حمیرا قادری، ستارهی درخشان در دنیای نویسندگی
✍️ قدسیه امینی
حمیرا قادری، تاسیس کنندهی انجمن (سوزن طلایی) در ۳ حوت ۱۳۵۸خورشیدی از یک پدر و مادر هراتی در کابل زاده شد.
قادری در مورد فضای خانوادهاش چنین بیان میدارد: «پدرم نزدیک سی سال است معلم است و مادرم همواره زن خانه بوده است. هر دو به عقایدم احترام گذاشتهاند با وجود تفاوتهای بسیار. پدرم مردی بسیار روشنی است. معمولاً تمام دختران فامیل برای حل مشکلاتشان به پدرم زنگ میزنند، پدرم هیچگاه با زن به عنوان جنس دوم برخورد نکرده است. یقین دارم مرا از چهار پسرش بیشتر دوست دارد.»
قادری در مورد انگیزهی نوشتارش چنین میگوید: «بیش از حد عاطفی هستم و احساسی. خیلی دوست داشتم احساساتم را بروز بدهم و در موردشان حرف بزنم. ساعت کلاسهای انشاء بهترین فرصت بود تا خودی نشان بدهم. بعد هم کتابخانه کوچک پدرم مرا با دنیای داستان و رمان آشنا کرد. خواندنهای بسیار و دنیایی احساسی خودم مرا به داستان نویسی شوق داد. البته در همان دورهای که دخترهای دوره طالبان در هرات خامک دوزی میکردند و مادرم هم گلدوز ماهری بود، من تلاش میکردم بیشتر بنویسم، تا کم نیاییم. آخر دخترها یخنهای دوخته شده را به یک عالمه پول میفروختند، اما داستانهای مرا کسی یک پول هم نمیخرید.»
حمیرا از سال۱۳۷۰ قلم نویسندگی به دست گرفت و در پایان داستانش در یکی از جلسات مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در سال ۱۳۷۹ برای ادامهی تحصیل روانهی ایران شد و دورهای کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشتهی زبان و ادبیات دری سپری نمود.
حمیرا قادری از پایان نامهاش تحت عنوان( نقد و بررسی روند داستان نویسی در هرات از ۱۲۹۸تا ۱۳۸۰) به رهنمایی سیروس شمیسا در دانشکده زبان و ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی دفاع نمود.
#حمیرا_قادری
#نویسندگی
#داستان_نویسی
#زنان_ادبیات
#رسانه_گوهرشاد
ادامه مطلب...
HTTPS://GOWHARSHADMEDIA.COM/58E-2/
✍️ قدسیه امینی
حمیرا قادری، تاسیس کنندهی انجمن (سوزن طلایی) در ۳ حوت ۱۳۵۸خورشیدی از یک پدر و مادر هراتی در کابل زاده شد.
قادری در مورد فضای خانوادهاش چنین بیان میدارد: «پدرم نزدیک سی سال است معلم است و مادرم همواره زن خانه بوده است. هر دو به عقایدم احترام گذاشتهاند با وجود تفاوتهای بسیار. پدرم مردی بسیار روشنی است. معمولاً تمام دختران فامیل برای حل مشکلاتشان به پدرم زنگ میزنند، پدرم هیچگاه با زن به عنوان جنس دوم برخورد نکرده است. یقین دارم مرا از چهار پسرش بیشتر دوست دارد.»
قادری در مورد انگیزهی نوشتارش چنین میگوید: «بیش از حد عاطفی هستم و احساسی. خیلی دوست داشتم احساساتم را بروز بدهم و در موردشان حرف بزنم. ساعت کلاسهای انشاء بهترین فرصت بود تا خودی نشان بدهم. بعد هم کتابخانه کوچک پدرم مرا با دنیای داستان و رمان آشنا کرد. خواندنهای بسیار و دنیایی احساسی خودم مرا به داستان نویسی شوق داد. البته در همان دورهای که دخترهای دوره طالبان در هرات خامک دوزی میکردند و مادرم هم گلدوز ماهری بود، من تلاش میکردم بیشتر بنویسم، تا کم نیاییم. آخر دخترها یخنهای دوخته شده را به یک عالمه پول میفروختند، اما داستانهای مرا کسی یک پول هم نمیخرید.»
