نقره، دختر دریای کابل؛ نقد مردسالاری و جامعه و سیاستِ زنستیز
✍️ قدسیه امینی
رمان «نقره دختر دریای کایل» روایتی از زندگی زنان افغان است. این زنان که در ارگ شاهی زندگی و کار میکنند، هر یک به نوبه خود داستان زندگی را روایت میکنند، اما غالب روایت مربوط به دختری به نام نقره است که از زبان دخترش «اقلیما» نقل میشود. نقره در ارگ زندگی میکند و در همانجا عاشق جوانی به نام «ازمری» میشود. این دو بدون اطلاع خانواده ازدواج میکنند و «ازمری» برای انجام کاری به غزنین میرود و دیگر باز نمیگردد و نقره تا آخر عمر انتظارش را میکشد.
نقره دختری به دنیا میآورد که مجبور میشود او را در همان آشپزخانه ارگ شاهی در میان زنان دیگر بزرگ کند. همین دختر است که راوی این داستان میشود و هر چه از زنان دور و اطرافش میشنود یا بعدها خودش به چشم میبنید روایت میکند.
رمان حکایت زنانی را میکند که قربانی سیاستهای شاهانه شدهاند. هفت زن قربانی از زنانی هستند که در روزگاری دراز پشت دیوارهای بلند ارگ سلطنتی عمر خود را پای دیگهای غذای سلاطین جبار سر کردهاند. راوی گرچه ابتدا کودکی است در میان اطرافیانش آنچه میبیند زنانی کلانی هستند که حرفهای بزرگتر از او میزنند، همبازی کودکی ندارد، همبازیهایش اگر رمقی باقی مانده باشد همان کلان زنانند و گاهی مورچهها و موسیچهها اما از میان همین دنیای خالی آنقدر چیزها آموخته که بتواند کل تاریخ افغانستان را تعریف کند.
احمد شاه، نادرشاه، ظاهر شاه، بچه سقا، ظلمهایشان، کاغذ اخبار، دروغهای شاخدار آن بوی گوشت سوخته مبارزان مخالف حکومت از لای خوشههای سبز، همه اینها خاطراتی است که اقلیما راوی داستان از زمانی که هنوز نطفهای هم نبوده در شکم مادرش تا سنین کهنسالیاش مو به مو تعریف میکند.
#زنان_ادبیات
#حمیرا_قادری
#دختر_دریای_کابل
#مردسالاری
#رسانه_گوهرشاد
ادامه مطلب را در سایت رسانهی گوهرشاد بخوانید...
https://gowharshadmedia.com/?p=16184
✍️ قدسیه امینی
رمان «نقره دختر دریای کایل» روایتی از زندگی زنان افغان است. این زنان که در ارگ شاهی زندگی و کار میکنند، هر یک به نوبه خود داستان زندگی را روایت میکنند، اما غالب روایت مربوط به دختری به نام نقره است که از زبان دخترش «اقلیما» نقل میشود. نقره در ارگ زندگی میکند و در همانجا عاشق جوانی به نام «ازمری» میشود. این دو بدون اطلاع خانواده ازدواج میکنند و «ازمری» برای انجام کاری به غزنین میرود و دیگر باز نمیگردد و نقره تا آخر عمر انتظارش را میکشد.
نقره دختری به دنیا میآورد که مجبور میشود او را در همان آشپزخانه ارگ شاهی در میان زنان دیگر بزرگ کند. همین دختر است که راوی این داستان میشود و هر چه از زنان دور و اطرافش میشنود یا بعدها خودش به چشم میبنید روایت میکند.
رمان حکایت زنانی را میکند که قربانی سیاستهای شاهانه شدهاند. هفت زن قربانی از زنانی هستند که در روزگاری دراز پشت دیوارهای بلند ارگ سلطنتی عمر خود را پای دیگهای غذای سلاطین جبار سر کردهاند. راوی گرچه ابتدا کودکی است در میان اطرافیانش آنچه میبیند زنانی کلانی هستند که حرفهای بزرگتر از او میزنند، همبازی کودکی ندارد، همبازیهایش اگر رمقی باقی مانده باشد همان کلان زنانند و گاهی مورچهها و موسیچهها اما از میان همین دنیای خالی آنقدر چیزها آموخته که بتواند کل تاریخ افغانستان را تعریف کند.
احمد شاه، نادرشاه، ظاهر شاه، بچه سقا، ظلمهایشان، کاغذ اخبار، دروغهای شاخدار آن بوی گوشت سوخته مبارزان مخالف حکومت از لای خوشههای سبز، همه اینها خاطراتی است که اقلیما راوی داستان از زمانی که هنوز نطفهای هم نبوده در شکم مادرش تا سنین کهنسالیاش مو به مو تعریف میکند.
#زنان_ادبیات
#حمیرا_قادری
#دختر_دریای_کابل
#مردسالاری
#رسانه_گوهرشاد
ادامه مطلب را در سایت رسانهی گوهرشاد بخوانید...
https://gowharshadmedia.com/?p=16184
رسانه گوهرشاد
نقره، دختر دریای کابل؛ نقد مردسالاری و جامعه و سیاستِ زنستیز - رسانه گوهرشاد
رمان نقره، دختردریای کابل اثر حمیرا قادری، یکی از رمانهای برجستهی نوشتهشده توسط نویسندهی زن افغانستانی است که در آن از دیدگاه زنانه و با تمرکز بر نقشآفرینی زنان به مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افغانستان پرداخته شده است. این رمان در کنار پرداختن…