41th_IICA_Seminar_Conductor_e25_02.pdf
336.1 KB
41th_IICA_Seminar_Conductor_e25_02.pdf
حسین عبده تبریزی در روز پنجشنبه ۳۰ خردادماه ۱۳۹۸ در همایش استراتژیهای سرمایهگذاری در سال ۹۸ شرکت کرد که به همت گروه مالی و مدیریت سرمایهگذاری شریف در تهران برگزار میشد؛ دکتر عبده در این همایش در مورد فرصتهای سرمایهگذاری در شرایط جاری اقتصاد ایران صحبت کرد.
رئوس نکات مورد اشارهی وی در این همایش را اینجا بیابید.
رئوس نکات مورد اشارهی وی در این همایش را اینجا بیابید.
نرخ تورم مصرف کنندهی ترکیه در اواخر سال دو هزار و هیجده به بیست و پنج درصد رسید. سالها بود ترکیه چنین نرخهای بالایی را تجربه نکرده بود. در واقع بعد از سال دو هزار و یک که در آن نرخ تورم به هفتاد درصد رسید، پانزده سال بود که نرخ تورم آن کشور تکرقمی شده بود. کاهش ارزش لیر در مقابل دلار، دلیل عمدهی افزایش نرخ تورم بود. از شروع سال دو هزار و شانزده تا اکتبر سال هیجده، بخشی به دلیل روابط با امریکا، لیر ترکیه پنجاه درصد ارزش خود را از دست داد. بعد از آرژانتین و ایران، ترکیه سومین اقتصاد نوظهور بود که ارزش پول ملی آن به شدت کاهش مییافت. در سال دو هزار و هیجده، دلار در ترکیه همچون ایران به متغیر پیشبرنده بدل شد و سایر پارامترها از جمله قیمتها را به شدت تحت تاثیر قرار داد. البته رشد بیست و هشت درصدی قیمت نفت نیز در افزایش نرخ تورم تاثیر فراوان داشت، چرا که قیمت انرژی به لیر برای تولیدکننده ظرف یک سال (سپتامبر هفده تا سپتامبر دو هزار و هیجده) هشتاد درصد افزایش یافته بود. اصرار اردوغان به دخالت بیشتر دولت در سیاستهای پولی بانک مرکزی کمکی به حل وضعیت نکرد. بانک مرکزی نرخ وامدهی خود به بانکها را به رغم نارضایتی اردوغان از نزدیک هیجده درصد به بیست و چهار درصد افزایش داد و وزیر اقتصاد برات البایراک، داماد اردوغان، هم با این تصمیم همراهی کرد. خوشبختانه نرخ تورم به هیجده درصد کاهش یافت. به هرحال اقتصاد ترکیه نیز وارد رکود تورمی شده است و نرخ رشد ترکیه در سال دو هزار و نوزده به منهای دو درصد میرسد.
در منع کسب و کار توسط سلطان
در دو روز گذشته فرصت خواندن مجدد جلد اول مقدمه ابن خلدون به ترجمه شادروان محمد پروین گنابادی پیش آمد. کتابی درخشان از اندیشمندی که هشت قرن پیش در تونس پا به عرصه جهان گشود و پایهگذار فلسفه علم و جامعهشناسی شد. کتاب به نکاتی درخشان در حوزه اقتصاد سیاسی هم اشاره دارد:
و باید دانست که ثروت و توانگری سلطان جز از راه خراج ستانی (مالیات) فزونی نمییابد و فزونی خراج تنها از راه دادگری امکان پذیر است، بدانسان که اموال مردم را از دستبرد ستمگران نگهدارند و به کار رعیت درنگرند. بدینسان آرزوهای مردم گسترش می یابد ... و در راه افزایش ثروت و بهرهبرداری از آن میکوشند... . ولی اگر راهی جز این مانند کشاورزی یا بازرگانی پیش گیرد [وارد تولید کالاهای خصوصی شود] بیشک با شتاب هر چه بیشتر به رعایا زیان خواهد رسید و مایه تباهی و نقصان خراج (مالیات) او خواهد شد و آبادانی کشورش آسیب خواهد دید.
در دو روز گذشته فرصت خواندن مجدد جلد اول مقدمه ابن خلدون به ترجمه شادروان محمد پروین گنابادی پیش آمد. کتابی درخشان از اندیشمندی که هشت قرن پیش در تونس پا به عرصه جهان گشود و پایهگذار فلسفه علم و جامعهشناسی شد. کتاب به نکاتی درخشان در حوزه اقتصاد سیاسی هم اشاره دارد:
و باید دانست که ثروت و توانگری سلطان جز از راه خراج ستانی (مالیات) فزونی نمییابد و فزونی خراج تنها از راه دادگری امکان پذیر است، بدانسان که اموال مردم را از دستبرد ستمگران نگهدارند و به کار رعیت درنگرند. بدینسان آرزوهای مردم گسترش می یابد ... و در راه افزایش ثروت و بهرهبرداری از آن میکوشند... . ولی اگر راهی جز این مانند کشاورزی یا بازرگانی پیش گیرد [وارد تولید کالاهای خصوصی شود] بیشک با شتاب هر چه بیشتر به رعایا زیان خواهد رسید و مایه تباهی و نقصان خراج (مالیات) او خواهد شد و آبادانی کشورش آسیب خواهد دید.
