قطورتر شدن و تشدید بی سابقه تنش میان ایران و آلمان پرونده اختلاف میان تهران و برلین
آلمان فعلا سفارتخانه خود در تهران را باز نگاه می دارد.
جمهوری اسلامی ایران و آلمان همچنان از نردبان تنش بالا می روند. ساعاتی پیش وزارت امور خارجه آلمان اعلام کرد که برلین در واکنش به اعدام یک تبعه آلمانی-ایرانی، تمامی کنسولگریهای ایران در آلمان را میبندد اما به سفارت اجازه میدهد تا همچنان باز بماند.
آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان با اعلام این مطلب تاکید کرد که دستور تعطیلی کنسولگریهای ایران در شهرهای فرانکفورت، هامبورگ و مونیخ را صادر کرده است. آلمان پیش از این سفیر خود از ایران را به دلیل اعدام جمشید شارمهد فراخوانده و کاردار ایران را برای ابراز اعتراض برلین احضار کرده بود.
تبادل بیانیه های تند و تیز میان مقام های ایران و آلمان و تعطیل کردن کنسولگریهای ایران در شهرهای فرانکفورت، هامبورگ و مونیخ در حقیقت تکه های جدیدی از دومینوی تشدید تنش میان تهران و برلین بودند. تنشی که از نیمه تابستان گذشته شکل جدی تری به خود گرفته بود.
دولت آلمان مرکز اسلامی هامبورگ را در تاریخ ۳ مرداد ۱۴۰۳، (۲۴ ژوئیه) به اتهام حمایت از حزبالله لبنان و «ترویج ایدئولوژی رهبر ایران» تعطیل کرده بود. وزارت کشور آلمان در همان روز با صدور بیانیه ای در این باره اتهام های بی پایه و اساسی را به ایران وارد دانسته و اعلام کرد: «مرکز اسلامی هامبورگ (معروف به مسجد آبی)، نظم قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان را نقض کرده و تحریکهای ضدیهودی و ضداسرائیلی را گسترش میدهد. علاوه بر این، اعضای این مرکز پیشتر از اقدامات خشونتآمیز سازمانهای تروریستی مانند حماس تمجید کرده و از سازمانهای تروریستی ممنوعشدهای مانند حزبالله هم حمایت کردهاند.صبح روز چهارشنبه ۲۴ ژوئیه به دستور دادگاه، ۵۳ مورد از اماکن مرتبط با این مرکز در هشت ایالت آلمان توسط دهها مأمور مورد بازرسی قرار گرفتند و اموال و دارایی آنها نیز ضبط شدند.
قریب به سه هفته پس از این اتفاق روز سهشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳، (۲۰ اوت) ساختمانهای «موسسه آموزش زبان آلمانی» در خیابانهای یخچال و دیباجی جنوبی تهران پلمب شدند؛ موسسهای که برگزارکننده آزمونهای رسمی «انستیتو گوته» در ایران است. کاری که وزارت خارجه آلمان با انتشار بیانیهای آن را محکوم و سفیر ایران در برلین را برای توضیح احضار کرد.
نیویورک تایمز در گزارشی درباره تعطیل شدن سه کنسولگری ایران در آلمان نوشت: تعطیلی چندین کنسولگری توسط دولت آلمان امری کم سابقه است و نشان می دهد که آلمان چقدر مسئله اعدام جمشید شارمهد را جدی تلقی کرده است. تنها باری که آلمان این تعداد کنسولگری یک کشور را تعطیل کرد سال گذشته بود که پس از اخراج چند کارمند دیپلماتیک آلمانی توسط روسیه، پنج کنسول از شش کنسولگری روسیه را تعطیل کرد.
سفارت ایران در برلین که همچنان باز است، از این پس باید به حدود 300000 ایرانی مقیم آلمان خدمات کنسولی ارائه دهد. به گزارش برخی رسانه ها، 32 کارمند کنسولگری ایران در صورت نداشتن تابعیت آلمانی، حق اقامت در آلمان را از دست خواهند داد و باید این کشور را ترک کنند.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
#اعتراضات_سراسری
#روابط_بینالملل
آلمان فعلا سفارتخانه خود در تهران را باز نگاه می دارد.
جمهوری اسلامی ایران و آلمان همچنان از نردبان تنش بالا می روند. ساعاتی پیش وزارت امور خارجه آلمان اعلام کرد که برلین در واکنش به اعدام یک تبعه آلمانی-ایرانی، تمامی کنسولگریهای ایران در آلمان را میبندد اما به سفارت اجازه میدهد تا همچنان باز بماند.
آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان با اعلام این مطلب تاکید کرد که دستور تعطیلی کنسولگریهای ایران در شهرهای فرانکفورت، هامبورگ و مونیخ را صادر کرده است. آلمان پیش از این سفیر خود از ایران را به دلیل اعدام جمشید شارمهد فراخوانده و کاردار ایران را برای ابراز اعتراض برلین احضار کرده بود.
تبادل بیانیه های تند و تیز میان مقام های ایران و آلمان و تعطیل کردن کنسولگریهای ایران در شهرهای فرانکفورت، هامبورگ و مونیخ در حقیقت تکه های جدیدی از دومینوی تشدید تنش میان تهران و برلین بودند. تنشی که از نیمه تابستان گذشته شکل جدی تری به خود گرفته بود.
دولت آلمان مرکز اسلامی هامبورگ را در تاریخ ۳ مرداد ۱۴۰۳، (۲۴ ژوئیه) به اتهام حمایت از حزبالله لبنان و «ترویج ایدئولوژی رهبر ایران» تعطیل کرده بود. وزارت کشور آلمان در همان روز با صدور بیانیه ای در این باره اتهام های بی پایه و اساسی را به ایران وارد دانسته و اعلام کرد: «مرکز اسلامی هامبورگ (معروف به مسجد آبی)، نظم قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان را نقض کرده و تحریکهای ضدیهودی و ضداسرائیلی را گسترش میدهد. علاوه بر این، اعضای این مرکز پیشتر از اقدامات خشونتآمیز سازمانهای تروریستی مانند حماس تمجید کرده و از سازمانهای تروریستی ممنوعشدهای مانند حزبالله هم حمایت کردهاند.صبح روز چهارشنبه ۲۴ ژوئیه به دستور دادگاه، ۵۳ مورد از اماکن مرتبط با این مرکز در هشت ایالت آلمان توسط دهها مأمور مورد بازرسی قرار گرفتند و اموال و دارایی آنها نیز ضبط شدند.
قریب به سه هفته پس از این اتفاق روز سهشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳، (۲۰ اوت) ساختمانهای «موسسه آموزش زبان آلمانی» در خیابانهای یخچال و دیباجی جنوبی تهران پلمب شدند؛ موسسهای که برگزارکننده آزمونهای رسمی «انستیتو گوته» در ایران است. کاری که وزارت خارجه آلمان با انتشار بیانیهای آن را محکوم و سفیر ایران در برلین را برای توضیح احضار کرد.
نیویورک تایمز در گزارشی درباره تعطیل شدن سه کنسولگری ایران در آلمان نوشت: تعطیلی چندین کنسولگری توسط دولت آلمان امری کم سابقه است و نشان می دهد که آلمان چقدر مسئله اعدام جمشید شارمهد را جدی تلقی کرده است. تنها باری که آلمان این تعداد کنسولگری یک کشور را تعطیل کرد سال گذشته بود که پس از اخراج چند کارمند دیپلماتیک آلمانی توسط روسیه، پنج کنسول از شش کنسولگری روسیه را تعطیل کرد.
سفارت ایران در برلین که همچنان باز است، از این پس باید به حدود 300000 ایرانی مقیم آلمان خدمات کنسولی ارائه دهد. به گزارش برخی رسانه ها، 32 کارمند کنسولگری ایران در صورت نداشتن تابعیت آلمانی، حق اقامت در آلمان را از دست خواهند داد و باید این کشور را ترک کنند.
#شورای_مدیریت_گذار
#مسئولیت_شهروندی
#اعتراضات_سراسری
#روابط_بینالملل
درباره پیروزی ترامپ
عبدالله ناصری
به عنوان یک کنشگر سیاسی از دو جهت دوست داشتم خانم کامالا هریس ۴۷مین رئیس کاخ سفید باشد. اول، دموکرات ها را بیشتر دوست دارم؛ چون فرهیختهترند. دوم، چند سالی است که مثل یقینم به توحید، باور دارم “زنان” در همه امور موفقترند. این نکته را هم تأکید میکنم که سستی کاریزمای جو بایدن در شکست خانم هریس خیلی تأثیر داشت. اما نباید از پیروزی شخصیت خاصی که وجاهت اخلاقی و مالی ندارد مأیوس شد.
هنرهای بزرگی ترامپ داشت در دورهٔ چهار ساله گذشته. باید بپذیریم برای نجات ملت فلسطین از “آوارهگی و فقر و قتل”، تنها یک راهوجود دارد، آن هم تکوین ملت-دولت فلسطین عربی در کنار اسرائیل استو توسعه “معاهده ابراهیم” که مبتکرش دونالد ترامپ بود ضرورت بالا را سرعت میدهد.