حمیرا از سال۱۳۷۰ قلم نویسندگی به دست گرفت و در پایان داستانش در یکی از جلسات مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در سال ۱۳۷۹ برای ادامهی تحصیل روانهی ایران شد و دورهای کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشتهی زبان و ادبیات دری سپری نمود.
حمیرا قادری از پایان نامهاش تحت عنوان( نقد و بررسی روند داستان نویسی در هرات از ۱۲۹۸تا ۱۳۸۰) به رهنمایی سیروس شمیسا در دانشکده زبان و ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی دفاع نمود.
#حمیرا_قادری
#نویسندگی
#داستان_نویسی
#زنان_ادبیات
#رسانه_گوهرشاد
ادامه مطلب...
HTTPS://GOWHARSHADMEDIA.COM/58E-2/
رسانه گوهرشاد
حمیرا قادری، ستارهی درخشان در دنیای نویسندگی - رسانه گوهرشاد
حمیرا قادری، تاسیس کنندهی انجمن (سوزن طلایی) در ۳ حوت ۱۳۵۸خورشیدی از یک پدر و مادر هراتی در کابل زاده شد. قادری در مورد فضای خانوادهاش چنین بیان میدارد: «پدرم نزدیک سی سال است معلم است و مادرم همواره زن خانه بوده است. هر دو به عقایدم احترام گذاشتهاند…
نقره، دختر دریای کابل؛ نقد مردسالاری و جامعه و سیاستِ زنستیز
✍️ قدسیه امینی
رمان «نقره دختر دریای کایل» روایتی از زندگی زنان افغان است. این زنان که در ارگ شاهی زندگی و کار میکنند، هر یک به نوبه خود داستان زندگی را روایت میکنند، اما غالب روایت مربوط به دختری به نام نقره است که از زبان دخترش «اقلیما» نقل میشود. نقره در ارگ زندگی میکند و در همانجا عاشق جوانی به نام «ازمری» میشود. این دو بدون اطلاع خانواده ازدواج میکنند و «ازمری» برای انجام کاری به غزنین میرود و دیگر باز نمیگردد و نقره تا آخر عمر انتظارش را میکشد.
نقره دختری به دنیا میآورد که مجبور میشود او را در همان آشپزخانه ارگ شاهی در میان زنان دیگر بزرگ کند. همین دختر است که راوی این داستان میشود و هر چه از زنان دور و اطرافش میشنود یا بعدها خودش به چشم میبنید روایت میکند.
رمان حکایت زنانی را میکند که قربانی سیاستهای شاهانه شدهاند. هفت زن قربانی از زنانی هستند که در روزگاری دراز پشت دیوارهای بلند ارگ سلطنتی عمر خود را پای دیگهای غذای سلاطین جبار سر کردهاند. راوی گرچه ابتدا کودکی است در میان اطرافیانش آنچه میبیند زنانی کلانی هستند که حرفهای بزرگتر از او میزنند، همبازی کودکی ندارد، همبازیهایش اگر رمقی باقی مانده باشد همان کلان زنانند و گاهی مورچهها و موسیچهها اما از میان همین دنیای خالی آنقدر چیزها آموخته که بتواند کل تاریخ افغانستان را تعریف کند.
احمد شاه، نادرشاه، ظاهر شاه، بچه سقا، ظلمهایشان، کاغذ اخبار، دروغهای شاخدار آن بوی گوشت سوخته مبارزان مخالف حکومت از لای خوشههای سبز، همه اینها خاطراتی است که اقلیما راوی داستان از زمانی که هنوز نطفهای هم نبوده در شکم مادرش تا سنین کهنسالیاش مو به مو تعریف میکند.
#زنان_ادبیات
#حمیرا_قادری
#دختر_دریای_کابل
#مردسالاری
#رسانه_گوهرشاد
ادامه مطلب را در سایت رسانهی گوهرشاد بخوانید...
https://gowharshadmedia.com/?p=16184
✍️ قدسیه امینی
رمان «نقره دختر دریای کایل» روایتی از زندگی زنان افغان است. این زنان که در ارگ شاهی زندگی و کار میکنند، هر یک به نوبه خود داستان زندگی را روایت میکنند، اما غالب روایت مربوط به دختری به نام نقره است که از زبان دخترش «اقلیما» نقل میشود. نقره در ارگ زندگی میکند و در همانجا عاشق جوانی به نام «ازمری» میشود. این دو بدون اطلاع خانواده ازدواج میکنند و «ازمری» برای انجام کاری به غزنین میرود و دیگر باز نمیگردد و نقره تا آخر عمر انتظارش را میکشد.
