Audio
🎙💊 تأثیر تحولات صنعت دارو بر بازار سرمایه
📈 صنعت دارو نهتنها برای سلامت جامعه، بلکه برای سرمایهگذاران نیز اهمیت ویژهای دارد. از قیمتگذاری دستوری و نوسانات ارزی گرفته تا چالشهای صادرات و تحقیق و توسعه، همهی اینها بر عملکرد شرکتهای دارویی و روند بازار سرمایه تأثیر میگذارند.
✔️ در مناظرهی این هفتهی آکادمی دانایان، با حضور کارشناسان و فعالان بازار سرمایه، به بررسی این تحولات و فرصتهای پیش رو میپردازیم.
🔗 شرکت در مناظره
➖➖➖➖
@danayan_academy
📈 صنعت دارو نهتنها برای سلامت جامعه، بلکه برای سرمایهگذاران نیز اهمیت ویژهای دارد. از قیمتگذاری دستوری و نوسانات ارزی گرفته تا چالشهای صادرات و تحقیق و توسعه، همهی اینها بر عملکرد شرکتهای دارویی و روند بازار سرمایه تأثیر میگذارند.
✔️ در مناظرهی این هفتهی آکادمی دانایان، با حضور کارشناسان و فعالان بازار سرمایه، به بررسی این تحولات و فرصتهای پیش رو میپردازیم.
🔗 شرکت در مناظره
➖➖➖➖
@danayan_academy
Hossein Abdoh Tabrizi
📈💊 مناظرهی اقتصادی «تحولات صنعت دارو و آثار آن بر بازار سرمایه» 🔰 طرفهای مناظره: اکبر عبداللهیاصل، مدیرکل داروی سازمان غذا و دارو مرتضی خیرآبادی، نایبرئیس هیئتمدیرهی سندیکای تولیدکنندگان داروهای انسانی بهادر نایبی، متخصص امور مالی در صنعت دارو حسین…
📢 اطلاعیه
به اطلاع همراهان گرامی میرساند، مناظرهی «تحولات صنعت دارو و آثار آن بر بازار سرمایه» بهدلیل همزمانی با زمان افطار، امروز در بازهی زمانی ۱۸:۴۵ تا ۱۹:۴۵ برگزار خواهد شد.
از همراهی شما سپاسگزاریم.
به اطلاع همراهان گرامی میرساند، مناظرهی «تحولات صنعت دارو و آثار آن بر بازار سرمایه» بهدلیل همزمانی با زمان افطار، امروز در بازهی زمانی ۱۸:۴۵ تا ۱۹:۴۵ برگزار خواهد شد.
از همراهی شما سپاسگزاریم.
Forwarded from آکادمی دانایان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛎️ مناظرهی اقتصادی آکادمی دانایان با موضوع «تحولات صنعت دارو و آثار آن بر بازار سرمایه» هماکنون در حال برگزاری است.
👇 از طریق لینک زیر همراه شوید:
🔗 https://danayan.academy/developments-in-the-pharmaceutical-industry/
➖➖➖ ➖
@danayan_academy
👇 از طریق لینک زیر همراه شوید:
🔗 https://danayan.academy/developments-in-the-pharmaceutical-industry/
➖➖➖ ➖
@danayan_academy
Forwarded from آکادمی دانایان
🔔 ویدیو و فایل صوتی مناظرهی اقتصادی «تحولات صنعت دارو و آثار آن بر بازار سرمایه» در سایت آکادمی دانایان قابل دسترسی است.
🌐 https://danayan.academy/economic-debates/44266/developments-in-the-pharmaceutical-industry/
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
🌐 https://danayan.academy/economic-debates/44266/developments-in-the-pharmaceutical-industry/
➖➖➖➖➖
@danayan_academy
تحلیل_املاک_و_مستغلات_اسفند_۱۴۰۳.pptx
275.5 KB
این اسلایدها برای کلاس امسال در اسفند ۱۴۰۳ به روز شده و شاید به کار دانشجویان و مدرسان مالی املاک و مستغلات بخورد.
تحلیل_املاک_و_مستغلات_اسفند_۴۰۳_1.pptx
922.1 KB
تحلیل املاک و مستغلات. ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
نوروز ۱۴۰۴ بر شما و خانوادهی محترم مبارک
دوست عزیز،
در این روزهای آغازین بهار، هنگامی که شکوفهها بیدار میشوند، سبزهها جان میگیرند و بوی نوروز در خانهها میپیچد، دوباره امید در دلها جوانه میزند. امید میرود که هیچ زمستانی ماندگار نباشد و پس از هر سختی، نوبت گشایش و شکوفایی باشد.
