Parisa Fouji - age yerooz pari 2024-03-28 22_13
<unknown>
ویدیوش رو فرداشب میذارم اینستاگرام🌸
🤍🕊🌸🍃
کاور #اگه_یه_روز_بری_سفر زندهیاد #فرامرزاصلانی
گرچه بدون تمرین و تمرکز اما از صمیم قلبم
برای عمو یوسفم خواندم که نیک میدانم تاوقتی زنده بود، شاد و
اهل رقص و موسیقی بود
چه امروز که از قفس تن پرکشیده...
(هردو تقریبا همزمان از بین ما رفتند.)
🌸
Spring is when the flowers begin to bloom
But I blame myself for losing you...
#SadlilPari
#coversong #vocal #vocalcover #vocaljazz #خواننده #خواننده_زن
https://www.instagram.com/reel/C5L5TlsKjSa/?igsh=ZmFsems0MDc4NmZi
کاور #اگه_یه_روز_بری_سفر زندهیاد #فرامرزاصلانی
گرچه بدون تمرین و تمرکز اما از صمیم قلبم
برای عمو یوسفم خواندم که نیک میدانم تاوقتی زنده بود، شاد و
اهل رقص و موسیقی بود
چه امروز که از قفس تن پرکشیده...
(هردو تقریبا همزمان از بین ما رفتند.)
🌸
Spring is when the flowers begin to bloom
But I blame myself for losing you...
#SadlilPari
#coversong #vocal #vocalcover #vocaljazz #خواننده #خواننده_زن
https://www.instagram.com/reel/C5L5TlsKjSa/?igsh=ZmFsems0MDc4NmZi
❤1🥰1
سیزده به در بود و من به جای سبزه گره زدن، سوچور میزدم.😅
اما گره کور شغالان را در سال جدید چنین که #شهریار میفرماید باید گشود:
سیزده را همه عالم به در آیند از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
قرمز جیییغ 🫀
اما گره کور شغالان را در سال جدید چنین که #شهریار میفرماید باید گشود:
سیزده را همه عالم به در آیند از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود میگذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
قرمز جیییغ 🫀
❤1🥰1🕊1
ghrmzejiiigh🫀
Voice message
اون روزو من شب ولنتاین توی تئاتر شهرزاد تهران دیدم.هرکی با عشقش اومده بود تئاتر ببینه و زرق و برق بادکنکهای قلبی شکل و بوی دسته گلهای دست پسرهای جوون یادم نمیره.انگار یه کشور دیگه رفته بودم.
همه آزاد بودن.منم همینطور و لباسی که دوست داشتم پوشیده بودم.یکی از بهترین شبهای زندگیم بود که احساس جوونی میکردم.
همه آزاد بودن.منم همینطور و لباسی که دوست داشتم پوشیده بودم.یکی از بهترین شبهای زندگیم بود که احساس جوونی میکردم.
❤1🕊1
ghrmzejiiigh🫀
کتاب"سقوط" کامو را برای دومین بار دست گرفتم.نیلو هم کتاب را روی میزم دیده بود و او که معتقد است حوصلهاش نمیگذارد کتابی بخواند، سقوط را روزهایی که من کشیک بودم، شروع کرده بود! (به قول بشری که امروز در اورژانس باهم درباره علایق و ارزشهایمان گفتگو میکردیم…
امشب هم کشیک بودم و بالاخره سقوط کامو برای بار دوم تمام شد.دقیقا آخرین صفحه که استوری کردم، کد داخلی خوردیم.
👍1