عشق را باید با تمام گستردگیاش پذیرفت.تنها در جسم نمیتوان پیداش کرد، بلکه در جسم و روح و هوا.در آینه، در خواب، در نفسکشیدنها انگار به ریه میرود، و آدم مدام احساس میکند که دارد بزرگ میشود.
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
برف شاخهها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما میشکستشان.آدمها هم مثل درختها بودند.یک برف سنگین همیشه بر شانههای آدم وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد.بدیش این بود که آدمها فقط یک بار میمردند.و همین یک بار چه فاجعهٔ دردناکی بود.
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
عشق را باید با تمام گستردگیاش پذیرفت.تنها در جسم نمیتوان پیداش کرد، بلکه در جسم و روح و هوا.در آینه، در خواب، در نفسکشیدنها انگار به ریه میرود، و آدم مدام احساس میکند که دارد بزرگ میشود.
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
برف شاخهها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما میشکستشان.آدمها هم مثل درختها بودند.یک برف سنگین همیشه بر شانههای آدم وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد.بدیش این بود که آدمها فقط یک بار میمردند.و همین یک بار چه فاجعهٔ دردناکی بود.
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
برف شاخهها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما میشکستشان.آدمها هم مثل درختها بودند.یک برف سنگین همیشه بر شانههای آدم وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد.بدیش این بود که آدمها فقط یک بار میمردند.و همین یک بار چه فاجعهٔ دردناکی بود.
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
از کتاب #سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟!
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
@ghrmzejiiigh
❤🔥1