نقره دختری به دنیا میآورد که مجبور میشود او را در همان آشپزخانه ارگ شاهی در میان زنان دیگر بزرگ کند. همین دختر است که راوی این داستان میشود و هر چه از زنان دور و اطرافش میشنود یا بعدها خودش به چشم میبنید روایت میکند.
رمان حکایت زنانی را میکند که قربانی سیاستهای شاهانه شدهاند. هفت زن قربانی از زنانی هستند که در روزگاری دراز پشت دیوارهای بلند ارگ سلطنتی عمر خود را پای دیگهای غذای سلاطین جبار سر کردهاند. راوی گرچه ابتدا کودکی است در میان اطرافیانش آنچه میبیند زنانی کلانی هستند که حرفهای بزرگتر از او میزنند، همبازی کودکی ندارد، همبازیهایش اگر رمقی باقی مانده باشد همان کلان زنانند و گاهی مورچهها و موسیچهها اما از میان همین دنیای خالی آنقدر چیزها آموخته که بتواند کل تاریخ افغانستان را تعریف کند.
احمد شاه، نادرشاه، ظاهر شاه، بچه سقا، ظلمهایشان، کاغذ اخبار، دروغهای شاخدار آن بوی گوشت سوخته مبارزان مخالف حکومت از لای خوشههای سبز، همه اینها خاطراتی است که اقلیما راوی داستان از زمانی که هنوز نطفهای هم نبوده در شکم مادرش تا سنین کهنسالیاش مو به مو تعریف میکند.
#زنان_ادبیات
#حمیرا_قادری
#دختر_دریای_کابل
#مردسالاری
#رسانه_گوهرشاد
ادامه مطلب را در سایت رسانهی گوهرشاد بخوانید...
https://gowharshadmedia.com/?p=16184
رسانه گوهرشاد
نقره، دختر دریای کابل؛ نقد مردسالاری و جامعه و سیاستِ زنستیز - رسانه گوهرشاد
رمان نقره، دختردریای کابل اثر حمیرا قادری، یکی از رمانهای برجستهی نوشتهشده توسط نویسندهی زن افغانستانی است که در آن از دیدگاه زنانه و با تمرکز بر نقشآفرینی زنان به مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افغانستان پرداخته شده است. این رمان در کنار پرداختن…
تندیس «نویسندگی زریاب» به حمیرا قادری اهدا شد
جایزه و تندیس «نویسندگی زریاب» در مراسم اهدای جوایز سالانه روزنامه ۸صبح، به حمیرا قادری، نویسنده و رماننویس برجسته اهل افغانستان اهداء شده است.
مراسم اهدای جوایز سالانه ۸صبح که در باشگاه ملی مطبوعات واشنگتن دیسی برگزار شده بود، تندیس «نویسندگی زریاب» به حمیرا قادری، نویسنده و رماننویس کشور اهداء شد.
#نویسندگی
#حمیرا_قادری
#زریاب
#رسانه_گوهرشاد
بیشتر بخوانید...
https://gowharshadmedia.com/?p=16286
جایزه و تندیس «نویسندگی زریاب» در مراسم اهدای جوایز سالانه روزنامه ۸صبح، به حمیرا قادری، نویسنده و رماننویس برجسته اهل افغانستان اهداء شده است.
مراسم اهدای جوایز سالانه ۸صبح که در باشگاه ملی مطبوعات واشنگتن دیسی برگزار شده بود، تندیس «نویسندگی زریاب» به حمیرا قادری، نویسنده و رماننویس کشور اهداء شد.
#نویسندگی
#حمیرا_قادری
#زریاب
#رسانه_گوهرشاد
بیشتر بخوانید...
https://gowharshadmedia.com/?p=16286
رسانه گوهرشاد
تندیس «نویسندگی زریاب» به حمیرا قادری اهدا شد - رسانه گوهرشاد
جایزه و تندیس «نویسندگی زریاب» در مراسم اهدای جوایز سالانه روزنامه ۸صبح، به حمیرا قادری، نویسنده و رماننویس برجسته اهل افغانستان اهداء شده است. مراسم اهدای جوایز سالانه ۸صبح که در باشگاه ملی مطبوعات واشنگتن دیسی برگزار شده بود، تندیس «نویسندگی زریاب» به…