیم گرفت که او را به مغازه بفرستد که …یک کلم بخرد!! طبیعی بود که پسربچه از این رویداد غیرمنتظره، بیزار بود.

At the market, the boy reluctantly purchased one, but this wasn’t just any old cabbage. It happened to be a cabbage which hated children. After an enormous argument, the boy and the cabbage set off for home, in silence, their anger barely below the surface the whole time. On the way, while crossing the river, the boy slipped and both of them fell into the rapids and were pulled under by the current. With great effort, they managed to come to the surface, grab onto a plank of wood, and stay afloat.
در مغازه، پسربچه با بیمیلی،یک کلم خرید. اما این کلم از آن کلم‌های قدیمی نبود. بلکه به‌طور اتفاقی کلمی بود که از بچه‌ها متنفر بود. پس ازیک بحث‌وجدل شدید، کلم و بچه، در سکوت، به سمت خانه رفتند. درحالیکه عصبانیت خود را به‌سختی مخفی نگه داشته بودند. در راه خانه، وقتی پسربچه در حال عبور از رودخانه بود، پایش لغزید و هر دو به داخل رودخانه افتادند و جریان رودخانه آن‌ها را به زیر آب کشید. با تلاش زیاد، موفق شدند که به سطح آب بیایند، و بهیک تخته چوب چنگ بزنند، تا شناور باقی بمانند.

They had to spend so much time together, adrift on that plank, that after becoming mightily bored, they ended up conversing. They got to know each other, and became friends. They played many bizarregames, like the fish without a rod, the tiny hiding place, and the King of the mountain.
آن‌ها، درحالیکه سرگردان و شناور بودند روی تخته چوب، مجبور شدند که زمان زیادی را بایکدیگر بگذرانند. وقتیکه خیلی خیلی کسل شدند، درنهایت کارشان به صحبت کردن بایکدیگر رسید. آن‌ها همدیگر را بیشتر شناختند و بایکدیگر دوست شدند. آن‌ها بازیهای زیاد عجیب غریبی با هم کردند؛ مثل ماهی بدون چوب، جا مخفی کوچک و پادشاه کوهستان‌ها.

Chatting with his new friend, the boy understood the importance, at his young age, of vegetables like the cabbage, and how wrong it is to always be bad-mouthing them. The cabbage, for his part, realised that sometimes his flavour was a touch strong, and strange to children. So they agreed that when they reached home, the boy would treat the cabbage with great respect, and the cabbage would do its best to taste like spaghetti
با گپ و گفتی که پسربچه با کلم داشت، اهمیت سبزیهایی مثل کلم را، به‌ویژه در سن و سال نوجوانی خودش فهمید. و فهمید که چقدر بدگویی نسبت به سبزی اشتباه است. کلم هم، به‌نوبه‌ی خود، فهمید که بعضی مواقع طعمش برای بچه‌ها بسیار نچسب و عجیب غریب بود. بنابراین آن‌ها بایکدیگر توافق کردند که وقتی به خانه رسیدند، بچه رفتار بسیار محترمانه‌ای با کلم داشته باشد، و کلم نیز نهایت تلاش خودش را بکند که مزه‌ی اسپاگتی بدهد!

Their agreement was nothing if not a great success. The boy’s mother was greatly surprised at how willingly he ate the cabbage, and the boy prepared the best hiding place in his tummy for the cabbage, shouting “Mmm! What great spaghetti!”
توافق آن‌ها کمتر ازیک موفقیت بزرگ نبود. مادر بچه خیلی تعجب کرده بود که بچه چقدر مشتاقانه کلم را میخورد. و پسربچه نیز داخل شکمش بهترین مکان مخفی را برای کلم پیدا کرده بود، درحالیکه فریاد میزد، به‌به! عجب اسپاگتی خوشمزه‌ای!

🔷Obedient
🔴مطیع، فرمان‌بردار
🔷Complain
🔴نالیدن، شکایت کردن
🔷Disgusted
🔴 بیزار
🔷Turn of events: 
🔴رویداد غیرمنتظره
🔷Reluctantly
🔴 با بی‌میلی
🔷Purchase
🔴خریداری کردن
🔷Happen to be
🔴اتفاقی برای بودن
🔷 coincidentally
🔴 اتفاقی
🔷I happened to be there
🔴 من به‌طور اتفاقی آنجا بودم
🔷Set off
🔴آغاز سفر کردن
🔷Rapids
🔴رودخانه‌ی تند، تند آب
🔷Current
🔴جریان آب
🔷To manage to do something 
🔴موفق شدن به انجام کاری
🔷Grab onto
🔴چنگ زدن
🔷Afloat
🔴شناور
🔷Bizarre
🔴عجیب غریب
🔷Bad-mouthing
🔴 بدگویی کردن
🔷For his pat
🔴به‌نوبه‌ی خود


https://t.me/irlanguages
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @irlanguages
🅾 The Foolish Barber Story
🅾 آرایشگر احمق (انگلیسی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @irlanguages
🅾 آرایشگر احمق
🅾 The Foolish Barber Story (فارسی)
“A flower does not think of competing with the flower next to it. It just blooms.”

هیچ گلی به فکر رقابت با گلهای دیگر نیست فقط شکوفه می‌دهد.