ghrmzejiiigh🫀
ابی – عطر تو
این آهنگا رو از ابی تاحالا نشنیده بودم!
توی اتوبوس زاهدان-مشهد شنیدم.
نشستم تو راه با کل پلیلیست راننده همخوانی کردم و واقعا نفهمیدم کی رسیدم.
یاد توصیه میثاق افتادم که بهم پیشنهاد داد شبای طولانی کشیکم بشینم ویدیوهای یوتیوبش رو ببینم.
با موسیقی زندگی قابلتحمل میشه.
توی اتوبوس زاهدان-مشهد شنیدم.
نشستم تو راه با کل پلیلیست راننده همخوانی کردم و واقعا نفهمیدم کی رسیدم.
یاد توصیه میثاق افتادم که بهم پیشنهاد داد شبای طولانی کشیکم بشینم ویدیوهای یوتیوبش رو ببینم.
با موسیقی زندگی قابلتحمل میشه.
ghrmzejiiigh🫀
به یه نفر نیاز دارم که باهم بشینیم ماجرای پارسا پیروزفر و بهاره مصدقیان رو تحلیل کنیم.😂
عصر آب و برق باهم رفت.توی تاریکی آماده شدم زدم بیرون و تا فروشگاه پیادهروی و بعد خرید کردم.
وقتی برگشتم هنوز برق قطع بود.توی حیاط نشستم روی نیمکت و میتینگ زبان داشتم.یهدفعه شنیدم یه خانمی داره با موبایلش صحبت میکنه و میگه تازه رسیدم.یاد خودم افتادم چندروز پیش از مشهد رسیده بودم و برق قطع بود و منتظر وایستاده بودم وصل بشه بتونم چمدونمو ببرم بالا.
خلاصه اومد کنارم نشست و سرصحبت رو با این که برق کی میاد معمولا باز کرد.
معلوم شد روانشناس هستش و توی زابل کلینیک روانشناسی داره و فردا امتحان صلاحیت داره و اومده اتاق بگیره برای امشب.
امروز کلا روز روانشناسی و روانکاوی بود برای من*___*
محمدرضا هم لینکهای مرتبط با روانکاوی یونگ و فروید رو صبح برام فرستاده بود.
من بهش گفتم برق حالاحالاها نمیاد و بعد از چنددقیقه که صحبت کردیم یهو برق اومد.
باهم خداحافظی کردیم و داشتم میرفتم که آمنه منو دید دوباره و گفت اگه دوست داشتی بیا باهم حرف بزنیم و چای بخوریم.
منم قبول کردم و ازونجایی که فرد جدیدی برای پهنکردن سفره دلم پیدا کرده بودم هیجانزده شدم.
قسمت جالب ماجرا اینجا بود که وسط حرفام گفت قضیه پارسا پیروزفر رو میدونی و تو دلم گفتم واااای دیگه خیلی تفاهم داریم باهم:))))
باورتون میشه بالاخره یکی پیدا کردم که نشستم باهاش از پارسا پیروزفر و ماجراش با بهاره مصدقیان غیبت کردم؟!
😌
وقتی برگشتم هنوز برق قطع بود.توی حیاط نشستم روی نیمکت و میتینگ زبان داشتم.یهدفعه شنیدم یه خانمی داره با موبایلش صحبت میکنه و میگه تازه رسیدم.یاد خودم افتادم چندروز پیش از مشهد رسیده بودم و برق قطع بود و منتظر وایستاده بودم وصل بشه بتونم چمدونمو ببرم بالا.
خلاصه اومد کنارم نشست و سرصحبت رو با این که برق کی میاد معمولا باز کرد.
معلوم شد روانشناس هستش و توی زابل کلینیک روانشناسی داره و فردا امتحان صلاحیت داره و اومده اتاق بگیره برای امشب.
امروز کلا روز روانشناسی و روانکاوی بود برای من*___*
محمدرضا هم لینکهای مرتبط با روانکاوی یونگ و فروید رو صبح برام فرستاده بود.
من بهش گفتم برق حالاحالاها نمیاد و بعد از چنددقیقه که صحبت کردیم یهو برق اومد.
باهم خداحافظی کردیم و داشتم میرفتم که آمنه منو دید دوباره و گفت اگه دوست داشتی بیا باهم حرف بزنیم و چای بخوریم.
منم قبول کردم و ازونجایی که فرد جدیدی برای پهنکردن سفره دلم پیدا کرده بودم هیجانزده شدم.
قسمت جالب ماجرا اینجا بود که وسط حرفام گفت قضیه پارسا پیروزفر رو میدونی و تو دلم گفتم واااای دیگه خیلی تفاهم داریم باهم:))))
باورتون میشه بالاخره یکی پیدا کردم که نشستم باهاش از پارسا پیروزفر و ماجراش با بهاره مصدقیان غیبت کردم؟!
