ghrmzejiiigh🫀
19 subscribers
628 photos
115 videos
24 files
381 links
برای دل خودم و برای ادبیات 🎧
#پری_کوچک_غمگین #پریسا_فوجی
نوشته‌های من را این‌جا بخوانید!
http://www.parisafouji.blogfa.com
http://www.instagram.com/parisafouji
👥Join Groups:
Literature General: t.me/barayeadab
Book Club: https://t.me/+GUDI6rX8oUFhZGQ0
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤‍🔥1
😍1🆒1
Forwarded from 🎙SadLilPari (Parisa)
زندگی همینه...
دلم خیلی شکسته
بیشتر از این که نمی‌تونم نبخشم...
💔2
یکی از اهدافم برای سال جدید یادگیری و کامل کردن زبان‌هایی ست که نصفه رها کردم:
انگلیسی
اسپانیایی
ایتالیایی
فرانسه
عربی
ترکی
روسی
😱2🆒2
۱۲ روز
۹ روز
😍1
وقتی فقط تا صبح از تارگت رد میشم.
❤‍🔥2💘2
ghrmzejiiigh🫀
وقتی فقط تا صبح از تارگت رد میشم.
این یعنی تارگت باید تغییر کنه!😎
🏆1💘1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤‍🔥1
امروز ۲۵ اسفند
هشتمین ! سالگرد پرکشیدن ناباورانهٔ
دکتر #افشین_یداللهی ترانه‌سرای بنام ایرانی است.
با هم از حافظهٔ قرمز جیغغغ یکی از ترانه‌های عاشقانهٔ ایشان را با صدای #علیرضا_قربانی مرور می‌کنیم.
روحش قرین آرامش یادش جاودان 🌱
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می‌درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید

وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می‌کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشک‌هایم می‌چشید

من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی‌دانم از این دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی‌‌تر شد و عالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی‌دانم از این دیوانگی و عاقلی

من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آن سوی یقین شاید کمی هم‌کیش‌تر

آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمک‌های تو بود

#افشین_یداللهی
Forwarded from Sahar's world
بتهوون میگه نوت اشتباه زدن اشکال نداره، چیزی که کاملا غیر قابل بخششه، بی عشق نواختنه! 🤍
💯1💔1
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
روزها فکر من اینست و همه‌شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم
(منتسب به مولوی)
قرمز جیییغ 🫀
Norouz
Homayoun Shajarian
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
[صبح اولین روز سال و قرن جدید]

با سوزش شدید سینه‌ام از خواب بیدار شدم.از کابوسی که در بیداری هم مدام پیش چشمم دارمش.گلویم می‌سوخت.نشستم گوشی‌ام را چک کردم؛ دیدم کسی که خیلی خیلی دوستش دارم کانال تلگرام و صفحهٔ اینستاگرامم را ترک کرده است.بی‌هیچ دلیلی! البته واضح است چون من به اندازهٔ باقی اینستاگرامی‌ها «انگیزه‌بخش» نیستم.گفته بود که فلانی، داستان کار و زندگی‌اش خیلی انگیزشی ست اما تو...
من چه؟
مغرور، خود‌شیفته، زیاده‌خواه، منزوی، غمگین، بداخلاق، بی‌احساس، حسود...
بر من هرصفتی که دوست داری بگذار.
تا امروز برای این که خلافش را به شما یا حتی خودم ثابت کنم می‌جنگیدم اما دیگر خسته‌تر از آنم که به کسی التماس کنم بماند گرچه سراسر خواهش باشم.
با من نماندید هم نماندید.بی‌شک «مثل شهری که به روی گسل زلزله‌ها ست» فرومی‌ریزم اما ققنوس‌وار از خاکسترم برخواهم خواست.
تا یادم می‌آید من کسی بودم که رفتنتان را تماشا می‌کردم.این‌بار شما برگردید پشت سرتان را بنگرید.میان ما فرسخ‌ها فاصله افتاده است.من اگر ماندم و تو رفتی، دوباره از یک‌نقطه آغاز نخواهیم کرد.
هق‌هق گریه گلویم را بیشتر سوزاند.
از یاد برده‌بودم که ۱۴۰۱/۰۱/۰۱ می‌تواند شروع تازه‌ای باشد.
متنی را که نوروز پارسال نوشته‌بودم، بارها خوانده‌ام اما چرا با تماشای بهار حقیقتا نو نمی‌شوم؟ چرا سبز نمی‌شوم و جوانه نمی‌زنم؟
مگر نه این که دعای تحویل سالم، پرهیز از مقایسه شدن و مقایسه کردن بود؟
.
صبح روزی که می‌خواستم بروم مشهد در همان هوای بارانی رفتم آرایشگاه.دختری که موهای لخت و قرمزش ریخته بود تا کمرش، موهایم را بافت و دوتا ماه طلایی به بافته‌ها آویخت.
پیش از تحویل سال با مامان گل خریدیم.سفرهٔ هفت‌سین خانه را من چیدم.پیراهن بلوچی‌ام را که اسفند از زاهدان خریدم به تن کردم.
برای دل خودم رقصیدم.
برای دل خودم آواز خواندم.
برای دل خودم ادامه دادم در همان‌لحظاتی که منتظر یک نگاه تحسین‌آمیز بودم.
من برای انگیزه‌بخشیدن به خودم کافی‌ام!
هرچند تأیید نشوم و برای هیچ‌کس هیچ‌وقت کافی نباشم.
من برای خودم کافی‌ام.

#پریسا_فوجی
۱۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۱
🕊1💘1