در سرزمینی که سالهای بلندِ دشوار و پرچالشی را پشت سر گذاشته، شگفت آنکه همچنان بهار از راه میرسد. این بازگشت، نشانهی نیرویی استوار به نام امید است. ایران، سرزمین قهرمانانِ امید است؛ ملتی که بارها شکسته، اما از نو برخاسته است. این روزها، ایام امید است؛ برای کشوری که به دنبال اصلاح و ساختن آیندهای بهتر است، نوروز فقط نماد بهار نیست؛ نماد آینده است، نوروز نماد امید است.
آرزو میکنم در سال پیشرو، دلهایتان گرم، خانههایتان روشن، و خبرهای خوب مهمان هر روزتان باشد.
به امید روزی که این سرزمین، بهار را نه در تقویم، که در کوچهها و دلهای مردمش زندگی کند.
نوروز مبارک!
حسین عبده تبریزی
دوست عزیز،
در این روزهای آغازین بهار، هنگامی که شکوفهها بیدار میشوند، سبزهها جان میگیرند و بوی نوروز در خانهها میپیچد، دوباره امید در دلها جوانه میزند. امید میرود که هیچ زمستانی ماندگار نباشد و پس از هر سختی، نوبت گشایش و شکوفایی باشد.
در سرزمینی که سالهای بلندِ دشوار و پرچالشی را پشت سر گذاشته، شگفت آنکه همچنان بهار از راه میرسد. این بازگشت، نشانهی نیرویی استوار به نام امید است. ایران، سرزمین قهرمانانِ امید است؛ ملتی که بارها شکسته، اما از نو برخاسته است. این روزها، ایام امید است؛ برای کشوری که به دنبال اصلاح و ساختن آیندهای بهتر است، نوروز فقط نماد بهار نیست؛ نماد آینده است، نوروز نماد امید است.
آرزو میکنم در سال پیشرو، دلهایتان گرم، خانههایتان روشن، و خبرهای خوب مهمان هر روزتان باشد.
به امید روزی که این سرزمین، بهار را نه در تقویم، که در کوچهها و دلهای مردمش زندگی کند.
نوروز مبارک!
حسین عبده تبریزی
سلام دوستان
امروز صبحِ زودتر، فرصتی پیش آمد که در سفر دوروزهی خود به دوبی، برای ساعتی فارغ از هیاهوی زندگی روزمرهی این شهرِ کاسبیهای بینالمللی، پای صحبت دو دانشجوی سابقم از دانشگاه شریف بنشینم.
هر دو معلم شدهاند. یکی از امریکا دانشجویانش را برای دیدار از مراکز مالی دوبی آورده و دیگری از تهران آمده است؛ مباد که در اندیشهی زندگی در امارات باشد.
یکی حالا در ایالت اتاوا زندگی میکند و بهعنوان معلم نمونهی دانشگاهی برتر کل ایالت شناخته شده است. دیگری همچنان در ایران مانده؛ دلسوز، پرتلاش و امیدوار به آیندهای بهتر. هر دوشان با هم گرم صحبت بودند، بیهیچ تکلفی، اما با عمقی از دانش و درکی که گویی از زمان من جلوتر رفتهاند.
بحثشان دربارهی تازهترین پیشرفتهای مدلهای مالی بود؛ از مفاهیم کلاسیک گرفته تا ابزارهای پیشرفتهای که امروز هوش مصنوعی به دنیای مالی آورده است.
به دقت گوش میدادم؛ گاه سؤالی در ذهنم شکل میگرفت و گاه با لبخندی محو، بهسادگی به عمق موضوع فکر میکردم.
اما حقیقت این بود که احساس افتخار میکردم: مفتخر بودم که نیمی از حرفهایشان را نمیفهمیدم.
آنان نمایندهی نسلی هستند که افقهایی را میبیند که برای من مبهم است. شاید بزرگترین هدیه برای هر معلم، دیدن دانشجویانی است که آنقدر اوج گرفتهاند که دیگر نمیتوانی دقیق ببینیشان، یا حتی بفهمی چه میگویند!
این نشست کوتاه اما پربار، صبح من را ساخت. حالا که در اتاق هتل نشستهام و از پنجره به شهر شلوغ مینگرم، حس میکنم آینده، همین حالا در حال ساختهشدن است؛ نه در ساختمانهای بلند این شهر، بلکه در ذهنهای بلند نسلی که آمده تا مرزها را جابهجا کند.
