Gowharshad رسانه گوهرشاد
187 subscribers
5.51K photos
5 videos
5.18K links
پایگاه خبری_تحلیلی گوهرشاد؛ از وضعیت زنان و کودکان و آموزش در افغانستان می‌گوید.

لینک سایت:
https://gowharshadmedia.com

پل ارتباطی
https://t.me/gowharshadmedian
Download Telegram
جشنواره‌ی سینمایی معتبر «کِن» در فرانسه اعلام کرده است که صحرا مانی، کارگردان اهل افغانستان، با فیلم مستند «نان و گل رز» در میان نامزدان هفتادوششمین دوره‌ی این جشنواره بین‌المللی راه یافته است.

وب‌سایت سینمایی «ددلاین» به نقل از جشنواره کِن نوشته است که این مستند درباره استقامت زنان افغان در زیر سلطه حکومت سرپرست است.

#زنان_افغان
#سمینا
#جشنواره‌ی_کِن
#فیلم_مستند
#نان_گل_رز
#رسانه_گوهرشاد


ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
روایتی از کابل؛ «نان، از هرکجا که آید مقدس است»

چند روز پس از هفتم و هشتم ثور بهار امسال، گذرم به چهارراهی پُل‌سرخ می‌افتد. طرف ریاست پاسپورت می‌روم. همین‌طور که پیش می‌روم، به چهار اطرافم نظر می‌اندازم. رنگ‌وبوی همه‌چیز و همه‌کس در پل‌سرخ تبدیل شده؛ پل‌سرخ مرکز آدم‌های فرهنگی کابل، در نظام پیشین بود. کافه‌های شیک، رستورانت‌های مجلل، کتاب‌فروشی‌های بزرگ و مراکز فرهنگی بسیاری در پل‌سرخ فعالیت می‌کردند و شب و روز، میزبان آدم‌های فرهنگی، برنامه‌های فرهنگی و جوانانی بودند که به جز ادبیات، سینما، شعر و فلسفه به چیز دیگری نمی‌اندیشیدند. همه‌چیز را از عینک روشن‌فکری‌شان می‌دیدند. از شاملو، شکسپیر، آرنت، حراری و محفوظ می‌گفتند.

«اسامه»، «بودا از شرم فرو ریخت» و «نیمه‌شب در پاریس» را تحلیل می‌کردند. از مکتب‌های سیاسی می‌گفتند، نظریه‌های دانشمندان را مطرح می‌کردند و نسخه‌های بسیاری برای دولت و نظام موفق می‌پیچیدند. جنب‌و‌جوش، فضای آن روزها و آدم‌های فرهنگی پل‌سرخ، تمامی کسانی که گذرشان به کابل افتاده بود، آن روزگار را به یاد دارند. کسی را نمی‌توان سراغ داشت که کابل را در آن روزها و این روزها دیده باشد، از فضای پل‌سرخ، مرکزهای فرهنگی و آدم‌هایش چیزی نگوید و تاسف نخورد.

به سر پل پل‌سرخ می‌رسم. روی پُل، مردان بسیاری با دوچرخه‌های‌شان در قسمت پیاده‌رو پل، چشم به‌راه ایستاده‌‌اند. روی پل ایستادن کار هر روزه‌ی شان‌ است. بعضی‌ از آن مردان، بیل، کلنگ و وسایل رنگ با خود دارند و تعدادی هم، ابزار چاه‌کنی. بدون استثنا همه‌ی ‌شان کارگر اند. آدم‌های روی پل تا گرم شدن هوا آن‌جا می‌مانند، هوا که گرم می‌شود، سبزی‌فروش‌ها و میوه‌فروش‌ها با آن بلندگوهای همیشه روشن‌شان به جمع کارگران روی پل می‌پیوندند و تا شب نرخ میوه‌ها و سبزی‌های‌شان را تبلیغ می‌کنند.

با زبان ساده و عام فهم، هر کدام واژه «لیلام» را در تبلیغ محصول‌شان استفاده می‌کنند. مقصد همه‌ی آدم‌های روی پُل یکی‌ست: نان! یکی چشم به‌راه مشتری است و دیگری چشم به‌راه کار. و صد البته حکومتی‌ها هم دنبال اخاذی از این قشر همیشه‌ گرسنه.

#روایت
#نان
#پل_سرخ
#کابل
#رسانه_گوهرشاد

ادامه روایت را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...
https://gowharshadmedia.com/87e/
نان آخر؛ روایت مهاجری در دل بحران

✍️ نرگس حسینی

عرفان را صدا زد تا از خواب برخیزد. سپس میز صبحانه را آماده کرد و هر دو کنار هم، روی میز صبحانه نشستند. فاطمه سخن را آغاز کرد:

«آقا عرفان، برای ثبت‌نام ریحانه و علی باید چه کنیم؟ به چند مدرسه (مکتب) مراجعه کردم، اما می‌گویند ظرفیت برای شهروندان افغانستان تکمیل شده است. بخشنامه‌ای آمده و فقط تعداد مشخصی را پذیرش می‌کنند.»

عرفان نگاهی سنگین به فاطمه، علی و ریحانه انداخت و با صدای پرسوز گفت: «فاطمه جان، بارها گفتم که به وطن (افغانستان) برگردیم. زندگی در آنجا برای ما بهتر خواهد بود و اولادهای ما بدون جنجال و مشکل به مکتب می‌روند و درس می‌خوانند.»

فاطمه با حالتی ناراحت پاسخ داد: «من روز نخست ازدواجمان شرط گذاشتم که باید در ایران زندگی کنیم. نمی‌توانم در کشوری غریب زندگی کنم. اکنون نیز فرزندم کلاس/صنف اول است و هنوز نتوانسته‌ام برایش مدرسه (مکتب)‌ای پیدا کنم.»

عرفان که نگران اولادهایش بود، ادامه داد: «خواهر دوستم مدیر دبستان (مکتب ابتدایه) است. نگران نباش، خودم این مسئله را حل می‌کنم. امشب می‌روم با دوست صحبت می‌کنم، شاید راه حل اساسی برای این مشکل پیدا شد.»

#نان
#مهاجرت
#اخراج_اجباری
#مکتب
#رسانه_گوهرشاد

ادامه روایت را در سایت رسانه‌ی گوهرشاد بخوانید...

https://gowharshadmedia.com/?p=16763