دو چیز عجیب ولی یکی سپید و دیگری سیاه است. برای اولین بار در حوزههای علمیه جهان اسلام، یک تشکل حوزوی با ادراک حقیقت اعلام کرده؛ راه نجات ملت فلسطین فقط تشکیل دو دولت است. آنها از امری بدیهی و عقلانی سخن گفتند ولی حاکمان متوهم و بیادراک مثل رئیس عدلیه! هوس کردند این راه معقول را ببندند ولی نتوانستند. دفاع ارزشمند نواندیشان دینی و تشکلها و کنشگران از این مجمع و این “تنها سیاست معقول” راه را بر قضاء و امنیهها بست.
نگارنده پس از حمله ۷ اکتبر به مرور یقین کرد که آقای خامنهای نفر اول این حمله است. مسلم بود هدف رهبر حکومت ایران، تنها توقف صلح ابراهیم است. او گمان نمیکرد جنگ اسرائیل- محور مقاومت فرسایشی شود. وی دوستدار جنگ ۲۲ و ۳۳ روزه است. اینک شاهدیم جاهطلبی رهبر حکومت، اکثر نیرو و قدرت “حزبالله” و “حماس” را منهدم کرد. دیگر این دو گروه نظامی کمر راست نخواهند کرد.
ما باید چهار نهاد را مقصر اصلی کشتار چند دههزار مظلوم فلسطینی و لبنانی بدانیم، ۱-صهیونیسم رادیکال ، ۲- حماس، ۳- حزب الله و ۴-جمهوری اسلامی. آمدن ترامپ به کاخ سفید حتما پای سپاه و ولی فقیه را در منطقه کوتاهتر میکند. به احتمال زیاد حمله نابخردانه “وعده صادق ۳” منتفی است، چون بی تردید رهبر و سپاه از ترامپ هراس بیشتری دارند. اگر آقای ترامپ در دوره چهار ساله خود با کنترل نتانیاهو و تندروهای اسرائیل، مردم فلسطین را صاحب دولت کند در تاریخ جهان ماندگار خواهد شد.
متأسفم از این سخن که حتما اقتدار و فضولی حکومت ولی فقیه در خاورمیانه با ترامپ کمتر خواهد شد، چرا تأسف؟ زیرا مایل بودم آقای خامنهای از سر عقل و اختیار تصمیم بگیرد. راه نجات ملت ایران از جمهوری اسلامی فقط از مقاومت مدنی و نماد آن ، انقلاب “زن، زندگی، آزادی” میگذرد ولی هر حادثه غیر منتظره (مثل رأیآوری ترامپ) میتواند “استدراج” الهی باشد و امیدوارم همین باشد.
#شورای_مدیریت_گذار
#انتخابات_آمریکا
#روابط_بینالملل
#مسئولیت_شهروندی
عبدالله ناصری
به عنوان یک کنشگر سیاسی از دو جهت دوست داشتم خانم کامالا هریس ۴۷مین رئیس کاخ سفید باشد. اول، دموکرات ها را بیشتر دوست دارم؛ چون فرهیختهترند. دوم، چند سالی است که مثل یقینم به توحید، باور دارم “زنان” در همه امور موفقترند. این نکته را هم تأکید میکنم که سستی کاریزمای جو بایدن در شکست خانم هریس خیلی تأثیر داشت. اما نباید از پیروزی شخصیت خاصی که وجاهت اخلاقی و مالی ندارد مأیوس شد.
هنرهای بزرگی ترامپ داشت در دورهٔ چهار ساله گذشته. باید بپذیریم برای نجات ملت فلسطین از “آوارهگی و فقر و قتل”، تنها یک راهوجود دارد، آن هم تکوین ملت-دولت فلسطین عربی در کنار اسرائیل استو توسعه “معاهده ابراهیم” که مبتکرش دونالد ترامپ بود ضرورت بالا را سرعت میدهد.
دو چیز عجیب ولی یکی سپید و دیگری سیاه است. برای اولین بار در حوزههای علمیه جهان اسلام، یک تشکل حوزوی با ادراک حقیقت اعلام کرده؛ راه نجات ملت فلسطین فقط تشکیل دو دولت است. آنها از امری بدیهی و عقلانی سخن گفتند ولی حاکمان متوهم و بیادراک مثل رئیس عدلیه! هوس کردند این راه معقول را ببندند ولی نتوانستند. دفاع ارزشمند نواندیشان دینی و تشکلها و کنشگران از این مجمع و این “تنها سیاست معقول” راه را بر قضاء و امنیهها بست.