کاش فرصتی فراهم شود که آینده را در همین کشور ما، در شهر دودآلود تهران، بسازند.
✍️حسین عبده تبریزی
بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۳
امروز صبحِ زودتر، فرصتی پیش آمد که در سفر دوروزهی خود به دوبی، برای ساعتی فارغ از هیاهوی زندگی روزمرهی این شهرِ کاسبیهای بینالمللی، پای صحبت دو دانشجوی سابقم از دانشگاه شریف بنشینم.
هر دو معلم شدهاند. یکی از امریکا دانشجویانش را برای دیدار از مراکز مالی دوبی آورده و دیگری از تهران آمده است؛ مباد که در اندیشهی زندگی در امارات باشد.
یکی حالا در ایالت اتاوا زندگی میکند و بهعنوان معلم نمونهی دانشگاهی برتر کل ایالت شناخته شده است. دیگری همچنان در ایران مانده؛ دلسوز، پرتلاش و امیدوار به آیندهای بهتر. هر دوشان با هم گرم صحبت بودند، بیهیچ تکلفی، اما با عمقی از دانش و درکی که گویی از زمان من جلوتر رفتهاند.
بحثشان دربارهی تازهترین پیشرفتهای مدلهای مالی بود؛ از مفاهیم کلاسیک گرفته تا ابزارهای پیشرفتهای که امروز هوش مصنوعی به دنیای مالی آورده است.
به دقت گوش میدادم؛ گاه سؤالی در ذهنم شکل میگرفت و گاه با لبخندی محو، بهسادگی به عمق موضوع فکر میکردم.
اما حقیقت این بود که احساس افتخار میکردم: مفتخر بودم که نیمی از حرفهایشان را نمیفهمیدم.
آنان نمایندهی نسلی هستند که افقهایی را میبیند که برای من مبهم است. شاید بزرگترین هدیه برای هر معلم، دیدن دانشجویانی است که آنقدر اوج گرفتهاند که دیگر نمیتوانی دقیق ببینیشان، یا حتی بفهمی چه میگویند!
این نشست کوتاه اما پربار، صبح من را ساخت. حالا که در اتاق هتل نشستهام و از پنجره به شهر شلوغ مینگرم، حس میکنم آینده، همین حالا در حال ساختهشدن است؛ نه در ساختمانهای بلند این شهر، بلکه در ذهنهای بلند نسلی که آمده تا مرزها را جابهجا کند.
کاش فرصتی فراهم شود که آینده را در همین کشور ما، در شهر دودآلود تهران، بسازند.
✍️حسین عبده تبریزی
بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۳
https://www.saat24.news/news/651707/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%86%D8%AC-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%BA%D8%B2%D9%87-%D9%88-%D8%A8%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA
جنایت با نام خدا؛ نتانیاهو، ترامپ و سکوت مرگبار جهان
جنایت با نام خدا؛ نتانیاهو، ترامپ و سکوت مرگبار جهان
ساعت ۲۴
عبده تبریزی از رنج مردم غزه و بی تفاوتی ایرانیان نوشت
ساعت ۲۴ - غربی که ما میشناختیم، دیگر وجود ندارد. آن همه شعار دربارهی آزادی، کرامت انسانی، حقوق بشر و دفاع از کودکان، حالا به سُخره گرفته شده است. جهانی که روزگاری برای کشتهشدن یک نفر سرود عدالت میخواند، اکنون در برابر قتلعام هزاران انسان بیدفاع، سکوت…
ابزارهای_مالی_در_مسکن_ایران_آمریکا.pptx
39.9 MB
تفاوت ابزارهای تأمین مالی مسکن در ایران و آمریکا
این اسلایدهای ساده امروز در کلاس «مالی املاک و مستغلات» ظرف ۲۰ دقیقه ارائه شد. هدف از تهیهی آنها این است که با نشاندادن تفاوتها، در شرایط مناسب اقتصادی و وقتی اوضاع کشور عادیتر شود، به دنبال ترمیم بوده و کاستیها را مناسب با اوضاع و متغیرهای ایران، کاهش داد. بنابراین، بحث خاص یا پیشنهاد مشخصی در این اسلایدها نیست و فقط به تفاوتها اشاره شده است.