مطالعه اثر ارزنده سهجلدی استاد دکتر پرویز ناتل خانلری با عنوان "تاریخ زبان فارسی" (نشر نو، ۱۳۶۶) برای من عامی در عرصه پژوهشهای زبان فارسی، بسیار جذاب بود. حاصل دو و نیم دهه کار عالمانه پژوهشی اطلاعات جالب و دست اولی به خواننده میدهد. در توضیح تحول زبان، استاد به نکتهای اشاره دارد که آن را ویژگی اقتصادی گفتار نام نهادم. خانلری میگوید زبان و گفتار مستلزم کوشش ذهن و عضلات و اندامهای گفتار است و موجب خستگی میشود. انسان ذاتاً علاقهمند است از خستگی بکاهد. از این رو در گویش روزانه در مقایسه با گفتار رسمی و کتابت به سمت اشکال خفیفتر کلمات میرود. یعنی بعضی از هجاها و واکها در تلفظ میافتد تا کلمه کوتاه شود. به جای می-گو-یم لفظ می-گم را ادا میکنیم. صرفهجویی اقتصادی باعث میشود از صورتهای کوتاه می-گم و می-رم و می-دم استفاده شود. همین تمایل است که در گفتگو، زبان به سمت واکهایی تحول مییابد که ادای آنها نیروی فیزیکی کمتری میخواهد. برای پرهیز از ادای دو صامت بی آوا در پی یکدیگر (خاصه اگر در پی آنها مصوتی باشد) که زحمت بیشتری میطلبد، لشکر را لشگر و مشکی را مشگی و خشکی را خشگی تلفظ میکنیم تا در لرزش تارآواها صرفهجویی کنیم. با همین انگیزه به جای ادای رفتم از رفدم و به جای گفتم و پختم از گفدم و پخدم استفاده میکنیم. تمایل به رعایت اقتصاد گویش و اصل کم کوشیدن است که حتی به جای کارت میگوییم کارد و تعارض در انتقال معنی را میپذیریم. شنیده بودم که در آلمانی واک t را به علتی به d بدل میکنند یا در اسپانیایی از ابدال واک v به b اطلاع داشتم، اما هرگز توجه نداشتم که موضوع به صرفهجویی و اقتصاد گفتار برمیگردد. شاید به همین دلیل در بسیاری زبانها و نیز فارسی جنس خنثی از میان رفته و تمایز دو جنس مذکر و مونث در اسم هم متروک شده و یا از تعداد صورتهای گوناگون اسم و صفت کاسته شده و زبان از نظر صرفی ساده شده است. اقتصاد بر همه وجوه زندگی تاثیر دارد، و دکتر خانلری به ما میآموزد که چگونه اقتصاد (صرفهجویی در) حرفزدن بر تحول زبان فارسی موثر بوده است.
در کشوری که هنوز بانکها با بیست درصد سپرده میگیرند و با بیست و چهار درصد تسهیلات میدهند، خبر سپردهگذاری با نرخ سود منفی خود به قدر کافی غافلگیرکننده بود، که حالا بشنویم بانک دانمارکی یوسکی Jyske وام خرید مسکن دهساله با سود منهای نیم درصد میدهد. یعنی امروز تسهیلات خرید مسکن دهساله میگیرید و طی صد و بیست قسط بازپرداخت میکنید و جمع پرداختی شما در طول ده سال از رقمی که ده سال قبل وام گرفتهاید کمتر است.
در کشوری تا حدی دورافتاده از روندهای عمومی دنیا، بسیاری از سیاستها و رویدادهای مالی برایمان گیجکننده شده است. چون مشکل حجم بالای نقدینگی و تورم داریم، درک سیاست تسهیل کمی quantitative easing برایمان آسان نیست؛ پیشبینی سیاستگذاری پولی سالهای آتی در حضور ارزهای رمزنگار دشوار است؛ تصور سپردهگذاری با نرخ منفی در ایران به قدر کافی دشوار بود که بتوانیم تصویر قابل قبولی از وامگیری به نرخ منفی داشته باشیم. مفهوم نظری بانکداری بدون ربا چه میشود؟ ...