نگارنده پس از حمله ۷ اکتبر به مرور یقین کرد که آقای خامنهای نفر اول این حمله است. مسلم بود هدف رهبر حکومت ایران، تنها توقف صلح ابراهیم است. او گمان نمیکرد جنگ اسرائیل- محور مقاومت فرسایشی شود. وی دوستدار جنگ ۲۲ و ۳۳ روزه است. اینک شاهدیم جاهطلبی رهبر حکومت، اکثر نیرو و قدرت “حزبالله” و “حماس” را منهدم کرد. دیگر این دو گروه نظامی کمر راست نخواهند کرد.
ما باید چهار نهاد را مقصر اصلی کشتار چند دههزار مظلوم فلسطینی و لبنانی بدانیم، ۱-صهیونیسم رادیکال ، ۲- حماس، ۳- حزب الله و ۴-جمهوری اسلامی. آمدن ترامپ به کاخ سفید حتما پای سپاه و ولی فقیه را در منطقه کوتاهتر میکند. به احتمال زیاد حمله نابخردانه “وعده صادق ۳” منتفی است، چون بی تردید رهبر و سپاه از ترامپ هراس بیشتری دارند. اگر آقای ترامپ در دوره چهار ساله خود با کنترل نتانیاهو و تندروهای اسرائیل، مردم فلسطین را صاحب دولت کند در تاریخ جهان ماندگار خواهد شد.
متأسفم از این سخن که حتما اقتدار و فضولی حکومت ولی فقیه در خاورمیانه با ترامپ کمتر خواهد شد، چرا تأسف؟ زیرا مایل بودم آقای خامنهای از سر عقل و اختیار تصمیم بگیرد. راه نجات ملت ایران از جمهوری اسلامی فقط از مقاومت مدنی و نماد آن ، انقلاب “زن، زندگی، آزادی” میگذرد ولی هر حادثه غیر منتظره (مثل رأیآوری ترامپ) میتواند “استدراج” الهی باشد و امیدوارم همین باشد.
#شورای_مدیریت_گذار
#انتخابات_آمریکا
#روابط_بینالملل
#مسئولیت_شهروندی
آقای پزشکیان، اشتباه ۴۶ سال گذشته را تکرار نکنید؛ خیلی فرق میکند که چهکسی رئیسجمهور آمریکاست
صادق زیبا کلام:
نخست ابعاد شگفتانگیز پیروزی ایشان بود. فراموش نکردهایم که در تمام دوران انتخابات، حتی تا روزها و ساعتهای آخر، همۀ تحلیلگران، رسانهها و نظرسنجیها متفقالقول بودند که رقابت میان هریس و ترامپ شانه به شانه و تنگاتنگ میباشد و اختلاف میان آنان، حدود یک یا دو درصد بیشتر نیست. اما سیل آرا بهنفع ترامپ نشان داد که نظرسنجیها چقدر با حقیقت فاصله داشتند. اگر این اتفاق در ایران افتاده بود، نوادگان داییجان ناپلئون میرفتند بهدنبال تئوریهای توطئه و اینکه اینها همه برنامه برای گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم بهپای صندوقهای رأی بود.
دوم، مهمتر از بررسی اینکه چرا اینقدر نظرسنجیها با واقعیت فاصله داشتند، شوک اصلیتر و پرسش مهمتر آن است که آنهمه رأی برای ترامپ نژادپرست و محافظهکار دشمن دمکراسی، در کجای جامعۀ آمریکا نهفته شده بود که همه را غافلگیر کرد؟ یقیناً تحلیلگران پیرامون محبوبیت ترامپ و اسباب و علل اقبال جامعۀ آمریکا به آنچه که آن را در علوم سیاسی میبایستی «کاریزمای ترامپیسم» تعریف کرد، به تحقیق و بررسی خواهند پرداخت.
سوم، یک دلیل البته سقوط هولناک محبوبیت بایدن و دمکراتها در سالهای اخیر بود. جایگزینی خانم هریس هم خیلی نتوانست چیزی را بهنفع دمکراتها تغییر دهد و در بهترین حالت، جلوی سقوط بیشتر آنها را گرفت.
چهارم، درک استقبال بسیاری از ایرانیها از پیروزی ترامپ، خیلی پیچیده نیست. انسان فقط تأسف میخورد که ملتی آنقدر از شرایط سیاسی و اجتماعیشان سرخورده و ناامید شده باشند که پیروزی شخصیتی که کمترین نمادی از دمکراسیخواهی در وی نباشد، آنقدر آنها را بهوجد آورد.