این اسلایدهای ساده امروز در کلاس «مالی املاک و مستغلات» ظرف ۲۰ دقیقه ارائه شد. هدف از تهیهی آنها این است که با نشاندادن تفاوتها، در شرایط مناسب اقتصادی و وقتی اوضاع کشور عادیتر شود، به دنبال ترمیم بوده و کاستیها را مناسب با اوضاع و متغیرهای ایران، کاهش داد. بنابراین، بحث خاص یا پیشنهاد مشخصی در این اسلایدها نیست و فقط به تفاوتها اشاره شده است.
https://lnkd.in/eJiVY2ZN
مقاله عنوان «فرصت مناسب برای اصلاح نظام ارزی» را دارد و در اعتماد چاپ شده است. در صورت خوب پیشرفتن مذاکرات، فرصت طلایی برای اصلاح نظام ارزی در دسترس خواهد بود.
مقاله عنوان «فرصت مناسب برای اصلاح نظام ارزی» را دارد و در اعتماد چاپ شده است. در صورت خوب پیشرفتن مذاکرات، فرصت طلایی برای اصلاح نظام ارزی در دسترس خواهد بود.
lnkd.in
LinkedIn
This link will take you to a page that’s not on LinkedIn
امروز از ساعت ده صبح، دو ساعتی روی صندلی دندانپزشکی نشسته بودم. دندانی که دیگر دندان نبود؛ چوبپنبهای شده بود، سیاه، فرو رفته زیر قالپاقی استنلساستیل که پنجاهوچند سال در دهانم دوام آورده بود. آقای دکتر گفت: «این دیگه دندون نیست، تکهتکه درمیآورم.» با دو آمپول بیحسی و دهها ابزار که هر کدام انگار تکهای از صنعتی صبور بودند، لاشهی خاطرهای را لایهلایه از دهانم بیرون کشیدند. زمان این بار کند گذشت. ۱۶، ۱۷ سال پیش، نخستین دندانی که کشیدم، با قدرت و شتاب کشیده شد؛ همکار بلندبالای خواهر دندانپزشکم، با نیرویی بیوقفه، کار را تمام کرد. امروز اما طول کشید. زمان، امروز خودش را به رخ کشید.
حالا با تکهای کهنه در دهان و بستهای یخ روی گونه، با یک دست دارم این را مینویسم. دکتر گفت «سه ماه دیگر بیا برای ایمپلنت.» بیمقدمه یاد پدر مرحوم آقای مظاهری افتادم. چقدر پسر، پدر را در آن روزهای شلوغ دولت اصلاحات، به مطب دندانپزشک میبرد. با صبوری پدر، وفاداری پسر، و با ساعتها نشستن در مطب، آن ایمپلنتها به دهان پدر راه یافتند؛ اما هنوز ریشه نگرفته، پدر راهی دیار باقی شد.
از همان زمان، ایمپلنت در ذهنم مترادف با این پرسش شد که آیا این کار به سن مربوط است؟ نرخ بازده تحمل درد چیست؟ آیا نرخ بازده صرف زمان، تحمل درد، مراقبت و هزینه، در سن من مثبت است؟ آیا چند ماه درد، زخم، بیحسی، و پس از آن کاشت دقیق با همهی ریسکها، مراقبتها و هزینههایش، واقعاً «بازدهی» دارد؟ یا بهتر است بپذیریم که نرخ بازده (امید)، در سنی که عمر باقیمانده به اندازهی یک دورهی کوتاه سرمایهگذاری است، لزوماً مثبت نیست؟ آیا باید این حفره را پر کرد؟ یا بگذارم بماند، به عنوان یادآوری این که تصمیمات باید بازدهی مثبت داشته باشند.
بیحسی دارد آرامآرام میرود، و من حالا حفرهای را در دهانم حس میکنم. نه فقط حفرهی یک دندان، که حفرهای در حافظه، در زمان، در گفتوگو. میدانم دلم برای آن قالپاق استنلساستیل تنگ خواهد شد؛ همان پوششِ وفادارِ یک عمر. و برای آن تودهی سیاه، که روزی دندان بود، از خودم بود.
حالا با تکهای کهنه در دهان و بستهای یخ روی گونه، با یک دست دارم این را مینویسم. دکتر گفت «سه ماه دیگر بیا برای ایمپلنت.» بیمقدمه یاد پدر مرحوم آقای مظاهری افتادم. چقدر پسر، پدر را در آن روزهای شلوغ دولت اصلاحات، به مطب دندانپزشک میبرد. با صبوری پدر، وفاداری پسر، و با ساعتها نشستن در مطب، آن ایمپلنتها به دهان پدر راه یافتند؛ اما هنوز ریشه نگرفته، پدر راهی دیار باقی شد.