حالا دیگر نه تنها یاد میگیرم که سومین بانک بزرگ دانمارکی که دومین شرکت بزرگ پذیرفتهشده در بورس کپنهاگ هم هست در شعب خود برای خرید خانه با نرخ منفی وام میدهد، از قول دویچه بانک آلمان هم فرا میگیریم که پانزده تریلیون دلار ( برابر یک چهارم کل) اوراق قرضه دولتهای معتبر دنیا با نرخ بهره منفی انتشار مییابد. همین ده روز قبل دولت آلمان قرضه سیساله با نرخ منفی انتشار داد. مردم قرضه دولتی میخریدند که دو سه درصدی گیرشان بیاید، اما اکنون سرمایهگذاران بعضی کشورهای اروپایی و ژاپن آن قدر نگران آیندهاند که ترجیح میدهند با زیان کمی پول به دولتهای معتبر بدهند و با ریسک بالا پولشان را به خطر نیندازند. دنیای غریبی شده است. در دنیا آن قدر سرمایه اضافی هست که سرمایهگذار فرصت سرمایهگذاری مطمئن نمییابد. امروز دیگر دولتهای خاصی و بیش از هزار شرکت بزرگ عملا با نرخهای منفی از دنیا وام میگیرند. نرخ تسهیلات منفی و نرخ بازده منفی سپرده و قرضه شاید به کار عدهای بیاید، اما نشانهای بد برای اقتصاد جهانی است، چرا که در حوزههای زیادی مشکل ایجاد میکند. مثلا صندوقهای بازنشستگی که ناچارند برای حفظ نقدینگی اوراق قرضه نگاه دارند، با نرخ منفی سود چگونه میتوانند به تعهدات خود عمل کنند. سئوال مهمتر آنکه آیا در جهانی که هنوز فقر و توسعه نیافتگی بیداد میکند، بازار سرمایه که مدعی آن است میتواند ریسک را کاهش دهد، ابزارهایی برای جذب این سرمایههای اضافی جهت سرمایهگذاری ندارد.
در کشوری تا حدی دورافتاده از روندهای عمومی دنیا، بسیاری از سیاستها و رویدادهای مالی برایمان گیجکننده شده است. چون مشکل حجم بالای نقدینگی و تورم داریم، درک سیاست تسهیل کمی quantitative easing برایمان آسان نیست؛ پیشبینی سیاستگذاری پولی سالهای آتی در حضور ارزهای رمزنگار دشوار است؛ تصور سپردهگذاری با نرخ منفی در ایران به قدر کافی دشوار بود که بتوانیم تصویر قابل قبولی از وامگیری به نرخ منفی داشته باشیم. مفهوم نظری بانکداری بدون ربا چه میشود؟ ...
حالا دیگر نه تنها یاد میگیرم که سومین بانک بزرگ دانمارکی که دومین شرکت بزرگ پذیرفتهشده در بورس کپنهاگ هم هست در شعب خود برای خرید خانه با نرخ منفی وام میدهد، از قول دویچه بانک آلمان هم فرا میگیریم که پانزده تریلیون دلار ( برابر یک چهارم کل) اوراق قرضه دولتهای معتبر دنیا با نرخ بهره منفی انتشار مییابد. همین ده روز قبل دولت آلمان قرضه سیساله با نرخ منفی انتشار داد. مردم قرضه دولتی میخریدند که دو سه درصدی گیرشان بیاید، اما اکنون سرمایهگذاران بعضی کشورهای اروپایی و ژاپن آن قدر نگران آیندهاند که ترجیح میدهند با زیان کمی پول به دولتهای معتبر بدهند و با ریسک بالا پولشان را به خطر نیندازند. دنیای غریبی شده است. در دنیا آن قدر سرمایه اضافی هست که سرمایهگذار فرصت سرمایهگذاری مطمئن نمییابد. امروز دیگر دولتهای خاصی و بیش از هزار شرکت بزرگ عملا با نرخهای منفی از دنیا وام میگیرند. نرخ تسهیلات منفی و نرخ بازده منفی سپرده و قرضه شاید به کار عدهای بیاید، اما نشانهای بد برای اقتصاد جهانی است، چرا که در حوزههای زیادی مشکل ایجاد میکند. مثلا صندوقهای بازنشستگی که ناچارند برای حفظ نقدینگی اوراق قرضه نگاه دارند، با نرخ منفی سود چگونه میتوانند به تعهدات خود عمل کنند. سئوال مهمتر آنکه آیا در جهانی که هنوز فقر و توسعه نیافتگی بیداد میکند، بازار سرمایه که مدعی آن است میتواند ریسک را کاهش دهد، ابزارهایی برای جذب این سرمایههای اضافی جهت سرمایهگذاری ندارد.