پنجم، میرسیم به واکنش سخنگوی دولت جناب پزشکیان، سرکار بانو دکتر مهاجرانی، که فرمودند: «برای ما هیچ فرقی نمیکند دمکرات در کاخ سفید باشد، یا جمهوریخواه». البته حرف ایشان از یک منظر درست است. برای ما که ۴۶ سال است «دشمنی با آمریکا» همۀ فکر و ذکرمان شده و همۀ انقلابمان تقلیل پیدا کرده به استکبارستیزی و مرگ بر آمریکا، خیلی هم البته فرقی نمیکند که هریس انتخاب میشد، یا بایدن. اما خانم دکتر مهاجرانی عزیز، این سخن را اگر یک دهۀ هشتادی سرخورده از گذشته و ناامید از آینده میگفت، قابل فهم بود. اما بانوی بزرگوار، بهنظر شما، ایران دوران سیدمحمد خاتمی با مرحوم سیدابراهیم رئیسی و خالصسازی، هیچ فرقی با هم نداشتند؟
#شورای_مدیریت_گذار
#انتخابات_آمریکا
#مسئولیت_شهروندی
#روابط_بینالملل
#اعتراضات_سراسری
صادق زیبا کلام:
نخست ابعاد شگفتانگیز پیروزی ایشان بود. فراموش نکردهایم که در تمام دوران انتخابات، حتی تا روزها و ساعتهای آخر، همۀ تحلیلگران، رسانهها و نظرسنجیها متفقالقول بودند که رقابت میان هریس و ترامپ شانه به شانه و تنگاتنگ میباشد و اختلاف میان آنان، حدود یک یا دو درصد بیشتر نیست. اما سیل آرا بهنفع ترامپ نشان داد که نظرسنجیها چقدر با حقیقت فاصله داشتند. اگر این اتفاق در ایران افتاده بود، نوادگان داییجان ناپلئون میرفتند بهدنبال تئوریهای توطئه و اینکه اینها همه برنامه برای گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم بهپای صندوقهای رأی بود.
دوم، مهمتر از بررسی اینکه چرا اینقدر نظرسنجیها با واقعیت فاصله داشتند، شوک اصلیتر و پرسش مهمتر آن است که آنهمه رأی برای ترامپ نژادپرست و محافظهکار دشمن دمکراسی، در کجای جامعۀ آمریکا نهفته شده بود که همه را غافلگیر کرد؟ یقیناً تحلیلگران پیرامون محبوبیت ترامپ و اسباب و علل اقبال جامعۀ آمریکا به آنچه که آن را در علوم سیاسی میبایستی «کاریزمای ترامپیسم» تعریف کرد، به تحقیق و بررسی خواهند پرداخت.
سوم، یک دلیل البته سقوط هولناک محبوبیت بایدن و دمکراتها در سالهای اخیر بود. جایگزینی خانم هریس هم خیلی نتوانست چیزی را بهنفع دمکراتها تغییر دهد و در بهترین حالت، جلوی سقوط بیشتر آنها را گرفت.
چهارم، درک استقبال بسیاری از ایرانیها از پیروزی ترامپ، خیلی پیچیده نیست. انسان فقط تأسف میخورد که ملتی آنقدر از شرایط سیاسی و اجتماعیشان سرخورده و ناامید شده باشند که پیروزی شخصیتی که کمترین نمادی از دمکراسیخواهی در وی نباشد، آنقدر آنها را بهوجد آورد.
پنجم، میرسیم به واکنش سخنگوی دولت جناب پزشکیان، سرکار بانو دکتر مهاجرانی، که فرمودند: «برای ما هیچ فرقی نمیکند دمکرات در کاخ سفید باشد، یا جمهوریخواه». البته حرف ایشان از یک منظر درست است. برای ما که ۴۶ سال است «دشمنی با آمریکا» همۀ فکر و ذکرمان شده و همۀ انقلابمان تقلیل پیدا کرده به استکبارستیزی و مرگ بر آمریکا، خیلی هم البته فرقی نمیکند که هریس انتخاب میشد، یا بایدن. اما خانم دکتر مهاجرانی عزیز، این سخن را اگر یک دهۀ هشتادی سرخورده از گذشته و ناامید از آینده میگفت، قابل فهم بود. اما بانوی بزرگوار، بهنظر شما، ایران دوران سیدمحمد خاتمی با مرحوم سیدابراهیم رئیسی و خالصسازی، هیچ فرقی با هم نداشتند؟
#شورای_مدیریت_گذار
#انتخابات_آمریکا
#مسئولیت_شهروندی
#روابط_بینالملل
#اعتراضات_سراسری