😌
🤗2
ghrmzejiiigh🫀
Yas – Esalat
ازون طرف آینده شد از آن کیا!
ما نشستیم به دوخت و دوز پارگیا!
ما نشستیم به دوخت و دوز پارگیا!
ببین یه نفر چجوری بهت ضربه بزنه که از ساعت ۶ صبح جمعه که کشیکی تا ساعت۲ ناهار نخورده دودقیقه میای اینستاگرام رو باز کنی میبینی شروین با جواد رحمانی همکاری کرده.
یهو تپش قلب میگیری و میبینی جواد رحمانی که فکر میکردی قبلا بلاکش کردی که اثری از پوریا نبینی بلاک نیست و خداروشکر حداقل عکسی از اون توی صفحهش ندیدم.
دچار PTSD شدم اونم وسط کشیک و با گریه و بغض میرم کارای مریضا رو انجام میدم.
صدای من به هیچکی نمیرسه.
البته اینا از دیروز همه نشونهست برای برونریزی حجم دردی که از پارسال تحمل کردم و حتی فرصت نداشتم بشینم به بلاهایی که پشت سرهم به سرم اومد و خودم اجازه دادم بیاد، فکر کنم.
💔شروین بااحترام آنفالو که دیگه اثری از اون نبینم بی خواست خودم
فکر میکردم میتونم بدون درد و خونریزی شروین گوش بدم ولی نمیشه.
دچار PTSD شدم اونم وسط کشیک و با گریه و بغض میرم کارای مریضا رو انجام میدم.
صدای من به هیچکی نمیرسه.
البته اینا از دیروز همه نشونهست برای برونریزی حجم دردی که از پارسال تحمل کردم و حتی فرصت نداشتم بشینم به بلاهایی که پشت سرهم به سرم اومد و خودم اجازه دادم بیاد، فکر کنم.
💔شروین بااحترام آنفالو که دیگه اثری از اون نبینم بی خواست خودم
فکر میکردم میتونم بدون درد و خونریزی شروین گوش بدم ولی نمیشه.
💔1
ghrmzejiiigh🫀
ببین یه نفر چجوری بهت ضربه بزنه که از ساعت ۶ صبح جمعه که کشیکی تا ساعت۲ ناهار نخورده دودقیقه میای اینستاگرام رو باز کنی میبینی شروین با جواد رحمانی همکاری کرده. یهو تپش قلب میگیری و میبینی جواد رحمانی که فکر میکردی قبلا بلاکش کردی که اثری از پوریا نبینی…
میگفت خیلی شبیه شروینه اما شاید شروین هم شبیه اون باشه؟! اشتباه ما ست که از یکی قهرمان و اسطوره میسازیم.
😈1
😂حالا که دارم سالاد الویه میخورم و حال میکنم با کشیکم بذار جو رو عوض کنم.
دیشب که نشسته بودم از اون پیش آمنه صحبت میکردم گفت ازش عکسی داری که از روی چهرهش تشخیص بدم چجور آدمیه.
گفتم نه هیچ عکسی ندارم ولی یهویی نمیدونم چرا گفتم شبیه جواد رضویانه🤣
آمنه با تاسف بهم گفت تعجب میکنم یکی مثل تو چرا باید همچین انتخابی کرده باشه.
طرف انقدر از تن و پیرهن درآورد خودشو که بچسبونه به شروین و انقدر میگفت من شبیه شروینم آخرش برای من جواد رضویانه🤣
دیشب که نشسته بودم از اون پیش آمنه صحبت میکردم گفت ازش عکسی داری که از روی چهرهش تشخیص بدم چجور آدمیه.
گفتم نه هیچ عکسی ندارم ولی یهویی نمیدونم چرا گفتم شبیه جواد رضویانه🤣
آمنه با تاسف بهم گفت تعجب میکنم یکی مثل تو چرا باید همچین انتخابی کرده باشه.
طرف انقدر از تن و پیرهن درآورد خودشو که بچسبونه به شروین و انقدر میگفت من شبیه شروینم آخرش برای من جواد رضویانه🤣
😢1
ghrmzejiiigh🫀 via @gif
GIF
چون که کشیک دیشب فوق استیبل و آرووم بود و اینترنای کشیک چندپیش مورنینگ شدن و من نشدم.😎😄
تونستم زبان کار کنم و ۶ ساعت بخوابم.😌
تونستم زبان کار کنم و ۶ ساعت بخوابم.😌
❤🔥1
ghrmzejiiigh🫀
"Be Original, Get Connected" (Part One) By Parisa Fouji
این ترجمه اولین قسمت از اولین جستارمه.تصمیم گرفتم کمکم جستارهام رو به انگلیسی ترجمه کنم چون برای شرکت توی فراخوانهای خارجی به پورتفولیو نیاز دارم.
😍1