از همان زمان، ایمپلنت در ذهنم مترادف با این پرسش شد که آیا این کار به سن مربوط است؟ نرخ بازده تحمل درد چیست؟ آیا نرخ بازده صرف زمان، تحمل درد، مراقبت و هزینه، در سن من مثبت است؟ آیا چند ماه درد، زخم، بیحسی، و پس از آن کاشت دقیق با همهی ریسکها، مراقبتها و هزینههایش، واقعاً «بازدهی» دارد؟ یا بهتر است بپذیریم که نرخ بازده (امید)، در سنی که عمر باقیمانده به اندازهی یک دورهی کوتاه سرمایهگذاری است، لزوماً مثبت نیست؟ آیا باید این حفره را پر کرد؟ یا بگذارم بماند، به عنوان یادآوری این که تصمیمات باید بازدهی مثبت داشته باشند.
بیحسی دارد آرامآرام میرود، و من حالا حفرهای را در دهانم حس میکنم. نه فقط حفرهی یک دندان، که حفرهای در حافظه، در زمان، در گفتوگو. میدانم دلم برای آن قالپاق استنلساستیل تنگ خواهد شد؛ همان پوششِ وفادارِ یک عمر. و برای آن تودهی سیاه، که روزی دندان بود، از خودم بود.
املاک و مستغلات اروپا نهایی.pdf
5.1 MB
خانمها و آقایان محترم:
سلام عرض میکنم. این اسلایدها تهیه شدهاست تا مقایسهای با وضعیت ما در ایران ارائه دهند. در این مجموعه عمدتاً به املاک و مستغلات در اروپای متحد میپردازد و در برخی موارد اطلاعات مربوط به بریتانیا نیز اضافه شده است. هدف این است که از این اطلاعات درسهایی برای بحث املاک و مستغلات خودمان در ایران بگیریم. این جلسه سهساعته برای اولین بار است که به طرح درس «مالی املاک و مستغلات» در کلاس دانشگاه شریف اضافه شده است.
سلام عرض میکنم. این اسلایدها تهیه شدهاست تا مقایسهای با وضعیت ما در ایران ارائه دهند. در این مجموعه عمدتاً به املاک و مستغلات در اروپای متحد میپردازد و در برخی موارد اطلاعات مربوط به بریتانیا نیز اضافه شده است. هدف این است که از این اطلاعات درسهایی برای بحث املاک و مستغلات خودمان در ایران بگیریم. این جلسه سهساعته برای اولین بار است که به طرح درس «مالی املاک و مستغلات» در کلاس دانشگاه شریف اضافه شده است.
املاک_و_مستغلات_در_کشورهای_نوظهور.pdf
9.9 MB
املاک و مستغلات در اقتصادهای نوظهور
این اسلاید مربوط به آخرین جلسهی کلاس املاک و مستغلات این جانب است و شاید به کار دوستانی که تدریس میکنند بیاید. اگر فایل ppt برای تغییر میخواهند نیز از طریق حساب شخصی بفرمایند تا به حساب شخصی آنان ارسال شود. فایل حاوی سه قسمت است. شرحی کلی از موقعیت بخش مسکن در چند کشور با اقتصاد نوظهور؛ نمودارها و جدولهای مقایسهای از بخش مسکن این کشورها و در پایان برخی ویژگیهای مسکن که اقتصاد آن را شکل میدهد
این اسلاید مربوط به آخرین جلسهی کلاس املاک و مستغلات این جانب است و شاید به کار دوستانی که تدریس میکنند بیاید. اگر فایل ppt برای تغییر میخواهند نیز از طریق حساب شخصی بفرمایند تا به حساب شخصی آنان ارسال شود. فایل حاوی سه قسمت است. شرحی کلی از موقعیت بخش مسکن در چند کشور با اقتصاد نوظهور؛ نمودارها و جدولهای مقایسهای از بخش مسکن این کشورها و در پایان برخی ویژگیهای مسکن که اقتصاد آن را شکل میدهد
تاریکی ۱۴۰۴؛ فقط بیبرقی نیست
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد. چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع. این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران. خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود! سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها. آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد. سقوطی بیصدا در راه است. فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت. شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست. این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است. برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد. چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع. این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران. خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود! سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها. آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد. سقوطی بیصدا در راه است. فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت. شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست. این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است. برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.