ghrmzejiiigh🫀
19 subscribers
628 photos
115 videos
24 files
381 links
برای دل خودم و برای ادبیات 🎧
#پری_کوچک_غمگین #پریسا_فوجی
نوشته‌های من را این‌جا بخوانید!
http://www.parisafouji.blogfa.com
http://www.instagram.com/parisafouji
👥Join Groups:
Literature General: t.me/barayeadab
Book Club: https://t.me/+GUDI6rX8oUFhZGQ0
Download Telegram
"تلفن"

با صدای زنگش شما آدما رو به سمت خودش میاره
آدمایی که نمی‌دونن با وقتشون چی کار کنن و جون می‌کنن که تو رو به این دلیل آزار بدن
از یه فاصله دور
البته ترجیح میدن که تو یه اتاق باشید تا پوچی خودشونو بهتر واست به تصویر بکشن
تلفن فقط واسه موارد ضروریه
این آدما ضروری نیستن اینا مصیبتن
هیچ‌وقت پیش نیومده که از شنیدن صدای تلفن خوشحال بشم
با احتیاط جواب می‌دم: "الو"
"دوایت هستم"
 همون اول می‌تونی اشتیاق ابلهانه‌شونو واسه فضولی کردن حس کنی
اینا انگلای آدم‌نمان که رو اعصاب راه میرن
"بله، موضوع چیه"
"خب، من امشب اومدم شهر و فکر کردم که ..."
"گوش کن، دوایت من دستم بنده، نمی‌تونم..."
"باشه، شاید یه وقت دیگه؟"
"شاید هم نه..."
به هر آدمی فقط تعداد مشخصی عصر داده می‌شه و هر عصر تلف شده یه جنایت رقت‌انگیز علیه سیر طبیعیِ تنها زندگیِ توئه
به علاوه یه حسی تو آدم باقی می‌مونه که معمولا دو سه روز طول می‌کشه از بین بره، بستگی به فردی داره که ملاقاتش می‌کنی
تلفن فقط برای موارد ضروریه
دهه‌ها طول کشید اما من بالاخره فهمیدم چه‌جوری بگم "نه"
حالا
لطفا نگران اونا نباش
اونا خیلی راحت یه شماره دیگه رو می‌گیرن
می‌تونه شماره خودت باشه
تو میگی "الو"
و اون میگه "دوایت هستم"
اون‌وقت می‌تونی یه انسان فهیم و با محبت باشی.

#چارلز_بوکفسکی
مترجم: #شکیبا_یزدی
از کتاب "شعرهای آخرین شبِ زمین"
@Bukowski_Pub
انتشارات چارلز بوکفسکی
"تلفن"

با صدای زنگش شما آدما رو به سمت خودش میاره
آدمایی که نمی‌دونن با وقتشون چی کار کنن و جون می‌کنن که تو رو به این دلیل آزار بدن
از یه فاصله دور
البته ترجیح میدن که تو یه اتاق باشید تا پوچی خودشونو بهتر واست به تصویر بکشن
تلفن فقط واسه موارد ضروریه
این آدما ضروری نیستن اینا مصیبتن
هیچ‌وقت پیش نیومده که از شنیدن صدای تلفن خوشحال بشم
با احتیاط جواب می‌دم: "الو"
"دوایت هستم"
 همون اول می‌تونی اشتیاق ابلهانه‌شونو واسه فضولی کردن حس کنی
اینا انگلای آدم‌نمان که رو اعصاب راه میرن
"بله، موضوع چیه"
"خب، من امشب اومدم شهر و فکر کردم که ..."
"گوش کن، دوایت من دستم بنده، نمی‌تونم..."
"باشه، شاید یه وقت دیگه؟"
"شاید هم نه..."
به هر آدمی فقط تعداد مشخصی عصر داده می‌شه و هر عصر تلف شده یه جنایت رقت‌انگیز علیه سیر طبیعیِ تنها زندگیِ توئه
به علاوه یه حسی تو آدم باقی می‌مونه که معمولا دو سه روز طول می‌کشه از بین بره، بستگی به فردی داره که ملاقاتش می‌کنی
تلفن فقط برای موارد ضروریه
دهه‌ها طول کشید اما من بالاخره فهمیدم چه‌جوری بگم "نه"
حالا
لطفا نگران اونا نباش
اونا خیلی راحت یه شماره دیگه رو می‌گیرن
می‌تونه شماره خودت باشه
تو میگی "الو"
و اون میگه "دوایت هستم"
اون‌وقت می‌تونی یه انسان فهیم و با محبت باشی.

#چارلز_بوکفسکی
مترجم: #شکیبا_یزدی
از کتاب "شعرهای آخرین شبِ زمین"
@Bukowski_Pub
انتشارات چارلز بوکفسکی
"تلفن"

با صدای زنگش شما آدما رو به سمت خودش میاره
آدمایی که نمی‌دونن با وقتشون چی کار کنن و جون می‌کنن که تو رو به این دلیل آزار بدن
از یه فاصله دور
البته ترجیح میدن که تو یه اتاق باشید تا پوچی خودشونو بهتر واست به تصویر بکشن
تلفن فقط واسه موارد ضروریه
این آدما ضروری نیستن اینا مصیبتن
هیچ‌وقت پیش نیومده که از شنیدن صدای تلفن خوشحال بشم
با احتیاط جواب می‌دم: "الو"
"دوایت هستم"
 همون اول می‌تونی اشتیاق ابلهانه‌شونو واسه فضولی کردن حس کنی
اینا انگلای آدم‌نمان که رو اعصاب راه میرن
"بله، موضوع چیه"
"خب، من امشب اومدم شهر و فکر کردم که ..."
"گوش کن، دوایت من دستم بنده، نمی‌تونم..."
"باشه، شاید یه وقت دیگه؟"
"شاید هم نه..."
به هر آدمی فقط تعداد مشخصی عصر داده می‌شه و هر عصر تلف شده یه جنایت رقت‌انگیز علیه سیر طبیعیِ تنها زندگیِ توئه
به علاوه یه حسی تو آدم باقی می‌مونه که معمولا دو سه روز طول می‌کشه از بین بره، بستگی به فردی داره که ملاقاتش می‌کنی
تلفن فقط برای موارد ضروریه
دهه‌ها طول کشید اما من بالاخره فهمیدم چه‌جوری بگم "نه"
حالا
لطفا نگران اونا نباش
اونا خیلی راحت یه شماره دیگه رو می‌گیرن
می‌تونه شماره خودت باشه
تو میگی "الو"
و اون میگه "دوایت هستم"
اون‌وقت می‌تونی یه انسان فهیم و با محبت باشی.

#چارلز_بوکفسکی
مترجم: #شکیبا_یزدی
از کتاب "شعرهای آخرین شبِ زمین"
@Bukowski_Pub
انتشارات چارلز بوکفسکی